تبیان، دستیار زندگی

یه سرگرمی خیلی جالب گذاشتم

هرسری یک شعری از یک شخصی میگیم بعد افراد دیگه در جواب اون شعر یه شعری بگن و بنویسن

یه اسم خیلی جالبی هم داره این کار که الان حضور ذهن ندارم

حافظ

اگر اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ***به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صایب تبریزی

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را***به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد***نه چون حافظ که می بخشد  سمرقند و بخارا را

شهریار:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ***به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد***نه چون صایب که می بخشد سرو دست و تن و پا را

سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند***نه بهر ترک شیرازی که  برده جمله دلها را

امیر نظام گروسی در جواب حافظ میگه:

اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را ***به خال هندویش بخشم تن و جان و سر و پا را

جوانمردی بدان باشد که ملک خویشتن بخشی ***نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

دکتر انوشه

اگر آن مه رخ تهران بدست آرد دل ما را ***به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند ***نه بر آن دلبر شیرین که شور افکنده دنیا را

و...حکایت همچنان باقی است

شما هرطور که شعر بگین در این بحث لطف میکنین و ما ممنون میشیم 

لطف از شماست - ولی خواهشا هر جا قانون شکنی کردم بهم تذکر بدید تا بیراهه نرم . ( با سپاس فراوان )

سلام دوستان شاعر و آذر خانوم گل
شاعران می سرایند و ما لذت می بریم...
به به

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
چو بی دل می سپارم جان،بگیرم این دل از دستش

که این دل صاحبی دارد، مبادا زان او گردد
مگر از راه به در سازد، مرا با نرگس مستش

بهروز رها

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ***به خال هندویش بخشم سریر روح ارواح را

مگر آن ترک شیرازی طمع کار است و بی چیز است؟***که حافظ بخشدش او را سمرقند و بخارا را

کسی که دل بدست آرد که محتاج بدنها نیست***که صایب بخشدش او را سرو دست و تن و پا را

موسی خسروی

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا ***به خال هندویش حتی نبخشم نقطه با را

خدای ترک شیرازی بود زیباتر از خلقش ***چرا چون حافظ و صائب ببخشم شهر و اعضا را

و یا چون شهریار آیم کنم تقدیم اجزایم ***تمام روح و اجزایم فدای صنع یکتا را

سمرقند و بخارا را سرو دست و تن و پارا***تمام روح و اجزارا بود زیبنده اعلی را

میان این سه استادم جسارت کرده ام خواجو ***که پایان بخشم این دعوای استادان والا را

موسی خسروی هم خیلی قشنگ بود
آذر خانوم این موضوع دعوا سر ابیات فقط منحصر به همین بیته یا این قصه سر دراز دارد؟؟؟

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بگیرم من جهاز از او ، به قیمت های بالا را

در این دوره زمانه آدمی باید شود زیرک
نه اینگونه دهد از دست سمرقند و بخارا را

جناب جلیل گرامی
معمولا کسانی که شعر میگن در جواب شاعر های دیگه شعر های نقضشون رو بکار میبرن
مثلا در جواب شعر بشنو از نی چون حکایت میکند از جدایی ها شکایت میکند
نمیدونم چه کسی ولی این شعر رو گفتن
نشنو از نی،نی نوای بینواست بشنو از دل ،دل حریم کبریاست

رضا برزگر

چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را ***که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را

از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ ***میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را

وجود او معمایی است پر از افسانه و افسون ببین! ***خود با چنین بخشش معما در معما را