• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1083
تعداد نظرات : 4769
زمان آخرین مطلب : 4897روز قبل
محبت و عاطفه

 

تا كي بايد غم هجرانت را تحمل كنم

 

و تو کنار او باشی

 

تا كي بايد به گريه هاي شبانه ام ادامه بدم

 

و تو در دنياي خودت سر كني

 

تا كي بايد چشم به راهت بمانم

 

و تو بی اعتنایی کنی

 

تا كي بايد چو شمع بسوزم

 

و تو مثل پروانه دور گل ديگري باشي

 

تا كي بايد تورا به چشم معشوق نگاه كنم

 

و تو عاشق ديگري هستي

 

تا كي

 

تا كي

 

.

 

 

..

 

.

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:37
شعر و قطعات ادبی
 

يادمان باشد از امروز جفايي نکنيم

گر چه در خويش شکستيم صدايي نکنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد

طلب عشق زهربي سروپايي نکنيم

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:35
محبت و عاطفه

آخرین نور امیدی ،اگر از دل نروی

اگر آنگونه که گشتند،نشوی

آخرین بخت منی تا که  دلم زنده بماند.

اگر از باور من سختی ایمان نرود.

مهربانی و همین باعث تردید منست

که ز یادت ببرم یا که تو را دوست بدارم

بس که آزرده شده این دل من ،شوره زاری گشته

دگرم باور روییدن عشق نیست در آن

ولی از بارش پر مهر نگاهت شاید ثمری تازه دهد

ریشه سوخته عشق پر از سادگیم.

تو بمان و بگذار تا که تلاشی بکنم که تو را دوست بدارم

تو که خوبی و من از خوبی تو شرمسارم.

آخرین نور امیدی اگر از دل نروی

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:31
محبت و عاطفه

 

روزي كه رفتم عزم فرداهاي ديگر كن
يعني مرا در خاطرات خويش پرپر كن
اما براي اثبات وفاداري هر از گاهي
با قدم هايت کوچه های عشقمان را معطر كن
وقتي كه برگشتي ديدي جاي من خالي است
ياد از تمام لانه هاي بي كبوتر كن
گرد و غبار عكس مرا پاك كن با دستت
با اشك هايت دفتر شعر مرا تر كن
هر روز بعد از ظهر با شاخه اي گل
برگرد و بر مزار عشق لحظه اي سر كن

 

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:31
محبت و عاطفه

تنها تو هستی که میدانی چه میگویم وچه میخواهم دستان پر ازنیازم رابگیر

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:28
محبت و عاطفه

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزید ولی یاران نمی دانند که من دریای از دردم به ظاهر گرچه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ گریانم

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:28
شعر و قطعات ادبی

 

به خدا خسته از ان زخم زبانت شده ام

بی خيال تو و ابروی کمانت شده ام

عشق تو بر دل من بار گرانيست و من

بی تحمل شده از بار گرانت شده ام

انقدر دلبر و دلدار و فريبا نشدی

مکن اين فکر که مجنون زمانت شده ام

روزگاريست که رفتی و دلم ازاد است

اری ازاده ترين فرد جهانت شده ام

اشکم از ديده فرو ريخت و رسوايم کرد

حرف اخر...تو کجا ی؟..نگرانت شده

 

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:27
شعر و قطعات ادبی

ما دو تا ماهی بودیم توی دریای کبود

خالی از اشکای شوق از غم بود و نبود

پولکامون رنگارنگ روزامون خوب و قشنگ

آسمونمون یکی ، خونمون یه قلوه سنگ

خندمون موجارو تا ابرا می برد

وقتی دلگیر بودم اون غصه می خورد

تورای ماهی گیرم وا نمی شد

عاشقی تو دریا تنها نمی شد

خوابمون مثل صدف ، پر مروارید نو

پر شد این قصه ی ما توی دریاهای دور

همیشه توک میزدیم به حبابای درشت

تا که مرغ ماهی خوار اومد و جفتمو کشت

دلش آتیش بگیره ، دل اون خونه خراب

دیگه نوبته منه ، سایش افتاده رو آب

بعد ما نوبت جفتای دیگست

روز مرگ زشت دل های دیگست

ای خدا کاری نکن یادش بره ، که یه ماهی این پایین منتظره

نمی خوام تنها باشم ، ماهی دری باشم

دوست دارم که بعد از این توی قصه ها باشم

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:25
شعر و قطعات ادبی

هرچه گويم عشق را شرح و بيان      چون به عشق آيم خجل باشم از آن

گرچه تفسير زبان روشنگر است       ليك عشق بی زبان روشنگر است

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:24
دعا و زیارت

حضرت مهدی (عج) فرمودند:

فاکثَروا الدُّعاء بِتَعجیلِ الفَرَج فَإنَّ ذَلِکَ فَرَجَکُم

برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که گشایش و فرج شما نیز در آن است

نظر یادتون نره mostafa2_gh

پنج شنبه 15/6/1386 - 17:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته