• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 34272)
جمعه 18/9/1390 - 10:46 -0 تشکر 398389
صندلی داغ shahinf

سلامی به گرمی دل های شما...

همونطور که میدونید طبق اراده شما مهمون این هفته ما هم مشخص شد و امروز ما در خدمت این دوست خوبمون هستیم

همون شاعر خوش ذوق که             پی افکند از نظم کاخی بلند ولی رسد صندلی داغ شود در یوغ و بند 

همون دوستمون که shahinf نوشته میشه و شهین یا شاهین خونده میشه:))

حالا میخواییم بیشتر باهاش آشنا بشیم

امیدواریم با حضورتون گرمای این صندلی و جمع دوستانه رو دو چندان کنید

امیدواریم یه روز شما مهمون صندلی داغ ما باشید :)) 

از همراهیتون بی نهایت ممنونیم 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 24/9/1390 - 3:2 - 0 تشکر 401642

haniehz گفته است :

سلام 

ما همه هستیم بنده 24 ساعته اینجا رو زیر نظر دارم ..بعله...به نمایندگی از "سلطان اینا" :))

shahinf گفته است :
[quote=haniehz;454874;401604]

[quote=shahinf;424382;401599][quote=raha0075;557377;401346]

رهای عزیز، یه سوال داشتم از محضرتون؟! الان یه نظرتون این سلطان اینا کجان؟! کسایی که قبل از صندلی رجز می خوندن کوشن پس؟! نظر شما در این مورد چیه؟! 

خوبه والا، حرفم می زنیم می گن ما هستیم، زیرنظر داریم، مگه ماهی دارین پرورش می دین که زیر نظر دارین، خوب یه حرکتی، یه متلکی، بدونیم دشمن سرپاست، خشابامونو پر کنیم. 

پنج شنبه 24/9/1390 - 11:26 - 0 تشکر 401721

shahinf گفته است :

خوبه والا، حرفم می زنیم می گن ما هستیم، زیرنظر داریم، مگه ماهی دارین پرورش می دین که زیر نظر دارین، خوب یه حرکتی، یه متلکی، بدونیم دشمن سرپاست، خشابامونو پر کنیم. 

haniehz گفته است :

سلام 

ما همه هستیم بنده 24 ساعته اینجا رو زیر نظر دارم ..بعله...به نمایندگی از "سلطان اینا" :))

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;401642][quote=haniehz;454874;401604]

[quote=shahinf;424382;401599][quote=raha0075;557377;401346]

رهای عزیز، یه سوال داشتم از محضرتون؟! الان یه نظرتون این سلطان اینا کجان؟! کسایی که قبل از صندلی رجز می خوندن کوشن پس؟! نظر شما در این مورد چیه؟! 

 گفتم 24 ساعته اما نه دیگه ساعت 3 نصفه شب!!تایم استراحتمونه خب:))

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
پنج شنبه 24/9/1390 - 12:33 - 0 تشکر 401762

توی نقاشی هاتون هر چی از رنگ بیشتر استفاده کنین بهتره و شما گفتین متوسط
نقاشی خونه رو هرچی براش بیشتر مایه بذارین یعنی بیشتر بخ خودتون و ارزوهاتون اهمیت میدین که گفتین خیلی بهش میرسین که خیلی خوبه

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

پنج شنبه 24/9/1390 - 12:36 - 0 تشکر 401764

سلام منم اومدم...........بابا پنجره ها رو باز کنید این بو سوختنی آدم سردرد میگیره.............اوف

 

بیاید شاهد پرواز پروانه ها باشیم....

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند. عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردندو بخند که خدا هنوز آن بالا با توست.

خدایا رهایم مکن

 

 

پنج شنبه 24/9/1390 - 12:38 - 0 تشکر 401770

تو اون دوراهی که مسیر راحت رو انتخاب کردین توی مشکلات سخت و ناگوار کمتر میتونین با مسایل دست و پنجه نرم کنین

مادر رو تو نقاشی هاتون به عنوان افتاب قبول دارین.افتاب حکم پدر رو داره تو نقاشی هاتون

بعضی هاشم معنی روانشناسی نداشت
یکسری شم نگفتم

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

پنج شنبه 24/9/1390 - 13:32 - 0 تشکر 401804

shahinf گفته است :

به سلامت، امیدوارم اساتید انتقام منو بگیرن، من جغد شب نیستم که، من قلندرم، مجبورم زبیدار بمونم شبا.

مگه سوالاتتون تموم نشده؟! مزاح بود دیگه؟! موج دوم؟! ما هنوز بند و بساطمون خیس موج اوله، امون بدین قسط دومو پرداخت کنم بعد. 

helella16 گفته است :
[quote=shahinf;424382;401189]

[quote=helella16;399461;401118]خب جناب شاهین گرامی...بنده کم کم جیز رو کم کنم و برم به بدبختیام برسم.......که فردا اساتید گرام نقره داغم نکنن....آخخخخخ قلبم! چقدر کار دارم....مثل شما جغد شب نیستم تا دو سه بعد نصف شب بیدار بمونم! چکاوکم:)))

فردا برای موج دوم سونامی(از نوع سونامی دریای جوشان...موج 10 کیلومتری سوالات داغ!) خودتونو آماده کنید!

منتظر کوشولوی بعدی اون شعره هستم.

بای!


سلام. وای نه من رو اساتید خیلی حساسم...

قلندر؟ یادم اومد یه جا خونده بودم: «....قلندران گروهی درویش مسلک بودند که دلق سبز و کهنه میپوشیدند و موی سر و صورت و حتی ابروی خود را میتراشیدند(!) و...» بعد یاد یه چیز دیگه افتادم...شبهای پاریس! و اون شب و شاعر دوره گرد و ژنده پوش و....!
ببخشید تا شما خشک شید صندلی تموم شده و سوالای من هم عقده ای میشن! باید بپرسمشون!:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 24/9/1390 - 13:39 - 0 تشکر 401806

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;401591]

سلام علیکم

بیاین این قسط دومتونم بگیرین، بعدن دبه در نیارین پرداخت نکرده، فقط باید ببخشید، درس و مشق رمقمو می کشه، اینه که شعرا سر و ته ندارن. 

***************************************************************************

میان نبرد من و صندلی

کسی همرهی می کند دم به دم

بُود نام زهرا چو زینتگرش

نه در حد وصفش بود این قلم

***

یکی جایِ خالی است در معرکه

بُود یحتمل در رِزرو وحید

امید است او نیز یاری! کند

مرا پیش از آنی که گردم شهید

***

چه لطفی خدا کرد کاین جا یکی

از آن ضدّ مردان جنگی نبود

که گر بود شاید نبودم کنون

همانی که گویند یاس کبود

***

در این بین خالی است جای کسی

که هر روز ده مبحثش دایر است

به روز آورِ اصلی سایت تبیان فقط

یکی هست آن هم که ومپایر است

***

تمام تنم سوخت ای دوستان

پیامی فرستید اکنون به دوست

به مدمن بگویید می خواهمش

به بالین خود، کو طبیبی نکوست

***

در این آخرین لحظه ها بهتر است

کسی را ببینم که دلسوزِ ماست

در این واپسین جرعه های حیات

صدای ولایت شنیدن به جاست

***

ببینم خبر نیست از طیبه

که شاید به پندیم یاری کند

نشد هفته ای قسمت ما «قرار»  {قرار عاشقی}

که شاید در آن سمت کاری کند

***

پس از من بگویید با عالیه

که در وصف من قطعه ای ثبت کن

مرا نیست با حُسن هیچ ارتباط

ولی خوب، به نثرت تو با ربط کن

***

و اما وصیت نمایم کنون

به منصور مِن باب سنگِ مزار

همه فی البداهه است اشعار تو

خودت یک دوبیتی برایم بذار

***

چو حقی است «استاد» را بر همه

مرا نیز باید حلالم کنند

تو همکارشان هستی ای تیچ من

به حرف تو شاید حلالم کنند

***


سلام وااااااااااااای چه کردید دوباره! خیلی خیلی فاز داد:) دسسسستتون و سرتون درد نکنه...:) :)
الان تحت الفشارید اینه وای به حال اینکه آرامش هم میداشتید...رو آتیش این شعرای قشنگ رو گفتن فقط از شما برمیاد انگار:))
اولش دلم براتون می سوخت ولی الان دلم برا خودم می سوزه که لذت این شعرا رو بقیه می برن و ناسزا و نفرین و بد و بیراهش نصیب من میشه!
-----
یه میلیون ممنون:)
منتظر قسطهای بعدی هستیم:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 24/9/1390 - 13:44 - 0 تشکر 401807

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;401623]

[quote=helella16;399461;401535]

سوالات سریِ "خوب فکر کن" هللا:

*** چه بامسما، خوشمان آمد

1- چرا اسم شما رو والدین محترم شاهین انتخاب کردند؟ چرا نگذاشتن "علی" ؟؟!!! (شما که انقدر قلدر و زبون دار تشریف داشتید...حتما می تونستید تو دل مامانتون وقتی هوس می کردید و لگد می زدید و مامان میپرسید: جانم شاهین چی میل داری مادر؟ یه ضربه دیگه حواله کنید (یعنی) بگید: صد بار گفتم علی مامان علی...دیگه شاهین نشنوم هاااااا!)

*** راستش قرار بوده بذارن علی، مادرم می گه تو خواب هم گفته بودن بهش، ولی کسی که سعادت نداره خوب نداره دیگه، از اون جایی که اول اسم بچه های قبل از من "شین" بوده، گفتن اینم بذاریم شاهین که دیگه سری مون بهم نریزه (چه راحت با احساسات یه نوزاد بازی می کنن)، الانم راضی ام، آخه خداییش حیف اسم "علی" بود که رو من باشه.


2- در این یکی دو سال اخیر شما بیشتر منتظر خدا بودی یا خدا منتظر شما؟

*** فکر کنم دومی

 3- بین عاشقِ صرف بودن و معشوقـ صرف بودن کدوم رو انتخاب میکنی؟

*** خوب عاشقِ صرف، مگه من کمبود محبت دارم که معشوق صرفو انتخاب کنم؟!

4-دوست و رفیق زیاد داشتن و هیچ دشمنی نداشتن بهتره، یا دوستان خیلی خیلی خوب و وفادار در عین دشمنان خیلی خیلی بدخواه و بدطینت و دوآتیشه داشتن؟

*** عقلم می گه اولی، ولی خوب روحیه ام می گه نه، دومی هیجانش بیشتره، کلا دومی واقعی تره، بیشتر می پسندم.

 5-بیشتر در مورد کدوم حرف می زنی و بحث میکنی؟
الف- رویدادها و وقایع
ب- اشخاص و افراد
ج- پدیده ها و مسائل و معماهای مهم هستی

6- اگه تناسخ امکان داشت و بعد مرگ قرار بود در قالب یه حیوان از نو زندگی کنی و دیگه نمیتونستی انسان باشی کدوم حیوان رو به عنوان مرکب وجودت ترجیح میدادی؟

*** شاهین


7- چرا آدمها همش سعی دارند همدیگه رو متقاعد کنند؟

*** آخه نه این که انسان "کبر" تو وجودشه، تا از شرش راحت نشیم، فقط خودمونو قبول داریم، اکثریتمونم که به تذهیب و تصفیه و اینا کاری نداریم، اینه که اغلب می خوایم حرف خودمونو (که در کمال پررویی درست می دونیمش) به کرسی بنشونیم.

یه جنبه شم بر می گرده به کارگاه نفوذ در افکار سلطان، ما هرچی که مال خودمون باشه، باارزش تر از مال دیگران می بینیمش.

 8-"خوب" یعنی چی؟

*** یعنی خدائی، هرچی که رنگ و بوی خدا رو گرفته باشه.


عالی جواب دادین خیلی خوشم اومد...
چه جالب در مورد این تناسخه با دوستام باری مباحثه میکردیم به نتیجه رسیدیم که هممون "عقاب" رو انتخاب میکنیم:) به دلایلی...
---------
عاشق صرف بودن خیلی دردناک و رنج ناکه ها:(
---------
احسنت ویژه بابت جواب سوال آخر:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 24/9/1390 - 13:50 - 0 تشکر 401809

سلام...وای خدای من!!!!!!
اگه میدونستم انقدر زیبا و عمیق تفسیر میکنید از اول وقت رو با سوالات عمومی و اینا تلف نمی کردم. واقعا خیلی ایول الله چه با فکر و حوصله و احساس جواب دادید...بسی لذت بردم!... پس بازم تفسیر میدم:D...منتها میذارم برای شب...معنویتش بالاتره:)

مخصوصا اون چندتا بیتی که خودم خیلی دوست داشتم خیلی قشنگ درک کردید...

دست خودتون هزار بار درد نکنه...مرسی که ارزش قائل هستید...

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 24/9/1390 - 13:50 - 0 تشکر 401810

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;401640][quote=helella16;399461;401556]

سوالات سری "تفسیر شعر" (1) هللا:

*** عجب!!!


این ابیات رو لطفا تفسیر بفرمایید و احساستون یا نظرتون یا درکتون رو راجع به هر کدوم در حد دلخواه مرقوم بفرمایید:)

*** چشم، می فرماییم

. هر که را جامه ز عشقی چاک شد/او ز حرص و عیب کلی پاک شد

*** بله دیگه، حرف دلمه، آدم باید عاشق شه تا آدم شه، عشق که تو دل آدم خونه می کنه، کلا صفا می ده روح آدمو، هرچی رذیلۀ اخلاقیه پاک می کنه از روح.

.هاتف آن روز به من مژده ی آن دولت داد/که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

*** دقیقا، شیرۀ سخنو در آورده این مرد، "ان مع العسر یسرا"، بعد از سختی آسونیه، یعنی چی؟! یعنی اول باید سختی باشه تا آسونی بیاد پی اش.آدم تا با مشکلات چزیده نشه، به جایی نمی رسه.

.ای که مهجوری عشاق روا می داری/ بندگان را ز برِ خویش جدا می داری

*** اول باید یه بهونه ای (عشق زمینی) باشه تا آدم عشقو تجربه کنه، بعد که آلودّ عشق شد و خوب سوخت، وقتشه که عشق اصلی (عشق خدا) رو تجربه کنه، اینجاشو دیگه خدا درستش می کنه، از اون زمینیه جدات می کنه (از نظر ما ظلمه ولی در حقیقت لطفه) تا خودشو بشناسی و عاشق خودش بشی.

.مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب/در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

*** به به، چه بیتی، می گه همونجوری که آب فقط عکس ماهو با خودش داره و از داشتن خود ماه محرومه، منم فقط عکس تو (عشق تو، تصویر جذاب تو) رو تو دلم دارم، با خودم دارم، همونجوری که آب از ماه دوره و بهش نمی رسه، بین من و تو هم یه عالمه فاصله هست.(خوب اینو که خودمون فهمیدیم، گفتیم تفسیرش کن)


.رازی از من مپرس/تو که بی طاقتی/تا که دریا منم/پر ماه و پری/ ماهی تشنه را/به کجا می بری

*** آخ آخ، فنا کردینمون امشب، میگه ای آدم، تو هنوز آدم نشدی، ظرفیت نداری، تاب معرفت منو نمی یاری، پس الکی از من راز نپرس، یعنی سعی نکن با ظرفیت کمت، علم و معرفت به این بزرگی رو درک کنی، من مثل یه دریا می مونم که ماهی (همون معرفت، همون راز) در درون من راحته، اینجا هم ماه (همون عکس ماه که اونجا گفتیم) هست، هم پری، ماهی با اینا زنده است، تو که هنوز این چیزا رو مهیا نکردی، یعنی لوازم درک علم و معرفت منو دست و پا نکردی، واسه چی بی خودی ماهی رو آواره می کنی؟! سرگردون می کنی؟! کجا می خوای ببری این ماهی (معرفت) رو؟! تو دل تو که اسباب درکش وجود نداره.

.نتوانست فراموش کند مستی را/هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

*** خوب اینم که دیگه معنیش روشه، هرکی فقط یه بار، اونم فقط یه ذره عاشق تو شد، مست عشق تو شد، عمرا دیگه بتونه ترک کنه، معتاد عشق میشه، همیشه اسیر عشقه، چرا؟! چون نمی تونه لذت عشقو فراموش کنه.



.دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت/آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

*** به به، بَبَبَه به، اینم که دنبالۀ همونه، می گه همین که من عاشق تو شدم، کم کم همه چیم رنگ تو رو گرفت، شدم عین خودت (عاشق سعی می کنه خودشو عین معشوق کنه، چون هرچی که تو معشوق ببینه خوشش می آد، آدمم هرچی که خوشش بیاد دوست داره خودشم داشته باشه)، دیگه آروم و قرار نداشتم تا بیشتر شبیه تو شم، جوری شدم که تو آینه جای خودم تو رو می دیدم، آینه جای تصویر من، تو رو نشونم می داد، یعنی دیگه منی نبود، هر چی بود تو بودی، فنا شده بودم در تو.

. من که در تنگ برای تو تماشا دارم/با چه رویی بنویسم غم دریا دارم

*** وای وای، اینا رو از کجا آوردین؟! عجب بیتایی ان انصافا، می گه منِ ماهی اینجا تو تُنگ، همش تو دید توام، تو از دیدن من لذت می بری، من تو تُنگ واسه تو تماشایی ام، دیدنی ام، مایۀ رضایت توام، اونوقت من چه جوری روم بشه، بگم منو از تُنگ در بیار بنداز تو دریا، با چه رویی بگم دلم واسه دریا تنگ شده، من با این همه محدودیت و بی چیزی می سازم، چون تو اینجوری منو دوست داری ببینی، اینجوری واست جذابم، دم از آرزوهام، از چیزای بزرگ، از راحتی و فراخی نمی زنم، یعنی رسمش نیست که بزنم.

(شاهین خان، خوب هرچی به ذهنت می رسید، به عنوان تفسیر به خوردمون دادیا)

(فعلا همینا):))

*** واقعا حظ کردم، دستتون درد نکنه.


سلام...وای خدای من!!!!!!
اگه میدونستم انقدر زیبا و عمیق تفسیر میکنید از اول وقت رو با سوالات عمومی و اینا تلف نمی کردم. واقعا خیلی ایول الله چه با فکر و حوصله و احساس جواب دادید...بسی لذت بردم!... پس بازم تفسیر میدم:D...منتها میذارم برای شب...معنویتش بالاتره:)

مخصوصا اون چندتا بیتی که خودم خیلی دوست داشتم خیلی قشنگ درک کردید...

دست خودتون هزار بار درد نکنه...مرسی که ارزش قائل هستید...

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.