سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان و دوستداران مولای منتظران می خواهیم در این بخش هرچه مطلب ادبی و شعر در خصوص آقا امام زمان (عج) هست بنویسیم
به امید اون روزی که آقا خودش این تاپیک رو بخونه .
ایران جوان
.
فوری دانلود
کل آیتم ها 108
جمعه یعنی یك غروب وعده دار، وعـــــده ترمـیم قـلب یاس زار، جمعه یعنی مادرچشم انتظار در هــوای دیـدن روی نــگار، جمعه یعنی یک سماءدلواپسی ،می شود مولا به دادمارسی؟
(الهم عجل لولیك الفرج)
دوستان عزیزخواهش می کنم توی تکمیل این تاپیک شرکت کنید
همیشه از تو گفته ام و از روزهائی كه به خاطر تو نفس می كشند و از قناریهائی كه در آینده فقط برای تو آواز خواهند خواند.من فكر می كردم آسمان در یك جمعه زیبا كه به رنگ دلتنگی همه مردم است،كنار خواهد رفت و تو در باغچه خانه ما،نزدیك بوته های نرگس پیدا می شوی.مادرم می گوید تو نرگس و یاس و لاله را از همه گلها بیشتر دوست داری.تو همه جا هستی حتی در نقاشیهایم و در چشمان آبی عروسكم.افسوس!من و كلمات مجنون شاید روز آمدنت را نبینیم.من به همه كسانی كه آن روز تورا می بینند حسودیم می شود.كاش می توانستم تا آمدن تو كنار دروازه دنیا بایستم و طرح بدیع عدالت را روی عبای تو ببینم.وقتی تو بیائی رودها برای دیدنت می ایستند و سنگ ها سرود می خوانند.به امید آمدنت.....
وقتی دلی برای دلی تنگ می شودانگار پای عقربه ها لنگ می شود!تکراریند پنجره ها و ستاره هاخورشید بی درخشش و گل، سنگ می شودپیغام آشنا که ندارند بلبلانهر ساز و هر ترانه بد آهنگ می شوداحساس می کنی که زمین بی قواره استانگار هر وجب دو سه فرسنگ می شود!باران بدون عاطفه خشکی می آوردرنگین کمان یخ زده بی رنگ می شودهر کس به جز عزیز دلت یک غریبه استوقتی دلت برای دلی تنگ می شود!!!
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت استلب تشنه اگر اب نبیند سخت استما نوکر و ارباب تویی مهدی جاننوکر رخ ارباب نبیند سخت است
ای نگار باوفایم !نگران آن جمعه ای هستم که دلم برای تو نگیرد !و نگران صبح جمعه ای هستم که همه در مکّه حاضرند و من ازقافله جا مانده باشم
ای آشنای غربت جمعه ! ظـهور کن یک مرتبه ز کوچـه ما هم عبور کن
یک شب بیا ستاره بریزم به پای توای آفتاب من همه چیزم فدای تو یک شب بیا به ما برسد ای اذان صبحاز پشت بام مسجد کوفه صدای تو ما مدتی است خانه تکانی نکرده ایم شرمنده ایم در دل ما نیست جای تو غیر از همین دو قطره اشکی که مانده بودچیزی نداشتم که بیارم برای تو از روزهای هفته سه شنبه برای منشبهای پنجشنبه و جمعه برای تو روزی به خاطر سفر جمکران منروزی به خاطر سفر کربلای تو
نگذار مردابى شویم اى روح دریایىما را ببر با جذبه ى موجى تماشایى دیگر دلم سیر است از دلهاى پا درخاكدیگر دلم سیر است از دلهاى دنیایى حتى بهاران بوى غربت مىدهد اینجا;دور از تو مىخوانند گلها. شعر تنهایى خورشید من!لطفى كه برخیزد دلم ازخاكصبحىكه مىخواهى نقاب ازچهره بگشایى سرشار خواهد شد زمین از مهربانىهالبریز خواهد شد جهان از عشق و زیبایى با بارش دست تو در آدینه ى موعوداز برق چشمان تو در آن صبح رؤیایى
کدام جمعه موعود می زنی لبخند به این جهان که پر از قحطی تبسم شد برای آمدنت جمعه ای معین کن که هفته ها همه اشان خالی از ترنم شد