[quote=shahinf;424382;630712][quote=لیلای او;399461;628280][quote=shahinf;424382;398953]سبحان جان، یه نگاهی بنداز به موقعیت سلولا؟
آهان، می بینی طبقۀ بالات سلول کیه؟! یه زحمت دارم واست، نگهبانو صدا کن، شکایت کن ازشون، بگو شب تا صبح سر و صدا می کنه، نمایشنامه اجرا می کنه، سابقشونم خرابه، چون همه زندانیا شاکی ان ازشون، شاید انتقالش دادن، یه سلول دیگه، آخه یه سال مغز منو تلیت (ترید) کرده، از این حروفای ضربه ای یادم داده که با ضربه زدن رو دیوار بتونیم پیام بدیم، آخر که یاد گرفتم دیدم داره ناسزا می گه بهم، یه سال سرکار بودم.خلاصه خیلی خطرناکه.
سلااااام
به به چشمم به جمال فانتزیتون روشن:)
نه این سکوت های ما مِن بُن! توفیر داره...یکی از اصول مکتب عرفانی هللائیسم هست که شما را در آن راهی نیست ای برادر...باید مرحله ها از سر بگذرانید و اوووووه...از خیر این سلوک نیز بگذرید و بُگذرید
عه؟خوش بگذرد و بگذرد هر چه زودتر:)
من و نفس کش؟ جونم به دور! این چه طرز صحبت با گذشته یک خانم شخیص متشخص شخصیت پردازه؟!
حرفی نیست میخواید به همون دوئلک ها ادامه میدم:) فیس تو فیس...خیلی هم فِیر پلیانه!!
نه من اسارت اختیاری رو به آزادی کاذب و دروغین می ارجحم:)