• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 4200)
جمعه 25/6/1390 - 23:42 -0 تشکر 366613
!دخترک مجازی!

بنام خدایی که مارا می بیند
سلام
 
 
دخترک ها...
هر کدام بهر هدفی...
هر کدام به نحوی...
راهی را پیش گرفته اند

بعضی راحت و بی پروا
بعضی آرام و نرم نرمک و مظلوم نما
بعضی با لفظهای خود گول زن (داداشی...برادر... و...)

بعضی با سن ها و چهره های قلابی
بعضی با باطن های قلابی

پیش به روی پسرک های ساده رفته اند
پسرک هایی که بی خبرن که ساده اند

هر بار با یه سلامی...
یا با یه شکلکی...
با یه متنی...
برایش ابراز وجود میکند
خودش خوب میداند که با او کاری ندارد...
میداند هیچ اشتراکی و کاری ندارند
اما ابراز وجود, مگر بد است
!
شاید اتفاقی افتاد...هوم؟!

به کجا می روند؟
آیا خبردارند پا به زندگی چه کسانی میگذارند؟

مرد غریبه که در خیابان راه میرود...
به او سلام میدهیم؟
برایش نقشه میکشیم که به سمتش رویم؟
در دنیای مجازی چه فرق میکند؟

اگر جواب این است که خب بعد این مدت دوست ماست
عجب... جواب قبیحانه ای...
اگر جواب این است همکار ماست
حدت را در حد همکاری نگه دار

به کجا می روند؟
 
 

سلام

 

اینجا مینویسم...

یعنی بلند بلند فکر میکنم...

بلند بلند میگم

تا یادآوریی باشد برا خود حقیر و فراموش کارم

و دوستان عزیزم

که همگی گوش بزنگ باشیم...

و طی روزگاران شاید بدست تازه واردان مجازی برسد

یا یادآوری برای قدیمی هایش باشد

 

باشد که خدا به همه ما رحم کند

 

 

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 28/6/1390 - 19:14 - 0 تشکر 367720

sajadsh گفته است :

نقشه ی شوم؛ رو قبول ندارم.
یعنی صد در صد کسایی که توی فضای سایبری دچار اشتباه می شن، نیت شوم داشتن؟
توی محله هایی هست که روابط اجتماعیشون زیادی در دنیای واقعی شون هم خیلی سروسامون اسلامی و مذهبی نداره، تقصیر اون فرزندی که چنین جوی بزرگ شده هست که نمی تونه باشه که بهش بگیم اهداف شومش! بالاخره اینجوی تربیت شده؛ منظورمه که اینکه فکر کنیم هرکی برامون فدایت شوم نوشت فکر کنیم این می خواد بیاد با لودر زندگی ما رو خاکبرداری کنه. ای بسا چنین بچه هایی پدر و مادرشون هم مطلع باشن، و این حساسیت های دینیشون کم باشه...حالا به هر دلیلی.

SOHA_1990 گفته است :

البته قدیم! والا توی خونه ی ما تنها چیزی که همه حق دارن روزی دو سه بار همه ی فایل ها رو مطالبشو بخونن رایانه ی شخصیه منه. اباجی کوچیکه ی ما به محض نشستن پشت رایانه میاد وردست ما علی بزن انجمن طنز ... ! داداش گرامی تا وقتی شبکه اجتماعی نداشت با اکانت ما مطالب رو می خوند می گفت اموزشیه! ای بابا کجای دنیایی. همه ی مستند ها سخنرانی ها رو نگاه می کنن و خلاصه فقط اسمش رایانه شخصیه

[quote=jtayebe;393644;367634]

خلاصه اینکه بعضیا بخاطر نقشه های شومشون از خودشونم فرار میکنن چه برسه از پدر مادر بیچاره که بیخبر بیخبرن...

jtayebe گفته است :

سلام

در محیط حقیقی, از حالات چهره, چشم ها , لحن صدا و... خیلی بهتر میشه فهمید صداقت و منظور رو

اما... دلایل شما برای پاکتر بودن چیست؟

درست میفرمایید, باید به درستی طرف رو هدایت کرد...

اما سوال:

همیشه ما مسئول هدایت بعضی ها هستیم؟ چنبار باید هدایت کنیم؟ چه تضمینی هست که به خواسته هاش تن ندیم؟ یواش یواش مث اون خودمونی نشیم؟

درباره جمله آخرتون:

شما آقایون رو میشناسید, ماهم خانمها رو...

یادتون باشه خانمها خیلی خیلی زیرک تر از آقایون هستند

مکر خانمها رو فراموش نکنید

(من الان یه فمنیستم, نه؟ )

[quote=SOHA_1990;373781;367665]

[quote=jtayebe;393644;367634]

سلام

موضوع عدم اطلاع خانواده ها رو پیش اوردین...

در بعضی موارد, بعضی از خانواده ها از مسنجر و ایمیل و... اصلا سر درنمیارن, لذا خانم یا آقا خیلی راحت ازین مورد سو استفاده میکنه

اما یه هشدار به خودمون:

چطور ارتباط پنهانی با پسری از طریق چت از خانواده پنهان میشه یا انکار میشه

یا حس میکنیم اگر پدر یا مادرم بفهمه خوشش نمیاد

یا حتی گاهی از دوستانمون پنهون میکنیم یا به طرف سپرده میشه که به کسی نگی من آیدیتو دارم و...

اینا نشون میده خود طرف میدونه راهش اشتباهه

همه اینا یه نشونه خطر از طرف مقابله خاصه دختر خانم , آقا پسر باید شک کنه چرا این خانم پنهون کاری میکنه!

jtayebe گفته است :
[quote=sajadsh;338832;367622]به نام خدا
بنظر من محیط مجازی نسبت به محیط واقعی پاکتر و صمیمیت بیشتری وجود داره و پتانسیل بیشتری برای معنوی بودن داره حتی از اونجایی که در محیط مجازی امکان دیدن نیست مشکلات ارتباطی هم کمتر در مورد اون مثال هم صمیمیت از این نوعش خوب نیست آوردن اسم کوچیک با اون پسوند اصلا مناسب نیست ولی فکر میکنم اگر یه وقتی کسی محبتش گل کرد یه خرده زیادی صمیمی شد نباید بد برداشت کرد و باید با احترام و متانت طرف مقابل رو به چهار چوب صحیح راهنمایی کرد ولی کلا از طرف خانمها کمتر مشکلی پیش میاد و آقایون باید خیلی بیشتر مراقب رفتارشون باشند
یا علی
در پناه حق

سلام

درسته خیلیا مث شما هستن, همه سر کامیشون میان...

ولی اینو قبول دارین وقتی هم بخوان که تنها باشن تنهان...

پس دادگاه رسمیه , بقیه اعترافات را می شنویم

راسی شما هم بخودتون مثبت میدین؟ حالا دادگاه برقراره بگین

درباره قسمت دوم هم  ... منم گفتم بعضیا ...

خاصه گروهی که چن ساله در این گونه محیطها فعالیت میکنن, سرد و گرمشو چشیدن , خطراتش دستشون اومده, دیگه بلد شدن چطوری چت کنن, مسائلشونو لو ندن در عین حال اطلاعات بگیرن و...

اتفاقا بعضی رفتارها رو گاها از کسانی میبینیم که فکر میکنیم حساسیت های دینی بالایی دارن!!

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 28/6/1390 - 19:36 - 0 تشکر 367734

سلام

خب برادر میلادی، منم یه چی بگم... من حجاب چشم رو هم شنیدم.. این کلا یه اصطلاحه.. منظور همون حفظ حرمت و حریم و عفت در کلام و حتی نگاه هست...

مثلا بعضی چشم ها گستاخ هست ولی بعضی چشم ها نه، حیا دارند... همین طور کلام ها و سخن ها، بعضی ها در کلامشون عفت و متانت و احترام هست ولی بعضی ها نه! به نظر من که درسته :)

****

اما در مورد این ارتباطات...

عالم محضر خداست و هم چنین اینکه اعمالمون به امام زمان عرضه می شه پس حواسمون جمع باشه.

در مورد لفظ برادر و خواهر، خب به این شدتی که تووو اون نامهه! گذاشتی که نه، ولی در صحبتهای کاری اگه این لفظ به کار برده بشه من باید شک کنم به طرف مقابلم؟!! مطمئنا نوع گفتن نشون می ده پشت پرده رو

دیگه اینکه به نظرم تا خانم ها هستند لزومی برای ارتباط با جنس مخالف نیست :D.. برای آقایونم همین طور!

راستی، طیبه، چه حوصله ای داری ها همه کامنت ها رو با دقت می خونی و جواب می دی...:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 28/6/1390 - 23:38 - 0 تشکر 367857

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;367720]

سلام

درسته خیلیا مث شما هستن, همه سر کامیشون میان...

ولی اینو قبول دارین وقتی هم بخوان که تنها باشن تنهان...

پس دادگاه رسمیه , بقیه اعترافات را می شنویم

راسی شما هم بخودتون مثبت میدین؟ حالا دادگاه برقراره بگین

درباره قسمت دوم هم  ... منم گفتم بعضیا ...

خاصه گروهی که چن ساله در این گونه محیطها فعالیت میکنن, سرد و گرمشو چشیدن , خطراتش دستشون اومده, دیگه بلد شدن چطوری چت کنن, مسائلشونو لو ندن در عین حال اطلاعات بگیرن و...

اتفاقا بعضی رفتارها رو گاها از کسانی میبینیم که فکر میکنیم حساسیت های دینی بالایی دارن!!

سلام.
دادگاه که نیست ولی اعتراف هم نمی کنم. ادمی دنبال تنهایی می گرده که خانواده براش جذاب نیست، فردی که اجتماعیه میره سراغ رفقای بیرون و توی کوچه ... ادم منزویش میره اینترنت توی فضای چت پیش رفقاش.
ببینید وقتی عرض می کنم که راه استفاده ی مناسب رو معرفی نمی کنن یه روی قضیه هست.
تکنورلوژی یه سری تاثیراتی از لحاط رفتاری داره که نمی تونیم منکر بشیم.
ببینید من تمام تابستون خونه ی پدربزرگم تلپ بودم و میوه ی درختاشونه می خوردم. شب ها چون تلویزیون نداشتن پدربزرگم صحبت می کرد همه بهش گوش می دادن و روابط خانواده گرم بود و همه روی به روی هم بود یعنی چهره ها همه اشنا و یه جور تاثیر روانی داشت رو همه ی اعضای خونه. هرکسی حرفی سخنی حدیثی چیزی تعریف می کرد.
ولی وقتی مدرسه ها زنگش زده می شد برمی گشتیم خونه خودمون. پدربزرگم اگر میامد خونه تلویزیون که روشن میشد .. همه جوری می نشستن که تلویزیون دیده بشه ... و فکر و هواس هم همونطرفی ... یه جور بیگانگی با باقی افراد. فرصت سخن گفتن تا حدی کم می شد.
جدیدتر که میشه تکنولوژی داخل یه مهمانی که گاها دقت می کنی داری با عمو مثلا صحبت می کنی گوشی زنگ می زنه می ذاره می ره ...یا جای صحبت کردن با اعضای خانواده اس ام اس های تکراری رو مرور می کنه و هرکسی سرش تو کار خودش
وقتی به اینترنت می رسیم استفاده اش جمعی نیست تقریبا ... یعنی برای استفاده اش باید یه گوشه بشینی و ذهنتو بسپاری بهش.
این همه گفت که استفاده ی از یه ابزار شرایط رفتاری ایجاد می کنه ... یعنی تلویزیون بودن یا نبودنش توی مهمون خونه روی نوع رفتار مهمونا باهم تاثیر داره شاید حرفی بزنن باهم که تخلیه ی روانی باشه براش و ... 

حالا با این تفاسیر باید پرسید چرا باید جوری توی خانواده رفتار بشه یه نفر بخواد که تنها باشه!؟ خانواده ها با مدیریت احساسات افراد خانواده شون می تونن کاری کنن که بچه ها برای تصمیم های بزرگشون اول سراغ خود خانواده برن تا رفقای کوچه یا سایبریشون.

راجع به خود من والا تنها بودن پشت مانیتور رو فقط وقت نوشتن واسه وبلاگم دوس دارم ... گاهی پدرم رو می برم قدم بزنه کلی هم حرف می زنیم از احمدی نژاد و اختلاس وترکیه و اجلاس اخیر گرفته تا انتخاب اسم دختر داداشم.

راجع به مثبت دادن به خودم نخیر ... من تکذیب می کنم و با یکی از افرادی که هی مثبت می ده یه بار برخورد صورت گرفته ولی از رو نمی رن ایشون چکار کنم

دوشنبه 28/6/1390 - 23:53 - 0 تشکر 367864

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;367734]

سلام

خب برادر میلادی، منم یه چی بگم... من حجاب چشم رو هم شنیدم.. این کلا یه اصطلاحه.. منظور همون حفظ حرمت و حریم و عفت در کلام و حتی نگاه هست...

مثلا بعضی چشم ها گستاخ هست ولی بعضی چشم ها نه، حیا دارند... همین طور کلام ها و سخن ها، بعضی ها در کلامشون عفت و متانت و احترام هست ولی بعضی ها نه! به نظر من که درسته :)

****

اما در مورد این ارتباطات...

عالم محضر خداست و هم چنین اینکه اعمالمون به امام زمان عرضه می شه پس حواسمون جمع باشه.

در مورد لفظ برادر و خواهر، خب به این شدتی که تووو اون نامهه! گذاشتی که نه، ولی در صحبتهای کاری اگه این لفظ به کار برده بشه من باید شک کنم به طرف مقابلم؟!! مطمئنا نوع گفتن نشون می ده پشت پرده رو

دیگه اینکه به نظرم تا خانم ها هستند لزومی برای ارتباط با جنس مخالف نیست :D.. برای آقایونم همین طور!

راستی، طیبه، چه حوصله ای داری ها همه کامنت ها رو با دقت می خونی و جواب می دی...:)

سلام

بله نوع لحن مشخص میکنه , اما اگر یه وقتی یه لحن دیگه اشتباهی برداشت بشه چی؟ کی مسئوله؟

ولی خداییش خیلی هاش با شیطنت همراه 

با هیجان های آنی , شوخی های آنی

که همه میتونه بد برداشت بشه... یا روی ذهن طرف بد تاثیر بذاره

شما اگر اون آقارو از جلو ببینی واقعا بهش میگی داداش؟ یا فرض هم بگی, گفتنش درسته؟

یه سوال مهم اینجا مطرح کنیم:

اوایل که افراد با هم حرف میزنن

چطوره که با فعل جمع و احترام و شما و اینا حرف میزنن؟ واقعا چرا؟

بعد چن روز..اینطوری میشه...

- خوب هستین؟ ....> خوبی؟

-خدانگهدارتون.....> باییییی

و حرفایی که این بین ها رد و بدل میشه ... که بیشتر سر وارد شدن به مسائل خصوصی طرف هست مثل:

- کجا بودی؟ چیکار میکردی؟ کجا میری؟

- ازدواج کردی؟ چرا نکردی؟ اسمش چیه؟ شیرینی کی بخوریم؟

و الی آخر

چرا باید همچین حالتی صورت بگیره؟ نظرتون چیه؟

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
سه شنبه 29/6/1390 - 10:55 - 0 تشکر 367975

jtayebe گفته است :

سلام

در مورد لحن و اون هیجانات آنی، خب به نظرم یکی از دلایل کراهت "صحبت غیرضروری" با نامحرم همینه.. شیطان همیشه در کمینه پس بهتره مراقب باشیم...

من الآنشم نمیگم داداش... معمولا برادر یا اخوی.. یا هیچی... یا همون جناب... اگه هم ببینم کسی داره خودمونی میشه خودم با رفتار سردم یا طور دیگه نشون می دم که راضی نیستم... البته از دخترا هم هستنا.. بعضیا که اصلا باهات صحبتی نداشتند یهو ازت انتظار دارند که آمارت رو بهش بدی!.. اینا هم همون طور! کلا این شبکهه واسه خودش ماجرایی جدا داره !

در مورد سوالاتی که پرسیدی، خب ببین همه رو نمیشه بنا رو گذاشت به این که هدف خاصی دارن، خب بعضی ها صرفا کنجکاوی هست... بعضی ها رو تو این محیط شناختی بعدش بهشون اجازه ی سوال کردن میدی... منظورم اینه که همین طوری رو هوا به هرکسی اجازه ی ورود داده نمیشه که... در مورد راحت صحبت کردن هم، حفظ حریم و حرمت مهمه حتی اگه لفظ خودمونی "مفرد مخاطب" به کار ببریم باز هم میشه محترمانه صحبت کرد.. البته من خودم میون حرفام هم خطاب مفرد میکنم هم جمع :).... به هرحال هرچی بیشتر مواظب باشیم بهتره.

اینم از این. برو بعدی :دییی

[quote=SOHA_1990;373781;367857]

سلام.
دادگاه که نیست ولی اعتراف هم نمی کنم. ادمی دنبال تنهایی می گرده که خانواده براش جذاب نیست، فردی که اجتماعیه میره سراغ رفقای بیرون و توی کوچه ... ادم منزویش میره اینترنت توی فضای چت پیش رفقاش.
ببینید وقتی عرض می کنم که راه استفاده ی مناسب رو معرفی نمی کنن یه روی قضیه هست.
تکنورلوژی یه سری تاثیراتی از لحاط رفتاری داره که نمی تونیم منکر بشیم.
ببینید من تمام تابستون خونه ی پدربزرگم تلپ بودم و میوه ی درختاشونه می خوردم. شب ها چون تلویزیون نداشتن پدربزرگم صحبت می کرد همه بهش گوش می دادن و روابط خانواده گرم بود و همه روی به روی هم بود یعنی چهره ها همه اشنا و یه جور تاثیر روانی داشت رو همه ی اعضای خونه. هرکسی حرفی سخنی حدیثی چیزی تعریف می کرد.
ولی وقتی مدرسه ها زنگش زده می شد برمی گشتیم خونه خودمون. پدربزرگم اگر میامد خونه تلویزیون که روشن میشد .. همه جوری می نشستن که تلویزیون دیده بشه ... و فکر و هواس هم همونطرفی ... یه جور بیگانگی با باقی افراد. فرصت سخن گفتن تا حدی کم می شد.
جدیدتر که میشه تکنولوژی داخل یه مهمانی که گاها دقت می کنی داری با عمو مثلا صحبت می کنی گوشی زنگ می زنه می ذاره می ره ...یا جای صحبت کردن با اعضای خانواده اس ام اس های تکراری رو مرور می کنه و هرکسی سرش تو کار خودش
وقتی به اینترنت می رسیم استفاده اش جمعی نیست تقریبا ... یعنی برای استفاده اش باید یه گوشه بشینی و ذهنتو بسپاری بهش.
این همه گفت که استفاده ی از یه ابزار شرایط رفتاری ایجاد می کنه ... یعنی تلویزیون بودن یا نبودنش توی مهمون خونه روی نوع رفتار مهمونا باهم تاثیر داره شاید حرفی بزنن باهم که تخلیه ی روانی باشه براش و ... 

حالا با این تفاسیر باید پرسید چرا باید جوری توی خانواده رفتار بشه یه نفر بخواد که تنها باشه!؟ خانواده ها با مدیریت احساسات افراد خانواده شون می تونن کاری کنن که بچه ها برای تصمیم های بزرگشون اول سراغ خود خانواده برن تا رفقای کوچه یا سایبریشون.

راجع به خود من والا تنها بودن پشت مانیتور رو فقط وقت نوشتن واسه وبلاگم دوس دارم ... گاهی پدرم رو می برم قدم بزنه کلی هم حرف می زنیم از احمدی نژاد و اختلاس وترکیه و اجلاس اخیر گرفته تا انتخاب اسم دختر داداشم.

راجع به مثبت دادن به خودم نخیر ... من تکذیب می کنم و با یکی از افرادی که هی مثبت می ده یه بار برخورد صورت گرفته ولی از رو نمی رن ایشون چکار کنم

SOHA_1990 گفته است :
[quote=jtayebe;393644;367864]

سلام

بله نوع لحن مشخص میکنه , اما اگر یه وقتی یه لحن دیگه اشتباهی برداشت بشه چی؟ کی مسئوله؟

ولی خداییش خیلی هاش با شیطنت همراه 

با هیجان های آنی , شوخی های آنی

که همه میتونه بد برداشت بشه... یا روی ذهن طرف بد تاثیر بذاره

شما اگر اون آقارو از جلو ببینی واقعا بهش میگی داداش؟ یا فرض هم بگی, گفتنش درسته؟

یه سوال مهم اینجا مطرح کنیم:

اوایل که افراد با هم حرف میزنن

چطوره که با فعل جمع و احترام و شما و اینا حرف میزنن؟ واقعا چرا؟

بعد چن روز..اینطوری میشه...

- خوب هستین؟ ....> خوبی؟

-خدانگهدارتون.....> باییییی

و حرفایی که این بین ها رد و بدل میشه ... که بیشتر سر وارد شدن به مسائل خصوصی طرف هست مثل:

- کجا بودی؟ چیکار میکردی؟ کجا میری؟

- ازدواج کردی؟ چرا نکردی؟ اسمش چیه؟ شیرینی کی بخوریم؟

و الی آخر

چرا باید همچین حالتی صورت بگیره؟ نظرتون چیه؟


آخی، آره... بابابزرگم اینا قبلاها که روستا بودن، برق نبود، بعدشم اگه بود تی وی نبود، بعدشم سیاه سفید بود بعدشم رنگی :دییی... اما همیشه یادمه وقتی می رفتیم خونه اشون هیچ وقت از حرفاش خسته نمی شدم.. همیشه ذوق و شوق داشتم که بابابزرگم برامون داستانهای قدیمی و واقعی تعریف کنه، همیشه کلی حرف برا گفتن داشت... 6 سال پیش هم که اومدن شهر، بازم همینطور بود، همین باعث شده بود که جای من همیشه پیشش باشه چه موقع غذا خوردن چه موقع حرفیدن یا کارای دیگه... همیشه هم کلی شوخی می کرد باهامون... بابابزرگ توپی بود برا خودش:))  آخی ،یادش بخیر. روحش شاد :) .. دلم برا صورت مهربون و همیشه خندونش تنگ شده... که همیشه هم خجالت می کشیدم باهاش روبوسی کنم

__________________

چرا نقل و قول این طوری شد؟؟!!! تخصیر من نیست :)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 29/6/1390 - 12:38 - 0 تشکر 368008

به نام خدا-سلام
من به عنوان یک"مرد" یه چی بگم(به هر حال هر چقدر هم کتاب در مورد مردها بخونید،باز شاید ما بهتر میشناسیمشون)
ببینید ،چه تو محیط مجازی وچه واقعی،به نظر بنده اگر هم میخواید برای ازدواج با کسی آشنا بشید با حضور شخص ثالث وپخته ای باشه،(حتی اگه اون شخص به نظرتون خیلی معتقد وباشخصیت هم اومد)
(هر چند به نظرم بهترین راه خواستگاری است(حتی برای حرفهای اولیه)
ولی اینو از من آویزه گوش مبارک بکنید،حتما با حظور شخص ثالث باشه،وگرنه سرت به سنگمیخوره،اونوقت میگی این سیده یه چی میدونست هاااااا
............................................
ناراحتم میشید بشید،ولی شما دختر ها رو با خوندن چند تا کتاب روانشناسی میشه کاملا وابسته کرد(نگید نمیشه )
پس حرف گوش کن باشید
آ بارکلا(خدا به دادم برسه)
فعلا

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

سه شنبه 29/6/1390 - 15:9 - 0 تشکر 368081

SOHA_1990 گفته است :

سلام

در مورد لحن و اون هیجانات آنی، خب به نظرم یکی از دلایل کراهت "صحبت غیرضروری" با نامحرم همینه.. شیطان همیشه در کمینه پس بهتره مراقب باشیم...

من الآنشم نمیگم داداش... معمولا برادر یا اخوی.. یا هیچی... یا همون جناب... اگه هم ببینم کسی داره خودمونی میشه خودم با رفتار سردم یا طور دیگه نشون می دم که راضی نیستم... البته از دخترا هم هستنا.. بعضیا که اصلا باهات صحبتی نداشتند یهو ازت انتظار دارند که آمارت رو بهش بدی!.. اینا هم همون طور! کلا این شبکهه واسه خودش ماجرایی جدا داره !

در مورد سوالاتی که پرسیدی، خب ببین همه رو نمیشه بنا رو گذاشت به این که هدف خاصی دارن، خب بعضی ها صرفا کنجکاوی هست... بعضی ها رو تو این محیط شناختی بعدش بهشون اجازه ی سوال کردن میدی... منظورم اینه که همین طوری رو هوا به هرکسی اجازه ی ورود داده نمیشه که... در مورد راحت صحبت کردن هم، حفظ حریم و حرمت مهمه حتی اگه لفظ خودمونی "مفرد مخاطب" به کار ببریم باز هم میشه محترمانه صحبت کرد.. البته من خودم میون حرفام هم خطاب مفرد میکنم هم جمع :).... به هرحال هرچی بیشتر مواظب باشیم بهتره.

[quote=SOHA_1990;373781;367857]

سلام

حالا صرفا منظور به کلمه خاصی نیس...منظور به خودمونی شدن های بیجا هست(که البته هر کسی بنا بدلایل خودش با جا میدونه!)

من که خودم نمیپسندم دختری برای برادرم اینچنین بنویسه :" سلام داداش خوبم, خوبی؟ (....) , مواظب خودت باش "

یا هر مدل دیگرش... واقعا لزومت این کارو درک نمیکنم! هدف بدی نداره پس چه هدفی داره؟

کی بهش اجازه داده اینطوری خودمونی بشه؟

گاهی خودش اجازه داده دیگه, حالا اگر بی محلی ببینه , شاید اونم شاید بره...

 - اما درمورد گفتن مسائل شخصی, خب هر کسی مختاره که بگه یا نگه

ولی مواردی پیش میاد که افراد هی اصرار میکنن, افرادی داریم که نمیخان دروغ بگن یا نمیخان دل طرف رو بشکنن , با سوالای متوالی که فرد ازش میکنه (یه جوری میخاد زیر زبونشو بکشه بیرون) , یطوری قضیه اش لو میره

گفتی کنجکاوی! ببخشین کنجکاوی برای چی؟ از سر چی؟ به چه هدفی؟ بالاخره هر کاری یه دلیلی داره دیگه نداره؟!! 

این چه جور کنجکاوی بدون دلیلی هست که طرف یه بار طفره میره , باز هم سوالات به شکلهای دیگه پرسیده میشه!!

مثال: من ازت میپرسم آقا دهکده چی خوندی شما؟

میگی: فوق لیسانس مهندسی برق هستم

من: ععععععع, باریکلا (یا میگم یا تو ذهنم میگذره دیگه !)

من: آواتورتون عکس خودتونه؟ (ذهن:خوشتیپم هست)

من: سرکار هم میرین؟

و الی آخر....

همه اینا تخیلاتی رو ایجاد میکنه که نباید بکنه

[quote=*سیدم*;354883;368008]به نام خدا-سلام
من به عنوان یک"مرد" یه چی بگم(به هر حال هر چقدر هم کتاب در مورد مردها بخونید،باز شاید ما بهتر میشناسیمشون)
ببینید ،چه تو محیط مجازی وچه واقعی،به نظر بنده اگر هم میخواید برای ازدواج با کسی آشنا بشید با حضور شخص ثالث وپخته ای باشه،(حتی اگه اون شخص به نظرتون خیلی معتقد وباشخصیت هم اومد)
(هر چند به نظرم بهترین راه خواستگاری است(حتی برای حرفهای اولیه)
ولی اینو از من آویزه گوش مبارک بکنید،حتما با حظور شخص ثالث باشه،وگرنه سرت به سنگمیخوره،اونوقت میگی این سیده یه چی میدونست هاااااا
............................................
ناراحتم میشید بشید،ولی شما دختر ها رو با خوندن چند تا کتاب روانشناسی میشه کاملا وابسته کرد(نگید نمیشه )
پس حرف گوش کن باشید
آ بارکلا(خدا به دادم برسه)
فعلا

jtayebe گفته است :

سلام

واقعا نمیدونم چرا بیشتریا خاصه جوونا اینطوری شدن که سرشون تو لاک خودشونه...همش میخوان یه حریمی داشته باشن

ولی هیچی لذت بخش تر ازین نیست که با یه فرد خانوادت ساعتها حرف بزنی... حداقلش اینه جای حرفت امنه , دلسوزتن , راهنمایی هاشون بدرد بخورتره , صادق ترن , حسودتم نیستن

خانواده ها باید مثل قبلا ها برنامه ریزی کنن, انقد وقت جوونا پر بشه که برای تفریح به این دنیا یه سری بزنن

(بله , از رو نمیرن گویی!!)

[quote=dehkade2010;591792;367975][quote=jtayebe;393644;367864]

سلام

بله نوع لحن مشخص میکنه , اما اگر یه وقتی یه لحن دیگه اشتباهی برداشت بشه چی؟ کی مسئوله؟

ولی خداییش خیلی هاش با شیطنت همراه 

با هیجان های آنی , شوخی های آنی

که همه میتونه بد برداشت بشه... یا روی ذهن طرف بد تاثیر بذاره

شما اگر اون آقارو از جلو ببینی واقعا بهش میگی داداش؟ یا فرض هم بگی, گفتنش درسته؟

یه سوال مهم اینجا مطرح کنیم:

اوایل که افراد با هم حرف میزنن

چطوره که با فعل جمع و احترام و شما و اینا حرف میزنن؟ واقعا چرا؟

بعد چن روز..اینطوری میشه...

- خوب هستین؟ ....> خوبی؟

-خدانگهدارتون.....> باییییی

و حرفایی که این بین ها رد و بدل میشه ... که بیشتر سر وارد شدن به مسائل خصوصی طرف هست مثل:

- کجا بودی؟ چیکار میکردی؟ کجا میری؟

- ازدواج کردی؟ چرا نکردی؟ اسمش چیه؟ شیرینی کی بخوریم؟

و الی آخر

چرا باید همچین حالتی صورت بگیره؟ نظرتون چیه؟

dehkade2010 گفته است :

سلام.
دادگاه که نیست ولی اعتراف هم نمی کنم. ادمی دنبال تنهایی می گرده که خانواده براش جذاب نیست، فردی که اجتماعیه میره سراغ رفقای بیرون و توی کوچه ... ادم منزویش میره اینترنت توی فضای چت پیش رفقاش.
ببینید وقتی عرض می کنم که راه استفاده ی مناسب رو معرفی نمی کنن یه روی قضیه هست.
تکنورلوژی یه سری تاثیراتی از لحاط رفتاری داره که نمی تونیم منکر بشیم.
ببینید من تمام تابستون خونه ی پدربزرگم تلپ بودم و میوه ی درختاشونه می خوردم. شب ها چون تلویزیون نداشتن پدربزرگم صحبت می کرد همه بهش گوش می دادن و روابط خانواده گرم بود و همه روی به روی هم بود یعنی چهره ها همه اشنا و یه جور تاثیر روانی داشت رو همه ی اعضای خونه. هرکسی حرفی سخنی حدیثی چیزی تعریف می کرد.
ولی وقتی مدرسه ها زنگش زده می شد برمی گشتیم خونه خودمون. پدربزرگم اگر میامد خونه تلویزیون که روشن میشد .. همه جوری می نشستن که تلویزیون دیده بشه ... و فکر و هواس هم همونطرفی ... یه جور بیگانگی با باقی افراد. فرصت سخن گفتن تا حدی کم می شد.
جدیدتر که میشه تکنولوژی داخل یه مهمانی که گاها دقت می کنی داری با عمو مثلا صحبت می کنی گوشی زنگ می زنه می ذاره می ره ...یا جای صحبت کردن با اعضای خانواده اس ام اس های تکراری رو مرور می کنه و هرکسی سرش تو کار خودش
وقتی به اینترنت می رسیم استفاده اش جمعی نیست تقریبا ... یعنی برای استفاده اش باید یه گوشه بشینی و ذهنتو بسپاری بهش.
این همه گفت که استفاده ی از یه ابزار شرایط رفتاری ایجاد می کنه ... یعنی تلویزیون بودن یا نبودنش توی مهمون خونه روی نوع رفتار مهمونا باهم تاثیر داره شاید حرفی بزنن باهم که تخلیه ی روانی باشه براش و ... 

حالا با این تفاسیر باید پرسید چرا باید جوری توی خانواده رفتار بشه یه نفر بخواد که تنها باشه!؟ خانواده ها با مدیریت احساسات افراد خانواده شون می تونن کاری کنن که بچه ها برای تصمیم های بزرگشون اول سراغ خود خانواده برن تا رفقای کوچه یا سایبریشون.

راجع به خود من والا تنها بودن پشت مانیتور رو فقط وقت نوشتن واسه وبلاگم دوس دارم ... گاهی پدرم رو می برم قدم بزنه کلی هم حرف می زنیم از احمدی نژاد و اختلاس وترکیه و اجلاس اخیر گرفته تا انتخاب اسم دختر داداشم.

راجع به مثبت دادن به خودم نخیر ... من تکذیب می کنم و با یکی از افرادی که هی مثبت می ده یه بار برخورد صورت گرفته ولی از رو نمی رن ایشون چکار کنم

jtayebe گفته است :
[quote=SOHA_1990;373781;367857][quote=jtayebe;393644;367720]

سلام



سلام


ممنون از نظرتون,

دقیقا" همینطوره که میفرمایید, شما آقایون و ما خانمها رو بهتر میشناسیم

میفهمیم و میدونیم کوچکترین کلمه ای که به کار میبره برای چیه و چرا... همانطور که شما برای خودتونو متوجه میشید

برای همین دیده میشه که گاهی چون ما/شما شناخت نداریم, بنارو بر نیکی و مثبتی و حالا عیب نداره, حالا گناه داره , منظورش بدم نبود میذاریم

وقتی کلمون خورد به سنگ و تق صدا داد (مال بعضیا هم اصن نمیده) میگم عععععع اینطوری بود!!

- فرضش هم شماها کتابی نخونید , چون عرف جامعه ما اینطوری هست که پسر هر کاری بکنه خیلی ایراد نداره

بالاخره قصر درمیره و خانمها سکوت میکنن برای آبروشون

ضربه شامل حال خانم میشه

(البته گذشته ازینکه اکثریت خانمها الانه خیلی زرنگ شدن البته به خیال خودشون)

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
سه شنبه 29/6/1390 - 15:52 - 0 تشکر 368114

سلام

حالا صرفا منظور به کلمه خاصی نیس...منظور به خودمونی شدن های بیجا هست(که البته هر کسی بنا بدلایل خودش با جا میدونه!)

من که خودم نمیپسندم دختری برای برادرم اینچنین بنویسه :" سلام داداش خوبم, خوبی؟ (....) , مواظب خودت باش "

یا هر مدل دیگرش... واقعا لزومت این کارو درک نمیکنم! هدف بدی نداره پس چه هدفی داره؟

کی بهش اجازه داده اینطوری خودمونی بشه؟

گاهی خودش اجازه داده دیگه, حالا اگر بی محلی ببینه , شاید اونم شاید بره...

 - اما درمورد گفتن مسائل شخصی, خب هر کسی مختاره که بگه یا نگه

ولی مواردی پیش میاد که افراد هی اصرار میکنن, افرادی داریم که نمیخان دروغ بگن یا نمیخان دل طرف رو بشکنن , با سوالای متوالی که فرد ازش میکنه (یه جوری میخاد زیر زبونشو بکشه بیرون) , یطوری قضیه اش لو میره

گفتی کنجکاوی! ببخشین کنجکاوی برای چی؟ از سر چی؟ به چه هدفی؟ بالاخره هر کاری یه دلیلی داره دیگه نداره؟!! 

این چه جور کنجکاوی بدون دلیلی هست که طرف یه بار طفره میره , باز هم سوالات به شکلهای دیگه پرسیده میشه!!

مثال: من ازت میپرسم آقا دهکده چی خوندی شما؟

میگی: فوق لیسانس مهندسی برق هستم

من: ععععععع, باریکلا (یا میگم یا تو ذهنم میگذره دیگه !)

من: آواتورتون عکس خودتونه؟ (ذهن:خوشتیپم هست)

من: سرکار هم میرین؟

و الی آخر....

همه اینا تخیلاتی رو ایجاد میکنه که نباید بکنه

سلام

اینکه گفتم اجازه دادن منظورم اینه که تا وقتی کسی رو نشناخته باشم اصلا باهاش حرفی نمی زنم که حالا بخواد ازم سوال شخصی بپرسه... بعله تو همین شبکه پیش اومده کسی که اصلا نمی شناسم یا خیلی خیلی کم تو مباحثم شرکت کرده اومده و سوال شخصی ای پرسیده.. منم اصلا هیچی نگفتم.. چون به نظر منم بهش ربطی نداشته

باهات موافقم.. بعله خودمونی شدن بی جا اصلا درست نیست و برا اینا باید خیلی خشک برخورد کرد

در مورد کنجکاوی هم، ببین، من کنجکاوی منظورم فقط برا اشخاصی بود که می شناسیم.. مثلا اگه یکی از افرادی که می شناسمش از من بپرسه رشته ات چیه میگم .. ولی اگه یکی از کسایی که اصلا نمی شناسم بپرسه تا قبل از اینکه نشناسم نمیگم... در مورد آواتار هم خیلی مثال جالبی زدی چون خیلی پرسیدن... منم خیلی رسمی جواب دادم... هرچند که اینو از نت برداشتم.. ولی اگه برا خودمم بود هرگز جواب کسی رو نمی دادم...

بعله، منم دوست ندارم کسی با برادرم  اون طور صحبت کنه... قلم دستشو می شکنم :D خودمم سعی می کنم حرمت ها رو حفظ کنم

یکی از چیزهایی که برای من تلنگره همیشه، اینه که تصور می کنم با اینا قراره در محیط حقیقی باشم، اینطوری خیلی خوب می تونم کنترل کنم. چون توو محیط حقیقی راحت تر میشه جوانب رو سنجید....

به هرحال، خدا همه رو در پناه خودش حفظ کنه

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 29/6/1390 - 22:29 - 0 تشکر 368224

dehkade2010 گفته است :

خودمونی شدن با جا, چه مدلیه؟!

قبول دارین هر کی به گونه ای به خودش اجازه میده خودمونی بشه؟ دلایلشم برا خودش موجه هست؟

اما نظر من اینه به این دسته آدمها اصن نباید برخورد کرد , باید بسته بندیش کرد گذاشتش کنار , اصن لازم نی با کسی کل کل کنیم, وسلام

[quote=dehkade2010;591792;368114]در مورد کنجکاوی هم، ببین، من کنجکاوی منظورم فقط برا اشخاصی بود که می شناسیم.. مثلا اگه یکی از افرادی که می شناسمش از من بپرسه رشته ات چیه میگم .. ولی اگه یکی از کسایی که اصلا نمی شناسم بپرسه تا قبل از اینکه نشناسم نمیگم... در مورد آواتار هم خیلی مثال جالبی زدی چون خیلی پرسیدن... منم خیلی رسمی جواب دادم... هرچند که اینو از نت برداشتم.. ولی اگه برا خودمم بود هرگز جواب کسی رو نمی دادم...

بعله، منم دوست ندارم کسی با برادرم  اون طور صحبت کنه... قلم دستشو می شکنم :D خودمم سعی می کنم حرمت ها رو حفظ کنم

یکی از چیزهایی که برای من تلنگره همیشه، اینه که تصور می کنم با اینا قراره در محیط حقیقی باشم، اینطوری خیلی خوب می تونم کنترل کنم. چون توو محیط حقیقی راحت تر میشه جوانب رو سنجید....

به هرحال، خدا همه رو در پناه خودش حفظ کنه

dehkade2010 گفته است :

سلام

بالاخره این شناخت یه زمانی حادث میشه... همانطور که برای بقیه شد

شناخت مجازی از کجا میاد؟

از چنتا متن و شرکت کردن در مباحث هم, همانطوری که خودت گفتی در مباحثم شرکت نکرده و غیره

اینکه شناخت جامعی نیست!

مثال: من بیشتر در زمینه های مذهبی بحث زدم و ازم بیشتر این مدلی خونده شده , آیا این تضمینه که من مذهبیم؟

[quote=dehkade2010;591792;368114] باهات موافقم.. بعله خودمونی شدن بی جا اصلا درست نیست و برا اینا باید خیلی خشک برخورد کرد

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;368114]

سلام

اینکه گفتم اجازه دادن منظورم اینه که تا وقتی کسی رو نشناخته باشم اصلا باهاش حرفی نمی زنم که حالا بخواد ازم سوال شخصی بپرسه... بعله تو همین شبکه پیش اومده کسی که اصلا نمی شناسم یا خیلی خیلی کم تو مباحثم شرکت کرده اومده و سوال شخصی ای پرسیده.. منم اصلا هیچی نگفتم.. چون به نظر منم بهش ربطی نداشته

بله انشاالله همه ما طوری برخورد کنیم که دوست داریم با خودمون و خانوادمون رفتار بشه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 31/6/1390 - 0:14 - 0 تشکر 368662

سلام

اینجا مینویسم...

یعنی بلند بلند فکر میکنم...

بلند بلند میگم

تا یادآوریی باشد برا خود حقیر و فراموش کارم

و دوستان عزیزم

که همگی گوش بزنگ باشیم...

و طی روزگاران شاید بدست تازه واردان مجازی برسد

یا یادآوری برای قدیمی هایش باشد

باشد که خدا به همه ما رحم کند

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.