• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 188
زمان آخرین مطلب : 4958روز قبل
ازدواج و همسرداری
مسئله ازدواج و انتخاب همسر برای پسران و دختران جوان (مردان و زنان ) از مهمترین مسائل حیاتی است.
پیوند زناشوئی در زندگی انسانها نقطه عطفی است كه ممكن است صدها پیروزی و كامیابی و یا شكست و ناكامی در پی داشته باشد.
این است كه با اطمینان خاطر می توان گفت : یك ازدواج خوب و شایسته می تواند مایه آسایش جسم و آرامش روان گردد و اساس ‍ سعادت و بهروزی پسران و دختران (مردان و زنان ) را بنیان نهد و موجبات خوشبختی و شادكامی آنان را تا پایان زندگی فراهم آورد.
همچنین یك ازدواج بد و نامتناسب ممكن است برای زن و شوهر منشاء بزرگترین نگرانی و ناراحتی ها گردد و پی آمد بدبختی و تیره روزی آنان را پایه گذاری كند و آنان را در سراسر عمر و زندگیشان به خاك سیاه نشانده و مایه سختترین شكنجه های روحی و جسمی آنان گردد...
این است كه علمای اخلاق و جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و ادیبان جهان این مسئله را از اهم مسائل زندگی بشمار آورده و درباره اهمیت آن مطالب زیادی گفته اند كه چكیده گفته هایشان این است كه...
((مسئله ازدواج و زناشوئی در ردیف نظم ها و اموری قرار دارد كه آفریدگار جهان اساس آن را بنا نهاده است و هیچ امری در زندگی انسان ها نمی تواند به اندازه ازدواج ، بهروزی و خوشبختی و یا تیره روزی و بدبختی ببار آورد، پس برای هیچ چیز در زندگی نباید بیشتر از مسئله ازدواج اهمیت قائل شد و هر كسی باید در زندگی به این مسئله بزرگ اهمیت داده و روح و قلب خود را برای تنظیم آن آماده سازد)).
همه جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و علمای اخلاق پس از مطالعات فراوان و بررسی های پیگیر خود در این زمینه معتقد و معترف بر آن شده اند كه دین مقدس اسلام كه نشاءت گرفته از وحی الهی است و دین سعادت آفرین و خوشبختی زاست از تمام ادیان دیگر بهتر و بیشتر به این مسئله مهم توجه كرده و با در نظر گرفتن تمام غرائز انسانها دستوراتی صریح و روشن درباره ازدواج و انتخاب همسر برای پیروان خود داده است كه هر كس آنها را دانسته و آگاهانه به این مسئله مهم حیاتی اقدام نماید، مسلما در تاءمین سعادت و خوشبختی خود كوشیده و اساس نیكبختی و شادكامی خود را در زندگیش پی ریزی كرده است.
هر كسی توجه به دستورات دین مقدس اسلام نكرده باشد خود زیر بنای بدبختی و تیره روزی خود را پایه گذاری كرده است و در پی آمدهای ناگوار، خود را باید ملامت و سرزنش نماید و بس.
چهارشنبه 11/9/1388 - 11:37
بیماری ها
تب و تشنج در كودكان چگونه ایجاد می‏شود؟تب به عنوان شایعترین شكایتی است كه سبب مراجعه بیماران به پزشك می‏شود.تب عبارت است از افزایش غیرطبیعی درجه حرارت بدن كه در اثر تغییری در مركز كنترل حرارت در هیپوتالاموس به وجود می‏آید. دمای بدن در 6 صبح حدود2/37 درجه سانتیگراد و در 4 عصر گاها به 7/37 می‏رسد كه برای بدن طبیعی است. تب یكی از شایعترین علائم بیشتر بیماریهای عفونی نیز هست و از طریق تب است كه اولیاء كودك یا پزشك می‏فهمند نوعی عفونت در بدن وجود دارد و یا در حال تشكیل است. در واقع وجود تب در هر فرد، نوعی كمك بسیار مفید برای تشخیص بیماری در نزد پزشك است.در فردی كه تب دارد علائم دیگری چون: بی‏اشتهایی، درد بدن و به ویژه درد عضلات و مفاصل و خواب آلودگی و گاها لرز و عرق ریزش وجود دارند كه به نوع عفونت بستگی دارد و علائم گوناگونی ایجاد می‏كند.تشنج: هر گاه تب به درجه‏های بالاتری برسد و یا بیماری زمینه‏ای دیگر نیز در بدن حاكم باشد، در عملكرد قشر مغز نوعی تغییر ناگهانی رخ داده و تشنج به وجود می‏آید.شایعترین علت تشنج در كودكان 6 ماهه تا 3 ساله، تشنج ناشی از تب است و در پسرها دو برابر دخترهاست. در تشنج معمولا علائمی چون تكان خوردن و سیخ شدن بدن (حركات تونیك - كلونیك) وجود دارد و گاهی اختلالات مغزی و چشمی به تنفس و قطع تنفس و كبودی ناگهانی و شدید بدن نیز رخ می‏دهد. سابقه خانوادگی تشنج بیمار و زمان هر بار تشنج و تعداد تشنج همگی در تشخیص نوع تشنج و درمان آن كمك می‏كنند. بررسی‏های آزمایشگاهی جهت قند، اوره، كلسیم، سدیم، پتاسیم و منیزیم و اسیدیته خون و فشار خون ضرورت دارد
چهارشنبه 11/9/1388 - 11:35
كودك
عواطف نقش مهمی در زندگی كودك بازی می‏كنند. عواطف فعالیتهای روزانه كودك را لذت‏بخش می‏سازند و وی را به سوی فعالیتهای گوناگون می‏رانند. تأثیر عواطف اثر منفی می‏گذارند. برخی از تحریكهای عاطفی به خصوص اگر شدید و مداوم باشند شد جسمانی كودك را دچار اختلال می‏سازند. آسیبهائی كه عواطف بر رشد جسمانی كودك وارد می‏آورند ناشی از اختلال‏ها و بی‏نظمی‏های حاصله در دستگاه گوارش و خواب كودك است در چنین حالتی كودك قدرت تمركز حواس خود را از دست داده و در فعالیتهای درسی عقب می‏اگر تحریك‏های عاطفی بسیار شدید و مداوم باشند، كودك توانائی سازگاری با اجتماع را از دست می‏دهد، چنین كودكی ممكن است دچار رنج و اندوه شده و احساس بی‏لیاقتی در او بوجود آید. چنین حالتهائی به نوبه خودبر ناراحتی‏های عاطفی می‏افزایند. اینگونه كودكان داوری نادرستی از خود دارند و شخصیتشان پیوسته از اثرات منفی ناراحتی‏های عاطفی متأثر خواهد بود. موفقیت و شكست انسان در زندگی، تا اندازه زیادی، تابع حالت عاطفی در دوره كودكی است. بررسی خاطره‏های افراد از دوران كودكی نشان می‏دهد كه تلخی یا شیرینی این خاطره‏ها تأثیری ژرف و همیشگی در زندگی آنان به جا گذاشته است.اثرات مثبت و منفی در زندگی كودك بیش از شدت و تكرار آن‏ها به نوع عواطف بستگی دارد. عواطف نامطبوعی مثل ترس، خشم، حسادت اثرات منفی در رشد كودك دارند اما عواطف مطبوعی مانند محبت، شادی، لذت و كنجكاوی برای رشد طبیعی كودك ضروری هستند.ظهور عواطف در انسان مانند وجوه دیگر شخصیتی نتیجه رشد آن‏هاست در ابتدای تولد هیچ گونه عاطفه تكامل یافته‏ای وجود نداشته تكامل عواطف منوط به رشد آن‏هاست تكامل عواطف نتیجه یادگیری و رشد بدنی (رشد غدد داخلی بدن، رشد بدن و تكامل ذهنی كاركرد غدد داخلی و رشد ماهیچه‏ای) است.پدر و مادر تا حد امكان خود را از آنچه مسبب ترس می‏شود در امان می‏دارند اما این امر همیشه امكان‏پذیر نیست. بیش از پایان یك سالگی انگیزه‏های ترس‏آور، كودك را تحت تأثیر قرار می‏دهند. با گذشت زمان افق دید كودك گسترش یافته از محافظت والدین بی‏نیازتر شده، رشد ذهنی‏اش، افزایش می‏یابد. به دنبال این دگرگونی‏ها پدیده‏ها و موقعیتهای برانگیزاننده ترس در كودك نیز افزایش می‏یابند. ترس هنگامی كه چندان شدید نبوده، موجب پرهیز از خطر باشد، برای كودك سودمند است متأسفانه بیشتر كودكان از پدیده‏ها و موقعیتهای بی‏خطر می‏ترسند و در نتیجه از برخی فعالیتهای مفید و لذت‏بخش محروم می‏مانند. ترس‏های فراوان و شدید كه در بسیاری از كودكان دیده می‏شوند. سلامتی و جسمی و فكری و تربیتی در كودكان می‏گردند، بدین ترتیب كه با ایجاد واكنش پرهیز از خطر می‏تواند عامل ایمنی باشد به عامل تهدیدكننده و خطرناك تبدیل می‏شود.منشأ ترس اعم از معقول یا نامعقول بودن آن‏ها، باید در تجارب خود كودك یافته شوند. بیشتر ترسها اكتسابی هستند اما كیفیت اكتساب همه آن‏ها یكسان نیست. گروهی از ترس‏ها نتیجه تأثیر انگیزه‏ها هستند مثلا صداهای بلند و ناهنجار همیشه بطور طبیعی ترس آورند. برخی از ترس نتیجه یادگیری (تقلید) از دیگران است. كودك با مشاهده ترس نزدیكان از رعد و برق این ترس را فرا می‏گیرد. گروه سوم از ترس‏ها نتیجه تجربه‏های ناگوار از خرد كودك است ترس از پزشك، دندان‏پزشك و بیمارستان را می‏توان از جمله این ترس‏ها نامید. خوابهای بد نیز به عنوان گونه‏ای تجربه ناگوار می‏تواند موجد این گونه ترس‏ها باشند. باید به این نكته توجه داشت كه ترس‏ها با هراس متفاوت است.تفاوت هراس با ترس:تفاوت هراس با ترس عادی در این است كه هراس شدید است، دوام دارد و سازش نمی‏پذیرد، كودكانی كه هراس دارند می‏كوشند از موقعیت یا چیزی كه از آن می‏ترسند دوری كنند. زمانی كه این كودكان با محركی ترس‏آور برخورد می‏كنند در جای خود خشك می‏شوند از حركت باز می‏ایستند. در فریاد برای كمك امكان دارد به تهوع، دل آشوبی، تپش شدید قلب، نفس تنگی دچار شوند. امكان دارد واكنش در برابر یك محرك تهدید كننده بی‏خطر نیز هراس نامیده شود كه در این مورد جایی برای ترس وجود ندارد و سرانجام امكان دارد ترسی در سن معینی طبیعی و درست بنظر می‏آید از نظر بالینی در مورد كودكان بزرگتر از آن سن غیر عادی تلقی شود.آگاهی از رشد ترس‏های طبیعی در كودك، در تشخیص ترس‏هایی كه باید در پی رفع آن‏ها برآمد، اهمیت دارد چندین بررسی كلاسیك نشان داده است كه كودكان به هنجار به نحو شگفت‏انگیزی به ترس‏های بسیاری دچارند. دختران نسبت به پسران ترس بیشتری نشان می‏دهند. برخی بررسی‏ها هم چنین نشان می‏دهد كه شدت ترس در دختران به تناسب بیشتراز پسران است. با این همه باید نسبت به تحلیل تفاوتهای جنسی محتاط بود زیرا این امكان وجود دارد كه آنچه در گزارش ترس به طور معمول به جنسیت نسبت داده می‏شود در ارائه و گزارش آن تأثیر بگذارد.به نظر می‏رسد كه شمار ترس در كودكان با افزایش سن كاهش می‏یابد، امكان دارد ارتباط بین این دو موضوع خطی نباشد زیرا مشاهده است كه این ارتباط در حدود 11 سسالگی به شدت تیز و تند می‏شود. به نظر می‏آید ترس‏های مربوط به دوران كودكی دوره‏ای نسبتا كوتاه داشته باشند ولی ترس‏هائی كه بیش از2 سال دوام باید از نظر بالینی نیاز به توجه دارد.با این حال اگر ترس هر چند كوتاه مدت در حد قابل ملاحظه آزار دهنده باشد یا به عملكرد فرد ضربه وارد آورد باید در پی چاره آن برآمد. در ارزیابی ترس‏های كودكان‏چشم‏انداز رشدی كاربرد بسیار دارد هنگام قضاوت درباره ترس كودكان توجه به این موضوع بسیار اهمیت دارد كه بسیاری از ترس‏ها ناپایدارند و به سن خاصی مربوط می‏شوند، دگرگونی‏های ناشی از رشد ادراك كودكان نیز در فهم ما از ترس‏های آنان موثر است. برای مثال بالا رفتن اختلاف بین واقعیتهای درونی و واقعیتهای عینی می‏تواند به توجیه این موضوع كمك كند كه چرا كودك خردسال از هیولا می‏ترسد در حالی كه كودكان بزرگتر به ترس‏های واقعی‏تر یعنی خطر یا آسیب‏دیدگی جسمی دچارند.انتظارات اجتماع و قابل‏پذیرش بودن برخی ترس‏ها در یك سن خاص نیز باید در نظر گرفته شود.امكان دارد برخی ترس‏ها كوتاه مدت باشد هم چنین امكان دارد هراس‏های دوران كودكی در واقع پیش درآمدهائی بر هراس‏های دوران بزرگسالی نباشد. با این حال امكان دارد ترس‏های دوران كودكی پی‏آمدهای دراز مدتی داشته باشد. یعنی با افزایش سن به جای از بین رفتن ترس تنها سبك ابراز آن تغییر یابد.درباره علل بروز ترس، دو نظریه عمده وجود دارد نظریه تحلیل روانی و نظریه رفتاری. فروید علت ترس را تعارض ادیپی حل نشده و هم چنین مظهر هراس را جانشین سازی می‏دانست. سایر نظریه پردازان تحلیل روانی هیجانات ناشی از پرخاشجویی، اضطراب جدائی، و تمایلات جنسی غیر ادیپی را به عنوان پایه‏ای برای رشد هراس در نظر گرفتند. دیدگاه دیگر دیدگاه رفتاری است كه ترس را بر اساس سه مفهوم شرطی‏سازی كلاسیك، شرطی سازی فعال و یادگیری مشاهده‏ای مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‏دهد. در شرطی شدن كلاسیك، هنگام ترس بسیار شدید یك محرك خنثی ارائه می‏شود یا آنكه به تكرار با محرك مولد ترس قرین و موجب ترس یا اضطراب می‏شود. واكنش كسب شده می‏تواند بدون همراه شدن با محرك موجب ترس (تقویت كننده) هم چنان ادامه یابد. افزون بر آن این واكنش می‏تواند تعمیم یابد بدین معنی كه با ارائه محركهائی كه با محرك مولد هراس اصلی شباهت داشته باشد نیز ظاهر شود.جالب آنكه چون كودك از محرك شرطی شده اجتناب می‏كند هرگز متوجه نخواهد شد كه در پی محرك شرطی نشده نخواهد آمد و بدین ترتیب است كه خاموشی روی نخواهد داد و ترس از بین نخواهد رفت. از دیدگاه شرطی شدن فعال، تقویت اصولا تقویت اجتماعی به شكل توجه، مكانیزم اصلی بروز هراس است طبق این نظر، پدران و مادران و دیگر افراد هستند كه احتمالا با توجه ناآگاهانه خود به رفتارهای حاكی از ترس كوكان، این رفتارها را؛ رآنان تقویت می‏كنند و در نتیجه آن‏ها را به كودكان می‏آموزند. در هنگام كناره‏گیری از محیطهای اجتماعی و روبرو شدن با شرایط ترس‏آور كودك كناره‏گیری از محیطهای اجتماعی و روبرو شدن با ترس‏آور كودك امكان می‏یابد كه به مادر پناه ببرد. بدیهی است مادر ضمن همدردی با كودك وی را آرام می‏كند. غذاهای مورد علاقه‏اش را به او می‏خوراند و به بازی دلخواه او می‏پردازد. در این مدل ترس یا اضطراب حكم واسطه را، ندارد بلكه پی‏آمدهای آن است كه به شكل رشته رفتارهائی در كودك باقی می‏ماند.از دیدگاه یادگیری مشاهده‏ای كودكان هم چنین می‏توانند واكنش‏های حاكی از ترس را با مشاهده واكنش‏های حاكی از ترس دیگران و تقلید از آن‏ها فرا گیرند. برای مثال‏امكان دارد دختر كوچكی كه می‏بیند مادرس از سگ می‏ترسد رفتار مادرش را تقلید كند. هم چنین امكان دارد زمانی كه دیگران به تعریف یك چیز ترس‏آور می‏پردازند كودك نیز از آن بترسد. اینكه می‏بینیم اغلب كودكان از همان چیزهائی می‏ترسند كه والدین آن‏ها می‏ترسند، با توضیح یادگیری مشاهده‏ای قابل درك است.در زمینه درمان هراس‏های دوران كودكی با كمك نظریه پویائی روانی هراس‏ها را بخشی از تصویر یك عارضه بزرگتر می‏دانند كه به فعالیتهای دفاع از استقلال، روی‏گردانی مربوط می‏شود درمان‏های هراس اغلب شامل تحلیل، تبیین و پیشنهاد است در دیدگاه رفتاری از روش حساسیت‏زدایی نظامداری در درمان هراس استفاده می‏شود. ولی پركاربردترین شیوه رفتاری مدل سازی modeling است.در روش مدل سازی با استفاده از ایجاد شرایط عینی یا ذهنی ترس كودك از طریق مشاهده افرادی كه با موقعیت هراس‏آور بدون اضطراب مواجهه می‏شوند و پی‏آمد آن با پاداش همراه است یاد می‏گیرند بدون اضطراب و ترس (البته با استفاده از روش رفتار درمانی حساسیت‏زدائی) با موقعیت هراس‏آور مواجه باشند.یكی از پیشگامان مدل سازی معتقد است كه شیوه مدل سازی انتظارات كودك را از كارآئی فردی بالا می‏برد و نتایج درمان بخشی قابل ملاحظه‏ای دارد. برخی پژوهشگران برای درمان ترس كودكان به مطالعه باورها و شناخت پرداخته‏اند یعنی از درمان‏های شناختی برای رفع مشكلات هراس كودكان استفاده نموده‏اند.پیشگیری از ترس:ترس جز در موارد اجتناب از خطرهای واقعی بیشتر زیان‏آور است تا مفید، از این رو شایسته است كه پدران و مادران و آموزگاران تا حد ممكن از ترس كودكان پیشگیری‏كنند. منحرف كردن توجه كودك را انگیزه ترس‏آور اقدامی موقتی است كه نمی‏تواند از ترس‏های آتی او به خصوص هنگام تنهائی پیشگیری كند. آگاهی و آمادگی قبلی كودك به هنگام برخورد ناگهانی با انگیزه جدید در پیشگیری از ترس او بی‏تأثیر نیست اما چون پیش‏بینی انگیزه‏هایی كه در آینده موجب ترس كودك می‏شوند امری مشكل است دادن آگاهی و آمادگی پیشین برای رویاروئی با انگیزه‏ای ترس‏آور ممكن است نتیجه‏ای عكس به بار می‏آورد. به این ترتیب كه این عمل ممكن است آن انگیزه را ترسناكتر از آنچه كه هست جلوه دهد. در میان روش‏های گوناگون مبارزه با ترس كودكان روش‏های زیر از همه مفیدتر بوده‏اند:الف - دادن امكان به كودك تا به میل خود با ترس و انگیزه‏های موجد آن روبرو شود. ب - ایجاد انگیزه برای یادگیری مهارتهائی كه هنگام روبرو شدن با موقعیتهای‏ترس‏آور كودك را به كار آید. پ - ایجاد تداعی‏های خوشایند با انگیزه ترس‏آور ث - توضیحاتی شفاهی درباره انگیزه ترس‏آور و ایجاد اطمینان در كودك نسبت به بی‏خطر بودن آن. ت - تمرین شجاعت به شیوه تقلید از بزرگتران ج - دادن فرصت كافی به كودك برای بیان عواطف و اندیشه‏هایش كه منجر به كشف تمایلات و استعدادهای وی و انصراف خاطرش از امور زیان‏آور می‏شود.روش‏های بی‏ثمری كه برای از میان بردن ترس كودكان به كار می‏روند عبارتند از: نادیده‏گرفتن ترس آنان. كودك را با اجبار سرزنش كردن تمسخر و گوشزد كردن شجاعت كودكان همسال دیگر، به رویاروئی با موقعیت ترس‏آور واداشتن، دور ساختن آنچه كه موجب ترس آنان است.با وسایل گول زننده و موقتی به آرام كردن آنان آمدن، بی‏ثمر بودن اینگونه روش‏ها را می‏توان در بزرگسالانی مشاهده كرد كه ترس‏های دوره كودكی در آنان جا مانده است.
چهارشنبه 11/9/1388 - 11:34
ازدواج و همسرداری
خاستگاه رابطه زن و شوهر

یادآوری:

 

بررسی مسایل مربوط به بانوان، بخش قابل توجهی از دروس و مباحث حوزه در زمینه های معارف، فقه، تفسیر و حدیث را به خود اختصاص می دهد. گرچه این مباحث به شکل تخصصی ارایه می گردد، اما انعکاس بخشهایی از آن در سطح عموم و در قالبی آسان، می تواند زمینه مطلوبی را برای قشر وسیعی از جامعه در جهت استفاده از این گونه بحثها فراهم کند. از این رو تصمیم گرفتیم، بخشی از این مباحث را در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهیم. با سپاسگزاری از اساتید ارجمندی که اجازه فرمودند و چنین فرصتی را برای مجله فراهم نمودند شما را به پی گیری آن دعوت می کنیم.

* * *

خداوند وقتی که به مسایل زناشویی می رسد، می گوید: وجود زن برای لذت نیست. وجود زن برای دو نکته اساسی است، یکی اینکه مرد با وجود او آرامش یابد و متقابلاً او نیز از وجود مرد، آرامش بگیرد و دیگر اینکه نسل آینده نیز تأمین گردد. بدین خاطر، هر وقت سخن از زناشویی است، یا به هر دو نکته اشاره می کند یا به یکی از آن دو. خداوند می فرماید:

«هُنَّ لباس لکم و انتم لباس لَهُنَّ»(1)

در این آیه کریمه فرمود: رابطه زن و شوهر، رابطه پوشاک است. هر دو پوشاکند؛ یعنی زن و شوهر آبروی یکدیگر را حفظ می کنند. نه به مرد، می توان گفت میل نداشته باشد، و نه می توان جلوی میل او را باز گذاشت، بلکه باید آن را مهار کرد، مثل اینکه انسان لباس را می بندد.

لباس، پوشاکی است که انسان را حفظ می کند و اعضای بدن با خود لباس در تماس هستند، ولی با بیرون لباس، در تماس نیستند. فرمود: از نظرِ اعمال غرایز باید از حد لباس بیرون نیاید و غرایز در همان محدوده لباس با هم تماس داشته باشند.

نکته مهمتر اینکه همان طور که لباس، آبروی بدن را حفظ می کند، زن و مرد نیز آبروی اجتماعی یکدیگر را. و همان طور که لباس، انسان را در سرما و گرما حفظ می کند، زن و مرد نیز یکدیگر را در حوادث مختلف و سرد و گرم روزگار، حفظ می کنند.

سوم، همان طور که رابطه لباس و صاحب لباس، یک رابطه تنگاتنگی است که بیگانه، در آن راه ندارد، رابطه زن و شوهر نیز همین طور است، تا اسرار خانوادگی از خانه بیرون نرود.

تشبیه لباس، بهترین تشبیه در این زمینه است. انسانی که لباس دارد، انسانی که پوشاننده دارد، آرامش خاطر خواهد داشت. خدای متعال فرمود: زن لباس است آن طور که شب لباس است. فرمود: شب لباسی است که شما را در بر می گیرد و شما را می پوشاند. بدن و هیکل پوشیده می شود، به علاوه جانتان هم آرامش می گیرد. فرمود:

«وَ جعلنا اللیل لباسا»(2)

شب علاوه بر اینکه لباس است، بر اثر خاموشی و تاریکی نیز مایه آرامش شماست. زن اگر لباس مرد است، تنها بدن او را نمی پوشاند، جان او را هم آرام می کند. بدین جهت، همان تعبیری که در باره شب آورد که شب، هم لباس است و هم مایه سکونت و آرامش، در باره زن هم آمده است که زن، هم لباس است و هم تسکین دهنده.

فرمود: «لِتسکنوا الیها» آرامش پیدا کنید. پس شب، لباس است، شب، مایه آرامش است.

زن، لباس است. زن مایه آرامش و سکونت مرد است.

این آیه کریمه، دارای نکات فراوانی است که به بعضی از آنها اشاره شد؛ اما برجسته ترین نکته این آیه همان آرامش است. در آیه 21 سوره مبارکه روم، وقتی جریان همسران را ذکر می کند، فرمود:

«وَ مِنْ آیاتِه أن خَلَقَ لکم من انفسِکُم ازواجا لتسکنوا الیها ...»

در زبان فارسی، آن کلمه ای که مطابق با لغت فصیح قرآن باشد، کلمه زوج است نه زوجه، چرا که در قرآن کریم به زن، زوجه اطلاق نشده بلکه زوج اطلاق شده است. هم مرد زوج زن است و هم زن زوج مرد. اگر فرمود:

«هو الذی خلَقکُم من نفسٍ واحدةٍ وَ جَعَلَ منها زوجها لِیَسْکُن الیها ...»(3)

یعنی از همان نفس واحده، همسرش را آفرید. پس از حوا(ع) به زوج یاد کرده است. از حوران بهشتی نیز به عنوان ازواج یاد می کند نه زوجات. فرمود:

«وَ لهم فیها ازواج مطّهرة ...»(4)

ازواج، افصح از زوجات است. گاهی در تعبیرات، برای فرق بین زن و مرد می گویند زوج و زوجه، ولی معمولاً در قرآن کریم از زنها به عنوان ازواج یاد می کند. فرمود:

«و من آیاته أن خَلَقَ لکم مِن انفسِکُم ازواجا لتسکنوا الیها ...»

پس معلوم می شود آن ارتباطی که زن و شوهر با هم دارند، تأمین رفاه و آرامش است. این تعبیر هم در مورد زن و شوهر و هم در مورد شب آمده است. در سوره مبارکه فرقان، آیه 47 فرمود:

«و هو الذی جعل لکم اللیل لباسا ...»(5)

شب را برای شما لباس قرار داد، در حالی که در بعضی از آیات از شب به عنوان تسکین دهنده یاد کرده است. در سوره مبارکه یونس، آیه 67 فرمود:

«هو الذی جَعَل لکم اللیل لِتسکنوا فیه»

در شب یک آرامش نسبی، نصیب انسان می شود. پس همان طور که فرمود شب، لباس است و چگونگی لباس بودن او را هم توضیح داد، فرمود: علاوه بر این، تسکین دهنده نیز هست. در باره زن و شوهر نیز فرمود: زن لباس است و چگونگی لباس بودن زن را نیز در سوره روم تشریح کرد که تسکین دهنده است، یعنی زن باید طوری باشد که مرد با دیدار او آرامش بیابد و متقابلاً مرد نیز باید نسبت به زن این چنین باشد و این یک وظیفه فردی زن و شوهر نسبت به یکدیگر است.

وظیفه نسبت به نسل آینده

 

حال ببینیم وظیفه زن و شوهر نسبت به نسل آینده چیست؟

پس معلوم شد که وجود زن و شوهر، تنها برای اشباع غرایز نیست. لذت غرایز همانند مزد یک کارگر است، در حالی که غرض اساسی تأمین آسایش است.

فرمود: زن نسبت به آینده ـ مزرعه است. اگر فرمود:

«نسائکم حرث لکم»(6) «زنان شما کشت شمایند»

یعنی زن، آن کسی است که هم شوهر بالفعل و هم فرزند بالقوه را در نظر بگیرد.

او باید مزرعه (حرث) باشد. اگر خدا او را هم تسکین دهنده و هم مزرعه قرار داد، اولاً وظیفه مرد این است که در «سَکَن» خود، ساکن باشد و به جای دیگر نرود و در مزرعه خود کشت کند نه در جای دیگر، ثانیا بای مزرعه خود را هدر ندهد و بذر سالم در آن بپاشد، از این رو، هم مزرعه بودن زن را به لحاظ نسل آینده بازگو کرد و هم شوهر را به عنوان باغبان و کشاورز این مزرعه، هشدار داد که بذر خوب بپاش. در این زمینه چنان که یاد شد، فرمود:

«نسائکم حرث لکم ...»

بذر ناسالم، شرکت شیطان

 

به فکر نسل آینده باشید که به دردتان بخورد. یک تقدیم خیر در نظرتان باشد و برای خود اقدام کنید.

تنها به فکر این نباشید که هوا و هوس خود را تأمین کنید. تنها به فکر این نباشید که در مزرعه، بذرافشانی کنید؛ بلکه به فکر این باشید که در مزرعه، بذر سالم بپاشید. پس نه تنها به فکر مزرعه باشید و او را مزرعه بدانید و بذر بپاشید و به فکر اطفای غریزه نباشید، بلکه به این فکر باشید که بذر سالم بپاشید. شریک نگیرید مبادا مصداق «و شارکهم فی الاموال و الاولاد ...»(7) باشید، که شیطان در اموال و اولاد شما شریک باشد.

گفته اند: اگر کسی با عیالش برای اطفای غریزه ای که روز، در اثر دیدن یک نامحرم تحریک شده، کنار آمد، آن فرزند، کسی است که «شارکهم فی الاموال ... به دنبال اوست. پس اگر چنانچه خدای تعالی این خطر را هشدار داد، معلوم می شود که اگر کسی در این مزرعه، دقیق نباشد، آن شریک، تمام یا مقداری از بذر خود را در این مزرعه می پاشد و در این صورت، تمام یا مقداری از این حاصل، از آنِ اوست. در هر دو حال، خدا یک انسان غیر موحد را قبول نمی کند. خدا مثل سایر شرکا نیست که بگوید: سهم من هر چه باشد بدهند.

کسانی که با انسان شریک می شوند، سهم خودشان را قبول دارند، اما خدا همان طور که خود شریک ندارد، عمل شریکانه را هم قبول نمی کند.

فرمود: «و ما کان للّه فهو یَصِل الی شرکائهم ...»(8)

فرمود: خدا یک موجودی نیست که کار شریکانه را قبول نماید.

«اَلا للّه الدین الخالص ...»(9)

چنین نیست که اگر 99 درصد عملی خالص و یک درصد آن ریا بود، خدا او را قبول کند و بگوید من به اندازه 99 درصد به شما پاداش می دهم.

اگر خداوند کار شریکی را می پذیرفت، نمی فرمود:

«فما کان لِشُرکائهم فلا یصل الی اللّه و ما کان للّه فهو یَصِلُ الی شرکائهم ...»(10)

اگر شریک قبول می شد، باید بخشی از ریا هم قبول شود، و حال آنکه ریا مبطل است و عمل ریایی اصلاً قابل قبول نیست؛ برای اینکه فرمود: «للّه الدین الخالص» اگر فرزندی این چنین بود و شیطان در تحقق او شرکت داشت، او نمی تواند عبد صالح خدا باشد.

بدین جهت، در همین آیه سوره بقره فرمود که زن برای اطفای غریزه نیست که فقط مرد را تأمین کند. زن، رابطه بین گذشته و آینده است، برای تأمین نیازهای همسر و به عنوان تسکین دهنده و تأمین کننده نسلهای آینده و به عنوان مزرعه است. همان طور که ساکن باید در مسکن خود آرمیده و سکونت پیدا کند و سکینه داشته باشد، کشاورز هم باید در مزرعه خود، بذر پاشیده و به فکر اطفای غریزه نباشد؛ آن هم چه بذری، بذری که تقدیم خیر به محضر الهی باشد. این فرزند صالحی که پدر، بذرش را پاشیده، مصداق «و ما تقدّموا لانفسِکم من خیرً تجدوه عنداللّه ...»(11) است.

اینها را «تَقدِمَه» می گویند. گرچه این ولد صالح بعد از پدر به دنیا آمده است، ولی آن پدر، کارش را قبلاً کرده است. فرمود که این فرزند صالح، «پیش فرست» شماست. مثلاً شما یک کتاب می نویسید یا راه را اصلاح می کنید، اینها همه «تقدمه» است. حال اگر کسی مسجد ساخت و قبل از اینکه مسجد را افتتاح کنند و در آن نماز بخوانند، از دنیا رفت این تأخیر است یا تقدیم؟ تأخیر است. در این آیه کریمه فرمود که شما با این فرزند صالح، «پیش فرست» داشته باشید.

چهارشنبه 11/9/1388 - 11:32
ازدواج و همسرداری

اهمیت خانواده در اسلام

خانواده، اجتماع کوچکی است که اجتماعات بزرگ تر در آن نهفته است. از این رو، هر گونه کردار نیک یا بد خانوادگی در سوق دادن اجتماع به نیکی یا بدی مؤثر است. جامعه ای که برای تربیت اجتماعی افراد اهتمام می ورزد، اولین اقدام پرورشی خود را از خانواده آغاز می کند. با نگاهی گذرا به آموزه های اسلام، درمی یابیم که این دین فطری تا چه حد خانواده را با اهمیت دانسته و با تعیین حقوقی همه جانبه، در رشد و حفاظت از آن کوشیده و حس مسئولیت را در آن برانگیخته است. در این نهاد مقدس، به طور کلی سه نوع مسئولیت وجود دارد: مسئولیت همسران در قبال یکدیگر؛ مسئولیت والدین در برابر فرزندان و مسئولیت فرزندان در برابر والدین.

پیام متن:

1. انواع مسئولیت ها در خانواده؛

2. اهمیت بخشی اسلام به نهاد خانواده.

احترام متقابل و ایجاد محبت؛ یکی از مسئولیت های همسران در قبال یکدیگر

سنگ نخستین بنای مقدس خانواده، با پیوند زن و شوهر نهاده می شود و در نتیجه، اولین مسئولیت نیز از همین پیوند و رابطه شکل می گیرد. زن و شوهر به محض پیوند مشترک، مسئولیت هایی برایشان به وجود می آید که اگر به درستی عمل کنند، محیط خانواده و در نتیجه اجتماع، یکپارچه لبریز صفا و صمیمیت می شود و رنگ معنویت به خود می گیرد. اگر زن و شوهر به یکدیگر مهر بورزند، خانه به محیطی امن و آرام و مناسب برای رشد و کمال خود و فرزندان تبدیل خواهد شد. همه دستورهایی که در اسلام درباره چگونگی صدا کردن یکدیگر، سلام کردن، پیشباز و بدرقه رفتن، خداحافظی کردن، غذای خوب پختن، ایراد نگرفتن از کارهای یکدیگر، تمیزی و نظافت، زینت و خودآرایی، سپاس و قدردانی از یکدیگر، عیب پوشی، تبسم و خوش رویی، خوش زبانی و مسائل دیگری از این قبیل به ما رسیده است، به منظور ایجاد محبت و تحکیم روابط خانوادگی است. امام صادق علیه السلام در سخنی زیبا فرمود: «کوشش در زیاد کردن محبت به همسر، در حقیقت کوشش برای افزودن مراتب ایمانی است.» حتی تأکید شده است که این محبت را اظهار کنید و بر زبان آورید، در این صورت است که هرگز از یادشان نمی رود.

پیام متن:

توجه به دستورهای اسلام برای ایجاد محبت و تحکیم مبانی و روابط خانوادگی.

عفو و گذشت، از دیگر مسئولیت های همسران

زن و شوهر در ابتدای زندگی، یکدیگر را محک می زنند. از این رو، به شکل ظریفی کردارهای هم را زیرنظر دارند. از آنجا که هر دو بشر هستند، مسلما دچار اشتباه هایی می شوند و اگر گذشت و چشم پوشی نکنند، اختلاف ها و درگیری ها سر می گیرد و کم کم به جای احترام، اهانت و در عوض محبت، قهر و کینه نمود می یابد. نتیجه این بی گذشتی، سستی ارکان خانواده و تربیت فرزندانی ناهنجار و پرمشکل است. پس، اگر همسران محبت و احترام را می خواهند، باید از همان ابتدای زندگی مشترک شان بکوشند که روحیه عفو و گذشت را در خود تقویت کنند و در حقیقت، صاحب این کلید مشکل گشای زندگی شوند. بنابراین، اگر همسران عزت و سربلندی خانواده را خواستارند، باید عفو و گذشت پیشه کنند؛ چراکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرموده است:

علیکم بالعفو لا یَزیدُ الْعبدَ اِلّا عِزّا فَتَعافَوا یُعِزُّکُمُ اللّه ُ.

بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید، زیرا عفو موجب عزت بنده است. یکدیگر را عفو کنید تا خدا شما را عزیز کند.

پیام متن:

عفو در خانواده، مایه عزت و سربلندی و وسیله ای برای تحکیم مودت و تثبیت خانواده.

پای بندی به معنویت و رعایت احساسات یکدیگر، از مسئولیت های همسران

زن و شوهر در بسیاری زمینه های جسمی و روانی با هم متفاوتند. از این رو، در نوع احساسات هم تفاوت دارند. این دوگانگی احساس را می توان در عشق ورزی و علاقه، خواسته ها و ایده ئال ها، انتخاب الگوها، واکنش های گوناگون در موقعیت های اجتماعی، میزان پای بندی به آداب و رسوم و مسائلی این گونه، به خوبی مشاهده کرد.

پس بر مرد و زن لازم است که هم از اختلاف احساسات آگاهی داشته باشند و هم به آن احترام بگذارند و در صدد جریحه دار کردن آن برنیایند؛ زیرا بیشتر درگیری های خانوادگی ناشی از رعایت نکردن احساسات است. اعتقاد به معنویت و حفظ همیشگی آن نیز از مسئولیت های مهم خانوادگی است. زن و مرد چه در دورانی که هنوز فرزندی ندارند و چه زمانی که فرزندان به گرمی و صمیمیت محفل شان می افزایند، باید بکوشند فضای معنوی خوبی را در خانه حاکم کنند تا در این فضای معنوی هم اطرافیان و هم فرزندان که به دنیا می آیند، با دیدن این الگوها به خوبی رشد کنند؛ زیرا داشتن الگو مؤثرترین و طبیعی ترین وسیله برای انتقال ارزش های اخلاقی و فرهنگی است.

پیام متن:

1. آگاهی و احترام زن و شوهر به احساسات یکدیگر.

2. حاکم کردن فضای معنوی در محیط خانه.

مسئولیت والدین در برابر فرزندان

فرزند، نعمتی است که خداوند متعال به والدین عطا می کند. در روایت های معصومان علیهم السلام از فرزند به برکت، گلی از گل های بهشت و جگرگوشه مؤمن تعبیر شده است. از حسن بصری نقل شده است که می گفت: «فرزند چیزی است که اگر زنده بماند، رنجورم می کند و چون بمیرد، مرگش بی تاب و توانم می سازد.» چون این سخن به گوش امام سجاد علیه السلام رسید، فرمود:

به خدا قسم، دروغ گفت. فرزند بهترین نعمت است. اگر بماند، دعایی است حاضر؛ یعنی دعایش در حق والدین مستجاب است و چون بمیرد، شفاعت کننده ای است که انسان او را پیشاپیش می فرستد.

پس، والدین باید شکر این نعمت را به جای آورند، بدین صورت که مسئولیت هایی را که در برابر فرزندان دارند، انجام دهند. برخی به اشتباه می پندارند که فقط والدین بر گردن فرزند حق دارند و برای فرزندان هیچ حقی نیست. ابو رافع روزی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسید: «مگر فرزندان بر ما حقی دارند، همان گونه که ما بر آنها حق داریم؟» فرمود: «آری و آن گاه حقوقی را برشمرد».

پیام متن:

1. فرزند، مهم ترین نعمت برای والدین.

2. توجه به حقوق دو طرفه والدین و فرزندان.

مراقبت های اولیه والدین از فرزندان

مسئولیت پدر و مادر در تربیت فرزندان، از هنگام انتخاب همسر و نیز از زمان انعقاد نطفه و سپس دوران بارداری آغاز می شود. مروری کوتاه بر دستورهای اسلام در این باره، اهمیت نهاد خانواده را در این مکتب نشان می دهد. پیشوایان معصوم ما برای داشتن فرزند خوب ابتدا به گزینش همسر شایسته تأکید کرده اند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود:

أُنْظُرْ فی أَیِّ شَی ءٍ تَضَعُ وَلَدَکَ فَاِنَّ الْعِرْقَ دَسّاسٌّ.

ببین نطفه خود را در چه محلی قرار می دهی، زیرا رگ و ریشه خانوادگی بر فرزندان اثر می گذارد.

محمد حنفیه، فرزند امام علی علیه السلام است وی در جنگ جمل پرچم دار لشکر بود. علی علیه السلام به او فرمان حمله داد، محمد حنفیه حمله کرد، ولی دشمن با ضربت تیر جلوی او را گرفت و او از پیشروی بازماند. حضرت خود را به او رساند و فرمود: از ضربه های دشمن مترس و حمله کن. وی قدری پیشروی کرد، ولی باز متوقف شد. امام علی علیه السلام از ضعف فرزندش سخت آزرده خاطر شد، نزدیک آمد و با قبضه شمشیر به دوش وی کوبید و فرمود: این ترس را از مادرت به ارث برده ای.

امام علی علیه السلام آن چنان به این مهم توجه داشت که به برادرش عقیل سفارش کرد زنی شجاع و نیرومند برایش انتخاب کند تا از او فرزندانی شجاع به دنیا آید. عقیل، از طایفه بنی کلاب زنی را با این اوصاف برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواستگاری کرد که بعدها او را «ام البنین» خواندند و قمر بنی هاشم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در دامان او پرورش یافت. البته پس از گزینش همسر مناسب، مراقبت های لازم در هنگام انعقاد نطفه و نیز دوران بارداری، از مسئولیت های زیربنایی والدین به شمار می آید.

پیام متن:

1. تأثیر خصلت ها و ویژگی والدین بر فرزند.

2. دقت در گزینش همسر.

تربیت صحیح اسلامی

مسئولیت اساسی والدین در برابر فرزندان، تربیت صحیح است. هر چند تربیت، خود واژه ای عالی است که همه کردارها و فعالیت های والدین را در تمامی زمینه ها شامل می شود، منظور ما در اینجا آراستن فرزند به آداب اسلامی است. این مهم، از پیش از انعقاد نطفه آغاز می شود و در دوران بارداری، زمان تولد و دوران کودکی و دوره های پس از آن ادامه می یابد. این مسئولیت به اندازه ای با اهمیت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

لَأِنْ یُؤدِّبُ اَحَدُکم وَلدَه خیرٌ لَه مِنْ أن یَتَصدَّقَ بِنِصْفِ صالحِ کلِّ یَوْم.

اگر هر یک از شما به تربیت فرزند خود بپردازد، برای او نیکوتر از آن است که هر روز نیمی از درآمد خود را در راه خدا صدقه بدهد.

همچنین ایوب بن موسی، از نبی خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند: «ما نَحلُ والِدٍ أَفْضَلُ مِن أَدَبِ حَسَنٍ؛ هیچ هدیه ای از طرف پدر به پسر، بهتر از حُسن ادب و تربیت نیکو نیست».

والدین با تربیت صحیح، بهترین میراث را برای فرزندان خود بر جای می گذارند، چرا که بنا به فرمایش پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله : «ما وَرَّثَ والِدٌ ولَدَهُ أَفْضَلَ مِنْ أدَبٍ؛ هیچ میراثی از ادب و تربیت صحیح برای فرزند بهتر نیست».

پیام متن:

1. ارزش تربیت فرزندان، بیش از انفاق در راه خدا.

2. تربیت صحیح، بهترین میراث فرزندان.

تغذیه حلال و مناسب

همگان بر این نکته آگاهند که تغذیه کافی و مناسب در رشد انسان، به ویژه کودکان مؤثر است. از این رو، می کوشند انواع ویتامین ها و مواد نیرودهنده لازم را برای بدن تأمین کنند. اسلام نیز بر این مسئله تأکید و نقش تغذیه را گوشزد کرده است. روایت های بسیاری از پیشوایان معصوم علیهم السلام در این زمینه به ما رسیده است و بر اساس آنها کتاب های سودمندی درباره خواص گیاهان، خوردنی ها و آشامیدنی ها نوشته شده است. در کنار اینها اسلام به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کرده است که بسیاری، از آن غافل هستند و آن «تغذیه حلال» است. آری، لقمه حلال کمک مؤثری به سالم سازی روح و آماده کردن آن برای درک معارف الهی می کند. بنابراین، والدین باید بکوشند از همان دوران شیرخوارگی، کودک را با غذای حلال پرورش دهند. همه تأکیدهایی که درباره انتخاب دایه شده، به خاطر تأثیر شیر بر تربیت است. امام صادق علیه السلام از حضرت علی علیه السلام روایت می کند:

تَخَیَّرُ و الِلْرِّضاعِ کَما تَتَخَیَّرُونَ لِلنّکاح فَاِنَّ الرِّضاعَ یُغَیِّرُ الطِّباعَ.

در امر دایه و شیردادن کودک دقت کنید و بهترین و سالم ترین افراد را انتخاب کنید، همچنان که در انتخاب همسر دقت می کنید؛ زیرا شیر دادن طبیعت کودک را تغییر می دهد.

تأثیر شیر پاک را می توان از روی داستانی از شیخ انصاری به خوبی مشاهده کرد. وقتی به مادر عفیفه و بزرگوار شیخ انصاری در داشتن چنین فرزندی تبریک می گویند و علت زهد و نبوغ علمی او را جویا می شوند، می گوید: چیزی نشده است، زیرا با آن زحمتی که در پرورش او به کار بردم، انتظار داشتم که به کمالات بیشتری برسد. گفتند: مگر چه کرده ای؟ جواب داد: من در تمام مدت دو سال شیرخوارگی اش هیچ گاه او را بی وضو شیر ندادم. بنابراین، با چنین مراقبتی که من از او به عمل آوردم، رسیدن به چنین مرتبه ای بعید نیست.

پیام متن:

1. تأثیر لقمه حلال بر سالم سازی روح و دست یابی به کمالات انسانی.

2. دقت در تغذیه حلال و حتی رعایت این امر در انتخاب دایه.

انتخاب نام نیک

معمولاً بر نوزاد نامی نهاده می شود که تا پایان عمر بدان خوانده می شود. نام های زیبا و با معنا و محتوای اسلامی، نشان دهنده شخصیت خانوادگی هر فرد است. بنابراین، پدر و مادر باید بر این مسئولیت خویش آگاه باشند و برای فرزندان خود نام های نیک انتخاب کنند. ابن عباس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «حَقُّ الوَلَدِ عَلَی الْوالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ؛ حق فرزند بر پدر آن است که نام خوبی بر او بگذارد و به بهترین شکل تربیتش کند».

امیرالمؤمنین علی علیه السلام از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند: «اولین هدیه ای که هر یک از شما به فرزندش می بخشد، نام خوب است. پس، بهترین نام را برای فرزند خود انتخاب کنید».

در اخبار اسلامی آمده است که روزی مردی در حالی که دست فرزندش را گرفته بود، به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و پرسید: این فرزند من چه حقی بر من دارد؟ حضرت فرمود: نام خوبی برایش برگزینی و خوب تربیتش کنی و او را در جایگاهی نیکو قرار دهی.

پیام متن:

1. نام فرزندان، نشان دهنده شخصیت خانوادگی انسان ها.

2. توصیه بر انتخاب نام نیک.

سواد آموزی

مسئولیت دیگر والدین، سوادآموزی به فرزندان است. تلاش در ایجاد انگیزه برای آموختن، ویژگی ارزشمند و برجسته یک خانواده فرهنگی و رشدیافته است و این علاقه را باید والدین در فرزندان خود به وجود آورند. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «مُرّوا اولادَکم بطلب العلم؛ فرزندانتان را به فراگیری دانش برانگیزید».

همچنین، در همین زمینه امام صادق علیه السلام می فرماید:

لقمان فرزندش را این گونه پند می داد که فرزندم! در روزها و شب ها و ساعت هایت سهمی برای آموختن علم قرار ده؛ زیرا هیچ از دست داده ای همانند از دست رفتن علم و دانش نیست.

در روایتی زیبا از پیامبر اکرم اسلام نیز آمده است:

از حقوقی که فرزند بر پدر دارد، سه چیز است: نام نیکی برای او انتخاب کند، خواندن و نوشتن یادش دهد و چون به سن بلوغ برسد، همسری برایش برگزیند.

پیام متن:

1. شوق و علاقه به دانش جویی، ویژگی مهم یک خانواده فرهنگی.

2. توصیه اسلام به علم آموزی و اختصاص بخشی از ساعت های زندگی به این امر.

مسئولیت فرزندان در برابر والدین

نکته اساسی در نهاد خانواده رعایت حقوقی است که پدر ومادر بر گردن فرزند دارند. بی شک، یکی از حقوق اساسی والدین، احترام به آنهاست. پدر و مادر در همه مراحل زندگی، از فرزندان خود توقع احترام دارند. قرآن کریم نیز به این امر بسیار اهمیت داده است. به گونه ای که در آیه ای، احسان به پدر و مادر را بعد از پرستش خدای یگانه ذکر فرموده است:

وَ قَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفِّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا * وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرًا. (اسراء: 23 و 24)

پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه تا [زمانی که] تو زنده هستی، هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار به درشتی خطاب مکن حتی به آنان اف هم مگو و با آنان به اکرام سخن بگوی. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من، همچنان که مرا در خردی پرورش دادند، بر آنها رحمت آور.

در این آیه شریفه نکته های عمیق و آموزنده ای وجود دارد که با نگاه دقیق به آنها، حقوق والدین و منزلت آنان به خوبی آشکار می شود:

1. احترام و احسان به پدر و مادر رادر کنار پرستش خداوند ذکر فرموده و این نشان دهنده اهمیت بالای موضوع است.

2. به هیچ روی نباید والدین را اذیت کرد و سخنان آزاردهنده ای به آنان گفت.

3. هنگامی که سالخورده شدند و حوصله، توقع، روش و منش ودیگر خصوصیات اخلاقی آنان با شما سازگاری نداشت، نباید بی تاب و عصبی و کم حوصله شوید و حتی در این هنگام نباید به آنان «اف» بگویید.

4. در حضور والدین، کمال تواضع را داشته باشید. تعبیر قرآن در آیه گفته شده این است که در برابر آنان «خفض جناح» کنید. اگر شما پرنده ای را دنبال کنید، این پرنده تا آنجا که می تواند، بال می زند و فرار می کند و هرگاه نتوانست، بر زمین می دود، ولی اگر باز هم نتوانست برود، بال هایش را پهن می کند و تسلیم می شود، این حالت را «خفض جناح» می گویند؛ یعنی بال ها را به نشانه التماس، پهن کردن و تسلیم شدن.

5. در حق والدین دعا کردن و برای آنان طلب رحمت کردن.

این آموزه های مؤکد اسلامی، نشان از شکوه و قرب والدین در دین اسلام دارد. چه بسا فرزندانی که باخدمت به والدین، به سعادت دنیا و آخرت دست یافته اند و در مقابل، در طول تاریخ دیده می شود که عاقبت بی احترامی به پدر و مادر، عاق والدین بوده است که برای فرزندان بسیار شوم و نکبت بار است.

پیام متن:

1. احترام به والدین، مهم ترین مسئولیت فرزندان.

2. سفارش به احترام به پدر و مادر در قرآن، بعد از پرستش خدای یگانه.

3. عاقبت به خیری و بد عاقبتی، در پرتو خدمت یا بی توجهی به والدین

چهارشنبه 11/9/1388 - 11:32
ازدواج و همسرداری

 

 

از جمله عوامل اساسی و بسیار مهم برای یک زندگی پایدار و موفق وجود احساس مهر و محبت میان زن و شوهران می باشد. بدون شک تمامی زوجین مشتاق صمیمیت، شور و نشاط، اقدامات محبت آمیز و تعریف و تحسین یکدیگر می باشند. همگی آنان آرزو دارند در کنار همدیگر لحظاتی خوش و لذت بخش را داشته باشند. بدیهی است چنانچه زوجین در جهت تقویت صمیمیت و پرورش احساس مهر و محبت میان خود بی تفاوت باشند و یا گام برندارند، طولی نخواهد کشید که روابطشان دچار سردی خواهد شد و آنگاه لب به شکوه و شکایت خواهند گشود که شعله های شور و اشتیاق در همسرشان رو به افول و خاموشی نهاده است!

خانمها شیفته رفتارهای صمیمانه و مهر و محبت از ناحیه شوهرشان هستند و انتظارشان این است که این نیازشان از طرف شوهرشان تأمین شود. آنان دوست دارند در فضای مقدسی باشند، فضایی که تنها از آنِ آنان و شوهرشان باشد به نحوی که در آن لحظات شوهرشان فقط به آنان فکر کند. اما، زنی که پیوسته از شوهرش به دلیل اینکه رفتار محبت آمیز ندارد مرتب انتقاد می کند و یا از او انتقاد می کند که چرا احساسش را بر زبان جاری نمی سازد، فرصتی برای رفتار مهرانگیز و محبت مرد باقی نمی گذارد.

از طرف دیگر مردها نیز باید توانایی ابراز احساسات را بیاموزند و در خود تقویت کنند و صرفا همیشه در مقام حل مشکلات نباشند. آنان باید صادقانه ناراحتی و تألماتشان را ابراز نموده و همیشه در پی سرکوب احساسات در خود نباشند. آنان نباید با این بهانه که دارای مشغله ذهنی هستند از همسر و کانون خانوادگیشان فاصله بگیرند. مردها حتی اگر حرف چندانی برای گفتگو با همسرشان نداشته باشند وقتی به سخنان زن خود با دقت گوش می دهند، آنان این رفتار را به حساب توجه داشتن خواهند گذاشت و این موضوع برای خانمها بسیار مهم است.

در هر صورت زن و شوهر نباید به روابطشان بی توجه باشند. بها ندادن به مهر و محبت فی مابین و عدم ابراز آن نشانه بی احترامی و بی علاقگی می باشد. به معنای شاکر نبودن و بدین معناست که قدر آنچه را که داریم نمی دانیم و یا اینکه نسبت به آن بی توجه هستیم.

هم زن و هم مرد نیازها، امیال، خواسته ها، رؤیاها و عادتهایی از گذشته و برای آینده دارند. هر دو آنان به حمایت، مهر، عشق و توجه نیاز دارند. بنابراین در زندگی، چانچه زن و مرد روابط متعادلی داشته باشند آنان به ترکیب احساسات و رفتارهای خود خواهند اندیشید. ترکیبی که آمیخته ای از خواسته های طرفین در میان و مطرح باشد. در یک رابطه زناشویی متعادل زن و مرد مهربان و دلسوز هم خواهند بود. آنان از عزت و حرمت نفس نیز برخوردار می باشند. در یک رابطه زناشویی محبت آمیز ترکیب ایده آلی از توجه به خود و همسر و حسن نیت وجود خواهد داشت. برخی از خانمها و آقایان نه نسبت به خود احساس خوبی دارند و نه در برخورد با همسرشان حسن نیت خانواده و تربیت / نکته ها

نشان می دهند. آنان دقیقا خواسته های خود را نمی شناسند و یا اصولاً اقدامی برای تحقق خواسته های خود و همسرشان از خود نشان نمی دهند. آنان از آنجایی که نسبت به خود احساس خوبی ندارند نمی توانند در برخورد با همسرشان حسن نیت و توجه کافی داشته باشند. به همین دلیل مرتب جنبه های منفی همسر و روابط خود را پیش چشم دارند. بنابراین همه گاه سرزنش کرده و شاکی هستند. این دسته افراد لازم است نسبت به همسر خود حسن نیت داشته، لغزشهایشان را بخشیده و به طور کلی او را درک کنند. آنان در ابتدا باید خودشان را دوست داشته باشند و برای خودشان احترام قایل شوند در غیر این صورت قادر نخواهند بود تا دیگران را دوست بدارند و به آنان احترام بگذارند.

برخی از زنان در برخورد با شوهرشان حسن نیت فراوانی دارند اما بالکل به خودشان بی توجهند. این خانمها با رفع نیاز و خواسته های دیگران به احساس بهتری دست می یابند. آنان مهربان هستند و بی آنکه بدانند با رسیدگی به دیگران و برآورده ساختن خواسته های آنان کاستیهای درون خود را پر می کنند. آنان به شوهر خود رسیدگی می کنند اما از نیازها و خواسته های خود غافل می مانند و اغلب بر این گمانند که راه و چاره دیگری وجود ندارد و بدین ترتیب خود به خود ناتوانیشان را می پذیرند. بر عکس، برخی از خانمها از خود به طرزی خوب و عالی مراقبت و توجه می نمایند اما در برخورد با شوهرشان فاقد این خصلت و حسن نیت می باشند. آنان مدام در این فکر هستند که شوهرشان رفتاری غیر منصفانه داشته و بی فکر و بی ملاحظه است. اما کسی که به خود توجه دارد لاجرم باید به دیگران و شوهر خود نیز مهر بورزد و او را دوست بدارد. این دسته باید آگاه باشند که شوهرشان نیز بیشترین سعی و تلاش را مبذول می دارد تا در حدی عالی ظاهر شود و بهترین زندگی را برای همسر خود فراهم آورد.

یک زن و یا مرد باید مدبر، مطمئن، متوجه و همکار و معاون در روابط زناشویی باشند. آنان لازم است به روابط زناشویی خود علاقه و دلبستگی نشان دهند و از محبت و علاقه به خود و حسن نیت در قبال همسرشان برخوردار باشند. اگر هم زن و هم مرد صرفا متوجه و شیفته خود باشند و در قبال همسرشان محبت و حسن نیت نداشته باشند در شرایط اختلاف و تنش به زندگی خود ادامه خواهند داد. حال آنکه زن و مرد باید نیازها و علایق یکدیگر را شناخته و رفتارهای نامطلوبی را که قابل برطرف کردن است، حل و برای آنهایی که به نظرشان غیر منطقی می آید چاره اندیشی نمایند. البته گاهی نیاز و رفتار همسر به نظر طرف دیگر غیر منطقی می آید اما با بررسی و اندیشه بیشتر و دوری از تعصب بی جا و کنار گذاشتن علایق شخصی، چه بسا بعدا منطقی باشد. به طور کلی هم زن و هم مرد باید بتوانند ترکیبی مطلوب از خواسته ها و رفتارها و نیازهای خود را بوجود آورند. البته باید توجه داشت با راهنمایی و توصیه و پند و اندرز مستقیم نمی توان ترکیب مطلوبی از احساسات و رفتارها ساخت. یک مرد نیازی به راهنمایی، پیشنهاد، گوشزد و یا اصلاح از طرف زن خود ندارد و یک زن بیش از هر چیز به توجه و محبت بیشتر نیازمند است. به عبارت دیگر برای تحکیم پایه های زندگی و روابط زناشویی و ایجاد صمیمیت افزونتر خانمها به مهر و محبت بیشتر و آقایان به راهنمایی کمتر نیازمندند. هر دو آنان باید در راه بسط این صمیمیت جدی و کوشا باشند.

منبع سایت:hawzah

 

چهارشنبه 11/9/1388 - 11:31
كودك

 

 

به واقع والدین همه گاه در تربیت فرزندان خود با واقعیتی انکارناپذیر روبه رو هستند: ترس کودکان! دنیای کودکان مشحون از ترسهایی است که خود را در رفتارهایشان نشان می دهند.

بسیاری از ترسهای دختربچه ها و پسربچه ها جنبه سازگارانه داشته و باعث می شود تا آنان در دام وضعیتهای خطرناک گرفتار نیایند. حال آنکه انواع دیگری از ترسهای کودکان با گذشت زمان اندک اندک محو شده به گونه ای که می توان این گونه ترسها را نوعی پدیده طبیعی رشد دانست.

به طور کلی ترس واکنشی است از پیش شناخته شده و با پاسخی به محرکهای تهدیدآمیز و واضح است امری طبیعی، لازم و مفید می باشد. ترسها گاهی جنبه اجتماعی و گاه جنبه فردی دارند. کمک به دختران و پسران برای غلبه بر ترسشان نباید والدین را به این نتیجه رهنمون سازد که کودکان خود را از دنیای پیرامون خود جدا و مخفی سازند. ترس در کودکان متناسب با رشد قوای عقلی، امنیت و سلامت و تسلط بر محیط اطراف تغییر می یابد. ترس خاص هنگامی در دختربچه ها و پسربچه ها ایجاد می شود که نسبت به بعضی از اشیا و امور آگاهی و حساسیت پیدا کنند. در بسیاری مواقع کودک ترس خود را به زبان آورده و زمانی در رابطه با ترسهای خود تنها به عکس العمل بسنده داشته و زبان بیان موقعیت ترس آور را ندارد.

وابستگی بیش از حد کودک به بزرگسالان موجب بروز ناپایداریهای هیجانی، ناامنی در روابط اجتماعی، ناتوانی در حفظ حقوق خود و نداشتن مهارت در فعالیتهای بدنی و نهایتا ترس می شود. ترس، مقوله ای مختص فرد یا قشر خاصی نبوده و در همه افراد با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد. به عنوان نمونه، یک محرک می تواند برای یک طفل ترس آور باشد اما برای طفل دیگری بی تفاوت باشد. بافت اجتماعی کودکان در نوع ترسها بسیار مؤثر است. به طوری که ترس در کودکان باهوش زودتر از کودکان کم هوش خود را نشان می دهد و دختران نیز معمولاً ترسوتر از پسرها هستند.

ترس از اشیای واقعی یا محرکهای غیر عادی (افراد غریبه و ... به تدریج و با افزایش سن و سال کاهش یافته و در مقابل ترس از محرکهای تخیلی (ترس از تنهایی و ...) بیشتر می شود. ظاهرا رشد مفاهیم ذهنی کودک و درک بیشتر او از جهان پیرامون خود، به همراه کاربرد افزونتر از علایم، واکنشهای هیجانی او را تحت تأثیر قرار می دهد.

در بعضی موارد، ترس برای حفظ کودک لازم و مفید می باشد. گاه ترس می تواند به کودک کمک کند تا پاسخهای جدیدی بیابد. به عنوان مثال، ترس از اتومبیل، طریقه عبور صحیح از خیابان را به طفل می آموزد. اما واکنشهای ترسناک شدید به مانند گریستن و فرار کردن و نظایر اینها با رفتار سازنده مغایرت دارند. گاهی کودکان تمایل شدیدی به کسب ترسهای اطرافیانش نشان می دهد و این تمایل در مورد ترس از حیوانات و جانوران بیشتر وجود دارد. در این مورد یک دختر یا یک پسر با خود می اندیشد حتما علتی دارد دیگران از آن جانوران می هراسند، لذا وی هم به تقلید از بزرگترهای خود می ترسد.

کودکان ترسو معمولاً گوشه گیر، خجول و فاقد قدرت تصمیم گیری بوده و در آینده از کسب پستهای حساس شغلی ترس خواهند داشت. به طور کلی در هفته های اول عمر، نوزاد با ترس آشنا نیست. از شش ماهگی به بعد نوزاد از افتادن یا شنیدن صداهای بلند مثل بوق اتومبیل و یا صدای جاروبرقی می ترسد. هنگامی که کودک را در آغوش می گیریم و ناگهان او را به طرف بالا پرت می کنیم، کودک دست و پای خود را به اطراف باز کرده و شروع به گریه می کند. از سن ده ماهگی و با افزایش شناخت کودک از محیط پیرامون، او می آموزد تا چیزهای آشنا را از ناآشنا تشخیص دهد. در این سنین او از نزدیک شدن به غریبه ها می ترسد و از آن جایی که والدین، خواهر و برادر و سایر نزدیکانش را می شناسد، امنیت بیشتری در خود احساس می کند اما اگر چیز ناآشنایی به طوری خاص بزرگ، درخشان و پرزرق و برق مثل یک عروسک پشمالو در مقابل او قرار گیرد آنگاه ترسناک به نظر خواهد آمد. هنگام مواجهه با ترس مناسب است کودک را در آغوش کشیده و علت ترسش را جویا شویم و پس از نزدیک کردن او به محرک ترس آور، او را به نرمی و ملاطفت راهنمایی نماییم. با این روش اطمینان بخش می توان بر تجربیات کودکمان افزوده و شدت ترس او را کاهش دهیم.

در دوران پیش دبستانی جدایی از پدر و مادر به هنگام خوابیدن مشکل اساسی تمامی کودکان می باشد. در سنین دو سالگی کودک از هر چیزی می ترسد زیرا شناختش نسبت به محیط پیرامونش ناقص بوده و تنهایی، تاریکی و ... او را به وحشت می اندازد. در سن سه سالگی ترس به صورتهای دیگر و گذرا به سراغ او می آید. همانند ترس از بلندی، مکانهای ناآشنا و نامطمئن، بیگانه ها و صداهای بلند. در سن چهار سالگی کودک با اتکا به قدرت و توانی که در خود سراغ دارد تلاش می کند تا بر ترس از حیوانات فایق آمده و آنها را از خود براند. اما از برخی از جانوران او همچنان خواهد ترسید. در سن پنج سالگی خیالبافی در کودک قوی بوده و همین خود باعث خواهد شد که او بیشتر به سراغ تخیلات و تصورات رفته و از موجودات خیالی که مخلوق ذهنش هستند بترسد. در حالی که در شش سالگی در عین جرأت و بی باکی، از شکستگی، خون و زخم و آسیبهای بدنی می ترسد. گاهی اوقات تنبیه فراوان از طرف والدین باعث خواهد شد کودک عصبی شده و در خواب کابوسهایی را ببیند که حتی هنگام بیداری هم وی را رها نکنند. آنان در مکانهای تاریک دچار خیالپردازی با واژه هایی همچون هیولا، جادوگر و ... شده و لذا از رفتن به توالت خودداری نموده و شبها خود را خیس می کنند. در یک چنین وضعیتی والدین می توانند با استفاده از روشهای درمانی همچون شعر و سرودخوانی و قصه گویی در کاهش تدریجی ترس کودک به او کمک نمایند و برای منحرف ساختن ذهن کودک می توان از او خواست تا بلند بلند بشمارد.

ترس از حیوانات و حشرات نیز به دلیل شناخت ناکافی دختربچه ها و پسربچه ها از زندگی، نحوه تغذیه، شکل ظاهری و حرکات حیوانات، خود را نشان می دهد. در بعضی از کودکان ترس از حیواناتی مانند سگ و گربه و موش و یا مرغ و جوجه ادامه خواهد داشت. در این چنین وضعیتی می توان به عادت سازی کودک به این محرکهای ترس آور پرداخت. به عنوان مثال می توان با خریدن جوجه ای کودک را با مراحل زندگی تغذیه و رشد جوجه و تبدیل آن به مرغ یا خروس آشنا ساخته و ترس غیر منطقی او را از بین برد. انواع ترس در سنین 7 ـ 12 سالگی با آنچه در سنین قبل وجود داشته کاملاً متفاوت خواهد بود. زیرا علاوه بر عامل خانواده، خویشان، بستگان و عامل تخیل و اوهام، در این سنین عامل مدرسه هم اضافه شده و کودک دچار ترسهای جدیدی می شود.

ترس از رفتن به مدرسه یکی از ترسهای معمولی کودکان بوده که سبب ناراحتی و آزار والدین بوده و گاه به صورت وحشت و اضطراب به هنگام خروج از منزل ظاهر می شود. ترس از مدرسه در دخترها بیشتر از پسرها بوده و علت اصلی این نوع ترس اضطراب ناشی از جدایی از والدین می باشد. این گونه ترسها معمولاً همراه با عوارض جسمانی همچون دل درد، سردرد و استفراغ می باشد. در هشت سالگی ترس از آب و آتش و در ده سالگی ترس از کتک خوردن، جواب دادن به درس در دختران و پسرها مشهود خواهد بود. به نظر بسیاری از متخصصان، واکنش ترس نشانه سلامت عصبی کودک می باشد و وجود آن برای ادامه حیات وی ضروری می باشد. اما چنانچه ترس بچه ها شدید باشد به گونه ای که موجب اختلال در زندگی روزمره و یا خواب او شود و یا به انزوا و غم و غصه اش منجر گردد، در آن زمان باید در پی چاره ای بود. در هر حال، باید توجه داشت که پدر و مادر و معلمان وظیفه دارند از انتقال ترس نامعقول به فرزندان و شاگردانشان جلوگیری نمایند. ریشه و پایه بسیاری از ترسها را باید در دوران کودکی جستجو نمود و اگر پدر و مادر و مربیان کودک با اصول و روشهای صحیح تربیتی آشنا باشند و طبیعت کودک خود را بشناسند، اساسا زمینه ای برای پیدایش ترسهای غیر منطقی در کودک رشد نخواهد یافت. در این ارتباط باید توجه داشت ترس در سنین بلوغ شکل دیگری به خود گرفته و متوجه جنبه های شخصیتی می شود. در این سنین ترسها جنبه تعمیمی داشته و همراه با اضطراب بوده و به علت استدلالی بودن فرد، ترسهای دوران کودکی کمرنگ می شوند. در این سنین ترس از غلط بودن عقیده، احساس بغض در عمل، رفتار و گفتار، ترس از تخلف و گناه، نوجوان را آزار داده و باعث می شود که گاهی او از انزوا سر در آورده و یا از اجتماع روی گردان شود.

نوجوانان از طرد شدن و تحقیر می ترسند و خطر پریشانی خود را به طور اغراق آمیزی درک می کنند. آنان با پیدایش ناگهانی صفات جنسی، بیش از پیش به تغییرات ظاهری بدن خود توجه می نمایند. نوجوانان از ناهماهنگی رشد اعضای بدن، کوتاهی و بلندی قد، چاقی و لاغری بیش از حد، پیدایش لک و دانه های چربی بر روی صورت و بدن خود دچار اضطراب و ناراحتی و ترس می شوند. بنابراین یک کنایه، اشاره، تشویق و یا تنبیه می تواند موجی از خشم و نفرت و ترس و دلهره را برای آنان به همراه داشته باشد. در این زمان چه بسا که پدر و مادر هم، کمک به نوجوان خود، برای غلبه بر ترسهای دشوار اجتماعی را بی فایده تشخیص بدهد چرا که ممکن است نوجوانان نظرات والدین خود را نسبت به اینکه چه بپوشند یا چگونه خودشان را با جامعه هماهنگ بدارند قبول نداشته باشند.

در هر صورت پاره ای از راههای پیشگیری ترس در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

1ـ هرگز والدین از ترساندن به عنوان ابزاری برای تربیت فرزندان خود استفاده ننمایند.

2ـ حتی المقدور کودک تنها نباشد و نماند.

3ـ کودک برای روبه رو شدن با موقعیتهای ترسناک آماده شود.

4ـ حس اعتماد به نفس در کودکان تقویت شود.

5ـ از تلقینها و بدآموزیهای غلط خودداری شود.

6ـ کودک و نوجوان از تماشای فیلمها و صحنه های وحشت آور منع شود.

 

منابع:

 

1ـ نوابی نژاد، شکوه، رفتارهای بهنجار و نابهنجار در کودکان و نوجوانان.

2ـ پارسا، محمد، روان شناسی رشد.

3ـ شریعت مداری، علی، روان شناسی تربیتی

چهارشنبه 11/9/1388 - 11:29
كودك
 

  اگر پدر، مادر یا سرپرست کودکی هستید، بسیار اتفاق افتاده که او را در حال ترس ببینید یا حتی فکر ترسیدن را در ذهن او بیابید. چگونه میتوان به کودکانمان کمک کنیم که ترس را از خود دور کنند؟

- کودک را تشویق کنید که پرسش کند و دغدغه‌های ذهنی‌اش را به شما بگوید.
- با آرامش به گفته های او گوش فرا داده و با مهربانی پاسخ سوالاتش را بدهید.
- از او بخواهید تا درباره ی چیزی که می‌ترسد بیشتر گفتگو کند.

- به روشی با کودک ارتباط برقرار کنید که با گروه سنی او همخوانی داشته باشد. خیلی فنی و پیچیده سخن نگویید؛ بلکه مسائل را قابل فهم و ملموس برایش باز کنید.
- روراست باشید. حقایق را برایشان بازگو کنید و سعی کنید اتفاقات ناخوشایندی را که روی داده با صداقت شرح دهید.
- اگر کسی از نزدیکان او درگذشته است، حقیقت را برایش بگویید. سعی نکنید به او وانمود کنید که آن شخص خوابیده است. اینکار شما به جای آن که به او آرامش دهد، ترس از خواب را نیز به وی منتقل می‌کند.

- چیزهایی که باعث ترسش می‌شوند را پیدا کنید. از خودش نیز کمک بخواهید، شاید گفته های شما او را قانع کند که ترسش بی‌مورد است.
- راه‌های مثبت فکر کردن را به کودک یاد بدهید. به او بگویید که همه چیز و همه کس او را دوست دارند و هیچ آسیبی به وی نمی‌رسانند.
- به گفته ها و رفتارهایش توجه کنید، شاید نوع بازی کردن و نقاشی‌های کودک احساسات درونی او را برایتان به تصویر بکشد؟

- از کودک بخواهید تا درباره نقاشی‌ها و مسائلی که او را به کشیدن چنین تصویری تشویق کرده صحبت کند.
- اگر حس می‌کنید راهنمایی‌های شما برای درمان فرزندتان موثر واقع نمی‌شود، با یک روانشناس کودکان مشکلات خود را مطرح کنید.
- سعی کنید تا حواس او را به مسائل گوناگون و مفرحی که برایش جذاب است معطوف دارید تا راهیابی افکار منفی و ترس‌آور را به ذهنش مسدود کرده باشید.

- او را مطمئن کنید که اگر هم اتفاق بدی برایش روی دهد شما کنارش هستید و هیچوقت تنها نیست.
- شما نقش بسیار مهمی در زندگی فرزندتان دارید. از این نقش غافل نمانید

چهارشنبه 11/9/1388 - 11:28
كودك
اینکه چرا کودکان مى‌ترسند مورد توجه بسیارى از صاحب‌نظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخى از محققان عوامل زیستى را به عنوان علت برخى از ترس‌ها عنوان کرده‌‌اند و برخى دیگر عوامل روان‌شناختی، عوامل خانوادگى و سایر عوامل را مطرح کرده‌‌‌اند. در برخى اوقات ترسى که کودک از خود نشان مى‌دهد به یک نیاز روانى ارتباط دارد. مثلا کودکى که ترس از مدرسه را نشان مى‌دهد ممکن است از لحاظ روانى وابستگى زیادى به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگى او دارد. گاهى اوقات یک تغییر در شیوه زندگى مثل تغییر محل سکونت، جدا شدن از والدین و ... به صورت ترس از تاریکی، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان مى‌دهد. بنابراین مى‌توان گفت برخى از ترس‌‌هاى مشخص و معین کودک مى‌تواند ریشه‌هاى روانشناختى داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخى اوقات این خانواده است که مشکل‌ ترس را در کودک به وجود مى‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مسئله خاصى را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. کودکى که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین خانواده خود شروع به شناسایى محیط‌ها و موقعیت‌هاى امن از ناامن‌ مى‌نماید. و در این راستا کاملا متکى بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان مى‌دهد براى او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهاى مختلف مى‌آموزد که چه چیزى ترسناک است و چه چیزى ترسناک نیست. گاهى اوقات ترس کودک ناشى از شیوه‌هاى زیستى غلط والدین است. والدینى که براى وادار کردن کودک به انجام کارى او را تهدید مى‌کنند و یا از چیزى مى‌ترسانند. مثلا مادر به کودک خود مى‌گوید اگر شلوغ کنى مى‌روم و دیگر بر نمى‌گردم یا براى وادار کردن او به خوردن دارو او را از آمپول مى‌ترساند. فشار روانى که به این طریق والدین به کودکان خود وارد مى‌کنند، مى‌تواند به صورت ترس‌هاى مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتى‌ها و اضطراب‌هاى روانى اغلب با مواردى از قبیل ترس و ... مشخص مى‌شوند. از جمله عوامل دیگر شرایطى است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف‌ دو اتومبیل‌ و دزد و ... همین طور است تماشاى فیلم‌هاى ترسناک و وحشت‌انگیز که با تاثیرى که روى قدرت تخیل کودک مى‌گذارد موجب وسعت یافتن این صحنه‌ها و شاخ و برگ‌ داده شدن آنها در ذهن کودک مى‌شود و ترس و وحشت زیادى را در کودک ایجاد مى‌کند.

چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟

در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخى از ترس‌ها در سنین خاصى طبیعى‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایى بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادى نباید چنین مدت زمانى طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانى به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین مى‌رود. همین طور براى تشخیص ترس‌هاى غیرعادى باید به نوع ترس نیز توجه داشت. هرچند گاهى اوقات کودکان از چیزى مى‌ترسند ولى این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصى در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمى‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانى که نوع ترس کودک غیرعادى است و نیاز به مداخلات درمانى دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت‌زده مى‌شود و رفتارهایى از خود نشان مى‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.

براى درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟

روانشناسان براى کاهش ترس‌هاى کودکان راه‌هاى زیادى را توصیه مى‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه مى‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگى آنها در کاهش ترس کودک مى‌تواند به جاى درمان، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا به تدریج از بین مى‌رود و لازم است والدین با خونسردى و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند. توصیه‌ بعدى روانشناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسى که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هرچند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیرمنطقى و نامعقول به نظر مى‌رسد اما خود کودک چنین احساسى ندارد و نمى‌تواند غیرمنطقى بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکى نخواهد کرد. حتى زمانى که کودک تحت نظر یک متخصص یا روانشناس درمان مى‌شود، اگر عامل اصلى ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌اى نخواهد داشت. مثلا زمانى که خود مادر از تاریکى مى‌ترسد، هرچند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایى را از روانشناس و مشاور خود دریافت مى‌کند، اما الگویى که درخانه از رفتار مادر مى‌پذیرد الگویى قویتر است که نتایج یک درمان ثمربخش را از بین مى‌‌برد. بنابراین لازم است علل اساسى ترس کشف و مرتفع شوند
چهارشنبه 11/9/1388 - 11:27
كودك

همه كودكان در چند مقطع سنی در زندگیشان دچار ترس و وحشت می شوند و این معمولاً یك بخش طبیعی از رشد آنها محسوب می گردد. این ترس ها در صورتی غیر طبیعی هستند كه به صورت دائمی و به مدت طولانی در كودك باقی بمانند یا ذهن كودك را به طور كامل اشغال كنند، كه این ترس در تمام فعالیت های عادی آنها مداخله داشته و تأثیر می گذارد و اگر كودك نتواند از آن رهایی یابد مبتلا به بیماری تشویش كه همان ترس بی مورد و بی اساس است می گردد.

 

آیا تــرس بی اساس به سن و سطح رشدی كودك بستگی دارد؟

برای مثال در یك كودك 2 ساله ترس از نشستن روی لگن دستشویی، طبیعی است ولی در یك كودك 8 ساله همان ترس كاملاً غیرعادی و بی اساس است. كودكان نوپا معمولاً از تنهایی (جدا شدن از پدر یا مادر)، اصوات آزار دهنده، زمین خوردن، حیوانات و حشرات، استفاده از لگن توالت، حمام كردن و تاریکی هنگام خواب می ترسند.

 

ترس در میان كودكان پیش دبستانی شامل ترس از حیوانات و حشرات، غول ها و ارواح، گم شدن، طلاق، از دست دادن پدر یا مادر، و تاریكی هنگام خواب می باشد. كودكانی كه تازه به مدرسه می روند از چیزهایی مانند تنهایی، بعضی صداها، زمین خوردن، ورود به مكان جدید (به خصوص ورود به مدرسه) و تاریكی هنگام خواب ( در بچه های كوچكتر ) و وازدگی های اجتماعی، جنگ، فضاهای جدید و ترس از دزد ( در بچه های بزرگتر )می ترسند. نوجوانان (كه به سن بلوغ رسیده اند) معمولاً از دزد، موقعیت های جدید (مثل رفتن به دانشگاه و...) جنگ، طلاق و روابط غیرمعمول واهمه دارند و می ترسند. این قبیل ترس ها در كودكان در تمام گروه های سنی، در بعضی از دوران های زندگیشان ممكن است افزایش یابد:

  • تـــولد یك فرزند جدید در خانـــواده
  • نقل مكــــان از خانه ای به خانه دیگـــــــر
  • طــــــــلاق و غیــــــره ... 

حتی بعضی اوقات بعد از وقوع یك اتفاق تحریك كننده، ترس در كودكان تقویت می گردد مثلاً افتادن در آب، سوختن بر اثر تماس با یك شیء داغ یا فرار كردن از یك سگ. بعضی كودكان نسبت به كودكان دیگر بیشتر می ترسند و این بستگی به روحیات و خلق و خوی آنها دارد. والدینی كه همیشه نگران هستند و در تشویش به سر می برند یا زود در مقابل هرچیز عكس العمل نشان می دهند، فرزندانشان اغلب دارای همان روحیات هستند و همیشه در ترس و واهمه قرار دارند.

 

چگونگـــی برخورد با تـــرس در كـــودكان

۱- هرگز احساسات و ترس در كودك را بی ارزش نشمارید و هیچ گاه به خاطر ترسیدنش او را تحقیر نكنید و بدانید كه بی توجهی به چیزهایی كه او را می ترساند كمكی به حل مشكل نمی كند. 

۲- از او بخواهید علت ترسش را بگوید و درباره آن با او صحبت كنید، این راه در صورتی كه ترس كودك ناشی از وقوع یك اتفاق تحریك كننده باشد، بسیار مفید است. 

۳- بیش از حد لزوم از او مواظبت نكنید و اجازه بدهید او خودش از چیزهایی كه می ترسد دوری كند و كودك را هیچ وقت به انجام دادن كارهایی كه از آن واهمه دارد وادار نكنید. 

۴-بیش از حد عكس العمل نشان ندهید زیـــــرا توجه زیاد شما باعث تقویت تـــرس در كـــودك می شود. 

۵- به كودك دلداری دهید تا یاد بگیرد بر ترسش مسلط گردد. برای مثال اگر او از رفتن به یك مدرسه جدید می ترسد، باید با او همدردی كنید و برایش توضیح دهید. به عنوان مثال بگویید : "من می دانم كه از رفتن به این مدرسه هراس داری و شاید از این كه دوستان جدیدی پیدا می كنی نگران هستی؛ ولی من فكر می كنم در آن لحظه احساس خیلی بهتری خواهی داشت. "  

۶- با او در مورد چیزهایی كه او را می ترساند گفت وگو كنید. به او یادآوری كنید كه قبلاً هم دوستان جدید زیادی پیدا كرده بود و او را تشویق كنید كه به مدرسه برود. راه حل مفید دیگر این است كه شما برایش نقش بازی كنید كه چه طور با مردم روبه رو شود و خودش را معرفی كند. 

۷- یادش بیاورید كه قبلاً هم در یك زمانی از چیزی می ترسیده و بعد از مدتی ترسش ریخته و دیگر از آن نمی ترسد. 

۸- به او قوت قلب بدهید و به او كمك كنید تا با ترس روبه رو شود. در ضمن در یك دوره طولانی، صلاح نیست دائم به او یاد بدهید كه از هر چیزی كه می ترسد دوری كند.

 

ســــــــرانجام ایـــنکـــــــه : 

اگر ترس تبدیل به یك بیماری شود و به هیچ طریقی نتوان ترس را از بین برد مخصوصا اگر در رشد و فعالیت های روزمره كودك تأثیر بگذارد، می بایست جهت درمان به یك روان پزشك كودك مراجعه كنید.

 

والدین عــــزیـــــز هــــرگــــز و تحت هیچ شـــرایطــی :

احساسات و ترس در كودك را بی ارزش نشمارید و هیچ موقع به خاطر ترسیدنش او را تحقیر نكنید و بدانید كه بی توجهی به چیزهایی كه او را می ترساند كمكی به حل مشكل نمی كند

منبع  نیمتنی

 

چهارشنبه 11/9/1388 - 11:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته