سلام
حالا صرفا منظور به کلمه خاصی نیس...منظور به خودمونی شدن های بیجا هست(که البته هر کسی بنا بدلایل خودش با جا میدونه!)
من که خودم نمیپسندم دختری برای برادرم اینچنین بنویسه :" سلام داداش خوبم, خوبی؟ (....) , مواظب خودت باش "
یا هر مدل دیگرش... واقعا لزومت این کارو درک نمیکنم! هدف بدی نداره پس چه هدفی داره؟
کی بهش اجازه داده اینطوری خودمونی بشه؟
گاهی خودش اجازه داده دیگه, حالا اگر بی محلی ببینه , شاید اونم شاید بره...
- اما درمورد گفتن مسائل شخصی, خب هر کسی مختاره که بگه یا نگه
ولی مواردی پیش میاد که افراد هی اصرار میکنن, افرادی داریم که نمیخان دروغ بگن یا نمیخان دل طرف رو بشکنن , با سوالای متوالی که فرد ازش میکنه (یه جوری میخاد زیر زبونشو بکشه بیرون) , یطوری قضیه اش لو میره
گفتی کنجکاوی! ببخشین کنجکاوی برای چی؟ از سر چی؟ به چه هدفی؟ بالاخره هر کاری یه دلیلی داره دیگه نداره؟!!
این چه جور کنجکاوی بدون دلیلی هست که طرف یه بار طفره میره , باز هم سوالات به شکلهای دیگه پرسیده میشه!!
مثال: من ازت میپرسم آقا دهکده چی خوندی شما؟
میگی: فوق لیسانس مهندسی برق هستم
من: ععععععع, باریکلا (یا میگم یا تو ذهنم میگذره دیگه !)
من: آواتورتون عکس خودتونه؟ (ذهن:خوشتیپم هست)
من: سرکار هم میرین؟
و الی آخر....
همه اینا تخیلاتی رو ایجاد میکنه که نباید بکنه
سلام
اینکه گفتم اجازه دادن منظورم اینه که تا وقتی کسی رو نشناخته باشم اصلا باهاش حرفی نمی زنم که حالا بخواد ازم سوال شخصی بپرسه... بعله تو همین شبکه پیش اومده کسی که اصلا نمی شناسم یا خیلی خیلی کم تو مباحثم شرکت کرده اومده و سوال شخصی ای پرسیده.. منم اصلا هیچی نگفتم.. چون به نظر منم بهش ربطی نداشته
باهات موافقم.. بعله خودمونی شدن بی جا اصلا درست نیست و برا اینا باید خیلی خشک برخورد کرد
در مورد کنجکاوی هم، ببین، من کنجکاوی منظورم فقط برا اشخاصی بود که می شناسیم.. مثلا اگه یکی از افرادی که می شناسمش از من بپرسه رشته ات چیه میگم .. ولی اگه یکی از کسایی که اصلا نمی شناسم بپرسه تا قبل از اینکه نشناسم نمیگم... در مورد آواتار هم خیلی مثال جالبی زدی چون خیلی پرسیدن... منم خیلی رسمی جواب دادم... هرچند که اینو از نت برداشتم.. ولی اگه برا خودمم بود هرگز جواب کسی رو نمی دادم...
بعله، منم دوست ندارم کسی با برادرم اون طور صحبت کنه... قلم دستشو می شکنم :D خودمم سعی می کنم حرمت ها رو حفظ کنم
یکی از چیزهایی که برای من تلنگره همیشه، اینه که تصور می کنم با اینا قراره در محیط حقیقی باشم، اینطوری خیلی خوب می تونم کنترل کنم. چون توو محیط حقیقی راحت تر میشه جوانب رو سنجید....
به هرحال، خدا همه رو در پناه خودش حفظ کنه