• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1088
تعداد نظرات : 353
زمان آخرین مطلب : 4404روز قبل
دانستنی های علمی
فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مامور دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات با پایتخت فرستاده شدند.
فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید: ای سردار، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم، چه می کنی؟
سردار پاسخ داد: ای فرمانروا، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود.
فرمانروا پرسید: و اگر از جان همسرت در گذرم، آنگاه چه خواهی کرد؟
سردار گفت: آنوقت جانم را فدایت خواهم کرد!
فرمانروا از پاسخی که شنید آنچنان تکان خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد.
سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید: آیا دیدی سرسرای کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟
همسر سردار گفت: راستش را بخواهی، من به هیچ چیزی توجه نکردم. سردار با تعجب پرسید: پس حواست کجا بود؟
همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت: تمام حواسم به تو بود. به چهره مردی نگاه می کردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند!
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:46
دانستنی های علمی
در سرزمین پروانه ها افسانه ای وجود دارد در مورد پروانه ای پیر. یک شب وقتی که پروانه پیر هنوز بسیار جوان بود، با دوستانش پرواز می کرد. ناگهان سرش را بلند کرد و نوری سپید و شگفت آور را دید که از میان شاخه های درختی آویزان است. در واقع، این ماه بود. ولی چون تمام پروانه ها سرگرم نور شمع و چراغ های خیابان بودند و همیشه به دور آنها می گشتند، قهرمان با دوستانش هرگز ماه را ندیده بود.
با دیدن این نور یک پیمان ناگهانی و محکم در او پیدا شد: من هرگز به دور هیچ نور دیگری به جز ماه چرخ نخواهم زد. پس هر شب، وقتی پروانه ها از مکان های استراحت خود بیرون می آمدند و به دنبال نور مناسب می گشتند، پروانه ما به سمت آسمان ها بال می گشود. ولی ماه، با این که نزدیک به نظـر می رسید، همیشه در ورای ظرفیت پروانه باقی می ماند. ولی او هرگز اجازه نمی داد که ناکامی اش بر او چیره شود و در واقع، تلاش های او هر چند ناموفق چیزی را برایش به ارمغان می آورد.
برای مدتی دوستان و خانواده و همسایگان و ساکنان سرزمین پروانه ها همگی او را مسخره و سرزنش می کردند. ولی همگی آنها با سوختن و خاکستر شدن در اطراف نورهای جزیی و در دسترسی که انتخاب کرده بودند در مرگ از او پیشی گرفتند.
ولی پروانه پیر در زیر درخشش سپید و خنک معشوق در سن بسیار بالا از دنیا رفت.
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:44
دانستنی های علمی
کینه و بیگانگی بین دو برادر بر سر ارث پدر چند سالی بود که آنها را از یکدگر دور کرده  و هر یک دیگری را متهم می کرد .
همسران آنها خسته از این دشمنی ، به پیش کدخدای پیر روستا رفته و داستان را باز گفتند .
کدخدا دو برادر را خواست و سکوت پیشه کرد دو برادر به موهای سفید او می نگریستند و در دل می گفتند چه شده که او ما را خواسته است .
پیر جهان دیده نگاهی به آن دو کرد و گفت : یادگار پدر مایه دوستی بیشتر است نه قهر و دشمنی .
دو برادر سر فرود آوردند می دانستند هر چه بگویند در نهایت او می تواند براحتی پی به نهان اندیشه آنان ببرد . روی یکدیگر را بوسیدند و دست در دست یکدیگر از خانه کدخدا بیرون آمدند .
به سخن ارد بزرگ : گِره های که به هزار نامه دادگستری باز نمی شود ، به یک نگاه و یا ندای ریش سفیدی گشاده می گردد .
باشد که قدر ریش سفیدان و پیران خود را بدانیم و بزرگشان داریم .
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:41
دانستنی های علمی
زن خیلی دیرش شده بود هیچ چاره ای جز اینکه این مسافت کوتاه و با ماشین بره نداشت
بالاخره دم پارک ایستاد و به ماشین های رهگذر که از تو خیابان رد می شدند مسیرش و می گفت
کسی سوارش نمی کرد
بالاخره یه ماشین پیکان قدیمی بوق زد و نگه داشت
آبجی راهی که تا میدون نیست
دیرم شده خیلی
ترافیک لعنتی دست از سر تهران بر نمی داره
تمام جاهای کیفش و گشت
فقط ۱۰۰ تومان پول داشت
-آقا ببخشید چقدر میشه؟
-۱۵۰ تومان آبجی
زن دوباره همه جای کیفش وگشت
دوباره و دوباره اما چیزی پیدا نمی کرد
-۱۰۰ تومان بیشتر خورده ندارم
-عیب نداره پول خرد زیاد دارم ، می دونید پسرم دیشب قلکش وشکسته و ما هم همه اش وریختیم تو داشتبرد ، حالا حالا ها از ان پول خرد راحتم
این جمله انگار قلب زن و شکوند
حالا نمی شد بچه ات امشب قلکش و می شکست.
زن دیگه هیچ چاره ای نداشت دست کردتو گوشه کیفش و یک ۵۰ تومانی تا نخورده را برداشت
روش نوشته بود « عیدی پدر سال ۱۳۶۸»
اون آخرین عیدی بود که از پدر گرفته بود و از خرداد همون سال دیگه پدر نداشت.
این آخرین باری بود که به اون نگاه می کرد چون دیگه رسیده بود به میدون
۱۵۰ تومان و داد وسریع پیاده شد
-به آبجی ۱۵۰تومان که دیگه خرده
دیگه از این خرد تر هم مگه پیدا میشه، کاش همه مثل شما پول خرد نداشته باشن
زن سریع شروع به حرکت کرد وارد پیاده رو شد و هراسان به سمت کوچه رفت
دیگه کاملا در حال دویدن بود.
رسید به خونه کلید و انداخت تو در هول شده بود دیگه اونقدر قلبش تند می زد که اگر کسی از کنارش رد می شد می تونست صدای قلبش رو بشنوه
نیمه های در چادرش و از سر انداخت
صدای ضعیف یه ناله می اومد
دوید و مادر و از روی تخت بلند کرد
همسایه راست گفته بود مادرش از روی تخت افتاده بود و برادرش خونه نبود.
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:38
دانستنی های علمی
زن دست دختر نوجوانش را در دست گرفته و به پیرزن گدایی خیره شده است که در انتهای بازار دست خویش را به سوی این و آن دراز می کند .
مادر به کودکش می گوید 30 سال پیش آن زن همسر و کودکش را رها نمود و امروز ...
کودک به مادر می گوید بگذار سکه ایی به او بدهم . مادر می گوید سکه اندک تو دردی از او را دوا نمی کند .
کیسه ایی به کودکش می دهد و می گوید این ها را هم به او بده .
کودکش به سوی پیرزن می دود و زن جوان با اشک بخشش نوه به مادر بزرگش را می نگرد !
به سخن ارد بزرگ : کسی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی خفت ابدیست .
اگر آن پیر زن در جوانی کودک و همسر خویش را رها نمی ساخت اکنون لذت در آغوش کشیدن و هم صحبتی با نوه خویش را از دست نمی داد ...
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:36
دانستنی های علمی
پرده، اندكی كنار رفت و هزار راز روی زمین ریخت.
رازی به اسم درخت، رازی به اسم پرنده، رازی به اسم انسان.
رازی به اسم هر چه كه می دانی. و باز پرده فرا آمد و فرو افتاد.
و آدمی این سوی پرده ماند با بهتی عظیم به نام زندگی، كه هر سنگ ریزه اش به رازی آغشته بود و از هر لحظه ای رازی می چكید.
در این سوی رازناك پرده، آدمیان سه دسته شدند.
گروهی گفتند: هرگز رازی نبوده، هرگز رازی نیست و رازها را نادیده انگاشتند و پشت به راز و زندگی زیستند. خدا نام آنها را گمشدگان گذاشت.
و گروهی دیگر گفتند: رازی هست، اما عقل و توان نیز هست. ما رازها را می گشاییم. و مغرورانه رفتند تا گره راز و زندگی را بگشایند. خدا گفت: توفیق با شما باد، به پاس تلاشتان پاداش خواهید گرفت. اما بترسید كه در گشودن همان راز نخستین وابمانید.
و گروه سوم اما، سرمایه ای جز حیرت نداشتند و گفتند: در پس هر راز، رازی است و در دل هر راز، رازی. جهان راز است و تو رازی و ما راز. تو بگو كه چه باید كرد و چگونه باید رفت.
خدا گفت: نام شما را مومن می گذارم، خود، شما را راه خواهم برد. دستتان را به من بدهید. آنها دستشان را به خدا دادند و خدا آنان را از لابلای رازها عبور داد و در هرعبور رازی گشوده شد.
و روزی فرشته ای در دفتر خود نوشت: زندگی به پایان رسید. و نام گروه نخست از دفتر آدمیان خط خورد، گروه دوم در گشودن راز اولین واماند و تنها آنان كه دست در دست خدا دادند از هستی رازناك به سلامت گذشتند.
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:34
دانستنی های علمی
آخرین باری که دیدمش پانزدهم آگوست بود. درست شب قبل از اعدامش!
اصولا شب قبل از اعدام نمی ذارن که کسی به فرد اعدامی نزدیک بشه.
اون شبها من با شادی زیاد به تخت خودم می رفتم و روز بیست و هشتم آگوست رو انتظار می کشیدم و همش صحنه ای که قرار بود آزاد بشم رو برای خودم تو ذهنم مرور می کردم.
نیمه شب بود که یه عده با صدای خیلی زیاد درب سلول ما رو باز کردند و ادوارد زندانبان که بین بچه ها به “ادوارد حرومزاده” معروف بود، با لگدهای آرومی که به کتف من می زد من رو بیدار کرد. من روی پایین ترین تخت از تختهای سه طبقه زندان می خوابیدم چون به خاطر مشکل کلیه ام باید چندین بار به توالات می رفتم.
ادوارد از من خواست که باهاش بیرون برم و بدون اینکه به من چیزی بگه من رو به سمت اتاق زندانی های اعدامی می برد!
ترس تمام وجودم رو فراگرفته بود اما ازش هیچی نپرسیدم چون می دونستم که مراسم اعدام اینطوری نیست!
به سلول انفرادی فرانسیس که رسیدم دیدم که با طناب خیلی محکم به یه صندلی بستنش!
ادوارد بهم گفت که فرانسیس می خواسته خودش رو بکشه! می خواسته خودش رو از سقف حلق آویز کنه!
من از شدت تعجب داشتم شاخ در می آوردم. چون همه می دونستند که فردا صبح زود قرار بود فرانسیس رو تیرباران کنند!
اون چرا می خواست درست شب قبل از تیربارانش خوش رو بکشه؟
از ادوارد پرسیدم که چرا سراغ من اومدند و اون با حالتی توهین آمیز به من گفت که فرانسیس خواسته من رو ببینه!
من زیاد با فرانسیس دوست نبودم و اصلا” متوجه نمی شدم که چرا او می خواد من رو ببینه!
اداورد حرومزاده با لگد در سلول رو بست و از پست پنجره کوچک در بهم گفت که ده دقیقه دیگه من رو از اونجا می برند!
من: چی شده؟
فرانسیس: می خوام یه چیزی بهت بگم!
من: بگو
فرانسیس: تو باید بعد از بیرون رفتن از اینجا یه کاری برای من بکنی!
من: چه کاری؟
فرانسیس: من یه مادر کور دارم که در حال کر شدن هم هست و الان سالهاست تو خیابون هاستیگ پارک زندگی می کنه. شماره 24 طبقه 3.
من: خوب!
فرانسیس: اون اگه بفمه من اعدام شدم میمیره. تمام این پانزده سال رو به امید برگشتن من سر کرده. بعد از پدرم و دو تا برادرم که تو جنگ مردند، اون فقط منتظر منه. الان هم مدتهاست که داره با یه پرستار از آسایشگاه برادوید زندگی می کنه.
من: خوب من چیکار کنم؟
فرانسیس: می دونم شاید برات سخت باشه! اما ازت می خوام که وقتی آزاد شدی، به اونجا بری و بهش بگی که من هستی! خودت هم می تونی همونجا زندگی کنی. می دونم هم که خونه ای در بیرون از زندان نداری که تو زندگی کنی. همه این ها رو تو یه یادداشت نوشته بودم و داده بود اسمیت که وقتی خواستی بری بیرون بهت بده اما ترسیدم که به هردلیلی نوشته به دستت نرسه!
من از شدت تعجبب نمی تونستم حرف بزنم.از طرفی در برابر عشق این پسر به مادرش تسلیم بودم و از طرفی هم برام سخت بود که حرفهاش رو قبول کنم!
من: تو چرا امشب می خواستی خودت رو دار بزنی؟
فرانسیس: چون اگه تیربارانم کنند طبق قوانین مجرمین سیاسی، پول گلوله های تیرباران رو از خانواده ام طلب می کنند و اونوقت مادرم می فهمه که من مردم!
من: نگران نباش!
صدای ناهنجار ادوارد حرومزاده رشته افکارم رو پاره کرد که فریاد می زد و من رو صدا می کرد.
چشم در چشم فرانسیس دوخته بودم و سعی می کردم که با آخرین نگاهم آرومش کنم!
چهارشنبه 9/2/1388 - 8:33
بیماری ها

 آیا ناخنهای شما از وسط شكسته و یا كم رشد است؟ به توصیه های زیر كه توسط متخصصان گفته شده توجه كنید تا ناخنهای زیبایی داشته باشید.

1_ از وسط شكست ناخن: به جز موارد نادر مانند بیماری تیروئید و یا كم خونی، شكستن ناخن به دلیل خشكی ناخن است. دكتر لوری پولیس، مدیر بخش پوست شناسی منهتن می گوید: به طور مداوم ناخنهای خود را با كرمها و روغنها چرب كنید و شبها از دستكش استفاده كنید. این گرمای حاصل از دستكش باعث می شود كرم مؤثرتر واقع شود و اما روشهای دیگر برای جلوگیری از نصف شدن و شكستن ناخن وجود دارد. اگر از لاك استفاده می كنید، گاهی این كار را نكرده و بین دو بار استفاده فاصله بیندازید (لاك مانعی ایجاد می كند كه نمی گذارد مرطوب كننده تأثیر خود را بر ناخن بگذارد). در حین شست و شو و نظافت منزل از دستكش استفاده كرده و از استون برای پاك كردن لاك از ناخن استفاده نكنید و در یك جهت لاك بزنید. اگر موج وار لاك بزنید، ناخن ضعیف می شود.

2_ موجدار بودن ناخن یا ناهموار بودن آن: پیشگیری از این حالت كه در اثر تغییرات فیزیولوژیكی در بدن به وجود می آید (هرچیزی مثل تب بالا، ضربه به ناخن و استرس) مشكل تر است. سعی كنید از استرس به دور باشید. در این صورت می توانید با یك سوهان نرم این ناهمواریها را از بین ببرید و یا دست كم كاهش دهید.

3_ رشد كند ناخن: هورمونها و سوخت و ساز بدن دو عاملی هستند كه شما كنترل كمی بر آنها دارید و همین دو عامل نیز میزان رشد ناخنها را تعیین می كنند و بدتر آنكه مصرف مقدار زیاد ویتامینها نیز نمی تواند موجب رشد سریع آنها شود، اما راهكاری هست كه می توانید آن را به كار ببندید: رژیم غذایی كه در آن پروتئین كمی وجود داشته باشد، رشد را كند می كند، پس سعی كنید در غذای خود از این ماده ضروری استفاده كنید. همچنین می توانید با برق انداختن به ناخن یا لاك زدن و كوتاه نگاه داشتن آن از شكستن ناخنهایتان جلوگیری كنید.

سه شنبه 8/2/1388 - 10:17
بیماری ها
افرادی كه پوست و موی چرب دارند گاهی اوقات حتی ظرف چند دقیقه پس از شست‌وشو سطح براقی از چربی بر روی پوست و یا موهای آنها دیده می‌شود. فرایندی كه در این شرایط در بدن رخ می‌دهد بدین گونه است كه آندروژن‌ها یا هورمون‌های مردانه، تولید چربی ترشح شده از غدد چربی


پوست را كنترل می‌كنند.افزایش میزان هورمون آندروژن می‌تواند پوست را به تولید چربی بیشتر تحریك كند. برای مثال ممكن است این حالت در طول مدت دوران بلوغ تشدید شود برخی افراد پوست چرب‌تری دارند و علت آن این است كه تعداد غده‌های چربی كه در پوست این افراد است بیشتر بوده و در نتیجه چربی بیشتری تولید می‌كنند.

سایر علایم و نشانه‌هایی كه با این حالت در ارتباط است اینست كه افرادی كه پوست و موی چرب‌تر دارند عموما متوجه این موضوع می‌شوند كه پوست و موی آنها ظرف چند دقیقه یا چند ساعت پس از شست‌وشو براق و چرب به نظر می‌رسد.

درباره دلایل و خطرات این حالت باید اظهار داشت كه همانطور كه گفته شد دلیل داشتن پوست و موی چرب ترشح زیاد از حد هورمون آندروژن است. درصد چربی در پوست و موی هر فرد متفاوت بوده و به عواملی چون فصول‌ سال، خورشید و باد، دما و رطوبت بستگی دارد به طوری كه پوست در هوای گرم و مرطوب چرب‌ترین حالت را دارد.

برای پیشگیری از بروز این حالت چه باید كرد؟

در بسیاری از مواقع پیشگیری از چربی پوست و مو قابل پیشگیری نیست.

این حالت در واقع بخشی از پدیده دوران بلوغ است و با بالا رفتن سن و تغییر سطح ترشحات هورمونی به خودی خود از بین می‌رود و با این حال راههای پیشنهاد شده برای كاهش میزان چربی در پوست و مو شامل مراحل زیر است:

1_ شسشت و شوی روزانه با شامپو را دنبال كنید.

2_ از شانه كردن‌های افراطی و به دفعات زیاد مو در طول روز بپرهیزد.

3_ صورت را چندین بار در روز با آب و صابون ملایم بشویید و سپس بلافاصله با حوله خشك كنید.

4_ از دستما‌ل‌های مرطوب و پاك كننده یك بار مصرف برای پاك كردن چربی اضافه از روی پوست صورت در زمان‌هایی كه خارج از منزل هستید، استفاده كنید.

5_ از كاغذ‌های یك بار مصرف جذب كننده برای جذب چربی‌ اضافی استفاده كنید.

6_ تا حد امكان از آرایش كردن بپرهیزید.

7_ در صورت نیاز از مواد آرایشی استفاده كنید كه سوراخ‌ها و منافذ پوست را مسدود نمی‌كنند.

8_ از مواد آرایشی با محتوای چربی و روغنی مانند كرم استفاده نكنید.

9_ پیش از رفتن به رختخواب تمام مواد آرایشی را از روی صورت پاك كنید.

روش تشخیص این حالت همان بروز ظاهری چربی زیادی بر روی پوست و مو است. این وضعیت تاثیرات بلندمدت جدی و خطرناك ندارد اگر چه پوست چرب اغلب با بروز آكنه بر روی پوست ارتباط دارد.چربی پوست و مو عارضه‌ای مسری و واگیردار نیست و در نتیجه خطری اطرافیان فرد را تهدید نمی‌كند.

روش‌های درمان چربی پوست و مو همان اقداماتی است كه برای پیشگیری به كار گرفته می‌شوند كه شامل شست و شوی روزانه با شامپو و تمیز كردن مكرر پوست صورت است.

به علاوه مصرف قرص‌های ضد بارداری می‌تواند در برخی زنان درصد این چربی را كاهش دهد. اما باید توجه داشت كه مصرف این قرص‌ها می‌تواند اثرات جانبی شامل تهوع، گرفتگی معده، خارش و ترشحات مهبل و نیز حساسیت و دردناك شدن سینه‌ها را به همراه داشته باشد.

برای بسیاری از افرادی كه دچار این حالت هستند، متوقف كردن درمان موثر باعث بازگشت علایم این عارضه می‌شود. به علاوه درمان این حالت قطعی نیست و می‌توان در هر زمان آن را متوقف كرد. به علاوه افرادی كه دچار این حالت هستند می‌توانند قبل از درمان، در دوران درمان و پس از آن در فعالیت‌های طبیعی شركت كنند.

سه شنبه 8/2/1388 - 10:16
بیماری ها
هـنگامی كه سر مو بدرون پوست فرو میرود به آن موی درون روییده میگویند. علت اصلی آن این است كه هـنگام تراشیدن مو توسط تیغ و یا ماشین اصلاح، موها را بـرخلاف رویششان كوتاه میكنند. همواره موها را در جهت رویششان بتراشید. یك دلیل دیگر آن این می باشد كه


موها زیاد از ته تراشیده می شوند. مــوهای درون روییده می توانند سبب التهاب، خارش و یا عفونت گردند اما معمولا خودشان خودبخود برطرف می شوند.

چگونه مو ها را صاف و یا فر میكنند؟

همانطوركه اشاره شد، مو از پروتئین كراتین تشكیل یافته اسـت كه قسمت عـمده این پروتئین از اسد آمینه سیستئین (CYSTEIN) ایجاد شده است.این اسید آمینه دارای تركیب سولفور در ساختمان خود میباشد.هنگامی كه دو سولفور با یكدیگر پیوند میخورند تشكیل پیـوند دی سولفید را میدهند كه یك پیوند كوالانسی می بـاشد. همچنین در مو تعداد زیادی پیوند هیدروژنی موجود می بـاشد. خیس شدن موها سبب از هـم گسستن پیوندهای هیدروژنی و خشك شدن موها سبب میگردد.

بنابراین شما با خـیس كردن موها قادر بـه حالت دادن موهای خود می بـاشید. اما برای فر كردن دائم موها از محصولات ویژه ای استفاده میگردد. ایـن محصولات دارای دو جزء اصلی می بـاشند.
1_ جزء اول كه سبب ازهم گسستن پیوندهای دیسولفید در مو می گردند كه معمولا از ماده ای بنـام آمونیوم تیوگلیكولات (AMMONIUM THIOGLYCOLATE) استفاده میگردد.

2_ پس از آنكه مو را به حال دلخواه در آوردند از یك عامل اكسید كننده بنام هیدروژن پروكساید برای متصل ساختن مجدد پیوندهای دی سولفاید استفاده میكنند. به این طریق موهای شما فر میگردند. برای صاف كردن موها نیز دقیقا از همین روش استفاده میشود.

سه شنبه 8/2/1388 - 10:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته