• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 5059)
دوشنبه 20/6/1391 - 15:5 -0 تشکر 556628
400 نكته از تفسیر نور

به لطف خداوند، مجموعه «تفسیرنور» تألیف حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتى كه با زبانى ساده و روان، نكات و پیام‏هاى آیات قرآن كریم را ارائه كرده، مورد استقبال حوزویان، دانشگاهیان و فرهنگیان قرار گرفت و پیشنهادات و نظرات خود را در جهت عرضه گسترده‏تر مطالب آن ارسال كردند.
از این‏رو سعى شده مطالب دوره‏ى 12 جلدى تفسیر نور در قالب‏هاى متفاوت در اختیار علاقه‏مندان قرار گیرد:
1. انتشار تفسیر سوره‏هاى: یوسف، حجرات، زمر، یس، اسراء، نور و... در قطع پالتوى.
2. نگاه موضوعى به پیام‏هاى تفسیرنور كه كتاب 300 نكته در مدیریت محصول این نگاه است و به زودى در موضوعات حقوقى و اقتصادى نیز منتشر مى‏شود.
3. انتشار مطالب برگزیده هر جلد از تفسیر نور در قالب پرتوى از نور.
4. انتشار كتاب پرسش‏ها و پاسخ‏هاى قرآنى بر اساس مطالب تفسیرنور.
5. جمع‏آورى نكته‏هاى مهم دوره‏ى 12 جلدى و تنظیم آنها در قالب مباحث: اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى و عبادى كه این كار توسط برادر گرامى حجّت‏الاسلام و المسلمین عباس بابائیان صورت گرفته و پس از تأیید مؤلف محترم، تحت عنوان 400 نكته از تفسیر نور منتشر مى‏شود.
امید است این فعالیت‏هاى متنوع قرآنى، زمینه مهجوریت‏زدایى از قرآن كریم را در میان اقشار مختلف جامعه فراهم سازد.
مركز فرهنگى درسهایى از قرآن

http://tarvijequran.com

دوشنبه 20/6/1391 - 15:38 - 0 تشکر 556784

41. بدأ چیست؟


یكى از ایراداتى كه اهل سنّت بر شیعه وارد مى‏كنند این است كه مى‏گویند: شیعه براى خداوند «بدا» قائل مى‏شوند و به گمان آنها «بدا» یعنى تغییر در علم الهى و كشف خلاف براى خداوند، در حالى كه منظور شیعه از بداء ظاهر شدن چیزى است كه ما انسان‏ها خلاف آن را گمان مى‏كردیم.
«بدا» در آفرینش، نظیر نسخ در قانون است، مثل آنكه از ظاهر قانون و یا حكمى تصوّر كنیم كه دائمى است، ولى بعد مدّتى ببینیم كه عوض شده است. البتّه این به معناى پشیمانى و یا جهل قانونگذار نیست، بلكه شرایط باعث بوجود آمدن این تغییر در قانون شده است، درست مانند نسخه‏اى كه پزشك با توجّه به شرایط فعلى بیمار آن را مى‏نویسد، امّا به محض تغییر حال او، نسخه جدیدى تجویز مى‏كند. لذا همان گونه كه نسخ در آیات را كه در واقع یك نوع بداء است، همه فرق اسلامى از شیعه و سنى قبول كرده‏اند، مى‏بایست «بدا» را با همین معنا و بیانى كه آمد پذیرا باشند. پس بداء به معناى جهل ماست نه جهل خداوند.
نمونه‏هایى از بدا
1. ما گمان مى‏كردیم خداوند كه به حضرت ابراهیم‏علیه السلام فرمان ذبح فرزندش را داده است، مى‏خواسته اسماعیل‏علیه السلام كشته و خونش بر زمین ریخته شود، امّا بعداً ظاهر شد كه اراده‏ى الهى از این امر، آزمایش پدر بوده است نه كشته شدن پسر.
2. ما از وعده خداوند با حضرت موسى‏علیه السلام تصوّر مى‏كردیم كه دوره‏ى مناجات سى شب است، «و واعدنا موسى‏ ثلاثین لیلة» امّا بعداً ظاهر شد كه از اول برنامه چهل شب بوده است ولى خداوند به جهت آزمایش، آن را در دو مرحله اعلام فرموده است، ابتدا سى شب و سپس ده شب.
3. ما فكر مى‏كردیم كه قبله‏ى مسلمانان براى همیشه بیت‏المقدس است، ولى آیات تغییر قبله براى ما ظاهر كرد كه قبله‏ى دائمى، كعبه بوده است.
4. وقتى نشانه‏هاى قهر خدا پدید آمد، حتّى حضرت یونس‏علیه السلام هم مطمئن شد كه عذاب الهى نازل و قوم كافرش نابود خواهند شد، لذا از میان مردم بیرون رفت، امّا مردم ایمان آوردند و قهر الهى برطرف گردید. «الاّ قوم یونس لمّا آمنوا كشفنا عنهم»
به هر صورت معناى بداء جهل خداوند و عوض شدن علم او نیست، زیرا خداوند از ابتدا مى‏دانست كه خون اسماعیل ریخته نخواهد شد، مدّت مناجات موسى‏ چهل شب است، قبله دائمى مسلمانان، كعبه خواهد بود و قوم یونس اهل نجات هستند، ولى ظاهر دستورات و حوادث به نحوى بود كه انسان تصوّر دیگرى داشت. پس تغییرى در علم خداوند پیدا نشده و این ما هستیم كه داراى دید تازه‏اى شده‏ایم.
بداء به این معنا داراى اثرات تربیتى بسیارى است، از جمله اینكه انسان تا آخرین لحظه‏ى عمر، به تغییر شرایط امیدوار مى‏ماند، روحیّه‏ى توكّل در او زنده مى‏گردد، اسیر ظواهر نمى‏شود، ایمان انسان به غیب و قدرت خداوند متعال بیشتر مى‏شود. با توبه، صدقه، مناجات و دعا تلاش مى‏كند تا مسیر حوادث و قهر الهى را تغییر دهد.
امام صادق‏علیه السلام فرمودند: خداوند از همه انبیا همراه با توحید، ایمان به بداء را نیز پیمان گرفته است. در حدیث دیگر مى‏خوانیم: هركس گمان كند براى خداوند مسئله جدیدى روشن شده كه قبلاً آن را نمى‏دانسته، از او تبرّى بجویید.

دوشنبه 20/6/1391 - 15:41 - 0 تشکر 556790

42. نقش خدا و غیر خدا در زندگى


تفاوت نقش خدا و غیر خدا در زندگى انسان‏
الف: نقش خدا در زندگى انسان‏
1. آفریدگارِ اوست. «خلق الانسان»
2. پروردگار او و همه جهانیان است. «ربّ العالمین»
3. او را بسیار دوست دارد. «بالناس لرؤف»
4. دعاى او را مى‏شنود. «سمیع الدعاء»
5. فریادرس اوست. «یجیب المضطر»
6. او را به خوبى راهنمایى مى‏كند. «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»
7. او را حمایت و سرپرستى مى‏كند. «و هو یتولّى الصالحین»
8. به او رشد و تكامل مى‏دهد. «یهدى الى الرّشد»
9. به او آرامش و اطمینان مى‏دهد. «ألا بذكر اللّه تطمئنّ القلوب»
10. به او آموزش مى‏دهد. «الّذى علّم بالقلم»
11. به او وسعت و فزونى مى‏دهد. «لئن شكرتم لازیدنّكم»
12. بیماریش را شفا مى‏دهد. «و اذا مرضت فهو یشفین»
13. امید آینده‏ى اوست. «والّذى أطمع أن یغفرلى خطیئتى یوم الدین»
ب: نقش غیر خدا در زندگى انسان‏
1. قدرتى در آفرینش ندارند. «لن یخلقوا ذُباباً»
2. از خواسته‏هاى انسان بى‏خبرند. «و هم عن دعائهم غافلون»
3. دعاى او را نمى‏شنوند. «لا یسمعوا دعائكم»
4. توان پاسخگویى ندارند. «یدعون من دون اللّه من لا یستجیب له» (آیه 5)
5. دشمن انسان‏اند. «كانوا لهم اعداء» (آیه 6)
6. در برابر حوادث ناتوان‏اند. «لا یملكون كشف الضرّ عنكم»
7. نه قدرت نفع‏رسانى دارند و نه از ضرر جلوگیرى مى‏كنند. «ما لا یضرّهم و لا ینفعهم»
و خلاصه به قول حضرت یوسف‏علیه السلام: «أارباب متفرّقون خیر ام اللّه الواحد القهار» آیا خدایان پراكنده و گوناگون بهترند یا خداى یگانه مقتدر؟
«والحمد للّه ربّ العالمین»

دوشنبه 20/6/1391 - 15:44 - 0 تشکر 556795

43. پیامبر اكرم، قرآن مجسّم



* پیامبر، قرآن مجسم بود. این كلام را شیعه وسنى از همسر پیامبر، نقل كرده است. «كان خلقه القرآن»
* هم قرآن در قیامت شفیع است: «نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامة»و هم پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: من اولین شفیع هستم. «انا اوّل شافع»
* هم قرآن براى تمام جهانیان هشدار است: «للعالمین نذیراً»و هم پیامبر. «نذیراً للعالمین»
* هم قرآن خیرخواه است: «هو الناصح» هم پیامبر. «فبالغ فى النصیحة»
* هم قرآن موعظه است: «موعظة من ربّكم»هم پیامبر مردم را به موعظه دعوت مى‏كند. «و الموعظة الحسنة»
* قرآن مردم را به بهترین شیوه دعوت مى‏كند یا استوارترین ملت‏ها و امت‏ها را دعوت مى‏كند یعنى در قرآن خرافات و اوهام و زمان خاصّى راه ندارد: «یهدى للّتى هى اقوم» همچنانكه حضرت على‏علیه السلام در مورد پیامبر مى‏فرماید: از راه و رسم پیامبرتان پیروى كنید كه بهترین راههاى هدایت است. «و اقتدوا بهدى نبیكم فانه افضل الهدى و استنّوا بسنّته فانّه اهدى السنن» رفتارتان را با روش پیامبر تطبیق دهید كه هدایت كننده‏ترین روشهاست.
* هم نگاه به قرآن عبادت است: «النظر فى المصحف عبادة» هم پیامبر فرموده: نگاه به من عبادت است. «النظر الّى عبادة»
* هم قرآن وسیله‏اى است تا مردم از ظلمات به نور هدایت شوند: «كتاب انزلناه الیك لتخرج الناس من الظلمات الى النور» هم درباره پیامبر مى‏خوانیم: كه پیامبر به حق مبعوث شد تا مردم را از عبادت بت‏هابه عبادت خدا و از اطاعت شیطان به اطاعت خدا رهبرى كند.
* هم قرآن كتاب پیروى است: «هذا كتاب انزلناه مبارك فاتّبعوه» و هم دستورات پیامبر باید مورد پیروى قرار گیرد. «ما آتاكم الرسول فخذوه»
* هم قرآن كتاب رحمت است: «نزّلنا علیك الكتاب تبیاناً لكّل شى وهدى ورحمة وبشرى للمسلمین» هم پیامبر براى هستى جز رحمت نیست. «ماارسلناك الاّ رحمةً للعالمین»
* هم تلاوت قرآن هر چه بیشتر باشد بهتر است و هم صلوات بر پیامبر. چنانكه امام حسن عسكرى‏علیه السلام فرمود:«اكثروا...تلاوة القرآن و الصلاة على النبى»
* هم قرآن نور است: «و انزلنا الیكم نوراً مبیناً»هم پیامبر نور است: «السلام علیك یا نور اللّه»
* هم قرآن بیان است: «هذا بیان للناس» هم كلام پیامبر بیان است. «كلامه بیان»
* هم قرآن مبارك است: «كتاب انزلناه الیك مبارك» هم پیامبر مبارك است: «فصل على محمّد... مفتاح البركة»
* هم قرآن پرچم نجات است: «عَلم نجاة» هم پیامبر پرچم نجات است: «علماً لدلالة علیك»
* هم درباره قرآن لقب كریم آمده است: «لقرآن كریم» هم پیامبر معدن كرامت است: «تنشأ فى معادن الكرامة»
* هم باید فرزندان خود را با قرآن گره بزنیم و هم با معرفت و اطاعت محمد و آل محمد آنان را ادب كنیم. «ادّبوا اولادكم على ثلاثة خصال: حبّ نبیّكم و حبّ اهل بیته و قرائة القرآن»
* هم قرآن سراسر یقین است: «انّه لحق الیقین» هم رسول خدا به قدرى عبادت خالصانه كرد تا به درجه یقین و باور رسید «و عبدت اللّه مخلصاً حتى اتاك الیقین»
* هم قرآن شفاست: «و شفاء لمافى الصدور» و هم پیامبر طبیب است: «طبیب دّوار بطّبه»
* هم براى قرآن صفت روشنگرى آمده است: «و قرآن مبین» و هم براى پیامبر. «قل انى اناالنذیر المبین»
* هم قرآن عزیز است: «لكتاب عزیز» هم پیامبر وسیله عزّت است: «اعزّبه الزلّه»
* هم قرآن مردم را به رشد فرا مى‏خواند: «یهدى الى الرشد» و هم پیغمبر مردم را به رشد فرا مى‏خواند: «و هدى الى الرشد»
* قرآن حافظ اصول كتاب‏هاى آسمانى است: «مهیمناً علیه» و پیامبر هم حافظ تمام انبیا پیشین است: «مهیمناً على المرسلین»
* هم قرآن امام است: «علیكم بالقرآن فتّخذوه اماماً» و هم پیامبر امام است: «و انا...امام المتقین»
* هم قلبى كه در آن قرآن است گرفتار عذاب الهى نمى‏شود: «لایعذب اللّه قلباً وعى القرآن» هم امتى كه در میان آنان پیامبر باشد گرفتار عذاب الهى نمى‏شود: «و ما كان اللّه لیعذبهم و انت فیهم»
* نه در قرآن انحرافى است: «لم یجعل له عوجاً» نه در پیامبر انحرافى است: «انّك لمن المرسلین على صراط مستقیم»
* هم قرآن در اختلافات حرف آخر را مى‏زند: «انه لقول فصل»هم كلام پیامبر آخرین حرف است. «كلامه الفصل»

دوشنبه 20/6/1391 - 15:46 - 0 تشکر 556798

44. پیامبر، خُلق عظیم


خُلق به صفاتى گفته مى‏شود كه با سرشت و خوى انسان عجین شده باشد و به رفتارهاى موسمى و موقّت گفته نمى‏شود. تفسیرهاى مختلفى درباره "خلق عظیم" شده است، از جمله:
الف) برخى از كتب لغت، خلق را به معناى دین و آئین گرفته‏اند، چنان كه در حدیثى از امام باقرعلیه السلام مى‏خوانیم كه آن حضرت فرمود: مراد از خلق عظیم آئین اسلام است.
ب) مراد، تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ است.
ج) مراد، صبر بر حق و تدبیر امور بر اقتضاى عقل است.
د) عایشه گوید: اخلاق پیامبر، متضمن بود آنچه را كه در 10 آیه اول سوره مؤمنون آمده است و بالاتر از این مدح، مدحى نیست.
ه) مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان كه خداوند او را به این شیوه، مامور ساخته بود: «خذ العفو و امر بالمعروف و اعرض عن الجاهلین»
و) مراد، مكارم اخلاق است. چنانكه از آن حضرت روایت شده كه فرمود: «انّما بُعثت لاتمّم مكارم الاخلاق» و فرمود: «ادّبنى ربّى فاحسن تادیبى» پروردگارم مرا تربیت نمود و چه خوب تربیت نمود.
ز) عایشه درباره اخلاق پیامبر گفت: «كان خلقه القرآن» اخلاق پیامبر، تجسم قرآن بود.

دوشنبه 20/6/1391 - 15:47 - 0 تشکر 556800

45. اخلاق و سیره پیامبر اكرم‏


مرحوم علامه طباطبایى در تفسیرالمیزان (ج‏6، ص 183)، حدود 27 صفحه در زمینه اخلاق و سنن و آداب زندگى پیامبرصلى الله علیه وآله روایاتى را نقل كرده است، كه به برخى از آنها فهرست وار اشاره مى‏كنیم:
1. كفش خود را مى‏دوخت.
2. لباس خود را وصله مى‏زد.
3. گوسفند را خودش مى‏دوشید.
4. با بردگان، هم غذا مى‏شد.
5. بر زمین مى‏نشست.
6. بر الاغ سوار مى‏شد.
7. حیا مانعش نمى‏شد كه نیازهاى خود را از بازار تهیه كند.
8. به توانگران و فقرا دست مى‏داد و دست خود را نمى‏كشید تا طرف دست خود را بكشد.
9. به هركس مى‏رسید، چه بزرگ و چه كوچك، سلام مى‏كرد.
10. اگر چیزى تعارفش مى‏كردند، آنرا تحقیر نمى‏كرد، اگرچه یك خرماى پوسیده بود.
11. كم مؤونه، كریم الطبع و خوش معاشرت بود.
12. بدون اینكه قهقهه كند، همیشه تبسّمى بر لب داشت.
13. بدون اینكه چهره درهم كشیده باشد، همیشه اندوهگین به نظر مى‏رسید.
14. بدون اینكه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود.
15. بدون اینكه اسراف ورزد، سَخىّ بود.
16. بسیار دل نازك و مهربان بود.
17. هرگز دست طمع بسوى چیزى دراز نكرد.
18. هنگام بیرون رفتن از خانه، خود را در آینه مى‏دید، موى خود را شانه مى‏زد و چه بسا این كار را در برابر آب انجام مى‏داد.
19. هیچ گاه در مقابل دیگران پاى خود را دراز نمى‏كرد.
20. همواره بین دو كار، دشوارتر آن را انتخاب مى‏كرد.
21. هیچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مى‏شد در صدد انتقام بر نمى‏آمد مگر آنكه محارم خدا هتك شود كه بخاطر هتك حرمت خشم مى‏كرد.
22. هیچ وقت در حال تكیه كردن غذا میل نكرد.
23. هیچ وقت شخصى از او چیزى درخواست نكرد كه جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نكرد.
24. نمازش در عین تمامیّت، سبك و خطبه‏اش كوتاه بود.
25. مردم، آن حضرت را به بوى خوشى كه از او به مشام مى‏رسید، مى‏شناختند.
26. وقتى در خانه مهمان داشت،اول كسى بود كه شروع به غذا مى‏كرد و آخرین كسى بود كه از غذا دست مى‏كشید تا مهمانان راحت غذا بخورند.
27. بر سر سفره، همیشه از غذاى جلوى خود میل مى‏كرد.
28. آب را با سه نفس مى‏آشامید.
29. جز با دست راست چیزى نمى‏داد و نمى‏گرفت و غذا نمى‏خورد.
30. وقتى دعا مى‏كرد، سه بار دعا مى‏كرد و وقتى سخن مى‏گفت در كلام خود تكرار نداشت.
31. اگر اذن دخول به خانه مردم مى‏گرفت، سه بار تكرار مى‏كرد.
32. كلامش روشن بود به طورى كه هر شنونده‏اى آنرا مى‏فهمید.
33. نگاه خود را بین افرادى كه در محضرش بودند تقسیم مى‏كرد.
34. هر گاه با مردم سخن مى‏گفت، در حرف زدن تبسم مى‏كرد.

دوشنبه 20/6/1391 - 15:48 - 0 تشکر 556801

46. توجّه ویژه خداوند به پیامبر اكرم


توجّه خداوند به پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله تا آنجا است كه نام برخى اعضاى بدن او نیز در قرآن مطرح شده است:
- صورت. «وجهك» در «قد نرى‏ تقلّب وجهك...»
- چشم. «عَینیك» در «لا تمدّنّ عینیك»
- زبان. «بلسانك» در «لقد یسّرناه بلسانك»
- كمر. «ظهرك» در «انقض ظهرك»
- دست. «یدك» در «لا تجعل یدك مغلولة»
- عمر. «لعمرك» در «لعمرك انهم لفى سكرتهم یعمهون»
- گردن. «عنقك» در «لا تجعل یدك مغلولة الى عنقك»
- دل. «فؤادك» در «لنثبّت به فؤادك»
- سینه. «صدرك» در «ألم نشرح لك صدرك»

دوشنبه 20/6/1391 - 15:49 - 0 تشکر 556803


47. رفتار پیامبر با مردم



تمام برخوردهاى پیامبر با مردم، طبق فرمان خداوند بوده است، نه سلیقه‏ى شخصى و این برخوردها در موارد گوناگون و با افراد مختلف، متفاوت بوده است. آیاتى را كه در این زمینه وجود دارد مى‏توان به دو دسته تقسیم كرد:
دسته‏ى اوّل: آیاتى كه درباره‏ى رفتار و برخورد آرام با مردم سخن مى‏گوید.
دسته‏ى دوم: آیاتى كه در مورد برخوردهاى تند با منحرفان و نااهلان نازل شده است.
در این جا از هر دو مورد، آیاتى را به عنوان نمونه ذكر مى‏كنیم:
دسته‏ى اول: آیات مربوط به برخوردهاى آرام و مثبت پیامبر با مردم.
1. صبر در برابر مجادله و ستیز كفار
«فاصبر انّ وعد اللّه حقّ»
«و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنین» بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پیروى مى‏كنند، بگستر.
2. دعا براى مردم‏
«و صلّ علیهم انّ صلاتك سكن لهم» بر آنان درود فرست (و دعا كن) زیرا دعاى تو، مایه‏ى آرامش آنان است.
3. دعوت مردم به حكمت‏
«ادع الى سبیل ربّك بالحكمة و الموعظه الحسنه» با حكمت و اندرز نیكو، مردم را به سوى پروردگارت دعوت نما.
4. مشورت با مردم‏
«فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم» آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بخواه و با آنان مشورت كن.
5. بدى را با نیكى پاسخ مى‏دهد
«اِدفع بالتى هى احسن» بدى را با نیكى دفع كن.
6. دعوت به توحید
«تَعالَوا الى كلمة سواء بیننا و بینكم» بیایید به سوى كلام و سخنى كه میان ما و شما یكسان است.
7. بیعت و طلب آمرزش براى مردم‏
«فبایعهن و استغفر لهن» با آنها بیعت كن و براى آنها (از درگاه خداوند) طلب آمرزش نما.
«قل اذن خیر لكم» بگو گوش دادن او به نفع شما است.
8. به مردم سلام مى‏كند
«اذا جاءك الذّین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیكم»هرگاه كسانى كه به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو سلام بر شما.
9. مهربان بودن با مردم‏
«لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضّوا من حولك» اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى‏شدند.
«و ان جنحوا للسلم فاجنح لها» اگر (دشمنان) به صلح تمایل داشتند (تو نیز) تمایل نشان بده.
10. بشارت به پاداش‏
«بشّر المؤمنین بان لهم من اللّه فضلاً كبیراً»مؤمنان را بشارت ده كه براى آنها از سوى خداوند فضل و پاداش بزرگى است.
دسته‏ى دوم: آیات مربوط به رفتار قاطعانه با نااهلانى كه قابل هدایت نیستند.
1. دورى از دشمنان‏
«فاعرض عنهم» از آنها روى بگردان.
2. نرمش نداشتن با مخالفان‏
«فلا تطع المكذبین ودّوا لو تدهن فیدهنون» از تكذیب كنندگان اطاعت مكن كه آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا نرمش نشان دهند. (نرمشى توأم با انحراف از مسیر حقّ)
3. سخت‏گیرى با دشمنان
«جاهد الكفّار و المنافقین و اغلظ علیهم» با كافران و منافقان ستیز كن و بر آنان سخت‏گیرى.
4. دورى از دشمنان‏
«هم العدو فاحذرهم» آنان دشمنان تو هستند، از آنها برحذر باش.
«لئن لم ینته المنافقون و الذّین فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدینه لنغرینك لهم ثم لا یجاورونك فیها الا قلیلاً» اگر منافقین و آنها كه در دلهایشان بیمارى است و (همچنین) آنها كه اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى‏كنند دست از كار خود برندارند تو را بر ضد آنها مى‏شورانیم و جز مدّت كوتاهى نمى‏توانند در كنار تو در این شهر بمانند.
5. بر منافقان نماز مگزار
«لا تصل على احد منهم مات ابدا و لا تقم على قبره» بر مرده‏ى هیچ یك از منافقان نماز مگزار (و براى دعا و استغفار) برابرش نایست.
6. دشمنان را به حال خودشان رهاكن‏
«ذرهم فى خوضهم یلعبون» آنها را در گفتگوهاى لجاجت آمیزشان به حال خود رها كن تا بازى كنند.
«لا تقم فیه» در آن (مسجد ضرار) هرگز (براى نماز) نایست.
7. اعتنا نكردن به اذیت و آزار منافقان‏
«لا تطع الكافرین و المنافقین و دَع اذاهم»(363) از كافران و منافقان اطاعت مكن و به آزارهاى آنها اعتنا مكن.

دوشنبه 20/6/1391 - 15:50 - 0 تشکر 556805


48. مراحل بعثت



بعثت، مراحلى دارد:
الف: گرفتن وحى. «یُلقى‏ الیك الكتاب»
ب) برائت از كفّار. «فلا تكوننّ ظهیراً»
ج) صلابت در كار. «لا یصدنّك»
د) دعوت دیگران. «اُدع الى ربّك»
ه) اخلاص در عقیده و عمل. «لا تكوننّ من المشركین»

دوشنبه 20/6/1391 - 15:50 - 0 تشکر 556806

49. نكاتى در باره آیه تطهیر


«اِنَّما یُریدُ اللّهُ لیُذهِبَ عنكْم الرِّجْسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطهِّرَكُمْ تَطهیراً»
* كلمه‏ى «اِنّما» نشانه‏ى این است كه آیه‏ى شریفه درباره‏ى یك موهبت استثنایى در مورد اهل‏بیت‏علیهم السلام سخن مى‏گوید.
* مراد از «یُرید»، اراده‏ى تكوینى است، زیرا اراده‏ى تشریعى خداوند، پاكى همه‏ى مردم است نه تنها اهل بیت پیامبر اكرم‏علیهم السلام.
* مراد از «رجس» هر گونه ناپاكى ظاهرى و باطنى است.
* مراد از «اهل البیت» همه‏ى خاندان پیامبر نیست، بلكه برخى افراد آن است كه نام آنان در روایات شیعه و سنّى آمده است. این گروه عبارتند از: علىّ و فاطمه و حسن و حسین‏علیهم السلام.
سؤال: دلیل این انحصار چیست؟ و چرا این بخش از آیه درباره‏ى زنان پیامبر یا تمام خاندان آن حضرت نیست؟
پاسخ: 1. روایاتى از خود همسران پیامبر حتّى از عایشه و امّ سلمه نقل شده كه آنان از رسول‏خداصلى الله علیه وآله پرسیدند: آیا ما هم جزء اهل بیت هستیم؟ پیامبر فرمود: خیر.
2. در روایات متعدّدى مى‏خوانیم: پیامبر عبایى بر سر این پنج نفر كشید (كه یكى از آنان خود حضرت بود) و فرمود: این‏ها اهل بیت من هستند و اجازه‏ى ورود دیگران را نداد.
3. پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله براى این‏كه اختصاص اهل بیت را به پنج نفر ثابت كند، مدّت شش ماه (و به گفته‏ى بعضى روایات هشت یا نه ماه) به هنگام نماز صبح از كنار خانه‏ى فاطمه‏علیها السلام مى‏گذشت و مى‏فرمود: «الصّلاة یا اهل البیت انّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرّجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا»
در كتاب احقاق الحق بیش از هفتاد حدیث از منابع معروف اهل سنّت درباره اختصاص آیه شریفه به پنج نفر ذكر شده و در كتاب شواهد التنزیل كه از كتب معروف اهل سنّت است بیش از یكصد و سى روایت در همین زمینه آمده است.
به هر حال این آیه شامل زنان پیامبر نمى‏شود زیرا:
آنها گاهى مرتكب گناه مى‏شدند. در سوره‏ى تحریم مى‏خوانیم: پیامبر رازى را به بعضى از همسرانش فرمودند و او امانت دارى نكرد و به دیگرى گفت. قرآن این عمل را گناه نامیده، فرمود: «ان تتوبا اِلى اللّه فقد صغت قلوبكما»
عایشه كه همسر پیامبر بود، جنگ جمل را علیه حضرت على‏علیه السلام به راه انداخت و سپس پشیمان شد، با آنكه در این جنگ عدّه بسیارى از مسلمانان كشته شدند؟

دوشنبه 20/6/1391 - 15:51 - 0 تشکر 556807

50. چند سؤال‏


1. آیا «یطهّركم» به معناى آن نیست كه اهل بیت‏علیهم السلام آلودگى داشته‏اند و خداوند آنان را تطهیر كرده است؟
پاسخ: شرط تطهیر آلودگى نیست، زیرا قرآن درباره‏ى حوریان بهشتى كلمه «مطهّرة» را به كار برده در حالى كه هیچ گونه آلودگى ندارند. به عبارت دیگر «یطهّركم» به معناى پاك نگه‏داشتن است نه پاك كردن از آلودگى قبلى.
2. اگر اهل‏بیت تنها پنج نفرند، چرا این آیه در میان جملاتى قرار گرفته كه مربوط به زنان پیامبر است؟
پاسخ: الف: جمله‏ى «انّما یرید اللّه ...» به صورت جداگانه نازل شده ولى هنگام جمع آورى قرآن در این جا قرار گرفته است.
ب) به گفته‏ى تفسیر مجمع البیان، رسم فصیحان و شاعران و ادیبان عرب این بوده كه در لابلاى مطالب معمولى حرف جدید و مهمّى مطرح مى‏كنند تا تأثیرش بیشتر باشد. چنانكه در میان اخبار صدا و سیما، اگر گوینده یك مرتبه بگوید: به خبرى كه هم اكنون به دستم رسید توجّه فرمایید، این گونه سخن گفتن یك شوك روانى و تبلیغاتى ایجاد مى‏كند. نظیر این آیه را در آیه‏ى سوّم سوره‏ى مائده خواندیم كه مطلب مربوط به ولایت و امامت و كمال دین و تمام نعمت و یأس كفّار و رضاى الهى، در كنار احكام مربوط به گوشت خوك و خون، نازل شده و این گونه جا سازى‏ها رمز حفظ قرآن از دستبرد نااهلان است. درست همان گونه كه گاهى زنان هنگام خروج از خانه زیور آلات خود را در لابلاى پنبه‏هاى متّكا قرار مى‏دهند. با این‏كه طلا و پنبه رابطه‏اى ندارند ولى براى محفوظ ماندن از دستبرد نااهلان این كار انجام مى‏گیرد.
ج) در میان سفارش هایى كه به زنان پیامبر مى‏كند، یك مرتبه مى‏فرماید: خدا اراده‏ى مخصوص بر عصمت اهل بیت دارد، یعنى اى زنان پیامبر! شما در خانه‏اى هستید كه معصومین‏علیهم السلام هستند و حتماً باید تقوا را بیشتر مراعات كنید.
د) در مورد اهل‏بیت ضمیر جمع مذكر به كار رفته كه نشان غالب بودن مردان است، به خلاف جملات مربوط به زنان پیامبر كه در آنها از ضمیر جمع مؤنث استفاده شده است. «بیوتكنّ، اقمن - عنكم، یطهّركم»
گرچه این آیه خطاب به زنان پیامبر است ولى قطعاً مراد همه‏ى زنان مسلمان هستند كه باید به این دستورات عمل كنند.

برو به انجمن
فعالترین ها در هفته گذشته
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.