• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 3989روز قبل
دعا و زیارت
احترام پرندگان به امام هادی علیه السلام

ابوهاشم جعفری می‌گوید:

متوکل تالار آفتابگیری درست کرده بود که پنجره‌های مشبک داشت و داخل آن پرندگان خوش آواز را رها ساخته بود. روزهایی که سران حکومت برای سلام رسمی و تبریک نزد او می‌آمدند، متوکل درون همین تالار می‌نشست اما بر اثر سر و صدای پرندگان، نه حرف دیگران را می‌شنید و نه دیگران حرفش را می‌شنیدند.

فقط وقتی که امام هادی علیه السلام وارد می‌شدند تمام پرندگان ساکت و آرام می‌شدند و تا وقتی امام هادی از آنجا خارج نمی‌شد سر و صدایی شنیده نمی‌شد.

آگاهی امام هادی علیه السلام از سؤال ذهنی اصحاب

محمد بن شرف می‌گوید:

همراه امام هادی علیه السلام در یکی از کوچه ‌های مدینه راه می‌رفتم. خواستم از امام هادی علیه السلام مسأله‌ای بپرسم اما قبل از این که سوالم را مطرح کنم، امام به من فرمود: «ما در جای شلوغی هستیم و مردم در رفت‌ و آمدند. اکنون زمان خوبی برای سوال ‌کردن نیست.» (2)


امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ جوان غافل

ابوحسین سعید پسر سهل بصری ملّاح می‌گوید:

روزی امام هادی علیه السلام به مجلس ولیمه یکی از فرزندان خلیفه عباسی دعوت شد. همراه امام وارد مجلس شدیم. حاضران با دیدن امام به احترامش سکوت کردند. ولی جوانی در این مجلس حضور داشت که احترام امام هادی را نگه نداشت و در مجلس به خنده و حرف‌های یاوه مشغول بود. در این هنگام حضرت هادی علیه السلام رو به او کرد و فرمود: «در خنده زیاده‌روی می‌کنی و از یاد خدا غافل هستی، در حالی که سه روز بعد در قبرستان خواهی بود.»

جوان ساکت شد و چیزی نگفت. ما روزها را شمارش کردیم، دقیقا پس از سه روز از دنیا رفت و همان روز به خاک سپرده شد. (3)


امام هادی علیه السلام و تبدیل خاک به طلا

داود بن قاسم جعفری می‌گوید:

یک سال پیش از سفر حج، برای وداع با امام هادی علیه السلام وارد شهر سامرا شدم. امام مرا تا بیرون شهر بدرقه کرد. آنگاه از مرکب خویش پیاده شد و روی زمین با دست خود دایره‌ای کشید و فرمود: «ای عمو، آنچه را در این دایره هست برای مخارج و هزینه سفر حج‌ات بردار.»

همین که دست بر خاک گذاشتم، شمشی به وزن دویست مثقال از طلا به دستم آمد.(4)


امام هادی علیه السلام و شِفای نابینا

هاشم بن زید می‌گوید:

با چشمان خود دیدم که کوری را نزد امام هادی علیه السلام را آوردند و امام، او را بینا کرد. و نیز دیدم که با گِل، پرنده‌ای درست کرد و در آن دمید، و پرنده جان گرفت و به پرواز درآمد.

به امام گفتم: «میان شما و حضرت عیسی علیه السلام تفاوتی نیست!»

امام فرمود: «اَنَا مِنهُ و هُوَ مِنِّی»؛ من از او هستم و او از من است. (5)


امام هادی علیه السلام و نجات جان یونس نقاش

روزی یونس نقاش با دل ترسان و مضطرب نزد امام هادی علیه السلام رفت و گفت: «ای آقای من، تو را درباره خانواده‌ام سفارش به نیکی می‌کنم.»

امام فرمود: «چه خبر شده؟»

یونس گفت: «تصمیم گرفتم از این جا بروم.»

امام هادی علیه السلام در حالی که تبسمی بر لب داشت فرمود: «چرا؟»

یونس گفت: «موسی بن بغا (یکی از مقامات حکومت بنی‌عباس) نگینی به من سپرد که بسیار ارزشمند و قیمتی است و از من خواست روی آن نقشی حک کنم. موقع کار این نگین دو نیم شد. فردا قرار است آن را تحویل بدهم و در این صورت یا هزار تازیانه می‌خورم یا مرا می‌کشند.»

حضرت هادی علیه السلام فرمود: «به منزلت برگرد. تا فردا جز خیر چیزی نخواهد بود.»

فردا یونس دوباره ترسان و لرزان خدمت امام هادی علیه السلام رسید و اظهار داشت: «مامور آمده و نگین را می‌خواهد.»

امام فرمود: «برگرد که جز خیر نخواهی دید.»

یونس پرسید:«ای آقای من، به او چه بگویم؟»

امام تبسمی کرد و فرمود: «برگرد و به آنچه به تو می‌گوید گوش بده. جز خیر نخواهد بود.» یونس رفت و پس از مدتی با لبان خندان بازگشت. به امام گفت: «ای سید من! مامور می‌گوید کنیزانم با هم اختلاف دارند. آیا می‌توانی این نگین را دو نیمه کنی تا ما نیز تو را بی‌نیاز کنیم؟»

امام هادی علیه السلام خشنود شد و رو به آسمان عرض کرد: «خدایا حمد از آنِ توست که ما را از آن گروهی قرار دادی که تو را ستایش کنند.» (6)


دعای امام هادی علیه السلام و شفای بیمار

ابوهاشم جعفری می‌گوید:

مردی در شهر سامراء به بیماری پوستی بَرَص مبتلا شد، تا آنجا که زندگی بر او تلخ و ناگوار گشت. روزی یکی از دوستانش به نام ابوعلی فهری به او گفت: «اگر خدمت امام هادی علیه السلام بروی و از او بخواهی برایت دعا کند، انشاءالله بیماری‌ات خوب شود.»

این شخص بیمار روزی هنگام بازگشتِ امام هادی علیه السلام از خانه متوکل، در مسیر راه امام نشست و همین که چشمش به امام افتاد برخاست که نزدیکش شود و از او درخواست دعا کند، اما امام سه بار به او فرمود: «خداوند تو را عافیت عنایت فرماید.»

ابوعلی فهّری به مرد بیمار گفت: «امام برایت دعا کرده است پیش از آن که از او بخواهی. برو که حتماً به ‌زودی خوب می‌شوی.»

مرد بیمار به خانه‌اش برگشت، شب خوابید و صبح که از خواب برخاست هیچ نشانی از بیماری بر پوستش نبود. (7)


امام هادی علیه السلام و استفتائات متوكل

1- متوكل كاتب و نویسنده‌ای نصرانی داشت كه به او بسیار احترام می‌گذاشت و به خاطر علاقه‌ای که به او داشت او را با كنیه (ابو نوح) صدا می‌زد. عده‌ای از كاتبان، نویسندگان كاخ این عمل را نادرست خوانده و گفتند: (جایز نیست كافر را با كنیه صدا بزنیم ). متوكل از فقها استفتا كرد و نتیجه منجر به دو نظر گردید: گروهی آن را جایز دانستند و گروهی منع كردند. متوكل ناچار از امام استفتا نمود و ماجرا را نوشت. امام هادی علیه السلام در پاسخ نوشتند: "بسم الله الرحمن الرحیم تَبَّت یَدَا اَبِی لَهَبٍ وَ تَب"(آیه اول سوره مسد). این پاسخ بدیع از بی‌نظیرترین پاسخ‌های عالم فتوا بشمار می‌رود و حضرت با استفاده از این آیه نه تنها جواز كنیه گذاری كافر را ثابت می‌كند بلكه وقوع آن را نیز در قرآن یعنی معتبرترین مدرك فتوا نشان می‌دهد. متوكل نیز از پاسخ حضرت قانع شد و به آن عمل كرد.(8)


2- متوكل بیمار شد و نذر كرد اگر بهبود یافت دینارهای (بسیاری) صدقه بدهد. پس از آن كه سلامتی به او بازگشت خواست نذر خود را ادا نماید، فقها را جمع نمود تا مقدار دقیق بسیار(كثیره) را تعیین كنند و آنان درباره تعیین واحد خاصی برای (بسیار) به جایی نرسیدند. ناچار متوكل از امام پرسش نمود و حضرت پاسخ داد: " باید 83 دینار صدقه دهی" ‌فقها از این جواب تعجب كردند و به متوكل گفتند: بپرس مبنا و مدرك این فتوا چیست؟ متوكل بر این اساس از حضرت دلیل فتوا را خواست. حضرت جواب فرمودند: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: (خداوند شما را در مواطن و مواقف بسیاری یاری كرد) - سوره توبه/ 25- و همه خاندان ما روایت كرده‌اند كه مواطن و مواقفی كه در جنگ‌ها و غزوات خداوند پیامبرش را در آنها یاری كرد 83 موطن بوده است.(9)


3- مرد نصرانی كه با زن مسلمانی مرتكب عمل خلاف شده بود نزد متوكل آوردند همین كه خلیفه خواست بر او حد شرعی جاری كند آن مرد مسلمان گشت. یحیی بن اكثم گفت: "اسلام این مرد، شرك و عمل گذشته او را از بین برد (و دیگر حدی بر او اجرا نباید گردد). یكی دیگر از فقها گفت: باید او را سه حد بزنند. و هر یك فتوایی داد تا آن كه متوكل تصمیم گرفت از امام استفتا كند. لذا طی نامه‌ای موضوع را بیان كرد و از حضرت نظر خواست. امام در جواب نوشت: (باید آنقدر او را بزنند تا بمیرد) این فتوا به مذاق یحیی و دیگر فقها خوش نیامد، و نپذیرفتند و گفتند: "نه كتاب خدا گواه این مدعاست و نه سنّت پیامبر آن را تایید می‌كند." متوكل به امام علیه السلام نامه‌ای نوشت و در آن یادآور شد كه فقهای مسلمین فتوای ایشان را نپذیرفته‌اند و آن را خلاف كتاب و سنت می‌دانند و افزود (پس برای ما منبع فتوا را بیان كن)؟ امام در جواب نوشت: (بسم الله الرحمان الرحیم خداوند متعال درباره كافران می‌فرماید: فَلَمَا رَأَوا بَأسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحدَهُ وَ كَفَرنَا بِمَا كُنّا بِهِ مُشرِكِین، فَلَم یَكُ یَنفَعُهُم اِیمانُهُم لَمَّا رَأَوا بَأسَنا) - مؤمن/ 84 و85 - پس آنگاه كه شدّت قهر و عقاب ما را به چشم دیدند در آن حال گفتند ما به خدای یكتا ایمان آوردیم و به همه بت‌هایی كه شریك خدا می‌دانستیم كفر ورزیدیم، اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هیچ سودی نبخشید. متوكل این فتوا (و استنباط از آیه) را پذیرفت و دستور داد تا حكم را بر آن مرد اجرا كنند.


امام هادی علیه السلام و توطئه یحیی بن اَكثَم

یحیی بن اكثم سؤالاتی را از قبل آمده كرده و آنها را برای آزمودن امام هادی علیه السلام در نظر گرفته بود به امام علیه‌السلام ارائه نموده و خواستار جواب از حضرت شدند. حضرت سؤالات را گرفتند و به آنها پاسخ دادند كه برخی سؤالات و جواب‌های حضرت امام هادی علیه السلام عبارتند از:

سوال1: خداوند در قرآن می‌فرماید: " قَالَ الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِن الكِتابِ أنَا آتِیكَ بِهِ قَبلَ أن یَرتَدَّ اِلَیكَ طَرفُكَ" - سوره نمل/ 40- ؛ آن كه نزدش بهره‌ای از كتاب بود (به سلیمان) گفت: من تخت(ملكه سبأ) را قبل از آن كه پلك بزنی نزدت حاضر خواهم كرد. سؤال كننده حضرت سلیمان و پاسخ دهنده آصف (ابن بَرخیا) است آیا سلیمان پیامبر به علم آصف نیازمند است؟

جواب امام - سلیمان به آنچه آصف می‌دانست و فراتر از آن عالم و آگاه بود لیكن می‌خواست به امّت خود اعم از جن و انس بفهماند كه حجت پس از او آ‎صف است و آنچه آصف انجام داد از سلیمان آموخته بود به امر پروردگار تا در پیشوایی و ولایت وی اختلاف به وجود نیاید و حجت بر همگان تمام باشد.


سوال2- خداوند در قرآن كریم می‌فرماید: (فَاِن كُنتَ فِی شَكٍّ مِمّا اَنزَلنَا اِلَیك فََسئَل الّذینَ یَقرَؤُونَ الكِتابَ) - سوره یونس/ 94- (اگر در آنچه بر تو فرو فرستاده‌ایم شك داری پس از قاریان كتب آسمانی بپرس) اگر مخاطب آیه خود پیامبر باشد پس او نیز شك كرده است (و دچار تردید شده است) و اگر مخاطب آیه كسی دیگری است پس قرآن بر چه كسی نازل شده است؟

جواب امام- مخاطب آیه شخص پیامبر است و كمترین شك و تردیدی درباره آنچه بر او نازل شده بود نداشت لیكن جاهلان می‌گفتند:frown:چرا خداوند از ملائكه پیامبری مبعوث نكرد؟ و چرا خداوند پیامبر خود را از خوردن، آشامیدن و رفت و آمد در معابر و بازارها بی‌نیاز نساخت؟) لذا خداوند به رسول اكرم وحی نمود در حضور معترضان جاهل از قاریان كتاب "تورات" بپرسد. (آیا خداوند تاكنون پیامبری را كه نه بخورد و نه بیاشامد و نه در بازارها رفت و آمد كند فرستاده است؟(و چون چنین نیست ای محمد تو نیز مانند آنان هستی و در این موارد با دیگران فرقی نداری) و این كه خداوند تعبیر: "فإن كنت فی شك؛ اگر شك داری" را به كار می‌برَد - با آن كه پیامبر هرگز شك نداشته است- برای رعایت انصاف در گفتگو و مجادله است كه خداوند در آیه مباهله می‌فرماید: (فَقُل تَعَالَوا نَدعُ اَبنَائَنا و اَبنَائَكُم و نِسائَنا و نِسائَكُم و اَنفُسَنا و اَنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَةَ اللهِ عَلی الكاذِبین) - آل عمران/ 61- بگو: "ای كافران" بیایید همگی فرزندان، همسران و خود را بخوانیم سپس به مباهله بپردازیم و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم . اگر خداوند می‌فرمود: بیایید لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، آنان دعوت حق را نمی‌پذیرفتند. لذا با آن كه خداوند می‌دانست فرستاده و پیامبرش راستگوست و ادای وظیفه كرده است و همچنین خود پیامبر نیك می‌دانست كه در گفته‌هایش صادق است لیكن ترجیح داد انصاف در گفتار را رعایت كند و دروغگویان را مردد قرار دهد

سوال3- خداوند می‌فرماید: "وَ لَو أنَّما فِی الارضِ مِن شَجَرَةٍ اَقلامٌ وَالبَحرُ یَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَةَ اَبحُرٍ مَا نَفَدَت كَلِماتُ اللهِ" – لقمان/ 26- (اگر تمامی درختان عالم قلم شود و دریا به اضافه هفت دریای دیگر مركب گردد نخواهند توانست كه كلمات الهی را بنگارند و به پایان رسانند) این دریاهای هفتگانه چه نام دارند و كجا هستند؟

جواب امام- مطلب از همین قرار است و اگر تمامی درختان عالم قلم شوند و تمام زمین تبدیل به چشمه و دریا شود - مانند طوفان نوح - نمی‌توانند كلمات الهی را به پایان رسانند. امّا این دریاها عبارتند از: عین الكبریت، عین الیمن، عین برهوت، عین الطبریه، چشمه گرم ماسیدان (ماسبدان در تحف العقول) معروف به "سان" چشمه آب گرم افریقیه معروف به "لسنان" و عین با حوران. و كلمات الهی كه پایان نپذیرد ماییم كه تمامی فضائل و صفاتمان به قلم نخواهد آمد.

سوال 4- خداوند می‌فرماید: "وَ فیها مَا تََشتَهِیهِ الاَنفُسُ وَ تَلَذَّ الاَعیُنُ، در بهشت آنچه دل خواهد و چشم را خوش آید یافت شود" - سوره زخرف/ 71- دل حضرت آدم نیز هوای خوردن گندم كرد پس چرا مجازات گشت و از بهشت رانده شد؟

جواب امام- در بهشت آنچه دل آدمی بخواهد و چشم ببینند از خوردنی و نوشیدنی و سرگرمی یافت می‌شود و خداوند تمام آنها را بر حضرت آدم مباح ساخت، اما درختی كه خداوند آدم و حوا را از نزدیك شدن و خوردن میوه آن منع كرد، درخت(حسد) بود. خداوند از آدم و همسرش عهد گرفت كه با چشم حسادت به هیچ یك از مخلوقات ننگرند و بر آن كه از فضل الهی برخوردار است حسد نورزند لیكن آدم فراموش كرد و خداوند عزم او را سست یافت.


پی‌نوشت‌ها:

1- بحار الانوار، ج 50، ص 148، ح 34.

2- بحارالانوار، ج 50، ص 176.

3- بحارالانوار، ج 50، ص 181، ح 57.

4- بحارالانوار، ج 50، ص 172، ح 52.

5- بحارالانوار، ج 50، ص 185/ شماره 63 از کتاب عیون المعجزات .

6- بحارالانوار، ج 50، ص 125، ح 3.

7- بحارالانوار، ج 50، ص 145، ح 29.

8 - تاریخ بغداد، ج12، ص57.

9- تاریخ اسلام ذهبی و تذكرة الخواص، ص360
چهارشنبه 20/9/1387 - 7:30
دعا و زیارت
 

 

 
بخشی از مراسم پر شور غدیر ، درخواست حسان بن ثابت بود . او به حضرت عرض کرد : یا رسول الله ، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب ( به مناسبت این واقعه عظیم ) سروده ام بخوانم ؟
 
حضرت فرمودند : بخوان ببرکت خداوند .
 
حسان گفت :
ای بزرگان قریش ، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید .
و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند . ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه :
 
أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّد
لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِی
  
وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ
بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِی
  
وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ
وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِی
  
عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ
رِسَالَتَهُ إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِی
  
فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ
بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِی
  
فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ
وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِی
  
فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی
بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِی
  
فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ
وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِی
  
وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ
إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِی
  
وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ
إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِی
  
 
آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد ، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود ، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان ، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای .
 
در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود : هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند ، مولای او بعد از من علی است ، و من فقط به او - نه به دیگری - به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم . پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار ، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار . پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد . پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده .
 
**************************
غدیر
یکی گوید سراپا عیب دارم
یکی گوید زبان از غیب دارم
 
نمی دانم که هستم هرچه هستم
قلم چون تیغ می رقصد به دستم
 
نه دِئبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم
ولیکن خاک پای اهل بیتم
 
الا ساقی مستان ولایت
بهار بی زمستان ولایت
 
از آن جامی که دادی کربلا ر
بنوشان این خراب مبتلا ر
 
چنان مستم کن از یکتا پرستی
که از آهم بسوزد ملک هستی
 
هزاران راز را در من نهفتی
ولی در گوش من اینگونه گفتی
 
زاحمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندرین یک میم غرق است
 
یقینا میم احمد میم مستیست
که سرمست ازجمالش چشم هستیست
 
زاحمد هر دو عالم آبرو یافت
دمی خندیدو هستی رنگ وبو یافت
 
اگر احمد نبود آدم کجابود
خدا را آیه ای محکم کجا بود
 
چه می پرسند کین احمد کدام است
که ذکرش لذت شُرب مدام است                           

 


 
همان احمدکه آوازش بهار است
دلیل خلقت لیل النهار است
 
همان احمد که فرزند خلیل است
قیام بت شکن هارادلیل است
 
همان احمدکه ستارُالعیوب است
دلیل راه و علّامُ الغیوب است
 
همان احمدکه جامش جام وحی است
به دستش ذوالفقار امر و نهی است
 
همان احمد که ختم الانبیاء شد
جناب کُنتُ کنزاً مخفیا شد
 
همان اوّل که اینجا آخر آمد
همان باطن که برما ظاهرآمد
 
همان احمد که سرمستان سرمد
بخوانندش ابوالقاسم محمّد
 
محمد میم و حاء و میم و دال است
تدارک بخش عدل و اعتدال است
 
محمد رحمةٌ للعالمین است
شرافت بخش صد روح الامین است
 
محمد پاک و شفاف و زلال است
که مرآت جمال ذوالجلال است
 
محمد تا نبوت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت
 
ولایت بادۀ غیب و شهود است
کلید مخزن سرّ وجود است
 
محمد با علی روز اخوت
ولایت را گره زد بر نبوت
 
محمد را علی آیینه دار است
نخستین جلوه اش در ذوالفقار است
 
به جز دست علی مشکل گشا کیست
کلیدکُنتُ کنزاًمخفیا کیست
 
کسی دیگر توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرهم گذارد
 
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت
 
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشه گیران خرابات
 
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
 
تمام انبیاء ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند
 
علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که می سوزم در آتش
 
مرا آیینۀ صدق و صفا کن
تجللی گاه نور مصطفی کن
 
" مرحوم آغاسی "

 

**************************
شیعه جوشیده ‏ست از غدیر
جلوه‏ گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
 
رودها با یکدگر پیوست کم‏کم سیل شد
موج مى‏ زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
 
هدیه جبریل بود ? الیوم اکملت لکم ?
وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر
 
با وجود فیض ? اتممت علیکم نعمتى ?
از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
 
بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت
آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
 
بر لبش گل واژه ? من کنت مولا ? تا نشست
گلبن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر
 
? برکه خورشید ? در تاریخ نامى آشناست
شیعه جوشیده ‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر
 
گر چه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت
مى‏ توان انکار دریا کرد حتى در غدیر
           
باغبان وحى مى ‏دانست از روز نخست
عمر کوتاهى‏ست در لبخند گل ها در غدیر
           
دیده ‏ها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند
این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر ؟
 
دل درون سینه‏ ها در تاب و تب بود اى دریغ
کس نمى‏ داند چه حالى داشت زهرا در غدیر
           
" محمد جواد غفورزاده " ( شفق )
 

**************************
به یمن فیض ولایت
ستاره سحر از صبح انتظار دمید
غدیر از نفس رحمت بهار چکید
 
گرفت دست قدر ، رایت شفق بر دوش
زمین به حکم قضا آب زندگى نوشید
           
بر آسمان سعادت ز مشرق هستى
سپیده داد نوید تولد خورشید
           
به باغ ، بلبل شوریده رفت بر منبر
چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید
           
ز خویش رفته ، نواخوان عشق بود و سرود
به بانک زیر و بم ، اسرار خطبه توحید
           
فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت
که خیل غنچه شکفت و به روى او خندید
           
هوا ز عطر گلاب محمدى مشحون
زمین به عترت و آل رسول بست امید
 
رسول ، سدره‏ نشین شد ، على به صدر نشست
پى تکامل دینش خداى کعبه گزید
           
گرفت پرچم اسلام را على در دست
از این گزیده زمین و زمان به خود بالید
           
به یمن فیض ولایت شراب خم الست
به عشق آل على از غدیر خم جوشید
 
" دکتر یحیى حدادى ابیانه "
 
**************************
غدیر نقش ولاى على به سینه ام
غدیر عید همه عمر با على بودن
غدیر آینه‏دار على ولى الله ست
 
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر
غدیر نقش ولاى على به سینه ماست
 
غدیر یک سند زنده ، یک حقیقت محض
غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
           
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه
غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
 
هنوز لاله ? اکملت دینکم ? روید
هنوز طوطى ? اتممت نعمتى ? گویاست
           
هنوز خواجه لولاک را نداست بلند
که هر که را که پیمبر منم ، على مولاست
           
بگو که خصم شود منکر غدیر ، چه باک
که آفتاب ، به هر سو نظر کنى پیداست
           
چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش
خلافتى که دوامش به کشتن زهراست
 
" حاج غلامرضا سازگار "
 
**************************
عرش بر دوش غدیر
در روز غدیر ، عقل اول
آن مظهر حق ، نبیِّ مرسل
 
چون عرش تو را کشید بر دوش
آن ‏گاه گشود لعل خاموش
 
فرمود که این خجسته ‏منظر
بر خلق پس از من است رهبر
 
بر دامن او هر آن که زد دست
چون ذره به آفتاب پیوست
 
ولایت حیدر ، لبخند فاطمه
 
از ولایت ‏عهدی حیدر ، خدا تاج شرف
بار دیگر بر سر زهرای اطهر می‏ زند
 
در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار
فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می‏زند
 
" سیدرضا مؤید "
 
**************************
غدیر ، باب رحمت
باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر
شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر
 
موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر
چشمه ‏های نور جاری شد ز دامان غدیر
 
شد غدیر خُم تجلی‏گاه انوار خد
تا در آن ‏جا جلوه ‏گر شد نور مِصباحُ الهُدی
 
آفرینش را بُوَد بر سوی آن سامان نگاه
ما سوی اللّه‏ منتظر تا چیست فرمان اِله
 
ناگهان خَتمِ رُسُل ، آن آفتاب دین پناه
بر فراز دست می ‏گیرد علی را همچو ماه
 
تا شناساند به مـردم آن ولی اللّه‏ ر
? والِ مَن والاه ? خواند ، ? عادِ مَن عاداه ? ر
 
ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام
بر تو ای روز امامت از همه امت سلام
 
از تو محکم شد شریعت ، وز تو نعمت شد تمام
ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام
 
از ولای مُرتضی دل را چراغان می‏ کنیم
بـا علی بار دگر تجدید پیمـان می‏ کنیم
 
" سیّدرضا مؤید "
 
**************************
مگریز از عهد روز غدیر
بیاویزد آن کس به غدر خدای
که بگریزد از عهد روز غدیر
 
چه گویی به محشر اگر پرسدت
از آن عهد محکم شَبَر یا شُبیر
 
" حکیم ناصرخسرو قبادیانی "
 
**************************
ساقى خم غدیر
باده بده ساقی ، ولى ز خم غدیر
چنگ بزن مطربا ، ولى به یاد امیر
 
وادى خم غدیر ، منطقه نور شد
باز کف عقل پیر ، تجلى طور شد
 
" آیة الله کمپانى "
 
**************************
نوبت خم و غدیر است
امروز بگو ، مگو چه روز است ؟
تا گویمت این سخن به اکرام
 
موجود شد از براى امروز
آغاز وجود تا به انجام
 
امروز ز روى نص قرآن‏
بگرفت کمال ، دین اسلام
 
امروز به امر حضرت حق‏
شد نعمت حق به خلق اتمام
 
امروز وجود پرده برداشت‏
رخساره خویش جلوه ‏گر داشت
 
امروز که روز دار و گیر است‏
مى ده که پیاله دلپذیر است
 
از جام و سبو گذشت کارم‏
وقت خم و نوبت غدیر است
 
امروز به امر حضرت حق‏
بر خلق جهان على امیر است
 
امروز به خلق گردد اظهار
آن سر نهان که در ضمیر است
 
عالم همه هر چه بود و هستند
امروز به یک پیاله مستند
 
" آیة الله میرزا حبیب الله خراسانى "
 
**************************
نام غدیر حک بود بر جبینم
سر زد از دوش پیمبر ، ماه در شام غدیر
تا که جبرائیل او را داد پیغام غدیر
 
مژده داد او را ز ذات حق که با فرمان خویش‏
نخل هستى بار و بر آرد در ایام غدیر
 
دین خود را کن مکمل با ولاى مرتضى‏
خوف تا کى باید از فرمان و اعلام غدیر
 
مى ‏شود مست ولاى مرتضى ، از خود جدا
هر که نو شد جرعه ‏اى از باده جام غدیر شد
 
بپا هنگامه‏ اى در آسمان و در زمین‏
تا ولایت شد على را ثبت ، هنگام غدیر
 
شور و شوقى شد در آن صحراى سوزان حجاز
مرغ اقبال آمد و بنشست بر بام غدیر
 
عشق مولا در دلم از زاد روز من نشست‏
بر جبینم حک بود تا مرگ خود نام غدیر
 
" محمد على سالارى "
 
**************************
آب غدیر آب حیات
اى شرف اهل ولایت ، غدیر
برکه سرشار هدایت ، غدیر
 
زمزم و کوثر ز تو کى بهترند
آبروى خویش ز تو مى‏خرند
 
این که کند زنده همه چیز آب‏
زاب غدیر است نه از هر سراب
 
از ازل این برکه بجا بوده است‏
آینه لطف خدا بوده است
 
" طاهره موسوى گرمارودى "
 
**************************
غدیر ، گل همیشه بهار
گل همیشه بهارم غدیر آمده است‏
شراب کهنه ما در خم جهان باقى است
 
خداى گفت که ? اکملت دینکم ? ، آنک‏
نواى گرم نبى در رگ زمان باقى است
 
قسم بخون گل سرخ در بهار و خزان‏
ولایت على و آل ، جاودان باقى است
 
گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق‏
بنام پاک تو در ذهن مردمان باقى است
 
" سید مصطفى موسوى گرمارودی "
 
**************************
عرش بر دوش غدیر
در روز غدیر ، عقل اول‏
آن مظهر حق ، نبى مرسل
 
چون عرش تو را کشید بر دوش‏
آنگاه گشود لعل خاموش
 
فرمود که این خجسته منظر
بر خلق پس از من است رهبر
 
بر دامن او هر آن که زد دست‏
چون ذره به آفتاب پیوست
 
**************************
تنها در غدیر !!
دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر
موج مى ‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
 
در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ‏
بى‏ گمان بارى رقم مى‏ خورد فردا در غدیر
 
اى فراموشان باطل سر به پایین افکنید
چون پیغمبر دست حق را برد بالا در غدیر
 
حیف اما کاروان منزل به منزل مى ‏گذشت‏
کاروان مى ‏رفت و حق مى‏ ماند تنها در غدیر !!
 
" علیرضا سپاهى لائین "
 
**************************
چراغانى صحراى غدیر
گفت برخیز که از یار سفیر آمده است‏
به چراغانى صحراى غدیر آمده است
 
موج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروز
 
بیعت شیشه ‏اى و آهن پیمان شکنى‏
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى !
 
پس از آن بیعت پر شور على تنها ماند
و وصایاى نبى در دل صحرا جا ماند
 
موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوز
 
" ناصر شعار ابوذرى "
 
**************************
غدیر نقش ولاى على به سینه ما
غدیر عید همه عمر با على بودن‏
غدیر آینه ‏دار على ولى الله ست
 
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر
غدیر نقش ولاى على به سینه ماست
 
غدیر یک سند زنده ، یک حقیقت محض‏
غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
 
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه‏
غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
 
هنوز لاله ? اکملت دینکم ? روید
هنوز طوطى ? اتممت نعمتى ? گویاست
 
هنوز خواجه لولاک را نداست بلند
که هر که را که پیمبر منم ، على مولاست
 
بگو که خصم شود منکر غدیر ، چه باک‏
که آفتاب ، به هر سو نظر کنى پیداست
 
چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش‏
خلافتى که دوامش به کشتن زهراست
 
" حاج غلامرضا سازگار "

**************************
غدیریه

اُنس

خلوصی دارد آبی رنگ و یکتا
زبانزد گشته از یک اُنسِ زیبا
خدا می ‏داند و بس ، برکه خُم
چه حالی می کند با عشقِ مولا علیه السلام .

جام ولا (1)

دو روزِ نیستی ، هستم کن ای عشق
رهایم نه ، که پابستم کن ای عشق
خُمار آلوده حقم بیا باز
به جامی از علی علیه السلام مستم کن ای عشق !

جام ولا (2)

سبو مست از لبِ فرزانه ‏ات شد
? غدیر ? آمد پُر از ? خُم ? خانه ‏ات شد
خدا را شکر از این دل ، چون سرانجام
سرِ عقل آمد و دیوانه ‏ات شد !

دلنواز

تحیر زاده شد در اهلِ بینش
خدا تعریف شد با این گزینش
... وَ یادِ دلْ‏نوازش ناتمام است ،
علی علیه السلام ، مردِ تمامِ آفرینش !

علی ، جمع اضداد

بسوزانْ دیده ، دیگرْ بین شو ای دل
در این بُستان ، شگفتی‏ چین شو ای دل
شگفتی ، جمعِ اضداد است ، آری
ز شورِ ? یا علی ? ، شیرین شو ای دل .

"محمد کاظم بدرالدین "

چهارشنبه 20/9/1387 - 7:12
دعا و زیارت
سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم (ص) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال ، بعدا « حجة الوداع » نام گرفت ، پیامبر اکرم (ص) عازم مدینه گردید .
 
فرمان حرکت صادر شد . هنگامى که کاروان به سرزمین « رابغ » در سه میلى جحفه که میقات حجاج است ، رسید امین وحى در مکانى به نام « غدیرخم » فرود آمد . یه : « یا یها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس » . نازل شد که اى پیامبر ، آنچه از طرف خدا فرستاده شده ، به مردم ابلاغ کن . اگر این کار را نکنى ، رسالت خود را تکمیل نکرده ‏اى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد . سوره مائده ، یه ‏دستور توقف در آن مکان صادر شد . همه مردم ایستادند . وقت ظهر هوا ، بشدت گرم بود . پیامبر اکرم (ص) نماز ظهر را با جماعت ‏خواند سپس در حالى که مردم دور او را گرفته بودند ، بر روى نقطه بلندى که از جهاز شتران برپا شد ، قرار گرفت و با صداى رسا خطبه خواند و سپس فرمود :
« مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید » .
 
سپس مطالبى گرانبها بیان کرد و فرمود :
« من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم ، یکى کتاب خدا و دیگرى عترت و اهل بیت من ، این دو هرگز از هم جدا نشوند . مردم بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید و در عمل به آنها کوتاهى نورزید که هلک مى ‏شوید » .
 
در این هنگام دست على (ع) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفى نمود ، سپس فرمود :
« سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست ؟ همگى گفتند : خدا و پیامبر او داناترند » .
 
پیامبر اکرم (ص) فرمود :
« خدا ، مولاى من و من ، مولاى مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولى و سزاوارترم » .
 
بعد فرمود :
« من کنت مولاه فهذا على مولاه ‏اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و ... »
« اى مردم هرکس من مولاى اویم ، على مولاى اوست ، خداوندا کسانى را که على را دوست دارند ، دوست بدار و کسانى که او را دشمن دارند ، دشمن دار و ... »
 
سپس فرشته وحى نازل شد و یه « الیوم کملت لکم دینکم ... » را نازل فرمود و آن روز در تاریخ اسلام جاودانه و حماسه‏ ساز شد .
 
آرى غدیر ، روز حماسه جاوید ، روز ولایت ، روز امامت ، روز وصیت ، روز اخوت ، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضیت و صراحت شناخته شد . روز نعمت ، روز شکرگزارى ، روز پیام رسانى ، روز تبریک و تهنیت ، روز سرور و شادى و هدیه فرستادن ، روز عهد و پایمان و تجدید میثاق ، روز تکمیل دین و بیان حق ، روز راندن شیطان ، روز معرفى راه و رهبر ، روز آزمون ، روز یأس دشمن و امیدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت ، روزى که پیروان واقعى مکتب حیات‏بخش اسلام آن را گرامى مى‏ دارند و به همدیگر تبریک مى‏ گویند .
 
از احادیث بر مى ‏آید که ائمه : آن روز را جشن مى ‏گرفتند و در آن روز مراسم ویژه ‏اى داشتند ، شبیه مراسمى که ما ایرانیان امروز در عید نوروز داریم .
 
از فیاض بن محمد طوسى نقل شده : روز غدیر به حضور امام هشتم (ع) رسید . دید گروهى از افراد ویژه در خدمت حضرت هستند که امام آنان را براى افطار در خانه ‏اش نگهداشت و به منزل آنان غذا و لباس و کفش و انگشتر و هدیاى دیگر فرستاد و آن روز وضع او و اطرافیان او کاملا عوض شده بود و فضائل آن روز را براى آنان یادآورى مى‏ کرد . ( بحار الانوار ، 97: 112، ح 8. )
 
در حدیث دیگرى است : روزى از روز هاى خلافت على (ع) جمعه و عید غدیر به یک روز افتاد . امام (ع) خطبه مفصلى خواند و فرمود :
« این مجمع کنون به پایان مى ‏رسد و شما همگى به خانه ‏هایتان بر مى ‏گردید ، بروید ـ خداى بر شما رحمت فرستد ـ و بر خانواده خود فراخ گیرید و به برادران خود نیکى کنید .
 
خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است ، سپاس گزارید . متحد شوید تا خدا کمکتان کند . نیکویى کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند . از نعمت هاى خداداد ، یکدیگر را هدیه فرستید .
 
خداوند در این روز چندین برابر دیگر عید ها پاداش دهد .
 
این گونه پاداش جز در این روز ( غدیر ) دیگر نخواهید یافت . نیکویى ‏کردن در این روز مال را بسیار کند و عمر را زیاد .
مهربانى کردن باعث رحمت خدا شود و مهربانى او . در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید ، هر اندازه که بتوانید . همواره چهره خندان دارید . چون به یکدیگر رسیدید ، شادمانى کنید ، و خدا را بر نعمت هایش سپاس گوئید . بروید و به آنان که امیدشان به شماست ، نیکى بسیار کنید در خورد و خوراک ، خود و زیردستانتان یکسان باشید . این یکسانى و مساوات را تا جایی که توانایی دارید عملى سازید ، که پاداش یک درهم در این روز ، صد هزار درهم است و برکت به دست خداست .
 
روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشى بس بزرگ نهاده . اگر کسى در این روز ، نیاز برادران خود را برآورد ـ پیش از تمنا و درخواست ـ و با میل و رغبت خوبى کند ، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده .
و هرکس در این روز به روزه ‏دارى افطارى دهد ، چنان است که گویى دسته دسته مردم را افطارى داده است ...
 
همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام ، مصافحه کنید و نعمتى را که در این روز نصیبتان شده است به یکدیگر تبریک گویید . باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید ، برساند . باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان ، پیامبر (ص) مرا به این چیز ها امر کرده است » . ( ترجمه این رویت تا اینجا از استاد محمدرضا حکیمى است که از حماسه غدیر ، ص 71 گرفته شده است . ) بعد امام (ع) خطبه جمعه را خواند و نماز جمعه را نماز عیدش قرار داد ، بعد با فرزند و شیعیانش به منزل امام حسین (ع) برگشت که غذا آماده کرده بودند و آن شیعیان نیازمند و بى‏ نیاز با هدایاى او به طرف خانواده خود برگشتند . ( بحار الانوار 97: 117.)
 
به امید روزى که همه مسلمانان بویژه مردم مسلمان یران روز عید غدیر را بزرگترین عید خود قرار داده و این روزه آنطور که بایسته و شایسته آن است ، گرامى بدارند .

 

غدیر در قرآن

الیوم کملت لکم دینکم‏ و اتممت علیکم نعمتى ‏و رضیت لکم الاسلام دینا . ( مائده : .3 )
روز غدیر خم دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین براى شما پسندیدم .

فصل اول : جایگاه عید غدیر در مکتب

1ـ عید خلافت و ولایت
 
روى زیاد بن محمد قال :
دخلت على ابى عبد الله (ع) فقلت :
للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحى ؟
 
قال : نعم ، الیوم الذى نصب فیه رسول‏الله (ص) امیرالمؤمنین (ع) . مصباح المتهجد : .736
 
زیاد بن محمد گوید :
بر امام صادق (ع) وارد شدم و گفتم : یا مسلمانان عیدى غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند ؟ امام (ع) فرمود :
آرى ، روزى که رسول خدا (ص) امیرمؤمنان (ع) را ( به خلافت و ولایت ) منصوب کرد .

2ـ برترین عید امت

قال رسول الله (ص) :
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله تعالى ذکره فیه بنصب اخى على بن ابى طالب علما لامتى، یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى کمل الله فیه الدین و اتم على امتى فیه النعمة و رضى لهم الاسلام دینا . ( امالى صدوق : 125، ح .8 )
 
رسول خدا (ص) فرمود :
روز غدیر خم برترین عید هاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد ؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار ( و فرمانده ) امتم منصوب کنم ، تا بعد از من مردم توسط او هدیت شوند ، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید .

3ـ عید بزرگ خدا
 
عن الصادق (ع) قال :
هو عید الله الکبر ، و ما بعث الله نبیا الا و تعید فى هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء یوم العهد المعهود و فى الارض یوم المیثاق المأخوذ و الجمع المشهود . ( وسائل الشیعه ، 5: 224، ح .1 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
روز غدیر خم عید بزرگ خداست ، خدا پیامبرى مبعوث نکرده ، مگر ینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان ، روز عهد و پایمان و در زمین ، روز پایمان محکم و حضور همگانى است .

4ـ عید ولایت
 
قیل لابى عبد الله (ع) :
للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعة ؟
قال : نعم لهم ما هو اعظم من هذا ، یوم اقیم امیرالمؤمنین (ع) فعقد له رسول الله الولیة فى ‏اعناق الرجال والنساء بغدیر خم . ( وسائل الشیعه ، 7: 325، ح .5 )
 
به امام صادق (ع) گفته شد :
یا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگرى دارند ؟ فرمود :
آرى ، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزى است که امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مسأله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد .

5ـ روز تجدید بیعت
 
عن عمار بن حریز قال دخلت على ابى عبد الله (ع) فى ‏یوم الثامن عشر من ذى الحجة فوجدته صائما فقال لى :
هذا یوم عظیم عظم الله حرمته على المؤمنین و کمل لهم فیه الدین و تمم علیهم النعمة و جدد لهم ما أخذ علیهم من العهد و المیثاق . ( مصباح المتهجد : .737 )
 
عمار بن حریز گوید :
روز هجدهم ماه ذیحجه خدمت امام صادق (ع) رسیدم و آن حضرت را روزه یافتم . امام به من فرمود : امروز ، روز بزرگى است ، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دین مؤمنان را کامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پایمان قبلى را تجدید کرد .

6ـ عید آسمانى
 
قال الرضا (ع) : حدثنى ابى ، عن ابیه (ع) قال :
إن یوم الغدیر فى السماء اشهر منه فى الارض . ( مصباح المتهجد : .737 )
 
امام رضا (ع) فرمود :
پدرم به نقل از پدرش ( امام صادق (ع) ) نقل کرد که فرمود :
روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است .

7ـ عید بى ‏نظیر
 
قال على (ع) :
إن هذا یوم عظیم الشأن ، فیه وقع الفرج ، ورفعت الدرج و وضحت الحجج و هو یوم الیضاح والافصاح من المقام الصراح ، و یوم کمال الدین و یوم العهد المعهود ... ( بحارالانوار ، 97: .116 )
 
على (ع) فرمود :
امروز ( عید غدیر ) روز بس بزرگى است .
در این روز گشایش رسیده و منزلت ( کسانى که شایسته آن بودند ) بلندى گرفت و برهان ‏هاى خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پایمان است .

8ـ عید پربرکت
 
عن الصادق (ع) :
والله لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکة فى کل یوم عشر مرات ...
و ما اعطى الله لمن عرفه ما لیحصى بعدد . ( مصباح المتهجد : .738 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعى « روز غدیر » را مى ‏شناختند ، فرشتگان روزى ده‏ بار با آنان مصافحه مى‏ کردند و بخشش هاى خدا به ‏کسى ‏که ‏آن روز را شناخته ، قابل‏ شمارش نیست .

9ـ عید فروزان
 
قال ابو عبد الله (ع) :
... و یوم غدیر بین الفطر والاضحى ‏و یوم الجمعة کالقمر بین الکوکب . ( اقبال سید بن طاووس : .466 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
... روز غدیر خم در میان روز هاى عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است .

10ـ یکى ‏از چهار عید الهى
 
قال ابو عبد الله (ع) :
اذا کان یوم القیامة زفت اربعة یام الى‏ الله‏عز و جل کما تزف العروس الى خدرها :
یوم الفطر و یوم الاضحى و یوم الجمعةو یوم غدیر خم . ( اقبال سید بن طاووس : .466 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
هنگامى که روز قیامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوى خدا مى ‏شتابند همانطور که عروس به حجله ‏اش بسرعت مى‏ رود .
آن روزها عبارتند از :
روز عید فطر و قربان و جمعه و روز غدیر خم .

فصل دوم : شایسته‏ ها و بایسته‏ هاى غدیر

11ـ روز پیام و ولایت
 
قال رسول الله (ص) :
یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب ، اوصى من آمن بى و صدقنى بولیة على ، الا ان ولیة على ولایتى و ولایتى ولیة ربى ، عهدا عهده الى ربى و أمرنى أن أبلغکموه . ( بحارالانوار 37: 141، ح .35 )
 
رسول خدا (ص) ( در روز غدیر ) فرمود :
اى مسلمانان ! حاضران به غیبان برسانند : کسى را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است ، به ولایت على سفارش مى‏ کنم ، آگاه باشید ولایت على ، ولایت من است و ولایت من ، ولایت خداى من است . این عهد و پایمانى بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم .

12ـ روز اطعام
 
قال ابو عبد الله (ع) :
... و انه الیوم الذى اقام رسول الله (ص) علیا (ع) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عزوجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن ، و مرغمة الشیطان . ( وسائل الشیعه 7: 328، ضمن حدیث .12 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
عید غدیر ، روزى است که رسول خدا (ص) على (ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفى کرد ، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز ، روز روزه‏ دارى و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینى رفتن است . آنروز روز کسب خشنودى خداى مهربان و به خاک مالیدن بینى شیطان است .

13ـ روز هدیه
 
عن امیر المؤمنین (ع) قال :
... اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمة فى‏ هذا الیوم ، و لیبلغ الحاضر الغائب ، والشاهد البین ، ولیعد الغنى الفقیر و القوى على الضعیف امرنى رسول‏الله (ص) بذلک . ( وسائل الشیعه 7: .327 )
 
امیر المؤمنین (ع) ( در خطبه روز عید غدیر ) فرمود :
وقتى که به همدیگر رسیدید همراه سلام ، مصافحه کنید ، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید ، این سخنان را هر که بود و شنید ، به آن که نبود برساند ، توانگر به سراغ مستمند برود ، و قدرتمند به یارى ضعیف ، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است .

14ـ روز کفالت
 
عن امیر المؤمنین (ع) قال :
... فکیف بمن تکفل عددا من المؤمنین والمؤمنات و أنا ضمینه على ‏الله تعالى الامان من‏الکفر والفقر ( وسائل الشیعه 7: .327 )
 
امیر مؤمنان (ع) فرمود :
... چگونه خواهد بود حال کسى که عهده ‏دار هزینه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن ( در روز غدیر ) باشد ، در صورتى که من پیش خدا ضامنم که از کفر و تنگدستى در امان باشد .

15ـ روز سپاس و شادى
 
قال ابو عبد الله (ع) :
... هو یوم عبادة و صلوة و شکر لله و حمد له ، و سرور لما من الله به علیکم من ولایتنا ، و انى احب لکم ان تصوموه . ( وسائل الشیعه 7: 328، ح .13 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
عید غدیر ، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست و روز سرور و شادى است به خاطر ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید .

16ـ روز نیکوکارى
 
عن الصادق (ع) :
... و لدرهم فیه بألف درهم لإخوانک العارفین ، فأفضل على اخوانک فى هذا الیوم‏ و سر فیه کل مؤمن و مؤمنة . ( مصباح المتهجد : .737 )
 
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود :
یک درهم به برادران با ایمان و معرفت ، دادن در روز عید غدیر برابر هزار درهم است ، بنابرین در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان .

17ـ روز سرور و شادى
 
قال ابو عبد الله (ع) :
انه یوم عید و فرح و سرورو یوم صوم شکرا لله تعالى . ( وسائل الشیعه 7: 326، ح .10 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
عید غدیر ، روز عید و خوشى و شادى است و روز روزه‏ دارى به عنوان سپاس نعمت الهى است .

18ـ روز تبریک و تهنیت
 
قال على (ع) :
عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعة على عیالکم ، والبر باخوانکم و الشکر لله عزوجل على ما منحکم ، و اجتمعوا یجمع الله شملکم ، و تباروا یصل الله الفتکم ، و تهانؤا نعمة الله کما هنا کم الله بالثواب فیه على أضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فى مثله ... ( بحارالانوار 97: .117 )
 
على (ع) فرمود :
بعد از پایان گردهم آیى خود ( در روز غدیر ) به خانه برگردید ، خدا بر شما رحمت فرستد . به خانواده خود گشایش و توسعه دهید ، به برادران خود نیکى کنید ، خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است ، سپاس گزارید ، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد ، نیکویى کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند ، به همدیگر نعمت خدا را تبریک بگوئید ، همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عید هاى دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته ، این گونه پاداش ها جز در روز عید غدیر نخواهد بود .

19ـ روز درود و برائت
 
روى الحسن بن راشد عن ابى عبد الله (ع) قال :
قلت : جعلت فدک ، للمسلمین عید غیرالعیدین ؟ قال : نعم ، یا حسن ! اعظمهما و اشرفهما ، قال : قلت له : و أى یوم هو ؟
قال : یوم نصب امیرالمؤمنین (ع) فیه علما للناس .
قلت له : جعلت فدک وما ینبغى لنا ان نصنع فیه ؟
قال : تصومه یا حسن و تکثر الصلوة على محمد و آله فیه و تتبرأ الى الله ، ممن ظلمهم ، فان الانبیاء کانت تأمر الاوصیاء بالیوم‏الذى کان یقام فیه الوصى ان یتخذ عیدا . ( مصباح المتهجد : .680 )
 
حسن بن راشد گوید :
به امام صادق (ع) گفتم : یا مسلمانان بجز آن دو عید ، عید دیگرى هم دارند ؟ فرمود : بله ، بزرگترین و بهترین عید . گفتم : کدام روز است ؟
فرمود : روزى که امیرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد .
گفتم : فدایت شوم در آن روز سزاوار است ، چه کنیم ؟ فرمود : روزه ‏بگیر و درود برمحمد و آل‏او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوى ، زیرا پیامبران به جانشینان دستور مى ‏دادند که روزى را که جانشین انتخاب مى‏ شود ، عید بگیرند .

20ـ عید اوصیاء
 
عن ابى عبد الله (ع) قال :
... تذکرون الله عز ذکره فیه بالصیام والعبادة و الذکر لمحمد و آل محمد ، فان رسول الله (ص) اوصى امیرالمؤمنین ان یتخذ ذلک الیوم عیدا ، و کذلک کانت الانبیاء تفعل ، کانوا یوصون أوصیائهم بذلک فیتخذونه عیدا . ( وسائل الشیعه 7: 327، ح .1 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
در روز عید غدیر ، خدا را با روزه و عبادت و یاد پیامبر و خاندان او یادآورى کنید ، زیرا رسول خدا به امیرالمؤمنین سفارش کرد که آن روز را عید بگیرد ، همینطور پیامبران هم به جانشینان خود سفارش مى ‏کردند که آن روز را عید بگیرند ، آنان هم چنین مى‏ کردند .

21ـ روز گشایش و درود
 
عن ابى عبد الله (ع) قال :
والعمل فیه یعدل ثمانین شهرا ، و ینبغى ان یکثر فیه ذکر الله عزوجل ، والصلوة على النبى (ص) ، و یوسع الرجل فیه على عیاله . ( وسائل الشیعه 7: 325، ح .6 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
ارزش عمل در آن روز ( عید غدیر ) برابر با هشتاد ماه است ، و شایسته است آن روز ذکر خدا و درود بر پیامبر (ص) زیاد شود ، و مرد ، بر خانواده خود توسعه دهد .

22ـ روز دیدار رهبرى
 
عن مولانا ابى ‏الحسن على بن محمد (ع) قال لابى اسحاق :
و یوم الغدیر فیه اقام النبى (ص) أخاه علیا علما للناس و اماما من بعده ، [ قال ‏] قلت :
صدقت جعلت فدک ، لذلک قصدت ، اشهد انک حجة الله على خلقه . ( وسائل الشیعه 7: 324، ح .3 )
 
امام هادى (ع) به ابواسحاق فرمود :
در روز غدیر پیامبر اکرم (ص) برادرش على (ع) را بلند کرد و به عنوان پرچمدار ( و فرمانده ) مردم و پیشواى بعد از خودش معرفى کرد .
ابواسحاق گفت : عرض کردم ، فدایت شوم راست فرمودى . به خاطر همین به زیارت و دیدار شما آمدم ، گواهى مى ‏دهم که تو حجت خدا بر مردم هستى .

23ـ روز تکبیر
 
عن على بن موسى الرضا (ع) :
من زار فیه مؤمنا أدخل ‏الله قبره سبعین نورا و وسع فى قبره و یزور قبره کل یوم سبعون ألف ملک و یبشرونه بالجنة . ( اقبال الاعمال : .778 )
 
امام رضا (ع) فرمود :
کسى که در روز ( غدیر ) مؤمنى را دیدار کند ، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى کند و قبرش را توسعه مى ‏دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زیارت مى ‏کنند و او را به بهشت بشارت مى‏ دهند .

24ـ روز دیدار و نیکى
 
قال الصادق (ع) :
ینبغى لکم ان تتقربوا الى الله تعالى بالبر و الصوم و الصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان ، فان الانبیاء علیهم السلام کانوا اذا اقاموا اوصیاء هم فعلوا ذلک و امروا به . ( مصباح المتهجد : .736 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
شایسته است با نیکى کردن به دیگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و دیدار برادران ایمانى به خدا نزدیک شوید ، زیرا پیامبران زمانى که جانشینان خود را نصب مى‏ کردند ، چنین مى ‏کردند و به آن توصیه مى ‏فرمودند .

25ـ نماز در مسجد غدیر
 
عن ابى عبد الله (ع) قال :
انه تستحب الصلوة فى مسجد الغدیرلان النبى (ص) اقام فیه امیر المؤمنین (ع) و هو موضع اظهرالله عزوجل فیه الحق . ( وسائل الشیعه 3: .549 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
نماز خواندن در مسجد غدیر مستحب است ، چون پیامبر اکرم (ص) در آنجا امیرمؤمنان (ع) را معرفى و منصوب کرد . و آنجایی است که خداى بزرگ ، حق را آشکار کرد .

26ـ نماز روز غدیر
 
عن ابى عبد الله (ع) قال :
و من صلى فیه رکعتین اى وقت شاء و افضله قرب الزوال و هى الساعة التى اقیم فیها امیرالمؤمنین (ع) بغدیر خم علما للناس و ... کان کمن حضر ذلک الیوم ... ( وسائل الشیعه 5: 225، ح .2 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
کسى که در روز عید غدیر هر ساعتى که خواست ، دو رکعت نماز بخواند و بهتر ینست که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتى است که امیرالمؤمنین(ع) در آن ساعت در غدیر خم به امامت منصوب شد ، ( هر که چنین کند ) همانند کسى است که در آن روز حضور پیدا کرده است ...

27ـ روزه غدیر
 
قال الصادق (ع) :
صیام یوم غدیر خم یعدل صیام عمر الدنیا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک . ( وسائل الشیعه 7: 324، ح .4 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
روزه روز غدیر خم با روزه تمام عمر جهان برابر است . یعنى اگر انسانى همیشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگیرد ، ثواب او به اندازه ثواب روزه عید غدیر است .

28ـ روز تبریک و تبسم
 
عن الرضا (ع) قال :
... و هو یوم التهنئة یهنئ بعضکم بعضا ، فاذا لقى المؤمن أخاه یقول :
« الحمد لله الذى جعلنا من المتمسکین‏بولیة أمیر المؤمنین و الائمة (ع) »
و هو یوم التبسم فى وجوه الناس‏من اهل الایمان ... ( اقبال : .464 )
 
امام رضا (ع) فرمود :
عید غدیر روز تبریک و تهنیت است . هر یک به دیگرى تبریک بگوید ، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات کرد ، چنین بگوید : « حمد و ستایش خدیى را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشویان عطا کرد » آرى عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است ...

فصل سوم : ولایت در غدیر

29ـ پیامبر و ولایت على (ع)
 
عن ابى سعید قال :
لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله (ص) منادیا فنادى : الصلوة جامعة ، فاخذ بید على (ع) و قال :
اللهم من کنت مولاه فعلى مولاه ، اللهم وال من والاه ، و عاد من عاداه . ( بحارالانوار 37: 112، ح .4 )
 
ابو سعید گوید :
در روز غدیر خم رسول خدا (ص) دستور داد : منادى ندا دهد که : براى نماز جمع شوید . بعد دست على (ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود :
خدیا کسى که من مولاى اویم پس على هم مولاى اوست ، خدیا دوست بدار کسى را که على را دوست بدارد و دشمن بدار کسى را که با على دشمنى کند .

30ـ زندگى پیامبرگونه
 
قال رسول الله (ص) :
من یرید ان یحیى حیاتى ، و یموت مماتى ، ویساکن جنة الخلد التى وعدنى ربى‏ فلیتول على ابن ابى طالب ، (ع)
فانه لن یخرجکم من هدى ، ولن یدخلکم فى ضلالة . ( الغدیر 10: .278 )
 
رسول خدا (ص) فرمود :
کسى که مى‏ خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودان ه‏اى که پروردگارم به من وعده کرده ، ساکن شود ، ولایت على بن ابى طالب (ع) را انتخاب کند ، زیرا او هرگز شما را از راه هدیت بیرون نبرده ، به گمراهى نمى ‏کشاند .

31ـ پیامبر و امامت على (ع)
 
عن جابر بن عبد الله الانصارى قال : سمعت ‏رسول الله (ص) یقول لعلى بن ابى طالب (ع) :
یا على ! انت اخى و وصیى و وارثى ‏وخلیفتى على‏ امتى فى‏ حیوتى و بعد وفاتى ‏محبک محبى و مبغضک مبغضى‏ و عدوک عدوى . ( امالى صدوق : 124، ح .5 )
 
جابربن عبد الله انصارى مى ‏گوید :
از رسول خدا (ص) شنیدم که به على بن ابى ‏طالب (ع) فرمود :
اى على ، تو برادر و وصى و وارث و جانشین من در میان امت من در زمان حیات و بعد از مرگ منى . دوستدار تو دوستدار من و دشمن و کینه ‏توز تو دشمن من است .

32ـ پایه‏ هاى اسلام
 
عن ابى جعفر (ع) قال :
بنى الاسلام على خمس :
الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولیةو لم یناد بشى‏ء ما نودى بالولیة یوم الغدیر . ( کافى 2، 21، ح .8 )
 
امام باقر (ع) فرمود :
اسلام بر پنج پایه استوار شده است : نماز ، زکات ، روزه ، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده ، ندا نشده است .

33ـ ولایت جاودانه
 
عن ابى الحسن (ع) قال :
ولیة على (ع) مکتوبة فى صحف جمیع الانبیاء ولن یبعث‏ الله رسولا الا بنبوة محمد و وصیة على (ع). ( سفینة البحار 2: .691 )
 
امام کاظم (ع) فرمود :
ولایت على (ع) در کتاب هاى همه پیامبران ثبت شده است و هیچ پیامبرى مبعوث نشد ، مگر با میثاق نبوت محمد (ص) و امامت على (ع).

34ـ ولایت و توحید
 
قال رسول الله (ص) :
ولیة على بن ابى طالب ولیة الله ‏و حبه عبادة الله و اتباعه فریضة الله‏و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله‏ و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل . ( امالى صدوق : .32 )
 
رسول خدا (ص) فرمود :
ولایت على بن ابیطالب (ع) ولایت خداست ، دوست داشتن او عبادت خداست ، پیروى کردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند ، جنگ با او ، جنگ با خدا و صلح با او ، صلح با خداى متعال است .

35ـ روز ناله نومیدى شیطان
 
عن جعفر ، عن ابیه (ص) قال :
ان ابلیس عدوالله رن اربع رنات :
یوم لعن ، و یوم اهبط الى الارض ، و یوم بعث النبى (ص) و یوم الغدیر . ( قرب الاسناد : .10 )
 
امام باقر (ع) از پدر بزرگوارش امام صادق (ع) نقل کرد که فرمود :
شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد : روزى که مورد لعن خدا واقع شد و روزى که به زمین هبوط کرد و روزى که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شد و روز عید غدیر .

36ـ ولایت علوى دژ توحید
 
عن النبى (ص) :
یقول الله تبارک و تعالى : 
ولیة على بن ابى طالب حصنى ، فمن دخل حصنى أمن من نارى . ( جامع الاخبار : 52، ح .7 )
 
پیامبر اکرم (ص) فرمود :
خداوند مى‏ فرمید : ولایت على بن ابیطالب دژ محکم من است ، پس هر کس داخل قلعه من گردد ، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود .

37ـ جانشین پیامبر
 
قال رسول الله (ص) :
 
یا على انا مدینة العلم و انت بابها و لن تؤتى المدینة الا من قبل الباب ... انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى ، سعد من اطاعک و شقى من عصک ، و ربح من تولک و خسر من عادک . ( جامع الاخبار : 52، ح .9 )
 
رسول خدا (ص) فرمود :
اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى ، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند . ... تو پیشواى امت من و جانشین من در این شهرى ، کسى که اطاعت تو کند سعادتمند است ، و کسى که تو را نافرمانى کند ، بدبخت است ، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است .

38ـ اسلام در سایه ولایت
 
قال الصادق (ع) :
اثافى الاسلام ثلاثة :
الصلوة و الزکوة و الولیة ، لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها . ( کافى : 2، ص .18 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
سنگ هاى زیربناى اسلام سه چیز است :
نماز ، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگرى درست نمى ‏شود .

39ـ ده هزار شاهد
 
قال ابو عبد الله (ع) :
العجب یا حفص لما لقى على بن ابى ‏طالب !! انه کان له عشرة الاف شاهد لم یقدر على اخذ حقه و الرجل یأخذ حقه بشاهدین . ( بحار الانوار : 37، .140 )
 
امام صادق (ع) فرمود :
اى حفص ! شگفتا از آنچه على بن ابى طالب (ع) با آن مواجه شد ! او با ده هزار شاهد و گواه ( در روز غدیر ) نتوانست حق خود را بگیرد ، در حالى که شخص با دو شاهد حق خود را مى ‏گیرد .

40ـ على (ع) ، مفسر قرآن
 
عن النبى (ص) فى احتجاجه یوم الغدیر :
على تفسیر کتاب الله ، و الداعى الیه ، الا و ان الحلال و الحرام کثر من أن احصیهما و اعرفهما ، فآمر بالحلال و أنهى عن الحرام فى مقام واحد، فأمرت أن آخذ البیعة علیکم و الصفقة منکم ، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فى على امیر المؤمنین و الائمة من بعده ، معاشر الناس تدبروا و افهموا یاته ، و انظروا فى محکماته و لا تتبعوا متشابهه ، فو الله لن یبین لکم زواجره ، و لا یوضع لکم عن تفسیره الا الذى انا آخذ بیده . ( وسایل الشیعه : 18، 142، ح .43 )
 
پیامبر اکرم (ص) روز عید غدیر فرمود :
على (ع) تفسیر کتاب خدا ، و دعوت کننده به سوى خداست ، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفى و به آنها امر و نهى کنم و بشمارم . پس دستور داشتم که از شما عهد و پایمان بگیرم که آنچه را در مورد على امیرمؤمنان ، و پیشویان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم ، بپذیرید .
اى مردم ! اندیشه کنید و آیات الهى را بفهمید ، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید . به خدا قسم هرگز کسى نداهاى قرآن را نمى ‏تواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند ، جز آن کسى که من دست او را گرفته ‏ام ( و او را معرفى کردم ) .

چهارشنبه 20/9/1387 - 7:2
دعا و زیارت

 

گزیده ‏اى از سخنان حضرت امام و مقام معظم رهبرى درباره عید غدیر خم

الف : کلام امام
 
من این عید سعید بزرگ اسلامى را و مذهبى را به همه ملت هاى مستضعف و به مسلمین جهان و به ملت بزرگوار تبریک عرض مى ‏کنم .
 
غدیر منحصر به آن زمان نیست ، غدیر در همه اعصار باید باشد .
 
مسأله غدیر ، مسأله ‏اى نیست که به نفسه براى حضرت امیر یک مسأله‏ اى پیش بیاورد ، حضرت امیر مسأله غدیر را ایجاد کرده است .
 
غدیر براى ایشان ارزش ندارد ، آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش غدیر آمده است .
 
زنده نگه داشتن این عید [ غدیر ] نه به این است که چراغانى بشود و قصیده ‏خوانى بشود و مداحى بشود ، اینها خوب است اما مسأله این نیست ، مسأله این است که به ما یاد بدهند چطور باید تبعیت کنیم .
 
قضیه غدیر جعل حکومت است این است که قابل نصب است .
 
ولایتى که در حدیث غدیر است به معناى حکومت است نه به معناى مقام معنوى .
 
حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است ، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خداى تبارک و تعالى او را حاکم قرار بدهد .
 
غدیر آمده است تا بفهماند سیاست به همه مربوط است .
 
این حکومتى که عجین با سیاست است در روز غدیر براى حضرت امیر ثابت شد .
 
این که این قدر صداى غدیر بلند شده است و این قدر براى غدیر ارج قائل شده ‏اند ـ و ارج هم دارد ـ براى این است که با اقامه ولایت یعنى با رسیدن حکومت به دست صاحب حق همه این مسایل حل مى ‏شود و همه انحرافات از بین مى ‏رود .
 
امروز که عید غدیر است و از بزرگترین اعیاد مذهبى است .
 
روز عید غدیر روزى است که پیغمبر اکرم (ص) وظیفه حکومت را معین فرمود و الگوى حکومت اسلامى را تا آخر تعیین فرمود .
 
ب : سخن رهبر
 
پیغمبر اکرم (ص) در قضیه غدیر و در مقابل چشم مسلمانان و دیدگان تاریخ کسى را به عنوان جانشین خود تعیین کرد که به طور کامل از ارزش هاى اسلامى برخوردار بود .
 
از ماجراى غدیر مى ‏توان فهمید که امیرالمؤمنین در همان چند سال خلافت و حکومت خودشان اولویت اول در نظر مبارکشان استقرار عدل الهى و اسلام است .
 
در مسأله غدیر حقایق بسیارى نهفته است .
 
اهمیت عید سعید غدیر به عنوان برترین عید ها به این دلیل است که متضمن ولایت الله وجود مقدس و شخصیت ممتاز امیر مؤمنان على (ع) در قلمرو نفس انسانى و جامعه بشرى به عنوان امام و پیشوا برترین الگو و نمونه است .
 

**************************

عید غدیر خم از دیدگاه ‏بزرگان و عالمان

عید غدیر ، یک عید اصیل اسلامى است . چرا که روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول ، به این عنوان جشن مى‏ گرفته ‏اند . گفتار مقریزى که مى‏ گوید : ? اولین بارى که این عید در اسلام معروف شد ، در زمان فرمانروایى معزلدوله على بن‏ بویه ، در عراق بود ، وى آن را به سال سیصد و پنجاه و دو هجرى ، بوجود آورد و از آن پس ، شیعیان این روز را عید قرار دادند ، غیر صحیح و قابل قبول نیست . زیرا مسعودى گفته است : ? فرزندان و شیعیان على رضى الله عنه ، این روز را گرامى مى ‏داشتند . ? و این در حالى است که مسعودى شش سال قبل از تاریخى که مقریزى مى‏ گوید ، یعنى به سال سیصد و چهل و شش هجرى ، فوت کرده است . فرات بن‏ ابراهیم از دانشمندان قرن سوم ، حدیثى را از امام صادق (ع) روایت مى ‏کند که حضرت در آن از آباء طاهرینش ـ علیهم السلام ـ نقل مى ‏کند : رسول اکرم(ص) فرمود :
 
? یوم غدیر خم أفضل أعیاد أمتى ... ?
( روز غدیر از بهترین اعیاد امت من است ... )
 
امام على (ع) در سالى که روز جمعه و روز غدیر با هم مصادف شده بود ، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود :
 
? ان الله عزوجل جمع لکم معشر المؤمنین فى هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین ... ?
( خداى عزوجل در این روز ، دو عید عظیم بزرگ را براى شما گروه مؤمنان جمع کرده است . )
 
در این خطبه طولانى امام مردم را به انجام کارهایى که شایسته است در اعیاد انجام گردد و اظهار شادى و سرور در این گونه ایام ـ بطور تفصیل ـ امر مى ‏کند . طالبین به این خطبه مراجعه کنند .
 
فرات به سند خود از فرات بن‏ أحنف و او از امام صادق (ع) روایت مى ‏کند که : به امام عرض کردم : فدایت شوم ، آیا عیدى بهتر از عید فطر ، و عید قربان ، و روز جمعه ، و روز عرفه براى مسلمین وجود دارد ؟ حضرت به من فرمود :
 
? نعم ، أفضلها و أعظمها و أشرفها عندالله منزلة، هو الیوم الذى أکمل الله فیه الدین ، و أنزل على نبیه محمد : ألیوم اکملت لکم دینکم الخ ... ?
( بلى ، افضل و أعظم و أشرف اعیاد از نظر قدر و منزلت در نزد خدا ، روزى است که در آن خدا دینش را کامل کرد و آیه شریفه : الیوم أکملت لکم دینکم ... را بر پیامبرش نازل کرد . )
 
در کتاب شریف کافى آمده است : حسن بن‏ راشد از امام صادق (ع) نقل مى ‏کند که حضرت روز غدیر را عید خواند و در آخر کلام خود فرمود :
 
? فإن الأنبیاء صلوات الله علیهم کانت تأمر الأوصیاء بالیوم الذى کان یقام فیه الوصی أن یتخذ عیدا ?
( انبیاء الهى صلوات الله علیهم به جانشینان خود دستور مى‏ دادند که روز انتخاب و برگزیدن وصى را جشن بگیرند )
 
حسن مى ‏گوید : عرض کردم : اگر کسى آن را روزه بگیرد چه وضعى دارد ؟
حضرت فرمود : ? صیام ستین شهرا ?
 
مؤید این مطلب روایتى است که خطیب بغدادى از ابوهریره ، با سندى که راویان آن همگى از ثقات مى ‏باشند ، نقل مى ‏کند . در این روایت ابوهریره نقل مى ‏کند :
 
هر کس روز هجدهم ذى ‏الحجه را روزه بگیرد ، ثواب روزه شصت ماه برایش نوشته مى ‏شود . و این روز ، روز غدیر خم است .
 
و در روایت دیگرى آمده است که : رسول اکرم (ص) به حضرت على (ع) سفارش کرد که مسلمین این روز را عید بگیرند . در این باره به روایات ذیل مراجعه کنید :
 
روایت مفضل بن عمر از امام صادق (ع) ، روایت عمار بن‏ حریز عبدى از امام صادق (ع) و روایت ابوالحسن لیثى از امام صادق (ع) و نیز روایت زیاد بن ‏محمد از آن حضرت (ع) .
 
? فیاض بن ‏عمر محمد بن ‏طوسى در سال دویست و پنجاه و نه ، در حالى که بیش از نود سال از عمرش مى‏ گذشت گفت : ابوالحسن على بن‏ موسى‏ الرضا ـ علیه السلام ـ را در روز غدیر خم دیدم که گروهى از خواصش ، در حضور آن بزرگوار نشسته بودند . حضرت (ع) آنان را براى صرف افطار دعوت کرده بود و طعام و خیرات و عطایابى از قبیل پوشاک و حتى انگشتر و کفش به منازل آنان فرستاد و وضع آنان و حواشى خود را تغییر داد و در آن روز وسائلى را دیدم بکار گرفتند که سابقه نداشت . و در این حال حضرت (ع) فضایل این روز بزرگ را براى آنان ذکر مى‏ کرد . الخ ... ?
 
در کتاب مختصر بصائر الدرجات ، به اسناد از محمد بن ‏علاء همدانى واسطى و یجبى بن‏ جریح بغدادى آمده است که گفتند : ? با هم ، به قصد دیدار احمد بن‏ اسحاق قمى ، از اصحاب امام حسن عسکرى (ع) ( متوفاى 260 ) عازم شهر قم شدیم . هنگامى که رسیدیم ، در منزل او را کوبیدیم ، دخترکى عراقى در را باز کرد . حال احمد را از او پرسیدیم . گفت : مشغول برگزارى عید خود است ، زیرا امروز عید است . گفتیم : سبحان الله ، أعیاد شیعه چهارتاست : عید قربان ، عید فطر ، عید غدیر و روز جمعه الخ ... ?
 
علامه امینى در کتاب ارزشمند الغدیر ، دهها روایت از دهها کتاب مورد وثوق اهل سنت دال بر عید بودن روز غدیر در قرون اول اسلام و اینکه این عید ، شایع و معروف بود ، جمع ‏آورى و نقل کرده است ... کافى است به فصلى از این کتاب مراجعه شود که در آن تبریک و تهنیت شیخین ( ابوبکر و عمر ) به حضرت على (ع) را به مناسبت انتصاب او از طرف رسول خدا (ص) به ولایت ، ذکر مى‏ کند .
 
غیر از منابعى که تهنیت صحابه را بدین مناسبت ذکر کرده ‏اند و علاوه بر منابع بسیارى که بر عید بودن روز غدیر تصریح کرده ‏اند ، علامه امینى تبریک شیخین را از شصت منبع معتبر ذکر کرده است .
 
لذا از این مطالب معلوم مى ‏شود که : گفته ابن ‏تیمیه در مورد عید غدیر که : عید گرفتن این روز هیچگونه دلیلى ندارد و در بین سلف ، چه از اهل بیت و چه از دیگران ، کسى آن را جشن نگرفته ، صحیح نیست و مستند به دلیل علمى یا تاریخى نمى ‏باشد و دلائل محکم خلاف آن را ثابت مى‏ کند .

چهارشنبه 20/9/1387 - 6:59
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

فَلیُبَلِّغِ الحاضِرِالغائِبَ وَالوالِدِ الوَلَدَ الی یُومِ القِیامَة

پس برسانند حاضران غائبان را و پدران فرزندان را تا روز قیامت.
فرازی از خطابه غدیرپیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)

خطابه غدیر تنها خطابه ایست که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نه تنها شنیدن و دانستن آنرا برای همگان واجب دانسته اند، بلکه رساندنش به دیگران را نیز بر ما تکلیف نموده اند و این امر در مورد هیچ خطبه دیگری از ایشان سابقه ندارد. وبسایت غدیرخم این جمله را در صدر اساسنامه فعالیتهای خود قرار داده و می کوشد این خطابه که در واقع آخرین خطابه و وصیت نامه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برای تمامی نسل بشر می باشد را بدون هیچ کم و کاست به گوش کسانی که از آن بی خبرند، برساند.


حمد و ثنای الهی

ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی­همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده­ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شده­ها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بی­اندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح­القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده­ای را می­بیند، و هیچ دیده­ای را توان دیدار او نیست.

بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.

در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی­کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی­نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه­ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی­افکند.

بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیده­ها مشهود گردد و لیکن او هر دیده­ای را در می­یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.

به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.

و گواهی می­دهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.

فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.

موجودات را بی آنکه نمونه­ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می­گردد.

و گواهی می­دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.

اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.

نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده­اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.

ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می­برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می­دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.

کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی­سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.

و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.

فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده­ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله­اش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می­کنم که بنده اویم و گواهی می­دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.

فرمان الهی

نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: << اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده­ام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده­ای >> و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده­ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده­ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل u - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی­طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه­ای دیگر از قرآن را نازل فرموده:

)) إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ))

علی بن ابی­طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می­جوید.

از جبرئیل u خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می­دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته­اند، آگاهی داشتم؛ همان­ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:

/ یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده­ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه می­شنود، بی­اندیشه می­پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:

((وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ ((

من هم اکنون می­توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می­کنم.

ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی­سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه ((یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...)) یافته­ام، به انجام برسانم.

((حال که چنین است پس))

اعلام رسمی ولایت

ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابی­طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب­الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده­ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم­الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (ع) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.

مؤمن کسی است که به علی (ع) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.

ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار می­کنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.

خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (ص) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن می­گویم سپس بعد از من علی(ع) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(ع) هستند، قرار خواهد داشت.

جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(ع) آموخته­ام.

ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفته­ام به علی(ع)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموخته­ام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(ع) تعلیم کرده­ام و اوست امام و راهنمای آشکار.

ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از نا پسندیده­ها بازتان می­دارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمی­کند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامه­ها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت می­کرد.

ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.

ای مردم! علی(ع)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسان که از فرمان علی(ع) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.

پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.

ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت داده­اند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمان­ها و زمین­ها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.

ای مردم! خداوند متعال با این فضیلت­ها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.

ای مردم! علی(ع) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می­دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: ((هر کس با علی(ع) به عداوت و دشمنی بر خیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است))؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(ع) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.

ای مردم! علی(ع) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان ((جنب الله)) از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: ((یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.))

ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی می نمایید.

به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیده­ام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفته­ام و به شما اعلام می­کنم که:

هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(ع) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابی­طالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.

ای مردم! علی(ع) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر می­دهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق می­کند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمین­اند.

به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.

معرفی علی بن ابیطالب(ع)

(رسول خدا (ص) در این هنگام، بازوی علی(ع) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر (ص) می­رسید و پس از آن، به سخن ادامه داد):

ای مردم! این علی(ع) ، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(ع) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت می­کند و اوست که به هرچه موجب رضا و خوشنودی خداست، عمل کننده است.

اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سخت کوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نا فرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ((ناکثین)) و ((قاسطین)) و ((مارقین)) است.

(ای مردم!) آنچه می­گویم به فرمان پروردگارم می­گویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال می­گویم: خداوندا! هرکس که علی(ع) دوست می­دارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(ع) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز. خداوندا! اگر اکنون، علی(ع)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اگمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیده­ای برای ایشان و فرمودی: (( وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرۀِ مِنَ الخاسِرینَ))

خداوندا! تو را گواه می­گیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.

اهمیّت مسأله امامت

ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(ع) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.

ای مردم! این علی(ع) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامی­تر است.

خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خوشنودیم. آیه­ای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(ع) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره (( هَل أتی علی الانسان یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.

ای مردم! علی(ع)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.

پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.

ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(ع) هستند.

خطر انحراف و کار شکنی

ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی u حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.

(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی u کینه نمی­ورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(ع) در دل نمی­گیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(ع) ایمان نخواهند آوردو به خدا سوگند سوره/ وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ... ¤ در شأن علی(ع) نازل شده است.

ای مردم! خدا را گواه می­گیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفه­ای دیگر نیست.

ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.

ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.

ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(ع) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.

ای مردم! به شما اعلام خطر می­کنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفته­اند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز می­گردید؟! ولی هر آنکس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگذاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد ای مردم! بدانید که علی(ع) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگذاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.

ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.

ای مردم! چیزی نمی­گذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود.

ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.

ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پست­ترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییده­اند. هشدار باشید که اینان همان ((یاران صحیفه)) اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد برده­اند). ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفه­ای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشده­اند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عده­ای) این امر را با غصب و ستم، از آن خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کندو از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:

(( سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.))

ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد.

ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است:

((وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمَۀٌ))

و این علی(ع) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعده­ها کرده و خدا وعده­های خود را انجام خواهد داد.

ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههائی که از این پس می­آیند، همچنانکه فرمود: /ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ ¤ .

ای مردم! خداوند، مرا به پاره­ای از امور امر کرده و از پاره­ای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(ع) را به آن امور، امر و نهی کرده­ام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که گوش به فرمان او کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی می­کند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدان گونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راههای دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.

ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شده­اید و پس از من، علی(ع) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت می­کنند و پیوسته روی به سوی حق دارند. (پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)

ای مردم! این سوره (= حمد) در شأن من و علی(ع) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان می­گردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا می­کنند.

معرفی دوستان و دشمنان

ای مردم! دوستداران علی(ع) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:

/لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... ¤ (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که نوشته شده در دلهایشان ایمان، و مدد نموده خداوند ایشان را بوسیله فرشته­ای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهائیکه جاریست از زیر آنها نهرهائی برای همیشه در آنجا می­مانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خوشنودند.

ایشان حزب خدا و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!

خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:

/ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ ¤.

و نیز می­فرماید: ((اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزه­اید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید)).

آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید:

((ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد می­شوند)).

(و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:)

((آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در می­افتند و غریو جهنم را که می­جوشد و می­خروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن بر می­خیزد، می­شنوند)).

و نیز در قرآن آمده:

/کُلَّما دَخَلَت أمَّۀٌ لَعَنَت أختَها ¤.

همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:

/کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ ¤

آگاه باشید که دوستداران علی(ع) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.

ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است.

دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است.

ای مردم! من، منذر و ترساننده­ام و علی هادی و رهنماست.

ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.

معرفی حضرت مهدی (عج)

آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ((مهدی)) است.

آگاه باشید او یاری کننده دین خداست. آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است. آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعه­های مستحکم است. آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است. آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست. آگاه باشید او حامی دین خداست. آگاه باشید او جرعه نوش دریای ژرف حقایق و معانی است. آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است. آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است. آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است. آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است. آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت داده­اند. آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد. آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمی­شود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.

آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.

طرح مسئله بیعت

ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(ع) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما می­خواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(ع)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.

بدانید که من به خداوند تعهّد سپرده­ام و علی(ع) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما می­خواهم که با علی(ع) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است:

/فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ ¤.

حج

ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است

/فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما¤.

ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به ان خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانواده­ای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشم پوشی می­کند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز می­کند.

ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت می­شوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود.

ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.

ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(ع) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیده­اند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمی­دانید آگاهتان خواهد کرد.

احکام الهی

آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک بر شمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام می­گویم که به حلالها امر می­کنم و از حرامها نهی می­نمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شده­ام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(ع) و امامانی که از نسل من و علی(ع) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید.

و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.

ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمی­گردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دیگرگون سازید.

آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید می­کنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سر آغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.

تنها راه هدایت

ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(ع) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:

/وَ جَعَلَها کَلِمَۀً باقِیَۀً فی عَقِبِهِ ¤.

و من نیز گفتم: ((تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زده­اید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد)).

ای مردم! تقوی را پیشه خود کنید و از قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:

/إِنَّ زَلزَلۀَ السّاعَۀِ شَیءٌ عَظیم¤.

ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهره­ای از بهشت نخواهد داشت.

بیعت گرفتن

ای مردم! شما را از آن حد فزونتر است ک بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(ع) قرار داده­ام پذیرفته­اید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(ع) می­باشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(ع) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خوشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت می­کنیم و پیمان می­بندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود بر نخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(ع) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(ع) به جهان آیند، فرمان بریم.

ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و پی از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(ع)، منصب امامت خواهند داشت.

و (ای مردم!) بگویید: ((در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(ع)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.))

ای مردم! چه می­گویید؟ خداوند، هر آوازی را می­شنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.

ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(ع) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیه­اند، استوار نمایید. هر که در ین امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آنکس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند / فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.. .¤

ای مردم! آنچه به شما گفتم، باز گویید و بر علی(ع)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: ((پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهره­مند شویم که بازگشت همه به توست)) و بگویید:

((سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمی­کرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمی­یافتیم))

ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان بر شمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.

ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(ع) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.

ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(ع) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.

ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد:

/فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً ¤.

خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.

(در این هنگام مردم، فریاد بر آوردند:)

فرمان خدا و پیامبر خدا را شنیدیم و با دل و زبان و دست مطیع و فرمانبرداریم. چون سخنان پیامبر، تمام شد، مردم بر گرد آن حضرت و امیرالمؤمنین(ع) سخت ازدحام کردند و هرکس می­خواست با ایشان، مصافحه و بیعت کند.

گویند نخستین کسی که موفق به مصافحه و بیعت شد، ابوبکر بود و پس از وی عمر و سپس عثمان بیعت کردند و به دنبال ایشان باقی مهاجران و انصار و دیگر مردمان، اقدام به بیعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسید. پیامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پیوسته و در یک زمان به جای آورد.

در روایت است که پیامبر (ص) با هر گروه که به عنوان بیعت، مصافحه می­کرد، می­گفت:

((ألحَمدُ للّهِ الَّذی فَصَّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ)).

یعنی: ((ستایش خدای را که ما را بر همه جهانیان امتیاز مرحمت فرمود)).

چهارشنبه 20/9/1387 - 6:53
دانستنی های علمی

به مناسبت بیستم آذر سالروز شهادت سومین شهید محراب آیت الله عبد الحسین دستغیب

dastgheib2.jpgیكی از نزدیكان شهید دستغیب می گوید: با او در مكّه معظّمه و عمره ی مفرد هم سفر بودم. یكپارچه شور و هیجان و اهل دعا بود. در بیت الله هر موقع سراغش را می گرفتی، یا در حجر اسماعیل بود یا در طواف یا پای منبر قرآن می خواند و دعا می كرد و مشغول نماز و تهجّد بود. اگر گوش فرا می دادید آهنگ جانسوز او را می شنیدید و چشم اشكبار او را می دیدید. آفتاب گرم عربستان به طور عمودی بر سرش می تابید درجه ی حرارت نزدیك پنجاه بود. سنگ های كف مسجد الحرام داغ و هوا فوق العاده تفتان بود؛ امّا او فارغ البال و آرام باز هم طواف می كرد و در مجاورت درب كعبه صلوات می فرستاد و دعا می خواند. طوافش كه پایان می یافت، وارد حجر اسماعیل می شد، در زیر ناودان طلا می ایستاد و دعای وارده را می خواند، پس در پشت مقام حضرت ابراهیم، به نماز طواف می ایستاد، دانه های اشك چون گوهری تابناك بر رخسار درخشانش جاری بود.

 

 

این عالم عارف و الگوی تقوا و فضیلت در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی در شیراز متولد شد و پس از پرورش صحیح و خواندن ادبیات و سطوح به نجف اشرف کنار قبر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام شهید محراب مهاجرت نمود و در آنجا از محضر ایات عظام استفاده نمود و با دریافت اجازات عدیده اجتهاد و غیره به شیراز مراجعت ودر مسجد جامع (عتیق) به اقامه جماعت و تبلیغ دین پرداخت. حضرت آیت الله شهید دستغیب رئیس حوزه علمیه فارس و نمایندگی امام خمینی را در آن آستان به عهده داشت. با شروع نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۱ مبارزه ایشان با رژیم شاه که از زمان رضاخان ادامه داشت، علنی وآشکار گردید و شب های جمعه پس از دعای کمیل سخنرانی سیاسی و تهییج کننده ایشان تا نیمه خرداد ۴۲ در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگی در پیشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانی های ایشان تا اقصی نقاط ایران منتشر می گردید. در خرداد ۴۲ بازداشت و به تهران اعزام گردیدند و پس از آزادی اززندان مدتی نیز تبعید و در سال ۴۳ نیز مجددا زندانی و تبعید گردیدند و در سال ۵۶ نیز مدتی زندانی و یا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام این فشارها حاضر به مذاکره و مصالحه با رژیم پهلوی نشدند و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدت پانزده ساله بر دوش داشتند. پس از پیروزی انقلاب به نمایندگی اول فارس در مجلس خبرگان انتخاب شده و همزمان به درخواست اهالی شیراز و فرمان امام خمینی امامت جمعه را عهده دار شدند و مشغول خدمت به مردم مستضعف بودند که در تاریخ بیستم آذرماه ۱۳۶۰ مطابق با ۱۴ صفرالخیر ۱۴۰۲ هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست منافقین از خدا بی خبر به درجه رفیع شهادت نایل گردید و به اجداد طاهرینش پیوست.

شهید دستغیب، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی از مردم استان فارس در اولین مجلس خبرگان انتخاب و در همین ایام بنا به درخواست مردم و به فرمان امام قدس سره به سمت امام جمعه شیراز منصوب گردید.

آیت الله دستغیب از ارادتمندان به امام قدس سره  و حامیان سرسخت ولایت فقیه بود. یك بار در جمع سپاه پاسداران شیراز فرمودند:

«هر كس بگوید من امام زمان(عج) را قبول دارم، ولی امام امت را قبول ندارم، دروغ می گوید، بدانید امام زمان را هم قبول ندارد. اگر امام زمان هم می آمد اطاعت او را نمی كرد. این یك اعتراف كذب زبانی است، دروغ می گوید. به خدا كسی كه مخالفت با نایب امام زمان (عج) می كند و می گوید، من به امام زمان عقیده دارم، عقیده ی خشك و خالی معنی ندارد، امام وقتی امام است كه تو مأموم او باشی.»

 

پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره)
به مناسبت شهادت حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و اله و اولاد فاطمه علیها السلام و یادگاران حسین سلام الله علیه در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیرعادی و پدیده غیرمعهود نیست. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پرارزش سرخ تشیع قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم این پدیده سعادتمند مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیای عظیم الشان؛ صف های طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام. مطمئن هستیم که پیامبر بزرگ اسلام مباهات می کند بر امم دیگر به سبب فداکاری این عزیزان در جبهه و پشت جبهه و این عزیزان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستانها مباهات می فرماید و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرضه اعمال هر چه بیشتر بیفزاییم. عزیزان و نورچشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب سازی و به جهنم فرستادن جنود شیطان سربلندی و عظمت برای اسلام خلق می نمایند؛ به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را ازامریکاییان خارج و داخل، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و و حشی گریهای آنان افزوده است. شما فرضا شهید بهشتی را گناه کار بدانید شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند را با چه انگیزه شهید می کنید شما در زعم خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحقق قتل می دانید، اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند، جز آنکه اطفال مسلمانی هستند که مخالف سلطه امریکا به جان و مالشان می باشند. امروز روز جمعه و نماز و عبادت، با دست جنایتکار امریکاییان، یک شخصیت ارزشمند که مربیی بسزا و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجه الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه اهداف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور مصم تر و حاضرتر در صحنه می شوند. اینان پس از بمباران شهر دزفول و آن قتلهای فجیع ندیدند فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را؛ اینان نمی بینند که ملت وفادار شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند یا میخواهند شکستهای لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده با خون این مردان خدا فرو نشانند. اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزی و دنبال هر شکست به حزب بعث امریکایی یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود، چه است؟ از باب اتفاق نمی شود باشد که در دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام این جنایت بزرگ واقع شد. آیا اینها همه من باب اتفاق است یا حساب شده و دیکته شده عمل می شود؟ آیا ما این بزرگان علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت خداوند براین مجاهدان عظیم الشان که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن. اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی (عج) و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکایهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام؛ درود بر رزمندگان جنوب و غرب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه غرب؛ از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشگر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسئلت می نمایم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی

تالیفات شهید دستغیب:
۱- کتاب قلب سلیم در رشته اخلاق که بسیار زیبا نوشته شده است.
۲- حقایقی از قرآن.
۳- معراج.
۴- ماه خدا.
۵- صدیقه کبری.
۶- کتاب داستانهای شگفت.
۷- هشتاد و دو پرسش.
۸- گناهان کبیره در دو جلد.
۹- سوره نجم.
۱۰- سیدالشهدا علیه السلام.
۱۱- معاد.
۱۲- صلوه الخاشعین.
۱۳- قلب قرآن.
۱۴- شرح حاشیه بررسایل شیخ مرتضی ( چاپ نشده ) .

چهارشنبه 20/9/1387 - 6:46
دعا و زیارت
 
8
 
 
 

،

بیرون از قفس خاک

حمیده رضایی

تکبیر گفته‏ای و برای تشنگی‏ات در ملکوت، دنبال نهری می‏گردی. همه چیز با کلمه‏ای که بر زبان آورده‏ای آغاز شده است.

ایستاده‏ای و بار هیاهوی خاک از شانه‏هایت افتاده است. دریغ که نمی‏فهمند بال‏های عبورت را گسترده‏ای و در فضای نور نفس کشیده‏ای! حادثه‏ای سرخ اتفاق می‏افتد و آرام آرام، ثانیه‏ها از بوی بال‏های سوخته پروازت سرشار می‏شوند.

 

عاشقانه

زمزمه آشوبگر حادثه از پیشانی زمان فرو می‏چکد. محراب ایستاده است تا در ایستادگی‏ات قد بکشد. کلمات زلال می‏گذرند از دهانت ایستاده‏ای روبه‏روی عظمت خداوند. جمعه‏ای این چنین منتظر، نامت را عاشقانه زمزمه می‏کنند. محراب، شهیدش را در آغوش فشرده است وهای‏های می‏گرید. همچنان جمعه، پیچیده در منشوری از نور و نمازی که پایانش پرندگی توست.

سرت را بر جداره‏های آسمان گذاشته‏ای و با معبود خویش نجوا می‏کنی.

دژخیمان، بر خشم فشرده جاده‏های بی‏برگشت، دنبال نشانه‏ای از تو می‏گردند. نفس زمان برآمده از هیاهوست. تو را در محراب یافته‏اند. جریان حقیقت جاری در تو و کلامت را تاب نمی‏آورند و حرمت محراب نمی‏شناسند.

«دستی از غیب برآمد و تو خورشید شدی».

عاشقانه فریاد زده‏ای پروردگارت را که این نام، نشانه رهایی است. بوی پرواز می‏دهد آیه آیه نمازی که این‏چنین سرخ، پایان گرفته است.

رهایی

ایستاده‏اند بر دره‏های مه آلود وهم و تو ایستاده‏ای بر ستیغ بلند مردانگی.

چشم‏هاشان را روبه‏روی خورشید بسته‏اند و تو سرشار شده‏ای از نور. محراب، تو را با خود به عظمت شگفت رهایی رسانده است. زیر خشت خشت فرو ریخته محراب، پاره پاره بدنت، خورشید شده است. آنقدر از تو دورند که دم به دم نشسته در خاکند و برخاسته در خون.

رسوایی لحظات، از اولین نگاه حادثه آغاز شده است.

بی‏هراس، کبوترانه گذشتی و ادامه نماز جمعه‏ات را در صف‏های به هم پیوسته ملایک جست و جو می‏کنی.

زیر چتر گشوده محبت خداوند، شهادت به پیشوازت آمده است.

نقش گریه بر در و دیوار دل

محمدکاظم بدرالدین

در گوشه‏ای از صحن «شاهچراغ»، نام تو می‏درخشد.

به یاد می‏آوریم محراب دوران انقلاب و جایگاه نماز جمعه که در گوش ما به زمزمه می‏نشستند: «دستغیب صد پاره شد دیگر نمی‏آید».

به یاد می‏آوریم که نقش‏های گریه بود که بردر و دیوار دل زده می‏شد.

امان از این داغ کمرشکن، برای درخت تناور انقلاب! امان از موج‏های عزا در پس‏کوچه‏های خاطرات با تو بودن!

دنیا از تو «داستان‏های شگفت» به یاد دارد که با تقوا پیشگی و خلوص، عقد برادری بسته بودی.

قلب محراب

از سوز پژواک دعای کمیل تو هنوز در خاطره‏هایمان اشک می‏ریزیم.

هیچ رهگذری در وادی تقرب نیست که نام تو را نشنیده باشد.

هیچ حاضری در حلقه‏های انس نیست که از جام‏هایِ عرفانی کتاب‏هایت بهره نجسته باشد.

تاریخ هنوز از این همه دشنه که در قلب محراب وانقلاب فرو رفته است، آه می‏کشد.

حضور سرخ

خدیجه پنجی

به نماز که می‏ایستادی، محراب در جذبه لاهوتی حضورت به مناجات می‏نشست. در تسبیح‏های ملکوتی‏ات به رکوع می‏رفتی و سایه‏ات، سایه آسمان‏ها می‏شد. هیجان سجده‏هایت، در دل بی‏تاب سجاده، رستاخیزی به پا می‏کرد. منبر و محراب، از حضورت سرشار شد. اینک از حنجره افلاک، نامت شنیده می‏شود.

آرزوی دیرینه

به گمانشان بال‏های پرندگی‏ات را چیده‏اند و برای همیشه زمین گیر خاک‏ها کرده‏اند، به گمانشان نامت را از زبان‏ها دزدیده‏اند؛ بی‏خبر از آن‏که شهادت، سکوی پرواز سرخت بود و محراب، نردبان بلند رستگاری‏ات. «سبز» زیستن، قانون زندگی‏ات بود «سرخ»رفتن، آرزوی دیرینه‏ات. قفس‏ها، کوچکند برای بستن بال‏های دلدادگی.

ردایت جهاد بود و دستارت، عشق.

چه جان‏های مشتاقی که پای منبرت مکتب‏نشین اخلاص و تقوای گفتارت بودند و خوشه چین معرفت از کلامت! تو پروانه‏وار، گرد شعله شمع عشق، طواف کردی.

راه عشق

«راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن‏که جان بسپارند چاره نیست»

سجده‏ات به پرواز پیوست تا خاک، هرگز از ترانه پرواز خالی نماند. مأذنه‏های شهر، نام بزرگت را جار می‏زنند.

تو، قناری‏وار، بر شاخساران فطرت‏های بیدار، ترانه رستگاری سرودی و در تلاطم امواج سهمگین حادثه‏های انقلاب، در هجوم توفان مهیب بیداد و ستم، صلابت گفتارت، عصای موسی شد و شکافنده نیل حادثه‏ها و راه گشای گم شدگان طریقت وصل.

مرد مسجد و میدان! تو اقتدا کردی به پیشوای سپیدرویان عالم و با ذوالفقار خطبه، به جنگ طاغوت رفتی.

محراب، گواهی می‏دهد لحظه لحظه رستگاری‏ات را؛ آن هنگام که دعوت پروردگار را، لیبک گفتی و شهادتین را با سرخ‏ترین لهجه عالم، زمزمه کردی تا نام و خاطره‏ات بر کتیبه شهیدان محراب، جاودانه شود.

ردای خونین

در معراجی سرخ. بر روی دست‏های ابدیت، بهارانه شکفتی.

محراب از تو به یادگار ماند و نجواهایت را تا همیشه به خاطر سپرد. باد، بوی ردای خونینت را، فرسنگ‏ها وزید و عطر رستگاری را به شامه جهان رساند.

«سبز» آمدی، «سبز» زیستی و سرخ سرخ، به آغوش مهربانی خدا شتافتی.

در آخرین نماز جمعه‏ات، در رستاخیزی خونین، «انا لله» را به «الیه راجعون» پیوند زدی.

چهارشنبه 20/9/1387 - 6:43
دعا و زیارت

فرمان امام خمینی (ره) درباره ی تشكیل شورای عالی 19/9/1363

بسم الله الرحمن الرحیم

اكنون كه با تأییدات خداوند متعال و عنایت و دعای حضرت بقیه الله روحی لمقدمه الفداء دانشگاه هاو مدارس عالی كشور كار خود را در سطح وسیعی شروع كرده‍اند و حركت سازندگی با تمام ابعادش در كشور اسلامی رو به گسترش است و مغزهای متعهد و متخصص به فعالیت های پرارج خود ادامه می‍دهند. با اخراج كارشناسان خائن اجنبی و فرار كارشناسان غرب و شرق زده كه كشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نیاز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهای متفكر وطن خواه و نیروهای فعال و ماهر و اساتید و مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال كشور درتمام كشور محسوس و در علوم دانشگاهی و فرهنگ مترقی محسوس تر می‍باشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراكز آموزشی انقلاب فرهنگی به معنای واقعی هر روز روشن تر می‍گردد.

و بحمدالله ستاد انقلاب فرهنگی، در مدت كوتاهی كه از عمرش گذشته خدمت های ارزنده و گام‍های مفید و مؤثری در این امر حیاتی برداشته و مورد تقدیر و تشكر است. ولی خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی – ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه ها در سطح كشور آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كه برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت كشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه كرد. و ما می‍دانیم كه اگر با دقت ریشه‍ یابی كنیم، آن چه بر ملت ما گذشته و اكنون می ‍گذرد حتی جنگ تحمیلی، سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غیر متعهد و وابسته گرفته است. مع هذا متدین انقلابی اعم از اساتید متعهد و معلمان وطن خواه اسلامی و دانشجویان انقلابی موظفند با هشیاری بدون غفلت از این مسأله مهم به دانشگاه هاو مدارس و آنان كه هنوز خواب رژیم سابق را می بینند و رویّه فرهنگ شرق و غرب را در سر می پرورانند، اجازه ندهند كه خارج از دروس موظف خود به صحبت های انحرافی بپردازند. و در صورتی كه نصیحت بر آنان اثر نداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی كه شكل گرفته است و انجام وظیفه می‍كند، اطلاع دهند و باید بدانند با مسامحه در این امر بتدریج در دانشگاه هاو دبیرستان ها خط انحرافی نفوذ خواهد كرد و در پیشگاه خداوند متعال مسؤول هستند.

اینك با تشكر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح كشور، تقویت این نهاد را لازم دیدم. بدین جهت علاوه بر كلیة افراد ستاد انقلاب فرهنگی و رؤسای محترم سه قوه سه گانه، حجج اسلام آقای [سید علی] خامنه ‍ای، آقای [سید عبدالكریم موسوی] اردبیلی و آقای [اكبر هاشمی] رفسنجانی و همچنین جناب حجه الاسلام آقای [محمد رضا] مهدوی كنی و آقایان سید كاظم اكرمی وزیر آموزش و پرورش و رضا داوری[ اردكانی] و نصرالله پورجوادی و محمد رضا هاشمی [گلپایگانی] را به آنان اضافه نمودم.

امید است با فضل توفیق الهی موفق شوند این امر خطیر را با كوشش و جدیت به ثمر برسانند. از تمامی دانشگاهیان و دانشجویان انتظار دارم حفظ حرمت اساتید و مربیان دانشگاه هاو دانشسرا ها و مدارس عالی را به بهترین وجه بنمایند، چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانین را بنمایند. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواستارم.

دوشنبه 18/9/1387 - 18:49
اخبار

رهبر معظم انقلاب در دیدار با كارگزاران حج : حج باید آئینه تمام نمای اتحاد و زمینه ساز نزدیكی بیشتر مسلمانان باشد

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار كارگزاران حج ابراهیمی در سال جاری تأكید كردند: حج باید آئینه تمام نمای اتحاد و زمینه ساز نزدیكی بیشتر مسلمانان باشد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای صبح امروز گفت: در شرایطی كه استكبار جهانی بغض و كینه خود را با مسلمانان در اشكال مختلف حتی با شیوه های خشن و بی رحمانه ابراز می دارد، برائت از مشركین و اعلام موضع مسلمانان در قبال این رفتار یكی از مسائل مهم در مراسم حج است.

ایشان با اشاره به ظرفیت عظیم حج و حضور همزمان مسلمانان از ملیت های مختلف در یك زمان معین و در مكانی مشخص، و آثار فردی، اجتماعی و بین المللی آن، افزودند: حج بهترین فرصت برای نزدیكی بیشتر مسلمانان به یكدیگر است اما دشمنان تلاش دارند تا حج را به زمینه ای برای تشدید اختلافهای مسلمانان و رو در رو قرار دادن شیعه و سنی تبدیل كنند.

ایشان با تأكید بر اینكه برخی بعنوان عوامل استعمار مأموریت دارند تا در حج مسائل اختلافی را مطرح و تشدید كنند، خاطرنشان كردند: زائران ایرانی اعم از شیعه و سنی باید مراقب این دام خطرناك باشند و توصیه ما به دولت سعودی نیز این است كه مانع از فعالیت عوامل اختلاف افكن شود.

حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص مراسم برائت از مشركین نیز افزودند: در شرایطی كه دشمنان، اسلام را اصلی ترین مانع برای سلطه بر كشورهای اسلامی و تسلط بر منافع آنها و ترویج فرهنگ خود می دانند و با شیوه های استكباری و صهیونیستی با مسلمانان برخورد می كنند، این حق مسلمانان است كه نسبت به این رفتار اعلام موضع كنند و بهترین مكان و زمان برای این اعلام موضع میقات عظیم امت اسلامی در حج است.

ایشان با تأكید بر اینكه دولت سعودی بعنوان میزبان مسلمانان در مراسم حج باید پیشقدم در برائت از مشركین باشد، خاطرنشان كردند: اگر آنها هم به هر دلیلی امكان انجام این وظیفه را نداشتند، ما وظیفه خود را انجام خواهیم داد و با منطق و استدلال اعلام موضع خواهیم كرد.

رهبر انقلاب اسلامی لزوم تبیین صحیح و منطقی هدف از مراسم برائت از مشركین را برای مسلمانان كشورهای مختلف یادآور شدند و افزودند: امروز در دنیای اسلام شوق و انگیزه به اسلام ناب در حال افزایش و نفرت و انزجار از استكبار به ویژه امریكا و رژیم صهیونیستی نیز رو به گسترش می باشد كه نمونه های بارز آن قضایای فلسطین، عراق، افغانستان و حادثه عجیب و معجزه آسای لبنان است.

ایشان تأكید كردند: افزایش علاقه به اسلام ناب و گسترش بیداری اسلامی از تأثیرات انقلاب اسلامی ایران است كه برخی تصور می كردند شعارهای این انقلاب فروكش كرده است ولی اكنون شعارها و ارزشهای انقلاب اسلامی بیش از گذشته نمایان شده و این شعله در طول زمان خاموش شدنی نیست.

مقام معظم رهبری خدمت به حجاج و كارگزاری حج را یك افتخار دانستند و با تأكید بر لزوم زمینه سازی برای استفاده بیش از پیش زائران از ابعاد مختلف حج و توصیه به زائران برای بهره مندی معنوی از این سفر الهی خاطرنشان كردند: ایجاد آمادگی قبلی در زائران و بیان مسائل فقهی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و عرفانی حج و همچنین ایجاد شرایط مناسب برای جلوگیری ازورود انگیزه های مادی و دنیوی در مراسم حج از وظایف مهمی است كه باید مسئولان اجرایی و فرهنگی حج به آن اهتمام بیشتری داشته باشند.

در ابتدای این دیدار حجت الاسلام والمسلمین ری شهری نماینده ولی فقیه و سرپرست زائران ایرانی بیت الله الحرام با اشاره به رویكرد گسترده مردم بویژه جوانان و قشرهای تحصیل كرده به حج از تدوین چشم انداز بیست ساله حج و تجدید سازماندهی در بعثه و سازمان حج و زیارت بعنوان دو برنامه اساسی برای ایجاد جهش و تحول در امور اجرایی و فرهنگی حج یاد كرد و افزود: امسال امید است با توجه به پیروزی شگفت انگیز حزب الله در لبنان و تأثیرات در آن در میان مسلمانان، مراسم برائت از مشركین با شكوه بیشتری برگزار شود.

خاكسار رئیس سازمان حج و زیارت نیز در گزارشی از برنامه ریزی اجرایی برای حج سال جاری گفت: در مدت 48 روز عملیات حج، حدود صد هزار زائر در قالب 582 كاروان اعزام خواهند شد و تلاش شده است با تأمین امكانات رفاهی و حمل و نقل زمینه مناسبی برای بهره برداری معنوی بیش از پیش زائران در مدینه و مكه فراهم شود.

منبع: فارس

 

دوشنبه 18/9/1387 - 18:35
دعا و زیارت
زائران بیت الله الحرام با تقبیح سیاست ها و عملکرد آمریکای متجاوز به عنوان مظهر تروریسم دولتی، حضور اشغالگرانه شیطان بزرگ در سرزمین های اسلامی و کشتار مردم بی دفاع را محکوم کردند.
كد خبر: ۲۸۳۶۴ تاریخ انتشار: ۱۶:۵۲ - ۱۷ آذر ۱۳۸۷ تعداد بازدید: ۵۶۰
"مراسم برائت از مشرکین"، در سرزمین وحی و با صدور قطعنامه ای 5 بندی به پایان رسید.

به گزارش خبرنگار اعزامی شبکه خبر، زائران حاضر در این مراسم، در تجمع شکوهمند حجاج بیت الله الحرام، ضمن تجدید بیعت با امام راحل (ره) و مقام معظّم رهبری، مواضع اصولی خود را در 5 بند اعلام کردند.

در این قطعنامه، با اشاره به رهنمودهای قرآن کریم مبنی بر ضرورت وحدت و یکپارچگی امّت اسلام، حاضران در مراسم، مراتب برادری، مودّت و همدلی خود را با آحاد امّت اسلامی در سراسر جهان اعلام داشتند.

زائران بیت الله الحرام با تقبیح سیاست ها و عملکرد آمریکای متجاوز به عنوان مظهر تروریسم دولتی، حضور اشغالگرانه شیطان بزرگ در سرزمین های اسلامی و کشتار مردم بی دفاع را محکوم کردند.

در بخش دیگری از این قطعنامه آمده است: حاکمیت غاصبانه رژیم جعلی اسرائیل بر سرزمین فلسطین، گسترش زرّادخانه اتمی اسرائیل در منطقه، دخالت در امور دیگر کشورها، سرکوب و کشتار مردم بی دفاع و تخریب منازل و مزارع آنها از جمله اعمال ننگین در کارنامه سیاه صهیونیسم بیت الملل به شمار می رود.

زائران خانه خدا همچنین با ابراز تاسّف عمیق از عدم واکنش موثّر کشورهای اسلامی در قبال فاجعه دلخراش انسانی در نوار غزه، اعتقاد راسخ خود را به نابودی رژیم نامشروع اسرائیل با تکیه بر سلاح ایمان اعلام کردند.

این قطعنامه می افزاید: دستیابی و بهره گیری از انرژی صلح آمیز هسته ای، حق طبیعی کلیه ملت ها و مسلمانان است و ایجاد محدودیت و برخورد تبعیض آمیز درباره این حقّ مسلّم، حرکتی ظالمانه و مغایر با موازین بیت المللی است.

در پایان، شرکت کنندگان در مراسم برائت از مشرکین، نادیده گرفتن کرامت انسانی، سلطه مستکبران و بی بند و باری و ابتذال را به شدّت محکوم کردند و دست نیاز را به سوی خالق بی نیاز برای ظهور مصلح کل جهان، بلند کردند.
حاجی بخشی
دوشنبه 18/9/1387 - 18:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته