سلام بر دوستان عزیز
چند سالیست که بزرگوارانی در پیشبرد
 اهداف انجمن ادبیات در این انجمن زحمت
 کشیدند و قلمفرسایی کردند.
به پاس خدمات این عزیزان فرهیخته
بر آنم تمامی مطالب انجمن از ابتدا تا پایان سال 88
را در این مبحث بایگانی کنم.
گرچه کاریست مشکل و وقت گیر
لذا بر خود دیدم که مبحثی باشد
تا بتوایم یادی از این بزرگواران کنیم
به امید خدا

پیامبر و دیوانه ...

نوشته ی جبران خلیل جبران ...

ترجمه ی سیمین پناهی فرد ...

...........................................................................................................................

در این کتاب نویسنده عقاید خود را از زبان پیامبری به نام مصطفی بیان می کند ...

پیامبر داستان مردی به نام مصطفی است که به جزیره ای تبعید می شود و جبران از او به عنوان سخنگوی خویش استفاده نموده است و مسائل مختلفی چون عشق ... خوبی ... بدی ... ازدواج ... مرگ ... و... را بیان می کند .

پیامبر حول محور اعتقاد به خداوند -- ذات بزرگ-- می چرخد .

دیوانه سرشار از تمثیل ها ... حکایات ... قطعه های شعر گونه جملات عارفانه... پرمغز و سمبلیکی است که جبران آن را با زیرکی و اندیشه ی بسیار به رشته ی تحریر در آورده است ...

جمله های زیبا تعدادشون کم نیست اما من چند تایی رو ترجیح میدم :

• برای تحقق رویاهایت به واقعیت بایستی از خواب بیدار شوی . « پائول والری »
• خلاقیت و ابتکار نتیجه ی 1% نبوغ و 99% پشتکار است . « ادیسون »
• فکر کردن سخت ترین کار بشر است . « انیشتین »
• گرفتاری انسان ها از جهل نیست ، از تنبلی است . « افلاطون »
• خوشبختی چیست ، جانانه زیستن با همه ی بد بختی ها . « کازانتزلکیس »

مثل هميشه به خانه بازمي گشتم. ماه رمضان بود و در آن زمان من كلاس دوم دبستان بودم و در حال خوردن كيك بودم كه ناگهان مردي قد بلند جلوي مرا گرفت و با لحني زيبا گفت : پسرم روزي خواري در ملع عام آن هم در ماه رمضان كار زشتي است. كيك را در كيفم گذاشتم  و در حال رفتن بودم هنوز چند ثانيه اي بيش نگذشته بود كه بازگشتم ولي مردي وجود نداشت!

علی در اندیشه من

در آبی بیکران اندیشه ام مردی ایستاده است به وسعت همه مردانگی ها ، تکیه بر شمشیر دو سر خود که نشانگر دو راهه حق و باطل است

مردی بر تارک اندیشه من ایستاده است در جامه ی فولادین رزم و سیمای یلان و پهلوانان دلیر . و آنچنان می غرد که زهره ی شیران نر آب می شود

مردی که فریادش چنان استوار و پر صلابت گوشها را می نوازد که دلها می لرزند .

و آن هنگام که شب از راه می رسد ،  آن یل کارزار در هم می شکند ، فرو می ریزد و آتش می گیرد و چون ققنوس دوباره زاده می شود .

می گرید و می سوزد و در جامه های ژنده و وصله دار ، سبدهای بزرگ نان و خرما را بر دوش می کشد تا در ظلمات بی انتهای گناه سفره ی گشنگان معرفت خالی نماند .

مرد مردانه اندیشه های من ،  تنها ترین مرد کوفه است  

او علی است

 ای علی تو آن جاودانه همیشگی تاریخ فتوتی که مردانگی درس آموز مکتب توست

تو آن زلال ناب و همیشگی هدایتی که همچنان در همیشه دوران ، دو راهه شمشیر تو ، حق و باطل را از هم جدا می کند

ای علی تنها تو می توانی هم مرد میدان رزم باشی و هم سجاد سجده های بی پایان

پس درود بر تو

                                        بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

یاعلی تو روحی هستی به ژرفای آسمان که نور خورشیدیت تمام هستی را دربر گرفته و انسانی به تمام معنا مومن که از مومنیت به عرفان رسیده ای وتو چنانی که خدا از قلب خانه اش بیرونت آورد تانور النور عالم تشییع باشی ودرزیر پرچم رسولش پرورشت دادتاخورشید درعالمت بتابد و عظمت تابش الهی شوی ایکه میلادت جشن وسرور قلب آسمانیان وزمینیان