• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 34273)
جمعه 18/9/1390 - 10:46 -0 تشکر 398389
صندلی داغ shahinf

سلامی به گرمی دل های شما...

همونطور که میدونید طبق اراده شما مهمون این هفته ما هم مشخص شد و امروز ما در خدمت این دوست خوبمون هستیم

همون شاعر خوش ذوق که             پی افکند از نظم کاخی بلند ولی رسد صندلی داغ شود در یوغ و بند 

همون دوستمون که shahinf نوشته میشه و شهین یا شاهین خونده میشه:))

حالا میخواییم بیشتر باهاش آشنا بشیم

امیدواریم با حضورتون گرمای این صندلی و جمع دوستانه رو دو چندان کنید

امیدواریم یه روز شما مهمون صندلی داغ ما باشید :)) 

از همراهیتون بی نهایت ممنونیم 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 1/10/1390 - 22:0 - 0 تشکر 405238

وضعیت ما رو ببین، صندلی داغمونه، اونوقت دوستان اومدن می گن یه جوک بگو ما بخندیم، شامسه ما داریم؟!

اصلا دو تا جوک می گم :

1. یارو یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیرخنده میگن چرا میخندی؟ میگه تابلوئه فتوشاپه!!!

2. یه ایرانیه به پسرش می گه می خوام برات زن بگیرم. پسره می گه نه حالا باشه ... میگه : دختر بیل گیتسه ! نمی خوای ؟ پسر لبخند میزنه و میگه : باشه! بعد میره پیش بیل گیتس و می گه :دخترتو عروس نمی کنی؟ می گه نه! میگه : پسر من معاون رییس جمهوره ها ! بیل گیتس لبخند می زنه و میگه :باشه! بعد میره پیش رییس جمهور میگه : معاون نمی خوای ! میگه نه ! میگه : اگه داماد بیل گیتس باشه چطور ! رییس جمهور لبخند می زنه و میگه :باشه ..... سیاست رو حال کردی

پنج شنبه 1/10/1390 - 22:13 - 0 تشکر 405244

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;405238]وضعیت ما رو ببین، صندلی داغمونه، اونوقت دوستان اومدن می گن یه جوک بگو ما بخندیم، شامسه ما داریم؟!

اصلا دو تا جوک می گم :

1. یارو یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیرخنده میگن چرا میخندی؟ میگه تابلوئه فتوشاپه!!!

2. یه ایرانیه به پسرش می گه می خوام برات زن بگیرم. پسره می گه نه حالا باشه ... میگه : دختر بیل گیتسه ! نمی خوای ؟ پسر لبخند میزنه و میگه : باشه! بعد میره پیش بیل گیتس و می گه :دخترتو عروس نمی کنی؟ می گه نه! میگه : پسر من معاون رییس جمهوره ها ! بیل گیتس لبخند می زنه و میگه :باشه! بعد میره پیش رییس جمهور میگه : معاون نمی خوای ! میگه نه ! میگه : اگه داماد بیل گیتس باشه چطور ! رییس جمهور لبخند می زنه و میگه :باشه ..... سیاست رو حال کردی

اینو به سختی متوجه شدم   ولی در کل خوب بود...ممنون

پنج شنبه 1/10/1390 - 22:54 - 0 تشکر 405268

helella16 گفته است :

اوووووه مونسیو!!!!! به به...بووه بووه... تخبیان تخبیان...سوپغ سوپغ بیان...

حالا که حرصتون رو تقدیم کردید...حیفه یه رباعی (برگرفته از میلاد عرفانپور) تقدیم میکنم تا یه وقت کمبود حرص پیدا نکنید!:

دوستان همه با آتش و هیزم شادند
دوستان به تصور و توهم شادند
تو مثل چهارشنبه آخر سال
آتش به جگر داری و بربچ شادند!!!
shahinf گفته است :
[quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]

سلام

اینم قسط چهارمتون، تقدیم با حرص : 

***

سُها کو که هم رزم گردد مرا

شریک خوشی های فتحم شود

سزاوار می بینم این مرد را

که مردانه همپای فتحم شود

***

مدیر موفق بیاید به جمع

بیاموزدم شیوه های وفاق

که گر دشمنان را مجالی دهم

بُود سهم این دل از آن فتح، داغ

***

عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***

به گلها بگوئید زین انجمن

گذر کن که عطرت کند کارها

چنان بوی سوزاندنی غالب است

که باید بیایی شما بارها

***

نیازی است مبرم به ضامن کنون

ضمانت کند نزد این ظالمان

که شاید دو روزی تنفس دهند

و یا اینکه قدری دهندم امان

***

گریزم از این صندلی عاقبت

به یک دهکده دور از این انجمن

فقط نیست تضمینی ای دوستان

دهد دهکده سرپناهی به من

***

بداند هرآنکس که پرسشگر است

که هیوِن بود آخرین راهِ من

شوم همرهش تا ثریا روم

که پرواز باید از این چاهِ من

***

چرا فلفلی نیست دور و برم

که بر دشمنان خوب حالی کنم

به لطف وجودش هر اندازه که

بُود حرص در سینه خالی کنم

***

بابا از دیروز تا حالا اینقدر پست اضافه شده الان نیم ساعته فقط دارم میخونم

نقل قول کردم بگم رفتی سراغ میلاد عرفان پور یعنی رفتی سراغ نقطه قوت من!

دمت گرم هنرمندانه بعضی جاهاشو...

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
پنج شنبه 1/10/1390 - 22:55 - 0 تشکر 405269

shahinf گفته است :

سلام

کجا داداش؟! امضا نکردیم که هنوز

راستی اینی که می گم اونجا هم مد شده یا نه؟! فک کنم اونجا قدیمیش کردین دیگه، بستۀ پستی رو که می یارن دم در، دیگه نمی گن بیا امضا بده تحویل بگیر، یه سوال امنیتی می کنن مثل شماره تلفن و این حرفا بعد می گن درو باز کنین بسته رو گذاشتیم دم درتون، بیاین ببرین. 

soltan_azdad گفته است :

سلام

از مدیریت خدمت میرسیم...درخواست شما به سرعت بررسی شد و جوابیه بدین صورت رسید

لطف كنید امضا كنید من برم بعد بخونید :

شاهین جان..سلام...نمیشه...خدانگهدار

shahinf گفته است :

مثلا من قسطای بعدی رو نگه دارم، پرداخت نکنم، میشه صندلیو قفل کرد؟! (بالاخره باید یه جوری حرصمو خالی کنم یا نه؟!) 

haniehz گفته است :

 دیدی صندلی داغ رو قفل نکردیم تا تو هم بیای!؟

helella16 گفته است :
[quote=shahinf;424382;405137][quote=soltan_azdad;507077;405025]

[quote=shahinf;424382;404908][quote=haniehz;454874;404841]

[quote=helella16;399461;404801]به به! میبینم که همه ی دوستان دیالوگهای خودشونو مو به مو و دقیق مطابق سناریو پیش رفتن:)! باریک الله....همه تون هنر پیشه های قابلی هستید!:))

نه بابا اینجا همونم نمیپرسن میزارن تو خونه و میرن! تازه اگه نباشی میدن به همسایه:))

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
پنج شنبه 1/10/1390 - 23:7 - 0 تشکر 405273

shahinf گفته است :

اگه هانیه خانوم بیاد ببینه این جوری تو دوبیتی های میلاد عرفان پور، دخل و تصرف می کنین، اونوقت، اونوقت ممکنه خیلی چیزا اینجا تغییر کنه.

helella16 گفته است :

اوووووه مونسیو!!!!! به به...بووه بووه... تخبیان تخبیان...سوپغ سوپغ بیان...

حالا که حرصتون رو تقدیم کردید...حیفه یه رباعی (برگرفته از میلاد عرفانپور) تقدیم میکنم تا یه وقت کمبود حرص پیدا نکنید!:

دوستان همه با آتش و هیزم شادند
دوستان به تصور و توهم شادند
تو مثل چهارشنبه آخر سال
آتش به جگر داری و بربچ شادند!!!
shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;405155][quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]

سلام

اینم قسط چهارمتون، تقدیم با حرص : 

***

سُها کو که هم رزم گردد مرا

شریک خوشی های فتحم شود

سزاوار می بینم این مرد را

که مردانه همپای فتحم شود

***

مدیر موفق بیاید به جمع

بیاموزدم شیوه های وفاق

که گر دشمنان را مجالی دهم

بُود سهم این دل از آن فتح، داغ

***

عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***

به گلها بگوئید زین انجمن

گذر کن که عطرت کند کارها

چنان بوی سوزاندنی غالب است

که باید بیایی شما بارها

***

نیازی است مبرم به ضامن کنون

ضمانت کند نزد این ظالمان

که شاید دو روزی تنفس دهند

و یا اینکه قدری دهندم امان

***

گریزم از این صندلی عاقبت

به یک دهکده دور از این انجمن

فقط نیست تضمینی ای دوستان

دهد دهکده سرپناهی به من

***

بداند هرآنکس که پرسشگر است

که هیوِن بود آخرین راهِ من

شوم همرهش تا ثریا روم

که پرواز باید از این چاهِ من

***

چرا فلفلی نیست دور و برم

که بر دشمنان خوب حالی کنم

به لطف وجودش هر اندازه که

بُود حرص در سینه خالی کنم

***

سلام علیک

اول اینکه دخل و تصرف در حد بسیار کمی بود و از اون جهت مشکلی نیست

دوما که چرا حامبان محترم خودتون رو نمیگین؟؟؟ یادتونه جناب سبحان چند بیت از جناب حافظ(خودتون) به عنوان شرح حال:)) واسه ما اورد یادتون هست؟؟؟ خب این به اون در هر چند اون اشعار متعلق به خودتون بود اما ما مثل شما طبع شاعری نداریم که! اما طبع سرچ کردن و دخل و تصرف رو که داریم! 

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
پنج شنبه 1/10/1390 - 23:58 - 0 تشکر 405313

haniehz گفته است :

سلام علیک

اول اینکه دخل و تصرف در حد بسیار کمی بود و از اون جهت مشکلی نیست

دوما که چرا حامیان محترم خودتون رو نمیگین؟؟؟ یادتونه جناب سبحان چند بیت از جناب حافظ(خودتون) به عنوان شرح حال:)) واسه ما اورد یادتون هست؟؟؟ خب این به اون در هر چند اون اشعار متعلق به خودتون بود اما ما مثل شما طبع شاعری نداریم که! اما طبع سرچ کردن و دخل و تصرف رو که داریم! 

shahinf گفته است :

اگه هانیه خانوم بیاد ببینه این جوری تو دوبیتی های میلاد عرفان پور، دخل و تصرف می کنین، اونوقت، اونوقت ممکنه خیلی چیزا اینجا تغییر کنه.

helella16 گفته است :

اوووووه مونسیو!!!!! به به...بووه بووه... تخبیان تخبیان...سوپغ سوپغ بیان...

حالا که حرصتون رو تقدیم کردید...حیفه یه رباعی (برگرفته از میلاد عرفانپور) تقدیم میکنم تا یه وقت کمبود حرص پیدا نکنید!:

دوستان همه با آتش و هیزم شادند
دوستان به تصور و توهم شادند
تو مثل چهارشنبه آخر سال
آتش به جگر داری و بربچ شادند!!!
shahinf گفته است :
[quote=haniehz;454874;405273]

[quote=shahinf;424382;405155][quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]

سلام

اینم قسط چهارمتون، تقدیم با حرص : 

***

سُها کو که هم رزم گردد مرا

شریک خوشی های فتحم شود

سزاوار می بینم این مرد را

که مردانه همپای فتحم شود

***

مدیر موفق بیاید به جمع

بیاموزدم شیوه های وفاق

که گر دشمنان را مجالی دهم

بُود سهم این دل از آن فتح، داغ

***

عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***

به گلها بگوئید زین انجمن

گذر کن که عطرت کند کارها

چنان بوی سوزاندنی غالب است

که باید بیایی شما بارها

***

نیازی است مبرم به ضامن کنون

ضمانت کند نزد این ظالمان

که شاید دو روزی تنفس دهند

و یا اینکه قدری دهندم امان

***

گریزم از این صندلی عاقبت

به یک دهکده دور از این انجمن

فقط نیست تضمینی ای دوستان

دهد دهکده سرپناهی به من

***

بداند هرآنکس که پرسشگر است

که هیوِن بود آخرین راهِ من

شوم همرهش تا ثریا روم

که پرواز باید از این چاهِ من

***

چرا فلفلی نیست دور و برم

که بر دشمنان خوب حالی کنم

به لطف وجودش هر اندازه که

بُود حرص در سینه خالی کنم

***

خیلی خوب، ایرادی نداره، ما آتش به جگر می مانیم، بروبچ شاد باشن، اینا اصلا مشکلی نیست، موضوعی که منتظر بودم بیاین درمیون بذارم این بود که یه لطفی بهم بکنین، جون انجمنتون با سلطان صحبت کنین، بی خیال اون سوالایی که پرسیده شه، من دیگه رمق ندارم بروم از اول همه سوالا رو معکوس جواب بدم.این همه خلاقیتی که بروبچ پای سوزوندن من گذاشتن اگه یک هزارمشو خرج پیشرفت کشور می کردن ما الان تو کل سیاره ها سفارت داشتیم.

جمعه 2/10/1390 - 13:46 - 0 تشکر 405474

shahinf گفته است :

خیلی خوب، ایرادی نداره، ما آتش به جگر می مانیم، بروبچ شاد باشن، اینا اصلا مشکلی نیست، موضوعی که منتظر بودم بیاین درمیون بذارم این بود که یه لطفی بهم بکنین، جون انجمنتون با سلطان صحبت کنین، بی خیال اون سوالایی که پرسیده شه، من دیگه رمق ندارم بروم از اول همه سوالا رو معکوس جواب بدم.این همه خلاقیتی که بروبچ پای سوزوندن من گذاشتن اگه یک هزارمشو خرج پیشرفت کشور می کردن ما الان تو کل سیاره ها سفارت داشتیم.

haniehz گفته است :

سلام علیک

اول اینکه دخل و تصرف در حد بسیار کمی بود و از اون جهت مشکلی نیست

دوما که چرا حامیان محترم خودتون رو نمیگین؟؟؟ یادتونه جناب سبحان چند بیت از جناب حافظ(خودتون) به عنوان شرح حال:)) واسه ما اورد یادتون هست؟؟؟ خب این به اون در هر چند اون اشعار متعلق به خودتون بود اما ما مثل شما طبع شاعری نداریم که! اما طبع سرچ کردن و دخل و تصرف رو که داریم! 

shahinf گفته است :

اگه هانیه خانوم بیاد ببینه این جوری تو دوبیتی های میلاد عرفان پور، دخل و تصرف می کنین، اونوقت، اونوقت ممکنه خیلی چیزا اینجا تغییر کنه.

helella16 گفته است :

اوووووه مونسیو!!!!! به به...بووه بووه... تخبیان تخبیان...سوپغ سوپغ بیان...

حالا که حرصتون رو تقدیم کردید...حیفه یه رباعی (برگرفته از میلاد عرفانپور) تقدیم میکنم تا یه وقت کمبود حرص پیدا نکنید!:

دوستان همه با آتش و هیزم شادند
دوستان به تصور و توهم شادند
تو مثل چهارشنبه آخر سال
آتش به جگر داری و بربچ شادند!!!
shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;405313][quote=haniehz;454874;405273]

[quote=shahinf;424382;405155][quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]

سلام

اینم قسط چهارمتون، تقدیم با حرص : 

***

سُها کو که هم رزم گردد مرا

شریک خوشی های فتحم شود

سزاوار می بینم این مرد را

که مردانه همپای فتحم شود

***

مدیر موفق بیاید به جمع

بیاموزدم شیوه های وفاق

که گر دشمنان را مجالی دهم

بُود سهم این دل از آن فتح، داغ

***

عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***

به گلها بگوئید زین انجمن

گذر کن که عطرت کند کارها

چنان بوی سوزاندنی غالب است

که باید بیایی شما بارها

***

نیازی است مبرم به ضامن کنون

ضمانت کند نزد این ظالمان

که شاید دو روزی تنفس دهند

و یا اینکه قدری دهندم امان

***

گریزم از این صندلی عاقبت

به یک دهکده دور از این انجمن

فقط نیست تضمینی ای دوستان

دهد دهکده سرپناهی به من

***

بداند هرآنکس که پرسشگر است

که هیوِن بود آخرین راهِ من

شوم همرهش تا ثریا روم

که پرواز باید از این چاهِ من

***

چرا فلفلی نیست دور و برم

که بر دشمنان خوب حالی کنم

به لطف وجودش هر اندازه که

بُود حرص در سینه خالی کنم

***

اینشو دیگه باید صبر کنید تا با مدیر محترم مذاکره بشه ببینم میتونم کاری براتون کنم یا نه!(فقط چون جون انجمن رو قسم خوردید ها!!) وگرنه اومدین رو صندلی داغ باید به همه سوالا هم جواب بدین!

دعا کنید جناب مدیر تغییر عقیده بدن!!

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
جمعه 2/10/1390 - 15:33 - 0 تشکر 405515

haniehz گفته است :
[quote=haniehz;454874;405268]

[quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]


عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***


سلام

آقا شاهین واقعا فکر می کنید با وجود سوالایی که هللا و بقیه دوستان پرسیدن سوالی هم باقی می مونه که من بخوام بپرسم!!!؟؟؟

کوله بارت را ببند

شاید ابن چند سحر فرصت آخر باشد

که به مقصد برسیم

بشناسیم خدا را

و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم...

جمعه 2/10/1390 - 19:25 - 0 تشکر 405622

haniehz گفته است :

اینشو دیگه باید صبر کنید تا با مدیر محترم مذاکره بشه ببینم میتونم کاری براتون کنم یا نه!(فقط چون جون انجمن رو قسم خوردید ها!!) وگرنه اومدین رو صندلی داغ باید به همه سوالا هم جواب بدین!

دعا کنید جناب مدیر تغییر عقیده بدن!!

shahinf گفته است :

خیلی خوب، ایرادی نداره، ما آتش به جگر می مانیم، بروبچ شاد باشن، اینا اصلا مشکلی نیست، موضوعی که منتظر بودم بیاین درمیون بذارم این بود که یه لطفی بهم بکنین، جون انجمنتون با سلطان صحبت کنین، بی خیال اون سوالایی که پرسیده شه، من دیگه رمق ندارم بروم از اول همه سوالا رو معکوس جواب بدم.این همه خلاقیتی که بروبچ پای سوزوندن من گذاشتن اگه یک هزارمشو خرج پیشرفت کشور می کردن ما الان تو کل سیاره ها سفارت داشتیم.

haniehz گفته است :

سلام علیک

اول اینکه دخل و تصرف در حد بسیار کمی بود و از اون جهت مشکلی نیست

دوما که چرا حامیان محترم خودتون رو نمیگین؟؟؟ یادتونه جناب سبحان چند بیت از جناب حافظ(خودتون) به عنوان شرح حال:)) واسه ما اورد یادتون هست؟؟؟ خب این به اون در هر چند اون اشعار متعلق به خودتون بود اما ما مثل شما طبع شاعری نداریم که! اما طبع سرچ کردن و دخل و تصرف رو که داریم! 

shahinf گفته است :

اگه هانیه خانوم بیاد ببینه این جوری تو دوبیتی های میلاد عرفان پور، دخل و تصرف می کنین، اونوقت، اونوقت ممکنه خیلی چیزا اینجا تغییر کنه.

helella16 گفته است :

اوووووه مونسیو!!!!! به به...بووه بووه... تخبیان تخبیان...سوپغ سوپغ بیان...

حالا که حرصتون رو تقدیم کردید...حیفه یه رباعی (برگرفته از میلاد عرفانپور) تقدیم میکنم تا یه وقت کمبود حرص پیدا نکنید!:

دوستان همه با آتش و هیزم شادند
دوستان به تصور و توهم شادند
تو مثل چهارشنبه آخر سال
آتش به جگر داری و بربچ شادند!!!
shahinf گفته است :
[quote=haniehz;454874;405474]

[quote=shahinf;424382;405313][quote=haniehz;454874;405273]

[quote=shahinf;424382;405155][quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]

سلام

اینم قسط چهارمتون، تقدیم با حرص : 

***

سُها کو که هم رزم گردد مرا

شریک خوشی های فتحم شود

سزاوار می بینم این مرد را

که مردانه همپای فتحم شود

***

مدیر موفق بیاید به جمع

بیاموزدم شیوه های وفاق

که گر دشمنان را مجالی دهم

بُود سهم این دل از آن فتح، داغ

***

عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***

به گلها بگوئید زین انجمن

گذر کن که عطرت کند کارها

چنان بوی سوزاندنی غالب است

که باید بیایی شما بارها

***

نیازی است مبرم به ضامن کنون

ضمانت کند نزد این ظالمان

که شاید دو روزی تنفس دهند

و یا اینکه قدری دهندم امان

***

گریزم از این صندلی عاقبت

به یک دهکده دور از این انجمن

فقط نیست تضمینی ای دوستان

دهد دهکده سرپناهی به من

***

بداند هرآنکس که پرسشگر است

که هیوِن بود آخرین راهِ من

شوم همرهش تا ثریا روم

که پرواز باید از این چاهِ من

***

چرا فلفلی نیست دور و برم

که بر دشمنان خوب حالی کنم

به لطف وجودش هر اندازه که

بُود حرص در سینه خالی کنم

***

ممنون، شما خوبی کنین، ما بی جواب نمی ذاریم

(همون اتفاقی که تو انجمن طنز افتاد اینجا هم می تونه اتفاق بیفته، نمی تونم بیشتر از این توضیح بدم چون ممکنه واسم گرون تموم شه، فقط همینو در نظر بگیرین که جاده الان در آستانۀ تصرف چه پستیه) 

جمعه 2/10/1390 - 19:36 - 0 تشکر 405626

atiyeh74 گفته است :

سلام

آقا شاهین واقعا فکر می کنید با وجود سوالایی که هللا و بقیه دوستان پرسیدن سوالی هم باقی می مونه که من بخوام بپرسم!!!؟؟؟

haniehz گفته است :
[quote=atiyeh74;689785;405515]

[quote=haniehz;454874;405268]

[quote=helella16;399461;405121][quote=shahinf;424382;404371]


عطیه کجا رفت و با خود ببُرد

سوالات خوبی که در چنته داشت

پس از آن همه پرسش مرگبار

عطیه عجب پرسشی را نگاشت

***

سلام 

منم دارم به همین مورد فکر می کنم، هرچی هیزم بوده جمع کردن آوردن.البته اخیرا مدیریت محترم انجمن از دو سه تا هیزم عجیب رونمایی کردن که خدا واسه هیچ کس نیاره.امیدوارم به فکر استفادش نیفتن. 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.