تبیان، دستیار زندگی

سلام به دوست عزیز mahyarglobal مرسی

به نام خدا
سلام
کلبه زیبایی بود
ونوشته های زیباتر
ساده وزیبا

ای بابا اتاق عمل چرا از اون نوشته های قشنگتون دیگه نمینویسید.من مینویسم که شما مشتاق شید.
ممنون که تشکر میکنید ولی به جاش از اون نوشته های زیباتون بزارید بیشتر خوشم میاد...........

وقتی تمام برگ های امیدم
دچار خزان فصل فراموشی تو شد ....
گمان می کردم بی برگی ام از بی ریشه گیست...
باغبان خوبی نبودی ....
سرسبزی ام در میان دستان تو پوسید ....

اقرار باید کرد حزن انگیزم امشب



من از تمام فصلها...پاییزم امشب



با ذربین باید نگاهم کرد.زیرا



چیزی شبیه ذره ای ناچیزم امشب



بگذار تا روشن بگویم مثل دریا



آشفته حالم.از جنون لبریزم امشب



با دوست و دشمن ندارم هیچ کاری



از سایه ی خود نیز می پرهیزم امشب



حس میکنم مانند تندیسی ترک پوش



با یک تلنگربر زمین می ریزم امشب



تا صبح فردا را ببینم از دل خاک



باید شبیه دانه ها برخیزم امشب...

بانام خداوند حکیم و سلام.
اوست که از رگ گردن به ما نزدیکتر؛ از خود مابه حال ما آگاهتر و مهربان پس اگر خدا را احساس کنیم، تنهاییمان را با خودش قسمت می کنیم آنوقت است که دیگر هیچکس را به خلوت زیبائی که بدست آورده ایم راه نمیدهیم ،غنیمت میشماریم که تنهائی زیباترین لحظات عمر بنده است.

سلام
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نر وم که بی راه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و
...... خوب ....... تنها ............ تنها دل ما دل نیست
......................... آره

پایان راه کاملا پیداست ...
میدهم قابش کنند ...
خاطره هایت را به رسم یادگاری ...!!!

اگر می دونستی چقدر تنهام برام اشک می ریختی

و اگر می دانستی که همیشه اشک می ریزم هرگز تنهام نمی زاشتی

همه میگن ۱ ساعت یعنی ۶۰ دقیقه... و ۱ دقیقه یعنی ۶۰ ثانیه

اما کسی به من نگفت که ۱ ثانیه بی تو یعنی ۶۰ سال...