• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 85372)
پنج شنبه 19/12/1389 - 0:56 -0 تشکر 296391
جایی برای خاطرات و دل نوشته های شما

سلام به گرمی محبت دلهای همه ی شما

سلام دوستان عزیز

تو این تاپیک قصد داریم با شما دفترچه ی خاطرات مشترکی رو داشته باشیم

جایی که بشه خوشی هامونو توش تقسیم کنیم

جایی که بشه توش از غصه هامون بگیم

جایی که بشه گله کرد جایی که بشه تشکر کرد جایی که بشه نوشت و تقدیم کرد

جایی که کسی صدای ما رو بشنوه

جایی که  وقتی تنهاییم شعرامونو توش بنویسیم

جایی که هروقت خیلی شاد شدیم برگردیم و غصه های بقیه رو هم ببینیم

جایی که وقتی خیلی غصه داریم ببینیم هنوزم جای امید هست و هر روز یکی ناراحته و یکی شاده

تو شادی و غم هم شریک باشیم

جملات زیبا رو توش بنویسیم

شعرای قشنگ

و اینجوری دلهامون رو یکی کنیم و از محبت و آرامش روحی لذت ببریم

اینجا جای دل نوشته های شماست

--------------------------------------------------------------------------------------

برای دسترسی راحتتر شما عزیزان به خاطرات و دل نوشته های دوستان در جلوی اسم آنها ستاره هایی وجود دارد که با کلیک بر روی هر ستاره شما به صفحه ای که آن دوست عزیز خاطره و دل نوشته های خود را ثبت کرده هدایت میشوید یعنی هر ستاره بیانگر صفحه ای از خاطرات اون دوست عزیز است

soltan_azdad:* * * * * * * * * * * * * * *
hamedjonami:* * * * * *
jtayebe: * * * *
dehkade2010:* * * * * * * * * * * * * * * *
teachman:* * * * * * * * * *
haniehz:* * * * * * * * * *
QaEtha:* * *
100percent: *
vahidmiladi: *
mahyarglobal: * * * *
hOoOri: * * *
rahilous*
برزخ:* * * *
parniyan75:*
samapharmacist:*
ramginkamun: *
faghih_f :* *
sadaf76* * *
نفس صبحدم: * * * * * * * *
""قـــاف"":* * * * * * * * *
atiyeh74:*
raha0075:* *
لیلای او : * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
talaeieh: * *
modir_e_movafagh:* * * *
yasekaboud63:*
neka57:*
talaeieh:* *
mitra_mvm:* *
kkkkkkkl:*

 

 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 3/5/1392 - 15:55 - 0 تشکر 625461

soltan_azdad گفته است :

سلام
روزه سکوت....
بعد اونوقت اگر کسی خونه نباشه تلفن زنگ بزنه چی؟
چهل روز خواستی سکوت کنی؟
البته من خودم چون تنهایی زندگی میکنم کلا تو کار سکوتم
عموما آدم این موقع ها حرفاشو تو دلش میزنه و اتفاقا بیشتر هم حرف میزنه...حرف هم نزنه افکار تو ذهنش رژه میرن هی...هر از چند گاهی هم یه "هیییییییییی" یا هوففففف میگم
عایا شما نیز؟
البته بنده شخصا همچین ریاضتی به خودم نمیدم...فکر کنم بعد از دو روزی که بیام همه چی کن فیکون شده باشه.روزای تعطیل چرا چون همه تعطیلن زیاد سخت نیست ولی خب.....
الان یادم میاد چرا اون روز تو شبکه مارو با شکلک بیچاره کردی:))
تبریک میگم
به قول مدیر موفق دم خودتو .... بهله
لیلای او گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;625269][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

سلام
در مورد این چند روز اخیر نگفتم که "روزه سکوت" گرفتم. همین که جواب سلام میدادم یعنی نمیتونستم روزه باشم!
چونکه روزه سکوت در اسلام صراحتا حرام اعلام شده. همون سه روزی که در پیش دانشگاهی اینکارو کردم بعدش توبه کردم. همون موقع هم برای دوستان در ضرورت یادداشت مینوشتم،نمازم رو میخوندم...پس فکر میکنم خودبه خود این روزه باطل شده بوده. از اون به بعد هم به صورت مشروط سکوت میکنم نه با نیت روزه.
همین دوره اخیر هم "گپ و صحبت مجازی" رو ممنوع کردم برای خودم! برای تمرین..برای پالایش ذهن و روح...و بخاطر مصالحی که مترتب میشد....

زندگی تنها؟ چقدر خارجی هستید! سخت نیست؟
دوست داشتم مثل پیامبر یه غاری داشتم و سه روز در ماه میرفتم تنها تنها تفکر و نیایش میکردم. 

قبول دارم....ولی همیشه همینم..افکار و حرفها مدام راهپیمایی دارن..ترافیک در ترافیک...
بقول پدرم وقتی افراط کنی تو هر قضیه...وفشار بیاری مثل فنر بعدش درمیری..راست میگه...دنبال اون نقطه تعادلم...ولی آدم وقتی سکوت زیاد بکنه...بهتر دستش میاد چه حرفهایی اضافه ست...چه حرفایی نسنجیده ست...
آره پانتومیمی شد اونم با اون دو سه تا دونه شکلک چقدر سخت بود رسوندن! اوووف
ممنون

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 3/5/1392 - 15:58 - 0 تشکر 625463

peymanm001 گفته است :

سلام
اااهههه ... چه جالب!!
باید تستش کنم ببینم چطوریه؟!
فقط یه سوال : شما تو این مدت افطاری مهمون نبودین که بخواین برین و اونجا همین طور ساکت بشینین و هیچی نگین؟؟
پس فلسفه اون شکلکا تو شبکه این بود!! من بیچاره رو بگو که نگران کیبورد شما بودم :))
لیلای او گفته است :
[quote=peymanm001;661717;625331][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

سلام
جواب به سلطان رو بخونید...انگار خیلی مبهم گفته بودم!رفع شبهه شد! نه نکنید اینکاروووو...روزه سکوت حرامه والا!
:)) حالا چرا مطلبو پاک کردید؟!؟!عکس جالبی بوووووود

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 3/5/1392 - 16:3 - 0 تشکر 625464

میگماااا
جناب سلطان!؟
دیگه برامون ستاره نمی چسبونید؟:(
خاطراتمونو بخوایم پیدا کنیم باید چه کنیم اون وقت...!
دفترچه هم نیست که لاش زرورق شکلات/کنترل تلویزیون/موبایل/گلسر و اینا بذاریم که بعدا صفحه رو پیدا کنیم!

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 3/5/1392 - 16:14 - 0 تشکر 625469

لیلای او گفته است :

سلام
جواب به سلطان رو بخونید...انگار خیلی مبهم گفته بودم!رفع شبهه شد! نه نکنید اینکاروووو...روزه سکوت حرامه والا!
:)) حالا چرا مطلبو پاک کردید؟!؟!عکس جالبی بوووووود
peymanm001 گفته است :

سلام
اااهههه ... چه جالب!!
باید تستش کنم ببینم چطوریه؟!
فقط یه سوال : شما تو این مدت افطاری مهمون نبودین که بخواین برین و اونجا همین طور ساکت بشینین و هیچی نگین؟؟
پس فلسفه اون شکلکا تو شبکه این بود!! من بیچاره رو بگو که نگران کیبورد شما بودم :))
لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;625463][quote=peymanm001;661717;625331][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

بله اونو خوندم ولی من نمیبخشمتون!!! نمیدونین من چقد نگران کیبورد سیستمتون بودم!! من از طرف سازمان حمایت از رایانه مسئول و مامور حفاظت از رایانه ها  هستم! :))) 
نه میخوام اینو تست کنم که با حرف نزدن حرص چند نفرو در بیارم نه اینکه روزه سکوت بگیرم! باید خیلی حال بده!! 
اشکال نداره که! تو گوگل سرچ کنین پیدا میشه!! دیگه عکس ماشهیر معاصر تو گوگل نباشه چی میخواین باشه؟!

پنج شنبه 3/5/1392 - 16:29 - 0 تشکر 625472

peymanm001 گفته است :

بله اونو خوندم ولی من نمیبخشمتون!!! نمیدونین من چقد نگران کیبورد سیستمتون بودم!! من از طرف سازمان حمایت از رایانه مسئول و مامور حفاظت از رایانه ها  هستم! :))) 
نه میخوام اینو تست کنم که با حرف نزدن حرص چند نفرو در بیارم نه اینکه روزه سکوت بگیرم! باید خیلی حال بده!!
اشکال نداره که! تو گوگل سرچ کنین پیدا میشه!! دیگه عکس ماشهیر معاصر تو گوگل نباشه چی میخواین باشه؟!
لیلای او گفته است :

سلام
جواب به سلطان رو بخونید...انگار خیلی مبهم گفته بودم!رفع شبهه شد! نه نکنید اینکاروووو...روزه سکوت حرامه والا!
:)) حالا چرا مطلبو پاک کردید؟!؟!عکس جالبی بوووووود
peymanm001 گفته است :

سلام
اااهههه ... چه جالب!!
باید تستش کنم ببینم چطوریه؟!
فقط یه سوال : شما تو این مدت افطاری مهمون نبودین که بخواین برین و اونجا همین طور ساکت بشینین و هیچی نگین؟؟
پس فلسفه اون شکلکا تو شبکه این بود!! من بیچاره رو بگو که نگران کیبورد شما بودم :))
لیلای او گفته است :
[quote=peymanm001;661717;625469][quote=لیلای او;399461;625463][quote=peymanm001;661717;625331][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

آخی! چه مامور وظیفه شناسیییی...اون وقت نگران من نشدید...بگید شاید انگشتاش رفته باشه زیر تایر ماشین و قععععطططط شده باشه؟:((((
حرص دربیارین؟ والا من که سری قبلش کللللی ثواب به جون خریدم! انقدر که ملت بهمون انداختن و هرچی تو دلشون بود تا قبل اون تونستن خالی کنن و خیالشون هم راحت که ضربه نمیشن! کلی با لال بازیا خندیدیم..اصن خاطره ای بوداااااا
ماشهیر؟ همون ماءشعیر؟ ممنون از عزت نفستون:) ولی ماث از شما خوشتیپ تر بودااااا...خوبیش اینه چشم نمیخوره و نمیخورید:)))

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 3/5/1392 - 16:36 - 0 تشکر 625476

لیلای او گفته است :

آخی! چه مامور وظیفه شناسیییی...اون وقت نگران من نشدید...بگید شاید انگشتاش رفته باشه زیر تایر ماشین و قععععطططط شده باشه؟:((((
حرص دربیارین؟ والا من که سری قبلش کللللی ثواب به جون خریدم! انقدر که ملت بهمون انداختن و هرچی تو دلشون بود تا قبل اون تونستن خالی کنن و خیالشون هم راحت که ضربه نمیشن! کلی با لال بازیا خندیدیم..اصن خاطره ای بوداااااا
ماشهیر؟ همون ماءشعیر؟ ممنون از عزت نفستون:) ولی ماث از شما خوشتیپ تر بودااااا...خوبیش اینه چشم نمیخوره و نمیخورید:)))
peymanm001 گفته است :

بله اونو خوندم ولی من نمیبخشمتون!!! نمیدونین من چقد نگران کیبورد سیستمتون بودم!! من از طرف سازمان حمایت از رایانه مسئول و مامور حفاظت از رایانه ها  هستم! :))) 
نه میخوام اینو تست کنم که با حرف نزدن حرص چند نفرو در بیارم نه اینکه روزه سکوت بگیرم! باید خیلی حال بده!!
اشکال نداره که! تو گوگل سرچ کنین پیدا میشه!! دیگه عکس ماشهیر معاصر تو گوگل نباشه چی میخواین باشه؟!
لیلای او گفته است :

سلام
جواب به سلطان رو بخونید...انگار خیلی مبهم گفته بودم!رفع شبهه شد! نه نکنید اینکاروووو...روزه سکوت حرامه والا!
:)) حالا چرا مطلبو پاک کردید؟!؟!عکس جالبی بوووووود
peymanm001 گفته است :

سلام
اااهههه ... چه جالب!!
باید تستش کنم ببینم چطوریه؟!
فقط یه سوال : شما تو این مدت افطاری مهمون نبودین که بخواین برین و اونجا همین طور ساکت بشینین و هیچی نگین؟؟
پس فلسفه اون شکلکا تو شبکه این بود!! من بیچاره رو بگو که نگران کیبورد شما بودم :))
لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;625472][quote=peymanm001;661717;625469][quote=لیلای او;399461;625463][quote=peymanm001;661717;625331][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

چرا اونم به ذهنم رسید ولی وقتی شکلک خنده و زبون درازی و ... میذارین خودبخود اینا رو نقض میکنه :))
نه آخه شوما بلد نبودین کجا و چطوری از این سکوت استفاده کنین!
همین دیگه! از فرط ناراحتی برای کیبورد شما مشاهیر رو اینجوری نوشتم!! اونم من! حالا اگه ثمره خانوم بود جای تعجب نبود! 

پنج شنبه 3/5/1392 - 17:27 - 0 تشکر 625481

لیلای او گفته است :

سلام
در مورد این چند روز اخیر نگفتم که "روزه سکوت" گرفتم. همین که جواب سلام میدادم یعنی نمیتونستم روزه باشم!
چونکه روزه سکوت در اسلام صراحتا حرام اعلام شده. همون سه روزی که در پیش دانشگاهی اینکارو کردم بعدش توبه کردم. همون موقع هم برای دوستان در ضرورت یادداشت مینوشتم،نمازم رو میخوندم...پس فکر میکنم خودبه خود این روزه باطل شده بوده. از اون به بعد هم به صورت مشروط سکوت میکنم نه با نیت روزه.
همین دوره اخیر هم "گپ و صحبت مجازی" رو ممنوع کردم برای خودم! برای تمرین..برای پالایش ذهن و روح...و بخاطر مصالحی که مترتب میشد....

زندگی تنها؟ چقدر خارجی هستید! سخت نیست؟
دوست داشتم مثل پیامبر یه غاری داشتم و سه روز در ماه میرفتم تنها تنها تفکر و نیایش میکردم. 

قبول دارم....ولی همیشه همینم..افکار و حرفها مدام راهپیمایی دارن..ترافیک در ترافیک...
بقول پدرم وقتی افراط کنی تو هر قضیه...وفشار بیاری مثل فنر بعدش درمیری..راست میگه...دنبال اون نقطه تعادلم...ولی آدم وقتی سکوت زیاد بکنه...بهتر دستش میاد چه حرفهایی اضافه ست...چه حرفایی نسنجیده ست...
آره پانتومیمی شد اونم با اون دو سه تا دونه شکلک چقدر سخت بود رسوندن! اوووف
ممنون
soltan_azdad گفته است :

سلام
روزه سکوت....
بعد اونوقت اگر کسی خونه نباشه تلفن زنگ بزنه چی؟
چهل روز خواستی سکوت کنی؟
البته من خودم چون تنهایی زندگی میکنم کلا تو کار سکوتم
عموما آدم این موقع ها حرفاشو تو دلش میزنه و اتفاقا بیشتر هم حرف میزنه...حرف هم نزنه افکار تو ذهنش رژه میرن هی...هر از چند گاهی هم یه "هیییییییییی" یا هوففففف میگم
عایا شما نیز؟
البته بنده شخصا همچین ریاضتی به خودم نمیدم...فکر کنم بعد از دو روزی که بیام همه چی کن فیکون شده باشه.روزای تعطیل چرا چون همه تعطیلن زیاد سخت نیست ولی خب.....
الان یادم میاد چرا اون روز تو شبکه مارو با شکلک بیچاره کردی:))
تبریک میگم
به قول مدیر موفق دم خودتو .... بهله
لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;625461][quote=soltan_azdad;507077;625269][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

سلام
منم اول که گفتید روزه سکوت گرفتید یه لحظه گفتم نکنه ازون دو اتیشه ها هست...بعد دیدم نه شمای بزرگوار جواب سلام رو میدادی
احسنتم...
اما در مورد گپ و صحبت مجازی من خودم زیاد سر این موضوع خودم رو فشار نمیارم:)) هرچند که در روز تا الان ندشه با کسی مثل ادمیزاد:))! چت کنم چون وقتش نیست ولی خب یکی از راحت ترین راه ها واسه تبادل اطلاعات و احوالپرسی و خبر گرفتنه به نظرم...واسه همین شبا سعی میکنم از دوستان خبر و اطلاعات بگیرم.من معتادم:)) اقرار میکنم:))
در مورد تک زیستی(تبریک میگم با کلمه جدید در فرهنگ لغت اشنا شدید) هم دست رو دلم نزار که دلم رگ به رگ شده...ما کوچیک بودیم تنها.الان تنها...البته راست میگی.سبک خارجیاس.تا الان غصه میخورم.الان دیگه کلاس میزارم کلی:))دوستانی که تماس میگیرن اگر reject شدن بدونن هنوز در حد ما نیستن:))
سخت بود رسوندن مطلب؟
خواهر من ما فکر کردیم شوخی داری ما هم شوخی شوخی شکلک فرستادیم ملت فکر کردن عضو گروه کر و لال های تبیانیم!!
بقرآآن

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 3/5/1392 - 17:30 - 0 تشکر 625483

لیلای او گفته است :
[quote=لیلای او;399461;625464]میگماااا
جناب سلطان!؟
دیگه برامون ستاره نمی چسبونید؟:(
خاطراتمونو بخوایم پیدا کنیم باید چه کنیم اون وقت...!
دفترچه هم نیست که لاش زرورق شکلات/کنترل تلویزیون/موبایل/گلسر و اینا بذاریم که بعدا صفحه رو پیدا کنیم!

سلام
حق دارید
به زودی این تاپیک به روز رسانی میشه با ستاره های کامل
فقط یه مقداری این روزا سرم شلوغه سعی میکنم به زودی جبران کنم
مطمئن باشید خاطرات رو شده کل صفحات رو ورق بزنیم میخونیم
ما حرفمون امضای ناصرالدین شاهه;محکوم به اجرا !!

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

جمعه 4/5/1392 - 1:17 - 0 تشکر 625601

peymanm001 گفته است :

چرا اونم به ذهنم رسید ولی وقتی شکلک خنده و زبون درازی و ... میذارین خودبخود اینا رو نقض میکنه :))
نه آخه شوما بلد نبودین کجا و چطوری از این سکوت استفاده کنین!
همین دیگه! از فرط ناراحتی برای کیبورد شما مشاهیر رو اینجوری نوشتم!! اونم من! حالا اگه ثمره خانوم بود جای تعجب نبود! 
لیلای او گفته است :

آخی! چه مامور وظیفه شناسیییی...اون وقت نگران من نشدید...بگید شاید انگشتاش رفته باشه زیر تایر ماشین و قععععطططط شده باشه؟:((((
حرص دربیارین؟ والا من که سری قبلش کللللی ثواب به جون خریدم! انقدر که ملت بهمون انداختن و هرچی تو دلشون بود تا قبل اون تونستن خالی کنن و خیالشون هم راحت که ضربه نمیشن! کلی با لال بازیا خندیدیم..اصن خاطره ای بوداااااا
ماشهیر؟ همون ماءشعیر؟ ممنون از عزت نفستون:) ولی ماث از شما خوشتیپ تر بودااااا...خوبیش اینه چشم نمیخوره و نمیخورید:)))
peymanm001 گفته است :

بله اونو خوندم ولی من نمیبخشمتون!!! نمیدونین من چقد نگران کیبورد سیستمتون بودم!! من از طرف سازمان حمایت از رایانه مسئول و مامور حفاظت از رایانه ها  هستم! :))) 
نه میخوام اینو تست کنم که با حرف نزدن حرص چند نفرو در بیارم نه اینکه روزه سکوت بگیرم! باید خیلی حال بده!!
اشکال نداره که! تو گوگل سرچ کنین پیدا میشه!! دیگه عکس ماشهیر معاصر تو گوگل نباشه چی میخواین باشه؟!
لیلای او گفته است :

سلام
جواب به سلطان رو بخونید...انگار خیلی مبهم گفته بودم!رفع شبهه شد! نه نکنید اینکاروووو...روزه سکوت حرامه والا!
:)) حالا چرا مطلبو پاک کردید؟!؟!عکس جالبی بوووووود
peymanm001 گفته است :

سلام
اااهههه ... چه جالب!!
باید تستش کنم ببینم چطوریه؟!
فقط یه سوال : شما تو این مدت افطاری مهمون نبودین که بخواین برین و اونجا همین طور ساکت بشینین و هیچی نگین؟؟
پس فلسفه اون شکلکا تو شبکه این بود!! من بیچاره رو بگو که نگران کیبورد شما بودم :))
لیلای او گفته است :
[quote=peymanm001;661717;625476][quote=لیلای او;399461;625472][quote=peymanm001;661717;625469][quote=لیلای او;399461;625463][quote=peymanm001;661717;625331][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

عجب آدم بیرحمییییی!!!چطور دلتون اومد منو با انگشتای قطع شده تصور کنید؟!!حتمن باید خودم نقض میکردم؟اوووف

جان؟بلد نبودم؟مگه من مثل بعضیا ماکیاولیست بیدم؟ شما از سکوت هم در جهت اهداف ددمنشانه تون بهره میگیرید؟!!!!!!!!اعتراض دارررررررررم
نه شایدم ماءشعیر نوش جون کرده بودید! آره دیگه...دنیا دار مکافاته...بگیری میگیرن ازت

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


جمعه 4/5/1392 - 1:26 - 0 تشکر 625615

soltan_azdad گفته است :

سلام
منم اول که گفتید روزه سکوت گرفتید یه لحظه گفتم نکنه ازون دو اتیشه ها هست...بعد دیدم نه شمای بزرگوار جواب سلام رو میدادی
احسنتم...
اما در مورد گپ و صحبت مجازی من خودم زیاد سر این موضوع خودم رو فشار نمیارم:)) هرچند که در روز تا الان ندشه با کسی مثل ادمیزاد:))! چت کنم چون وقتش نیست ولی خب یکی از راحت ترین راه ها واسه تبادل اطلاعات و احوالپرسی و خبر گرفتنه به نظرم...واسه همین شبا سعی میکنم از دوستان خبر و اطلاعات بگیرم.من معتادم:)) اقرار میکنم:))
در مورد تک زیستی(تبریک میگم با کلمه جدید در فرهنگ لغت اشنا شدید) هم دست رو دلم نزار که دلم رگ به رگ شده...ما کوچیک بودیم تنها.الان تنها...البته راست میگی.سبک خارجیاس.تا الان غصه میخورم.الان دیگه کلاس میزارم کلی:))دوستانی که تماس میگیرن اگر reject شدن بدونن هنوز در حد ما نیستن:))
سخت بود رسوندن مطلب؟
خواهر من ما فکر کردیم شوخی داری ما هم شوخی شوخی شکلک فرستادیم ملت فکر کردن عضو گروه کر و لال های تبیانیم!!
بقرآآن

لیلای او گفته است :

سلام
در مورد این چند روز اخیر نگفتم که "روزه سکوت" گرفتم. همین که جواب سلام میدادم یعنی نمیتونستم روزه باشم!
چونکه روزه سکوت در اسلام صراحتا حرام اعلام شده. همون سه روزی که در پیش دانشگاهی اینکارو کردم بعدش توبه کردم. همون موقع هم برای دوستان در ضرورت یادداشت مینوشتم،نمازم رو میخوندم...پس فکر میکنم خودبه خود این روزه باطل شده بوده. از اون به بعد هم به صورت مشروط سکوت میکنم نه با نیت روزه.
همین دوره اخیر هم "گپ و صحبت مجازی" رو ممنوع کردم برای خودم! برای تمرین..برای پالایش ذهن و روح...و بخاطر مصالحی که مترتب میشد....

زندگی تنها؟ چقدر خارجی هستید! سخت نیست؟
دوست داشتم مثل پیامبر یه غاری داشتم و سه روز در ماه میرفتم تنها تنها تفکر و نیایش میکردم. 

قبول دارم....ولی همیشه همینم..افکار و حرفها مدام راهپیمایی دارن..ترافیک در ترافیک...
بقول پدرم وقتی افراط کنی تو هر قضیه...وفشار بیاری مثل فنر بعدش درمیری..راست میگه...دنبال اون نقطه تعادلم...ولی آدم وقتی سکوت زیاد بکنه...بهتر دستش میاد چه حرفهایی اضافه ست...چه حرفایی نسنجیده ست...
آره پانتومیمی شد اونم با اون دو سه تا دونه شکلک چقدر سخت بود رسوندن! اوووف
ممنون
soltan_azdad گفته است :

سلام
روزه سکوت....
بعد اونوقت اگر کسی خونه نباشه تلفن زنگ بزنه چی؟
چهل روز خواستی سکوت کنی؟
البته من خودم چون تنهایی زندگی میکنم کلا تو کار سکوتم
عموما آدم این موقع ها حرفاشو تو دلش میزنه و اتفاقا بیشتر هم حرف میزنه...حرف هم نزنه افکار تو ذهنش رژه میرن هی...هر از چند گاهی هم یه "هیییییییییی" یا هوففففف میگم
عایا شما نیز؟
البته بنده شخصا همچین ریاضتی به خودم نمیدم...فکر کنم بعد از دو روزی که بیام همه چی کن فیکون شده باشه.روزای تعطیل چرا چون همه تعطیلن زیاد سخت نیست ولی خب.....
الان یادم میاد چرا اون روز تو شبکه مارو با شکلک بیچاره کردی:))
تبریک میگم
به قول مدیر موفق دم خودتو .... بهله
لیلای او گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;625481][quote=لیلای او;399461;625461][quote=soltan_azdad;507077;625269][quote=لیلای او;399461;624910]سلاااااااام به همگی
غرض از کتابت
راستش این چند روز سکوت حکایت داره
اما تا اونجا که براتون بگم...بدونید  نیتی داشتم که مدتی زیاد گپ نزنم صحبت نکنم...به فراخور این ماه  مبارک..انگیزه هم پالایش ذهن و روح بود. نه بخاطر شخص خاص یا مطلب یا پست خاصی..
حلالم کنید اگه احیانا باعث رنجش شد...میدونم که درک میکردید...راستش کسی نیستم که قرارم باشه کم حرف بزنم و کم حرف بزنم...برای تمرین سکوت محض میکنم(جز جواب سلام )...یک هفته شد...خواستم تا چهل تمدید کنم اما...واقعا سخته...
البته سخت تر از اینو گذرونده بودم...
سال پیش دانشگاهی سه روز کامل روزه ی سکوت کامل گرفتم! خدایا منو ببخش! چه حرص ها که درنیامد و چه فرصت طلبی ها که نشد... اما خاطره ای شد! دوستام تا میتونستن سر بسرم گذاشتن منم که نمیتونستم جوابشون رو بدم...ملت کلی سر کیف شدن!
شاید بنظرتون افراط بیاد...قبول...اما برای من نتایج و اثرات خاص و مهمی داره...
از این سخت تر...یک هفته مونده به عید امسال بود که یه روزه عجیب تر گرفتم:
مطلقا از رایانه،تلویزیون،موبایل،روزنامه،مجله و هر رسانه دیگه ای دوری گزیدم!(موبایل از لحاظ تماس تلفنی یا پیامکی) تجربه ای بس بزرگ و خاص بود. اون مدت فقط روی یک کتاب تمرکز کردم.
به شخصه به این تجربه ها نیاز و باور دارم:)
دلم براتون تنگ شد
تبیان هم نیومدم که وسوسه و....

سلام
دوآتیشه..همون خشکه مقدس...همون متعصب؟! اصلا این مقولات به ما راه ندارد به جان. بعضی وقتا قلقلک میشم یه بحثایی راه بندازم اینجا...بعد حساب میکنم چه ثمراتی ممکنه به بار بیاد..اینکه به خودم اتهام الحاد یا عناد یا دیگراندیش یا کم اندیش و...بزنن مهم نیست...اما واقعا تشویش افکار و عقاید مسئولیت سنگینی داره. از خدا میترسم...
و اینکه سکوت حتی یکی از آداب اخلاقی فیثاغوریان بوده...که به شدت مورد ارادت من هستن:)
شاید همین تک زیستی(چه شیک!) مزید علت علاقه شما به چت باشه...ما انقدر تو خانواده با هم حرف میزنیم..باورتون میشه من حین چت کردن هم عموما تو خونه مشغول حرف زدنم؟!...اینه که گاهی حس میکنم چت کار اضافیه...خیلی هم دوست دارم اتفاقا...اما زیادش حس پوچی داره برام:|
باز خوبه شما خودتون ارادی دارید تنها زندگی میکنید..پسر خاله 16 سالم...همون که ناپدریش(شوهرخالم) 32 سال انگلستان زندگی کرده بود...بهش از الان داره فشار میاره:از 18 سالگی به بعد دیگه خرجتو نمیدوم. باید خودت مستقل زندگی کنی و این حرفا..فکرشو بکنید! دخترای خودش هم از 18 به بعد جدا شدن از خانواده..چه فرهنگیه آخه؟
من بدم نمیومد...اما...دختر تنها...خانواده خیلی حساس...!محال اندر محال

:))

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.