سلام دوستان
این بار از آقایون دعوت میکنم که نظراتشون رو اعلام کنند.
خانم ها میتونن دفاع کنند!
خب سوالم رو در قالب چند کامنت که توی یک وب سایت دیدم مطرح میکنم:
.
"مدير انجمن زن ريحانه ي آفرينش"
"جانشين انجمن زبان انگليسي"
کل آیتم ها 52
همه برید کانون ازدواج آسان 200تا 300 هزار تومان می دید سالن و فیلم برداری و کارت لباس عروس و ... با امکانات عالی بهتون میدن.(من فکر می کنم به خاطر دولتی بودنش ارزونه)http://www.rahgoshayeasan.irhttp://www.ezdevajasan.ir
منم هنوز ازدواج نکردم و خیلی زشته که مرد به خودش اجازه بده ارزش زنش رو بخاطر مهریه پایین بیارهزن میتونه مهریه ی خیلی بالایی در نظر بگیرهولی هیچکدوم نباید تو سر هم بزنن و همدیگه رو سرزنش کننمهریه ی کم باید باعث یه زندگیه خوب و بدون دردسر بشهنه یه زندگیه جنجالی
با سلامالبته اینقدر زندگی ها سخت شده که هر دو زن و مرد از صبح تا شب سر کار میرن.
نیکی و بدی که در نهاد بشر است شـادی و غمی که در قضا و قدراست
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بــــیچاره تر است
مدیر انجمن خانواده ی تبیان
مسئله که برای من مهم اینه که اگر قرار باشه آدم جشن خیلی مفصل و خوب بگیره و زندگی مجلل ،با خونه و ماشین را آغاز کنه پس باید یا وضع پدرش خیلی خوب باشه و یا اگه و ضع پدرش خوب نباشه باید زیاد کار کنه و سختی های زیادی را تحمل کنه. به نظر من وقتی یک پسر سختی زیادی را تحمل کرده چرا باید در روزگار خوشی که تازه شروع شده یک دیگه را شریک زندگی خودش بکنه؟؟؟؟ و شاید این مسئله نه تنها برای من بلکه برای دیگران هم مهم باشه. انسان لازم داره در دوره سختی کسی کنارش باشه که حداقل آرامش داشته باشه و ارزش آدمی که در این دوران کنارش بوده براش زیاده و نمیشه حساب اشخاصی که گذشته شون را فراموش میکنند به حساب بقیه گذاشت.
چرا توپ رو توی زمین مردها انداختید؟ توقعات بی جای خانمها و خانواده شان مهم نیست؟هر چقدر سخت بگیری ، سخت میگذره! روز بروز تجملات تشریفات و رسومات خرافه كه از ما مردمان متمدن و بافرهنگ غنی ایران بعیده ودست و پای جوانان رو بسته بیشتر میشه.ساده زیستی و دوری از تجملات تنها راهه.امروز توی روزنامه خوندم یك خانم به دلیل اینكه شوهرش میخواسته مجلس باشكوه و پر خرج بگیره دادگاه رفته بود و درخواست طلاق داده بود.عده ای هم از اینور بوم میوفتند!
سلاممن یه پسر 21 ساله مجرد هستمواقعا اینو قبول می كنید كه اگه جوونامون می دونستن كه واسه چی زاده شدن و واسه چی باید با یكی ازدواج كنن به هیچ وجه این قدر با مال و منال ارزش نمی دادن و دنیا گلستان می شدای كاش می شد . . من دوست دارم حد اكثر تا 2-3 سال آینده ازدواج كنم اونم با كسی كه دوسش دارم و دوسم داره . . .دانشجو هستم كار ثابتی ندارم با این حساب معلومه 2 -3 سال دیگه وضعم از این رو به اون رو نمی شهبا این حساب و انتظارات دخترامون فكر می كنید من به خواستم برسم. . . توكل به خدا . . .امیدوارم اما. . . . .. .
بعید میدانم این بحث به جایی ختم بشهبیشتر به دوئل شبیه
من که نفهمیدم تو این بحث حق با کیه ولی من همینطوری به دخترها اطمینان ندارم چه برسه که مهریه بالا بخوان .در کل هیچ تضمینی وجود نداره وبرتریها ومرتبه های مالی همیشه ثابت نیست پس چه تضمینی برای یک مرد وجود داره که شریکش رهایش نکنه
سلامبا اینکه ازدواج نکردم و تجربه این کار رو نداشتم ولی با خرج زیادی هم رابطه ی خوبی ندارم. بذارید یکم نظرمو شفاف تر کنم. به نظر من اگرچه زدواج خوبه و باید این کار رو صد در صد انجام داد ولی بعضی عوامل مثل این، شاید سنگی جلوی پامون باشه. از طرفی می دانم، پیامبر در بحث ازدواج تاکید فراوان داشتند ولی اگه به ازدواجشون هم نظری می انداختیم و از ایشون الگو می گرفتیم (همانطور که دوست داریم در بیشتر زمینه ها این کار رو بکنیم) چه خوب بود.به نظرتون چرا یه پسر زیر بار این کار نمی ره و یا اگه بره همیشه تو دلش می مونه؟ یا چرا یه دختر به این جور ازدواج ها علاقه ی زیادی نشون می ده و اگه اینجوری نشه تو دلش باقی می مونه؟چرا؟خب. می دونیم که تو ایران بیشتر، مردها سر کار می رند و زن ها بیشتر خانه دارند. باور کنید خیلی از ما پسر ها کاری رو که می کنیم دوست نداریم و یا حتی اگه دوستم داریم حسابی براش زحمت می کشیم و در آخر نتیجه ی کارمون رو دوست داریم در یه جای خوب و به صرفه خرج کنیم. می دونم عقد و عروسی خوبه(بر منکرش لعنت) ولی به نظرتون یه دختر ارزشش با پول خرج کردن براش و یا مثلا مهریه ی زیاد معلوم میشه؟ نه. باور کنید یا نکنید ما پسر ها نه به خاطر اینکه خسیس ایم و یا اینکه بعدا «تو رخ مثلا هم بزنیم، آره، درسته ازدواج کردن آسونه، مگه خودت نبودی. خیال کردی زن کم پیدا میشه و ...» و یا بی علاقه گیمون به همسر آینده مون این کار رو انجام می دیم و یا باهاش مخالفیم، نه!!! باور کنید یه پسر علاوه بر اینکه دوست داره دختر مورد علاقه شو خوشبخت کنه و زندگی مرفه و خوبی برای خودش و همسرش فراهم کنه چیزی دیگه ای نمی خواد. به نظر من و همچنین روانشناسان بیشتر دخترا فکرشون توی حال و بیشتر از اون توی گذشته است، ولی بر عکس پسر ها توی فکر آینده است و همین افکار باعث بروز برخی تضاد ها بین دختر و پسر شده.از نظر من چرا عقد و عروسی خوانوادگی و پنهون نباشه و به جای مثلا عروسی و یا عقد باشکوه! و مجلل به فکر آینده و یا حتی فکر سفر و ماه عسل و زیارت و غیره نباشیم. چرا عروسی و پولی که داریم (ویا واقعا نداریم و با قرض و قوله جور کردیم) رو اینجوری مصرف کنیم (و بعدا توش بمونیم) و با این کار فرهنگ بد ازدواج و چشمو هم چشمی رو رواج بدیم و یا دل کسی که این جور پول ها رو برای این کار نداره بسوزونیم؟! چرا؟ چرا همش دخترا خودشون را با پول می سنجند؟ البته این به حس حسودی شون بر می گرده که واقعا بعضی اوقات درد سر ساز میشه، که میشه مثلا اشاره کرد به این گفته ها: «وای تو منو دوست نداری، (مهین جون!) رو که می شناسی، از شوهرش یه گردنبند فلان هدیه گرفته یا عروسی دیشبو دیدی چه قدر خرج کرده بودند اون فلان چیزو تو عروسی دیدی چقدر قشنگ بود عروس نمی دونم ... از مادرشوهر و خوانواده ی همسرش گرفت ولی من که این شانس هارو نداشتم و ...»البته اینم بگم (بر نخوره به دختر خانم ها)، خیلی از دخترا این چیزها براشون اهمیت نداره ها! ولی بدونید تو زندگی باید یک پسر ودختر با نداشته ها و مشکلات هم بسازند تا به آرامش و داشته ها برسند.به هر جهت شاید نتونستم مطلبو خوب برسونم ولی باید بگم با این مشکل کار و این همه ادعای الکی و دهن پر کن و ناز و ادعای خوانواده ی دختر و چشم و هم چشمی ها، فکر نکنم عده ی زیادی زیر بار (سنگین) ازدواج برند. به نظرتون مگه ازدواج غیر تفاهم و با هم بودن و ... و در کنار هم خوشبخت بودنه؟ مگه غیر به تعالی رسیدن هر دو نفره؟ مگه غیر با کم و کاستی های یکدیگر ساختن و در عین بعضی از مشکللات در کنار و با هم بودن و عشق ورزیدن و در پیش گاه خدا عزیز بودنه؟ پس چرا بعضی از ما اینو درک نمی کنیم.بابا درسته باید تجربه ی دیگران را درک کرد و بکار برد ولی، همه که مثل هم نمیشن، میشن؟ می دونم سرتون رو درد آوردم، ببخشید.امیدوارم که نظرم و عقیدمو درک کنید و توی بعضی نقاط بهم حق بدید.با تشکر از بحث خوبتونیا علی