[quote=لیلای او;399461;649060][quote=shahinf;424382;648669][quote=لیلای او;399461;648376][quote=shahinf;424382;643962][quote=لیلای او;399461;643924]
گفته بودم درددل...نمیدونم لابد نفوذ اسم حرف های خودمونی مولد این کلمه بود.
حتما همینطوره ...
انجمنو همیشه دوست داشتم. بنظرم سطح بالایی داره. پویا و پرکنش و کاملا جذاب.
ارتفاع در نگاه شماست!
دلیل فعالیت نکردنم فکر میکنم ناظر به چند علت بوده:
کدوم علل؟ ... آهان دیدمشون!
-گفته بودم میام اینجا کودکِ اعتماد به نفسم به گریه میفته. از بس همه استاد کامل هستن.
نگرانم این کودک آسیب ببینه ... کم شکست نفسی کنین در جوارش ...
بعدشم مگه نباهاس رشد شخصیت و اعتماد به نفس هماهنگ باشه؟! ... خب دیگه ... پس لطفا بگین مرحوم اعتماد بنفسم!
خداوند رو همین شکر کفایت که کودکه و مرحوم نیست! همین کودکی دال بر موجودیته...اگر اعتماد بنفس صفر می بود که به قول شما ترحیمش مینمودیم:))
همین رشد نشانه ایست از رشد درک جایگاه و حد و حدود و منزلت شناسی:)
آخرش این پستهای ایهامگون کار میده دستم ... جسارت نباشه ... منظورم این بود که اعتماد بنفس باید با ارتقای شخصیت هماهنگانه پیشروی کنه و افزایش بیابه ... در نتیجه چون شخصیت شما کاملا رشد کرده و نیل به تکامل داشته باید اعتماد بنفستون هم همینقدر رشد کرده، از کودکی به پیری رسیده و به لطف تکامل شخصیتتون مرحوم هم شده باشه! ...
سلام. چیزی که عوض داره گِله...اصلا گُله!
غرض، پستهای ایهامگون بنده بیده یا حضرت عالی؟!بازم ایهوم؟!هوم؟!
منظورتون رو متوجهیده بودیدم! (محض احتیاط همیشه دستمال بهمراه بدارید...گاهی لازم میاد منظورات بنده رو برق بندازید از کدریت به شفافیت تجلی بیابد!)
اعتماد به نفس یک خانواده ست! تو هر حوزه پیر و جوون و بچه داره! اعتماد به نفس شعری و ادبی من کماکان در دوران طفولیت و دانش آموزیت بسر می بره. عب داره؟! به شخصیت چه دخلی داره؟!
مرحوم نبیده پس زنده ست! تا اعتماد بنفس هست کل کل بایسته ست:))
شاکی میشین چرا؟
اصلا اعتماد به نفستون نوزاده ... جنینه اصلا ... اصلا تو عالم ذره هنوز ... راضی شدین یا بریم قبل از آفرینش؟ ...
- شعر و شاعری فاز غالبه. و من با وجود علاقه ام...صرف انرژی در این حیطه برام پربها و پر اصطکاکه.ماشاءالله اینجا همه در حد انرژی هسته ای...ما سوخت فسیلی که چه عرض کنم...ما در حد هیزم!بنده شاعر نیستم و اگه ابیاتی هم درج میکنم با تلاش و کلنجار رفتن با کلماته. طبع شعر چیز دیگریست.باور کنید حتی فرق موسیقی و وزن شعری رو درست نمیدونم. تنها تلاشم اینه سکته و سکون رو به حداقل برسونم. البته در نثر و مضمون شاعرانه صفر نیستم:)
اعتراف میکنم از این زوایه ندیده بودم شعرو ... به حداقل رسوندن سکته و سکون ... تعریف زیباییه
پس چقدر به "شعر" ارادت دارید!
ممنون!!
این هفته داشتم قیصر میخوندم...به یه تعریف رسیدم: شعر یعنی رقص دونفره ی "احساس" و "اندیشه"... با موسیقی کلمات...بر صفحه کاغذ...یا هر لوح دیگر!
تحسین برانگیزه ... یعنی دارای ایوله
سپاس انگیزه...یعنی دارای تچکره!
- شراب آگین بودن انجمن! مست میکنه...روح و جان رو تسخیر؛ وقت و ذهن رو عشقال میکنه! پس
ضررش شاید کم از منفعتش نباشه.
از فردا سردر انجمن میزنیم : 0.0%
:))ولی حافظ بر جلد دیوانش اشاره نکرد صفر درصد:|
کم کاری از وزارت بهداشتِ وقت بوده ... وگرنه نسخۀ خطی این دیوان از طرف علماء، ممهور به مُهر halal بود ... حتی همین چند وقت پیش ادعاهائی شد مبنی بر اینکه دیوان حافظ در اصل اثر مولانا بوده! ... کار به دادگاه و این حرفا هم کشیده شد ... مدرک و دلیل خواستن ... مدعی همین مُهرِ رنگ و رو پریده رو ارائه داد که ببینید : رو نسخۀ خطیش مُهرِ jalal هست! ... خلاصه مدعی رو متعاقبا اعدام کردن! و همه چیز ختم به خیر شد!!
خوبه یه لطیفه ملیحه هم سر میز گذاشتید...به سانِ راحت الحلقوم یا شکلات نعناعی...وعده رو راحت المعده کرد!
چه کنیم دیگه ... راحت الحلقوم و نعناع نمک نمیشن ... ولی خب به از هیچی ان
-درگیری تو انجمنای دیگه+جاهای دیگه کمتر وسواس بخرج میدم اما اینجا...نگارش حرفهایی که دست
کم از دید خودم از لحاظ ادبی درخور باشن برام وسواس آوره. و معمولی و ساده گفتن هم لطف بسزایی
نداره. داره؟
داره، خوبش هم داره
تازشم مگه ژنرال واسه زدن هدف وسواس به خرج میده؟!
متوجه نشدم:|
حق دارین خب ... منظورم این بود که وقتی کسی تو کاری تا حد استادی مهارت پیدا کنه دیگه نیازی به تمرکز و تکلبر! (کالیبره کردن) نداره ...
حتما باید کارت دانش آموزی به مقنعه سنجاق کنم... که تو مکتب...با ملا و استاد اشتباه گرفته نشم!؟
آهانده ... پس «:|» افعالو معکوس میکنه ...
-ترجیحم بر این منواله که هر وقت هم اثری نوشته ای چیزی دل انگیز و جالب از دلم برمیاد در فضای
مجازی مکتوب نکنم. خصوصا که درون مایه نو و خاص داشته باشه. زمان میخواد برای بلوغ و ظهور. به
قول سرورش: صدف وار گوهر شناسان راز/دهان جز به لؤلؤ نکردند باز.
خب راحت باشین ... بگین ترجیحم بر تحریم فضای مجازیه ...
لطف کنین آثار و نوشته های مذکورو مکتوب کنین ... بذارین گوهرشناسان خودشون تصمیم بگیرن ...
ترجیحم بر کم گویی و گزیده گویی ست..همیچنین برای درج و جعل مکتوبات بستر نت رو امن و آروم نمیدونم...خصوصا برای تازه کارها...خوبیش دریافت فیدبک... که باعث ترقی و اصلاحه... و بدیش بلوغ زودرسه!
آهان ... از اون لحاظ ... به هر حال تصمیم با شماست ... آرزوی انجمن ادبیات پیشرفت سریع و شکوفایی نبوغ شماست ... توفیق چراغ راهتون ...
متشکر از نیت دلسوزانه و دعای خیرتون:)
ترین موفق باشید
خواهش میشه
---------------------------------------------------------------------------------
فعلا همینها. چیزی دیگری حاضر شد ویرایش خواهد شد.
:)
با سپاس از مدیریت محترم جناب استاد رهای بزرگوار و جانشین گرامی