و رسول اکرم (ص) می فرمایند:
اَحَبُّكُمْ اِلَى اللّهِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقا؛ (مجمع البیان، ج 10، ص 87 .)
محبوبترین شما در نزد خدا، خوش اخلاقترین شماست.
اخلاق به چه معناست؟
واژه اخلاق در لغت به معنای «سرشت و سجیه» به کار می رود. در عموم کتاب های لغت با واژه «خَلق» هم ریشه دانسته شده است. خَلق زیبا به معنای داشتن آفرینش و ظاهری زیبا و خُلق زیبا به معنای بهره مندی از سرشت و سجیه ای زیبا و پسندیده است.
علامه مجلسی اخلاق را در اصطلاح این چنین تعریف می کند:« صفات و ویژگی های پایدار در نفس که موجب می شود کارهایی متناسب با آن صفات، به طور خود جوش و بدون نیاز به تفکر وتأمل از انسان صادر می شود.»(2)
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «و علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعه ...»؛ یعنی: «بر شما باد به مکارم اخلاق که آن بلندی و رفعت است.» (3)
و از پیامبر(صلی الله علیه و آله) روایت شده است:«همانا خداوند بندگانی از مردم را برای حوایج آنان آفرید، و در معروف (آن چه به خوبی شناخته شده) رغبت می کنند و بخشش را مجد و بزرگواری می شمارند و خداوند مکارم اخلاق را دوست دارد.» (4)
از این رو، مکارم اخلاق به آن دسته از صفات اخلاقی گفته می شود که خداوند متعال آنها را دوست دارد و تمام صفات اخلاقی چنین نیستند.
اما سؤالی که پیش می آید این است که آیا می توان به یک باره به مکارم اخلاق رسید؟ یا اینکه رسیدن به مکارم اخلاق مراحلی دارد؟ بله، رسیدن به مکارم وخلق و خوی های والا مراحلی دارند که عبارتند از:
مرحله اول- محاسن اخلاق:آن دسته از صفات اخلاقی است که از آنها به نیکویی یاد می شود، اما ممکن است مجد و بزرگواری و جوانمردی در آن نباشد، بلکه انسان گاهی به خاطر آن که بتواند خود را میان مردم مطرح سازد یا آسایش خود را فراهم نماید یا به هدف غیر والای دیگری نایل شود، خود را به آن متصف می کند. مثلا شخصی خوش رویی نشان می دهد چون دوست دارد که در جامعه محبوب باشد و مردم او را بستایند بنابراین، خود را به این صفت آراسته می سازد برای این که یکی از خواسته هایش یعنی محبوب بودن را تحقق بخشد. اما همین شخص هنگام رسیدن به خانه با همسرش عبوس است و با او بد اخلاقی میکند. یا در مثال دیگر شخصی به مستمندان کمک می کند تا مردم بگویند که او چه انسان بزرگواری است، اما همین فرد در جایی که دیگران او را درحال کمک نبینند کمکی نمی کند. از این رو، محاسن اخلاقی ممکن است گاهی با انگیزه های غیر الهی و با هدف دست یابی به تمایلات نفسانی انجام شود و از این جهت با گناه قابل جمع است، ولی از طرفی می تواند مقدمه ای بر ای رسیدن به مکارم اخلاق باشد. در این باره امیرالمومنین علی(علیه السلام) می فرمایند: «ذلّلوا أخلاقکم بالمحاسن وقودها إلی المکارم» (5)؛ یعنی: «اخلاق خود را با نیکی ها (محاسن) رام کنید و به سوی مکارم(خلق و خویهای والا) بکشانید.» یعنی این که راه به سوی مکارم اخلاق ابتدا داشتن محاسن اخلاق است. و در راه به سوی کمال انسان ابتدا باید محاسن اخلاقی داشته باشد تا بتواند به درجات بالای اخلاق برسد.
از امیر المومنین علی (علیه السلام) روایت شده است: «أحسن الأخلاق ما حملک علی المکارم»؛ یعنی «نیکوترین اخلاق آن است که تو را به مکارم اخلاق وا دارد.» (6)
و نیز آن حضرت در سفارش خود به فرزندش امام حسن(ع) می گویند: «پسرم! بهره خود را از ادب قطعی کن. ادب راهنمای مرد است به مکارم اخلاق.» (7)
مرحله دوم- مکارم اخلاق: رفتارهایی که معیار انسانیت است و از بزرگواری و طبع بالا و تعالی روحی و معنوی انسان حکایت می کند، در زمره مکارم اخلاق قرار می گیرد. مکارم اخلاق بسیار بالاتر از محاسن اخلاق است. زیرا مکارم اخلاق در نفس ایجاد عادت می کنند و آن را تربیت می نمایند و باعث می شوند که بر خوی های نیکو ملازمت کنند. کسی که از جهت سن ، بیشتر عمر کرده می گویند بزرگ تر است .کسی که دارای ثروت و املاکی است ممکن است مردم او را بزرگ پندارند. ولی مکارم اخلاق به این معنی نیست ، مکارم اخلاق به معنای بزرگواری نفس و طبع بلند است .
ممکن است کسی از نظر مقام خیلی پایین باشد ولی دارای بزرگواری نفس باشد ، ممکن است کسی تمکن مالی نداشته باشد ولی دارای رفعت نفس باشد . مکارم اخلاق به معنای پایبندی به تمام خصلت های نیک است حتی اگر با شهوات و غرایز سازگار نباشند. مکارم اخلاق یعنی سه روزاز غذای خود گذشتن و سه روز گرسنه ماندن تا یتیم و مسکین و اسیر سیر شوند. مکارم اخلاق یعنی این که فرد دشمن و ناصبی به پدرش امیرالمؤمنین ناسزا بگوید و او در جواب با خوشرویی او را مهمان کند و او را از انواع غذا و لباس لبریز کند. مکارم اخلاق یعنی در هنگام مرگ وصیت کند که با قاتلم مدارا کنید و او را از آنچه می خورید غذا دهید. آری پیامبر مبعوث گشت تا این مکارم اخلاق را کامل کند. تا به دنیا نشان دهد که اینگونه بودن محال نیست. افرادی هستند که به این مقام والا رسیده اند.
گذشته از سفارشات دین و مذهب، به عنوان یک انسان، رسیدن به اخلاق والا مورد مدح است و جامعه چنین فردی را مورد تحسین قرار می دهد، آن چنان که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «اگر ما امید بهشت نداشتیم و از آتش نمی ترسیدیم و پاداش و کیفری نبود، هر آینه برای ما سزوار بود که مکارم اخلاق را درخواست کنیم، زیرا مکارم اخلاق از چیزهایی است که انسان را به راه موفقیت و دست یابی به هدف نزدیک می کند.» (8)
مردی از امیرالمؤمنین(علیه السلام) درخواست کرد صفات اخلاقی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)را بشمارد. مولا فرمود:« تو نعمت های دنیا را بشمار تا من نیز اخلاق پیامبر را برایت بشمارم.» آن مرد گفت:« چگونه ممکن است نعمت های دنیا رابشمارم با اینکه خداوند در قرآن می فرماید:( وإن تعدّوا نعمة اللهِ لاتحصوها) اگر نعمت های خدا را بشمارید به پایان نخواهند رسید.» امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:« خداوند متعال در قرآن تمام نعمت دنیا را کم می داند:(قل متاعُ الدنیا قلیلٌ) بگو متاع دنیا اندک است و اخلاق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قرآن عظیم و بزرگ شمرده شده است:(و انُّک لعلی خُلقٍ عظیمٍ) همانا تو را خویی بسیار بزرگ است. اینک تو چیزی که کم است نمی توانی بشماری، من چگونه چیزی که عظیم و بزرگ است برشمارم ولی همین قدر بدان اخلاق نیکوی تمام پیامبران به وسیله رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) تمام شد. هر یک از پیامبران مظهر یکی از اخلاق پسندیده بودند، چون نوبت به آن حضرت رسید تمام اخلاق پسندیده را جمع کرد. از این رو حضرت فرمود:« انی بعثت لاتمم مکارم الخلاق» من برانگیخته شدم تا اخلاق نیکو را تمام کنم.(9)
حال من با ادعای مسلمان بودن آیا اخلاق پیامبر را در خود می بینم؟ بنا به نقل روایات، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به گونه ای بشاش و خوشرو بودند که هرکس نگاهش به چهره آن حضرت می افتاد، غم و نگرانی هایش را فراموش می کرد و مثلا اگر گرسنه بود، با کسی دعوا داشت، بیمار بود یا درگیر مشکلی بود، با نگاه کردن به چهره آن حضرت همه این ها را فراموش می کرد. آیا من به هنگام خواب با خود اندیشیده ام که آیا مردم جامعه هنگام دیدن من این حالت بهشان دست داده است؟ یا اینکه بر خلاف این امر با خود آرزو می کنند لحظه ای زودتر از جلو چشمشان دور شوم؟ آیا اخلاق من به درجه ای رسیده است که حتی به اندازه کمی به مکارم اخلاق پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) نزدیک شده باشم؟ هر جمعه دست به دعا برمی دارم که خدا ظهورش را نزدیک کن ولی آیا سفره دل را برای آمدنش آماده کرده ام؟
امام صادق (علیه السلام)می فرمایند:« من سرّ أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الأخلاق و هو منتظر.»(10) هر کس که دوست دارد و دلش می خواهد از اصحاب حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) باشد پس به دوری از گناه، تقوا و محاسن اخلاق عمل کند در حالی که منتظر است.
بیایید همه به عنوان رهروان پیامبر و خاندان او، از آن ها به عنوان اسوه پیروی کنیم و تلاش نماییم تا خود را به مکارم و بزرگواری های اخلاق آنان آراسته سازیم. تا شاید زمینه آمدنش مهیا گردد و حتی برای دقایقی آمدنش نزدیک تر شود. به امید ظهور او...
به قلم: زینب مهدوی
پی نوشت ها:
1) مستدرک الوسائل، ج11، ص 187، باب6، ح1.
2) بحارالانوار، ج67، باب 59 ، ص 372.
3) امالی، شیخ صدوق، ص 441؛ بحارالانوار، ج75، ص 53.
4) بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، ج74، ص 156.
5) مشکاه الانوار فی غررالاخبار، ابی الفضل علی طبرسی، تحقیق: مهدی هوشمند،ص 317؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 251.
6) غرر الحکم و دررالکلم، آمدی، ص 3299؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص 124 به عبارت « افضل الاخلاق....».
7) اعلام الدین فی صفات المومنین، دیلمی،ص 84.
8) مستدرک الوسائل، نوری، ج2، ص 156.
9) بحار الانوار ، علامه مجلسی، ج 16، ص 264 به نقل از کافی.
10)کتاب الغیبة، نعمانی، ص 207، بحار الانوار، ج 52، ص 140.
منابع:
1) زیور خوبان، آیت الله سید صادق حسینی شیرازی
2) نسیم هدایت، مجموعه دروس اخلاقی آیت الله سید صادق حسینی شیرازی
3) پند تاریخ، موسی خسروی
4) پایگاه نور
5) پایگاه راسخون
6)شبهای انتظار، آیت الله سید احمد فقیه امامی