به نام خدا
فاخلع نعلیک
دهلاویه
یک تکه خاک کوچک خدا، گمنام و بی هیچ سر و صدایی در گوشه ای از این سرزمین، که اهالیش هیچگاه گمان نمی کردند که روزگاری روستایشان یکی از نقاط سرشناس ایران شود؛ نامش در کتابها بیاید و افراد بسیاری به این تکه خاک کوچک سفر کنند تا خاطره ی یکی از مردان خوب خدا برایشان زنده شود.
روستایی که شاید کمتر ایرانی نام آن را شنیده بود؛ اما اکنون نامی آشناست و همراه نامی بزرگتر از خود، یادآور مردی است که با شلیک اولین گلوله ی دشمن عزم سفر کرد و با این که یکی از مسؤولین رده بالای مملکت و عضو دولت بود، اسلحه بر دست گرفت تا خون پاکش زمین دهلاویه را سیراب کند.
دهلاویه روستایی کوچک در شمال غربی سوسنگرد ، در کنار جاده بستان و نزدیکی های مرز غربی قرار دارد. این روستای کوچک از همان روزهای ابتدایی جنگ که دشمن بعثی قصد تصرف شهرهای مرزی استان خوزستان را داشت، مورد تهاجم قرار گرفت.
در اواخر آبان سال 1359 پس از اینکه عراقی ها سابله و پاسگاه آن را به تصرف در آوردند به سوی دهلاویه حرکت کردند.
برای رسیدن به سوسنگرد یکی از راهها عبور از دهلاویه بودبا یورش ارتش عراق به دهلاویه عده ای از رزمندگان از سپاه و ارتش که در دهلاویه حضور داشتند دلیرانه به مقابله و مقاومت در مقابل ارتش تا دندان مسلح عراق پرداختند. در نزدیکی روستای دهلاویه یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش میباشد. امروز این بنای یادبود، نماد سفید، مرتفع و عظیم در دهلاویه خودنمایی می کند.
نماد سفید و سر به آسمان کشیده در همین مکان قرار داشته و بر دیواره های آن چند سنگ نوشته بزرگ از مناجاتهای عارفانه شهید چمران نصب گردیده است. در آخرین قسمت این مکان که بایستی و نگاه کنی به یاد روزگار با طراوت و خوشی و سرسبزی می افتی.
از یادگارهای زمان جنگ امروز چند تانک و کامیون سوخته و سه چهار قبضه ضد هوایی و توپ باقی مانده است، همچنین پشه های بزرگ، سمج و بی رحمی که همواره رزمندگان را در آن منطقه مورد هجوم خود قرار می دادند از یادگارهای زمان جنگ این منطقه می باشد.
دهلاویه سرزمین درد ها... سرزمین سوختن و به معشوق رسیدن چمران ... سرزمین رنج های چمران ... سرزمینی که وقتی چمران قدم می گذاشت .. علفهای هرز رارا نمی آزرد .. در پی گام های او شب پره های کوچک و فانوسی به دنبال گام های او می رفتند.