امشب در سر شوری دارمامشب در دل نــوری دارمباز امشب در اوج آسـمانمرازی بـاشـــد بـا ستارگانمامشب یک سر شوق وشورماز ایـن عــالــم گــویــی دورماز شـادی پـر گـیرم کـه رسـم بـه فلکسرود هستی خوانم در بر حور و ملکدر آسمان ها غوغا فکنمسبو بریزم ساغر شکنمامشب یک سر شوق وشورماز ایـن عــالــم گــویــی دورمبا ماه و پـرویـن سخنی گویموز روی مه خـود اثـری جویـمجان یابم زین شبهاجان یابم زین شبهامـاه و زهـره را بــه طـرب آرماز خود بی خبرم ز شعف دارمنغمه ای بر لب هانغمه ای بر لب هاامشب یک سر شوق وشورماز ایـن عــالــم گــویــی دورمامشب در سر شوری دارمامشب در دل نــوری دارمباز امشب در اوج آسـمانمرازی بـاشـــد بـا ستارگانمامشب یک سر شوق وشورماز ایـن عــالــم گــویــی دورمامشب یک سر شوق وشورماز ایـن عــالــم گــویــی دورم
کل آیتم ها 755
ای وای، ای وایخوابم یا که بیدارای وای آره انگاراین جاست نازنینمچشمام مست وقلبم شده شیداباور ندارم عشقبازم شده پیداتب اون توی قلب منه وداره باز تند تند می زنه وپریشون شده دوباره این دلکیه اون، اونی که این وسطنمی خواد چیزی به جز فقطیه نگاه واسه شکار این دلهمه چی دیگه به کامشهدیگه دل اسیر دامشههمه جا سوار و یکّه تازهتوی اون نگاهش تو کموندوباره دلو کرده نشونواسه من ولی چه دلنوازه ای وای، ای وای، ای وای، ای وای ...ای وای، ای وای، ای وای، ای وای ...ای وای، ای وایای وای، ای وایای وای، ای وایخوابم یا که بیدارای وای آره انگاراین جاست نازنینمچشمام مست وقلبم شده شیداباور ندارم عشقبازم شده پیداتب تو توی قلب منه وداره باز تند تند می زنه وپریشون شده دوباره این دلتویی اون، اونی که این وسطنمی خوای چیزی به جز فقطیه نگاه واسه شکار این دل
چقدر آسون می رن امّا لحظه هایی که تو رو دارمساعت انگار حتّی نداره چشم دیدن تو رو کنارمتا میام با تو جون بگیرمتا می خوام باز آروم بگیرممی رسه وقت تلخ رفتن ومی بری قلبمو جونمو می میرممستیم از عشقهر جا هر دمحتّی وقتیدوریم از همآخه نفسی که عطر تو دارهآخه اون دلی که برات بی قرارهآخه چشمی که چشم انتظارهمگه می شه بی تو نگیره بهونهوقتی که با منی گرچه می دونمنمی شه همیشه با تو بمونمهمه وجودمو نفسمو جونمپُر می شه از تو و شعرای عاشقونه چقدر آروم می رن امّا لحظه هایی که از تو دورموقتی که یادت توی ذهنم می شه دیگه تنها سنگ صبورمواسه این دل تو بهاریخود شادابی و قشنگیتا که می ری از پیش من امّامی گیره قلبم از پاییز دلتنگیمستیم از عشقهر جا هر دمحتّی وقتیدوریم از هممستیم از عشقهر جا هر دمحتّی وقتیدوریم از همآخه نفسی که عطر تو دارهآخه اون دلی که برات بی قرارهآخه چشمی که چشم انتظارهمگه می شه بی تو نگیره بهونهوقتی که با منی گرچه می دونمنمی شه همیشه با تو بمونمهمه وجودمو نفسمو جونمپُر می شه از تو و شعرای عاشقونه
حالا چی عشق من باز تنهایی انگارکجا رفتن اون همه یار؟که می گفتی جون می دن واست هزار, نه صد هزار بار حالا چی عشق من ببین کیو می بینیواسش افسانه بچینیکه قشنگ و نازنینی و چنانی و چنینیکی به جز منمی تونه نگفته هاتو دغدغه هاتو از تو نگاهت بخونهکی به جز منمی تونه بیاد دوباره به یه اشاره غمو از دلت برونهکی به جز منمی تونه نگفته هاتو دغدغه هاتو از تو نگاهت بخونهکی به جز منمی تونه بیاد دوباره به یک اشاره غمو از دلت برونهمن فقط منوارث تموم دلتنگیاتممرهمی برای خستگیاتممی گفتی که هراسون شدی از بی اعتنایییا از سادگیای اوّل هر آشناییمی گفتی که چطور ازت یه بازیچه می ساختناونایی که به ظاهر دل به عشق تو می باختنمی گفتی و منم چشمامو رو حرفات می بستمبغضت می شکست و با تو من هم می شکستمامّا اشکام واسه تو نبود همش واسه خودم بودبرای اون روزایی که من عاشقت شدم بودبرای اون روزایی که من عاشقت ... هاهکی به جز منمی تونه نگفته هاتو دغدغه هاتو از تو نگاهت بخونهکی به جز منمی تونه بیاد دوباره به یه اشاره غمو از دلت برونهکی به جز منمی تونه نگفته هاتو دغدغه هاتو از تو نگاهت بخونهکی به جز منمی تونه بیاد دوباره به یک اشاره غمو از دلت برونهمن فقط منهم گریه و هم اندوه و هم سوزهم غصّه ی غصّه های هر روزمن فقط من
هنوز برام همونی همون نفس تو سینمبگو تو بهترینی یا من عاشق ترینمیه طنین آشنا یه عطر دلربادوباره چشمایی به رنگ کهرباباز تپشای دل بی پناهمباز تو و من بازم همون نگاهباز تو باز من بازم اون نگاههنوز برام همونی همون نفس تو سینمبگو تو بهترینی یا من عاشق ترینمهنوز برام همونی همون نفس تو سینمبگو تو بهترینی یا من عاشق ترینمنبودی ببینی دلی که می گفتی سنگ شدهحتّی واسه بهونه گرفتنات تنگ شدهمنی که می گفتم بی تو شبم پر ستارستپس چرا دلم پی یه فرصت دوبارست؟ وقتی عطرت تو هوامهنفسات تو لحظه هامهچه جوری آروم بگیرم؟وقتی هیشکی تو نمی شهتو نگات عشقه همیشهچرا تو حسرت بمیرم؟هنوز برام همونی همون نفس تو سینمبگو تو بهترینی یا من عاشق ترینمهنوز برام همونی همون نفس تو سینمبگو تو بهترینی یا من عاشق ترینمنبودی ببینی دلی که می گفتی سنگ شدهحتّی واسه بهونه گرفتنات تنگ شدهمنی که می گفتم بی تو شبم پر ستارستپس چرا دلم پی یه فرصت دوبارست؟
اگه بی تو تنها ،گوشه ای نشستم تویی تو وجودم ، بی تو با تو هستم اگه سبز سبزم ، تو هجوم پاییز ذره ذره ی من ، از تو شده لبریز ای همیشه همدم ، واسه درد دلهام عطر تو همیشه ، جاری تو نفسهام ای که تارو پودم ، از یاد تو بی تاب با منی ولی باز دوری مثل مهتاببی تو با تو بودن ، شده شب و روزم بی تو اما یادت با منه هنوزمتویی تو ی حرفام ، تویی تو نفسهام ولی جای دستات ، خالیه تو دستام من به شوق و یاد بارون ، زندم و پژمرده نمیشم تشنه ی یه قطرم اما ، زرد و دل آزرده نمیشم سخته وقتی تو غزلها ، از من و تو واژه ای نیست سخته بی تو با تو بودن ، سخته اما چاره ای نیستبی تو با تو بودن ، شده شب و روزم بی تو اما یادت با منه هنوزم تویی تو ی حرفام ، تویی تو نفسهام ولی جای دستات ، خالیه تو دستام تویی تو ی حرفام ، تویی تو نفسهام ولی جای دستات ، خالیه تو دستا
گمگشته / شاعر علی معلم/ مجید اخشابیاون كه میاد اگه بگم یك گل سرخ بهار میشییه قطره خون رو آینهیه چشمه انتظار میشییه قطره خون رو آینه استیه چشم سرخ انتظاریه روز دوباره سبز میشهوقتی كه بر گرده بهارهر كی با آینه روبروسترو هست و نیست پل می زنهیه چشم سرخ آتشینتوی چشاش زل می زنهتوی چشاش زل می زنهمیگن فرشته روزشو با گریه افطار می كنهفرشته می دونه كه نور ظلمتو بیدار می كنه ظلمتو بیدار می كنهبرق یه تیغ اشک دریغ رعد صدای مرتضیرستم از این بند و بلا علی رضا شد به قضاآی غنچه های گل سرخ از نسیم وزون بگینبوی خدا تو كوچه هاست سحر شده اذون بگینما گم شدیم باید بیاد اونی كه چشم ما میشهنماز حاجت بخونینحاجتتون روا میشهما گم شدیم باید بیاد اونی كه چشم ما میشهنماز حاجت بخونینحاجتتون روا میشهنماز حاجت بخونینحاجتتون روا میشه
برای تو / شاعر محمد علی شیرازی/ مجید اخشابیدوست دارم یه روز تو هم اسم منو صدا كنی زخمی كه به دل زدی به مرهمی دوا كنی حالاكه برای تو با خاك راه برابرم چی می شه گاهی اگه به زیر پا نگاه كنی تو دل و جون منی بخت گریزون منی می شه گاهی گذری بر من بی نوا كنی من و این طا قت كم عشق تو با این همه غم به خدا كوه غمو مشكله جا به جا كنی كفتر بام توام ، رام توام، راضی نباش كه پر و بال منو بشكنی و رها كنی عشق تو به قیمت جوونی و جون منه تو می خوای جون من و جوونیمو فدا کنی
افسوس /شاعر محمد علی شیرازی /مجید اخشابیافسوس بر آن عمر گرامی كه هدر شد آن معبد رویایی من زیر و زبر شد دردا كه تو مرد سفر عشق نبودی افسوس دل غافل من بی خبر شد روزی كه دل عاشق من تازه نفس بود در چشم من از هر دو جهان عشق تو بس بود حسرت به كف آورد و به خورشید نظر داشت بیچاره عقابی كه گرفتار قفس بود سلام ای چلچراغ قطره های اشك نومیدی سلام ای غم كه جای تنگ این دل را پسندیدی بیا تا پر بگیرد از دل من جغد این كابوس بیا و در كتاب خاطرات من بخوان افسوس
ای مهتاب عشق بتاب ای باران عشق ببار ای خورشید محبت بسوزان بنیاد ننگ و كینه ها را آی آدما بیایید بشویید گرد و غبار كینه ها رااین همه حرص و طمع برای چی آخه این دنیا مگه سرای كیستشاهان همه رفتند كاخا بجا ماندندشاه و گدا مردند دنیا بجا مانده مهتاب عشق بتاب ، باران عشق ببار چه كسی با خود برده ذره ای از مال دنیا راچه كسی پیمان بسته كه ببینه صبح فردا راوقتی آدم یه روزی فنا میشه میمیره روح از بدن جدا میشهپس دیگه جنگ و جدال واسه چیه اونیكه مونده تو این دنیا كیهاونیكه مونده تو این دنیا كیهشاهان همه رفتند كاخا بجا مانده شاه و گدا مردند دنیا بجا مانده مهتاب عشق بتاب ، باران عشق ببارخدای توانا فراخوانده ما را سوی آدمیت ، نور حقیقتخداوند عاشق فراخوانده ما را به لطف و محبت نه بر خشم و نفرتما همه از خاكیم دوباره بر خاكیمنه باقی مطلق ، نه بام افلاكیمشاهان همه رفتند كاخا بجا ماندهشاه و گدا مردند دنیا بجا مانده مهتاب عشق بتاب ، باران عشق ببار
تو شراره من سپندم تو سحابی من ستاره
کی میباره بند بندم شب مهتابی دوباره
وقتی آیینه رو خواستی من بی کینه رو کاستی
حالا با آیینه هستی راستی کژتابی دوباره
کی میگه که مهر و کینه یه قماشن توی سینه
نه عزیزم شب تاریک روزای آفتابی داره
تو بت عاشق فروشی کولی خونه به دوشی
شوق آشیون نداری عاشقاتو می فروشی
آشیون جفت پرنده نوبهار گفت و خنده
حالا کی میگه جدایی حالا کی دل نمی بنده
ماه من قرار ما اول کوچ تا بن کوچه
یعنی از هلال راز تا بدر ناز نون و کلوچه
ماه من زندگی درده کار مرده کوه درده
یعنی رنج گنج بیشتر اما گاهی گل و پوچه