• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 31129)
دوشنبه 28/5/1392 - 14:32 -0 تشکر 634889
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف م)

http://tabarestan.ir/


زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.


در این مبحث حرف م

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:33 - 0 تشکر 636208

منسرا menseraa نام یکی از روستاهای تنکابن
منس کلا manes kelaa از روستاهای بابل
منشار menshaar نام مرتعی در شیرگاه سوادکوه
من شاهی mene shaahi واحد وزنی معادل ۵/۹۴۰ گرم
منغ mangh گوسفند دو،سه و چهار ساله ی نر
منقئر mnghoer ۱پیاله ی چوبی که برای برداشتن ماست از تغاربه به کار برند ...
منقل manghal آتشدان
من کتی men keti نام مرتعی در آمل
منکو جوجو menkoo joojoo گلی سفیدرنگ که خوردنی است
منگ mang حجمی به اندازه ی یک مشت
منگاله mangale ۱حجمی به اندازه ی یک مشت – مقدار خوشه ی شالی یا جو یا گندمی ...
منگ در منگ mang dar mang گوسفند پنج ساله
منگل mangel ۱از توابع شیرگاه سوادکوه ۲از توابع لاریجانات آمل
منگل mengel ۱گاوبند ۲گاوسرا
منگل mangal دسته دسته گشتن گوسفندان در اثر باد،تند و آذرخش
منگلاب mangelaab از توابع بانصر بابل
منگلی mangoli به گاوی گویند که شاخ های آن دو قوس به طرف هم داشته باشد
منگلی mongeli گندم نرسیدای که بریان شود
منگلیا mangalyaa آرام گرفتن و نشخوار کردن حیوان
منگو mango گاو ماده ی شیرده
منگو ولگ mango valg گیاه صحرایی شبیه بارهنگ
منم دار menem daar خودخواه – فخرفروش
من مدی mene madi همان مدی من دوره ی هخامنشی برابر با ۵۶۱ گرم و هر گرم نزدیک ...
من ملک menmelk از توابع گلی خواران قائم شهر
مننار menannaar مننار
منوار men vaar وسط – میان
منوچهر کلا manoo chehrkalaa از توابع علوی کلای چالوس
منول mannool ۱آبی که بوسیله ی مانعی از رفتن بازماند ۲لبریز – پر
منول بوین mannool baveyan ۱ازحرکت بازماندن ۲متراکم شدن
منه لتر mene later وزنی معادل چهار و نیم کیلوگرم
منیک mennik مقدار کم در بیان کمیت
مواجب mavaajeb دستمزد
موارک mevaarek مبارک
موارک با mevaarek baa رفتن به خانه ی کسی جهت عرض تبریک
مواشر mevaasher مباشر – نماینده ی ارباب
موافق خون movaafegh Khoon کسی که در تعزیه شبیه هریک از انبیا،اولیا،امامان و خاندان ...
موال mevaal آبریزگاه – مستراح – خلا
موئک mooek از ادوات تله پرندگان که از موی دم اسب است
موئک moak ترک خوردگی استخوان
موئک چو mooek choo از ادوات تله ی پرندگان است
موتال mootaal پشمالو
موتره motere لب بالا و پایین
موج moj انبوه – فشرده و منقبض
موج مجیک moje mejik مژه – کسی که مژه بلند و برگشته دارد
موجیک moojik مژه
موچ mooch صوتی که به علامت توقف موقت بازی بکار می رفته است
موچ تک mooche tek آنکه غذا را با تعلل و اندک اندک خورد
موچر moocher تخمی که به عنوان نشانه،زیر مرغ گذارند تا مرغ هر روز،در همان ...
موچک moochek دم میوه که به ساقه وصل است دم گل
موچکال moochkaal سوسمار مارمولک

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:34 - 0 تشکر 636209

موچه moochche صوتی برای حرکت دادن اسب
موچ هدائن mooch hedaaen نهیب زدن به اسب برای پریدن و یا حرکت سریع
مودی mavaddi ۱مدعی – ادعا کننده ۲رقیب
مور moor نام قلعه ای قدیمی بر فراز کوه قلاسر در کجور
مور بزوئن moor bazooen مو بر بدن سیخ شدن
مور بزوئن moor bazooan نق زدن – اعتراض کردن
مورچین moorchin سنگ های گرد کوچکی که در بازی مورچین مورد استفاده قرار می ...
مورچین بازی moorchin baazi نوعی بازی بچه گانه و زنانهاین بازی دارای چند مرحله استکسی ...
مورزیین moorziyen مرتعی در لفور سوادکوه
مور قاب moor ghaab کیسه ای کوچک از ترمه و انواع پارچه که توسط زنان ایل دوخته ...
مورکا moorkaa از بازی هایی که در عروسی ها انجام می گیرد
مورمور moor moor درد موضعی تن و بدن
مورمور هکردن moor moor hekorden ۱نق زدن – گریه ی مداوم،و بی صدای کودکان ۲احساس درد موضعی ...
مورندین mooren din از تپه های تاریخی نزدیک دهکده ی ولاشد بهشهر
موروکانی moorookkaani غضروف
موروک مورک moorook moorook صدای جویدن چیزی مانند ته دیگ
موروک موروک هدائن moorook moorook hedaaen پدید آمدن صدای حاصل از جویدن قند و برخی مواد دیگر
موروکنی moorookkoni غضروف
مورونه mowrone موریانه
موره moore ۱مهره – مهرهایی که به گردن حیوان آویزند ۲خر مهره
موره moore گندواش – از تیره ی کاسنی که در مزارع گندم سبز شود
موره moore ۱ناراحتی ۲مویه کردن
موره – آش moore aash موره را شسته ریز کرده با برنج بار گذارند تا حلیم شود و آن ...
موره او moore o آب گندواش که جهت رفع درد گوش و شکم درد به بچه خورانند
موره داغ moore daagh نوعی داروی گیاهی – گندواش را پخته و جهت مداوا در محل درد ...
موری moori در لغت به معنی:مویه،در موسیقی آوایی است که از سوی بستگان ...
موری moori مویه کردن با صدای بلند
موری moori ساس
موری هاکردن moori haakerden ۱مویه کردن – ناله کردن ۲دم زدن
موزائیش تپه moozaaeish tappe از تپه های تاریخی ناحیه ی سدن رستاق واقع در استرآباد
موزایش moozaayesh مزرعه ای در شمال بالا جاده ی کردکوی که دارای تپه ی تاریخی ...
موزئن moozaen حساسیت رستن موی بدن
موزجی پلور moozji beloor تخم درخت بلوط – میوه ی درخت بلوط
موزک چال moozek chaal نام منطقه و مرتعی در زاغ مرز بهشهر
موزگیلی mooz gili درخت بلوط
موزلق moozlagh اصطلاحی که برای خطاب به اشیا کوچک بکار می رود
موزنی moozni نام مرتعی در آمل
موزون moozoon نام مرتعی در آمل
موزی moozi بلوط – از تیره ی بلوطیان که دو نوع آن معروف استنوع برگ پهن ...
موزی moozi نام مرتعی در حوزه کارمزد ولوپی سوادکوه
موزی باغ moozi baagh از توابع میاندرود ساری
موزی بلور moozi beloor تخم و میوه ی درخت بلوط
موزی بن moozi ben از توابع دهستان رودپی ساری
موزیرج moorziraj نام آبادی از فیروزه جاه بابل – در منابع موزآرج نیز آمده ...
موزیک moozeyak از توابع دهستان پنجکرستاق کجور
موزی کتی moozi keti ۱از توابع دهستان دابوی جنوبی آمل ۲از توابع دهستان بندپی ...
موزی کله moozi kele از توابع دهستان بیشه بابل

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:36 - 0 تشکر 636210

موزی گل moozi gel از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
موزی گلی moozi gali
موزی لو moozi loo از توابع دهستان بندپی بابل
موژیک moozheyak روستایی از دهستان پنجکرستاق کجور
موسی کوتقی moosaa koo taghi پرنده ای است از تیره ی قمری ها
موس پیزی moos pizi موس پیزی
موس چکه زن moos chakke zan ۱نوعی خرچنگ ۲چاپلوس و متملق
موس و مله moos o male معطلی – اهمال نمودن در کار
موسه مله هدائن moos mele hedaaen موسه مله هدائن
موسیار mooseyaar مرتعی جنگلی در کنار جاده مالرو کدیر نوشهر
موسی بز moosi bez موسی بز
موشامله mooshaa male نام دهکده ای از دهستان بالا لاریجان آمل
موش به تغ moosh be tegh مورب – کجکی
موش به تغ هستائن moosh be tegh hestaaen اریب ایستادن
موشت moosht مشت
موشت بزئن moosht bazoen مشت زدن
موشت به تغ moosht be tegh مورب – مایل – کجکی
موش تغی moosh teghi هرمی شکل – زمین یا هر جسم هرمی شکل
موش خئرما moosh Khoer maa موش خرما راسو
موش دونه moosh doone چوب سیگار
موشک mooshek مشت
موشک تش هدائن mooshek tash hedaaen تش پیش هدائن
موشل mooshel نامی برای اسب
موشی mooshi نام اسبی که مطلقا سیاه باشد
موشی mooshi چراغ نفتی فتیله دار و بدون شیشه ی قدیمی که دسته دار نیز بوده ...
موقربیمئن moogher beyamoen اعتراف کردن
موک mook ۱فضله خشک شده پرندگان و حیوانات ۲کود حیوانی یا درختی ۳اشیا ...
مول mool ۱آدم مرموز ۲ریشه کن شدن افراد یک دودمان .
مولاکیمه moolaa kima کومه ی ماهی گیران که در کنار دریا ساخته شود
مولایی moolaai نوعی برنج خزری
مول بویین mool baviyen دم در نیاوردن و پنهان شدن
مول پلنگ mool paleng از انواع گوشتخواران گربه سان در اندازه ی سگ که در بعضی نقاط ...
مول خر mooleKhar آدم موذی – آب زیرکاه
مولک moolek میوه ی درختی که در یک سال،دوبار ثمر دهد
مولک moolek گاوی که هر سال بزایدگوساله دو ساله ی آبستن شده
مولک بزائن moolek bezaaen زاییدن دام زودتر از زمان معمول
مولکی mooleki ۱پیشانی پالان – کوهان پالان اسب ۲بچه ی نامشروع
مولکی زا moolekizaa به حیوانی می گویند که هنوز به سن مناسب رشد نرسیده آبستن شده ...

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:37 - 0 تشکر 636213

مول کینگ شور mool king shoor از انواع پرندگان بومی
مول گنه mool gonne آدم مرموز و آب زیرکاه
مول مولی mool mooli زیرکی به خرج دادن – با تظاهر به سادگی بهتر و آسانتر از دیگران ...
مول هاکردن mool haakerdan ۱فرزند نامشروع به دنیا آوردن ۲دم بر نیاوردن
موله خی moole Khi کنایه از آدم حقه باز و شارلاتان
مول هکردن mool hakerden بچه ی نامشروع به دنیا آوردن
مولی mevali درخت گل ابریشم
مولی mooli چشمه ای در روستای یخکش بهشهر
موم moom ماده ی نرم و جامد و غالبا زرد رنگی که از منابع گیاهی و حیوانی ...
مو مرغ mo mergh مرغ تخم گذار – مرغ تخمی
مون moon از توابع بالا لاریجان آمل
مونا moonaa شبیه – مانند
مونا گیتن monaa gitan میان گرفتن
مونج moonj از توابع زانوس رستاق کجور
مونگ moong ماه – ماه آسمان
موننا moonnenaa شبیه – مانند
مونه moone ۱بهانه – ناز ۲مویه
مونه بیاردن moone biaardan بهانه گرفتن
موه meve ۱نوی گلابی ۲برای من
مه me مال من – مربوط به من
مه meh مه ابر
مهاز گالش mehaaz gaalesh نگهبان و محافظ کندوی زنبور عسل
مه ترا metaraa مانند من – شبیه من
مهدیان mahdyaan ۱طایفه ای در بالا جاده ی کردکوی ۲از شاعران مازندرانی سرا ...
مهتر کاش تپه mehter kaash tappe تپه ای قدیمی و دست ساز نزدیک قره تپه ی بهشهر
مه تهت me that از طرف من – از جانب من
مهر mahar مار
مهربون mehrebon پل دو چشمه ی بزرگ نکا،بر رودخانه ای است که آب آن از تنگه ی ...
مهر خاره mahar Khaare لک لک
مهر سیر mahr sir گیاهی سمی شبیه سیر
مهر کل mahar kol پوست مار
مهر کلا mohar kolaa نوعی قارچ سمی و هرمی شکل
مهر کوئک mahar kooek گونه ای کرم بزرگ مارگونه به رنگ خاکستری
مهر لیله mahrelilie بچه مار
مهر ما سلیک mahrmaa selik مارماهی
مهر ملی mahar meli مار و دیگر خزندگان
مهره mahre گیاهی است با نام لاتین artnmisiaonnooa
مهز mahaz مگس
مهزپران mahaz paraan ۱مگس پران ۲رشته های چربی که با آن روی صورت اسب و قاطر را می ...
مهزپرن mahaz paron روبند ریشه داری که برای دفع مگس و حشرات به صورت قاطر و اسب ...
مهز کندل mahaz kandel کندوی زنبور عسل
مهز کوش mahaz koosh مگس کش
مهسا mehsaa ۱مهلت ۲حوصله
مه قلی مه قو maghali ma gho از انواع بازی ها و سرگرمی های کودکان و نوجوانان بوده است ...
مهمون mehmoon مهمان
مهمون تاجن mehmoon taajen پذیرایی کننده – کسی که میهمانان را پذیرای کند
مهمون خنه mehmoon Khene اتاق بزرگ و آراسته شده ی خانه جهت پذیرایی از میهمان میهمانسرا ...
مه میترا mah mitraa نام باستانی شهرستان بابل و مرکز پرستش الهه ی میترا که در ...

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:38 - 0 تشکر 636214

مهمیدمله mah mid male نام دهکده ای از بالا لاریجان آمل
مهیج mahij کشمکش
می mi ۱مو ۲چاله – فرورفتگی
می mey مغز یا ماده وسط هر چیز
میا miaa مه ابر غلیظ همراه با باران – ابر – ابری
میا تو miyaa to هوای ابری
میار mayaar از طوایف بومی ساکن در کلاردشت چالوس
میار کلا miyaar kelaa از توابع ولوپی قائم شهر
میالشک miyaaleshk درخت زرشک
میانا meyaanaa از توابع بنافت ساری
میان باری meyaan baari برنجی که از نیم دانه بزرگتر و از برنج معمولی ریزتر استبرنجی ...
میان پشته miyaan peshte نام مرتعی در آمل
میان تو meyaan to از اجزای چرخ نخ ریسی
میان جر meyaan jar مزرعه ای در کردکوی
میان دره meyaan darre رودخانه ای که از ارتفاع هشتصدمترسی دامنه های شمال غرب کوه ...
میان دله meyaandele نوعی بازی محلی
میاندو meyaando در این میان – در وسط کار
میان دو رو meyaan doroo از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاهکوه و ساور استرآباد
میانده meyaandeh از توابع کلارستاق چالوس
میان رود miaanrood ۱از توابع دهستان سه هزار تنکابن ۲نام مرتعی در آمل ۳از توابع ...
میان رودبار meyaan rood baar از توابع میان بند نور
میان سدمه meyaan sedme فنی در کشتی لوچو
میان سرا meyaan saraa از توابع خرم آباد تنکابن
میان سرا بندیا نور miyaan saraa banditaa noor مرتعی در آمل
میان – شا meyan shaa از توابع شهر خواست شهرستان ساری
میان شل miaan shel نام دهکده ای در دشت کجور
میان قله meyaan ghale از توابع شبه جزیره ی میان کاله
میانک meyaanak ۱از توابع بندپی بابل ۲مرتعی در آمل ۳از توابع علوی کلای نوشهر ...
میانکاله meyaan kaale خلیج و شبه جزیره ی میانکاله بر مدار ۳۶ درجه و ۴۹ دقیقه تا ...
میان کو meyaan koo از توابع دو هزار تنکابن
میان کول meyaan kool از توابع رامسر
میان کو محله meyaan koo mehalle از توابع خرم آباد تنکابن
میانکی meyaan key از توابع کلارستاق چالوس در پای کوه مدوبند
میان گاله meyaan gaale ا توابع قره طغان شهرستان بهشهر
میان لا meyaan laa نام مرتعی در آمل
میان لات meyaan laat از توابع رامسر
میان مج meyaan mej ۱کسی که در میانه ی میدان کشتی قدم می زند ۲داور ۳میان دار
میان وال meyaan vaal جوی اصلی شالیزار که محل انشعاب آبراهه های متعدد زمین استنام ...
میان هکاردن meyaan hekaarden ۱عبور از مسیری غیر از جاده اصلی در مزارع و باغ و غیره ۲بی ...
میاوند meyaa vand شالی که بجای کلاه و سرپوش استفاده می شود – دستار
میاوند دوستن meyaavand davesten بستن میاوند که نوعی شال استطریقه ی بستن میاوند به این شکل ...
میائی miaaei ابری
می ئک miek موی دم اسب که برای دام پرندگان استفاده شود
می بزان mi bezaan ریش در آوردن
می بکندیئن mi bakendiyen چنگ زدن موی سر وصورت در سوگ کسی
می تاشی mi taashi عمل تراشیدن موی گوسفند
می تق mi tagh تار مو
میج mayej کشمش

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:39 - 0 تشکر 636215

میج mij از توابع اشکور تنکابن
میجک mijek گاوی که گوساله اش بمیرد اما همچنان شیر دهد
می جم کان mi jam kaan گیره ی مو
میجه mije میخ
میجیک mijik مژه
میچکا michkaa گنجشک
میچکا انگور michkaa angoor ۱گیاهی دارویی که نام علمی آن(saoocoosingra)می باشد۲نوعی انگور ...
میچکا باکله michkaa baakkele گیاهی وحشی شبیه پیچک که شباهتی نیز به بوته ی باقلا دارد
میچکا ترب michkaa tareb گیاهی است دارای برگ های کوچک و دراز که در اوایل بهار می روید ...
میچکاچک michkaachak نام نوعی گیاه
میچکاخنی michkaa Kheni از آبادی های لاویج شهرستان نور
میچکاخونی michkaa Khooni نام مرتعی در شهرستان آمل
میچکا خوی امیری michkaa Khooye amiri نام مرتعی در آمل
میچکار michkaar قله ای به ارتفاع ۳۵۴۰ متر در کلاردشت چالوس
میچکار michkaar از توابع بیرون بشم کلاردشت چالوس
میچکا زن michkaa zan پرنده ای از خانواده ی قرقی به اندازه ی کبوتر
میچکاسو michkaa soo شکار گنجشک در شب که با چراغ انجام گیرد
میچکا کاهو michkaa kaahoo نوعی سبزی وحشی شبیه کاهو که خوراکی است
میچکا کشی michkaa keshi شکار گنجشک
میچکاموش داشتن michkaa moosh daashten ادعای بزرگ داشتن
می چنگه mi change گیره ی مو
میچیلیک michilik نیشگون
می خاره mi Khaare تار مو
می خال mi Khaal خوره ی مو
میخ تک miKh tek از پرندگان آبزی که نوکی میخ مانند دارد
میخش meyKhesh ترش و شیرین – ملس
میخک تلی miKhek tali درختچه ای با برگ های پهن و میوه ی قرمز
میدانک meydaanek از توابع کلیجان رستاق ساری
میدن بیتن midon bayiten میدان یافتن جهت تاخت و تاز – فرصت هنرنمایی یافتن – در اصطلاح ...
میدن مج midon mej ۱ناظم میدان – میاندار ۲داور صحنه
میدون midoon میدان
میدون سر midoone sar از توابع بالا تجن قائم شهر
میر meyar مرتعی جنگلی در شمال نارنج بن چالوس
میرابی مز miraabi mez مزد آب داری – حقوق میرآب
میرار کلا miraar kelaa از توابع لفور سوادکوه
میراسکندر mir eskender از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
میراشکار mir eshkaar میرشکار – آن که کشته های کشاورزان را نگاهبانی کند – دشت ...
میربازار mir baazaar از توابع بابلسر
میربزرگ mir bozorg بقعه ی میربزرگ در شهرستان آمل
میرحیدر mir heyder بقعه ی میرحیدر در شهرستان آمل
میرخمن mir Khaman یکی از آبادی های و مراتع لاویج نور
میرزا mirzaa مخفف امیرزاده – اگر پیش از اسم بیاید معنی کاتب و نویسنده ...
میرزا نهار mirzaa nehaar ۱غذایی که بین صبحانه و ناهار میل شود
میرزایی mirzaaei نویسندگی – کاتبی – منشی گری
میرس mires نام دهکده ای در ناحیه کوهستان غربی کلاردشت
میرستان mirestaan نام مرتعی در آمل
می رس دیک miresdik دوک نخی ریسی
میر سر روضه mir sar rooze ۱از محله های قدیمی شهرستان ساری ۲از بناهای مربوط به مرعشیان ...

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:40 - 0 تشکر 636216

میرش mirezh مرگ دسته جمعی
میرشکار mirshekaar ۱کسی که از طرف مردم روستا برای حفاظت از مزارع و شکار خوک ...
میر ظهیرالدین مرعشی mir zahireddin marashi فرزند میر نصیرالدین فرزند میرکمال الدین فرزند میر قوام ...
میرک mirek ریز و کوچک
میرکا mirkaa خر مهره مهره ی گردنبند و دانه ی تسبیح
میرکا تیم mirkaa tim خر مهره که به گردن اسب و گاو اندازند هر گونه مهره اعم از دانه ...
میرکتی mirketi تپه ای مرتفع به ارتفاع بیست متر و سطحی برابر هشت هکتار واقع ...
میرکلم mir kelem نام مرتعی در کجور
میرکی mireki میرکی
میر ما mir e maa ماه یازدهم تبری
میرما mirmaa برکت زا
میر مشد مله mir mashad male‌ از محله های قدیمی شهرستان ساری
میر ملک mir melk از توابع بندپی بابل
میرنا mirnaa از توابع ناییج نور
می رود mirood از توابع بابل سر بابل
می رود پشت mirood pesht از توابع گنج افروز شهرستان بابل
میرون mirevon ۱مهربان ۲نام چشمه و قنات و رودی در نکا رستم کلای بهشهر
میره mire گلو
میزان بخاردن mizaan beKhaarden خوب رسیده شدن میوه – به بار نشستن کامل محصول زراعی
میزان بیین mizaan biyen میزان بیین
میزان هکاردن mizaan hekaarden ۱برقرار کردن تعادل ۲وزن کردن
میز میز miz miz ناله ملتمسانه ی سگ و گربه
میز میزه miz mize حرکت غیرارادی ناشی از بند آمدن ادرار
میزی mizi مشت
میس mis مشت
میستان miyastaan از توابع گیل خواران قائم شهر
میست بازی mist baazi مشت بازی – مشت زنی
میسته miste مچاله
میسته بویین miste baviyen ۱مچاله شدن ۲از درد به خود پیچیدن
میسته ممایی miste memaayi حرکت با دست و پا
میستی هکاردن misti hekaarden مشت کوب کردن – مشت و مال دادن
میس زنون mis zanoon ۱ضربه زدن معمول با دست ۲گام بلند برداشتن
میس قله mis ghelle نام تپه ای در لفور سوادکوه
میس قله mis ghelle نام تپه ای در لفور سوادکوه
میسگلی misgeley چیزی اندک – ذره ای بی مقدار
میسه misse ۱ابزاری که حلاجان و علافان هنگام پنبه زنی از آن استفاده ...
میسه قله هاکردن misse ghele haakerden کسی را با دست هل دادن
میش mish ۱گوسفند ماده ۲موش
میشاک mishaak آویشن کوهی
میش بویین mish bavien موش بویین
میش به تغ mish be tegh مورب اریب
میشت misht مشت
میش تک mish tek آن که با اکراه غذا خورد بد غذا
میش تله mish tale تله موش
میش چشم mishe cheshm کسی که رنگ چشمش به رنگ چشم میش باشد
میش خرما mish Khormaa ۱قائم ۲راسو
میش غار mish ghaar سوراخ موش
میش فیک mish fik بید جنگلی
میشکا با کله mishkaa baakkele نوعی علف هرز

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:40 - 0 تشکر 636217

میشگا گیرک mishgaa girak از انواع پرندگان شکاری شبیه به قرقی – باشه
می فرفری mi ferferi پیچیده موی – دارای موی مجعد
میکال mikaal مرحله ای از رشد شالی در خزانه که دانه ی آن سبز شود
میک بزوئن mik bazooen مکیدن
میک تله meyak tale نوعی تله پرندگان که در آن از تارهای تنیده شده ی برای رها ...
میک میک mik mik از اصوات – صدای جوجه ی پرندگان
میکه mike اولین شیری که پس از زاییدن گاو دوشیده شود
میل mil ۱وسیله ی سرمه کشی ۲پاره سیمی که با آن بافتنی بافند ۳میل – ...
میل mil لوله – لوله ی تفنگ
میلا milaa لک لک
میلادشت milaa dasht از توابع نرم آب دو سر ساری
میلاسر milaa sar مرتعی در روستای مایان کتول
میل بکشین mil bakesheyan میل کشیدن بر چشم به قصد آغشتن آن به سرمه
میل رادکان mile raadkaan میل رادکان با سی و هفت و نیم متر ارتفاع در کوهپایه های استرآباد ...
میلس meyles مجلس – مهمانی
میلسک meyalesk زرشک
میلنه meylone موریانه
میلنه بوردن meylone baverden خرده شدن آهن – زنگ زدن آهن
میله mile از توابع دشت سر آمل
میلی meyli داوطلبانه – از سر رغبت
میم mim مومی که از آب کردن عسل به دست آید
میمایی راغون mimaayi raaghoon مرهمی از روغن و خمیر
میم بویین mim bavien تحت تاثیر قرار گرفتن – نرم شدن
میم – رغن – هکاردن mim reghon hekaarden جایی از استخوان دردناک بدن را با موم و روغن مالیدن – مالیدن ...
میم مر mim mmor بسته – مهر و موم شده
میم میم هکاردن mim mim hekaarden من و من کردن
میمن mayyemen مرتعی در حوزه آلاشت
مین mayyen معین – تعیین شده – مقرر
مین miyen میان – وسط
مینا minaa وسط – میان
میناک minaak از توابع اوزرود پایین نور
مین بند meyan band ۱کوهپایه ۲میانه ی کوه
مین تنبور meyon tanboor ستون فقرات
مینجاق minjaagh سوزن ته گرد
مین دله meyan dele راه میان بر
مین دله miyon dele میان – داخل – میانه – در کانون جمعیتی قرار داشتن
مین رود miyon rood از توابع بیشه سر شهرستان قائم شهر
مینس mines مونس همدم مهربان
مینس mines کنیز خدمتکار زن
مین سه چال meyen se chaal دره ی یخچالی در ارتفاع ۴۳۴۸ متری منطقه ی علم کوه کلاردشت ...
مین شل miyen shal مرتعی جنگلی در مسیر مالروی سی سنگان به کجور
مینک پش meyenakpesh مرتع و محلی در لاشک چالوس
مین کل miyon kel اصطلاحی در شخم زدن
مینگال mingaal مقداری از دسته شالی گندم یا جوکه در مشت جا گیرد
مین مرزه meyen marze استخوان ستون فقرات
مین ورد miyan vard استخوان و مهره های ستون فقرات
مین هسکا meyen hassekaa استخوان و مهره های ستون فقرات
مینی minay مقدار کم از هر چیز – اندک
می ور داشتن mi var daashten ترک خوردن استخوان
میون miyoon میان وسط

پنج شنبه 31/5/1392 - 11:41 - 0 تشکر 636219

میون بار mion baar
میون بر miyoon ber انحراف از مسیر اصلی
میون پشته miyon peshte از مراتع نشتای عباس آباد
میون تلک meyoon talek از توابع بندپی بابل
میون خال meyoon Khaal از توابع بابل کنار بابل
میوندرکا meyoonder kaa از توابع بندپی بابل
میون دره miyon darre دره ای در روستای نیالا یا منطقه هزارجریب بهشهر
میون ده miyoon de از توابع گیل خواران قائم شهر
میون کتولی mioon katooli کتولی میانی – شبیه به کتولی – مقامی آوازی شبیه به مقام اصلی ...
میون کل miyoon kel ۱مهره ی کمر ۲ستون فقرات
میون کمر miyon kamer از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
میون کو miyon koo از مراتع نشتای منطقه ی عباس آباد
میون مج mioon mej کسی که در میانه ی میدان قدم می زند در اینجا مراد میان دار ...
میون مرج miyoon marj ۱کوک میانی در سازهای زهی زخمه ای ۲دانه های متوسط باروت را ...
میون ملیج miyon molij از خاندان های اهل روستای دیلار دلارستاق آمل
میون ور miyon ver نرده ای در وسط طویله برای جدا کردن حیوان ها از هم دیگر
میون هایتن meyon haaytan ۱در میان حلقه تمسخر کنندگان قرار دادن ۲در اصطلاح:خرس وسط ...
میوه mive ۱آمرود – گلابی وحشی ۲درفهم
میهن mihen میان وسط
میین بردن miyon borden فاصله افتادن – میان بر کردن راه
میین خرج miyon Kharj خرج و هزینه ی دانگی
میین دکتن miyon daketen ۱در میان چیزی افتادن ۲بیهوده در کاری دخالت کردن ۳میانجیگری ...
میین دله miyon dele میان چیزی – فی مابین
میین سری miyen serey مرتعی در نزدیکی لرگان کجور
میین کاله miyon kaale ۱خشکی بین دریای خزر و خلیج گرگان – شبه جزیره ی میان کاله ...
میین گاله miyon gaale دسته ی کوچک گندم،جو و شالی که در یک مشت جای گیرد
میین وار miyon vaar میانه – میان دو چیز
میین هکاردن miyon hekaarden گذرکردن – عبور از گذرگاه غیراصلی
مییون miyoon میان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.