تبیان، دستیار زندگی

سلام

بازم صندلی داغ!!!!!!!اونم وسط زمستون...چه حالی میده!!!!! 

یه مدت بود دلمون برای حامد خان مدیر انجمن دانشجویی تنگ شده بود گفتیم یکم دور هم جمع بشیم گپ و گفتی داشته باشیم

حامد خان عزیز یا دلگرفته یا همون حامد جونمی خودمون طبق رای دوستان مهمون صندلی داغمونه...

خطاب به سایر عزیزان...کاری نکنن که دلمون براشون تنگ بشه و بیاریم برای گپ و گفت:)) 

ساعت هشت شب پنجشنبه 13 بهمن ماه

 ایشالله با حضور همگی یه جمع خوبی رو داشته باشیم !!!

بچه ها این سری باید برای یه جنگل هیزم بیاریم!!!!! 

حریف قدر قدرته...از الان یارای صندلی داغ اماده باشن!!! 

عه بچه ها دارم یه خواب خوب می بینم: جواب سوالات سری "آخرین" رو پیدا کردم!!....
بابا انقد جیغ نزنید از خواب نپرم!! حامد خان درد سوختگی دارید پاشید برید درمانگاه.....آه و ناله و فریادب سه...دو دیقه اومدیم بخوابیم....
اه.... باز رفتم بخوابم ادامه خوابمو ببینم.
هییییسسسسسسسسسسس

سلام جناب دلگرفته
من وسط تفکر عمیق بودم که یادم اومد یه سوال اساسی و مورد علاقه م رو ازتون نپرسیدم .

فقط لطفا با دقت تایپ کنید که غلط املاییهاتون داره سر به فلک میزاره :)))) اینم نشون دهنده ی اینه که همچین هم که میگید بی حرارت نبوده سوالات دوستان :))) خب اگه خیلی داغه صندلیتون بگید دوستان یه رحمی بکنن حالا چرا اینقدر تو خودتون میریزید ؟؟؟ :))))

خب سوال اساسی و مورد علاقه ی خودم :

بزرگترین تحول در دوران زندگیتون که باعث شد مسیر زندگیتونو اونجور تغییر بدید که میخواستید ؟

و یه تحول معنوی که براتون رخ داده با ذکر کامل زمان مکان و تاریخ اون روز رو بگید حتی اگه با دیدن یه خواب بوده .

یه تحول بزرگ که از طرف یه دوست بوده رو بگید با ذکر کامل زمان مکان و تاریخ مربوطه و نام اون دوستتون و اینکه هنوز باهاش رابطه دارید و بهش گفتید که باعث تحول بزرگی تو زندگیتون شده یا نه ؟ اگه نگفتید بهش ، چرا ؟

یه تحول بزرگ علمی که براتون رخ داده رو با ذکر کامل زمان مکان تاریخ مربوطه و هر توضیح لازم بگید ؟

فقط لطفا هم کامل بگید هم زود که میخوام برم :))

رها خانم سر به نیز از نیزه می یاد و سر به نیست یعنی بریدن و مرحله ی قبلیشه  . 

ای بابا صفحه رو چرا داغون کردین شما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
رهاجون ولش کن این بحث و نقل قول و بی خیال شو خواهشا صفحه خراب شد رفت

ممنون نیروی محسوس من . نیروی نامحسوس بفرما چایی و غذا 

دلو دادم به صاحب دل . 

بنا به گفته ی امام صادق فکر کنم : دل خانه ی خداست به نامحرم ندهید .

دل من تقدیم خدایم و چه کسی بهتر از خدا  

پس خمپاره برید روی تشک تا خمیازه تون لذت بخش براتون 

ککککککککککمممممممممممممممکککککککککککککک
دارم کابوس میبینم...........
آقا حامد آقا حامد........غلط کردم غلط کردممممممممم............
نزدیک نیا.....وای خدا مرگم بده صورتتون چرا......دستاتون.....!!!!......آخخخخخخخ من من من متاسفم.......اون گرز آتشین چیه تو دستتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آآآآآآآآآآایییییییییییییییییی!

راستی اون قسمت شعر که درباره ی من بود خیلی عالی بود ممنون :))
البته همش خوب بودا