• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 3996روز قبل
طنز و سرگرمی


بعد مرگم نه به خود زحــمت بسیار دهید
نه به من بر سـر گور و کفن آزار دهید

نه پی گورکن و قاری و غسال رویـــد
نه پی سنگ لحد پــول به حجار دهید

به که هر عضو مرا از پس مرگــم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید

این دو چشمان قوی را به فلان چشــم‌چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید

وین زبان را که خداوند زبان‌بـازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتـار دهید

کله‌ام را که همه عمـــر پر از گچ بوده‌است
پاک تحویل علی اصغر گچکار دهیــد

وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیـــاه
به فـــلان سنگ‌تراش سر بازار دهید

چانه‌ام را به فلان زن که پی وراجی است
معده‌ام را به فلان مرد شکمخوار دهید

در سر سفره خورَد فاطمـه، بی‌دندان، غم
به که دندان مرا نیز بــدان یار دهید
سه شنبه 26/9/1387 - 11:1
دانستنی های علمی

 

سه شنبه 26/9/1387 - 10:48
دانستنی های علمی

ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!

مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه واکشنی(ACTION) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!

چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!

اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان به دنیا می آید!

گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!

کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!

پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! (فهمیدین به منم بگین) او چت می کند! خیابان متر می کند، ودر یک کلام عشق و حال می کند! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است! از من می شنوین بی خیال دانشگاه بشین بهتره (تفریحات بهتر و کم دردسرتر هست)خود دانید.

سه شنبه 26/9/1387 - 10:42
طنز و سرگرمی
چگونه یك زن را خوشحال كنیم؟چگونه یك مرد را خوشحال كنیم؟

برای خوشحال كردن یك زن ...
یك مرد فقط نیاز دارد كه این موارد باشد :

1. یك دوست

2. یك همدم

3. یك عاشق

4. یك برادر

5. یك پدر

6. یك استاد

7. یك سرآشپز

8. یك الكتریسین

9. یك نجار

10. یك لوله كش

11. یك مكانیك

12. یك متخصص چیدمان داخلی منزل

13. یك متخصص مد

14. یك متخصص علوم جنسی

15. یك متخصص بیماری های زنان

16. یك روانشناس

17. یك دافع آفات

18. یك روانپزشك

19. یك شفا دهنده

20. یك شنونده خوب

21. یك سازمان دهنده

22. یك پدر خوب

23. خیلی تمیز

24. دلسوز

25. ورزشكار

26. گرم

27. مواظب

28. شجاع

29. باهوش

30. بانمك

31. خلاق

32. مهربان

33. قوی

34. فهمیده

35. بردبار

36. محتاط

37. بلند همت

38. با استعداد

39. پر جرأت

40. مصمم

41. صادق

42. قابل اعتماد

43. پر حرارت

بدون فراموش كردن :

44. تعریف كردن مرتب از او

45. عشق ورزیدن به خرید

46. درستكار بودن

47. بسیار پولدار بودن

48. تنش ایجاد نكردن برای او

49. نگاه نكردن به بقیه

و در همان حال، شما باید :

50. توجه زیادی به او بكنید، و انتظار كمتری برای خود داشته باشید

51. زمان زیادی به او بدهید، مخصوصاً زمان برای خودش

52. اجازه رفتن به مكانهای زیادی را به او بدهید، هیچگاه نگران نباشید او كجا می رود .

بسیار مهم است :

53. هیچگاه فراموش نكنید :

* سالروز تولد
* سالروز ازدواج
* قرارهایی كه او می گذارد

چگونه یك مرد را خوشحال كنیم :

1. تنهاش بذارید !
سه شنبه 26/9/1387 - 10:40
طنز و سرگرمی
1. روزها استراحت كنید تا شبها بتوانید راحت بخوابید.
2. در نزدیكی تختتان صندلی راحتی بگذارید، تا اگر از خواب بیدار شدید، روی آن بنشینید و استراحت كنید.
3. خوابیدن به نشستن، نشستن به ایستادن، ایستادن به راه رفتن الویت دارد.
4. جایی كه می توانید بنشینید چرا می ایستید.
5. كار امروز را به فردا موكول كنید و كار فردا را به پس فردا.
6. اگر حس كار كردن به شما دست داد، كمی صبر كنید
سه شنبه 26/9/1387 - 10:37
ازدواج و همسرداری

 

 

اغلب افراد مجرد میل دارنـد بـدانـنـد كـه چـگونـه و كجا بایدعشق حقیقی را بیابند. در ایـن مـقـاله به 8 نكته كاربردیو بسیار سودمند برای دستیابی به یـك عـشـق حــقیقی اشاره گردیده است:

1- باور داشته باشید كه شما هم می تـوانـید به یك رابطه دراز مدت،  رمانتیك و شگفت انگیز دست یابید اغلب افـراد مـجرد در آرزوی داشـتـن یــك رابطه فوق العاده می بـاشد. امـا تـعـداد معدودی از آنان محقق شدن چنین رابـطـه ای را بـاور دارنـــد. برای مجردها حتی ملاقات با یك فـــرد جذاب، سـازگار و دلخـواه یـك امـر نـاممـكن قـلـمــداد میــگردد. این بسیار حائز اهمیت است كه شما به این امر ایـمان داشـتـه بـاشـیـد كـه: آشــنایی با یك فرد مناسب و تشـكیل یك رابطه دراز مدت و حتی مادام العمر برای شما نیز امكان پذیر است. به خاطر داشته باشید كه باور و ایمان نیمی از پیروزی در هر كاری میباشد.

۲-فرد مناسب حال خود را تعریف كنید بهترین شیوه برای انجام این كار آن است كه بهترین دوستان خود را در نظر گرفته و ویژگیها و صفاتی كه از نظر شما بسیار قابل ستایش میباشند را در آنها شناسایی كنید. شریك زندگی آینده شما میباید از همان ویژگیها و صفات اخلاقی برخوردار باشد. اگر از نظر شما ویژگیهایی نظیر بالندگی معنوی، حس شوخ طبعی، مهربانی و یا تحصیلات عالیه تحسین برانگیز میباشند، شریك آینده شما نیز باید از آن خصوصیات برخوردار باشد. و چنانچه شما اعتقادی به وجود چنین فردی ندارید بهتر است به مرحله نخست بازگردید.

3- بیاموزید چگونه افراد ناشایست و نامناسب حال خود را شناسایی كنید
این نباید كار دشواری برای شما باشد. فردی كه صفات و ویژگیهای دلخواه و ارزشمند شما را بروز نمیدهد به عنوان یك شریك تازه نامناسب میباشد. همچنین فردی كه تنها در حضور شما رفتارهای خوشایند و خوب از خود به نمایش میگذارد و نه شخص دیگری، باز برای شما نامناسب میباشد. علاوه بر آن افرادی كه در پیشبرد رابطه شتابزده عمل میكنند نیز شایسته برقراری رابطه نیستند. اینگونه افراد معمولا سبب دلشكستگی شما میگردند.

4- با افراد نامناسب حال خود رابطه برقرار نكنید
چنانچه با فردی كه فاقد خصوصیات دلخواه شما میباشد وارد رابطه گردید، تنها ناكامی و اندوه را متوجه خود ساخته اید. زیرا چندی از رابطه شما نخواهد گذشت كه شروع به تغییر وی مطابق همان ویژگیهای دلخواه خود خواهید كرد. اما شریك شما بطور طبیعی در مقابل این تغییر از خود مقاومت نشان خواهد داد. عدم توانایی وی در برقراری ارتباط و یا گوش دادن به صحبتهای شما و یا برآورده سازی نیازهایتان موجب میگردد كه آنها را به اشتباه نشانه عدم علاقمندی به خودتان تلقی كنید. اما تنها واقعیت آن است كه شما فردی را برگزیده اید كه متناسب و برازنده تان نیست.


5- خود را در محیطهایی قرار دهید كه فرد مورد نظر شما در آنجا به فعالیت میپردازد
به فرض اگر در آرزوی برقراری رابطه با یك ورزشكار میباشید، قطعا وی را در سینما نمیتوانید بیابید و یا چنانچه در جستجوی یك موسیقی دان هستید باید وی را در محافل موسیقی بیابید. بنابراین برای یافتن عشق دلخواه خود میباید از خانه خارج گردید.

6- بر ترس خود از آنكه طرد گردید و یا مجددا تنها بمانید غلبه كنید.
تمام روابط در مقطعی از زمان پایان خواهند یافت. برخی با جداییها، برخی با طلاق و برخی نیز با مرگ. هیچ ضمانتی در زندگی وجود ندارد و عشق نیز از این مسئله مستثنا نمیباشد. هر زمان كه شما عاشق فردی میگردید ناخواسته خود را در معرض طرد شدگی و ناكامی قرار میدهید. آخرین باری كه در عشق شكست خورده اید را بخاطر می آورید؟ همانگونه كه مشاهده میكنید شما دست نخورده باقی مانده و جان سالم بدر برده اید. پس آنقدر ها هم طرد شدن وحشتناك نیست.

7- از وابستگی خودداری كرده و سعی كنید آزاد زندگی كنید.
به زندگی عادی خود مشغول باشید و تنها اندكی در پی مجذوب ساختن فرد دلخواه خود. افراد مجردی كه تمام توجه و انرژی خود را معطوف مجذوب ساختن شریك زندگی دلخواه خود میگردانند، خود را از داشتن یك شریك مناسب و خوب محروم میسازند ( با بی اعتنایی به موردهای مناسب بالقوه). و همچنین افراد مجردی كه از نداشتن یك رابطه و شریك خوب پیوسته محزون و دلسرد میباشند، در عوض آنكه وقت خود را هدر خیالپردازیهای آرزوهای خود كنند، بهتر است ابتكار عمل را بدست گرفته و برای خودشان زندگی و موقعیتهای شگفت انگیزی خلق كنند.

8- ریسك كنید اما زیركانه و آگاهانه
از منزل خارج گردید، با افراد جدید ملاقات كرده و باب صحبت را بگشایید و قرار ملاقات بگذارید. شانس و اقبال خود را با این اعمال افزایش دهید. ممكن است طرد شوید اما مطمئن باشید ارزش آن را خواهد داشت. یافتن یك عشق حقیقی امری دشوار و زمانبر است هیچگاه تا زمان دستیابی به آرزوهایتان از پای ننشینید.

سه شنبه 26/9/1387 - 10:34
دانستنی های علمی

برای رها شدن از گذشته، برای رها شدن از آینده، زیستن در زمان حال یک ضرورت اساسی است. در آن صورت انرژی ها اینجا متمرکز میشوند و این لحظات کوچک نورانی میشوند و شما کل انرژی تان را در آن جاری می سازید. در آن صورت شادی و نیکبختی ظهور میکند. اگر اکنون شما احساس بیچارگی و افسردگی می کنید دلیل آن این است که دارید در گذشته و آینده زندگی می کنید. انسان بدبخت، گذشته و آینده دارد، انسانی که سعادت را احساس میکند فقط لحظه را، دقیقا همین لحظه را دارد. او در حال زندگی میکند انسان می تواند کل حیاتش را در تازگی بگذراند، میتواند تمام زندگی اش را مثل یک کودک سر کند، انسان میتواند بزرگ شود و در عین حال در سراسر زندگی حالت بچگی خود را حفظ کند. در لحظه زیستن، هنر است. انسانی که در دم زندگی میکند هرگز پیر نمیشود. به بلوغ می رسد اما پیر نمی شود . او واقعا رشد میکند، پیر شدن اصلا به معنای رشد نکردن نیست، پیرشدن همانا مرگ تدریجی است. پیرشدن همان مبادرت به خودکشی است. انسانی که در لحظه زندگی میکند هیچوقت به آن صورتی که مردم پیر می شوند ، پیر نمیشود. او هرگز دانشمند نمیشود، او همیشه بی گناه است، همیشه کنجکاو است، همیشه ذوق زده و پر از حیرت است. هر لحظه برای او چیز تازه ای به همراه دارد. او آماده است تا ابعاد تازه ی زندگی را کشف کند. او همیشه دل به دریا می زند. او یک کاشف است. او هیچوقت از زندگی بیزار نیست. او هرگز بی حوصله نیست. گذشته و آینده را بر خود تحمیل نکنید. دم غنیمت است. چرا باید آن را با فکر کردن درباره ی چیزهایی که ارزشمند نیستند به هدر دهید؟ بگذارید یکایک این لحظات لحظاتی سرشار از شادی باشند. بگذارید آن شادی بزرگ بدل به نیایش، بدل به ذکر شود. آن شادی بدل به ذکر خداوند شود. یادآوری خداوند تنها تکرار الله، الله ، الله نیست ، تنها تکرار رام، رام ، رام نیست. وقتی شما پر از شادی باشید خدا را در ژرف ترین هسته وجودی تان حاضر و ناظر می بینید. نه اینکه آن را تنها با لب و زبان تکرار کنید. در آن حالت کل وجود شما، تمام یاخته های وجود شما، هر ذره از وجود شما الله را فریاد می زند و الله الله می گوید. این دیگر چیزی نیست که بر زبان شما جاری شود بلکه در تمام وجود شما جاری است. این یادآوری شفاهی و زبانی نیست، این ذکر یک امر وجودی است. این یادآوری همیشه با شما هست و همیشه با شما می ماند و بدل به حس و حال درونی شما می شود و شما در آن خوشی، در آن شادی زندگی میکنید
 

و اما درخصوص شاد زیستن :
«ابراهام لینکلن» گفته است اغلب مردم تقریباً به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند. در واقع آنچه که در زندگی برای ما رخ می دهد آنقدر ها تعیین کننده شادی ما نیست، بلکه بیشتر نوع واکنش ما نسبت به آن رخدادهاست که نقش تعیین کننده دارد.
فردی که تازه کارش را از دست داده است ممکن است این پیشامد را به فال نیک بگیرد. پیشامدی که می تواند منجر به بروز موقعیتی تازه برای یک تجربه شغلی جدید، کشف قابلیتهای تازه و محک زدن استقلال او در محیط کار گردد. در شرایط مشابه ممکن است تصمیم بگیرد که خود را از یک ساختمان بیست طبقه پایین بیندازد و مشکل را تمام کند. بنابراین در برابر یک موقعیت یکسان یکی ممکن است به وجد بیاید و دیگری اقدام به خودکشی کند. یکی بدبختی و فلاکت را می بیند و دیگری موقعیتها و فرصتهای تازه را.
شاید در اینجا مساله را کمی بیش از اندازه ساده فرض کرده باشیم اما به هر حال این واقعیت به قوت خود باقیست که ما خود تصمیم می گیریم که در زندگی چگونه تحت تاثیرقرار بگیریم. حتی اغلب کسانی که کنترل روانی خود را از دست می دهند باز هم تصمیم به این امر می گیرند در واقع این افراد به خود می گویند: مثل اینکه زندگی کمی بیش از اندازه برای من دشوار شده است شاید بهتر باشد برای مدتی کنترل ذهنم را از دست بدهم.
اما شاد بودن همیشه آسان نیست. شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد و گاه می تواند تمام پافشاری ها، انضباط فردی و تصمیماتی را که برای خود فراهم آورده ایم مخدوش کند. معنای بلوغ، قبول مسئولیت شادی خویش و تمرکز بر داشته ها بجای نداشته ها ست. از آن جایی که انسان افکار و اندیشه های خود را بر می گزیند الزاماً تعیین کننده میزان شادی های خویش است. برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنیم اما ما غالباً بر عکس عمل می کنیم. اغلب تعریف ها و تمجیدها را ناشنیده می گیریم اما حرفهای ناخوشایند را مدتها در ذهن نگه کی داریم.
اگر اجازه بدهید که یک تجربه یا یک حرف رکیک ذهن شما را به خود مشغول کند خود شما از عواقب آن رنج خواهید برد. یادتان باشد که شما زیر سلطه ذهن خود هستید
اغلب مردم تعریف ها و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش می کنند اما یک اهانت را سالها بخاطر می سپارند. آنها مانند آشغال جمع کن هایی هستند که هنوز توهینی را که بیست سال پیش به آنها شده است با خود حمل می کنند.
مثلاً مریم می گوید: من هنوز یادم هست که در سال ۱۳۴۰ او چطور به من گفت که چاق و احمق هستم. احتمالاً مریم حتی تعریف و تمجیداتی را که دیروز از او شده است بخاطر نمی آورد اما هنوز سطل زباله ۳۰ سال پیش را به این طرف و آن طرف می کشد.
یادم می آید بیست و پنج ساله بودم که یک روز صبح از خواب بیدار شدم و به خود گفتم: تا امروز به اندازه کافی گرفته و غمگین بوده ای، اگر تصمیم داری که روزی در زندگی آدم واقعاً شادی بشوی چرا از همین حالا شروع نمی کنی؟ تصمیم گرفتم که آن روز بسیار شادتر از گذشته باشم و این تصمیم واقعاً کارساز شد. بعدها از آدمهای شاد دیگر پرسیدم: شما چطور به این شادیها رسیدید؟ در تمام موارد جوابهای آنها دقیقاً بازتاب تجربه خود من بود. می گفتند:
ما به اندازه کافی بیچارگی و درد و رنج و تنهایی کشیده بودیم و تصمیم گرفتیم که این وضعیت را تغییر بدهیم.
● خلاصه کلام :
گاه شاد بودن می تواند کاری بس دشوار باشد. لازمه شاد زیستن، جستجوی زیباییها و خوبیهاست. یکی زیبایی منظره را می بیند، دیگری کثیفی پنجره را. این شما هستید که انتخاب می کنید چه چیز را ببینید و به چه جیز بیندیشید. کازانتزا کیس گفته است:
« قلم و رنگ در اختیار شماست. بهشت را نقاشی کنید و بعد، وارد آن شوید.»  
عکس 3 بعدی

 

سه شنبه 26/9/1387 - 10:30
دانستنی های علمی

همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران، روشهای منحصر به فردی داریم. بنابر این تعداد بسیار زیادی روش ارتباطی وجود دارد. اما چگونه می توانیم کلیدی پیدا کنیم که روابط خانوادگی، عاطفی و حرفه ای ما را تسهیل کند؟ و چگونه می توانیم راه حلی بیابیم که برای همه اشخاص راضی کننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟

نویسندگان کتاب راهبر دلفینی، کلید این امر را تنها در همکاری و انعطاف پذیری می داند. آنها معتقدند که به طور کلی، انسان ها همانند موجودات دریایی می توان به سه طبقه تقسیم کرد: ماهی های کپور، کوسه ها و دلفین ها.

دسته اول: ماهی های کپور هستند که همیشه ماهی های قربانی اند.  زیرا پیوسته توسط دیگر ماهی ها خورده می شوند. در حیات اجتماعی بشر،برخی از انسان ها نیز چنین هستند. یعنی برخی از انسان ها در زندگی خود نقش ماهی کپور را بازی می کنند. آنها کم و بیش و بر حسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می شوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

دسته دوم: کوسه ماهی ها هستند که روش برنده- بازنده را به کار می گیرند. برای اینکه من برنده شوم تو باید بازنده باشی و این کار باید بدون هیچ تمایز و تفاوتی انجام گیرد. برای کوسه ماهی، هر نوع ماهی، دشمن به حساب می آید. هر ماهی یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم یا حداقل در زندگی حرفه ای یا شخصی خود با کوسه هایی برخورد کرده باشیم.

دسته سوم: دلفین ها. این پستاندار آبزی بزرگ به طور طبیعی بازیگوش و دارای روحیه همکاری است و در ارتباطات خود شیوهء برنده- برنده را برگزیده است. دلفین در دنیایی از وفور نعمت زندگی می کند. او هیچ کمبودی ندارد و می خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4 دلفین دیگر او را همراهی می کنند تا خود را به گروه برساند. داستان های زیادی نیز وجود دارد که در آنها دلفین ها جان انسان ها را نجات داده اند. پژوهش های انجام شده در سان دیه گو نشان داده است که دلفین ها علاوه بر داشتن روحیه همکاری، بسیار باهوش هستند. حتی برخی از پژوهشگران آنها را باهوش ترین موجودات روی زمین می دانند.

 

تحقیق زیر روحیه همکاری و روش های برنده- بازنده و برنده- برنده را به خوبی آشکار می سازد. در سان دیه گو پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک هفته در یک استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسه ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین ها حمله ور شدند. دلفین ها فقط می خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه ها بی وقفه به آنها حمله می کردند. سرانجام دلفین ها به آرامی کوسه ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه ها حمله می کرد آنها به ستون فقرات پشت یا دنده هایش می کوبیدند و آنها را می کشتند. به این ترتیب کوسه ها یکی بعد از دیگری کشته می شدند. پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می کردند در استخر دیده شدند.

ارتباط هدایت شده در جهت راه حل ها، تمایز های پرباری را برای روشن کردن زندگی حرفه ای و شخصی ارائه میدهد. کوسه تمایزی انجام نمی دهد. در دنیای او برای برنده شدن، دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند. ولی دلفین ها بسیار انعطاف پذیرند زیرا در دنیایی سرشار از تشخیص های پربار زندگی می کنند.

بیایید یکبار دیگر ماجرای استخر سان دی گو را مرور کنیم. وقتی یک کوسه با یک دلفین روبرو می شود چه اتفاقی می افتد؟ کوسه حمله می کند چون روش ارتباطی او برنده- بازنده است ولی دلفین با انعطاف پذیری خاص خود فرار می کند و می گوید من در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی می کنم. در دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست پس بیاییم با هم بازی و همکاری کنیم. کوسه دوباره حمله می کند و دلفین فرار می کند. کوسه توانایی درونی لازم را برای خارج شدن از تنگ نظری ندارد، بنابراین مجددا حمله می کند.

دلفین که می بیند دیگر چاره ای ندارد می گوید: من آنقدر انعطاف پذیری دارم که در موقع مناسب به یک کوسه تبدیل شوم پس حالا آماده رویارویی باش. اگر به طور تصادفی، کوسه آنقدر هوش داشته باشد که بفهمد حریف دلفین نمی شود و بخواهد در بازی و همکاری با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را می بخشد و طوری با او رفتار می کند که انگار یک دلفین است. تاکید کتاب راهبرد دلفینی این ایت که روحیه انعطاف پذیری و همکاری دلفینی میبایستی در همه ادارات و خانواده ها و زوج ها تعمیم یابد. زیرا همه ما در سطوح مختلف دلفین هایی بالقوه هستیم  و برای پایان دادن به مسائل ناخوشایند از انعطاف پذیری لازم برای تبدیل شدن به یک کوسه برخورداریم ولی این کار باعث نمی شود که دوباره به روحیه دلفینی خود بازنگردیم.

منبع : مجله جزیره سالم (نشریه آموزشی مرکز توسعه سلامت کیش)

سه شنبه 26/9/1387 - 10:25
دانستنی های علمی

با استعداد متوسط اما پشتكار متوسط به هر چه بخواهید می رسید.

اگر در كارها جدیت به خرج ندهید بی استعدادترین افراد مصمم و با اراده از شما پیشی می گیرند.

كارتان را آغاز كنید توانایی انجامش به دنبال می آید.

خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد ولی آنرا داخل لانه اش قرار نمی دهد.

اثر كمرنگ ترین نوشته ها بیشتر از قویترین حافظه هاست.

مردان شجاع فرصت می آفرینند و ترسوها و ضعیفان منتظر فرصت می نشینند.

تغییرات غیراصولی هرج و مرج ایجاد می كند و تغییر نكردن پوسیدگی است.

گوش شنوا زیر بنای مهارتهای ارتباطی است.

دشوارترین قدم همان قدم اول است.

هرگز چیزی تغییر نیافته این ماییم كه عوض می شویم.

برای شنا كردن در جهت مخالف رودخانه سختكوشی لازم است وگرنه هر ماهی مرده ای می تواند در جهت آب شنا كند.

آن قدر شكست خوردن را تجربه كنید تا شكست دادن را بیاموزید.

رمز سلامتی قرار دادن كمی هیجان به جای آسایش است.

كتاب معلمی است كه بدون عصا و تازیانه ما را تربیت می كند.

فردی كه به خود اطمینان دارد محتاج تعریف دیگران نیست.

آنچه هستید بهتر شما را معرفی می كند تا آنچه می گویید.

از فعالیتهای بزرگ نهراسید زیرا هر فعالیت بزرگی را می توان به فعالیتهای كوچكتر تقسیم كرد

 
سه شنبه 26/9/1387 - 10:21
دانستنی های علمی
دورۀ ارزانی است

شرف اینجا ارزان

آبرو قیمت یک تکۀ نان

و دروغ ازهمه چیز ارزانتر!

و چه تخفیف بزرگی خورده است

قیمت آدم ها

چه خریدش آسان

و فروش آسانتر

چه گران است ولی آزادی

همه زندانی شیطان شده اند

و گناهان بزرگ چو حصاری شده است

که گذر ممکن نیست

سه شنبه 26/9/1387 - 10:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته