• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 188
زمان آخرین مطلب : 4965روز قبل
كودك
کودکان و تنش ها و فشارهای روانیکودکان هم چون بزرگسالان تنش ها و فشارهای روانی را در طول روزها، ماه ها و حتی سال ها تحمل کنند. فشارهایی که هر چند از دید پدر و مادرها شاید ساده و پیش پا افتاده به نظر آید اما برای آن ها اضطراب زا و نگرانی آور است. فشارهایی از جانب خود، خانواده، مدرسه، همسالان و... که خاص خود کودکان است و موجب  جریحه دار شدن احساسات و عواطف آن ها می‌شود. آن چه که اغلب والدین و اعضای خانواده ها در این زمینه مایلند بدانند آن است که، چه عواملی موجب بروز تنش و پریشانی کودک شان می‌شود؟ و چگونه می‌توانند تاثیر این استرس ها را بر کودک شان کاهش دهند؟

مهم ترین عوامل استرس آور کودکان عبارتند از:

·مرگ

·تولد کودک جدید در خانواده

·جدایی و طلاق والدین

·بیماری یا بستری شدن در بیمارستان

·اختلاف با پدر و مادر یا خواهر و برادر

·مرگ پدربزرگ/مادربزرگ

· ورود به مدرسه

· فشار دوستان و هم کلاسی ها

· مشکلات یادگیری

· از دست دادن بهترین دوست در مدرسه

· تغییر معلم

·خشونت‌های ‌کلاسی

·تغییر محل زندگی یا مدرسه

نقش خانواده ها در کاهش استرس های کودکان

تنش و فشار روانی بخش اجتناب ناپذیر از زندگی هر کودک است. به طور کلی، فرآیند رشد و تحول همواره با استرس و تنش ناشی ازآن همراه است. کودکان خیلی زودتر از آن که تصور کنید، شروع به تجربه کردن تنش هاو استرس های گوناگون در زندگی شان می‌کنند. اغلب آنان نیز بسیار آسیب پذیر تر از بزرگسالانشان می‌باشند، زیرا روش های موثرمقابله با استرس را نمی دانند. با توجه به این موضوع، والدین و اعضای خانواده ها خوب است به تدریج سعی کنند مهارت های لازم برای رویارویی با شرایط استرس آور را به فرزندان خود بیاموزند. اگر پدر و مادر متوجه شوند که فرزندشان هنگام خوابیدن مشکل دارد، یا انگیزه و توان خود را برای فعالیت و بازی از دست داده است یا نگران درس و مشق و مدرسه خود هست، باید بدانند که او در حال تجربه کردن استرس و فشار روانی است و باید نسبت به وضعیت اوحساسیت و هوشیاری بیشتری به خرج دهند. یا دیگری مهارت های کاهش استرس برای کودکان نه تنها در دوران کودکی، برایشان مفید و ارزشمند است، بلکه می‌تواند در بزرگسالی نیزمورد استفاده آن ها قرار گیرد.

در زمینه شناخت و کاهش تنش های روزانه کودکان، این نکات را در نظر داشته باشید:

·نسبت به عوامل کاهش دهنده استرس در کودکان حساس و هوشیار باشید.

چرا برخی از کودکان بهتر می‌توانند با شرایط استرس آور مقابله کنند و برخی دیگر شدیدا در این گونه شرایط ناتوان و درمانده می‌شوند؟ پژوهش های مختلف نشان می‌دهند، تفاوت های بی شماری بین کودکانی که قادر به رویارویی با دشواری های زندگی هستند با کودکانی که تاب و تحمل کمتری دارند، وجود دارد. اغلب کودکانی که استرس و فشار روانی را بهتر کنترل می‌کنند:

* عزت نفس بالایی دارند.

*شوخ طبع تر هستند.

* مفهوم مدیریت رفتاری را آموخته اند.

*عادت به پیروی از قوانین و مقررات کرده اند.

*همبستگی و انسجام خانوادگی عمیق تری دارند.

* روابط باز و شفافی با اعضای خانواده شان برقرار کرده اند.

*از سوی پدر و مادرشان همراه مورد محبت و توجه بوده اند.

*با دوستان، هم کلاسی ها و آموزگارانشان روابط صمیمانه ای دارند.

*باورها و اعتقادهای مستحک تری دارند.

*و به هدف ها و موفقیت های بیشتری در زندگی شان رسیده اند.

· آگاهی  کودکان را نسبت به شناخت نشانگان و علایم استرس زا در آن ها بالا ببرید.

علایم استرس و فشار روانی در کودکان بسیار متنوع و گوناگون است. این علایم به سن، شخصیت و میزان رشد کودک بستگی دارد. زمانی که کودکان تحت فشار عصبی قرار می‌گیرند، رفتارها و واکنش های متفاوتی از خود نشان می‌دهند که دلالت بر نگرانی و تشویش درونی آن ها دارد. برای مثال، کودک ممکن است دچار ناراحتی های جسمانی مثل سردرد، دل درد، اسهال، بی خوابی، بی اشتهایی، یا مشکلات رفتاری مثل، انزوا طلبی، بدرفتاری،خشونت، افسردگی،کابوس دیدن یا حساسیت های بیش از اندازه شود. کودکانی که یاد می‌گیرند چگونه علایم استرس را خود تشخیص دهند، در حقیقت اولین گام برای رویارو شدن ومقابله با فشارهای عصبی را آموخته اند.

·آمادگی ذهنی کودک را برای شناخت موقعیت های استرس آور تقویت کنید.

پدر و مادر می‌توانند، با تشریح موقعیت های استرس آور برای کودکان، آمادگی ذهنی لازم را از قبل در آن ها به وجود آورند. آنان می‌توانند شیوه مقابله با این گونه شرایط را با فرزندان شان تمرین و بازآفرینی کنند. برای مثال، اگر کودکی به دلیل اینکه روز قبل با دوستش اختلاف نظر پیدا کرده است، از مدرسه رفتن احساس تنش و اضطراب کند، پدر و مادر می‌توانند روش حل تعارض و مشکل را به فرزندشان بیاموزند و به او کمک کنند تا با شیوه ای آرام ومسالمت آمیز اختلاف مورد نظر را با دوستش حل کند.

·از حمایت کردن های بیش از اندازه کودکانتان بپرهیزید.

گاهی برای پدر و مادر مشکل است که فرزندشان را در شرایط اضطراب آور ببینند. آن ها سعی می‌کنند سریع وبا حمایت های همه جانبه خود به اوکمک کنند. در حالی که استرس و فشار روانی بخش اجتناب ناپذیر زندگی هر فردی- در هر سنی- است. اگروالدین بخواهند همیشه کودکانشان را از تنش ها و فشارهای روانی روزمره، محفوظ و دور نگه دارند، باید همیشه در دسترس فرزندشان باشند. در حالی کودکان تنها از طریق رویارویی با استرس های دشوار زندگی آینده شان را یاد بگیرند.

·بکوشید عزت نفس کودکان تان را افزایش دهید.

پدر و مادر باید به فرزندانشان کمککنند تا ار ابتدای دوران کودکی با پذیرش مسئولیت های شخصی و فراگیری روش های درست تصمیم گیری، اعتماد به نفس لازم برای مقابله با مشکلات زندگی را به دست آورد. کودکان می‌توانند آن دسته از استعدادها و علایق خود را که تسلط کافی بر آن ها دارند و می‌توانند با کمی تلاش و پشتکار در آن زمینه ها به موفقیت برسند، عزت نفس خود را تقویت کنند. خوب است والدین نیز همواره تحسین و حمایت خود را پشت بند پیروزی های فرزندشان کنند.

·دلگرمی و حمایت خود را از کودک دریغ نکنید.

پدر و مادر باید بکوشند زمانی که کودکشان موقعیت دشوار و ناگواری را تجربه می‌کند، در کنار او باشند. اغلب کودکان در چنین شرایطی شدیدا به حمایت های عاطفی، جسمانی و کلامی والدینشان نیاز دارند تا بتوانند موقعیت بحرانی پیش آمده را هر چه راحت تر پشت سر گذارند. هنگامی که کودکان دچار استرس و فشار عصبی می‌شوند، والدین باید سعی کنند با رفتارهای مناسب و سنجیده خود به آن ها نشان دهند که حالت روحی-روانی آن ها را درک می‌کنند. داشتن رابطه‌ای گرم و صمیمانه با پدر و مادر، بهترین وموثرترین کمک برای رویاروشدن با موقعیت های استرس آور در دوران کودکی است.

·محیطی سرشار از امنیت، اعتماد و صداقت در خانواده ایجاد کنید.

زمانی که کودکان نیاز به صحبت کردن دارند، باید پدر و مادرشان را در کنار خود داشته باشند. آن ها باید بتوانند پرسش های خود را باز و شفاف با والدینشان مطرح کنند وپاسخ هایی صحیح و روشن از آن ها دریافت نمایند. پاسخ والدین نباید تنها یک کلمه "بله" یا "نه" باشد. برای مثال، اگر کودک می‌پرسد که:" پدر/مادر نظرت درباره..... چیست؟" یا"چه احساسی درباره... داری؟ پاسخ پدر و مادر باید کافی، به جا و شفاف باشد که موجب افزایش آگاهی کودک گردد. آن ها حتی می‌توانند درباره احساس ها، هیجان ها، تنش ها، نگرانی هاو استرس های خودشان با کودک صحبت کنند تا او نیز دیابد که احساسش کاملا طبیعی و عادی است.

·نسبت به میزان استراحت و خواب کودکان دقیق و هوشیار باشید.

کودکانی که به اندازه ی کافی نمی خوابند، توان و انرژی لازم برای رویارو شدن با شرایط تنش آفرین روزانه را ندارند. پدر و مادر باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان هر روز به اندازه کافی می‌خوابد. خواب به موقع و راحت موجب سلامت جسمانی و بهداشت روانی کودک می‌شود.

·شیوه های مقابله کردن با استرس را در عمل به کودک بیاموزید.

کودکان بسیاری از مهارت ها را تنها با مشاهده رفتارهای والدین شان یاد می‌گیرند. اگربچه ها ببینند که پدر و مادرشان هنگام رویارویی با فشارها و تنش هایزندگی رفتاری معقول و شایسته دارند، آن ها نیز یاد می‌گیرند که در شرایط مشابه چگونه باید عمل کنند. پدر و مادر باید بکوشند روش های موثر مقابله با استرس را به فرزندان خود نشان دهند. برای مثال، آن ها می‌توانند هنگام ناراحتی و پریشانی به جای هول شدن و دست پاچه شدن، سعی کنند با حفظ آرامش خود، راه حل منطقی و معقولی برای رهایی از مشکل برگزینند.

·مهارت های آرمیدگی و آرام سازی عضلانی را به کودکان بیباموزید.

یادگیری این مهارت ها به کودکان کمک می‌کند تا تنش هایحاصله از استرس را در خود حس کنند و با به کارگیری قوه تصور و تخیل خود، در صدد تصویرسازی های مثبت ذهنی و آرام ساختن خود برآیند. برای مثال، هنگامیکه شدیدا از موضوعی ناراحت و عصبی شده اند، به بازی در محلی آرامش بخش(ساحل دریا، زمین بازی و...) فکر کنند، یا تصور کنند در حالگردش با بهترین دوست خودهستند. سایر روش های آرام سازی نیز به کودک یاد می‌دهند که چگونه با شیوه های آرام بخش عضلانی، تنش و فشار عصبی را در خود کاهش دهند.

·نسبت به برنامه غذایی و آن چه کودک می‌خورد، حساس و دقیق باشید.

داشتن رژیم و برنامه غذایی سالم، یکی از موثرترین روش هایکاهش استرس در کودکان است. بهترین برنامه غذایی، برنامه ای است که در عین کامل بودن، متنوع، سالم و دارای کمترین محرک های عصبی باشد. کودکانی که برنامه غذایی سالمیندارند به طور مداوم غذاهای سرپایی و بدون کیفیت می‌خورند، بیشتر درر معرض استرس و فشار عصبی قرار می‌گیند. والدین این کودکان باید سعی کنند با محدودکردن مقدار نمک، مواد قندی، چربی و نوشابه های کافئین دار، رژیم غذایی سالمی را برای آن ها در نظر بگیرند. خوردن میوه های مختلف، سبزی های تازه وآب کافی می‌تواند از شدت استرس های روزانه کودکان بکاهد.

·نسبت به اجرای مرتب برنامه های روزانه کودک، دقیق و کوشا باشید.

کودکان نیاز دارند که زندگی قابل پیش بینی و منظمی داشته باشند. یک برنامه غذایی منظم، خواب به موقع، بازی در فضای باز، ورزش و تفریح روزانه و ساعتی مشخص برای انجام تکالیف مدرسه، از جمله نیازمندی های یک کودک شاد و بی دلهره است. داشتن برنامه ای منظم ومرتباین امکان را به کودک می‌دهد که منتظر برنامه بعدی روزانه خود باشد. این نظم و ترتیب به کودک امنیت و اعتماد لازم را برای انجام کارها و وظایفش می‌دهد. حفظ آرامش روزانه موجب تقویت توان کودک هنگام مقابله با سختی ها و نگرانی ها است.

·به کودکان کمک کنید تا موقعیت های استرس آور را مورد بازبینی قرار دهد.

کودکان قادرند با شناخت موقعیت هایی که تاثیر زیادی بر آنها می‌گذارند، آن ها را تحت کنترل درآورند. درک یک کورک از موقعیت استرس آور به اوکمک می‌کند تا دریابد استرس چگونه آغاز می‌شود. والدین بای به کودکان شان کمک کنند تا دریابند چه عاملی موجب ناراحتیو پریشانی آن ها می‌شود. برای مثال، اگر کودکی از اینکه آموزگارش هنگام ورود به کلاس به او سلام نکرده است، احساس استرس و فشار کند، می‌تواند با در میان گذاشتن مشکل اش با پدر و مادر خود، رفتار آموزگارش را مورد بازبینی قرار دهد... والدین می‌توانند با بررسی شرایط و حال و هوای آموزگار، به کودک یاد بدهند که موقعیت آموزگار را هم در نشر بگیرد... شاید آموزگار در آن لحظه اصلا ح.اسش به او نبوده است، شاید آموزگار آن روز بیمار بوده است، شاید آموزگار آن روز گرفتاری زیاد داشته است و... . این کار، مثالی از بازبینی شرایط استرس آوراست. این روش به پدرومادرها کمک می‌کند تا کودکان شان را تشویق به فکر کردن درباره علت های جایگزین کنند. البته، شاید نتوان علت تمام استرس ها را این گونه توجیه کرد، ولی می‌توان به کودک آموخت که از دید دیگران به شرایط وموقعیت نگاه کند.

·به کودکان کمک کنید تا باورها و اعتقادهایشان را درباره شرایط استرس آور مورد تجدید نظر قرار دهند.

افکار، عقاید و باورهای کودکان تاثیر فراوانی بر رفتارهای آنان، اعم از دوستی که انتخاب می‌کنند، رشته نحصیلی مدرسه شان، شیوه واکنش نشان دادنشان و... دارد. باورهای کودکان هم چنین برای آن ها معلوم می‌کند که یک موقعیت تنش زا تا چه حد می‌تواند اضطراب آور باشد. در برخی موارد این باورها منجر به افزای استرس موجود بر آنان می‌شود. در این گونه شرایط، بهترین کاری که پدر و مادر می‌توانند انجام دهند آن است که به کودک کمک کنند تا باورها وپیش داوری های ذهنی اش را تغییر دهد. برای مثال، کودکانی که معتقدند آن ها باید در تمام درس ها نمره 20 بگیرند در غیر این صورت یک احمق شکست خورده اند، شدیدا در روزهای امتحان دچار تنش و فشار روانی می‌شوند. در این گونهه موارد پدر و مادر باید برای کاهش استرس فرزندشان، باور درستی را جایگزین باور اشتباه اوکنند و به کودک بگویند، نمره 20 تنها ملاک موفقیت نمی باشد.

· کودکان را تشویق کنید در فعالیت های شادی بخش و نشاط انگیز شرکت کنند.

زمانی که کودکی روزهای سخت وپرتنشی را می‌گذارند و تجربه ای ناگوار را سپری می‌کند، والدین و تعضای خانواده باید ا. را تشویق کنند در فعالیت هایی که از انجام آن ها احساس شادی و نشاط می‌کند، شرکت نماید. برای مثال، ورزش کند، موسیقی گوش دهد، بازیکند، کتاب بخواند، کارهای هنری انجام دهد و ... . این گونه فعالیت ها موجب دور شدن فکر کودک از رنج و سختی هایش می‌شود و خوشی و لذت را دوباره جایگزین لحظه های دردناک و ناگوار می‌نماید.

·کودکان را به انجام کارهای روزانه تشویق کنید.

انجام نرمش ها و ورزش های روزانه، بهترین راه برای کنترل استرس است. ورزش به کودکان کمک می‌کند تا گرفتگی های ماهیچه بدن شان را از بین ببرند. ورزش، موجب تناسب بدنی و افزایش کارآیی جسمی آنان می‌شود. ورزش کمک می‌کند تا ذهن و فکر کودک بهتر کار کند و بهتر با تنش ها و اضطراب های روزانه به مقابله برخیزد. انجام ورزش و تمرین های بدنی در صورتی که به طور روزانه انجام نشوند، نمی توانند با فشارها و تنش های زندگی مقابله کنند. نوع فعالیتی که برای کودک بر میگزینید، چندان مهم نیست؛ مهم آن است که کودک از انجام آن ورزش و فعالیت بدنی لذت ببرد. لازم به توضیح است ، اغلب کودکان بیشتر به ورزش ها و فعالیت هایی که پدرومادرشاه به آن می‌پردازند، علاقه نشان می‌دهند. بنابراین، بهتر است شما نیز برنامه ای منظم و مفرح برای ورزشتان تنظیم کنید.

· به کودکان کمک کنید تا روش های حل مسئله واختلاف را بیاموزد.

هنگامی که کودکان با مشکلی روبه رو می‌شوند، والدین باید فرصت و امکاناتی در اختیار آنان قرار دهند تا بتوانند روش های حل مسئله را فرا بگیرند. سپس پدر و مادر می‌توانند با تهیه فهرستی از شرایطی که حل آن ها برای کودکمشکل است وبا رویارو کردن تدریجی کودک با آن شرایط، روش های حل مشکل را به او یاد بدهند. زمانی که کودک توانست یک مشکل ره به تنهایی حل کند، مشکل دیگر را برای مطرح کنند. برای مثال، اگر کودک از رفتن به مغازه و خریدن یک بستنی برای خودش دچار استرس می‌شود، پدر یا مادر می‌توانند با همراهی کردن کودک، به او پولکافی بدهند و از اوبخواهند که از فروشنده تقاضای یک بستنی کند. در مرحله بعد، خودشان بیرون فروشگاه بایستند و از دور نظاره گرکودک باشند و... .

·به کودک کمک کنید تا روش مدیریت وقت را یاد بگیرند.

پدر و مادر باید به فرزندشان کمک کنند تا برنامه های روزانه اش را براساس اولویت بندی تنظیم کند. اگر کودک تمایل به انجام چندکار را به طور همزمان دارد، والدین باید او را با محدودیت هایش آشنا کنند، و آن گاه با در نظر گرفتن برنامه زمانبندی شده مشخص، درصدد انجام آنها برآید. انجام چند کار به طور همزمان موجب اضطراب و فشار روانی کودک می‌شود.

· به کودکان روش ابراز وجودکردن را بیاموزید.

کودکانی که نمی توانند روی پاهای خودشان بایستند، هنگامرویاروش دن با شرایط استرس آور، شدیدا دچار اضطراب و تنش می‌شوند. والدین این گروه از کورکان باید به آن ها یاد بدهند که چگونه نیازها و خواسته هایشان را با دیگران (دوستان، آموزگاران و آشنایان) مطرح کنند و کارهایشان را به تنهایی انجام دهند. پدر و مادر می‌توانند با استفاده از روش نقش بازی کردن و اجرای نمایش نامه های ساختگی، شیوه ابراز وجودکردن- بدون درگیر شدن، مشاجره و خشونت- را با کودک تمرین کنند و به او یاد دهند که چگونه کودک حرفش رابزند.

·روحیه مزاح گویی وشوخی کردن را در کودکان رشد و پرورش دهید.
کودکانی که می‌توانند در ورای هر مسئله جدی ای، شوخی و طنزی نهفته را ببینند، بهترمی توانند با شرایط استرس آور مقابله کنند. پدر و مادر می‌توانند به فرزندشان یاد بدهند که همه چیز را خیلی جدی، خشک و متعصبانه نبیند. گاهی خنده می‌تواند گره گشای بسیاری از مشکلات سخت باشد.
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:31
كودك
کودکان می توانند فیلسوف باشند!یک پژوهشگر آمریکایی با ارائه تئوری جدیدی نشان داد که به دلیل مغز پیشرفته ای که کودکان دارند آنها حتی می توانند فیلسوف باشند. تاکنون تصور می شد که کودکان بسیار کم سن نا آگاه هستند اما اکنون یک دانشمند دانشگاه برکلی در کالیفرنیا به نام "آلیسون گاپنیک" کشف کرد که کودکان قادرند عملیاتهای منطقی را انجام دهند، دنیا را به خوبی درک کنند، خلاق و حتی فیلسوف باشند. این محقق با طرح فرضیه ای نشان داد که کودکان بسیار بیشتر از آنچه که به چشم بزرگسالان می آید آگاه هستند. در واقع کودکان بین صفر تا چهار سال همانند خمیری نیستند که نیاز به قالب داده شدن داشته باشند. تکنیکهای تحقیقاتی جدید کشف کرده اند که تعداد نورونهای مغزی کودکان بسیار کم سن بیشتر از نورونهای بزرگسالان است و برخی از بخشهای کورتکس مغزی آنها بهتر از مناطق کورتکس بزرگسالان با هم ارتباط دارند. این بدان معنی است که در نخستین سالهای کودکی، کودک قادر است به راحتی میزان زیادی اطلاعات را بیاموزد. هرچند میزان اثر بخشی مغز بزرگسالان بیشتر از اثر بخشی مغز کودکان است اما توانایی یادگیری بزرگسالان کمتر از کودکان است. مغز کودکان بازتر و انعطاف پذیرتر است و انتقال دهنده های عصبی بازدارنده کمتری دارد. این انتقال دهنده های عصبی بازدارنده موادی شیمیایی هستند که مانع فعالیت نورونها می شوند. این محقق اظهار داشت: "زمانی که برای کودکان یکسری از روابط پیچده را تعریف کرده و از آنها بخواهیم که یک دستگاه را حرکت دهند و یا متوقف کنند کودکان این کار را به درستی انجام می دهند. حتی اگر به صورت آگاهانه ندانند که دستگاه چگونه عمل می کند به صورت ناخودآگاه از این اطلاعات دریافت کرده برای انجام عملکرد درست استفاده می کنند." براساس گزارش تایم، به گفته این پژوهشگر در بزرگسالان توجه همانند یک نورافکن عمل می کند و همانند پرتو جهت یافته ای است که تنها یک جنبه خاص از واقعیت را روشن می کند. اما در کودکان کم سن، توجه شبیه به یک چراغ روشنایی خانگی است که نور را به روی هر چیزی که اطرافش باشد پخش می کند 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:30
كودك
كودكان مضطربكودك و استرس  
امروزه و با توجه به تغییرات زندگی انسان، استرس به یكی از مهم ترین مشكلات جوامع مدرن بدل شده است كه علاوه بر این كه در میان بزرگسالان از شیوع خاصی برخوردار است، یكی از مهم ترین و اصلی ترین دلایل مشاوره های پزشكی با روانشناسان كودك است. مطمئناً استرس و اضطراب در كودكان بسیار جدی تر و خطرناك تر از بزرگسالان خواهد بود. زیرا كودكان به اقتضای سن خویش توانایی و مهارت مقابله با این پدیده و غلبه بر آن را ندارند. در واقع استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیكی ایجاد شده در محیط و شرایط زندگی كودك است كه می تواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت كودك به گونه های مختلف بروز پیدا كند. عوامل به وجود آورنده استرس در كودكان به دو دسته عوامل داخلی نظر دارو، حساسیت به سر و صدا، تغییر درجه حرارت بدن، خستگی و عوامل خارجی مانند جدایی والدین، تغییر مكان زندگی یا مدرسه، خشونت، توقعات بیش از حد دیگران، ترس از دكتر ،تقسیم بندی می شوند. بعضی اوقات عوامل استرس زا در زندگی كودك بسیار ساده و البته تأثیرگذار هستند به گونه ای كه معمولاً توجه والدین را برنمی انگیزانند. به عنوان مثال گاهی حتی جدایی طولانی مدت از یك فرد عزیز مثل پدربزرگ، مادربزرگ و معلم می تواند منشأ اصلی اضطراب كودك باشد. پژوهشگران رفتار كودك در مقابله با این پدیده را به ۴ مرحله تقسیم بندی می كنند: ۱) زنگ خطر و عكس العمل فیزیكی  ۲) ارزیابی موقعیت و تلاش برای درك شرایط موجود  ۳) جستجو برای پیدا كردن روش  های مناسب برای انطباق پیدا كردن با شرایط موجود یا تحمل وضع پیش آمده  ۴) به كار بستن یك یا چند روش برای غلبه بر وضع موجود.


گریه كردن، عرق كردن كف دست، رفتارهای تهاجمی، سردرد، شكم درد، رفتارهای بعدی(كشیدن مو، دندان قروچه كردن، جویدن ناخن)، شب اداری، بهانه جویی، گریه كردن بی مورد، از دست دادن اشتها و راندمان پایین درسی از جمله مهم ترین عوارض ناشی از استرس هستند. اما از آن جایی كه كودكان نسبت به علائم این پدیده و تغییرات حاصل از آن آگاهی ندارند، نمی توانند به درستی والدین خود را نسبت به شرایط و وضعیت خویش مطلع كنند. علاوه بر نقش كودك در بهبود شرایط موجود، والدین و معلمین نیز می توانند تأثیر مهمی در فرآیند حل این مشكل داشته باشند.
چند پیشنهاد ساده:
«محیط خانه را به مكانی امن و دوست داشتنی تبدیل كنید و سعی كنید هر روز چند ساعتی را به فرزند خود اختصاص بدهید، به گونه ای كه كودك در خانه و در میان اعضای خانواده احساس آرامش و امنیت بكند.
كودك را تشویق كنید از مشكلات، عوامل استرس زا و نگرانی هایش با شما سخن بگوید. به او اطمینان بدهید كه شما می توانید دوست خوب و مفیدی برای او باشید و به حرف های كودك گوش بدهید و از خلال حرف های او سعی كنید علل و عوامل بوجود آورنده این پدیده را بشناسید.
سعی كنید كودك را برای پذیرش وقایع استرس زای احتمالی مثل تغییر مدرسه یا جدایی از یك دوست آماده كنید.
از این رو كودك را تشویق كنید در مورد آن چه رخ خواهد داد از شما سؤال كند تا ترسش در مورد وقایع ناشناخته ای كه تصور می كند او را تهدید می كنند برطرف شود. اما به یاد داشته باشید كه حرف زدن و توصیه  بیش از حد در مورد یك واقعه می تواند از خود آن مسأله استرس زا تر باشد.
سعی كنید به كودك كمك كنید بر اعتماد به نفس پایین خود و در نتیجه ترس و اضطراب از برخورد با دیگران و محیط خارج از خانه فائق آید. از این رو موقعیت هایی فراهم كنید كه كودك بتواند در آنها شركت كند و موفق بشود. (مثلاً بازی های ساده ای كه كودك بتواند در آنها برنده بشود.)
به كودك خود فرصت انتخاب و كنترل زندگی خویش را بدهید. تحقیقات روانشناسان نشان می دهد كه مسئولیت دادن و محول كردن وظیفه به كودك می تواند به او در مقابله با شرایط سخت و بحرانی (از جمله شرایط استرس زا) كمك كند.
برنامه های تلویزیونی را كه كودك می بیند، كنترل كنید. دیدن صحنه های خشونت بار و ترسناك می تواند به ایجاد حالت استرس در كودك كمك كند.
راه حل ها و مهارت های عملی مقابله با استرس  را به فرزند خود بیاموزید. مثلاً به او یاد بدهید، هر گاه دچار احساس استرس شدید می شود چند بار نفس عمیق بكشد، چشمانش را برای چند لحظه ببندد و به چیزهای خوب و دوست داشتنی فكر كند.
فرزند خود را به ورزش كردن تشویق كنید
 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:29
كودك
کودکان را کتک نزنیدکودکان از سن هشت ماهگی و بالاتر به لوازم زینتی علاقمند می شوند و گاهی کشوی مربوط به لوازم زینتی مادرشان را باز می کنند و آنها را از روی کنجکاوی به هم می ریزند. اما در بسیاری از موارد دیده شده است که مادران وقتی با این موضوع روبرو می شوند ، فرزند خویش را کتک می زنند و معمولاً یک سیلی به وی می زنند و یا ضربه ای آبدار به پشت دست کودک می زنند تا به او بفهمانند که نباید این کار را انجام دهد. این مادران اعتقاد دارند که در این سنین ، هشدار دادن به کودکان و یا محروم کردن آنان از چیزی ، کاری از پیش نمی برد و فقط تنبیه بدنی سبک ! در آن لحظه ، کودک را از کار خطا باز می دارد.اگر به کودک بگوییم یا بفهمانیم ! که اجازه ندارد با محتویات گنجه یا کمد مادر و یا کیف مادر یا ... بازی کند مهارت شناختی که به دنبال درک نتیجه امور بدست می آید ، در او از بین می رود. اما کتک زدن هم نتیجه بهتری ندارد زیرا کودکی که کتک می خورد می داند که چه خطایی از او سر زده است اما نمی تواند آن را به خاطر بسپارد. حتی ممکن است نکته ای را که به او تذکر می دهید از یاد ببرد و به این فکر نیفتد که کارش بد بوده است.بنا براین بهترین روش در برخورد با اینگونه موارد ، ایمن کردن محیط اطراف کودک نوپا برای انجام اکتشافات او می باشد. همچنین مادران باید لوازم زینتی و بهداشتی آرایشی خود را در جایی دور از دسترس کودک بگذارند. در موارد دیگر که کودکان بزرگتر می شوند نیز کتک زدن نتیجه ای مطلوبی نخواهد داشت. در این مورد به شرح واقعه ای می پردازیم :مادری بارها به دختر چهار ساله اش تذکر داده بود که به ظرف کریستال روی میز دست نزند ولی دختر هر بار نافرمانی کرده و به آن ظرف دست میزد ( در این موارد اگر ما بزرگسالان زیادی روی چیزی تاکید داشته باشیم و مدام به کودک بگوییم به آن دست نزند ، کودک بیشتر کنجکاو شده و به دست زدن به آن راقب تر می شود) تا اینکه بالاخره آن ظرف از دست کودک افتاد و شکست. مادر بلافاصله از راه رسید و به کودک پرخاش کرد و وی را کتک زد و سرش داد کشید و کودک هم گریه کنان از اتاق بیرون دوید.مادر بعد از جارو کردن تکه های شکسته گلدان ، رفت تا به دخترش سر بزند و ناگهان دید که دخترش ، عروسکش را به شدت کتک می زند و سرش فریاد می کشد:« دختر بد ، دختر بد ... ». در این لحظه مادر که با صحنه بدی مواجه شده بود دریافت که رفتارش با کودک چه اثر نامطلوبی روی او گذاشته است.مادر بعد می گفت: لحظه بسیار بدی بود ، دریافتم که چه کار اشتباهی کردم. خسته و منقلب بودم و ناگهان عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم.همه والدین در مواقعی که آرامش دارند و یا شاد هستند ، می پذیرند که بچه هایشان را کتک نزنند اما وقتی عصبانی می شوند نمی توانند خود را کنترل کنند در صورتی که ما بزرگسالان باید خشم خود را کنترل نماییم و هنگام عصبانیت بهتر است تا بدست آوردن آرامش کامل ، واکنش نشان ندهیم. کمی استراحت در هنگام عصبانیت و یا مشت کوبیدن به بالش البته دور از چشم کودکان ، یا قدم زدن و یا تلفن به یک دوست ، می تواند کمی تسکین دهنده باشد. وقتی که آرام شدیم دیگر تمایلی به کتک زدن در خود نمی بینیم.اما والدینی هم که بچه هایشان را کتک نمی زنند معتقدند که در مواقعی که پای جان کودک در میان است باید از روش تنبیه بدنی استفاده کرد. واقعه ای دیگر را بازگو می کنیم :مادری می گفت: وقتی پسر پنج ساله اش را دید که برای گرفتن توپش تا وسط خیابان دوید ، او را کتک زد. این مادر گفت: اگر راننده به موقع ترمز نگرفته بود حالا پسرم مرده بود. کتک زدن او تنها راهی بود که می توانستم به او بفهمانم که هنگام گذشتن از خیابان باید به هر دو طرف نگاه کند.این مادر ادامه داد: اما چند هفته بعد از آن هنگامی که به او اجازه دادم تنهایی به خانه دوستش که آن طرف خیابان بود برود ، همانطور که از پنجره نگاهش می کردم متوجه شدم دوباره بدون آنکه به اطراف نگاه کند ، بی مهابا از خیابان گذشت و باز هم بی دقتی کرد.در این مورد محققان علوم تربیتی می گویند: بهترین روش اینست که هر مرحله را با کودک تمرین نماییم. با وی از خیابان عبور کنیم و هنگام عبور به او بگوییم: « به چپ نگاه کن » ، « به راست نگاه کن » ، « چراغ راهنمایی را ببین » ، « به پیچ خیابان نگاه کن » و ... . طی دوره آموزش ، کودک نباید بدون نظارت دیگری از خیابان عبور کند مگر اینکه ثابت نماید می تواند از خود مواظبت کند.و اما ماجرایی دیگر:پسر چهار ساله با آجرهای اسباب بازی خود مشغول ساختن خانه بود که ناگهان خواهر کوچکترش به آنها خورد و همه را خراب کرد. پسرک عصبانی شد و شروع کرد به کتک زدن خواهرش و مادرش که شاهد ماجرا بود بلافاصله سر رسید و شروع به کتک زدن پسرش کرد و در حین کتک زدن به او گفت: « این تنبیه به تو می فهماند که نباید خواهر کوچکت را کتک بزنی!»پسرک فریاد می زد و می گفت: « او خانه مرا خراب کرد. همیشه طرف او را می گیری و ... ». در چنین موقعیت هایی بعید به نظر می رسد که پسر احساس تاسف از کار خود داشته باشد و متنبه شود و دفعه بعد اگر چنین موردی پیش آید خواهرش را شدیدتر کتک خواهد زد.از طرفی مادر با کتک زدن او رفتاری را که سعی در از بین بردن آن داشت ، تشدید می کند و کتک زدن را به عنوان راه حل مشکلات ، موجه جلوه می دهد و از طرفی این موضوع را به پسرک القا می کند که بزرگترها حق کتک زدن کوچکترها را دارند.راه درست برخورد در این موارد اینست که با قدرت بگوییم: « در این خانه کسی حق کتک زدن دیگری را ندارد و بهتر است فوری از خواهرت عذر خواهی کنی و خواهرت هم باید بابت خراب شدن خانه ات از تو عذر خواهی کند و...».

بعضی ها می گویند: من هم وقتی بچه بودم از دست پدر و مادرم خیلی کتک خوردم. حال اگر این اشخاص به خاطرات کودکی خود رجوع کنند ، بعید است که از والدین خود به خاطر اتخاذ این شیوه راضی بوده باشند. باید این حقیقت را پذیرا باشیم که کتک زدن احساسات را جریحه دار می کند و تاثیر نامطلوبی بر روح و روان کودک بر جا می گذارد. امیدواریم که پدر و مادرها فرزندان خود را کتک نزنند و از سایر روشهای تربیتی برای جلوگیری از تکرار خطاهای کودکانشان استفاده کنند.

پنج شنبه 10/10/1388 - 20:28
كودك
کودکان تیزهوش را چگونه شناسایی و تربیت کنیم ؟
چگونه می توان كودكان باهوش را شناسایی كرد؟

- پدر و مادر اولین كسانی هستند كه متوجه رشد حركتی، رشد كلامی و كارهای ذهنی فرزند خود می شوند. رشد زودرس حركتی، كلامی و ذهنی از ویژگی های كودكان دارای هوش بالا است.
این كودكان مستقل تر از سایر بچه های هم سنشان هستند و كنجكاوی های بیشتری نسبت به محیط اطرافشان از خود نشان می دهند.
البته سن هوش انسان تا 15 سالگی افزایش پیدا می كند بنابراین آزمون هوشی افراد 15 ساله و بالاتر یكسان است.
چگونه می توان كودكان باهوش را شناسایی كرد؟

- پدر و مادر اولین كسانی هستند كه متوجه رشد حركتی، رشد كلامی و كارهای ذهنی فرزند خود می شوند. رشد زودرس حركتی، كلامی و ذهنی از ویژگی های كودكان دارای هوش بالا است.
این كودكان مستقل تر از سایر بچه های هم سنشان هستند و كنجكاوی های بیشتری نسبت به محیط اطرافشان از خود نشان می دهند.
البته سن هوش انسان تا 15 سالگی افزایش پیدا می كند بنابراین آزمون هوشی افراد 15 ساله و بالاتر یكسان است.
كودكان تیزهوش كنجكاوترند. مرتب راجع به مسائل مختلف سؤال می كنند. یك كودك تیزهوش وقتی در مورد مورچه سؤال می كند از والدین خود توضیح كاملی درباره نحوه زندگی آنان می خواهد. آنان می خواهند به عمق مسائل فرو بروند. كودكان تیزهوش با توجه به این كه قدرت فراگیری بالایی دارند ممكن است با كودكان عادی همسال خود خیلی احساس هماهنگی نكنند.
 بنابراین مایلند كه با افراد بزرگتر نشست و برخاست نمایند. افراد بزرگتر هم آنها را كمتر می پذیرند. بنابراین، این خطر وجود دارد كه كودكان هوشمند تا اندازه ای احساس سرخوردگی و عدم رضایت كرده و منزوی بشوند. اما جای نگرانی نیست؛ زیرا اینها كاملا موقتی است.
به این ترتیب كه این بچه ها با توجه به هوش بالایی كه دارند بزودی می آموزند راه هایی برای برقراری ارتباط بهتر با دیگران پیدا كنند.
اغلب والدین این كودكان نگران این مسئله هستند كه مبادا فرزندشان گوشه گیر شود و مهارت های عادی زندگی را فرا نگیرد. در حالی كه دیده شده این كودكان اجتماعی تر از سایر مردم هستند و بسیار راحت تر می توانند با دیگران ارتباط برقرار كنند.
 در واقع اگر كودكی گوشه گیر و منزوی بود و این مسئله تداوم داشت باید مشكوك شویم كه شاید هوش او كافی نیست یا مبتلا به بیماری روانی و رفتاری از جمله اوتیسم (درخودماندگی) باشد. بنابراین همه چیز كودكان تیزهوش نویدبخش است.
آنها راجع به مسائل زندگی هم دیدگاه های جالبی را عنوان می كنند. دلشان می خواهد از هر چیزی سردر بیاورند. برای نمونه می توانند ساعت ها به حركت مورچه ها یا جنبش برگ های یك درخت و یا طلوع و غروب خورشید نگاه كنند. این كار برای آنان بسیار جالب است.
آنان در مسائلی كه از نظر دیگران ساده و بدیهی و عادی است می توانند ساعت ها بررسی و تفحص كنند و در واقع گفته می شود كه دانشمندان و هنرمندان كودكان باهوشی هستند كه توانمندی های دوران كودكی شان یعنی «كنجكاوی» خود را حفظ كرده اند.
 یك دانشمند همیشه همواره در تلاش برای یافتن پاسخ سؤالات خود است. او می خواهد روابط بین اشیاء را كشف كند. او دنیای خیالی می سازد و شخصیت های خیالی می آفریند.
 این كودكان تمایل زیادی به فعالیت های هنری دارند. والدین باید این خصوصیات را در فرزندشان تشویق كنند، زیرا رشته های هنری راهگشای مسیرهای جدیدتری در زندگی آینده آنان است.

كمال طلبی این بچه ها را چگونه می توان كنترل كرد؟
- كودكان تیزهوش دلشان می خواهد بیشتر بدانند و چون از مسائل آگاهی بیشتری دارند، از این رو توقعات و خواسته هایشان نیز به همان نسبت بیشتر است.
 آنان به علت هوش بالایشان محدودیت ها را بهتر می پذیرند. به طور كلی باید گفت: معمولا والدین دارای فرزند تیزهوش در كنار آمدن با آنان دشواری زیادی ندارند. مشكل در مورد كودكانی است كه از هوش بالایی برخوردار نیستند.
 آنان به طور ناخودآگاه تمایل دارند كه این نقص خودشان را با داشتن امكانات ظاهری بیشتری جبران كنند. برای نمونه از والدین خود تقاضای لباس و كفش های گرانقیمت می كنند. در حالی كه كودك باهوش به این چیزها توجه زیادی ندارد.
برای او كاركرد اشیاء مهم است نه ظاهر آنها. بنابراین یك لباس برای آن اندازه جذاب نیست كه احیانا داشتن یك خودنویس ممكن است برایش جالب باشد. او رفتن به موزه را به رستوران ترجیح می دهد و... بنابراین والدین به راحتی می توانند با بچه های تیزهوش كنار بیایند.

برای تربیت این كودكان چه فاكتورهایی را باید در نظر گرفت؟
- باید توجه كرد كه این كودكان به خاطر هوش بالایشان در یك محیط مصنوعی قرار نگیرند. دیدگاه امروزی در مورد تعلیم و تربیت كودكان، دیدگاه یكپارچه سازی و انسجام است. این دیدگاه می گوید: تمامی كودكان باید در جامعه با یكدیگر منسجم شوند.
بنابراین بهتر است از همان دوران مدرسه كودكان دارای ضرایب هوشی پایین تر در كنار كودكان عادی تحصیل كنند كه البته این شامل كودكان كم بینا و كم شنوا نیز می شود.
و همین طور كودكانی كه هوش بالاتری دارند بهتر است در كنار كودكان عادی درس بخوانند. دیدگاه جداسازی كودكان مدتهاست كه از نظر علمی و اخلاقی و انسانی مردود شناخته شده است.
در واقع حق نداریم با آنان شبیه به ابزار رفتار كنیم و بگوییم كه اینها به علت داشتن هوش بالاتر مستحق تربیت بهتری هستند تا در آینده از تربیت آنان بهره بیشتری ببریم.همه كودكان چه باهوش و چه كم هوش انسان هستند و در درجه اول ما باید شأن و كرامت انسانی را كه خداوند در وجود هر انسانی به ودیعه گذاشته برای همه اقشار رعایت كنیم.
نه كودك كم هوش به خاطر هوش كم خود باید سرزنش شود و نه كودك باهوش به خاطر هوش خدادادی اش باید مورد ستایش قرار بگیرد. آنها باید بفهمند كه تفاوت انسان ها دلیل بر تفاخر و تمایز آنها نیست.
هوش در صورتی ارزش پیدا می كند كه در جهت رفاه موجودات دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. یك فرد باهوش نباید خود را از دیگران جدا كند. او بهتر از هركسی می تواند با دیگران همدلی كند و خودش را جای آنان قرار دهد. او هیچ وقت اطرافیانش را به خاطر نارسایی هایی كه در وجودشان هست سرزنش نمی كند. در حالیكه افراد دارای هوش پایین به افراد دیكتاتور و ستمگری تبدیل می شوند كه فكر می كنند همه باید مثل آنان فكر كنند.
افراد باهوش همیشه مهربان هستند و خود را به خاطر برآورده شدن نیازهای دیگران در درجه دوم قرار می دهند.
همانطور كه در ابتدا اشاره كردم رشد عاطفی در صورت ارتباط با دیگران حاصل می شود. تنها از این طریق می توان از نحوه زندگی افراد و خواسته هایشان مطلع شد. جدا كردن این كودكان از دیگران نوعی احساس خودبزرگ بینی در آنان به وجود می آورد. بدترین آفتی كه یك انسان ممكن است به آن مبتلا شود.
والدین برای تربیت فرزند تیزهوششان نیاز به چه ابزاری دارند؟
مغز انسان در اثر محرك های محیطی رشد می كند بنابراین هرچقدر كه پدر و مادر محیط غنی تری از جهت آموزش و پرورش برای فرزندشان به وجود بیاورند كودك احتمال رشد هوشی بیشتری خواهد داشت.
برای نمونه با او حرف بزنند به سؤالات او پاسخ دهند. برایش كتاب بخوانند، او را به گردش ببرند و جانوران مختلف را به او نشان بدهند. از كودك بخواهند كه با آنها صحبت كند. راجع به مسایل عملی صحبت كنند. موسیقی كلاسیك تأثیر زیادی در رشد هوشی افراد دارد تمامی اینها در پرورش استعداد اولیه كودك نقش زیادی دارد.
خوشبختانه كشور ما از جمله كشورهایی است كه در آن به كتاب های كودكان توجه زیادی می شود. در واقع حتی گروه های سنی مختلف هم حتی برای خودشان كتاب دارند این طبقه بندی ها كاملا علمی است.
یعنی توصیه می كنم كه والدین با توجه به طبقه بندی سنی كتاب ها، آن را انتخاب كنند. اما مهم تر از هر كتابی، ارتباط با والدین و با همسالان دیگر است. پدر و مادر نباید فرزندشان را به امان خدا و جلوی تلویزیون رها كنند. بلكه باید با آنها گفت وشنود داشته باشند.
 گفت وشنود، یك ارتباط دو جانبه است كه موجب رشد بیشتر فكری می شود. وقتی ما با كسی از نزدیك صحبت می كنیم هم چشمان ما حركت می كند، هم گوش ما و هم سایر حواس ما در آن جا ارتباط دارند. در حالی كه ارتباط با تلویزیون یك ارتباط دو سویه است. چون فقط گوش و چشم كار می كند. تعاملی نیست كه روی ما تأثیر بگذارد یا برعكس.
علت خودكشی برخی از این كودكان در سن بلوغ چیست ؟
علتش این است كه والدین با گمان اینكه كودك باهوش آنها باید در شرایطی جدا از بچه های دیگر پرورش پیدا كند آنها را از یك زندگی عادی محروم می كنند.
در حالی كه این بچه دلش می خواسته بازی هم بكند بنابراین این كودك دچار بحران عاطفی شده احساس تنهایی كرده و واقعاً این مسئله دیده می شود كه كودكان باهوشی كه مربیان فهمیده ای ندارند ممكن است متأسفانه فشار زیادی بر آنها وارد شود و از جامعه جدا شوند.
احساس كنند كه تك افتاده اند و كسی را ندارند كه با آنان صحبت كند. رشد هوشی و عاطفی خیلی خوبه كه همزمان با یكدیگر انجام بشه
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:28
كودك
کودکان 4 تا 6 ساله را بهتر بشناسیم  همه والدین دوست دارند با فرزندانشان روابط خوشایند و رضایت بخشی داشته باشند، بدین منظور لازم است توانایی های متناسب با سن فرزند خود را بشناسند. بسیاری از سوء تفاهم ها و برخوردها به این دلیل بروز می کنند که والدین توقعی بیش از توانایی فرزندشان دارند، به طور مثال انتظار دارند که یک کودک دو ساله با آنها همکاری کند و یا یک کودک سه ساله ، سریع و دقیق کارها را انجام دهد، در حالی که هیچ یک از آنها نمی توانند چنین باشند.
در این مقاله انتظاراتی که می توانیم از کودکان چهار، پنج و شش ساله داشته باشیم مطرح شده است. در این گروه سنی (به ویژه دو تا چهار سالگی) ، کودکان مقاومت و لجبازی بیشتری نشان می دهند. توصیه می شود که والدین کودکان خود را آماده کنند تا بتوانند به تدریج مسئولیت های جدید و بیشتری را بپذیرند (به تنهایی لباس بپوشند، به تنهایی دست و صورت خود را بشویند، به تنهایی حمام کنند و ...) البته آنها به کمک بزرگترها نیاز دارند ولی می توانند بیشتر کارهای روزانه خود را انجام دهند.

بازیگوشی کردن کودک نوعی جلب توجه والدین و تقاضای محبت بیشتر است.
زمانی که به کودک اجازه می دهیم مهارت های جدیدی را بیاموزد و به شیوه زندگی تازه ای قدم بگذارد، با مشکلات تازه ای نیز رو به رو خواهیم شد زیرا کسب مهارت های جدید با دشواری های مخصوص به خود همراه است. در این گروه سنی، کودکان نمی توانند سرعت عمل داشته باشند. زمان بندی و تنظیم یک برنامه روزانه فشرده برای آنان مفهومی نخواهد داشت. بازیگوشی کودکان راهی غیر مستقیم است برای جلب توجه والدین، یاری خواستن از آنان و تقاضای محبت بیشتر. اگر فرزند شما تقاضای کمک می کند ، بهتر است به جای این که او را وادار کنید که کارش را انجام دهد به او کمک کنید ؛ اما مراقب باشید! آیا او به کمک شما نیاز دارد؟ به طور مثال اگر فرزند چهار تا شش ساله شما برای بستن بند کفش خود از شما کمک می خواهد به او کمک کنید ؛ اما اگر روی صندلی نشسته و از شما می خواهد که کفش او را برایش ببرید تا بپوشد ، تسلیم نشوید، حتی اگر وضعیت را بدتر کند. زیرا در مدت کوتاهی او به کودکی تنبل و وابسته به شما تبدیل خواهد شد.

راه حل دیگری که برای حل مسئله بازیگوشی کودکان مطرح می شود این است که وقت بیشتری در اختیارشان بگذارید تا کارهای روزانه را به موقع انجام دهند. اگر لازم است می توانید یک جدول مصور تهیه کنید. تصاویری از کارهایی که از صبح تا شب باید انجام دهد تهیه کنید. مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، مسواک زدن، کتاب خواندن و ... و روی یک پوستر بزرگ بچسبانید. می توانید از فرزند خود عکس بگیرید و آنها را در جدول مصور بچسبانید. در یک طرف جدول عکس ماه و ستاره بچسبانید که شب را نشان بدهد و در طرف دیگر عکس خورشید را بچسبانید تا نشان دهنده ی صبح و کارهای مخصوص به آن باشد. روزهای اول که کودک به جدول نگاه می کند ممکن است کمی گیج شود اما به تدریج با مسئولیت های خود آشنا خواهد شد. می توانید شب قبل لباس های او را مرتب کنید. در این مرحله باز هم بر تحسین کردن و جایزه دادن تأکید می کنیم. بداخلاقی و ترشرویی والدین تأثیر خوبی نخواهد گذاشت.

مهمترین نکته ای که والدین باید به آن توجه کنند این است که انجام کارهای روزانه و مسئولیت های جزئی، بخش اصلی زندگی یک کودک چهار تا شش ساله را تشکیل نمی دهند بلکه بازی کردن، جالب توجه ترین بخش زندگی او به شمار می رود. او از بازی کردن با کودکان دیگر، و با کسانی که به چیزهایی نیاز دارند که او نیاز دارد، و چیزهایی را دوست می دارند که او دوست دارد لذت می برد. بازی کردن با کودکان دیگر در این سن بسیار با اهمیت است.

همیشه به خاطر داشته باشید که کودک به خودی خود از احساسات همسن و سال های خود اطلاعی ندارد، نیاز به همکاری و همدردی و کمک به آنان را درک نمی کند ؛ او باید این نوع مهارت ها را از بزرگترها بیاموزد. مهارت هایی که به او کمک می کند تا به یک موجود اجتماعی تبدیل شود. در این بخش هم تشویق و تحسین کودک راه مناسبی برای آموزش مهارت هاست. کودک نیاز به راهنمایی های شما و تمرین بیشتر دارد. همکاری کردن با دیگران، رعایت نوبت در بازی ها و رفتار عادلانه داشتن و حفظ آرامش ، مهارت هایی هستند که باید یاد گرفت و تنها یک اشاره کوچک شما کافیست ؛ ولی باید صبر کنید و تمرین داشته باشید تا به نتایج مطلوب برسید. تا سن پنج سالگی، کودکان می توانند مهارت های پایه را برای بازی های کودکانه یاد بگیرند، به ویژه آنان که از سال های قبل با بچه های هم سن و سال خود بازی می کردند . در هر صورت همه ی آموزش ها نیاز به فرصت کافی دارند.

گفتار پایانی
اغلب والدین امروزی، احساسات خود را مانند اضطراب داشتن، نگران بودن، عجله داشتن و ... در رفتار با کودکان خود منعکس می سازند. بیشتر والدین توقع دارند که فرزندانشان پیش از آنکه آمادگی کافی را کسب نمایند فرد مسئولی باشند. از فرزندانشان می خواهند که خوش اخلاق و مؤدب باشند، با بچه های دیگر مشغول بازی شوند، همکاری داشته باشند، مفید باشند، سریع راه بروند، سریع صحبت کنند و ... و بالاخره به سرعت رشد کنند و بزرگ شوند. در حالی که کسب همه مهارت های فوق نیاز به فرصت کافی دارند. دانشمندان معتقدند که بزرگ شدن فرآیندی آرام تر و پربارتر از آن چیزی است که واقعاً هست. بهتر است که فشارها را از روی فرزندانمان برداریم و به آنها فرصت کافی بدهیم تا بتوانند به آرامی و با کاردانی در مراحل رشد خود قدم بردارند 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:27
كودك
کودک و رفع نیازهای تغذیه ای یکی از مهم ترین نیازها در سنین کودکی، دریافت تغذیه مناسب، سالم و پاک است. تأکید دین بر تهیه غذای سالم و حلال به عنوان عامل زمینه ساز رشد و پرورش درست کودک، واجب شمرده شده است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: «طلب رزق حلال بر هر مرد و زنی واجب است.» «و رزقی که از غل و غش پاک نباشد، خوشبختی نمی آورد.» ناتوانی کودک در به دست آوردن غذای سالم و مناسب که لازمه رشد و تعالی جسمی و روحی اوست، وظیفه والدین را در این امر نمایان تر می کند. درباره تأکید بر تأمین غذای پاک و حلال برای فرزند، به لحاظ پی آمدهای مثبت آن در شکل گیری شخصیت فرد، در اشعار مولوی بدین مضمون آمده است:
لقمه ای کان نور افروزد، کمال آن بود آورده از کسب حلال
علم و حکمت زاید از لقمه حلال عشق و رقت زاید از لقمه حلال
چون ز لقمه تو حسد بینی و دام جهل و غفلت زاید آن را دان حرام
افرادی که از مال حرام پرهیز نمی کنند و از راه های نامشروع تأمین معاش می کنند، نسلی نابهنجار و بی بند و بار به اجتماع تحویل می دهند که باعث وبال و ناراحتی برای خود و دیگران می شوند. پیام متن:

نیاز به تغذیه سالم و پاک، از اساسی ترین نیازهای کودک برای رسیدن به مراحل بالاتر رشد است

پنج شنبه 10/10/1388 - 20:26
كودك

کمک به کودکان در غلبه بر کمرویی

کمرویی چیست؟

کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت‌های اجتماعی است (لیری، 1986). با وجودی که تمام کودکان ممکن است در بعضی مواقع دچار کمرویی شوند امّا میزان آن در برخی کودکان بسیار بیشتر از حدّ معمول است. این مقاله درباره این دسته از کودکان است.
کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می‌دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند (آسندورف، 1993). برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی‌صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند. آن‌ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند. کمک به کودکان در غلبه بر کمرویی
کمرویی چیست؟
کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت‌های اجتماعی است (لیری، 1986). با وجودی که تمام کودکان ممکن است در بعضی مواقع دچار کمرویی شوند امّا میزان آن در برخی کودکان بسیار بیشتر از حدّ معمول است. این مقاله درباره این دسته از کودکان است.
کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می‌دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند (آسندورف، 1993). برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی‌صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند. آن‌ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند. کودکان کمرو ممکن است در فعالیت‌های ورزشی یا تفریحی مشارکت نکنند و هنگامی که در جمع افراد ناآشنا قرار گیرند فقط نگاهشان را به زمین بدوزند و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آن‌ها شود اجتناب نمایند.
کودکان کمرو دلشان می‌خواهد که با افراد ناآشنا تعامل داشته باشند امّا به دلیل ترس، این کار را نمی‌کنند. مشکل دیگری که در برخی کودکان وجود دارد و ارتباطی به کمرویی ندارد این است که ترجیح می‌دهند تنها باشند. این گونه کودکان، علاقه‌ای به دیدار دیگران ندارند و هنگامی که دیگران به آن‌ها نزدیک می‌شوند نیز شور و شوقی نشان نمی‌دهند.
علت کمرویی چیست؟
علت یا علت‌های کمرویی هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. امّا متخصصانی که در این زمینه کار می‌کنند علل زیر را به عنوان علل احتمالی کمرویی بر می‌شمارند: (1) عوامل ژنتیکی، (2) پیوند نه چندان محکم عاطفی بین اولیاء و کودک، (3) فراگیری ضعیف مهارت‌های اجتماعی و (4) انتقاد یا تمسخر مداوم اولیاء، خواهر و برادرها یا دیگران.
نکات مثبت کمرویی
کودکان کمرو نسبت به سایر کودکان، بسیار کمتر مرتکب بی‌نزاکتی یا بدرفتاری اجتماعی می‌شوند. (سانسون، 1996). این امر ممکن است به دلیل این باشد که کودکان کمرو نسبت به این که دیگران چگونه درباره آن‌ها فکر می‌کنند بسیار حساسند.
نکات منفی کمرویی
متخصصان در مورد این که کمرویی دوران کودکی بعداً به مشکلات سلامت روانی می‌انجامد یا نه، اختلاف نظر دارند. امّا مشکلات هیجانی و عملی ناشی از کمرویی واضح است. از نظر عملی، کودکان کمرو مهارت‌های اجتماعی را کمتر کسب می‌کنند و دوستان کمتری پیدا می‌کنند. از فعالیت‌های مختلف، مانند ورزش، تفریحات و گفتگو که آن‌ها را در مرکز توجه قرار دهد پرهیز می‌نمایند. کودکان کمرو معمولاً نسبت به هم سن و سالان خود اعتماد به نفس کمتری دارند (جونز و کارپنتر، 1986) و بیشتر از حدّ میانگین دچار اختلالات و مشکلات روده و معده هستند (چانگ و اوانز، 2000). کودکان کمرو معمولاً به هنگام نوجوانی دچار اضطراب می‌شوند. آن‌ها شبکه اجتماعی محدودتری دارند و از این بابت معمولاً احساس نارضایتی و ناخشنودی می‌کنند. من دانشجوی کمرویی را می‌شناختم که به دلیل ترس از ارائه شفاهی تزش، هرگز فارغ‌التحصیل نشد.
بسیاری از افراد کمرو به این خصلت خود به عنوان مشکل مهمی که به طرق مختلف مانع پیشرفت آن‌هاست می‌نگرند. خوشبختانه میزان کمرویی برخی از افراد با بالا رفتن سن کاهش می‌یابد. (زیمباردو، 1986). با وجود این، حتی این گونه افراد نیز به خاطر کمرویی قبلی خود و فرصت‌های اجتماعی که از دست داده‌اند، احساس نارضایتی و ناخشنودی می‌کنند.
کمک‌های اولیاء و معلمان به کودکان برای غلبه بر کمرویی
روش‌های مختلفی برای کمک به کودکان برای غلبه بر کمروئیشان وجود دارد. برخی از آن‌ها ممکن است برای بعضی کودکان موثرتر از بقیه باشد. به کار بستن مرتب برخی از روش‌هایی که در زیر آمده است می‌تواند برای برخی کودکان بسیار مفید باشد. پیشنهاد من این است که هر چه بیشتر از این روش‌ها را که می‌توانید به مدت حداقل یک ماه امتحان کنید و آن‌هایی را که موثرتر می‌یابید ادامه دهید. برخی از این روش‌ها را باید به طور نامحدود ادامه دهید زیرا در واقع آن‌ها جزء اصول فرزندپروری هستند.
1- با کودکانتان در مورد هنگامی که خودتان کمرو و خجالتی بودید صحبت کنید
هنگامی که کودکان کمرو احساس بدی نسبت به کمرو بودن پیدا می‌کنند، بیشتر و بیشتر اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. پدر و مادر می‌توانند این تاثیر منفی را با بازگو کردن خاطراتی از موقعی که خودشان خجالتی بودند، خنثی کنند (زیمباردو، 1981). از آنجا که کودکان معمولاً پدر و مادر خود را قوی و خداگونه احساس می‌کنند، بدین ترتیب احساس بهتری نسبت به رفتارهای خجالتی خود پیدا می‌کنند. اگر پدر و مادر بعداً در مورد چگونگی رفع مشکل خودشان (مثلاً هدف‌گذاری برای رفتارهای اجتماعی‌تر و دنبال کردن آن) صحبت کنند، کودکان یک الگوی قوی برای دنباله روی پیدا خواهند کرد. قشنگی این کار این است که چیزی برای مقاومت کردن کودک وجود ندارد. در واقع، کسی به او نمی‌گوید چکار کند. پدر و مادر فقط شرح می‌دهند که خودشان چه کردند و چطور موفق شدند.
2- برای کودکان توضیح دهید که منافع رفتارهای اجتماعی چیست
کودکان هنگامی که انتظار فایده بردن از یک رفتار را داشته باشند، تمایل به انجام آن پیدا می‌کنند (پیر و مارتین، 1996). مطمئن‌ترین شیوه‌ای که پدر و مادر می‌توانند مزایای رفتارهای اجتماعی را به کودکانشان بگویند، نقل مثال‌های شخصی است. برای مثال: «من برای این که معلم شوم مجبور بودم بر کمروئی خود غلبه کنم زیرا معلّم باید هر روز در مقابل عدّه جدیدی صحبت کند.» پدر و مادر می‌توانند آنگاه به توصیف مزایای فوری رفتارهای اجتماعی، مثل دوست بیشتری پیدا کردن، تفریحات بیشتری داشتن و لذت بردن بیشتر از محیط مدرسه و فعالیت‌های اجتماعی بپردازند.
3- هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند با آن‌ها همدلی نشان دهید
یک روش برای کمک به کودکان در زمینه کنترل ترسشان از برخی موقعیت‌های اجتماعی، نشان دادن همدلی با آن‌ها هنگامی که از تعامل با دیگران واهمه دارند است. بنابراین، اگر مثلاً کودکی به دلیل کمرویی از رفتن به زمین ورزش و بازی کردن با دیگران سرباز زد، پدر و مادر می‌توانند به او بگویند «من احساس تو را به خوبی درک می‌کنم. من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم- هنگامی که مطمئن نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می‌کردند.» با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک می‌کنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفته‌اند و نیز به او کمک می‌کنند که هیجاناتش را بشناسد و درباره آن‌ها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آن‌ها نماید.
4- به کودکانتان برچسب «کمرو بودن» نزنید
پدر و مادرها گاهی به هنگام صحبت با دیگران، در جلوی کودکشان می‌گویند که او کمرو و خجالتی است. این یک اشتباه بزرگ است! کودکانی که به آن‌ها گفته می‌شود که کمرو هستند، رفته‌رفته درباره خودشان چنین فکر می‌کنند و بدون این که تلاشی برای تغییر یافتن نمایند، در این نقش جا می‌افتند. پدر و مادر عاقل هرگز برچسب منفی به کودکانشان نمی‌زنند.
از آنجا که رفتارهای خجالتی در کودکان بسیار واضح و آشکار است، معمولاً دیگر کودکان یا بزرگسالان درباره آن اظهار نظر می‌کنند. مثلاً می‌گویند: «اوه، چه بچه کمرویی» یا «بچه خجالت می‌کشد». در این مواقع بهترین واکنشی که پدر و مادر می‌توانند نشان دهند چیست؟ بهتر است به شیوه مناسبی (مثلاً با لبخند) با این حرف مخالفت کنند و از عبارات دیگر مانند این که «بچه‌ها گاهی مدتی طول می‌کشد تا با شرایط خو بگیرند و آماده بشوند» استفاده کنند.
5- برای رفتارهای اجتماعی کودک هدف‌گذاری کنید و پیشرفت او را بسنجید
پژوهش‌های زیادی بر ارزش هدف‌گذاری در بهبود عملکرد صحّه گذاشته‌اند (لاک، 1996). مفیدترین هدف‌ها آن‌هایی هستند که قابل اندازه‌گیری، واقعی و در حد توانایی فرد مورد نظر باشند. برای بسیاری از کودکان کمرو، یک هدف واقعی و چالش‌انگیز، گفتن حداقل یک جمله به یک آدم جدید در هر روز است. هدف‌های مناسب دیگر می‌تواند صحبت کردن در مقابل کلاس، شرکت کردن در بازی با دیگر کودکان(حتی بدون حرف زدن)، یا سوال کردن از معلم باشد. پدر و مادر می‌توانند پیشرفت کودک را با قرار دادن جدول یا نموداری در خانه و مثلاً گذاشتن یک ستاره در جلوی هر روزی که کودک به هدف مورد نظر دست یافته است، پیگیری کنند. کودکان معمولاً دوست دارند خودشان ستاره‌هارا در جدول قرار دهند.
6- مدل و الگویی برای رفتار اجتماعی قرار دهید
کودکان معمولاً از مشاهده رفتار اولیاء یا دیگران، درس‌های زیادی می‌آموزند (بندورا، 1984). در واقع، توصیه‌های شفاهی پدر و مادر اثرش در کودک کمتر است ازمشاهده انجام آن کارها توسط خود پدر و مادر. پدر و مادرانی که هیچکس را به خانه‌شان دعوت نمی‌کنند، هرگز به کسی تلفن نمی‌کنند و تمایلی به صحبت کردن با غریبه‌ها ندارند، کودکانی کمرو و غیراجتماعی بار خواهند آورد. پدر و مادری که می‌خواهند کودکشان رفتار اجتماعی بیشتری داشته باشد باید مراقب رفتارخودشان باشند و هرگاه که امکان داشته باشد در جلوی فرزندشان به چنین رفتارهایی بپردازند. دوستان و اقوام را به خانه دعوت کنند، به دیدار همسایگان بروند و با افراد ناآشنا در فروشگاه سر صحبت را باز کنند. از همه مهم‌تر این که با کودکانی همسن و سال کودک خود صحبت کنند و در بازی‌های آن‌ها شرکت نمایند. اگر کودک شما با آن‌ها صحبت نمی‌کند و به آن‌ها نمی‌پیوندد، نگران نباشید. شما الگویی برای کودکتان شده‌اید که به او نشان می‌دهد رفتار اجتماعی با کودکان چگونه است و این که کودکان معمولاً واکنش مثبتی به این گونه رفتارها نشان می‌دهند. شما همچنین نحوه تعامل با دیگران را به کودکتان نشان می‌دهید. اگر فرزندتان از رفتار شما ناراحت شد (مثلاً به دلیل خجالت کشیدن)، با او همدلی کنید و به تعامل خود به نحو مناسبی خاتمه دهید. امّا این نوع تعامل را باز هم در آینده تکرار کنید و به تدریج بر طول مدّت آن بیافزائید.
7- کودکان را در معرض موقعیت‌ها و افراد ناآشنا قرار دهید
کودکان کمرو هر چه بیشتر در معرض تعامل با افراد ناآشنا قرار گیرند، کمرویی آن‌ها با سرعت بیشتری کاهش می‌یابد. البته بیشترین فایده این کار هنگامی است که تدریجی باشد. هرگاه امکان داشت، بگذارید کودکتان به موقعیت‌ها و افراد جدید عادت کند، قبل از آن که شما آن‌ها را برای تعامل با دیگران تحت فشار بگذارید. به فرزندتان کمک کنید در یک موقعیت جدید، کم‌کم اعتمادش تقویت شود. یک موقعیت مثلاً می‌تواند یک بستنی فروشی باشد که کودک به تدریج شروع کند خودش سفارش بستنی بدهد. نکته کلیدی برای کودک کمرو، دیدن یک موقعیت و در صورت امکان، افراد بخصوص، به طور مکرّر است. در این صورت او به تدریج به رفتارهای اجتماعی‌تری خواهد پرداخت.
کودک را هر چه بیشتر در معرض موقعیت‌ها و افراد گوناگون قرار دهید. بهتر است کودکان کمرو را به طور مرتب در معرض دید کودکان کم سن و سال‌تر بگذارید. برخی کودکان کمرو اعتماد به نفس بیشتری در تعامل با کودکان کوچک‌تر از خود نشان می‌دهند (هونیگ، 1987). همچنین کودکان کمرو را در معرض ملاقات افراد جدیدی که به منزل دعوت می‌کنید قرار دهید. کودکان کمرو غالباً در خانه احساس اطمینان بیشتری می‌کنند.
8- کودکان را به تعامل با دیگران وادارید
کودکتان را وادار به صحبت کردن، پیوستن یا تعامل با دیگران، هرگاه که احتمال می‌دهید این کار را بکند، نمائید. مثلاً به او بگوئید «بگو که اسمت مریم است» یا «بگو خداحافظ». اگر کودک چیزی بر زبان نیاورد سعی کنید او را وادار به دست تکان دادن (برای سلام یا خداحافظی) کنید. دست تکان دادن، یک گام به جلو در مسیر صحیح است. یک روش خوب دیگر این است که با کودک دیگری صحبت کنید و سپس به فرزند خود بگوئید: «از این کفش‌ها خوشت میاد؟ خودت لنگه آن‌ها را نداری؟»
مواظب باشید که کودک کمرو را تحت فشار قرار ندهید. با این کار مقاومت بیشتری در او به وجود می‌آورید (هونیگ، 1987). به دنبال پیشرفت‌های تدریجی باشید و بدانید که کودک یک روز پیشرفت نشان می‌دهد و روز دیگر نه.
9- به کودکتان برای رفتارهای اجتماعی پاداش دهید
پاداش پیش‌بینی شده، انگیزه بسیار قدرتمندی به وجود می‌آورد (بندورا، 1986). هرگاه کودک کمرو رفتاری اجتماعی از خود بروز داد او را تشویق و تحسین کنید. حتی در مورد پیشرفت‌های جزئی نیز این کار را انجام دهید. اگر کودک به هدف تعیین شده روزانه دست یافت، او را تحسین کنید و با چیزی که او دوست دارد (مثل غذای خاص یا کار خاص) تشویقش نمائید. مثلاً اگر کودک رفتار فوق‌العاده‌‌ای انجام داد، در جدول یا نموداری که قبلاً از آن صحبت کردیم، ستاره طلایی بگذارید. از قبل به کودکتان بگوئید که انجام یک رفتار اجتماعی خاص چه پاداشی در پی خواهد داشت.
10- رفتار اجتماعی دیگران را در جلوی فرزند خود تحسین کنید
پدر و مادر با اظهار نظر مثبت درباره رفتار اجتماعی دیگران می‌توانند به کودک کمرو در ارزش‌گذاری بر رفتارهای اجتماعی کمک کنند. برای مثال، پدر و مادر می‌توانند به فرزندشان بگویند «من از شیوه‌ای که آن پسر بچه نزد ما آمد و اسم ما را پرسید خوشم آمد» و یا این که مستقیماً به تعریف از آن بچه در مقابل فرزند خود بپردازند. البته مواظب باشید که از اظهار نظرهایی از قبیل این که «چرا تو نمی‌توانی مثل او عمل کنی؟» پرهیز نمائید.
11- به فرزندتان در تعامل با دیگران کمک کنید
برخی کودکان کمرو نمی‌دانند در بعضی موقعیت‌های خاص، مثلاً هنگامی که کودک جدیدی را ملاقات می‌کنند، چه بگویند. پدر و مادر می‌توانند به کودک کمرو از طریق تشویق آن‌ها به تمرین مهارت‌های اجتماعی کمک کنند. یک روش موثر برای کمک به فرزند در بهبود مهارت اجتماعی، تشویق آن‌ها به تمرین کردن (نقش بازی کردن) است (میلتن برگر، 1987). برای مثال، پدر و مادر و فرزند می‌توانند هر کدام نقشی رادر یک موقعیت ایفاء کنند. از عروسک هم می‌توان برای این منظور استفاده کرد.
12- برای هر کودک کمرو در هر موقعیت مهم، یک جفت پیدا کنید
یک کودک کمرو که بتواند در یک موقعیت جدید حتی یک دوست هم پیدا کند، احساس آسایش بیشتری خواهد یافت و نهایتاً با کودکان بیشتری به تعامل خواهد پرداخت. پدر و مادر یا معلم می‌توانند با درخواست از دو بچه برای بازی کردن با یکدیگر و سپس صبحت کردن با هر دوی آن‌ها در مورد فعالیت‌ها و علایق مشترک، این فرایند را تسهیل کنند. پدر و مادر یا معلم همچنین می‌توانند به آن دو کودک کاری را تخصیص دهند (مثل سر هم کردن یک پازل) و از آن‌ها بخواهند با هم آن را انجام دهند (هونیگ، 1987). انتخاب کودک مناسب به عنوان جفت برای کودک کمرو نیز حائز اهمیت است.
13- کتاب‌هایی را که درباره افرادی است که بر کمرویی یا ترس‌شان غلبه کرده‌اند، برای کودکتان بخوانید
خواندن کتاب‌هایی درباره کودکانی که بر کمروئی یا ترسشان غلبه کرده‌اند، برای کودکان کمرو مفید است. به هنگام خواندن این گونه کتاب‌ها، پدر و مادر می توانند از طریق صحبت‌کردن با کودک درباره درس‌هایی که از آن داستان می‌شود گرفت و چگونگی به کار بستن آن‌ها در زندگی، بیشترین تاثیر را بر کودک بگذارند.
14- جلوی تمسخر کودکان را بگیرید
طرد اجتماعی و مسخره کردن می‌تواند به شکل‌گیری کمرویی کمک کند. بنابراین، کودکتان را مسخره نکنید و به دیگران نیز اجازه ندهید که چنین کنند. در صورت لزوم، کودکتان را از جمع کودکانی که او را مسخره می‌کنند خارج نمائید. با کودکانتان صحبت کنید و به آن‌ها بگوئید که حرف دیگران اهمیتی در زندگی آن‌ها ندارد. برای آن‌ها از مواردی که در گذشته خودتان مورد تمسخر دیگران قرار گرفته بودید صحبت کنید. خود افشاگری شما به فرزندتان کمک می‌کند که احساس ناراحتی کمتری از مسخره شدن توسط دیگران پیدا کند.
15- به کودکان بیاموزید که هیجاناتشان را به صورت کلامی بیان کنند
بهترین شروعی که کودکان کمرو برای کنترل احساس شرمندگی و ترس‌شان می‌توانند داشته باشند، شناسایی و صحبت کردن درباره آن احساسات است. برای کمک به کودک در رشد این مهارت‌ها، در جلوی او درباره هیجانات خود صحبت کنید. برای مثال، بگوئید «وقتی از میز بالا می‌روی من می‌ترسم» یا «وقتی به کودکان بی‌سرپناه فکر می‌کنم، غمگین می‌شوم.» کودکتان را وقتی درباره هیجاناتش صحبت می‌کند تحسین کنید.
16- تلاش‌های خود را با دیگران هماهنگ سازید
تلاش‌هایی که به منظور کمک به اجتماعی‌تر کردن کودک صورت می‌گیرد، در صورتی که توسط همگان (پدر، مادر، معلّم و ...) به طور هماهنگ اجرا شود، تاثیر بیشتری خواهد داشت. در این میان، معلمان نیز با تشویق کودک به انجام کارهای اجتماعی و کمک به آن‌ها در دوست‌یابی، می‌توانند نقش عمده‌ای ایفا کنند. این نکته را باید در نظر داشت که کودکان کمرو ممکن است شیوه‌های خاص خودشان را برای دستیابی به هدف‌های مقرر داشته باشند. تا جایی که امکان دارد با آن‌ها همراهی کنید و آن‌ها نیز احتمالاً با شما همکاری خواهند کرد.
17- اطلاعات خودتان را در مورد کمرویی تکمیل کنید
هر چیزی که درباره این موضوع می‌یابید را بخوانید. توصیه‌های متخصصان را در نظر بگیرید و آن‌ها را به کار ببندید.
18- با مشاور، روان‌شناس یا روان‌پزشک مشورت کنید
اگر به کار بستن روش‌هایی که در اینجا گفته شد برایتان دشوار است و اگر این روش‌ها در مورد کودکتان جواب نمی‌دهد، با مشاور مدرسه کودکتان و یا یک روان‌شناس مشورت کنید. روان‌شناسان ممکن است روش‌های دیگری بجز آنچه در اینجا گفته شد را به شما پیشنهاد کنند. برخی روان‌پزشکان گاهی داروهای مهارکننده جذب مجدّد سروتونین مثل پروزاک را برای موارد حاد کمرویی یا اختلال اضطراب اجتماعی تجویز می‌کنند اما دارو درمانی برای کودکان باید به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود زیرا اثرات جانبی بلند مدّت این داروها هنوز کاملاً شناخته شده نیست.


پنج شنبه 10/10/1388 - 20:25
كودك

کمک به کودکان در غلبه بر کمرویی

کمرویی چیست؟

کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت‌های اجتماعی است (لیری، 1986). با وجودی که تمام کودکان ممکن است در بعضی مواقع دچار کمرویی شوند امّا میزان آن در برخی کودکان بسیار بیشتر از حدّ معمول است. این مقاله درباره این دسته از کودکان است.
کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می‌دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند (آسندورف، 1993). برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی‌صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند. آن‌ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند. کمک به کودکان در غلبه بر کمرویی
کمرویی چیست؟
کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت‌های اجتماعی است (لیری، 1986). با وجودی که تمام کودکان ممکن است در بعضی مواقع دچار کمرویی شوند امّا میزان آن در برخی کودکان بسیار بیشتر از حدّ معمول است. این مقاله درباره این دسته از کودکان است.
کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می‌دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند (آسندورف، 1993). برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی‌صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند. آن‌ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند. کودکان کمرو ممکن است در فعالیت‌های ورزشی یا تفریحی مشارکت نکنند و هنگامی که در جمع افراد ناآشنا قرار گیرند فقط نگاهشان را به زمین بدوزند و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آن‌ها شود اجتناب نمایند.
کودکان کمرو دلشان می‌خواهد که با افراد ناآشنا تعامل داشته باشند امّا به دلیل ترس، این کار را نمی‌کنند. مشکل دیگری که در برخی کودکان وجود دارد و ارتباطی به کمرویی ندارد این است که ترجیح می‌دهند تنها باشند. این گونه کودکان، علاقه‌ای به دیدار دیگران ندارند و هنگامی که دیگران به آن‌ها نزدیک می‌شوند نیز شور و شوقی نشان نمی‌دهند.
علت کمرویی چیست؟
علت یا علت‌های کمرویی هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. امّا متخصصانی که در این زمینه کار می‌کنند علل زیر را به عنوان علل احتمالی کمرویی بر می‌شمارند: (1) عوامل ژنتیکی، (2) پیوند نه چندان محکم عاطفی بین اولیاء و کودک، (3) فراگیری ضعیف مهارت‌های اجتماعی و (4) انتقاد یا تمسخر مداوم اولیاء، خواهر و برادرها یا دیگران.
نکات مثبت کمرویی
کودکان کمرو نسبت به سایر کودکان، بسیار کمتر مرتکب بی‌نزاکتی یا بدرفتاری اجتماعی می‌شوند. (سانسون، 1996). این امر ممکن است به دلیل این باشد که کودکان کمرو نسبت به این که دیگران چگونه درباره آن‌ها فکر می‌کنند بسیار حساسند.
نکات منفی کمرویی
متخصصان در مورد این که کمرویی دوران کودکی بعداً به مشکلات سلامت روانی می‌انجامد یا نه، اختلاف نظر دارند. امّا مشکلات هیجانی و عملی ناشی از کمرویی واضح است. از نظر عملی، کودکان کمرو مهارت‌های اجتماعی را کمتر کسب می‌کنند و دوستان کمتری پیدا می‌کنند. از فعالیت‌های مختلف، مانند ورزش، تفریحات و گفتگو که آن‌ها را در مرکز توجه قرار دهد پرهیز می‌نمایند. کودکان کمرو معمولاً نسبت به هم سن و سالان خود اعتماد به نفس کمتری دارند (جونز و کارپنتر، 1986) و بیشتر از حدّ میانگین دچار اختلالات و مشکلات روده و معده هستند (چانگ و اوانز، 2000). کودکان کمرو معمولاً به هنگام نوجوانی دچار اضطراب می‌شوند. آن‌ها شبکه اجتماعی محدودتری دارند و از این بابت معمولاً احساس نارضایتی و ناخشنودی می‌کنند. من دانشجوی کمرویی را می‌شناختم که به دلیل ترس از ارائه شفاهی تزش، هرگز فارغ‌التحصیل نشد.
بسیاری از افراد کمرو به این خصلت خود به عنوان مشکل مهمی که به طرق مختلف مانع پیشرفت آن‌هاست می‌نگرند. خوشبختانه میزان کمرویی برخی از افراد با بالا رفتن سن کاهش می‌یابد. (زیمباردو، 1986). با وجود این، حتی این گونه افراد نیز به خاطر کمرویی قبلی خود و فرصت‌های اجتماعی که از دست داده‌اند، احساس نارضایتی و ناخشنودی می‌کنند.
کمک‌های اولیاء و معلمان به کودکان برای غلبه بر کمرویی
روش‌های مختلفی برای کمک به کودکان برای غلبه بر کمروئیشان وجود دارد. برخی از آن‌ها ممکن است برای بعضی کودکان موثرتر از بقیه باشد. به کار بستن مرتب برخی از روش‌هایی که در زیر آمده است می‌تواند برای برخی کودکان بسیار مفید باشد. پیشنهاد من این است که هر چه بیشتر از این روش‌ها را که می‌توانید به مدت حداقل یک ماه امتحان کنید و آن‌هایی را که موثرتر می‌یابید ادامه دهید. برخی از این روش‌ها را باید به طور نامحدود ادامه دهید زیرا در واقع آن‌ها جزء اصول فرزندپروری هستند.
1- با کودکانتان در مورد هنگامی که خودتان کمرو و خجالتی بودید صحبت کنید
هنگامی که کودکان کمرو احساس بدی نسبت به کمرو بودن پیدا می‌کنند، بیشتر و بیشتر اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. پدر و مادر می‌توانند این تاثیر منفی را با بازگو کردن خاطراتی از موقعی که خودشان خجالتی بودند، خنثی کنند (زیمباردو، 1981). از آنجا که کودکان معمولاً پدر و مادر خود را قوی و خداگونه احساس می‌کنند، بدین ترتیب احساس بهتری نسبت به رفتارهای خجالتی خود پیدا می‌کنند. اگر پدر و مادر بعداً در مورد چگونگی رفع مشکل خودشان (مثلاً هدف‌گذاری برای رفتارهای اجتماعی‌تر و دنبال کردن آن) صحبت کنند، کودکان یک الگوی قوی برای دنباله روی پیدا خواهند کرد. قشنگی این کار این است که چیزی برای مقاومت کردن کودک وجود ندارد. در واقع، کسی به او نمی‌گوید چکار کند. پدر و مادر فقط شرح می‌دهند که خودشان چه کردند و چطور موفق شدند.
2- برای کودکان توضیح دهید که منافع رفتارهای اجتماعی چیست
کودکان هنگامی که انتظار فایده بردن از یک رفتار را داشته باشند، تمایل به انجام آن پیدا می‌کنند (پیر و مارتین، 1996). مطمئن‌ترین شیوه‌ای که پدر و مادر می‌توانند مزایای رفتارهای اجتماعی را به کودکانشان بگویند، نقل مثال‌های شخصی است. برای مثال: «من برای این که معلم شوم مجبور بودم بر کمروئی خود غلبه کنم زیرا معلّم باید هر روز در مقابل عدّه جدیدی صحبت کند.» پدر و مادر می‌توانند آنگاه به توصیف مزایای فوری رفتارهای اجتماعی، مثل دوست بیشتری پیدا کردن، تفریحات بیشتری داشتن و لذت بردن بیشتر از محیط مدرسه و فعالیت‌های اجتماعی بپردازند.
3- هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند با آن‌ها همدلی نشان دهید
یک روش برای کمک به کودکان در زمینه کنترل ترسشان از برخی موقعیت‌های اجتماعی، نشان دادن همدلی با آن‌ها هنگامی که از تعامل با دیگران واهمه دارند است. بنابراین، اگر مثلاً کودکی به دلیل کمرویی از رفتن به زمین ورزش و بازی کردن با دیگران سرباز زد، پدر و مادر می‌توانند به او بگویند «من احساس تو را به خوبی درک می‌کنم. من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم- هنگامی که مطمئن نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می‌کردند.» با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک می‌کنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفته‌اند و نیز به او کمک می‌کنند که هیجاناتش را بشناسد و درباره آن‌ها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آن‌ها نماید.
4- به کودکانتان برچسب «کمرو بودن» نزنید
پدر و مادرها گاهی به هنگام صحبت با دیگران، در جلوی کودکشان می‌گویند که او کمرو و خجالتی است. این یک اشتباه بزرگ است! کودکانی که به آن‌ها گفته می‌شود که کمرو هستند، رفته‌رفته درباره خودشان چنین فکر می‌کنند و بدون این که تلاشی برای تغییر یافتن نمایند، در این نقش جا می‌افتند. پدر و مادر عاقل هرگز برچسب منفی به کودکانشان نمی‌زنند.
از آنجا که رفتارهای خجالتی در کودکان بسیار واضح و آشکار است، معمولاً دیگر کودکان یا بزرگسالان درباره آن اظهار نظر می‌کنند. مثلاً می‌گویند: «اوه، چه بچه کمرویی» یا «بچه خجالت می‌کشد». در این مواقع بهترین واکنشی که پدر و مادر می‌توانند نشان دهند چیست؟ بهتر است به شیوه مناسبی (مثلاً با لبخند) با این حرف مخالفت کنند و از عبارات دیگر مانند این که «بچه‌ها گاهی مدتی طول می‌کشد تا با شرایط خو بگیرند و آماده بشوند» استفاده کنند.
5- برای رفتارهای اجتماعی کودک هدف‌گذاری کنید و پیشرفت او را بسنجید
پژوهش‌های زیادی بر ارزش هدف‌گذاری در بهبود عملکرد صحّه گذاشته‌اند (لاک، 1996). مفیدترین هدف‌ها آن‌هایی هستند که قابل اندازه‌گیری، واقعی و در حد توانایی فرد مورد نظر باشند. برای بسیاری از کودکان کمرو، یک هدف واقعی و چالش‌انگیز، گفتن حداقل یک جمله به یک آدم جدید در هر روز است. هدف‌های مناسب دیگر می‌تواند صحبت کردن در مقابل کلاس، شرکت کردن در بازی با دیگر کودکان(حتی بدون حرف زدن)، یا سوال کردن از معلم باشد. پدر و مادر می‌توانند پیشرفت کودک را با قرار دادن جدول یا نموداری در خانه و مثلاً گذاشتن یک ستاره در جلوی هر روزی که کودک به هدف مورد نظر دست یافته است، پیگیری کنند. کودکان معمولاً دوست دارند خودشان ستاره‌هارا در جدول قرار دهند.
6- مدل و الگویی برای رفتار اجتماعی قرار دهید
کودکان معمولاً از مشاهده رفتار اولیاء یا دیگران، درس‌های زیادی می‌آموزند (بندورا، 1984). در واقع، توصیه‌های شفاهی پدر و مادر اثرش در کودک کمتر است ازمشاهده انجام آن کارها توسط خود پدر و مادر. پدر و مادرانی که هیچکس را به خانه‌شان دعوت نمی‌کنند، هرگز به کسی تلفن نمی‌کنند و تمایلی به صحبت کردن با غریبه‌ها ندارند، کودکانی کمرو و غیراجتماعی بار خواهند آورد. پدر و مادری که می‌خواهند کودکشان رفتار اجتماعی بیشتری داشته باشد باید مراقب رفتارخودشان باشند و هرگاه که امکان داشته باشد در جلوی فرزندشان به چنین رفتارهایی بپردازند. دوستان و اقوام را به خانه دعوت کنند، به دیدار همسایگان بروند و با افراد ناآشنا در فروشگاه سر صحبت را باز کنند. از همه مهم‌تر این که با کودکانی همسن و سال کودک خود صحبت کنند و در بازی‌های آن‌ها شرکت نمایند. اگر کودک شما با آن‌ها صحبت نمی‌کند و به آن‌ها نمی‌پیوندد، نگران نباشید. شما الگویی برای کودکتان شده‌اید که به او نشان می‌دهد رفتار اجتماعی با کودکان چگونه است و این که کودکان معمولاً واکنش مثبتی به این گونه رفتارها نشان می‌دهند. شما همچنین نحوه تعامل با دیگران را به کودکتان نشان می‌دهید. اگر فرزندتان از رفتار شما ناراحت شد (مثلاً به دلیل خجالت کشیدن)، با او همدلی کنید و به تعامل خود به نحو مناسبی خاتمه دهید. امّا این نوع تعامل را باز هم در آینده تکرار کنید و به تدریج بر طول مدّت آن بیافزائید.
7- کودکان را در معرض موقعیت‌ها و افراد ناآشنا قرار دهید
کودکان کمرو هر چه بیشتر در معرض تعامل با افراد ناآشنا قرار گیرند، کمرویی آن‌ها با سرعت بیشتری کاهش می‌یابد. البته بیشترین فایده این کار هنگامی است که تدریجی باشد. هرگاه امکان داشت، بگذارید کودکتان به موقعیت‌ها و افراد جدید عادت کند، قبل از آن که شما آن‌ها را برای تعامل با دیگران تحت فشار بگذارید. به فرزندتان کمک کنید در یک موقعیت جدید، کم‌کم اعتمادش تقویت شود. یک موقعیت مثلاً می‌تواند یک بستنی فروشی باشد که کودک به تدریج شروع کند خودش سفارش بستنی بدهد. نکته کلیدی برای کودک کمرو، دیدن یک موقعیت و در صورت امکان، افراد بخصوص، به طور مکرّر است. در این صورت او به تدریج به رفتارهای اجتماعی‌تری خواهد پرداخت.
کودک را هر چه بیشتر در معرض موقعیت‌ها و افراد گوناگون قرار دهید. بهتر است کودکان کمرو را به طور مرتب در معرض دید کودکان کم سن و سال‌تر بگذارید. برخی کودکان کمرو اعتماد به نفس بیشتری در تعامل با کودکان کوچک‌تر از خود نشان می‌دهند (هونیگ، 1987). همچنین کودکان کمرو را در معرض ملاقات افراد جدیدی که به منزل دعوت می‌کنید قرار دهید. کودکان کمرو غالباً در خانه احساس اطمینان بیشتری می‌کنند.
8- کودکان را به تعامل با دیگران وادارید
کودکتان را وادار به صحبت کردن، پیوستن یا تعامل با دیگران، هرگاه که احتمال می‌دهید این کار را بکند، نمائید. مثلاً به او بگوئید «بگو که اسمت مریم است» یا «بگو خداحافظ». اگر کودک چیزی بر زبان نیاورد سعی کنید او را وادار به دست تکان دادن (برای سلام یا خداحافظی) کنید. دست تکان دادن، یک گام به جلو در مسیر صحیح است. یک روش خوب دیگر این است که با کودک دیگری صحبت کنید و سپس به فرزند خود بگوئید: «از این کفش‌ها خوشت میاد؟ خودت لنگه آن‌ها را نداری؟»
مواظب باشید که کودک کمرو را تحت فشار قرار ندهید. با این کار مقاومت بیشتری در او به وجود می‌آورید (هونیگ، 1987). به دنبال پیشرفت‌های تدریجی باشید و بدانید که کودک یک روز پیشرفت نشان می‌دهد و روز دیگر نه.
9- به کودکتان برای رفتارهای اجتماعی پاداش دهید
پاداش پیش‌بینی شده، انگیزه بسیار قدرتمندی به وجود می‌آورد (بندورا، 1986). هرگاه کودک کمرو رفتاری اجتماعی از خود بروز داد او را تشویق و تحسین کنید. حتی در مورد پیشرفت‌های جزئی نیز این کار را انجام دهید. اگر کودک به هدف تعیین شده روزانه دست یافت، او را تحسین کنید و با چیزی که او دوست دارد (مثل غذای خاص یا کار خاص) تشویقش نمائید. مثلاً اگر کودک رفتار فوق‌العاده‌‌ای انجام داد، در جدول یا نموداری که قبلاً از آن صحبت کردیم، ستاره طلایی بگذارید. از قبل به کودکتان بگوئید که انجام یک رفتار اجتماعی خاص چه پاداشی در پی خواهد داشت.
10- رفتار اجتماعی دیگران را در جلوی فرزند خود تحسین کنید
پدر و مادر با اظهار نظر مثبت درباره رفتار اجتماعی دیگران می‌توانند به کودک کمرو در ارزش‌گذاری بر رفتارهای اجتماعی کمک کنند. برای مثال، پدر و مادر می‌توانند به فرزندشان بگویند «من از شیوه‌ای که آن پسر بچه نزد ما آمد و اسم ما را پرسید خوشم آمد» و یا این که مستقیماً به تعریف از آن بچه در مقابل فرزند خود بپردازند. البته مواظب باشید که از اظهار نظرهایی از قبیل این که «چرا تو نمی‌توانی مثل او عمل کنی؟» پرهیز نمائید.
11- به فرزندتان در تعامل با دیگران کمک کنید
برخی کودکان کمرو نمی‌دانند در بعضی موقعیت‌های خاص، مثلاً هنگامی که کودک جدیدی را ملاقات می‌کنند، چه بگویند. پدر و مادر می‌توانند به کودک کمرو از طریق تشویق آن‌ها به تمرین مهارت‌های اجتماعی کمک کنند. یک روش موثر برای کمک به فرزند در بهبود مهارت اجتماعی، تشویق آن‌ها به تمرین کردن (نقش بازی کردن) است (میلتن برگر، 1987). برای مثال، پدر و مادر و فرزند می‌توانند هر کدام نقشی رادر یک موقعیت ایفاء کنند. از عروسک هم می‌توان برای این منظور استفاده کرد.
12- برای هر کودک کمرو در هر موقعیت مهم، یک جفت پیدا کنید
یک کودک کمرو که بتواند در یک موقعیت جدید حتی یک دوست هم پیدا کند، احساس آسایش بیشتری خواهد یافت و نهایتاً با کودکان بیشتری به تعامل خواهد پرداخت. پدر و مادر یا معلم می‌توانند با درخواست از دو بچه برای بازی کردن با یکدیگر و سپس صبحت کردن با هر دوی آن‌ها در مورد فعالیت‌ها و علایق مشترک، این فرایند را تسهیل کنند. پدر و مادر یا معلم همچنین می‌توانند به آن دو کودک کاری را تخصیص دهند (مثل سر هم کردن یک پازل) و از آن‌ها بخواهند با هم آن را انجام دهند (هونیگ، 1987). انتخاب کودک مناسب به عنوان جفت برای کودک کمرو نیز حائز اهمیت است.
13- کتاب‌هایی را که درباره افرادی است که بر کمرویی یا ترس‌شان غلبه کرده‌اند، برای کودکتان بخوانید
خواندن کتاب‌هایی درباره کودکانی که بر کمروئی یا ترسشان غلبه کرده‌اند، برای کودکان کمرو مفید است. به هنگام خواندن این گونه کتاب‌ها، پدر و مادر می توانند از طریق صحبت‌کردن با کودک درباره درس‌هایی که از آن داستان می‌شود گرفت و چگونگی به کار بستن آن‌ها در زندگی، بیشترین تاثیر را بر کودک بگذارند.
14- جلوی تمسخر کودکان را بگیرید
طرد اجتماعی و مسخره کردن می‌تواند به شکل‌گیری کمرویی کمک کند. بنابراین، کودکتان را مسخره نکنید و به دیگران نیز اجازه ندهید که چنین کنند. در صورت لزوم، کودکتان را از جمع کودکانی که او را مسخره می‌کنند خارج نمائید. با کودکانتان صحبت کنید و به آن‌ها بگوئید که حرف دیگران اهمیتی در زندگی آن‌ها ندارد. برای آن‌ها از مواردی که در گذشته خودتان مورد تمسخر دیگران قرار گرفته بودید صحبت کنید. خود افشاگری شما به فرزندتان کمک می‌کند که احساس ناراحتی کمتری از مسخره شدن توسط دیگران پیدا کند.
15- به کودکان بیاموزید که هیجاناتشان را به صورت کلامی بیان کنند
بهترین شروعی که کودکان کمرو برای کنترل احساس شرمندگی و ترس‌شان می‌توانند داشته باشند، شناسایی و صحبت کردن درباره آن احساسات است. برای کمک به کودک در رشد این مهارت‌ها، در جلوی او درباره هیجانات خود صحبت کنید. برای مثال، بگوئید «وقتی از میز بالا می‌روی من می‌ترسم» یا «وقتی به کودکان بی‌سرپناه فکر می‌کنم، غمگین می‌شوم.» کودکتان را وقتی درباره هیجاناتش صحبت می‌کند تحسین کنید.
16- تلاش‌های خود را با دیگران هماهنگ سازید
تلاش‌هایی که به منظور کمک به اجتماعی‌تر کردن کودک صورت می‌گیرد، در صورتی که توسط همگان (پدر، مادر، معلّم و ...) به طور هماهنگ اجرا شود، تاثیر بیشتری خواهد داشت. در این میان، معلمان نیز با تشویق کودک به انجام کارهای اجتماعی و کمک به آن‌ها در دوست‌یابی، می‌توانند نقش عمده‌ای ایفا کنند. این نکته را باید در نظر داشت که کودکان کمرو ممکن است شیوه‌های خاص خودشان را برای دستیابی به هدف‌های مقرر داشته باشند. تا جایی که امکان دارد با آن‌ها همراهی کنید و آن‌ها نیز احتمالاً با شما همکاری خواهند کرد.
17- اطلاعات خودتان را در مورد کمرویی تکمیل کنید
هر چیزی که درباره این موضوع می‌یابید را بخوانید. توصیه‌های متخصصان را در نظر بگیرید و آن‌ها را به کار ببندید.
18- با مشاور، روان‌شناس یا روان‌پزشک مشورت کنید
اگر به کار بستن روش‌هایی که در اینجا گفته شد برایتان دشوار است و اگر این روش‌ها در مورد کودکتان جواب نمی‌دهد، با مشاور مدرسه کودکتان و یا یک روان‌شناس مشورت کنید. روان‌شناسان ممکن است روش‌های دیگری بجز آنچه در اینجا گفته شد را به شما پیشنهاد کنند. برخی روان‌پزشکان گاهی داروهای مهارکننده جذب مجدّد سروتونین مثل پروزاک را برای موارد حاد کمرویی یا اختلال اضطراب اجتماعی تجویز می‌کنند اما دارو درمانی برای کودکان باید به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود زیرا اثرات جانبی بلند مدّت این داروها هنوز کاملاً شناخته شده نیست.


پنج شنبه 10/10/1388 - 20:25
كودك
 
 

فرصت بازی بدهید تا كودكان خلاق شوند
    جهانی كه در آن زندگی می كنیم به سرعت در حال تغییر است و این تغییرات مشكلات جدیدی را با خود به همراه دارد. افرادی كه خلاقیت بیشتری دارند قالب های فكری را در هم شكسته و به پدیده ها از زاویه دیگری نگاه می كنند. كودكان خلاق و دارای مهارت تفكر و انتقاد بهتر می توانند به درك تازه ای از پدیده ها دست یابند و مشكلات شان را استادانه حل كنند.
    خلاقیت كودكان را با روش های مختلف می توان تقویت كرد. به نظر می رسد «بازی» نقش مهمی در پرورش تفكر خلاق در كودكان دارد.
    بازی برای پرورش خلاقیت
    خلاقیت بارز ترین شكل خودباوری است. هیچ چیز برای كودكان خشنود كننده تر از این نیست كه بتوانند خودشان را آشكارا و بدون هیچ قضاوتی مطرح كنند. توانایی خلاق بودن یعنی خلق چیزی از احساسات و تجربیات می تواند بهداشت روانی (عاطفی) كودكان را پرورش دهد و منعكس سازد. تجربیاتی كه كودكان در طول سال های نخست زندگی دارند می تواند به طور قابل توجهی رشد خلاقیت آنها را افزایش دهد.
    اهمیت فرآیند خودباوری
    همه كودكان باید واقعاً خلاق باشند تا آزادانه، خود را به سعی و تلاش ملزم كنند و هر فعالیتی را كه خودشان می خواهند انجام دهند. آن چه در هر فعالیت خلاق مهم است فرآیند خودباوری است. تجربیات خلاق به آموزش آن چه یك كودك ممكن است فكر یا احساس كند كمك می كند. همچنین خلاقیت به فراهم آوردن فرصت هایی برای سنجش افكار نوین، روش های جدید تفكر و حل مسأله كمك می كند، فعالیت خلاق به شناخت و تمجید از خصوصیات منحصر به فرد هر كودك كمك می كند. همچنین فرصت های عالی را برای خاص كردن آموزش و تمركز روی هر كودك فراهم می آورد.
    فرصت هایی برای خلاقیت
    كودكان برای بازی و تفكر خلاق به فرصت های زیادی نیاز دارند . كار خود را با فراهم كردن فعالیت هایی بر اساس علایق و افكار كودكان شروع كنید . این بدان معنی است كه چطور با جدیت به آنچه كودكان می گویند گوش كنیم . برای این منظور، ضبط نوار و نوشتن مكالمات آنها همچنین یادداشت برداری و مرور آنها برای معلمان بسیار سودمند است . با دقت طیف گسترده ای از موضوع ها و تجربیّات خلاق را عرضه كنید . خلاق بودن چیزی فراتر از نقاشی یا رنگ آمیزی است . امكانات نامحدودی همچون عكاسی، موسیقی، گردش علمی، كار با سیم، گل رس، كاغذ ، چوب، آب و سایه یافت می شود . فراهم كردن فرصت های زیاد برای كشف موضوع ها و پیگیری ایده های كودكان خیلی مهم است این شامل فرصت های فكر كردن درباره چگونگی برنامه ریزی طراحی ، آزمایش و تجدید نظر ایده هاست . گفت وگوی بموقع درباره این عقاید با دیگران را از جمله كودكان و معلمان فراموش نكنید.
    انواع تجربه
    راه هایی برای ایجاد تجارب در زمینه جوامع چند قومیتی، چند فرهنگی و دیگر جوامع برای كودكان پیدا كنید . فعالیت هایی مانند گردش علمی، برگزاری مراسمی در روزهای تعطیل، فعالیت هایی با همكاری دیگر گروه های قومی و تشویق كودكان به آوردن بازدید كننده به مدرسه فرآیند خلاقیت را افزایش می دهد. هر چه كودكان در زندگی از تجارب متنوع تری برخوردار باشند دارای طیف گسترده تری از بیان خلاق خواهند بود . هر چه كودكان تجربیات شخصی بیشتری با مردم و موقعیت های بیرون از محیط شان داشته باشند ، موضوع هایی كه می توانند در بازی شان دخالت دهند بیشتر خواهد بود . چالش ما این است كه تنوع بیان هنری در كلاس تهدید نشود .
    پرورش فرآیند خلاق
    مهم این است كه كودكان را تشویق كنید تا خودشان انتخاب كنند . بهتر است به كودكان اجازه داده شود در موقع و فرصت های مكرر به تجربه و كشف موضوع های قابل بیان بپردازند .
    تأكیدتان نه روی نتیجه كار، بلكه بر روی فرآیند خلاق باشد . آنچه كودكان درباره خودشان یاد می گیرند و كشف می كنند برای رشدشان حیاتی است، با قدردانی و حمایت از تلاش های كودكان پشتیبانی خود را از فرآیند خلاق نشان دهید . استقلال و كنترل در فرآیند از اركان مهم اند، این موضوع بخصوص وقتی واقعیت دارد كه با بچه هایی ناتوان كار می كنیم .
    بازی خلاق
    یكی از مهم ترین انواع فعالیت خلاق برای بچه های كوچكتر، بازی خلاق است . هنگامی سخن از بازی خلاق می شود كه كودكان چیزهای آشنا و ساخته شده را با یك روش جدید و غیر معمول به كار می برند، یا سرگرم ایفای نقش یا بازی خیالی هستند . هیچ چیز روح خلاق را بیشتر از بازی خلق الساعه تقویت نمی كند بازی یك كار جدی برای نوجوانان است و دادن فرصت جهت آزادانه بازی كردن برای سلامتی آنها حیاتی است. حتی در آغاز دوران كودكی بازی رشد جسمی كودكان را با افزایش درك حسی و مهارت های حركتی پرورش می دهد . از طریق بازی و تكرار مهارت های فیزیكی اساسی، كودكان توانایی ها یشان را تكمیل و به طور فزاینده ای در كارهای فیزیكی مشكل، مهارت پیدا می كنند . بازی رشد ذهنی و روش های جدید فكر كردن و حل مسأله را پرورش می دهد . از طریق بازی گروهی ، كودكان با بسیاری از چالش های ذهنی كه به اندازه گیری، تساوی، تعادل، شكل پذیری، روابط فضایی و ویژگی های فیزیكی مربوط می شود ، مواجه می شوند.
    یكی از مهم ترین فایده های بازی ، تأثیر آن بر رشد اجتماعی است. تعاملات اجتماعی بازی گرایانه از همان لحظه تولد شروع می شود. با انجام بازی دراماتیك ( نمایشی ) كودكان بتدریج یاد می گیرند ، به نیازهای یكدیگر توجه كنند و به ارزش ها و دیدگاه های متفاوت ارج بگذارند .
    از طریق بازی، كودكان در ابراز احساسات و كنترل آنها توانمند می شوند. بازی همچنین به كاهش استرس آنها كمك می كند . آنها می توانند فقط خودشان باشند؛ نیازی نیست كه مطابق معیارهای بزرگسالان در طول بازی رفتار كنند ،بازی فرصت رسیدن به مهارت در محیط را به آنها می دهد . آنها از طریق تخیلات شان به كنترل تجربه می پردازند و در جریان بازی، انتخاب و تصمیم گیری شان را تمرین می كنند . بازی به پیشرفت و توسعه دیدگاه منحصر به فرد كودكان و شیوه فردی بیان خلاق كمك می كند. بازی بیانگر واكنش های منحصر به فرد و شخصی كودك به محیط است. بازی یك فعالیت خود بیانگری است كه قدرت تخیل كودكان را به كار می گیرد . بازی یك شكل آزاد و بدون محدودیت است و هنگام بازی، كودكان برای ارزیابی و شكل گیری افكار جدیدشان و تجربه عقاید پیشین خود دارای استقلال هستند.
    فرصت هایی كه بازی برای كنترل و استقلال فراهم می آورد، موضوعی مهم برای هر كودك و بخصوص نوجوانان است. روش هایی برای تشویق بازی در كلاس وجود دارد. همچون مراقبان خودمان باید مواظب باشیم كه از تسلط بر بازی اجتناب كنیم. بازی بهتر است نتیجه افكار كودكان باشد . از طریق بازی ما باید سعی كنیم توانایی های كودكان را برای ابراز خود پرورش دهیم . همچنین باید كودكان را به گونه ای كمك كنیم كه با الهام های خود بازی را پایه گذاری كنند. هدف ما برانگیختن بازی و تشویق خشنودی و رضایت كودكان در بازی با یكدیگر است نه كنترل آن. به بازی توجه كنید، برای آن برنامه ریزی كنید وآن را تشویق كنید تا یاد بگیرید چطور بازی كودكان را از طریق توضیح ها و سؤال ها گسترش دهید .
    ایده های خلاق را با تشویق آن ها برای مواجه شدن با كاربردهای جدید و نامتعارف وسایل برانگیزید . سعی كنید خودتان را در معرض ایده های جدید و اصیل قرار دهید و كودكان را برای مواجه شدن با بیش از یك راه حل یا جواب تشویق كنید . در مورد وسایل بیش از حد محدود كننده دقت كنید و سعی كنید وسایل بازی ای را در اختیار داشته باشید كه در صورت درخواست كودكان سهل الوصول باشد.
    تجهیزات را به گونه ای مورد استفاده قرار دهید كه مشوق روش های قدرت تخیل كودكان باشد . از تهیه اسباب بازی و وسایلی كه هر كاری را برای كودكان آسان می كند و جایی را برای تخیل باقی نمی گذارد خودداری كنید . میزان مناسب و متعادلی از وسایل را برای بچه ها فراهم كنید و با تغییر دایمی آنها یا تغییر مكان شان آنها را مهیج جلوه دهید .

پنج شنبه 10/10/1388 - 20:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته