• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 3996روز قبل
دانستنی های علمی

میلاد حضرت مسیح پیامبر الفت و مهربانی بر همه دوستان تهنیت باد.

یا عیسی مسیح ایا روز بیعتت را با مهدی موعود خواهم دید؟

شباهتهای حضرت مهدی ارواحنا فداه با حضرت عیسی علیه السلام

 1ـ حضرت عیسی فرزند بهترین زنان زمانش بود. حضرت مهدی نیز، فرزند بهترین زنان زمانش می باشد.

2ـ حضرت مهدی همانند حضرت عیسی در رحم مادر تکلم كرده اند.

3ـ  هر دو بزرگوار در كودكی در گهواره سخن گفته اند.

4ـ خداوند به حضرت عیسی در كودكی حکمت و ویژگیهای نبوت را عنایت فرمود. و نیز ویژگی های امامت را در كودكی به حضرت مهدی عنایت فرمود. 5

5ـ  حضرت مهدی نیز همانند حضرت عیسی مردگان را زنده می كند.

و... اینكه مردم در مورد هر دوی ابشان به اختلاف افتادند و به انکار ایشان دست زدند

در انتظار یار

به امید ظهور،التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی

یا مهدی فاطمه

امام زمان(عج)
پنج شنبه 28/9/1387 - 13:18
دانستنی های علمی

 

پنج شنبه 28/9/1387 - 13:10
دعا و زیارت
 
 
     
بیست وچهارم ذی الحجه یا روز مباهله سندی جاودان بر حقانیت اسلام وشاهدی غیرقابل انكار بر اصالت استحكام همیشه استوار تشیع راستین است.
پس از فتح مكه در سال هشتم هجری و درخشش قدرت اسلام در جزیرهٔالعرب، پیروان دیگر ادیان و مذاهب و رهبران و رجال سیاسی و مذهبی توجه خاصی به اسلام و مسلمانان و به كانون این قدرت عظیم یعنی مدینهٔ الرسول پیدا كردند. این امر زمینه مناسبی را برای نشر و گسترش شعاع اسلام تا اقصی نقاط حجاز و حتی خارج از آن فراهم آورد و پیامبر اسلام توانست از این فرصت به خوبی استفاده كند و با ارسال نامه‏ها و نمایندگان ویژه به رؤسای بلاد و زمامداران كشورها آنها را به پذیرش اسلام و یا به رسمیت شناختن دولت اسلامی و التزام به مقررات آن فرا خواند.
طبیعی است كه بسیاری از مخاطبان این نامه‏ها علاقه‏مند بودند كه به مدینه و به مقر دولت اسلامی بیایند و با شخص رسول‏ خدا آشنا شوند و از نزدیك وضعیت مسلمانان را ببینند. این بود كه در سال نهم هجری به تدریج هیئت‏های نمایندگی طوایف و قبایل عرب به حضور رسول ‏خدا می‏رسیدند و این سال را مورخین "عام الوفود" نام نهاده‏اند. نامه رسول ‏خدا به مسیحیان نجران از جمله نامه‏های ارسالی آن حضرت بود كه گروهی از بزرگان و اشراف نجران را به مدینه كشاند. این هیئت بلند پایه چون در مذاكرات شفاهی با آن حضرت به تفاهم نرسیدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادی خود را قانع‏كننده ندانستند پیشنهاد دیگری از سوی رسول‏خدا دریافتند مبنی بر این كه اكنون كه هر طرف خود را محق و دیگری را باطل می‏شمارد بیایید عزیزان خود را جمع كنیم و دست به دعا برداریم و خدای خویش را بخوانیم و هر یك بر دیگری نفرین كند تا ببینیم خداوند ندای كدام طرف را پاسخ می‏دهد و آشكار شود چه كسی در ادعای خود دروغگویی بیش نیست.
این عمل كه در لغت عرب مباهله نامیده می‏شود، راهی جدید بود كه به نص آیه ۶۱ سوره آل‏عمران "فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنهٔالله علی الكاذبین" پیامبر اسلام از سوی خداوند بدان مأمور شد و برای پایان بخشیدن به مجادلات هیئت نصاری با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسیحیان از هر منطق و استدلالی بهتر و رساتر بود. ولی به گواهی همه منابع تاریخی مسیحیان نجران پس از قبول این پیشنهاد چون به میعادگاه وارد شدند و نشانه‏های حقانیت رسول‏ خدا را در دعوت خویش مشاهده كردند از اقدام بدین كار منصرف شدند و به پرداخت جزیه و امضای صلحنامه‏ای كه رسول‏خدا شروط آن را مشخص می‏ساخت، تن در دادند.
این واقعه با همه خصوصیات و لوازم و آثارش نظر محققان شیعه و سنی و حتی پاره‏ای از مستشرقین را به‏ خود جلب كرده است و ما در این واقعه تاریخی سه جهت را قابل توجه و ملاحظه می‏دانیم: ظهور حقانیت اسلام در برابر مسیحیت و جالب توجه آن است كه تا به امروز نیز هیچ عالم و عابد مسیحی نخواسته است كه بار دیگر به میدان مباهله با مسلمانان درآید تا بدین وسیله از اعتقاد راسخ خود به صحت ادعایش و یقین به حقانیت دینش خبر دهد بلكه در پیرامون واقعه مباهله حوادثی به ثبت رسید كه عكس این مطلب را ثابت كرد و به خوبی آشكار شد كه مسیحیان علایم پیغمبر خاتم را كه در كتب آسمانی موجود در نزد خود خوانده بودند بر پیامبر اسلام منطبق دیدند و او را در ادعای نبوت بر حق می‏دانستند و به تعبیر قرآن "الذین آتیناهم الكتاب یعرفونه كما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیكتمون الحق و هم یعلمون" (بقره / ۱۴۶) ولی با این حال نمی‏خواستند از دین خود و موقعیت ویژه‏ای كه نزد مردم خود پیدا كرده‏اند دست بكشند.
اثبات فضیلتی‏ عظیم برای علی ‏علیه السلام و زهرا علیها السلام و حسنین‏ علیهما السلام كه تنها همراهان رسول‏ خدا در این ماجرا بودند و اختیار كردن پیغمبر اینان را از میان فرزندان و زنان و اصحاب خود، بهترین دلیل بر علو مرتبه و منزلت آنها نزد خدا و رسول‏ خداست.
دلالت آیه مباهله بر امامت علی‏علیه السلام چرا كه كلمه "انفسنا" در آیه مذكور شاهد بر وجود مقام و منزلتی برای خصوص علی‏علیه السلام نزد رسول‏خداست كه هیچكس بدان نرسیده و نخواهد رسید و هموست كه در لسان وحی نفس پیغمبر شمرده شده است و از اینجاست كه می‏توان گفت علی‏علیه السلام افضل صحابه بلكه افضل خلق بعد از رسول ‏خدا است و طبعا همه كمالاتی كه برای رسول‏خدا ثابت است برای او نیز ثابت می‏شود مگر اصل نبوت.
جهت دیگری كه برای بررسی و تحلیل این واقعه تاریخی وجود دارد و از میان مستشرقین نظر پروفسور لویی ماسینیون را به‏خود جلب كرده است، امضاء صلحنامه‏ای میان پیامبر اسلام و مسیحیان نجران است كه از نظر این استاد به معنای امضاء پیمان‏نامه سیاسی عدم تعرض به مسیحیان در سراسر سرزمین های اسلامی است و رعایت آن برای جانشینان آن حضرت نیز لازم بود و شاید او درصدد القاء این مطلب باشد كه پیامبر اسلام بدین طریق مسیحیان را در التزام به دین خود آزاد گذاشت و بدین وسیله حضور آنان را در میان مسلمانان تا زمانی كه رفتار مسالمت جویانه داشته باشند به رسمیت شناخته است. ماسینیون در اواخر رساله خود به سراغ عقاید خرافی برخی فرقه‏های اسلامی مانند فرقه نصیریه و شیعیان خطابی و دروزی رفته و براساس باورهای آنها به نقش سلمان فارسی به عنوان یك عنصر ایرانی كه نماینده تمدن كهن ایرانی است و به عنوان یك تازه مسلمانی كه سابقه طولانی در مسیحیت داشته و با مسیح و محمد (ص) هر دو آشنا و اكنون پل ارتباطی میان اسلام و مسیحیت شده است، توجه پیدا كرده است ولی ما نمی‏دانیم چرا او از میان همه زوایای قابل تأمل این حادثه تنها از این دو زاویه به مطالعه واقعه مباهله پرداخته است و او در نهایت درصدد اثبات چه امری است؟
به هر صورت جای آن دارد كه در اطراف واقعه مباهله تحقیق و تدقیق بیشتری صورت گیرد و نقاط اصلی این واقعه كه چون واقعه غدیرخم مسلم و غیرقابل خدشه است، روشن شود چرا كه مباهله سندی جاودان بر حقانیت اسلام و شاهدی غیرقابل انكار بر اصالت و استحكام بنای همیشه استوار تشیع راستین است.
پنج شنبه 28/9/1387 - 12:58
دعا و زیارت


[1386/09/18 - 13:16 ]

در آن روز ( 24 ذی الحجه ) ، رسول خدا با علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن و حسین ( علیهم السلام ) برای مباهله بیرون آمدند . مسیحیان چون شکوه و جلال آن بزرگواران را دیدند ، ترسیدند و از مباهله چشم پوشیدند و با رسول خدا مصالحه کردند و جزیه پذیرفتند . ...


در سال دهم هجری گروهی از مسیحیان نجران در مدینه منوره نزد حضرت رسول ( ص ) آمدند و درباره حضرت عیسی با او گفتگو کردند . چون بحث به نتیجه نرسید ، رسول خدا به فرمان پروردگار فرمود : « ما و شما ؛ پسران ، زنان و خودمان مباهله می کنیم تا دروغ گویان مشمول لعنت الهی گردند » .
در آن روز ( 24 ذی الحجه ) ، رسول خدا با علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن و حسین ( علیهم السلام ) برای مباهله بیرون آمدند . مسیحیان چون شکوه و جلال آن بزرگواران را دیدند ، ترسیدند و از مباهله چشم پوشیدند و با رسول خدا مصالحه کردند و جزیه پذیرفتند .
آیات 60 و 61 سوره آل عمران ، درباره این واقعه افتخار آمیز است .
بدین میمنت در محل آن واقعه مسجدی ساخته شده که به مسجد مباهله و یا اجابه معروف است.











پنج شنبه 28/9/1387 - 12:55
دعا و زیارت

 آیا در زمان حاضر نیز میشود با مخالفان اسلام مباهله کرد؟

مباهله در لغت عرب به معنی درخواست عذاب بر مخالف در اعتقاد است و برای اولین بار پیامبر آماده شد تا با سران مسیحی منطقه نجران به مباهله برخیزد و حتی دست حسن و حسین را گرفت و با دختر و داماد خود در گوشه بیابان حاضر شد، و منتظر آن گشت که سران مسیحی نجران از اسقف و کشیش برای مباهله حاضر شوند ولی آنان با مشاهده آیات صدق پیامبر عقب نشینی کردند و پرداخت جزیه را بر مباهله برگزیدند.
این معجزه یعنی مباهله برای اثبات صدق دعوی در قلمرو و عقائد باقی و پایدار است و هم اکنون نیز این دعوت باقی است و لازم است به سمع مخالفان اسلام برسد. آنان از هر فرقه و گروهی باشند اگر به خدا ایمان دارند، در سرزمین دور از اجتماع آماده مباهله باشند و طرفین بر علیه یکدیگر از خدا عذاب بطلبد، آنگاه ببینند عذاب خدا فرود میآید یا نه و اگر فرود میآید کدام یک از دو طرف را طعمه خود قرار میدهد؟
مرحوم علامه طباطبائی در مورد مباهله چنین میگوید:
هر فرد با ایمان با تأسی به نخستین پیشوای اسلام میتواند در راه اثبات حقیقتی از حقائق اسلام با مخالف خود به مباهله بپردازد و از خداوند برای او درخواست عذاب کند.
و هر فردی از مسیحیان و کلیمیان که بخواهند این معجزه الهی را از نزدیک مشاهده کنند. میتوانند با فردی از افراد با ایمان اسلام در مورد حقانیت اسلام به مباهله بر خیزند و نتیجه آن را با دیدگان خود مشاهده نمایند.
امام صادق (ع) به یاران خود همین دستور را میداد که مخالفان را به مباهله دعوت کنند یکی از یاران آن حضرت به نام ابو مسروق به حضرتش گفت: من با مخالفان با آیه «وَاُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ» نساء/59. بر فضیلت و پیشوائی شما استدلال میکنم آنان میگویند این آیه مربوط به فرماندهان سپاه است و وقتی با آیه «اِنَّما وَلِیُّکُم اللهُ وَرَسُولُهُ...» مائده/55. بر امامت علی(ع) احتجاج میکنم میگویند: این آیه مربوط به افراد با ایمان است نه شخص خاصی و هر موقع با آیه «اِلّا المَوَدَّةَ فِی القُرْبی» شوری/23. استدلال میکنم، مخالفان میگویند: این آیه مربوط به تمام بستگان پیامبر است.
امام صادق (ع) در پاسخ سائل فرمود: در چنین صورت آنان را به مباهله دعوت کن آنگاه نحوه مباهله را بیان کرد و فرمود: چیزی نمیگذرد مگر اینکه آثار مباهله ( نزول عذاب) را مشاهده میکنی. (کافی، 2/ کتاب دعا، باب مباهله).

پنج شنبه 28/9/1387 - 12:42
دعا و زیارت

روح الله تیموری نسب
كارشناس معاونت امور مجلس و استان‌ها

 

 

«همانا مثل خلقت عیسی از جانب خداوند همانند خلقت آدم ابوالبشر است كه خدا او را از خاك بساخت، سپس بدان خاك گفت بشری به حد كمال باش. هماندم چنان گشت. سخن حق همانست كه از جانب خداوند به تو رسید مبادا كه هیچ‌گاه در آن شك و ریب‌ كنی. پس هر كس با تو در مقام مجادله برآید بعد از آگاهی تو به او بگو بیایید ما و شما فرزندان و زنانمان را بخوانیم و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار كنیم تا دروغگو و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. این داستان به حقیقت سخن حق است و جز آن خدای یكتا خدای نیست و خداست كه بر همه كار توانا و به همه حقایق داناست. (سوره آل‌ عمران، 59-61)

پذیرش ادیان و قبول اندیشه الهی به عنوان آنچه كه آدمی را از سردر گمی‌های پیچ‌درپیچ زندگی می‌رهاند و به سوی آگاهی رهایی بخش رهنمون می‌كند هیچ‌گاه از سوی پیامبران و امامان و نایبان آن‌ها به اجبار نبوده است و انتخاب زندگی در روشنی و سفیدی و یا در وجه مقابل آن تاریكی و ظلمت به انتخاب خود انسان وابسته است. اینگونه است كه مسئولیت تمامی اعمال آدمی و چگونگی حیات آینده را مستقیماً خود فرد مشخص كرده و دورنمای لحظات آینده برای هر كسی از چگونگی رفتارها و ایده آلهایش در زمان حال مشخص می‌‌شود.

در پذیرش عقاید دینی آدمیان هیچ‌گاه به تقلید و پذیرش بدون قید و شرط تشویق نشده بلكه همواره خطاب رسولان الهی به مردم برای اینكه راه و رسم پیشین زندگی‌شان را تغییر دهند و پا در مسیر بهتر و متعالی‌تری بگذارند رجوع به عقل و دلشان است، یعنی دو ابزاری كه صدای بیدار و آگاهی درون صادق انسان به حساب آمده كه اگر ابراز وجودشان محدود به نیازهای گذرای آدمی نگردد می‌توانند حركت آدمی را در جهت درست تا رسیدن به مقصد هدایت كنند كه عبور از دقایق ناپایدار زندگی و رسیدن به نهایتی هر چند اندك برای انسان ارمغان آورنده آرامشی ماندگار است.

با نگاه و تعمق به تاریخ حیات انسان‌ها و نخستین اندیشه‌ورزی‌های ابتدایی‌شان می‌توان به روشنی دریافت كه انسان از زمانی كه چشم به روی جهان گوناگونی‌ها می‌گشاید و سعی می‌كند تا حضور خودش را به اثبات و نیازهای زندگی‌اش را مرتفع كند هیچ‌گاه خودش را تنها و محصور نمی‌داند بلكه به شكلی ذاتی خویشتن را وابسته به نیرویی مافوق تصور همه چیز می‌داند كه بی‌اختیار به او وابسته است و بودنش را در پرتو اشارات نادیدنی او درك می‌كند كه به سوی كمال در حركتی مداوم است و عقل و دل آدمی هم وجود این ذات بی‌منتها را مدام به انسان یادآوری می‌كنند.

با این بیان شاید تصور شود كه عقل و دل آدمی همیشه با هم و در جهت عمق بخشیدن نگاهش به زندگی همسو هستند، اما در گستره اندیشه ورزی و دین‌مداری انسان‌ها نزاع عقل و دل خود حكایت گفتنی دارد و اینكه گاه حقایق به نفع عقل و گاه به سود دل مصادره می‌شوند و در نهایت آنچه در پرده مخفی می‌ماند تشخیص درستی از نادرستی است.

یكی از اموری كه رسولان الهی همواره مردم را به آن دعوت كرده‌اند بیداری عقل و دلشان از خواب غفلت است كه بتوانند در بحبوحه شك و تردیدها حقیقت را تشخیص دهند و از پیمودن راه درست منحرف نگردند. این امر به ویژه در زمان حیات و حضور رسولان الهی در میان مردم اهمیت بیشتری می‌یافت چرا كه جامعه اسلامی در مراحل اولیه شكل‌گیری قرار داشت و دشمنی‌ها هم برای ضربه‌زدن به اركان و مبانی آن بیشتر احساس می‌‌شد.

واقعه مباهله هم در زمانی به وقوع پیوست كه نبی‌اكرم در مدینه به تبلیغ دین اسلام و عرضه آیات الهی می‌پرداختند تا اصول و مبانی دینی را با تلاش‌های مستمرشان بنا نهند كه كامل‌تر از ادیان پیشین می‌خواست سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها را تضمین كند به شرط آنكه مردم با بهره‌گیری از قوه تشخیص عقل و دلشان حقیقت و درستی را تشخیص داده و دستورهای الهی آن را اجرا كنند و نزاع دیرین عقل و دل باعث قربانی شدن حقیقت به پای اهداف ناپایدار زندگی دنیا نگردد كه این امر به درایت و ایمان قاطع و صیقل خورده رسول خدا به مانند بسیاری امور دیگر كه دشمنان اساس دین خدا را مورد شك و تردید قرار می‌دادند متحقق گشت و حقانیت دین الهی و رسول خدا و خاندان پاكش بیش از پیش بر مردم آشكار گشت.

معنای مباهله

مباهله به معنای رهاكردن و قید و بند چیزی را برداشتن است، همان طور كه ابتهال در دعا یعنی تضرع و زاری به درگاه باریتعالی و واگذاری امور به او تا خود هر طور كه صلاح می‌داند به كارها سر و سامان دهد. مفهوم متداول مباهله به معنای نفرین كردن دو نفر به یكدیگر است و اینكه وقتی در بیان حقیقت مسأله‌ای از دین، عقل و استدلال و آیات روشن الهی كارگر نمی‌افتد دو گروهی كه هر كدام نظر خود را دارند در محلی جمع می‌شوند و به درگاه خداوند دعا و تضرع می‌كنند تا خود حقیقت را آشكار و دروغگویان را رسوا سازد و مجازات كند.

اصل ماجرا

در واقعه مباهله هم كه قبلاً در میان عرب سابقه نداشت و با به وقوع پیوستن آن ایمان و صدق دعوت پیامبر(ص) بر همگان آشكار گشت و پیامبر(ص) به وسیله آن خاصان و نزدیكان خود را كه نگاهدارنده دین الهی بودند به مردم شناساند، هیئتی از مسیحیان نجران به اتفاق چند نفر از روسا و بزرگان خود به نمایندگی برای گفتگو به نزد رسول الله آمدند تا درباره دعوت پیامبر(ص) آگاهی یافته و سؤالات خود كه اساسی‌ترین‌شان درباره جایگاه حضرت عیسی بود را با ایشان در میان گذاشته و پاسخی لازم و قانع‌كننده را دریافت كنند، اما وقتی پیامبر(ص) با منطق و استدلال و بیان آیات الهی چگونگی دعوت و رسالت خویش را بر آن‌ها عرضه و دیدگاه صحیح و به حق را درباره ابعاد وجودی حضرت عیسی بر ایشان بیان كرد، مسیحیان نپذیرفته و بدون هیچ دلیل قانع كننده‌ای بر حرف خویش پافشاری كرده و راه لجبازی را در پیش گرفتند. رسول خدا از آن‌ها خواست تا به مانند خود ایشان فرزندان و زنان و نفوس‌شان را در محلی گرد هم آورند و در آنجا در مقابل همگان از خداوند بخواهند تا حقیقت را روشن نموده و دروغگویان را به عذاب برساند. در روز موعود پیامبر(ص) تنها با اهل‌بیت خود علی (علیه‌السلام) و فاطمه (س) و حسنین بدون اینكه جمعیت را همراه خود كنند در محل مقرر حضور پیدا كردند. مسیحیان كه از پیش قرار گذاشته بودند كه اگر پیامبر(ص) با جمعیتی بزرگ و سر و صدا پا به عرصه مباهله نهادند به هیچ عنوان عقب‌نشینی نكرده و مبارزه كنند وقتی آرامش و قاطعیت رسول خدا كه تنها به همراه اهل‌بیتش به سراغ آن‌ها آمده بود مشاهده كردند مباهله نكردند و راه مصالحه در پیش گرفته و به شرایط ذمه تن در دادند. این‌گونه شد كه پیامبر(ص) به مانند بسیار صحنه‌های دیگر مواجه‌شان با شكاكان پیروز شدند و ثمره آن را برای همیشه برای اسلام و پیروان آن باقی گذاشتند.

مسیحیان نجران از رسول ‌الله چه پرسیدند؟ و پاسخ پیامبر(ص)

مسیحیان نجران با دو پرسش اساسی به نزد پیامبر(ص) آمدند و آن اینكه رسول خدا آن‌ها را به چه چیز دعوت می‌كند؟ و اصرار بر اینكه عیسی (علیه‌السلام) چون از پدری زاده نشده دارای مقام الوهیت و ویژگی‌ فوق بشری و به تعبیر آن‌ها فرزند خداست. رسول ‌الله در پاسخ  مسیحیان آن‌ها را به پرستش خدای یگانه دعوت كرد و اینكه ایشان رسالت دارند مردم را از پرستش بت‌ها بر حذر داشته و به سوی پروردگار عالمیان فراخوانند و اینكه عیسی (علیه‌السلام) هم بنده‌ای از بندگان خداست و حالات بشری داشته و نباید صفت الوهیت و فرزند خدا بودن را برای ایشان قائل شد.

همان گونه كه خداوند در آیه 59 سوره آل عمران صراحتاً به این امر اشاره كرده و هیچ‌گونه شك و تردید را در آن جایز ندانسته و به عنوان مثال در همین آیه به آدم ابوالبشر اشاره شده كه تنها به اراده پروردگار و بدون هیچ پدر و مادری از خاك حیات یافت و اگر این امر دلیل بر الوهیت و مقامی مافوق بشری بود به حتم آدم ابوالبشر بر عیسی (علیه‌السلام) اولی‌تر بود كه هیچ‌گاه این‌گونه نشد و به او مقام الوهیت تعلق نگرفت.

تأثیرات خارجی مباهله

وقتی پیامبر(ص) خدا با توكل به ایمان ناب و استوارشان تنها با چهار نفر از خاصان ونزدیكانشان در مقابل دیدگان همه مباهله را پذیرفتند بیش از پیش حقانیت دین اسلام  در دعوت به پرستش خدای یكتا و دوری از شك و تردید بر همگان به ویژه اعراب و مسیحیان آشكار گشت و همچنین رسول‌الله اهل‌بیت خودش را كه آن‌ها نیز مانند خودشان امانتدار اسرار الهی بودند به طور رسمی به مردم معرفی كردند تا سرآمدان خاندان نبوی و امامت به حق فرزندانشان را به مسلمانان بشارت دهند. آنچه كه تا امروز همچنان به عنوان مستمسك همه دل‌شكستگان و حقیقت‌جویان برای پذیرفته‌شدن در درگاه بنده نواز الهی پاس داشته می‌شود.

 

پنج شنبه 28/9/1387 - 12:40
دعا و زیارت
در سوره آل عمران آیه 61 چنین آمده است:« فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین » (پس ای رسول ما، بعد از آنکه تو به علم راه یافتی، هر کس با تو به محاجه برخاست، بگو فرزندان ما و شما و خود ما و شما با هم به مباهله برخیزیم و بر دروغگو لعنت کنیم.)
حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرماید:«در روز مباهله پیامبر اکرم حضرت امام حسین علیه السلام را بغل گرفت و دست امام حسن را گرفت، پشت سرش حضرت فاطمه و پشت او هم امیرالمؤمنین علی علیه السلام به سوی مسیحیان نجران رفتند.»
اسقف نجران گفت:«ای گروه نصاری، من افرادی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جا بکند، خدا آن را می‌کند. با اینها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت یک نصرانی روی زمین باقی نخواهد ماند.»
پنج شنبه 28/9/1387 - 12:29
دعا و زیارت
 
 
پدیدآورنده:،

خلاصه:
 

کلمات کلیدی:
،

(پنج کهکشان نور)

سه‏شنبه

6 اسفند 1381

23 ذی‏حجه 1423

2003 .Feb. 25

سیدعلی‏اصغر موسوی

در هاله‏ای از نور، آرام آرام پیش می‏آمدند و زمین زیر پایشان از تواضع، مثل حریر نرم می‏شد.

 

عده‏ای سایه نشین، که همیشه در تاریکی به سر برده بودند، گویی قصد مقابله با نور دارند؛ با صلیب‏های به ظاهر آراسته، با ناآرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی، بازی می‏کردند و تمام ذهنشان سرشار از شکّ بود؛ شکّ به آن‏چه در دست و دلشان بود.

امّا آنان که در هاله‏ای از نور پیش می‏آمدند، تبلور وجودشان مثل آب زلال و صداقت حضورشان، مثل خورشید، آشکار بود.

هستی، چنان غرق تماشایشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرض تماشا گذاشته است. تواضع خورشید در آسمان و کُرنش خاک در زمین نشان می‏داد که آن «پنج تن»، آیینه‏ی جمال الهی‏اند؛ برگزیدگان راستین خداوند در زمین. و عنایت الهی، آنان را زیر چتری از حمایت گرفته است. عطر «کسای» حقیقت از وجودشان می‏تراوید و نگاهشان آکنده از تبسّم مِهربانی بود.

پنج تن، پنج کهکشان و پنج اقیانوس که وجودشان نشانه‏ی عظمت الهی و سر چشمه‏ی زلال معرفت است.

چه کسی می‏تواند به انکار برخیزد؛ وقتی که آدم علیه‏السلام بگوید: اِلهی یا حَمیدُ بِحَقّ مُحَمّدٍ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ...؟

وقتی که نوح بگوید: ...، وقتی ابراهیم و موسی و عیسی بگوید: ... چه کسی می‏تواند انکار کند!

محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یعنی: قرآن، یعنی: لَوْلاک لَما خَلَقتُ الْاَفْلاک؛ علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام ، حسن علیه‏السلام و حسین علیه‏السلام یعنی: محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، یعنی: اِنَما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ البَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا.

چه کسی می‏تواند سخاوت خورشید، شرافت ماه، صداقت آب، کرامتِ درخت و نجابت گل را نادیده بگیرد.؟!

رنگ از رخسار «ابو حارثه» و نصارای نجران پریده بود و لرزش دست‏هایشان، نشان از ضعف و پشیمانی داشت. نجوایی در ضمیر ناخودآگاه ابو حارثه جریان گرفت او که عطر پیامبران دارد، او که مثل پیامبران می‏نشیند، او که آسمان و زمین می‏ستایندش. از آن لحظه که دست‏هایش بوی قنوت بگیرند، توفان خشم الهی، همه‏ی دشت‏ها و کوه‏ها را متلاشی خواهد کرد. از جا می‏خیزد و سر بر آستانِ کبریایی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏گذارد: ای ستوده‏ترین خلقت الهی، ای آسمانی‏ترین آیینه‏ی خلقت و ای حقیقت محض! رضای ما، در رضایت تو است و رشته‏ی جان ما در دست‏های آسمانی‏ات.

در دایره‏ی قسمت، ما نقطه‏ی تسلیمیم لطف، آنچه تو اندیشی، حکم، آنچه تو فرمایی
تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
پنج شنبه 28/9/1387 - 12:19
دعا و زیارت
 
 
پدیدآورنده:محمد صادق نجمی،

خلاصه:
 

کلمات کلیدی:
،

یکی از مساجد کهن و تاریخی در مدینه منوره، که مورد توجه حجاج و زائران بوده و هست، مسجدی است به نام «مسجد الإجابه» که در سال‏های اخیر، در محاورات مردم به اشتباه و بدون توجه به پیشینه تاریخی‏اش، به عنوان «مسجد مباهله» معرفی گردیده و از این جهت که مراسم مباهله رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با مسیحیان نجران، در این محل به وقوع پیوسته، مورد اهتمام خاص قرار می‏گیرد.

از آنجا که این اشتباه و تحریف، اثرات منفی و نتایج زیان‏باری دارد، لازم دانستیم آنچه از منابع حدیثی و تاریخی درباره این مسجد به‏دست آمده، در اختیار علاقمندان قرار دهیم تا ضمن جلوگیری از یک عمل خلاف واقع و پیش‏گیری از نفوذ و ادامه یک حرکت عوامانه، به‏کسانی که در این مسجد حضور پیدا می‏کنند و به نماز و دعا می‏پردازند، متذکّر شویم که این حضور باید توأم با واقع‏بینی و آگاهی کامل باشد و بدانند که در چه جایگاهی قرار گرفته‏اند و انگیزه قداست و شرافت این محل از چیست و امتیاز این مسجد با مساجد دیگر از کجا و به چه دلیل است.

اهمیت مساجد تاریخی مدینه

 

جای‏ها و اماکن عبادت و پرستش خدا، در تمام دنیا و در میان پیروان همه مذاهب، از احترام و قداست ویژه‏ای برخوردار است و انسان‏ها در هر مذهب و عقیده‏ای که باشند، عبادتگاه خود را محترم می‏شمارند. حفظ و حراست و نظافت و پاکیزگی آن را جزو وظایف خود می‏دانند. این موضوع، در دین مقدس اسلام و در میان مسلمانان، دارای اهمیت بسیاری است، به‏گونه‏ای که برای احترام و حفظ قداست مساجد، قوانین و احکام خاصی درنظر گرفته شده است و شخص جنب حق توقف در هیچ‏یک از مساجد را ندارد و نماز خواندن در مسجد بدون تطهیر آلودگی و نجاست آن، جایز نیست و...

و برای همان تکریم و تشریف است که خداوند متعال، مساجد روی زمین را به ذات مقدس خود نسبت داده؛ وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّه‏ِ أَحَداً .(1) و تعمیر و آباد نمودن آن‏ها را، از مختصات بندگان مؤمنش قرارداده وفرموده‏است:

إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّه‏ِ مَنْ آمَنَ بِاللّه‏ِ وَ الْیَوْمِ الاْآخِرِ... .(2)

و از اینجاست که مسلمانان در طول تاریخ و از اول اسلام تا امروز نسبت به ایجاد ساختمان و آبادی مساجد، اهمیت زیادی قائل شده و آنچه درتوان دارند، در این راه به‏کار می‏بندند و در همه نقاط دنیا و در تمام شهرها، زیباترین آثار و جالب‏ترین بناها را مساجد آن شهرها تشکیل می‏دهند.

ولی در میان همه مساجد، مسجدهای تاریخی و قدیمی مدینه منوره، از جایگاه خاص و موقعیت ویژه‏ای برخوردار است؛ زیرا این مساجد، گذشته از این‏که یادآور حضور رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و شاهد نماز و دعای آن حضرت می‏باشند، گویای خاطرات و حوادثی هستند که می‏تواند در فهم بعضی از آیات و احادیث مؤثر و بیانگر گوشه‏ای از تاریخ حساس دوران رسالت پیامبر اسلام باشد.

برای همین است که عموم مسلمانان، به‏ویژه مورّخان و مدینه شناسان در طول چهارده قرن گذشته، در بیان تاریخ و حفظ حدود و مشخصات این مساجد تلاش نموده و بر ضبط وقایع و حوادث آن‏ها اهتمام ورزیده‏اند و به عنوان زیباترین خاطرات و ارزنده‏ترین دانستنی‏های تاریخی و مذهبی، به نسل‏های آینده منتقل نموده‏اند، لذا هریک از تألیفات و کتاب‏ها که در قرن‏های گذشته و یا در دوران معاصر، در باره مدینه‏شناسی نوشته شده، بخشی از آن به معرفی این مساجد اختصاص یافته و این در حالی است که در معرفی این مساجد گاهی تألیفات مستقلی نیز سامان یافته است، مانند:

* تاریخ المدینة المنوّرة ؛ از ابوزید عمر بن شبّه نمیری (173 ـ 262ه . ق.).

مؤلف این کتاب، ضمن معرفی مساجد مدینه، آن‏ها را به دو بخش تقسیم نموده است:

الف: مساجد و محل‏هایی که نماز خواندن رسول خدادر آن‏ها مسلّم و قطعی است؛ (ذکر المساجد و المواضع الّتی صلّی فیها رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله )

ب: مساجدی که نماز خواندن آن حضرت در آن‏ها محتمل و مورد اختلاف است؛ (ذکر المساجد الّتی یقال انّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله صلّی فیها و یقال انه لم یصلّ فیها) گفتنی است در بخش اول نزدیک به چهل مسجد شناسانده است.(3)

* الدرة الثمینة فی تاریخ المدینة ؛ کتابی‏است از محبّ‏الدین ابن نجار متوفای 640 ه . ق. این کتاب با این که خلاصه‏ای است از تاریخ مدینه، لیکن بخش مهمی از آن به معرفی مساجد مدینه اختصاص یافته است.(4)

* وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی ؛ کتابی است از نورالدین علی بن احمد سمهودی متوفای 911ه . ق. این کتاب گسترده‏ترین و مورد اعتمادترین نوشته در مدینه‏شناسی است و مؤلف آن گذشته از اینکه بیش از چهل مسجد قدیمی در داخل و خارج مدینه را شناسانده، در فصل دیگری با عنوان «فیما ینسب الیه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله من المساجد بین مکة و المدینة» به معرفی مساجدی که رسول خدا در مسیر خود از مدینه تا مکه، در آن‏ها نماز خوانده، اختصاص داده و از مسجد شجره شروع کرده و نزدیک به سی مسجد را در این مسیر اسم می‏برد که یکی از آن‏ها مسجد «غدیر» است.

از کتاب‏هایی که در عصر حاضر، در موضوع مدینه‏شناسی چاپ گردیده و مساجد قدیمی مدینه در آن‏ها معرفی شده کتاب‏های زیر است:

* «تاریخ المعالم المدینة المنورة قدیما و حدیثا»(5)

* «فصول من تاریخ المدینة المنوره»(6)

* «المساجد الأثریة فی المدینة النبویّة»(7)

نویسندگان این کتاب‏ها، مساجد قدیمی مدینه را تا آنجا که دسترسی داشته و خود مشاهده نموده‏اند، به خوانندگانشان معرفی کرده‏اند.

معرفی مسجد ضرار

 

گفتنی است، در منابع و مدینه‏شناسی‏های قدیمی، مسجد ضرار نیز در کنار مساجد موجود در زمان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شناسانده شده و تاریخ بنای این مسجد و چگونگی تخریب و انهدام آن به دستور رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بازگو شده است.

مساجد مختلف در مدینه منوره:

 

در مساجد مدینه منوره، نکته مهم و جالب توجه این است که: مدینه شناسان این مساجد را به چند بخش تقسیم کرده‏اند:

1 ـ مساجدی‏که به‏دستور رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بناگردید وآن حضرت درآن‏ها نمازگزارد.

2 ـ مساجدی که به وسیله مسلمانان بنا شد و در آن‏ها اقامه نماز می‏شد، سپس پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن مساجد حضور یافت و نماز گزارد.

3 ـ مساجد قدیمی مدینه، که رسول خدا در محل این مساجد؛ اعم از منازل شخصی و یا باغات و نخلستان‏ها نمازگزارد ولی در زمان، آن حضرت به شکل مسجد، مورد استفاده عموم نبود و تا زمان عمربن عبدالعزیز به همان وضع باقی بودند، تا اینکه ولیدبن عبدالملک در دوران خلافتش 86 ـ 96 به عمر بن عبدالعزیز والی خود در مدینه دستور داد این جایگاه‏ها را به صورت مسجد و عبادتگاه عمومی ساخت و چون این مساجد با مباشرت مستقیم عمربن عبدالعزیز احداث گردید، درکتب تاریخ و مدینه‏شناسی به شخص وی نسبت داده می‏شود و می‏گویند فلان مسجد عمری است؛ یعنی به دستور وی ساخته شده است و این اصطلاح درباره تعداد بسیاری از مساجد مدینه به کار می‏رود.

دراین مورد، ابن نجار (متوفای 643ه . ق.) می‏گوید: ولیدبن عبدالملک در دوران خلافتش به عمربن عبدالعزیز، والی خود در مدینه، دستور داد: همه نقاط و محل‏هایی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آنها نماز خوانده، شناسایی و به مسجد عمومی تبدیل کند. او هم دستور ولید را با شناسایی کامل این نقاط ، اجرا و در آن‏ها مسجد بنا نمود.(8)

ابن شبه متوفای 262 می‏گوید: در مدینه و اطراف آن، هر مسجدی که با سنگ و آهک بنا شده، از مساجدی است که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در محل آن نماز به جای آورده است؛ زیرا عمربن عبدالعزیز به هنگام توسعه مسجدالنبی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله «طبق دستور ولید» از مردم مدینه درباره منازل و نقاطی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آنجا نماز خوانده‏اند، سؤال و آن‏جاها را مشخص نمود و به صورت مسجد درآورد و دیوارهای آن‏ها را برای تمایز از مساجد دیگر با سنگ بالا برد.(9)

پس از عمربن عبدالعزیز، امرا و سلاطین و اعیان و اشراف و همه مسلمانان، پیوسته نسبت به تعمیر و ترمیم و توسعه و تجدید بنای این مساجد توجه خاصی مبذول داشته‏اند. از این میان سلطان سلیمان قانونی(10) (متوفای 976 ه . ق.) به این موضوع بیش از دیگران اهتمام ورزید و به دستور وی، همه مساجدِ تاریخی در مدینه منوره، تخریب و تجدید بنا گردید.(11)

مسجد الاجابة و مسجد بنی‏معاویه

 

یکی از مساجد قدیمیِ مدینه، که در حال حیات رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و به وسیله مسلمانان ساخته شد و رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در داخل آن نماز خواند، مسجدی است به نام «الإجابه» و نامگذاری آن به این اسم، از این جهت است که طبق نقل محدثان اهل سنت و مضمون بعضی از روایات شیعه، رسول‏خدا پس از اینکه در این مسجد نماز خواند، سه مطلب را از خداوند خواست و خداوند دعای او را در دو مورد اجابت کرد و در یک مورد رد نمود.

عباسی، یکی از مدینه شناسان، پس ازنقل حدیث حضور و دعای پیامبرخدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این مسجد، می‏گوید: «و لهذا سمّی مسجد الإجابة» یعنی به جهت قبول دعای آن حضرت در دو مورد از خواسته‏هایش، این مسجد «الاجابه» خوانده شد.(12)

نام دیگر «مسجد الاجابة»، «مسجد بنی معاویه» است؛ زیرا این مسجد به وسیله قبیله بنی معاویة ایجاد گردید و در روستایی که این قبیله در آن سکونت داشتند قرار گرفته بود و لذا سهمودی این مسجد را این‏گونه معرفی می‏کند: «و مِنها مسجد الإجابة و هو مسجد بنی معاویه‏بن مالک‏بن عوف من الأوس».(13)

موقعیت مسجد الإجابه

 

مسجد الإجابه، به فاصله 385 متر و در سمت شمال بقیع، در خیابان ستین قرار گرفته است و فاصله آن با مسجدالنبی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پس از توسعه آن، 580 متر می‏باشد.

نماز و دعای رسول خدا در مسجد الإجابه:

 

درباره نماز و دعای پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در «مسجد الاجابة» دو حدیث به ترتیب از سعدبن ابی وقاص و عبداللّه‏بن جابربن عتیک در «صحیح مسلم» و «موطأ مالک» که از مهمترین منابع حدیثی اهل سنت می‏باشند، با مختصر تفاوت در متن آن‏ها نقل شده است:

متن حدیث در صحیح مسلم:

 

عَنْ عامِربن سَعد، عَن أبیه، أنّ رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله أقبل ذات یوم من العالیة حتّی مرّ بمسجد بنی معاویة، دخل فرکع فیه رکعتین و صلّینا معه و دعا ربّه طویلاً ثمّ انصرف الینا فقال:

«سألتُ رَبِّی أَن لا یهلک أمّتی بِالسنّة فأعطانیها و سألته أن لایهلک أمّتی بالغرق فأعطانیها و سألته أن لا یجعل بأسهم بینهم، فمنعنیها».(14)

عامربن سعد از پدرش سعد وقاص نقل می‏کند: روزی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که از عالیه(15) برمی‏گشت، عبورش از کنار مسجد بنی معاویه افتاد، وارد این مسجد شد و دو رکعت نماز به جای آورد. ما هم با او نماز به جای آوردیم. رسول خدا آن‏گاه دعایی طولانی کرد. سپس به سوی ما برگشت و فرمود: من از خدا سه مطلب درخواست کردم و او دعای مرا در دو مطلب از آن‏ها اجابت نمود ولی در مورد مطلب سوم دعای مرا رد نمود. من از خدا خواستم که امت مرا با گرسنگی هلاک نکند، خداوند اجابت کرد و از او خواستم امّت مرا با غرق شدن هلاک نکند، خدا این دعای مرا هم اجابت نمود و از او خواستم از میان امت من اختلاف و فتنه را بردارد، خدا این دعای مرا مستجاب ننمود.

متن حدیث در موطأ مالک:

 

عَن عَبداللّه‏بن عتیک أنّه قال: «جائنا عبداللّه‏بن عمر فی بنی معاویة و هی قریةٌ من قری الأنصار، فقال: هل تدرون أین صلّی رسول‏اللّه‏ من مسجدکم هذا؟ فقلت: نعم و اشرت له الی ناحیة منه، فقال: هل تدری ما الثلاث الذی دعا بهنّ فیه؟ فقلت: نعم، قال: فأخبرنی بهنّ، فقلت: دعا بأن لایظهر علیهم عدوّا من غیرهم و لایهلکهم بالسنین فأعطاها و دعا بأن لایجعل بأسهم بینهم فمنعنیها. قال: صدقت. قال: ابن عمر، فلن یزال الهرج الی یوم القیامة».(16)

عبداللّه‏ جابربن عتیک گوید: روزی عبداللّه‏بن عمر در محلّه بنی معاویه، که یکی از روستاهای انصار است، نزد ما آمد و پرسید: آیا می‏دانید رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در کدام نقطه از این مسجد شما به نماز ایستاد؟ گفتم: آری، و به نقطه‏ای از مسجد که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آنجا به نماز ایستاده بود، اشاره کردم. عبداللّه‏ بار دیگر پرسید: آیا آن سه مطلبی را که رسول خدا درباره آنها دعا کرد، می‏دانید؟ گفتم: آری. گفت: آن‏ها را هم بمن بگو! گفتم: یکی از آن دعاها این بود که خداوند دشمنان امتش را بر آن‏ها مسلّط نگرداند و دیگری اینکه آن‏ها را با گرسنگی هلاک نکند. خدا این دو دعای پیامبر را اجابت نمود و سومین دعای آن حضرت این بود که خداوند اختلاف و فتنه را از میان امت او بردارد ولی این دعا به اجابت نرسید. عبداللّه‏ عمر گفت: درست گفتی و اضافه نمود:

پس اختلاف درمیان این امت همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند.

خلاصه این حدیث را ابن شبّه از سعد چنین نقل می‏کند:

«اِنَّه کان مَع النَّبیّ فَمَرَّ بِمَسجد بِنی مُعاویة، فدخل فرکع رکعتین ثمّ قام فناجی ربّه ثُمّ انصرف».(17)

در متن این نقل، جمله «ثمّ قام» هم وجود دارد و لذا سمهودی می‏گوید: با توجه به متن این حدیث، برای کسانی که در این مسجد نماز می‏خوانند و دعا می‏کنند، بهتر است به جهت تأسّی به رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حال ایستاده دعا کنند.(18)

مسجد الإجابه در حدیث شیعه

 

در مورد دعای حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مسجد الإجابه، از امیر مؤمنان علیه‏السلام نیز حدیثی نقل شده است. گرچه در این حدیث به محل این دعا (مسجد اجابه) اشاره نشده، ولی مضمون آن همان حدیث را که قبلاً از منابع اهل سنت آوردیم، تأیید می‏کند.

متن این حدیث که مرحوم صدوق در خصال با اسناد نقل نموده، چنین است:

عَن عَلِیّ بن أَبی طالِب علیه‏السلام أَنَّ النَّبیّ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله قال: سألت ربّی تبارک و تعالی ثلاث خصال، فأعطانی اثنتین و منعنی واحدة، قلت: یا رَبّ لا تهلک أُمَّتی جُوعا، قال: لَکَ هذِهِ قلت: یا رَبّ لا تُسَلّط عَلَیهم عدوا مِن غیرهم؛ یعنی مِنَ المشرکین، فیحتاجوهم، قال: لَکَ ذلِک قُلتُ: یا رَبّ لا تجعل بِأَسهم بَینهم فَمَنعنی هذه».(19)

مسجد الإجابه در تاریخ

 

از احادیثی که در مورد مسجد الإجابه نقل کردیم، معلوم می‏شود که این مسجد از مساجدی است که در حال حیات رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و به وسیله قبیله بنی‏معاویه ساخته شده بود و لذا چون آنحضرت از کنار آن عبور می‏کرد وارد گردید و نماز به جای آورد و دعا نمود.

پس از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله باز از منابع تاریخی استفاده می‏شود که مسجدالاجابه پس از رسول خدا نیز به مدت چند قرن به صورت مسجد و با همان اسم «الاجابة» و «بنی‏معاویه» معروف بوده و گفتار ابن شبّه متوفّای 262ق که اشاره نمودیم شاهد بر این معناست.

در قرن هفتم

 

ولی از گفتار ابن نجار (متوفای 643ه . ق.) استفاده می‏شود که این مسجد در زمان او، رو به ویرانی گذاشته و بخشی از ساختمان آن فرو ریخته است؛ زیرا او می‏گوید:

«و مسجدان قریبان من البقیع؛ أحدهما یعرف بمسجدالإجابة و فیه استوانات قائمة و محراب ملیح و باقیه خراب، و آخر یعرف بمسجد البغلة».(20)

«دو مسجد درنزدیکی بقیع است؛ یکی معروف به مسجد الإجابه، که دارای چند ستون و محراب زیباست ولی بقیه آن خراب است و مسجد دیگر معروف به مسجد بغله است.»

از گفتار مطری (متوفّای 741ه . ق.) استفاده می‏شود که پس از گذشت یک قرن و در زمان او هم این مسجد به همان حالت خرابی بوده است، حتی ازستون‏ها و محرابی که ابن نجار، یک قرن قبل از مطری به وجود آن‏ها اشاره نموده، اثری باقی نبوده و آبادی بنی‏معاویه نیز، که مسجد در این آبادی قرار داشت، به صورت تلّی از خاک درآمده بود؛ «و یعرف هذا المسجد بمسجد الإجابة و هو شمالیّ البقیع مع یسار الطریق السالک الی العریض وسط تلول و هی آثار قریة لبنی معاویة و هو الیوم خراب».(21)

تا اوایل قرن نهم؛ از گفتار مکّی (متوفای 854ه . ق.) که کلام مطری «و هو الیوم خراب» را تکرار نموده(22) معلوم می‏شود که مسجد الإجابه تا اوایل قرن نهم با همان حالت ویرانی بوده است.

در اواخر قرن نهم؛ سمهودی (متوفای 911 ه . ق.) از تعمیر و ترمیم این مسجد در اواخر قرن نهم خبر می‏دهد و در عنوان «مسجد الإجابه» می‏گوید: این یکی از همان دو مسجد است که ابن نجار آن‏ها را در حالی که خراب بوده‏اند، مشاهده نموده، ولی امروز از آن ستون‏هایی که او در داخل این مسجد از آن‏ها یاد نموده، اثری نیست و مسجد هم تعمیر و تجدید بنا شده است.

سمهودی می‏افزاید: من مساحت این مسجد را اندازه‏گیری کردم، از شرق به طرف غرب، بیست و پنج ذراع، (تقریبا31 12 متر) و از قبله به سوی شمال بیست ذراع (تقریبا 10 متر) بود.

مسجد الإجابه در قرن چهاردهم و درحال

حاضر

 

ازگفتار عیّاشی، مؤلف کتاب «المدینة بین‏الماضی والحاضر» (متوفای 1400ه . ق.) معلوم می‏شود که ساختمان مسجد الإجابه، به‏طوری که سمهودی در اوایل قرن دهم از آن یاد نموده، تا قرن چهاردهم یک بار دیگر تخریب شده و در این تاریخ مجددا تجدید بنا گردیده است. او می‏گوید ساختمان مخروبه فعلی، نشانگر وجود محراب و گنبد در این مسجد است، تا اینکه در این اواخر عنایت خدا شامل حال ساکنان اطراف آن شد و مسجد تجدید بنا گردید و به صورت مناسب درآمد و این ساختمان جدید دارای مناره زیبا و مشرف بر اطراف می‏باشد.(23)

گفتنی است این ساختمان همان است که نویسنده این سطور در طول بیش از بیست سال، بارها در آن حضور یافته و به نماز و دعا پرداخته‏ام. لیکن از سال 1418ه . ق.) ساختمان یاد شده به وسیله وزارت اوقاف حکومت سعودی تخریب و به صورت زیبا و وسیع‏تر از ساختمان پیشین تجدید بنا گردید.

مسجد مباهله کجاست؟

 

پس از آشنایی با این مسجد، اکنون به بحث می‏پردازیم که: مسجد مباهله کجا است و دلیل وجود آن از نظر منابع شیعه و اهل سنت چیست؟

مسجد مباهله از نظر مدینه شناسان

 

پیشتر اشاره شد که مدینه شناسان نسبت به مساجد قدیمیِ مدینه و به نقاط و محل‏هایی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن‏ها نمازگزارده، اهمیت فراوان داده و به جزئیات حوادثی که در این مساجد به وقوع پیوسته، مانند: «دعای رسول خدا در مسجدالإجابه در حالی که ایستاده بود» پرداخته‏اند و هر یک از نقاطی که نماز خواندن پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن مسلّم و یا محتمل بوده، مستقلاً و جداگانه معرفی کرده‏اند و باز محل‏هایی را که در مسیر آن حضرت از مدینه تا مکه، در نماز آن حضرت مورد استفاده بوده مانند مسجد «غدیر» و مسجد «معرّسح مشخص نموده‏اند و حتّی در کنار مساجد مدینه مسجد ضرار و چگونگی ایجاد آن به وسیله منافقان و معرفی آنان و چگونگی تخریب و سوزاندن آن به دستور رسول خدا را به‏طور مشروح مطرح کرده‏اند.

در این میان، تنها مسجدی که نام ونشانی از آن در منابع نیامده و به‏طور صریح و یا تلویحی و با اشاره از آن ذکری نشده، «مسجد مباهله» است و این عملکرد، آن هم درباره محلی که یکی از بزرگ‏ترین حوادث دوران زندگی رسول خدا در آن به وقوع پیوسته، نشانگر این است که از نظر مدینه شناسان در طول تاریخ مسجدی به عنوان «مباهله» وجود نداشته است؛ زیرا اگر چنین مطلبی واقعیت داشت، این مورّخان و مدینه شناسان از ذکر آن غفلت ننموده و در معرفی آن کوتاهی نمی‏کردند.

مسجد مباهله در منابع شیعه

 

مراجعه به روایات شیعه، در مورد مساجد و مکان‏های مقدس و زیارتی در مدینه، نشانگر این است که در این روایات هم، مانند منابع مدینه‏شناسی، مسجدی به نام «مباهله» معرفی نشده و در گفتار ائمه علیهم‏السلام از چنین مسجدی نام برده نشده است و این بهترین دلیل برعدم وجود «مسجد مباهله»است؛ زیرا درصورت وجود چنین مسجدی، ائمه هدی علیهم‏السلام آن را به پیروانشان می‏شناساندند و در کتب حدیث و منابع فقهی و در مجموعه‏های ادعیه و زیارات، همان‏گونه که عبادات و ادعیه روز مباهله عنوان شده، منعکس می‏گردید؛ زیرا چنین مسجدی می‏تواند از دو جنبه تاریخی و معنوی، بر اکثر مساجد مدینه تفوّق و برتری داشته باشد:

یکی به‏لخاط این‏که چنان مسجدی، نشانه و یاد بود از یک حادثه عظیم تاریخی است که در این حادثه با هدایت و راهنمایی وحی الهی، حقانیت اسلام تا قیامت عملاً رقم خورده است.

و دیگر به‏لحاظ حضور اهل بیت عصمت و طهارت در این مراسم، آن هم طبق دستور صریح قرآن مجید که در این صحنه، یکی از بزرگترین فضایل این خاندان برای همیشه به ثبت رسید و در مقام و منزلت آنان برای کسی جای شک و تردید باقی نماند.

مساجدی که ائمه علیهم‏السلام در باره آنهاتوصیه کرده‏اند:

برای توضیح این موضوع، به بررسی روایاتی از ائمه هدی می‏پردازیم که در آنها مساجدی را به‏خصوص معرفی کرده‏اند و حضور در آن‏ها را، در ضمن سایر مشاهد، برای پیروانشان توصیه و تأکید نموده‏اند.

و این مساجد و مشاهد عبارتنداز: مسجد قبا، مسجد مشربه امّ ابراهیم، مسجد فضیخ، مسجد فتح، مسجد احزاب و قبور شهدا در احد.

در یکی از روایات که در کافی از معاویة‏بن عمار نقل شده، چنین آمده:

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‏السلام : «لا تَدَعْ إِتْیَانَ الْمَشَاهِدِ کُلِّهَا مَسْجِدِ قُبَاءَ فَإِنَّهُ الْمَسْجِدُ الَّذِی أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ وَ مَشْرَبَةِ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ وَ مَسْجِدِ الْفَضِیخِ وَ قُبُورِ الشُّهَدَاءِ وَ مَسْجِدِ الاْءَحْزَابِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الْفَتْحِ...».(24)

باز در کافی از عُقْبَة‏بن خالد آمده است:

قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‏السلام : «أَنَّا نَأْتِی الْمَسَاجِدَ الَّتِی حَوْلَ الْمَدِینَةِ فَبِأَیِّهَا أَبْدَأُ فَقَالَ ابْدَأْ بِقُبَا فَصَلِّ فِیهِ وَ أَکْثِرْ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَسْجِدٍ صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فِی هَذِهِ الْعَرْصَةِ، ثُمَّ ائْتِ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَصَلِّ فِیهَا وَ هِیَ مَسْکَنُ رَسُولِ اللَّهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وَ مُصَلاَّهُ ثُمَّ تَأْتِی مَسْجِدَ الْفَضِیخِ فَتُصَلِّی فِیهِ فَقَدْ صَلَّی فِیهِ نَبِیُّکَ فَإِذَا قَضَیْتَ هَذَا الْجَانِبَ أَتَیْتَ جَانِبَ أُحُدٍ فَبَدَأْتَ بِالْمَسْجِدِ الَّذِی دُونَ الْحَرَّةِ فَصَلَّیْتَ فِیهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقَبْرِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَسَلَّمْتَ عَلَیْهِ ثُمَّ مَرَرْتَ بِقُبُورِ الشُّهَدَاءِ فَقُمْتَ عِنْدَهُمْ فَقُلْتَ...».(25)

و در روایت حلبی چنین آمده است:

عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‏السلام : «هَلْ أَتَیْتُمْ مَسْجِدَ قُبَاءَ أَوْ مَسْجِدَ الْفَضِیخِ أَوْ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَبْقَ مِنْ آثَارِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ غُیِّرَ غَیْرَ هَذَا».(26)

منشأ اشتباه کجاست؟

 

به‏طوری که ملاحظه کردید، تا کنون هیچ دلیل و مدرکی بر وجود مسجد مباهله؛ اعم از شیعه و اهل سنت، به دست نیامد و از نظر حدیثی و تاریخی، وجود چنین مسجدی را نمی‏توان مورد تأیید قرار داد، لیکن به‏طوری که در آغاز بحث اشاره کردیم، علی‏رغم این واقعیت، در سال‏های اخیر در میان گروهی از مسلمانان، همان «مسجد الإجابه» به عنوان «مسجد مباهله» شناخته شده و زائران، به‏ویژه در موسم حج، گروه گروه برای زیارت آن به همین عنوان «مباهله» حرکت می‏کنند و راهنمای آنان، در این مسجد، درباره مباهله سخنرانی کرده، صحنه آن را ترسیم می‏کند و به عقیده خود، محل استقرار هر یک از دو گروه مسلمانان و مسیحیان و جایگاه هر یک از پیامبر و اهل بیت را از این مراسم به حاضرین توضیح می‏دهد. البته این برنامه، نه از روی عمد و با آگاهی از سابقه تاریخی این مسجد، بلکه در اثر اشتباهی بوده که به وجود آمده است و این اشتباه موجب شده است که مسجد مباهله جایگزین مسجد الإجابه گردد.

اکنون باید دید منشأ این اشتباه چه بوده و این جابه‏جایی چگونه پدید آمده است.

آنچه در این زمینه به نظر می‏رسد، دو چیز است:

1 ـ تشابه اسمی

 

پر واضح‏است که نوعی تشابه میان مفهوم واژه «اجابه» و «مباهله» وجود دارد و هر یک از این دو واژه، متلازم با دعا است و در مقام به کارگیری هر یک از مباهله و اجابه، دعا نیز به ذهن شنونده تبادر می‏کند و در اثر این تشابه وتلازم از یک جهت و اهمیت مسأله مباهله در اذهان مسلمانان به‏ویژه در اذهان شیعیان خاندان عصمت و طهارت از جهت دیگر، موجب شده است که به جای مسجد الإجابه مسجد مباهله استعمال شود و این موضوع در اثر کثرت استعمال به صورت یک واقعیت تاریخی درآمده است.

گفتنی است، این نوع تغییر و تحریف در وقایع و حوادث تاریخی و در باره امکنه و اشخاص، فراوان رخ داده و در موارد زیادی دیده می‏شود و به تناسب موضوع، به یک مورد از این تحریف‏ها اشاره می‏کنیم و آن اینکه:

از نظر منابع تاریخی، عاتکه عمّه رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر خلاف صفیّه، در مکه و قبل از اینکه اسلام را بپذیرد، از دنیا رفته است(27) ولی امروز در مدینه و در کنار قبر صفیه، قبر دیگری را به عاتکه نسبت می‏دهند و برای هر دو یک زیارت نامه تنظیم گردیده و هر دو را با هم مخاطب قرار می‏دهند؛ «اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا عَمَّتَیْ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا عَمَّتَیْ نَبِیِّ اللّهِ» و جای تأسف است که این نه تنها به کتب زیارات جدید بلکه به مناسک حج بعضی از مراجع عالی‏قدر نیز راه یافته است.

2 ـ ذکر مسجد مباهله در گفتار یکی ازعلما

 

علی رغم مطالب گذشته و اینکه در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت، از مسجد مباهله نامی و ذکری به میان نیامده، شیخ بزرگوار مرحوم محمدبن المشهدی(28) در کتاب خود «مزار کبیر» در ضمن توصیه زائران مدینه منوره بر نماز خواندن در مساجد و امکنه مقدسه این شهر، خطاب به آنان چنین می‏گوید:

«و تصلّی فی دار زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام ما قدرت و تصلّی فی دار جعفربن محمد الصادق علیهماالسلام و تصلّی فی مسجد سلمان الفارسی رحمه‏الله و تصلّی فی مسجد أمیرالموءمنین علیه‏السلام و هو محاذی قبر حمزة علیه‏السلام و تصلّی فی مسجد المباهلة ما استطعت و تدعو فیه بما تحبّ و قد ذکرت الدعاء بأسره فی کتابی المعروف ببغیة الطالب و إیضاح المناسک».

این متن را علامه مجلسی رحمه‏الله در بحار الأنوار و محدّث نوری در مستدرک نقل نموده‏اند.(29) و پس از آنان، به تبعیت از ایشان، در بعضی از مؤلفات و کتب ادعیه و زیارات نیز همان متن و یا ترجمه آن آمده است.

ولی در کلام محمدبن المشهدی، جای این سوال باقی است که ایشان همانگونه که محل مسجد امیرمؤمنان علیه‏السلام را معرفی می‏کند که: «وَ هُوَ مُحاذی قبر حمزة علیه‏السلام » چگونه از ذکر محل مسجد مباهله خودداری وزریده است و آیا منظور وی از این مسجد، همان مسجد الإجابه است و یا مسجد دیگری است که در زمان او معروف بوده ولی با مرور زمان از میان رفته و فراموش شده است؟

البته احتمال دوم بعید به نظر می‏رسد؛ زیرا اگر در زمان وی چنین مسجدی وجود داشت، مسلمانان از حفظ و حراست آن غفلت نمی‏کردند و در تعمیر و تجدید بنا و ابقای آن مانند سایر مساجد قدیمی مدینه، سعی و تلاش می‏نمودند.

ولی احتمال نخست که منظور وی از مسجد مباهله، همان مسجد الإجابه بوده، قوی به نظر می‏رسد و می‏توان گفت که در اثر تشابهی که پیشتر اشاره کردیم، صاحب مزار کبیر هم به جای مسجد الإجابه، مسجد مباهله را به کار برده و جمله اخیر ایشان هم مؤید این احتمال است که می‏گوید: تا می‏توانی در این مسجد نماز بخوان و آنچه می‏خواهی و دوست داری، در این مسجد از خدا بخواه.

و این توصیه ایشان به این اعتبار است که رسول خدا در این مسجد نماز خوانده و دعا کرده و دعای آن حضرت مستجاب شده است و زائران هم به جهت تأسی به آن حضرت، به نماز بایستند و دعا کنند.

و اگر منظور ایشان، مسجدی به عنوان مسجد مباهله بوده، به یقین برای بیان اهمیت این مسجد، لازم بود به وقوع این حادثه مهم تاریخی، در این محل اشاره کند.

ولی به هر حال، نقل این جمله در این کتاب‏ها در جلب توجه زائران به این مسجد، به عنوان «مسجد مباهله» مؤثر بوده و از تحقیق و بررسی اصل موضوع مانع گردیده است.

چرا در محل مباهله مسجد بنا نشدهاست؟

 

با توجه به دلایلی که درباره عدم وجود مسجد مباهله نقل گردید، ممکن است این سؤال در ذهن خواننده پدید آید که: چرا در محلّ مباهله، با اهمیت تاریخی و معنوی که از آن برخوردار بود، مسجدی بنا نشده است، در حالی‏که برای حفظ آثار پیامبرخدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقاط مختلف دیگر،که ازاهمیت کمتری برخوردار بودند، به صورت مسجد درآمده‏اند؟

پاسخ این پرسش، از مطالبی که پیشتر درباره چگونگی بنای مساجد قدیمیِ مدینه آوردیم، روشن می‏شود که بعضی از این مساجد، در زمان رسول خدا به دستور آن حضرت و بعضی دیگر به وسیله مسلمانان بنا شده است و بخش مهمّی از این مساجد هم به وسیله عمربن عبدالعزیز درنقاطی که نماز خواندن رسول خدا در آن‏ها ثابت و مسلّم بوده، ساخته شده است. گرچه طبق مضمون روایات، پیامبر اسلام قبل از حرکت به میعادگاه مباهله، با حضور اهل بیتش به نماز و دعا پرداخت ولی در محل مراسم مباهله هیچ دعا و نماز به جای نیاورده است.

زیرا روحانیون و نمایندگان مسیحیان نجران با مشاهده رسول‏خدا که بدون تشریفات و با نفرات محدود از خواص نزدیک و فرزندان خردسالش، به میعادگاه آمده است سخت به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کرده و حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمّه تن در دادند.

به هر حال، در این محل نمازی اقامه نشده است تا به وسیله عمربن عبدالعزیز و یا هر فرد دیگر، به عنوان جایگاه نماز رسول خدا و مانند همه مساجد تاریخی مدینه، به مسجد تبدیل شود و ممکن است به جهت اهمیت این مراسم، محل برگزاری آن نیز در اوایل اسلام در میان مردم مدینه معروف و مشخص بوده که با مرور زمان ونبودن هیچ علامت و نشانی، به فراموشی سپرده شده است.

انگیزه طرح این موضوع چیست؟

 

باز ممکن است پرسش دیگری در این زمینه مطرح شود که اصلاً انگیزه طرح این بحث چیست؟ مسجدی است از مساجد قدیمی مدینه منوره که گروهی از مسلمانان آن را به عنوان مسجد الإجابه و گروه دیگر به عنوان مسجد مباهله جزو مساجد با فضیلت می‏دانند و در آن به نماز و دعا می‏پردازند. به چه داعی و انگیزه‏ای این بحث را مطرح و تحقیق و بررسی می‏نماییم و دیدگاه گروهی را در مقابل گروه دیگر نفی می‏کنیم.

پیش از پاسخ به این پرسش، ذکر این مطلب ضروری است که شخص نگارنده سطور، معتقدم که با توجه به اصالت و حقانیت عقیده شیعه و گسترش اطلاعات وارتباطات و پیدایش وسایل تبلیغی و توجه و نگرش جدیدی که در اثر انقلاب اسلامی نسبت به شیعه در جهان اسلام به وجود آمده، در حال حاضر باید شیعیان وپیروان اهل‏بیت علیهم‏السلام حرکت مثبتی را در ابراز اندیشه و افکار خویش و معرفی تشیع در سطح بین‏المللی آغاز کنند و اکنون وقت آن رسیده است که تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی و داراری عقایدی مستقل در اصول و فروع و برخوردار از فقهی ریشه‏دار و مستدل، در برابر سراسر و به ویژه در مراسم حج مطرح شود و شیعیان بدون کوچکترین تردید و تزلزل، مانند پیروان مذاهب دیگر اسلامی، به مسلّمات عقیده خود در اصول وفروع عمل و آن را با افتخار و مباهات به سایر مسلمانان معرفی نمایند.

اگر روزی بعضی از افراد کم مایه و بی اطلاع، در مسأله ولایت به نوعی تسامح و تعامل سخن می‏گفتند، امروز باید عقیده خود را صریح و تشیع خود را بی دغدغه اظهار نمایند.

و اگر روزی در مسأله تکتّف در نماز و سجده بر فرش، بر خلاف فقه شیعه، با برادران اهل سنت مماشات و از فقه آنان پیروی می‏کردند، امروز باید جزئیات اعمال خود را مطابق فقه شیعه و به‏طور علنی انجام دهند.

البته اقدام به چنین عملی و نیل به این هدف و تغییر روشِ موجود پس از قرن‏ها، کاری نیست که به سهولت انجام پذیرد و به سادگی و به سرعت تحقّق یابد، بلکه از یک سو نیازمند توجّه عالمان دینی و متفکّران دلسوز مذهبی است و از سوی دیگر وظیفه‏شناسی و همّت همه افراد جامعه شیعه را می‏طلبد و لذا امروز از واجبات مهم جهان شیعه این است که در حفظ مسلّمات خود از اصول و فروع با تمام توان بکوشد و آن‏چه را که خارج از دائره اصول و فروع و بیرون از محدوده فقه و احیانا موجب وهن آیین و موجب ایراد و اشکال مخالفان است، کنار بگذارد.

اکنون برمی‏گردیم به اصل سؤال که: «انگیزه طرح این بحث چیست؟»

در پاسخ این پرسش می‏گوییم: عنوان نمودن هر موضوع غیر مستند و احیانا خلاف واقع به صورت یک واقعیت و حقیقتِ مسلّم، گذشته از این‏که اغراء به جهل و ارائه یک مطلب موهوم و خیالی به صورت وجود قطعی آن است، که از نظر عقل و شرع عملی مذموم و نکوهیده می‏باشد، انجام دادن این نوع اعمال در شرایط کنونی، با وجهه عمومی جهان شیعه ارتباط پیدا می‏کند و اجرای این برنامه‏ها به اصل عقیده شیعه لطمه وارد می‏سازد.

توضیح مطلب اینکه:

 

متأسفانه پیروان اهل‏بیت عصمت و طهارت در طول تاریخ، به علل و انگیزه‏های مختلف سیاسی ـ مذهبی مورد اتهام و افترا قرار گرفته‏اند و مطالب ناروا و بی اساس فراوان به شیعیان، که پیروان واقعی اسلام هستند، به عنوان روافض نسبت داده شده است که این تهاجم در بعضی از مقاطع تاریخ؛ مانند دوران بنی‏امیه و بنی عباس و همچنین در دوران عده‏ای از سلاطین عثمانی، از شدّت بیشتری برخوردار بوده است و این اتهامات نه تنها در افواه عموم رایج بوده، بلکه در متن کتاب‏ها و تألیفات زیاد نیز منعکس شده که امروز این کتاب‏ها به شیوه‏های مختلف در اختیار تمام طبقات، از دانش‏آموز مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهیان و اصناف مختلف در کشورهای اسلامی قرار می‏گیرد و اساس دیدگاه آن‏ها را نسبت به شیعه همین کتاب‏ها تشکیل می‏دهد.

در این میان، کتاب‏های ابن تیمیه و گفتارهای او، امروز در میان عده‏ای از مسلمانان از جایگاه خاصی برخوردار است و مطالب او از سوی پیروانش به عنوان احیاگر اسلام در قرن هشتم و کسی که فتاوای او حتی فتاوا و نظریات فقهی و اعتقادی پیشوایان چهارگانه اهل سنت را تحت‏الشعاع قرار داده، مطرح و ترویج می‏شود و اتهامات و مطالب خلاف واقع او درباره شیعه، به عنوان یک امر مسلّم تلقی می‏گردد و یکی از این افتراها و تهمت‏های ناروا این است که او می‏گوید:

«عقلای مسلمان اتفاق نظر دارند که در میان اهل قبله از نظر جهل و ضلالت و دروغ و بدعت... هیچ گروهی در حد روافض نیست!»(30)

به‏طوری که ملاحظه می‏کنید، متهم کردن شیعه به دروغگویی، به وسیله فردی متعصب و منحرف، نسبتی است بی اساس و بدون ارائه کوچک‏ترین دلیل و شاهد و لذا هر خواننده منصف، افترا و کذب بودن آن را می‏یابد و حد اقل با شک و تردید به آن می‏نگرد.

ولی در عصر حاضر پیروان ابن تیمیه برای اثبات مطالب ناروا و هتّاکی‏های او، در پی دلیل تراشی و ارائه مدرک و سند هستند و لذا با دقت و حساسیت مراقب اعمال و رفتار شیعیان می‏باشند که اگر مطلبی خلاف واقع «و لو از روی اشتباه» از آن‏ها مشاهده کنند با امکانات تبلیغی گسترده‏ای که در اختیار دارند، به همه مسلمانان دنیا منعکس نمایند و تبدیل مسجد الاجابه به مسجد مباهله و لو از روی اشتباه و عدم آگاهی است، اما می‏تواند یکی از مصادیق بارز آن گردد و بر افترایی که از سوی ابن تیمیمه، درباره شیعیان مطرح شده است، مهر تأیید بزند.

پی‏نوشتها:

 

 


 

1 ـ جنّ : 18

2 ـ توبه : 18

3 ـ ابن شبه، تاریخ، ج1، صص57 و 75

4 ـ اخبار مدینه الرسول، این کتاب در سال 1401 در 167 صفحه و در مکه معظمه چاپ شده است.

5 ـ تألیف احمد یاسین، متوفای 1380 ق. چاپ مکه.

6 ـ تألیف علی حافظ ، چاپ مدینه 1405 ق.

7 ـ محمد الیاس، چاپ مدینه، 1418 ق.

8 ـ ابن نجار، اخبار مدینه الرسول، ص116

9 ـ ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص74

10 ـ او سلطان سلیمان اول مشهور به قانونی و از سلاطین عثمانی است. تولد وی در سال 900 ق. است. در سال 926 به سلطنت رسید و در سال 974 از دنیا رفت.

11 ـ المدینة المنوره و تطوّرها العمرانی، ص313

12 . احمد عباسی، عمدة‏الاخبار فی مدینة المختار، ص176

13 ـ سمهودی وفاء الوفا، ج3، ص828

14 ـ مسلم، صحیح، کتاب الفتن، باب هلاک هذه الامة بعضهم ببعض، حدیث2890

15 ـ به منطقه‏ای که مسجد قبا واقع است، عالیه و عوالی گفته می‏شود.

16 ـ مالک موطأ، ج1 باب ما جاء فی الدعاء.

17 ـ ابن شبه، تاریخ، ج1، ص68

18 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص829

19 . صدوق، الخصال، ج1، ص83

20 ـ ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص116

21 ـ مطری، التعریف بما آنست الهجرة، ص47

22 ـ به نقل محمد الیاس در المساجد الأثریه، ص37

23 ـ عیاشی، المدینه بین الماضی و الحاضر، ص114

24 . الکافی، ج4، ص560

25 . الکافی، ج4، ص560

26 . الکافی، ج4، ص561

27 ـ در توضیح این موضوع، به «تاریخ حرم ائمه بقیع» از این نویسنده، صص273 ـ 274 مراجعه شود.

28 ـ بنابر آنچه در بحارالأنوار و مستدرک و الذریعه آمده، محمدبن المشهدی از علمای مورد اعتماد بوده و کتاب او «المزار الکبیر» مرجع کتب ادعیه و زیارات است. او از علمای قرن ششم می‏باشد و کتاب «المزار الکبیر»ش به صورت خطی است که مرحوم صاحب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» چند نسخه موجود آن را معرفی کرده است.

29 ـ المزار الکبیر، صص27 و 28 به نقل از بحارالأنوار، ج100، ص225 و خاتمه مستدرک الوسائل ج1، ص359

30 ـ منهاج السنه، ج1، صص13 ـ 6

پنج شنبه 28/9/1387 - 12:14
دعا و زیارت

 بیست و چهارم ذیحجه روز مباهله پیامبر اکرم با مسیحیان

"فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلی الْکذِبِینَ" (سوره آل عمران/ آیه 61)

نجران یکی از شهرهای منطقه حجاز است که در مرز یمن قرار دارد . در صدر اسلام، اهالی آنجا طبق آئین مسیحیت می ‏زیستند، تا اینکه در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله توسط خالد بن ولید اهالی آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسیاری مسلمان شدند، ولی عده‏ ای نیز در کیش نصرانیت باقی ماندند

به دنبال این حادثه، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نامه ‏ای به بزرگان نصارای نجران نوشت. آنان بعد از رسیدن نامه پیامبر صلی الله علیه و آله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هیئتی مرکب از چهارده نفر و به سرپرستی سه کشیش به نامهای اهتم، عاقب و سید به مدینه آمدند

هیئت روحانیون اعزامی از نجران، وارد مدینه شدند و مستقیما در مسجد، به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند . آنها وقتی احساس کردند که زمان عبادتشان فرا رسیده است، ناقوس را برای اعلام نماز به صدا درآوردند . یاران پیامبر صلی الله علیه و آله با مشاهده این وضع ناراحت‏ شده و گفتند: یا رسول الله! در مسجد شما صدای ناقوس؟! فرمود: بگذارید عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اینجا دعوت کنید

آنان بعد از ادای مراسم عبادت، به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند وبه رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: شما چه ادعائی دارید؟ فرمود: من مردم را به آئین توحید دعوت می‏کنم و از آنان می‏خواهم که: شهادت بدهند خدائی جز خدای یگانه وجود ندارد ومن پیامبر خدا هستم . از منظر دین من عیسی بن مریم بنده و مخلوق خداوند عالمیان است . غذا می‏خورد و آب می‏نوشد وسخن می‏گوید ....   پیامبر اکرم به هیات اعزامی فرمود: پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتی حیرت زده به همدیگر نگاه کردند. وقتی آنان از جواب فروماندند، پیامبر صلی الله علیه و آله بار دیگر آنان را به اسلام دعوت کرد و آنها برای رهایی خویش تظاهر به اسلام کرده و گفتند: «ما مسلمان شدیم .» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه! دروغ می‏گویید و شما را علاقه به صلیب موهوم عیسی علیه السلام و شراب خواری و خوردن گوشت‏ خوک مانع می‏شود که قلبا دین حق را بپذیرید!

چون آنها از پذیرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آیه مباهله نازل شد که «هرگاه بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، کسانی با تو به مجادله و ستیز برخیزند، بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از جانهای خود دعوت می‏کنیم شما هم از جانهای خود; آنگاه مباهله کنیم و لعنت‏ خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .»

نصارای نجران بعد از شنیدن این آیه، گفتند: این کاری منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، برای کسب آمادگی به منازلشان رفتند . در جلسه ‏ای که مسیحیان نجران تشکیل دادند، بزرگ آنان به سایرین گفت: اگر محمد، فردا با عده ‏ای از یاران و اصحابش برای مباهله آمد، ما هم با او مباهله می‏کنیم و او قطعا پیامبر خدا نیست; اما اگر با خاندانش برای مباهله حضور یافت، ما نباید به این کار دست‏ بزنیم; زیرا اگر او خاندان نزدیکش را برای این کار انتخاب کند و حاضر شود آنها را فدا نماید، حتما او پیامبر است و در ادعایش راستگو است .

صبح روز بعد، نصارای نجران آمدند و در محل مقرر ایستادند و منتظر ورود پیامبر صلی الله علیه و آله بودند . ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله کودکی را در آغوش گرفته و دست کودکی دیگر را در دست دارد و زن و مردی پشت ‏سر او قدم برمی‏دارند و با شکوه و جلال و هیبت معنوی خاصی به پیش می ‏آیند .

در آن حال پیامبر به همراهانش توصیه فرمود که من هرگاه نفرین کردم، آمین بگویید .

روحانیون نجران از گروه زیادی از انصار و مهاجرین که برای تماشای مباهله آمده بودند، سؤال کردند: اینها چه نسبتی با محمد صلی الله علیه و آله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علی بن ابی طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش می ‏باشد و آن دو کودک حسن و حسین، فرزندان فاطمه و علی هستند .

روحانیون نصارا با دیدن این منظره خود را باخته و نگران شدند; به طوری که رئیس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمی خود احساس می‏کنم; زیرا او به راه خود ایمان راسخ دارد، وگرنه هیچ گاه فردی که در کار خود تردید داشته باشد، عزیزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهی قرار نمی‏دهد . اگر با این وضع دست ‏به نفرین برداریم، تمام ما نابود خواهیم شد و تا روز قیامت‏ یک نفر نصرانی روی زمین باقی نخواهد ماند و نام کلیسا از حافظه تاریخ محو خواهد شد .»

آنان عاجزانه عرضه داشتند: ای ابوالقاسم! ما مباهله نمی ‏کنیم، تو دین خود را داشته باش و اجازه بده ما هم به دین خود باقی بمانیم .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه . اگر حاضر به مباهله نیستید، مسلمان شوید . اسقف گفت: نه! مسلمان نمی ‏شویم و چون توانائی جنگ نداریم، مانند سایر اهل کتاب جزیه می ‏دهیم . پیامبر صلی الله علیه و آله پذیرفت و مصالحه نمود

پنج شنبه 28/9/1387 - 12:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته