• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 188
زمان آخرین مطلب : 4965روز قبل
ازدواج و همسرداری
هیچ گاه با خود فکر کرده اید که رفتار شما با همسرتان تا چه حد اصولی است ، تا چه حد به خواسته های همسرتان اهمیت می دهید و با چه لحنی اعتراض های خود را نسبت به همسرتان بیان می کنید. اصلاً به اشتباه های خود تا به حال پی برده اید و می دانید اشتباه های شما در زندگی مشترک کدام است؟ از اصلی ترین پایه های نگهدارنده رابطه، توجه به نیازها، انتظارات و خواسته های طرف مقابل است. 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:48
شعر و قطعات ادبی
پندهاعبرت از تاریخآن که ز تاریخ نیادوخت پندباز نسنجیده در افتد به بندهم نشینی با اهل و نا اهلبا مردم اصل پاک و عاقل آمیز وز نا اهلان هزار فرسنگ گریزگر زهر دهد تو را خردمند بنوشور نوش رسد زدست نا اهل بریزمردانگیتا نگذری از جمع به فردی نرسیتا نگذری از خویش به مردی نرسیتا در ره دوست بی سر و پا نشوی بی درد بمانی و به دردی نرسیکار و تلاشای برادر روز و شب مشغول اندر کار باشموقع کار آمده مستی نکن هشیار باشدستگیری دانی که خدا چرا تو را داده دو دستمن معتقدم که اندر آن سری هستیک دست به کار خویشتن برداریبا دست دگر از دگران گیری دست 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:47
دانستنی های علمی
آیا می دانید؟آیا میدانید که عمر مفید انسان در جوانی است؟آیا میدانید اکثر پیروان پیامبران جوانان بودند؟" " " که بیشترین توجه پیامبر (ص) به جوانان بودهو مسئولان را از میان جوانان انتخاب می کردند؟" " "که امام زمان (عج) جوان هستند؟" " " که یاران حضرت مهدی (عج) از جوانان هستند؟" " " که در قیامت از جوانی سوال می شود؟" " " که همه اهل بهشت جوان هستند؟" " " که استکبار جهانی برای انحراف جوانان ، دام های بسیاری گسترده است؟" " " راه انحراف یک جامعه از طریق انحراف جوانانآن جامعه است؟در آسمان عمر، جوانی ستاره ای استیک بار بیشتر نکند در جهان طلوعچون اصل عمر توست ، بدان قدر و قیمتشاصل ار فنا شود نبری نفع از فروعپس جوانی را قدر بدانید و مواضب خود و توطعه های استکبار جهانی باشید. 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:46
دانستنی های علمی
مجموعه سخنان بزرگان1- کسانی خوشبخت هستند که فکر و اندیشه شان بسوی چیزی غیر از خوشبختی خودشان است. (استوارت میل) ۲- آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ) ۳- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی) ۴- قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ) ۵- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او.. (همیلتون)  
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:46
دانستنی های علمی
۶- عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی) ۷- چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون) ۸- به نتیجه رسیدن امور مهم،اغلب به انجام یافتنی ا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی) ۹- آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانای کاهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو) ۱۰- اگر طالب زندگی سالم و بالندگی‌رو می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک) ۱۱- زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما) ۱۲- دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک) ۱۳- عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک) ۱۴- ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک) ۱۵- جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی) ۱۶- هنر کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله) ۱۷- تغییر دهنرگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس) ۱۸- اگر زیبایی را آواز سر دهی ، حتی در تنهایی بیابان ، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران) ۱۹- روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک) ۲۰- در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت) ۲۱- برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک) ۲۲- شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان) ۲۳- آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است. (مترلینگ) ۲۴- اگر دریچه های ادراک شسته بودند،انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید:بی‌انتها. (بلیک) ۲۵- برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند. (بردیر فرانسوی) ۲۶- هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین) ۲۷- نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام) ۲۸- هر قدر به طبیعت نزدیک شوی ، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج) ۲۹- اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند. (نیچه) ۳۰- زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته) ۳۱- برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ) ۳۲- تفکر در باب خوشبختی ، عشق ، آزادی ، عدالت ، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند. (ادگارمون) ۳۳- «عقلانیت باز» آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که «یکی» در «چند» است و «چند» در «یکی». (ادگارمون) ۳۴- آرامش،زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس) ۳۵- هیچ چیزدر زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخ‌من) ۳۶- تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی) ۳۷- با عشق،زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق. ۳۸- علت هر شکستی،عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی) ۳۹- من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم. (سقراط)  
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:45
دعا و زیارت
خلاصه زندگی نامه حضرت علی (ع(  بسمه تعالیحضرت علی(ع) فرزند ابوطالب ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطی که در مکه اتفاق افتاد بنا به در خواست پیغمبر اکرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموی خود یعنی پیامبر منتقل گردید و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد. پس از چند سال که پیغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در (غار حرا) وحی آسمانی به وی رسید وقتی که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد , شرح حال را فرمود ,  علی (ع) به آن حضرت ایمان آورد و باز در مجلسی که پیغمبر اکرم (ص) خویشاوندان نزدیک خود را جمع و به دین خود دعوت نموده فرمود:((نخستین کسی که از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصیه و وزیر من خواهد بود , تنها کسی که از جای خود بلند شد و ایمان آورد علی (ع) بود و پیغمبر اکرم (ص) ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را درباره اش امضا نمود و از این روی علی (ع) نخستین کسی است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسی که هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید)).  علی (ع) پیوسته ملازم پیغمبر (ص) بود تا آن حضرت از مکه به مدینه هجرت نمود و در شب هجرت نیز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند , علی (ع) در بستر پیغمبر اکرم (ص) خوابیده و آن حضرت از خانه بیرون آمده رهسپار مدینه گردید و پس از آن حضرت مطابق وصیتی که کرده بود , امانتهای مردم را به صاحبانش رد کرده , مادر خود و دختر پیغمبر را با دو زن دیگر برداشته به مدینه حرکت نمود.در مدینه نیز ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود و آن حضرت در هیچ خلوت و جلوتی علی را کنار نزد و یگانه دختر محبوب خود فاطمه را به وی تزویج نمود و در موقعی که میان اصحاب خود عقد اخوت می بست او را برادر خود قرار داد.علی در همه جنگها که پیغمبر اکرم شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که آن حضرت او را در مدینه به جای خود نشانیده بود و در هیچ جنگی پای به عقب نگذاشت و از هیچ حریفی روی نگردانید و در هیچ امری مخالفت پیامبر (ص) را نکرد چنانچه آن حضرت فرمود:((هرگز علی از حق و حق از علی جدا نمی شود)).علی (ع) در روز رحلت پیامبر اکرم 33 سال داشت و با اینکه در همه فضایل دینی سرآمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود به عنوان اینکه او جوان است و مردم به واسطه خون  های که در جنگها پیشاپیش پیامبر اکرم (ص) ریخته با وی دشمنند از خلافت کنارش زدند و به این ترتیب دست آن حضرت از شئونات عمومی به کلی قطع شد وی نیز گوشه خانه را گرفته به تربیت افراد پرداخت و 25 سال که زمان سه خلیفه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بود گذرانیده و پس از کشته شدن خلیفه سوم مردم با آن حضرت بیعت نموده و به خلافت برگزیدند.آن حضرت در خلافت خود که تقریبا 4 سال و 9 ماه طول کشید سیرت پیامبر اکرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته این اصلاحات به ضرر برخی از سودجویان تمام می شد و از این رود عده ای از صحابه که پیشاپیش آنها عایشه , طلحه ,  زبیر و معاویه بودند خون خلیفه سوم را دستاویز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بنای شورش و آشوب گری گذاشتند.آن حضرت برای خوابانیدن فتنه جنگی با عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکی بصره کرد که به جنگ جمل معروف است و جنگی با معاویه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین معروف است و یک سال و نیم ادامه داشت و نیز جنگی با خوارج در نهروان کرد و به جنگ نهروان معروف است . به این ترتیب در ایام خلافت خود بیشتر مساعی آن حضرت صرف رفع اختلافات داخلی بود و پس از گذشت زمان کوتاه سحر روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری در مسجد کوفه در سر نماز به دست ابن ملجم ملعون که از خوارج بود ضربتی خورده و در شب بیست و یکم همان ماه به شهادت رسید 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:44
دعا و زیارت
 جوانی علی (ع) الگویی برای جوانانمی گویند باید از حضرت علی (ع) الگو بگیریم! اما چگونه؟!... من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی! یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح ,  به شور و احساست نیاز دارد و الگویی که مرا به شور آوردبا تمام این حرفها , باز هم الگو برای تو و برای همه  , مولای متقیان است : و بخصوص جوانی شانالگو گرفتن یک الگوبله! خود امیر المومنین  در جوانی شان , الگو داشته اند. الگویشان نیز پیامبر بوده است . از علی (ع) از شش سالگی همراه و همراز پیامبر و در خانه ایشان زندگی می کرده اند و در همه امور زندگی شان , حتی جزیی ترین مسایل هم به پیامبر اقتدا می نمودند یعنی خود ایشان هم از یک انسان کامل و والای دیگر الگو می گرفته انداما چگونه؟ پیامبر اکرم (ص)  و علی(ع) همواره با هم بودند. از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خویشان دعوت عمومی در خانه خدا و حتی سفرههای تبلیغی پیامبر. علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر می رفت و آنگاه یکدیگر را شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند . آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمودعلی (ع)  خود در این باره می فرماید : (( پیامبر (ص) مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم , پیامبر مرا چون فرزند خود درآغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال مادرش هست , دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم . ان حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نوروحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود))ـبسیار خوب!تمام این حرف ها درست ! اما حضرت علی (ع) , پیامبر را می دیده اند و وجود ایشان را لمس می کرده اند و به ایشان اقتدا می کرده اند اما من چه که حضرت علی (ع) را نمی بینم , چگونه می توانم از ایشان الگو بگیرم !؟تاریخ که روح , افعال و رفتار امیرالمومنین را دیده و نقل کرده است . از او استفاده کن ! از دیدگان تاریخ!؟شجاعت , جوانمردی و شورمندی حضرت علی (ع)آری ! مگر تو نمی گفتی الگویی می خواهی که تو را به شور بیاورد . آنچه می تواند یک جوان را به شور بیاورد ,  دیدن حماسه آفرینی ها و شورمندی های کسی است که به او علاقه مند است . حال چه کس دیگری را سراغ داری که به اندازه امیرالمومنین , حماسه آفریده باشددر همان کودکی که مصادف بود با آغاز بعثت پیامبر ,  کودکان به تحریک مشرکان پیامبر را آزار می دادند و سنگ می پراندند, با شجاعت از اطراف پیامبر دور می کرد . چه کسی , شب را در بستری پر خطر بجای دیگری , بجای محبوبش خوابیده و از آن شب بعنوان لذت بخش ترین شب عمرش یاد کرده است ؟ مگر رشادت های امیر المومنین در جنگ بدر را نشنیده ای؟ آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخین نیمی از کشته شدگان این جنگ با ضرب مشیر علی (ع) از پای درامده بودند. می دانی در جنگ احد زمانی که علی (ع) 26 سال داشت  , آنجا که در همان اوایل جنگ 9 پرچمدار لشگر دشمن را به خاک انداخت و بعد هنگامی که پیامبر در خطر محاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت می چرخید و از وجود مبارکشان محافظت می کرد همه مردم چه ندایی را از آسمان شنیدندلا فتی الا علی , لا سیف الا ذولفقارعلی از همه جوان ها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشیرها  برنده تراستاما جنگ خندق و شجاعت بی همتای علی (ع) و داوطلب شدن ایشان جهت مبارزه با عمروبن عبدو یکی از نیریمند ترین مردان عرب آری همانجا بود که پیامبر به واسطه اخلاص علی (ع) در این مقابله بی نظیر فرمودضربه علی یوم الخندق , افضل من عباده ثقلینبه راستی که چنین جمله ای در وصف هیچ دلیر مرد دیگری بیان نشده ! در ان زمان امیر المومنین 28 سال بیشتر نداشت!؟در جنگ خیبر نیز هنگامیکه تمام مردان با تجربه و جنگ دیده سپاه اسلام شکست خورده بازگشتند , علی (ع) به میدان آمد و با فتح قلعه محکم و مقاوم خیبر ان پیروزی بزرگ را برای اسلام به ارمغان اوردبه راستی که هیچ جوان دیگری , چنین جوانی پر شور و هیجان انگیزی نداشته استهمه مردان بزگ تاریخ بشریت و پیشاپیش همه آنها علی (ع) در دوران جوانی از رموز موفقیت به خوبی بهره برده , راههای پر پیچ و خم آن را با درخشندگی پشت سر نهاده , توانسته اند کارهای بزرگی را به انجام رسانندتفریح و شادی علی (ع)می دانی ای دوست عزیز : من هم حرفهای تو را می پذیرم . اما جنگ و شور و حماسه بخشی از زندگی انسان است . چیزهای دیگری هم هستند که آدمی باید به آنها هم توجه کند. یک الگوی کامل , باید در ان زمینه ها هم حرف برای گفتن داشنه باشد. اینطور نیست ؟حتما همینطور است و من به تو می گویم که امیر المومنین در آن موارد هم , الگویی قابل قبول و کامل ارایه می دهد . آخر تو درباره زندگی امیرامومنین چه فکر کرده ای؟فکر می کنی تمام زندگی حضرت علی (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟یعنی اینطور نبوده است !؟نه که نبوده است ! حضرت علی (ع) , مردی خوش رو و خندان بوده اند . همیشه تبسم بر لب داشته اند که دل مومنان را شاد می کرده است . ایشان تفریح هم می کرده اند. منتها تفریح در دیدگاه امام علی (ع) ولگردی و اتلاف وقت یا روز را به شب رساندن نبود؟پس تفریح علی (ع) چگونه بود؟علی (ع) کار را تفریح می دانستتفریح او را  ,  مسافرت ,کمک به دیگران ,تحصیل و تدریس ,  سرودن ,  نوشتن ,  حفظ و قرائت قران ,  مباحثه  ,  نگریستن به طبیعت و ورزش تشکیل می داد . پرداختن به ورزشهای شمشیر بازی ,  پرتاب نیزه ,  اسب سواری ,  کشتی ,  وزنه برداری و شرکت در مسابقات ورزشی هم برای ایشان جنبه تفریح داشته استچقدر جالب بوده است ! احتمالا به دلیل همین دیدگاه امیرالمومنیننسبت به تفریح و زندگی بوده است که اگر سرتاسر زندگی شان را مرور کنیم , لحظه ای توقف و سکون در ان نمی یابیم. گویی حتی یک لحظه هم با لحظه قبلی اش مشابه نبوده است و درست بدلیل همین دیدگاه بود که شوخی و خنده هم در سیره مولای متقیان شکل دیگری داشتامیر المومنین اهل شوخی و مزاح بود. اما نه شوخی های زننده و بی مزه ! بلکه مزاح های معنادار و آموزندههر گاه یکی از یاران و دوستانش را گرفته می دید با شوخی او را خوشحال می کرد تا اندکی از اندوهش کم شود. از همه مهمتر اینکه شادی علی (ع) هنگامی بود که یک کافر ,  مسلمانمی شد. جنگی به پیروزی ختم می شد ,  غذایی به فقیر می رساند ,  دل غمدیده ای را شاد می کرد ,  مشکلی را از کسی مرتفع می کرد و کودک یتیمی را ذوق زده می نمودنکته دیگر هم این بود که مولای متقیان در شوخی هایش مراقب و محافظ حدود شرعی بود تا حتی به شوخی دروغ نگوید ,  دل مومنی را نشکند و یا با زن و دختر نامحرمی ,  شوخی نمایدعلی(ع) و اتباط با زنان و دخترانبه طور مثال همین چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نا محرم در جامعه  ,  یکی از معضلات امروز ما جوانهاست.بخاطر اینکه نه الگوی مناسبی در مورد ان ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی مشخص و تبیین شده است. تازه ,  تندروی ها و کج روی های گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کناگر به سیره امیرالمومنین دقت کنی ,  می بینی که حضرت  ,  در سنین جوانی با زنان سالخورده سلام و احوالپرسی می نمود ولی با دختران و زنان جوان نه ! حتی سلام هم نمی کرد . در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران جوان هم سلام و احوالپرسی می کردند چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و در عنفوان جوانی چنین عمل می نمود ,  پیامبر اکرم قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت. بنابراین از آنجا که احتمال پیش امدن گناه دست کم برای طرف مقابل دور از ذهن نبود ,  علی (ع)این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر و به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت مبراو پاکیزه از هرگونه آلودگی بوداز طرفی پیامبرسه دختر جوان به نامهای زینب ,  ام کلثوم و فاطمه در خانه داشتند ,  بااینکه علی(ع)از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند ,   اما در این رفت و امدها نهایت دقت را بعمل می آوردند. درحالی که همین علی (ع) در دوران خلافتش وقتی که حدود 60 سال سن داشت و همسر شهیدی را نیاز به کمک دید به یاری او شتافتپس در ارتباط با افراد نامحرم ,  چیزی که بیش از همه اهمیت داردنیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده در این ارتباط برای هر دو نفر استیاری رساندن به نیازمند و در طلب رضای خدا آنهم در حد ضرورت مطلوبست و لیکن این سیره جدایی از بهانه جویی برای آشنایی و استمتاعات و لذت جویی و هرگونه آلودگی دیگر استبه راستی كه كسی چون حضرت علی (ع) ,  در سنین جوانی اش و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:43
كودك

هیچ گاه صحبت كودك را قطع نكنید


مهارت های كلامی در میان كودكان بسیار متفاوت است، برخی كودكان دیرتر از بقیه صحبت كردن و یادگیری لغات را آغاز می نمایند و پسرها اغلب دیرتر از دخترها مهارت های كلامی را كسب می كنند. در سنیك سالگی بیشتر كودكان می توانند جملات ساده را درك كرده و چند كلمه منفرد را نیز به زبان آورند. در 2 سالگی دستورات ساده ای مانند <عروسك را به من بده> درك می شوند و در 3 سالگی بیشتر كودكان قادرند جملات ساده را به كار برند. اگر چه تلفظ كودك در 3 سالگی كاملاواضح می شود ولی برخی صداها مانند <ژ> و <ث> ممكن است تا 7 سالگی هم به خوبی تلفظ نشوند. طبیعی صحبت كردن در كودكان عبارت است از: بیان نخستین كلمه معنادار مانند <مامان> در 12 ماهگی، بیان جملات سه كلمه ای ساده شامل فاعل، فعل و مفعول در 2 سالگی و دانستن نام كامل خود و بیان كلمه <من> در 30 ماهگی. تشویق كودك به صحبت كردن همیشه می تواند موثر باشد. برای تحریك و تشویق كودك به صحبت كردن ، از بدو تولد به صورت مكرر با كودك صحبت كنید. هنگام صحبت كردن با كودك به چشمان او نگاه كنید و با او ارتباط چشمی برقرار كنید. اجازه دهید فرزندتان مدتی را با دیگر كودكان و بزرگسالان بگذراند و با آنها صحبت كند، هیچ گاه صحبت كودك را قطع نكنید.
    

پنج شنبه 10/10/1388 - 20:40
كودك
هـنـر در دنـیـای کـودکـانکودکان در زندگی و در بسیاری از مسائل مربوط به خود ناآگاهانه از محیط طبیعی خویش الهام می‌گیرند یا درصدد تقلید از آن برمی‌آیند، البته آنها با دید و دریافتی دیگر به تمام موجودات چه جاندار و چه بی‌جان می‌نگرند و می‌اندیشند. این موضوع چیزی نیست مگر سادگی توام با صداقتی که در وجود آنهاست، حتی این صداقت با احساسات بی‌آلایش آنها درهم آمیخته می‌شود و پدیده‌ای به بار می‌آورد که تاثیر آن در چهره و رفتار و حرکات و حتی در خطوط و نقوشی که پدید می‌آورند، کاملاً محسوس است.
نقش طبیعت در زندگی هنری کودکان چیزی انکار ناشدنی است. برای مثال کودکان گیلانی از جنگل و طبیعت، تصاویر زیبایی خلق می‌کنند.
علاوه بر این می‌توان گفت اختلالاتی که در فعالیت ترسیمی آنها مشاهده می‌شود، بیان کننده اختلالات مختلف عاطفی آنها است و خصوصیات قسمتهای مختلف اشیاء یا اشخاص رسم شده نیز نشان دهنده عقده‌های مختلف روانی آنها است. مثلاً اگر چشمهایش از حد معمول بزرگتر کشیده شود، علامت اضطراب و نگرانی کودک است و اگر قسمتی از بدن بزرگتر از حد معمول باشد، علامت توجه خاص او به این قسمت است.
کودکان استثنایی به طور ناخودآگاه موضوعهایی را انتخاب می‌کنند که با شرایط جسمی آنها مطابقت دارد. به عنوان مثال کودکی که از دوپا فلج است در نقاشی‌هایش اسبهایی را به تصویر می‌کشد که در حال دویدن هستند.
در نقاشی کودکان تکنیک دارای یک قاعده خاص مشخص تئوری نیست و قوانینی از قبیل ترکیب‌‌بندی (کمپوزسیون)، تناسب نوع رنگ‌آمیزی یا درست و نادرست بودن پرسپکتیو (دوری و نزدیکی) وجود ندارد؛ زیرا این مسائل در نقاشی آنها مطرح نیست و باید آنها را در آنچه نقاشی می‌کنند از این نظر کاملاً آزاد گذاشت. زیرا تکنیک ترکیب بندی، پرسپکتیوو... در نقاشی کودکان ناخودآگاه ظهور می‌کند و اگر یکی از این کیفیات بصری در نقاشی کودکان پیدا شد، نمی‌توان او را همیشه در چارچوب این قوانین قرار داد؛ زیرا در نقاشی کودکان، شکل‌ها بسیار ساده و در عین حال مشخص است و کودکان درصدد مشکل کردن کار خود برنمی‌آیند.
اما از طرف دیگر باید کودکان را با حواسی مختلف (لامسه، بویایی، چشایی، بینایی و شنوایی) آشنا و آنها را به راهی هدایت کرد که در نقاشی‌های خود علاوه بر اینکه تفکرات و تخیلات و عواطف خود را بیان می‌کنند از طبیعت و زیباییهای ناشناخته آن هم الهام بگیرند.

در هر مرحله سنی، نقاشی طفل معنای خاصی دارد. مراحل سنی به شرح زیر است:
۱) دوران قبل سه سالگی
۲) دوران سه تا پنج سالگی
۳) دوران پنج تا قبل از هشت سالگی
۴) دوران هشت سالگی به بعد

در مرحله اول، طفل قصد نشان دادن چیزی را به وسیله آنچه که می‌کشد، دارد و فقط نقاشی برای او یک نوع بازی است؛ ولی با وجود این کودک یک روز متوجه می‌شود آنچه کشیده است می‌تواند نشان دهنده یک شئی حقیقی و دارای معنا باشد، اما معنایی که برای نقاشی خود قائل می‌شود باز هم جنبه بازی دارد و آنچه را که رسم کرده است آزادانه تغییر می‌دهد، به تدریج خطوطی را که می‌کشد مشکل می‌شوند.
مثلاً یک دایره را گربه می‌نامد و ناگهان خطی به عنوان دم اضافه می‌کند و در اینجاست که اولین روابط بین تصاویر ذهنی و تصویر حقیقی آن به وجود می‌آید در حدود سن سه سالگی کودک قبل از کشیدن شکل، قصد خود را اظهار می‌دارد.
در مرحله دوم، کودک هنوز نمی‌تواند خطوطی را که می‌کشد کنترل کند و اشکالات ترسیم یک شئی به قدری زیاد است که شئی رسم شده با مدل اصلی تفاوت فوق‌العاده دارد. به علاوه در این سن کودک نمی‌تواند مدت مدیدی وقتش را برای نشان دادن یک شئی متمرکز کند، همچنین امکان ترکیب عناصر مختلف شکل در این مرحله وجود ندارد یعنی کودک نمی‌تواند بین عناصر مختلف رابطه برقرار کند و نسبت و جهت قسمتهای شئی را رعایت کند.
در مرحله سوم (دوران
۵ تا ۸ سالگی)، کودک عناصر مختلف را ترکیب می‌کند ولی شئی با تمام مشخصاتی که کودک از آن برداشت کرده است کشیده می‌شود نه مشخصات واقعی‌اش. یکی دیگر از مشخصات ترسیم کودکان در این مرحله این است که شئی با مشخصه‌های خود کودک کشیده می‌شود و به این ترتیب امکان‌ندارد آن را با شئی دیگری اشتباه کند.
شفافیت نیز یکی دیگر از مشخصات این مرحله است. مثلاً اتاق و وسایل آن را از ماوراء دیوار می‌کشد و این طریقه ترسیم، نتیجه احتیاج کودک به نگاهداری تمامی مشخصات شئی است.
مرحله چهارم در حدود هشت تا نه سالگی ظاهر و با کشف دورنما آغاز می‌شود. دو علامت مشخص در این مرحله وجود دارد:
۱) از بین رفتن شفافیت
۲) ظهور حرکت

در اثر تجربه و بالا رفتن سن کودکان هرچه به دوران بلوغ نزدیکتر می‌شوند، احساسات کودکانه آنها کاهش می‌یابد و منطق جای احساس را می‌گیرد.
از این رو نباید معیارها، ارزشها و خواستهای خود را که حاصل شناخت و نگرش ما به جهان است به کودکان تحمیل کنیم. توجه به رشد کودک به عنوان پایه‌ای زیستی ـ روانی برای انجام فعالیتهای هنری اهمیت اساسی دارد. رشد هنری کودک در ارتباط تنگاتنگ با رشد جسمی، ذهنی، روانی و عاطفی اوست. در هر مرحله از رشد باید کار هنری مناسب با آن مرحله را انتظار داشت. این مراحل در هریک از زمینه‌های هنری متفاوت است.
توجه به رشد کودک به این معنا نیست که با حالت انفعالی در انتظار رشد او بنشینیم. باید محیطی مناسب برای او ایجاد کنیم تا آزادانه به تجربه و عمل بپردازد و توانایی‌های او را هرچه بارورتر بسازد.

شیوه‌های اجرای آموزش و ارزشیابی هنر در آموزش به شرح زیر است:
الف) شیوه بیان آزاد: در این شیوه،‌آزاد گذاشتن کودکان در انتخاب موضوع (در ابتدای کار) مورد نظر است. از موضوع‌های تحمیلی که باعث آشفتگی و انهدام عنصر الهام در کودک می‌شود، خودداری کنید.
ب) شیوه نمایش اسلاید یا فیلم: در این شیوه پس از نمایش، از کودک خواسته می‌شود که برداشتهای خود را از فیلم یا اسلاید به وسیله نقاشی بیان کند.
ج)‌شیوه دادن موضوع: در این شیوه یک موضوع واحد به کودکان داده می‌شود و هر کودک در نقاشی‌اش، تخیلات خود را از زندگی محیطش مطرح می‌کند. مثل: درخت
د) شیوه خواندن قصه و داستان: در این شیوه از کودکان خواسته می‌شود که داستان گفته شده را به تصویر بکشند.
ه) شیوه انتخاب موضوع با توجه به شرایط پیش‌بینی نشده، مثلاً بارش برف.
و) شیوه نقاشی گروهی: در فعالیت‌های گروهی، عوامل محرک تخیلات متقابل که تشکیل و تولید افکار جدید را می‌سازد، وجود دارد، افکار جدید در میان کودکان راحت‌تر مبادله می‌شود و کودکان از این کار بسیار لذت می‌برند.

ارزشیابی
هدف از ارزشیابی، کمک به همه مراحل تعلیم و تربیت در خلال آموزش فعالیتهای هنری است.
معیارهای کلی ارزشیابی به شرح زیر است:
۱) ارزشیابی باید استمرار داشته باشد.
۲) معیار ارزشیابی بر اساس نیازهای کودک باشد.
۳) معیار ارزشیابی براساس خصوصیات فردی و اجتماعی کودک بنا نهاده شده باشد.
در ارزشیابی نباید برای نمره دادن زیبایی تصویر را در نظر گرفت، بلکه باید با پیشنهادات مفید کودکان را امیدوار و تشویق کرد. همچنین نباید در نقاشی کودکان واقعیت را معیار سنجش و ارزشیابی قرار داد.
ارزشیابی باید بعد از یک دوره انجام شود تا بتوان حرکت و پیشرفت را به طور روشن مشاهده کرد. برای این کار بهتر است که هر ثلث یک بار ارزشیابی شود نه هر روز، زیرا اگر در پایان جلسه نمره داده شود، توجه کودکان از خود نقاشی به نمره معطوف خواهد شد و کودکان سعی می‌کنند مانند کسانی که نمره خوبی گرفته‌اند نقاشی کنند و موضوعات یا رنگهایی را به کار می‌برند که احساس می‌کنند تا با به کار بردن آن، مورد تایید و تشویق مربی قرار خواهند گرفت.

تشویق
برای این که امر تشویق با اصول تربیتی همگام باشد، رعایت نکات زیر درخور اهمیت است:
۱-) باید آثار خوب کودکان را تحسین کرد تا باعث پیشرفت هنری آنها شود.
۲) تشویق به گونه‌ای باشد که از تایید درونی کودک نیز برخوردار شود، به طوری که او خود را واقعاً مستحق آن بداند، نه وسیله‌ای برای دلخوش کردن لحظه‌ای. زیرا در غیر این صورت نه تنها لذتی از آن نخواهد برد، بلکه از یک سو دچار نگرانی و از سوی دیگر نسبت به داوری مربیان بدبین خواهد شد.
۳) علت تشویق باید روشن باشد.
۴) در هنگام تشویق و تحسین کودکان را نباید با یکدیگر مقایسه کرد؛ زیرا با این کار کودک احساس حقارت می‌کند.
۵) تشویق و تحسین باید گاه به گاه و در برابر آثار ممتاز باشد نه به صورت دائم و برای هر اثر، زیرا در این صورت تشویق اثر خود را از دست می‌دهد.
۶) تشویق و تحسین در حضور جمع اثر بیشتری دارد.
۷)برای اینکه کودک از عهده کارهای دشوار برآیند لازم است آنها را به کارهای ساده‌ای که قادر به انجام آن است موظف سازیم و پس از موفقیت او را تشویق کنیم تا بدین وسیله در او شوقی نسبت به کارهای سخت‌تر به وجود آید.
۸) تشویق و تحسین نباید از حد تجاوز کند. زیرا ممکن است کودک را به غرور و خودبینی مبتلا سازد تشویق باید متناسب با میزان فعالیت کودک باشد تا همیشه جای خالی برای تقدیر از فعالیتهای مهم‌تر او وجود داشته باشد.
۹) تشویق وسیله است و نباید به صورت هدف درآید. اگر عامل تشویق از لحاظ شدت تاثیر در کودکان در سطحی قرار گیرد که تمام فکر کودکان را تسخیر کند به صورت هدف درمی‌آید و از صورت ابزار خارج می‌شود، در نتیجه اثر مطلوب آن از میان می‌‌رود

در نقاشی کودکان نکات زیر قابل توجه و تذکر است:
به طور مستقل کار کنند.
در صورت امکان کارشان را به پایان برسانند.
از قدرت خود استفاده کنند.
درباره کارهای خود صحبت کنند.
نام خود را در اندازه‌ و جای مناسب بنویسند.
کادر، دور نقاشی خود نکشند؛ بلکه تمام صفحه به عنوان کادر فرض و نقاشی شود.
روی کاغذ خط‌دار نقاشی نکنند.
اگر کاغذ را از دفتر جدا می‌کنند، کناره آن صاف باشد.
اگر ماژیک به کار می‌برند از کاغذهایی که زیاد رنگ را به خودش نمی‌گیرد، استفاده کنند.در نقاشی از یک وسیله برای رنگ‌آمیزی استفاده کنند.
از خط‌کش استفاده نکنند و با دست نقاشی بکشند.
نقاشی‌های خود را در پوشه با ذکر تاریخ نگهداری کنند.
وظایفه یک مربی در ساعت هنر به شرح زیر است:
از وسایل کمک‌آموزشی استفاده کند.
هیچ وقت به کار کودکان دست نزند.
به هیچ عنوان عقیده خود را به کودکان تحمیل نکند.
هرگز از نتیجه کار آنها انتقاد نکند.
اظهارنظر در کارهای کودکان همراه با تشویق باشد.
آثار خوب کودکان را به نمایش بگذارد.
نحوه صحیح استفاده از وسایل و راههای نگهداری از آنها را به کودکان آموزش دهد.مربی نباید الگو در اختیار کودک قرار دهد، زیرا در این صورت هیچگونه فعالیت فکری نمی‌کند و باعث می‌شود کودک تقلیدگر بار بیاید بهتر است که کتابهای رنگ‌آمیزی هم در اختیار کودکان قرار ندهد، زیرا این مدلها بیشتر کودکان را سرگرم می‌کند و جنبه‌ هنری و آموزشی ندارد و اراده کودک تابع مدل می‌شود و دیگر خلاقیتی از خود نشان نمی‌دهد. کشیدن نقاشی روی تخته سیاه روش بسیار غلطی است.
 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:39
كودك
 
هفت‌ علت‌ اصلی‌ ‌ ناسزاگویی ‌کودکان
  • یادگیری‌ از طریق‌ والدین‌
  • یادگیری‌ از طریق ‌دوستان و بچه‌های‌ دیگر
  • بد آموزی بوسیله فیلم
  • بیان‌ نوعی‌ اعتراض‌
  • رسیدن‌ به‌ خواسته‌ ها و اهداف‌
  • تشویق ‌شدن‌
  • ناکامی‌  و افسردگی
مسلماً با شناسایی‌ علت‌ رفتار نادرست، می‌توانیم‌ در رفع‌ آن‌ موفق‌ تر عمل‌ کنیم:۱ . چنانچه‌ این‌ گونه‌ رفتار از والدین‌ سرچشمه‌ گرفته‌ باشد، بایستی‌ والدین‌ به‌ طور جدی‌ آموزش‌ داده‌ شوند تا خود را کنترل‌ کنند و چنین‌ رفتاری‌ را حداقل‌ در حضور فرزند انجام‌ ندهند. در ضمن‌ لازم‌ است‌ به‌ کودک‌ گفته‌ شود که‌ این‌ رفتارها درست‌ نیست‌ و اگر هم‌ از والدین‌ سر زده، آنها اشتباه‌ کرده‌اند و دیگر تکرار نخواهد شد. به‌علاوه توصیه‌ می‌ شود اگر پدر و مادر چنین‌ رفتاری‌ را مرتکب‌ شدند، به‌ اشتباه‌ خود اعتراف‌ کنند و حتی‌ از فرزند عذرخواهی‌ نمایند. ۲ . اگر دوستان‌ یا بچه ‌های‌ دیگر عامل‌ بدزبانی‌ کودک‌ باشند، بایستی‌ او را از این‌ افراد دور کنیم‌ و به‌ جای‌ آنها دوستان‌ خوب‌ و مودب‌ را جایگزین‌ نماییم. ۳ . در انتخاب‌ فیلم ها دقت‌ کنیم‌ و چنانچه‌ فیلمی‌ مناسب‌ سن‌ کودک‌ نیست، شرایطی‌ فراهم‌ آوریم‌ که‌ او فیلم‌ را نبیند. ۴ . به‌ اعتراضات‌ کودک‌ گوش‌ دهیم‌ و دقیقاً توجه‌ کنیم‌ که‌ او چه‌ می ‌گوید و نسبت‌ به‌ چه‌ چیز اعتراض‌ دارد. دادن‌ یک‌ کمک‌ فوری‌ به‌ کودک‌ در چنین‌ شرایطی‌ بسیار مهم‌ است. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض‌ شدید فرزند را به‌ همراه‌ دارد. ۵ . هرگز کودک‌ نباید به‌ این‌ وسیله‌ به‌ خواسته ‌اش‌ برسد؛ بلکه‌ بایستی‌ به‌ او فهماند، چنانچه‌ دست‌ از این‌ نوع‌ رفتار بردارد و حتی‌ از این بابت عذرخواهی‌ کند، به‌ خواسته‌ اش‌ خواهد رسید. ۶ . هرگز با شنیدن‌ حرف های‌ زشت‌ کودک‌ به‌ او نخندیم، بلکه‌ اخم‌ کنیم‌ و خود را از وی‌ دور سازیم. با این‌ روش‌ به‌ او نشان‌ می‌ دهیم‌ که‌ رفتار پسندیده‌ای‌ نداشته‌ است. ۷ . چنانچه‌ فرزند ناکامی‌  و افسردگی‌ دارد، بهتر است‌ فرصتی‌ فراهم‌ کنیم‌ تا او موفقیت  ، شادی و نشاط را تجربه‌ کند. در چنین‌ مواردی‌ بایستی‌ به‌ درمان‌ حالات‌ افسرده ‌وار او بپردازیم. - علاوه‌ بر توجه‌ به‌ نکات‌ گفته‌ شده، والدین‌ می ‌توانند با استفاده‌ از روش‌ «یادگیری‌ وسیله ‌ای» ، در جهت‌ رفع‌ عادت‌ بدزبانی‌ در کودکان‌ برآیند. به‌ این‌ ترتیب‌ که‌ هر وقت‌ کودک‌ رفتار ناپسند از خود نشان‌ نداد، به‌ او جایزه‌ای‌ بدهند و به‌ طور مشخص‌ بگویند «این‌ پاداش‌ به‌ این‌ علت‌ بود که‌ امروز حرف های‌ زشت‌ بر زبان‌ نیاوردی‌ و بچه‌ مؤدبی‌ بودی...» با این‌ روش، او می‌فهمد که‌ رفتار ناپسند پاداش‌ نمی ‌گیرد، بلکه‌ موجب‌ اخم‌ و قهر والدین‌ است؛ برعکس‌ رفتار مؤدبانه‌ او تشویق‌ و تأیید می ‌شود.
 
پنج شنبه 10/10/1388 - 20:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته