تبیان، دستیار زندگی

به نام او که هرچه بود و هست اوست

سلامی به گرمی دلها و  به ناز لبخند شما 

این سری صندلی داغ مهمونش همون عزیزی هست که آتیش بیار صندلی داغ های دوستان بوده...تریلی تریلی سوال میاره مهمون بنده خدا انگشتاش لق میشه دیگه آخراش

همون عزیز که امضاش اینه:

  پایان همه داستان ها شیرین است ، اگرپایان داستانت تلخ بود بدان هنوز به پایان نرسیده است...

بله

امروز روز جمعه 27 آبان ماه ما میزبان خانم raha0075 هستییییییم:))

امیدواریم با  حضورتون فضای گرم دوستانه رو دو چندان کنید 

بابای عزیزم

مرحبا

یک دست برام بزن

مرسی ...

خداحافظ ننه جون

آآآآآآآآآخخخخخخخ آقا شاهین گرامی دعا کن به صندلی داغ شما نرسم که دیگههههههههه...........به رفقا باید بگی بجا عملیات دست جمعی بالا سرت فقط فوت کنن!

سلام
همگی خستگی نباشید، هم شما هم اونا هم ما
یا علی

سلام به همگی
خانوم رها چه شخصیت جالبی دارین. تقریبا از هیچی خوشتون نمیاد.

هللای عزیز، من تا بتونم دم به تله نمی دم و رو این صندلی نمی شینیم.ولی اگه تقدیر این باشه، فوت دست جمعی رفقا هم گمون نکنم افاقه کنه، مگه استغاثم به درگاه احدیت به دادم برسه.شما اگه تا دو سه روز آینده بر سم این نوشیدنی غلبه کردی، بعدش راجع به صندلی من صحبت می کنیم.

همه مون که خداحافظی کرده بودیم، چی شد پس؟

یا علی 

مونامی .... وقت صندلی داغ ایشون خودم هستم بالاخره باید جبران بکنم دیگه ...

وقتی هم که من باشم دیگه از صندلی خبری نیست نگران نباشید ...

سلام

بهله همه مون خسته نباشیم ایشاالله ...

سلام سبحان گرامی

چه طور مگه ؟؟؟ واقعا ...

خب اینا سوالایی از من میپرسن که من ازشون خوشم نمیاد وگرنه خیلی چیزارو هم دوست دارم ...

ولی خدا وکیلی از کجا به این نتیجه رسیدین؟

نگران نباشین بابا

هیچ اتفاقی نمی افته ..

خودم هستم در حد تیم ملی

نمی دونم چی شد ..

حالا دوباره سلام