• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 3991روز قبل
دانستنی های علمی

زن تنها دوستی است كه خداوند بر مرد بخشیده است.

                            "تاگور"

برای شب پیری در روز جوانی باید چراغی تهیه كرد.

                          "پلوتارك"

سعادتمند كسی است كه در هجوم مصایب، خود را نبازد.

                          "پاسكال"   

از كسالت و دلتنگی دوری گزین كه این دو تو را از بهره دنیا و آخرت باز دارد.

         "امام موسی كاظم (ع)"        

چهارشنبه 20/9/1387 - 11:19
اخبار
آیت‌الله العظمی نوری همدانی:
 

وی با اشاره به برخی دیگر از موضع‌گیری‌های این فرد در ارتباط با مسئله ولایت فقیه گفت: این فرد زمانی كه در پاریس مترجم امام بود در سخنانی اظهار كرده بود كه در هیچ كجای قرآن به مسئله ولایت فقیه اشاره نشده است.

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از فارس، یكی از مراجع عظام تقلید قم گفت:‌ مسئله ولایت فقیه در قرآن مورد توجه قرار گرفته است و ولایت فقیه به روشنی آفتاب و حتی بیشتر از آن است.


آیت‌الله حسین نوری همدانی بعد از ظهر امروز در دیدار نخبگان سازمان صنایع دفاع با اشاره به سخنان دبیركل نهضت آزادی كه در روزنامه روز گذشته كیهان به چاپ رسیده اظهار داشت: در سخنان این فرد بر حذف ولایت فقیه از قانون اساسی تأكید شده و در بخشی از این سخنان نیز به علما و روحانیون توهین شده است.


وی با اشاره به برخی دیگر از موضع‌گیری‌های این فرد در ارتباط با مسئله ولایت فقیه گفت: این فرد زمانی كه در پاریس مترجم امام بود در سخنانی اظهار كرده بود كه در هیچ كجای قرآن به مسئله ولایت فقیه اشاره نشده است.


این مرجع تقلید افزود: ما نباید در مقابل چنین اظهارات و موضع‌گیری‌هایی ساكت بشینیم.
وی در ادامه تأكید كرد: ولایت فقیه مسئله‌ بسیار روشنی است و مردم بر اساس عقل همواره به سرپرست نیاز دارند و به این مسئله در آیات بسیاری از قرآن كریم اشاره شده است.


آیت‌الله العظمی نوری همدانی در ادامه با اشاره به اهدای جایزه به پادشاه عربستان برای تلاش در راستای ایجاد صلح میان اسرائیل و فلسطین تصریح كرد: باید ما ریشه چنین مسائلی را به درستی بررسی و شناسایی كنیم و در برابر چنین كارهایی موضع‌گیری لازم را داشته باشیم.


وی با اشاره به پیروزی حزب‌الله لبنان در برابر اسرائیل تصریح كرد: اسلام همواره به مسلمانان تأكید كرده كه در برابر دشمنان ابزار لازم را داشته باشند و البته این توصیه‌ها به معنای تجهیز مسلمانان به نیروی اعتقاد، ایمان و شجاعت است.


استاد حوزه علمیه قم با بیان اینكه پیامبران نیز همواره جهاد را در رأس امور خود قرار داده‌اند، تصریح كرد: باید مسلمانان در برابر دشمنان به خودباوری برسند و هرچه این خودباوری بیشتر باشد، جهادگران از جایگاه رفیع‌تری برخوردار هستند.


چهارشنبه 20/9/1387 - 8:26
اخبار

این شبكه در بخش دیگری نیز به بررسی چندین مورد قتل­های رخ داده در خانواده‌های مسلمان ساکن در آمریکا پرداخته و در تحلیل این پدیده، به مرتبط ساختن آن با تعالیم اسلامی می­پردازد و ضمن زیرسوال بردن آموزه­های دینی مسلمانان، اسلام را ناقض حقوق بشر و دموکراسی معرفی می­کند.

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از جهان، شبكه فاکس نیوز آمریکا، اخیرا اقدام به پخش سلسله برنامه­هایی علیه عقاید مسلمانان در جوامع مختلف بویژه کشورهای غربی نموده است.
 
این شبكه دربرنامه­ای تحت عنوان «قتل در خانواده؛ قتل از روی غیرت» به موضوع قتل­های ناموسی پرداخته و با مرتبط دانستن آن با آموزه‌های اسلامی از آن به عنوان یک ضعف اجتماعی و اخلاقی میان خانواده­های مسلمان یاد کرده است.
 
این شبکه "غیرت" را مفهومی واپسگرا معرفی می­کند که در جوامع کنونی هیچ فرهنگی پذیرای چنین مفهومی نیست. 
 
در بخشی از این برنامه آمده است: «درحالی که در آمریکا غیرت یک مسئله قدیمی و فردی تلقی می­شود، در کشورهای مسلمان بیشتر جنبه قبیله­ای داشته و برخی مواقع منجر می­شود که همسران، برادران و پدران به خاطر جرائمی از قبیل بی عفتی یا خودداری از ازدواج با افرادی که آنها در نظر گرفته­اند، به کشتن زنان، خواهران و دختران خود مبادرت کنند.»
 
فاکس نیوز در بخش دیگری نیز به بررسی چندین مورد قتل­های رخ داده درخانواده­های مسلمان ساکن در آمریکا پرداخته و در تحلیل این پدیده، به مرتبط ساختن آن با تعالیم اسلامی می­پردازد و ضمن زیرسوال بردن آموزه­های دینی مسلمانان، اسلام را ناقض حقوق بشر و دموکراسی معرفی می­کند.
 
گفتنی است این شبكه به اخبار قتل و تجاوز خانوادگی در غرب كه برخی از آنها به تازگی درز پیدا كرده است اشاره‌ای نكرد.

چهارشنبه 20/9/1387 - 8:22
اخبار
برای چندمین بار فاش می‌شود؛
 

یک نویسنده آمریکایی در کتابی که اخیرا از سوی وی به چاپ رسیده است از طرح زمان‏بندی شده ایالات متحده آمریکا برای مقابله با مذهب تشیع و نمادهای آن پرده برداشت.
 
به گزارش شیعه آنلاین،‌ دکتر «مایكل برانت»، که ظاهرا از اعضای بلندپایه سازمان جاسوسی آمریکا است در کتاب اخیر خود با عنوان «توطئه تفرقه میان ادیان آسمانی»، از طرح‏های بلندمدت سازمان جاسوسی آمریکا، برای مقابله با مذهب تشیع خبر داد.
 
در این کتاب آمده است: هیچ راهی برای مقابله و رویارویی مستقیم با شیعیان وجود ندارد و شکست آن‌ها فوق‏العاده مشکل خواهد بود لذا ناچار خواهیم بود در پشت پرده و با استفاده از حربه «اختلاف بینداز و حکومت کن»، اهداف خود را به پیش ببریم و در نهایت و طبق برنامه کاری تا پایان سال 2010 میلادی باید مراجع شیعه را مورد هدف قرار داده و تیر خلاص را بر پیکره مذهب تشیع وارد کنیم.
 
گفتنی است این اولین باری نیست كه طرح‌های آمریكا برای مقابله با مذهب تشیع فاش می‌شود.

چهارشنبه 20/9/1387 - 8:18
اخبار
عذر بدتر از گناه طنطاوی؛
از محاصره غزه خبر ندارم!

اصلا فرض کنیم من او را می‌شناختم، آیا اگر که سلام نمی کردم فلسطین آرام می شد؟ او دو ماه پبش اینجا بود و با رییس جمهور گقت و گو داشت، آنوقت شما چنین سوال سخیفی از من می پرسید؟ یعنی هیچ کس نباید به کس دیگر سلام کند؟

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از فردا، شیخ الازهر که هنوز هم از انتقادات برای دست دادن گرمش با شیمون پرز رهایی نیافته است باردیگر به دفاع از خود پرداخت.


طنطاوی پیش از این گفته بود که شیمون پرز را نشناخته و به طور اتفاقی با او دست داده است.


البته کسانی که صحنه را از نزدیک دیده بودند می گویند این طتطاوی بوده که ایتدا با شیمون پرز دست داده و یه گرمی با او صحیت کرده است.


اما روزنامه "مصری الیوم" گزارش داد به نواری از مصاحبه تلوزیونی طنطاوی دست یافته است که تلوزیون مصر بیش از 3 دقیقه آنرا به دلیل سخنان تند طنطاوی سانسور کرده است.


در این مصاحیه رییس الازهر با تندی منتفدان خود را حقیر می خواند و می گوید"اینها کوچکتر از آنند که من پاسخشان را بدهم!"


وی در سخنانی عحیب درباره محاصره ساکنان غزه نیز می گوید"من اطلاعی از محاصره غزه ندارم!


هنگامیکه مجری سعی داشت از شرایط مصافحه او با پرز پس و جو کند طنطاوی چندین بار طفره رفت و پاسخ داد:"من آمادگی صحبت درباره این موضوع را ندارم"


اما در نهایت با اصرار مجری طنطاوی می گوید:"من به چندین نفر سلام کردم اگرجه چهره برخی به نظرم آشنا بود. اصلا فرض کنیم من او را می‌شناختم، آیا اگر که سلام نمی کردم فلسطین آرام می شد؟ او دو ماه پبش اینجا بود و با رئیس جمهور گقت و گو داشت، آنوقت شما چنین سوال سخیفی از من می پرسید؟ یعنی هیچ کس نباید به کس دیگری سلام کند؟

چهارشنبه 20/9/1387 - 8:13
اخبار

برخی از قسمت‌های این کارتون در یکی از شبکه‌های تلویزیونی هلند پخش شد كه سرانجام پس از درخواست وزارت دادگستری هلند، فیلمساز از پخش فیلم در آن مقطع منصرف شد.

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از تابناك، کارتون موهن «مصاحبه با محمد (ص)»، ساخته یك ایرانی‌الاصل هلندی، بار دیگر موجب خشم مسلمانان جهان شد.


در ماه مارس سال جاری، «جامی» مؤسس کمیته منحله مسلمانان از دین برگشته که ریشه ایرانی دارد، با ساخت فیلم کارتونی «زندگانی محمد» كه دارای صحنه‌های توهین‌آمیز بسیاری بود، موجبات نارضایتی جامعه مسلمانان اروپا را فراهم كرد.


بنا بر این گزارش، برخی از قسمت‌های این کارتون در یکی از شبکه‌های تلویزیونی هلند پخش شد كه سرانجام پس از درخواست وزارت دادگستری هلند، فیلمساز از پخش فیلم در آن مقطع منصرف شد.


فیلم کارتونی ده دقیقه‌ای جامی به شکل مصاحبه طراحی و تهیه شده است که در آن، حضرت محمد (ص) درباره حقوق زنان، یهودیان و ایمان نداشتن به خدا، سخنانی می‌گوید كه به شكل تحریف شده انتخاب و منتشر شده است.
 
از دیگر اقدامات مخرب علیه اسلام، پخش این فیلم در دهم دسامبر (روز جهانی حقوق بشر) است.


گفتنی است، در نخستین روزهای انتشار خبر این فیلم، «افشین الیان»، فیلسوف و حقوقدان ایرانی تبار مقیم هلند که روزانه در مجله اینترنتی «الزفیر» می‌نویسد، با این که از مشاوران و مدافعان منتقدان اسلام از جمله این فیلمساز است، در یادداشتی نسبت به پیامدهای احتمالی نمایش این فیلم هشدار داد.


هم‌‌اكنون با انتشار برخی قسمت‌های این فیلم، اعتراض‌های گسترده‌ای میان مسلمانان اروپا پدید آمده است.

چهارشنبه 20/9/1387 - 8:9
اخبار
جمع آوری تمثال‌های منتسب به امامان‌(ع)

معاون فرهنگی تشکل‌های دینی سازمان تبلیغات اسلامی گفت: تمثال‌ها و شمایل منتسب به امامان معصوم(ع) در سطح کشور جمع‌آوری می‌شود.

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از شبکه ایران، "رضا معممی‌مقدم" در حاشیه نشست با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی استان مازندران افزود: بر اساس تصمیم ستاد ساماندهی هئیت‌های مذهبی که به امضای رئیس جمهور رسیده است، تمامی تمثال‌ها و شمایل منتسب به ائمه اطهار(ع) در سطح کشور جمع‌آوری می‌شود.


وی افزود: تصاویر و تمثیل‌هایی که از ائمه اطهار(ع) در سطح کشور توزیع می‌شود، واقعی نیست و نیاز است تا با یک برنامه‌ریزی درست از توزیع این تصاویر جلوگیری شود.


مقدم تصریح کرد: برای جلوگیری از این امر در حال حاضر ستاد عاشورایان خبرآفرین در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شده که سازمان تبلیغات کشور هم عضو این ستاد است.


وی تصریح کرد: وظیفه این ستاد جلوگیری از چاپ و پخش تصاویر اماکن مقدس به دور از هر گونه بدعت و نو‌آوری است و امسال نیز این امر با ارسال کتاب‌ها و بنر در دستور کار این ستاد قرار دارد.


معممی از برگزاری کنگره شعر عاشورایی در 9 استان کشور خبر داد و افزود: به منظور تغذیه فکری مداحان و ذاکران اهل بیت(ع)، کنگره شعر عاشورایی با بهره‌گیری از شاعران آیینی همان منطقه با چاپ آثار کف‌دستی در ایام محرم و صفر برگزار می‌شود.


وی در پایان از برپایی نمایشگاه فرهنگی متناسب با شعار نو‌آوری و شکوفایی در پرتوی فرهنگ عاشورایی در 15 استان کشور خبر داد و گفت: هدف از برپایی این نمایشگاه معرفی دستاوردهای فرهنگی و دینی هیئت‌‌های مذهبی در ماه محرم و ایام دهه فجر است.

چهارشنبه 20/9/1387 - 8:7
اخبار
طی اقدامی وقیحانه در یک زندان تونسی؛
لگدزدن‌ به قرآن‌وفحاشی‌ به‌ذات‌ مقدس‌الهی!

در پی گرفتن اجباری قرآن کریم از یکی از زندانیان و لگد زدن به آن و نیز فحاشی به ذات مقدس الهی توسط یکی از زندانبانان زندان "ناظور" در تونس، جنجال گسترده ای در این کشور به وجود آمده و انتقادات و اعتراضات بسیاری به مسئولان مربوطه شده است. 

 

 


به گزارش شیعه آنلاین، در اعتراض به این اقدام سازمان دفاع از حقوق بشر تونس با صدور بیانیه ای رسمی رفتار این زندانبان و هشت تن از هم دستان وی را به شدت مورد حمله و انتقاد قرار داد و اعلام کرد: این خبر را خانواده این زندانی به ما اطلاع داد.


در ادامه این بیانیه آمده: این اولین باری نیست که چنین رفتارهای ضدانسانی، ضداخلاقی و ضداسلامی با زندانیان در زندانهای تونس انجام می شود و عقاید و احساسات دینی آنان زیر پا گذاشته می شود.


در این بیانیه همچنین از علمای اسلامی خواسته شده تا با اعتراض شدید و درخواست رسیدگی فوری موضوع، به نصرت کتاب خدا، بپردازند زیرا این اقدام به مقدس ترین مقدسات دینی و اسلامی توهین کرده است.


این سازمان همچنین از علمای اسلامی خواست تا مقامات ارشد و مسئولان مربوطه در تونس را مسئول این رفتار معرفی کنند و خواستار مجازات فوری مرتکبان این اقدام شوند.


در همین راستا یکی از فعالان حقوقی در تونس اعلام کرد که عریضه و طوماری آماده شده و تعداد زیادی از معترضان زیر آن را امضا کرده اند تا به دولت تونس تقدیم شود. طی این طومار اعتراض کنندگان خواستار بررسی فوری این رفتار و مجازات عاملان آن شدند تا چنین رفتاری دیگر تکرار نشود.


در ادامه این طومار از افکار عمومی جهان اسلام خواسته شده که با اعمال فشار خواستار اعلام فوری نتیجه تحقیقات و بررسی ها در این باره شوند و دولت تونس را مسئول این رفتار معرفی کنند زیرا احساسات تمام مسلمانان و مومنین جریحه دار شده است.


در همین راستا از سوی دیگر کمیته بین المللی حمایت از اسلام این اقدام را عمدی تلقی کرده و اعلام کرد: بدون شک این رفتار مقصو بوده و برای آن برنامه ریزی شده بود زیرا بدون شک چنین حادثه ای به طور اتفاقی توسط "یاران شیطان" رخ نمی دهد. این جنگی تمام عیار علیه دین مبین اسلام است.

چهارشنبه 20/9/1387 - 8:5
دعا و زیارت
اسلام و تنبیه بدنی زن

(1) پیش از شرح و توضیح آیاتی که درباره تنبیه بدنی بانوان است، و پذیرش یا نپذیرفتن این موضوع ، بیان پیشگفتار لازم است:

 

 از پدیده های اجتماعی، بدون محدودیت زمانی و مکانی است و در تمامی جوامع و فرهنگ ها وجود دارد. چنان که ویژه روستائیان نبوده، حتی در پیشرفته ترین جامعه ها دیده می شود، تا بدان حد که اکنون در اروپا « جمعیت زنان کتک خورده » تأسیس شده، به دفاع و چاره جویی می پردازند. در فرانسه دو میلیون زن از شوهران خود کتک خورده اند ، یعنی یک چهارم شمار زنان.(2)


از این رو شماره تلفنی در اختیار بانوان قرار گرفته تا به طور رسمی از آنان حمایت کند.


تبارشناسی
تنبیه بدنی بانوان، ریشة بشری داشته، در شمار بیماری های اجتماعی و ناهنجاری های روانی است و برای درمان آن مشارکت و همفکری جامعه شناسان و روان شناسان و رهبران مذهبی لازم است. بنابراین می باید آیه 34 سوره نساء را در فضای مردم شناسانه و روانی و مذهبی بازخوانی کنیم.


توجه به شرایط زمان و مکان
تحلیل تاریخی، و روان شناسانة این حکم برای پی بردن به معنای درست آیه، نیز حکمت و هدف دستور الهی لازم است. بنابر برخی تفسیرها از آیه ، تنبیه زن توسط شوهر روا است اما برخی از قرآن پژوهان و مفسران، این برداشت را نپذیرفته ، توجه به شرایط زمان و مکان حکم را ضروری می دانند. در پاسخ ، نظر کسانی که تنبیه بدنی را نمی پذیرند، به همراه دلیل های آنان آمده ، معنای مورد قبولشان گزارش شده است.


محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد.(3) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!(4)
اما در مدینه جنبشی به پا خاست که زن گرایانه بود و بر ضد فرهنگ مکه به شمار می آمد.


اوضاع مدینه، سه سال پیش از نزول آیه بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزون تری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
اینان بر مردان چیره بودند و اگر توسط شوهران تنبیه بدنی می شدند، به دستور و اجازه پیامبر(ص) اجازه قصاص داشتند ، یعنی می توانستند در عوض، شوهران خود را تنبیه کنند.(5) پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (6) و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».(7)


نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(8)
حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.


اما به رغم دستور پیامبر ، همچنان فرهنگ تنبیه بدنی بانوان ادامه داشت. بنابر روایتی آخرین موردی که پیامبر به نفع زنان دستور به قصاص و کتک زدن شوهران داد، حبیبه دختر زید یا خوله دختر محمد بن مسلمه (همسر سعد بن ربیع) بود اما این بار دستور پیامبر اجرا نشد، زیرا آیه 34 سوره نسا فرود آمد و حکم قصاص مردان لغو شد.


آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
چگونه در قرآن حکم به تنبیه بدنی زن داده شده، در حالی که خداوند آیات را «شفا و رحمت» قرار داده است و رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف». روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود : «ایضرب‌ احدکم‌ المرأة‌ ثم‌ یظل‌ معانقها(9) آیا زن‌ را کتک‌ می‌زنید، سپس‌ می‌خواهید با او همآغوش‌ باشید؟!»


حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است.
دین اسلام زندگی خشونت بار و وضع نکبت بار زنان را در زمان جاهلیت دگرگون کرد و اینان را از زنده به گور شدن یا محرومیت از حقوق اجتماعی و مالی رهایی بخشید ، نیز میان زن و مرد تبعیض (نه تفاوت) ننهاد، یعنی براساس عرف و فرهنگ زمانه، امتیازات را عادلانه میان زن و مرد تقسیم کرد. مثلاً اگر در ارث، مردان بر زنان ، به ظاهر برتری دارند، از آن روست که سرپرست زنان بوده، افزون بر پرداخت نفقه ، می باید مهریه بانوان را بدهند، چنان که زحمات زنان در سال های زناشویی، بی اجر و مزد نمی ماند، بنابراین زیادت و برتری یک طرف (مردان) در برابر حقوق طرف دیگر (زنان) قرار می‌گیرد و گویا برتری در میان نیست.(10)


گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعة مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. تا سه سال (پیش از نزول آیه) پیامبر می کوشید به سود زن و بر پایة مساوات حکم کند و خداوند بدین وضع راضی بود اما بر اثر وضع بحرانی جامعه، حکم عوض شد، مبادا از آزادی سوء استفاده شده، جامعه به تنش زایی و انفجار برسد!


نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد که شبی بسیار سخت بر مسلمانان بود. اینان در دشوارترین برهة زمانی بوده، گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن می رفت اسلام توسط مشرکان از بین رفته، مسلمانان نابود شوند. یهودیان و منافقان در داخل مدینه و مشرکان، بیرون از آن شهر، در کمین مسلمانان بودند. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه 34 و 35 نساء را فرود فرستاد. قرار بود همان مردانی به جهاد بروند و دین و دینداران را حفظ و حمایت کنند که مهاجر و اهل مکه، با همان فرهنگ نسبتاً زن ستیز بودند، پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد، و از پاشیدگی و گسست امت (با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی) جلوگیری به عمل آورد اما دگرگونی حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.( این مسئله در پایان به طور تفصیلی بیان می شود).


مقصد شریعت
بنابر آنچه گفتیم روا شمردن تنبیه بدنی زنان ( آن هم پس از مراحلی و با شرایطی) فقط به سبب اوضاع دشوار اجتماعی است. مقصد و هدف شریعت (دین) از وضع هر حکمی، مصالح و منافع جمعی (امت) است، از این رو در قضاوت در مورد هر حکمی می باید مصلحت جمعی را در نظر گرفته، به منافع صنف و گروهی بسنده نکرد.


تأثیر احکام فقهی قرن دوم و سوم در روند حرکت بر ضد زن فقه اسلامی در سده های دوم و سوم شکل گرفت و بر همان منوال و شیوة قرن نخست ادامه یافت. روایات به زنان حکم می کرد در برابر مرد فروتن بوده ، در صورت سرپیچی از درخواست مرد در مورد همبستر شدن و اعمال زناشویی تنبیه گردند. این احکام طبق فهم و بینش اجتماعی و مردم شناسانه شکل می گرفت، و این فرایند ، همان است که در آغازبحث اشاره کردیم که در صدور هر حکمی، اوضاع جامعه شناسانه و روان شناسانه تأثیر دارد.


به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیه بدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی را نشکند و اثری به جا نگذارد».(11) تنبیه نمی بایست خشن و دردآور باشد و نمی باید لطمه بزند.


در تمامی کردار و اعمال شرعی می بایست به هدف و مقصد خداوند (که حکم می نهد) توجه کرد، از جمله در مورد تنبیه بدنی با شرایطی که برشمردیم و پس از نتیجه نگرفتن از مراحل پیشین (پند و نصیحت کردن، قهر کردن و همبستر نشدن با زن) نوبت به تنبیه بدنی می رسد اما چنان که در آیه بعد می خوانیم به دنبال هیچ راهی برای سرزنش و توبیخ آنان نمی باید بود و بهانة بیخود نمی شود گرفت! نشوز به معنای سرکشی در برابر مسئول خانواده است و از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(12)


در آیه 44 سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخة نازک خرما) را برگیر و با آن ( همسرت را ) بزن و سوگند خود را مشکن».


زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود. از این رو اگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن را نپذیرد، نباید صورت گیرد.


خداوند در پایان آیه، شوهران را از همین مقدار اندک نیز باز می دارد و می فرماید: «ان الله کان علیّاً کبیراً؛ خدا والای بزرگ است» یعنی شوهران را نسبت به ستم بر زنان تهدید می کند، که اگر زنان نمی توانند ستم را از خود بردارند و از خویش دفاع کنند، اما خدای بلند مرتبه و بزرگ به جای زنان قصاص و حق خواهی خواهد کرد.(13)


نپذیرفتن تنبیه بدنی
شایان ذکر است برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(14) قاضی ابوبکر درباره آیه می گوید: «زن را کتک نزند و اگر به وی امر و نهی کرد، ولی او اطاعت نکرد، فقط بر او خشم گیرد».(15) یعنی معتقد است از نظر خداوند، ضرب (زدن) مباحی ناخوشایند است، نه اینکه باید به کار گرفته شود. زدن امری خطرناک است و تعیین حدودش دشوار می باشد، افزون بر آن که قانون شرع اجازه نمی دهد کسی به نفع خود حکم و داوری کند. نیز زدن نمی باید اهانت و ضرر تلقی شود. از این رو دولت اسلامی اگر پی برد شوهران کیفر شرعی را درست و به جا اجرا نمی کنند و بر حدود آن آگاه نیستند، می باید آنان را از به کارگیری این کیفرمنع کند و متخلفان را مجازات کند، تا آزار رساندن به همسران خطر ساز نشود، به ویژه آن جا که انگیزه و بهانة تنبیه بدنی، سست و بی پایه باشد.(16)


این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمی دانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه و دوری از زن و خانواده است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید. پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی به آنان نرسانده، کتک شان نزد و تحقیر و سرزنش شان نکرد. اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواستة خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. افزون بر آن که هر گاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب » نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّ واحد...» (17)


آیا جواز تنبیه برای همه زمان ها و مکان ها ست؟
حال با صرف نظر از این تفسیر،اگر تنبیه بدنی از آیه فهمیده شود، سؤال این است آیا انسان ها که در فهم مقصود و منظور خداوند در قرآن دچار خطا می شوند می توانند این حکم را جاری کنند، تا روز قیامت ، در تمامی اقشار اجتماع، شرق و غرب، بر هر زنی با هر سطح فرهنگی؟ آیا نمی باید شرایط اجتماعی ، سیاسی و مردم شناسانه را که بر آیه چیره بود و سبب صدور چنین حکمی شد، در نظر گرفت؟ آیا این حکم به سبب آن نبود که جلوی فتنه ها و بحران ها ( با توجه به فرهنگ و ظرفیت فکری مردمان) گرفته شود؟!


اگر بپذیریم روا دانستن تنبیه بدنی آن هم پس از مراحل و با شرایطی – که در آیه بیان شده – برای برهه و اوضاع خاصی بود، مثلاً در شرایط زمانی و فرهنگی که توهین به زن محسوب نمی شود پس می توان نتیجه گرفت: هر گاه این وضع از بین رود، حکم نیز از میان خواهد رفت! چنین برداشتی نه از ارزش آیه می کاهد و نه تفسیری فراتر از اهداف سازنده و مثبت و بشر دوستانة قرآن است.


این فهم از آیه اگر چه مطابق با ظاهر آیه قرآن نیست، اما با آیاتی که فرمان به برخورد نیک با همسر می دهد و پیوند بین زن و مرد را مودّت و دوستی و رحمت می داند، سازگارتر می نماید.


سخن پایانی: حکم تنبیه بدنی با صرف نظر از شأن نزول آیات و تفسیرهای مختلفی که در مورد آیه 34 سوره نساء آمده است، باید صرفاً به عنوان یک حکم حقوقی مورد لحاظ قرار گیرد از این جهت که هر کس حق دارد از راه قانونی برای دستیابی حق خود اقدام نماید . اگر بخواهیم از نگاه ارزش های اخلاقی به آن نگاه کنیم، با توجه به آیات قرآن می توان استنباط نمود که گذشت و اغماض بهتر و شایسته تر است، اما گذشت از حقوق نمی تواند یک قاعده و قانون کلی قرار گیرد.


در ادامه پاسخ ، تنبیه زن را از جایگاه حقوقی، به تفصیل بررسی می‌کنیم (البته بنابر این باور که از قرآن، تنبیه برداشت ‌شود).
تنها مورد تنبیه، نشوز است.
نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.


جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمى‏تواند در این موارد واکنش نشان دهد.


بنابراین آیه فوق در مورد با بسیارى از مسائل اختلافى زوجین ساکت است و هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده جز در موردی که زن با پیمان ازدواج، تعهد به آن را ملتزم شده است.


نشوز امرى برخلاف حقوق مرد است و براى رویارویی با آن بهترین راه این است که پیش از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولى اگر چنین چیزى میسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى‏رسد که در آیه بعد سالم ترین راه آن عنوان شده است.


حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفى انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیر گذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است.


چنین روشى حکیمانه‏ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است.
لیکن اگر زنى در برابر اندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر سرپیچی از حقوق زوج پایدارى ورزید چه باید کرد؟
در اینجا نیز خداوند راه دومى را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد.


در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد، امّا اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داده و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟


در اینجا چند راه قابل تصور است: أ) در مقابل نشوز زن به کلی ساکت بود یعنی مرد حقوق خود را نادیده انگارد هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد.


چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد، یعنى در هیچیک از نظام‌هاى حقوقى جهان نمى‏توان صاحب حقى را مجبور کرد در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند، یعنى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنین توصیه‏اى نمود ولى نباید بین مسأله حقوقى و اخلاقى خلط کرد.


از طرف دیگر نشوز زن اقسامى دارد که برخى از آنها مسلّماً به زیان خود او هم تمام مى‏شود و بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد..


ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن حقوق خود را به دست آورد. چنین چیزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى گرفتن حق، روش‌هاى معیّنى وضع نموده ، زیرا در غیر این صورت ممکن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم دیگر به بار آید.


ج) راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى‏نفوذ دیگر حقوق خود را بگیرد.


چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولى هنوز با امکان حل مشکل در داخل خانه بهتر است چالش به بیرون کشیده نشود، زیرا فاش کردن مسائل داخل خانه آسیب‏هاى فراوانى براى خانواده به بار مى‏آورد که در اینجا جاى ذکر آن نیست، لذا خداوند حکیم راه ممکن را پیشنهاد مى‏نماید.


د) راه دیگر آن است که مرد اندکى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى برخورد نماید. از این رو قرآن مجید به عنوان آخرین راه حل ممکن در داخل خانه مسأله «ضرب» را مطرح نموده است.


البته این مسأله نیز حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد.
درباره حدّ و چگونگى زدن، علامه مجلسى(ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتى از فقه‏الرضا (ع) نقل نموده است که «والضرب بالسواک و شهبه ضرباً رفیقاً؛ زدن باید با وسایلى مانند چوب مسواک و امثال آن باشد آن‌ هم با مدارا و ملایمت.» ظاهر روایت فوق به خوبى نشان مى‏دهد که «ضرب» باید در پایین‏ترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. وسیله‏اى که در این روایت اشاره شده چوبى بسیار نازک مانند چوب سیگار، سبک و کم ضربه است.


نکته دیگرى که از آیه به دست می‌آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید، زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال مى‏رود: یکى آن که زن به حقوق مرد وفادار شود، در این صورت قرآن مى‏فرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا؛اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید.» یعنى، اگر زن در برابر حقوقى که بر آن پیمان بسته است تسلیم شد دیگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است.
واکنش دیگر آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نماید، در این‌ باره در آیه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اَللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً؛ اگر خوف گسست در بین آن دو یافتید، پس از ناحیه مرد و داوری از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد، همانا خداوند دانا و آگاه است.»


قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى‏دهد تا مسئله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طى کند و براى اینکه حقى از هیچ‌ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ننماید فرموده است که از هر جانب داوری برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند.


خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:
1 - اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقى که با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛
2 - در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛
3 - سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.
4- حد آن نازل‌ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛
5-موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید.
دیدگاه شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشى تا ضرب و جرح و حتى قتل را شامل مى‏شد، و اسلام آنها را تحریم کرد و مستوجب مجازات فقهى و قضایى در دنیا و عذاب آخرت دانست.
------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1 – برداشتی آزاد از دو مقاله نشریه پیام زن، شماره های 136 و 160 با اجازه سردبیری.
2 – کانال دوم تلویزیون فرانسه، به نقل از مجله پیام زن، شماره 160.
3 – تاریخ یعقوبی ، ج1، ص 250.
4 – ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج5، ص 25.
5 – التحریر و التنویر ، ج5، ص 42؛ التفسیر الکبیر، ج10، ص 90، البته برخی این گزارش را نمی پذیرند.
6 – المنار، ج5، ص 76؛ روح المعانی، ج5، ص 25.
7 – تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504.
8 – همان؛ المنار، ج5، ص 76.
9- وسائل الشیعه ، ج14 ، ص119
10 – فخررازی، التفسیر الکبیر، ج10، ص 82.
11– تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504.
12 – تفسیر الکبیر، ج10، ص 87.
13 –همان، ص 91.
14 – التحریر و التنویر، ج5، ص 43. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است.
15 – احکام القرآن، ابن عربی ، ج1، ص 420.
16 – التحریرو التنویر، ج5، ص 43.
17 - نور (24) آیه 2


منبع: واحد پاسخ به سوالات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

چهارشنبه 20/9/1387 - 7:58
دعا و زیارت
زندگانی حضرت امام علی النقی الهادی (ع )  

 


 


تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212
هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش                      

سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت
مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام
رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد . نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام
همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت
امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و
دوران امامتش 33 سال بود . در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام
اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و
اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت .
نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه
عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی
نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با
خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت . به همین جهت بود
که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل
خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و
نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و
در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب
نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش
مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که
طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ
معنویت امام را ببینند . و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت
حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر
تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون
بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است " .
این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در
سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است .
از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار
هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک
مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و
موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا
(ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت
مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این
معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن
جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان
بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان
ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .
با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در
این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن
دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم
شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش
و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند
که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و
مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه
شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآیند
و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند . بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی
نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا
- که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی
حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر
سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد .
برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال -
نوشته اند . پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن
هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد
اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن
هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی
متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت
از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او
ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . او نیز
به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت
هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی
ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب
امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان
درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه
ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان
آن حضرت داشته است . باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده
بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت :
جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و
مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه
دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم .
متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد .
با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر
قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را
از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم
(ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع )
همیشه بیمناک و خاشع بود .
مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی
به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش
درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت
هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود
گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد .
وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او
بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود . چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت .
مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع )
فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به
متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل
سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به
خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا
آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز
شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .
آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام
فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر
آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به
نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد .
امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه
پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و
آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .
با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند
و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان
نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن
محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان
او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " .
متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور
داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد . این قبیل مراقبتها
پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت .
و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از
اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل
سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین
کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند
آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز
به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و
از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر
شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن
حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .
در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف
کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی
امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله :
" حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد
- که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است - یاد شده است .
این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل
امام سر می زده اند . "
   
چهارشنبه 20/9/1387 - 7:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته