تبیان، دستیار زندگی

سلامی به گرمی دل های شما...

همونطور که میدونید طبق اراده شما مهمون این هفته ما هم مشخص شد و امروز ما در خدمت این دوست خوبمون هستیم

همون شاعر خوش ذوق که             پی افکند از نظم کاخی بلند ولی رسد صندلی داغ شود در یوغ و بند 

همون دوستمون که shahinf نوشته میشه و شهین یا شاهین خونده میشه:))

حالا میخواییم بیشتر باهاش آشنا بشیم

امیدواریم با حضورتون گرمای این صندلی و جمع دوستانه رو دو چندان کنید

امیدواریم یه روز شما مهمون صندلی داغ ما باشید :)) 

از همراهیتون بی نهایت ممنونیم 

خیلی هنر می خواد در شرایطی که جنگو کاملا واگذار کرده باشین، جوری صحبت کنین که انگار همه چیز به نفع شماست، باید ببخشیدا، ولی این دیالوگا فیت گروه ماست نه شما.حالا اشکالی نداره، اگه خیلی خیلی علاقه مندین نقشتون پردیالوگ تر باشه، خوب می تونین مثلا ... مثلا ... آهان، مثلا این دیالوگو هر چند ثانیه یک بار تکرار کنین :"ما کاملا تسلیمیم، بدجوری هم کم آوردیم" 

بله، چیزی به پایان صندلی من نمونده (عجب مقدمه چینی ای)، ایشون تازه تشریف اوردن، اونم از دم در یه چیزی گفتن و الفرار، البته خوب من هم بودم دوستانمو تو اون شرایط سخت می دیدم در می رفتم خوب (شوخی کردما، من تا آخرش وا می ستادم)

(تحریک می کنم حریف بیاد وسط، گرم جنگیم، خیلی می چسبه)

در مورد بو هم که خوب مشکلی نیست، اصلا نگران سر درد نباشین، به زودی فضای انجمن رو شمیم نبرد شعله و تن یا شما یا یکی از همراهانتون پر می کنه.من خیلی منتظر اون روزم.  

خرس؟! می شه واضح تر بگین منظورتون از این کلمه کی بود؟! نمی خواین بگین که مدیر انجمن صندلی داغو خرس خطاب کردین؟! وایف خدای من، تصورشم سخته.سلطانو نمی دونم، ولی من که برنمی تابیدم بهم بگن خرس. 

من تا امروز فکر می کردم هللای گرامی، خانوم تشریف دارن.

سلام .....
تورو خدا ببین من ساکت شدم ..مظلوم شدم هی پای منو میکشید وسط.........
ج سید:
ببین سید خان برو کتاب آشپزی رو واسه خودت بگیر که یه وقت لازمت میشه ....یه وقت دیدی محبوری آشپزی کنی آبروت میره ها(شیرینی ندادی که شاید مجبور شی شام بدی ها)......من خیالت راحت آشپزیم خودش توپه ....اون بو سوختنی رو هم که مطمئن باش ..خانوما هیچ وقت اشتباه نمی کنن.
ج هلای گلم :
بابا هلا بنده خدا پودر شدا......گناه داره همین طوریش داره شب تا صبح بو سوختنی میاد همه تبیان بو برداشته .رحم کن بهش...

باز هم مفقود شدن و یه نقشۀ دیگه، این بار هم لابد قراره سوالایی که وجود ندارن هنگام ارسال به انجمن با کشتی تو آبهای تبیان غرق بشن، نه؟! 

ما رو چی فرض کردین شما؟! حرکتای آمریکارو چرا تکرار می کنین؟! 

ای قربون آدم چیزفهم، هانیه خانوم باور کنین چند روز بود روم نمی شد بگم، میشه همین برداشتی که از حرف رهای عزیز کردین، همینو منتها واسه من با سلطان در میون بذارین؟! متوجهین که، بالاخره انسان تنوع طلبه دیگه، اگه با حفظ سمت باشه که دیگه عالیه.

در مورد آفتابی نشدن من تو روز هم باید عرض کنم، چند روزه هر داروخانه ای که می رم، با دفترچه این پمادارو نمی دن بهم، قیمت آزادشم واقعا گرونه، اینه که مجبورا شبانه آفتابی می شم که بالاخره آفتاب اذیتم نکنه. 

سلام

بله که تشریف آوردم، من اینجام، وسط میدون، حی و حاضر، شاخ شمشاد (و البته کمی تا قسمتی سوخته، مصدوم، ضربه دیده) 

خب تشریف آوردین لطف کنین سوالای هللا جون رو جواب بدید دیگه...
من الان حال خوبی ندارمااااااااااااااااااااااااااااااا...
تازه از درمونگاه اومدم
پس زود جواب بده که برم بخوابم...:((

وای با این حال و روزم خیلی خندیدم 

مرسی منو خندوندی...خدا هم دلتو شاد کنه

ولی اینم بگم که خرس اینجا نماد یه انسان قویه که یه مو از بدنش هم بکنی انگار کوه بیستون رو کندی...آره داداش....