• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 779
تعداد نظرات : 90
زمان آخرین مطلب : 3671روز قبل
شخصیت ها و بزرگان
آیت‌الله بهجت (ره) پاسخ می‌دهد؛
در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.

از حضرت آیت ا... بهجت پرسیده شد وظیفه ما در دوران غیبت چیست؟ ایشان فرمودند:«گویا ائمه ما (علیهم السلام) این مطلب را با ما اتمام حجت کرده اند و فرموده اند: برای فرج بسیار دعا کنید. البته نه لقلقه زبان! و نیز فرموده اند: به راه و رسم نخستین عمل کنید. ائمه(ع) به ما یاد دادند که به یقینیات عمل کنیم و هر کجا یقین نداشتیم توقف و احتیاط نماییم.» ایشان در پاسخ به این سوال که چگونه خودمان را برای ظهور آماده کنیم، می فرمایند:«از جمله راه های آمادگی این است که توبه کند. همین توبه باعث می شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است که واقعا بی سابقه است و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می آید، از سر شیعه رفع و دفع گردد.»
برگرفته از کتاب «پرسش های شما و پاسخ های آیت ا... بهجت»-ص۴۱
دوشنبه 22/7/1392 - 22:31
دعا و زیارت
«فاطمه الماهی» زائر سالمند سودانی، در مسجد حضرت محمد (ص) واقع در شهر مدینه، دوباره قدرت بینایی خود را باز یافت.
 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، فاطمه الماهی زائر سالمند سودانی، در مسجد حضرت محمد (ص) واقع در شهر مدینه، با سر دادن فریاد شادی که دوباره قدرت بینایی خود را بازیافته، تمامی حجاج حاضر در مسجد را شگفت زده کرد.



وی مدت هفت سال بود که بینایی اش را از دست داده و با وجود جراحی های متعدد هرگز قادر به دست آوردن دوباره قدرت بینایی خود نشد. وی گفت: گویی به من الهام شده بود که در حج امسال بینایی خود را دوباره به دست خواهم آورد. با ورود به کشور عربستان این نور امید در دلم افزون تر شد.

وی در ادامه می گوید: چندین روز در مسجد حضرت محمد (ص) ماندم و ساعت های طولانی در داخل مسجد برای شفای چشمانم دعا می خواندم. در گوشه ای از مسجد نشسته بودم که ناگهان پرده سیاهی که به مدت هفت سال جلوی چشمانم کشیده شده بود، به آرامی محو شد، و تصویر پسرم که رو برو من نشسته بود را به صورت کاملا واضح دیدم.

فاطمه الماهی همچنین از آرزوی 7 ساله‌اش اینگونه می گوید: اکنون می توانم پسرم را پس از هفت سال ببینم و بدون کمک دیگران حرکت کنم.

این بانوی مسلمان سودانی به همین دلیل ساعات طولانی در مسجد پیامبر (ص) ماند و به درگاه خداوند دعا کرد.
دوشنبه 22/7/1392 - 22:26
موبایل
نرم افزارهای کاربردی هر کدام در شرایط خاص برای کمک به افراد خاظر می شوند و استفاده از آن ها ممکن است در هر لحظه نیاز شود پس بهتر است بهترین نرم افزارها را همیشه در اختیار داشته باشید.
 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، یکی از بخش های اصلی هر تلفن همراه رادوربین آن تشکیل می دهد. بسیاری تنها به علت قوی یا ضعیف بودن دوربین اقدام به خرید یک تلفن همراه می کنند.

تلفن های همراهی که دوربین ضعیفی دارند معمولا از برخی سیستم های تصویربرداری پشتیبانی نمی کنند ولی با استفاده از نرم افزارهای قوی و متفاوت می توان میزان کیفیت آن ها را بهبود بخشید.



با استفاده از نرم افزار ProCapture – camera می توانید همانند حرفه ای ها اقدام به گرفتن عکس های مختلف و نیز تصاویر پانوراما نمایید . این اپلیکیشن با در اختیار داشتن قابلیت های پیشرفته عکاسی ، حسی نو را هنگام کار با دوربین اندروید برایتان به وجود خواهد آورد.

 از جمله حالت های موجود در این اپلیکیشن می توان به عکاسی با تایمر ، عکاسی سریع ، کاهش دهنده نویز ، وایدشات و پانوراما اشاره نمود . هر یک از حالات گفته شده خود دارای ویژگی های مختلفی می باشند .

 به طور مثال در پانوراما شما می توانید ۱۲ عکس با کیفیت بالا را به یکدیگر لینک کرده و نمایی ۳۶۰ درجه با قابلیت زوم بالا برای خود ایجاد کنید . محیط کاربری بسیار ساده اما کامل شما را در بهره برداری هر چه بهتر از امکانات این نرم افزار یاری خواهد داد .


لینک دانلود
دوشنبه 22/7/1392 - 22:25
طنز و سرگرمی
چه اندازه به چشم های خود اطمینان دارید؟ با دیدن این تصاویر تصمیم بگیرید.
خطای دید به احساس دیدن تصاویری گفته می‌شود که فریبنده یا گمراه کننده هستند. در این حالت اطلاعاتی که بوسیله چشم جمع آوری شده و توسط مغز پردازش می‌گردد منجر به درک تصویری می‌شود که با واقعیت آن تصویر تطابق ندارد.
به مرکز عکس نگاه کنید گوی متحرک را چه رنگی می بینید

yjc

آیا کسی می تواند نقطه های سیاه را بشمارد..؟جایزه دارد

yjc

به مرکز عکس 20 ثانیه نگاه کنید خواهید دید حاشیه سیاه رنگ  محو می شود


yjcخبر جوان
دوشنبه 22/7/1392 - 22:24
دعا و زیارت

نهمین روز ذیحجه كه می‌رسد دل‌هامان بی‌قرار می‌شود، بی‌قرار دعوتی كه مشتاق دیدن ما در آستان بندگی است. انگار خدا چشم انتظار است تا ببیند ما چگونه عشقمان را نثار بی‌نیازی‌اش می‌كنیم كه او هر چند بی‌نیاز، ما اقیانوس بی‌انتهای نیازیم و محتاج نگاهی كه ما را نوازش كند. كافی است اما گوش‌هایمان را از روزمرگی‌ها و هیاهوی زندگی در دنیای بوق و ماشین شست‌وشو دهیم؛‌صدای خدا در همه جا پیچیده است كه می‌گوید «‌یا عبادی الذین اسرفو علی انفسهم لا تقنطو من رحمه‌الله ان‌الله یغفر الذنوب جمیعا.»

زمان زمان لبیك است‌؛ آن هم در حال و هوایی كه جمله ذرات عالم لبیك گویان، ‌سر به آستانش می‌سایند و در صحرای عرفات، ‌در سرزمین مشعر و منا همنوا با سرور آزادگان حسین (ع) دعای عرفه را زمزمه می‌كنند. انگار شن‌های تفتیده صحرای عرفات هم فریاد العطش سر داده‌اند و می‌خواهند از چشمه معرفت حسین (ع) بنوشند تا حسینی باشند و كربلایی. انگار همه چیز مهیاست تا تو ابراهیم‌وار بت «من» را بشكنی و نفست را به قربانگاه بری. همه یك رنگند، سپید سپید، ‌رنگ بی‌رنگی و دل بریدن از رنگ‌ها جز یك رنگ؛‌ رنگ خدا. طواف كعبه دل اگرچه مقصود است اما طواف خانه كعبه نمادی است از وصال به معبود و معشوق. دیگر «منی» وجود ندارد. سراپایمان می‌شود خدا و می‌توانیم همچون منصور فریاد «انا الحق» سر دهیم و به قربانگاه بردن نفسمان را جشن بگیریم؛ ‌عید قربان را.

دعای عرفه اما انگار رموز عشق بازی با معبود را یادت می‌دهد. همنوایی با سالار شهیدان اما چه حال و هوایی دارد؛‌حسینی كه عید قربانش در منا و مشعر نبود و نه یك اسماعیل كه 72 اسماعیل را در دهم محرم به قربانگاه حق تقدیم كرد. شاید از همین روست كه عاشقان و دلدادگان حسینی تمام هم و غمشان این است تا روز عرفه را در كربلا باشند. امسال هم كم نیستند زائرانی كه روانه حرم سلطان عشق شده‌اند و در كربلا با حسین همنوا می‌شوند. در روز عرفه و عید قربان نیز افضل اعمال پس از غسل، ‌زیارت سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) است. اگر كسى توفیق یابد كه در این روز زیر قبه مقدس آن حضرت باشد، ثوابش كمتر از كسى كه در عرفات وقوف دارد، نیست بلكه ثواب آنها كه در كربلا هستند از آنها كه در عرفات هستند، بالاتر است. اما كسانی كه امكان مشرف شدن ندارند می‌توانند از دور زیارت امام حسین(ع) را بخوانند.

بر اساس روایات روز نهم ذیحجه از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است، این روز، روزى است كه حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و سفره‌های جود و احسان خود را برایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر، رانده‎تر و خشمناك‎ترین اوقات را خواهد داشت. در ایران هم حرم مطهر رضوی و بقاع متبركه امام‌زادگان محل بالا رفتن دست‌هایی است كه به حرمت حسین به آسمان می‌رسند. به گفته معاون فرهنگی- اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه، مراسم پرفیض دعای عرفه عصر امروز در بیش از 2‌هزار بقعه متبركه و امامزاده كشور برگزار می‌شود. علاوه بر این ساعت پایانی ممنوعیت تردد در محدوده زوج و فرد در تهران امروز به ساعت 13 كاهش می‌یابد و شهروندان می‌توانند از ساعت 13 به بعد جهت شركت در مراسم دعای عرفه وارد محدوده زوج و فرد شوند. فرصت استجابت و قبول توبه مهیاست، ‌اگر عرفه را درك كنیم.

منبع : روزنامه جوان
دوشنبه 22/7/1392 - 22:19
داستان و حکایت

شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.
بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.
بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
دوشنبه 22/7/1392 - 18:35
داستان و حکایت

داشت صبح می‌شد. از دیشب كه عملیات كرده بودیم و خاكریز را گرفته بودیم داشتیم با دوستم سنگر درست می‌كردیم. بسیجی نوجوانی آمد و گفت: «اخوی من نگهبانی می‌دادم تا حالا، می‌شه توی سنگر شما نماز بخونم؟» به دوستم آرام گفتم: «ببین، از این آدم‌های فرصت‌طلبه. می‌خواد سنگر ما رو صاحب بشه.» آرام زد به پهلویم و به نوجوان گفت: «خواهش می‌كنم بفرمایید.» از سنگر آمدیم بیرون و رفتیم وضو بگیریم.
صدای سوت … خمپاره … سنگر … بسیجی نوجوان …

دوستم می‌گفت: «هم خیلی فرصت‌طلب بود هم سنگر ما را صاحب شد.»
دوشنبه 22/7/1392 - 18:34
داستان و حکایت


عراقی‌ها گشته بودند، پیدایش كرده بودند. آورده بودند جلوی دوربین برای مصاحبه. قد و قواره‌اش، صورت بدون مویش، صدای بچه‌گانه‌اش، همه چیز جور بود.
پرسیدند: «كی تو را به زور فرستاده جبهه؟»
گفت: «نمی‌آوردنم. به زور آمدم، با گریه و التماس.»
گفتند: «اگر صدام آزادت كنه چی كار می‌كنی؟»
گفت: «ما رهبر داریم هر چی رهبرمون بگه.»
فقط همین دو تا سوال را پرسیده بودند كه یك نفر گفت:«كات»
دوشنبه 22/7/1392 - 18:34
داستان و حکایت
شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.


ته خاكریز. هركس می‌خواست او را پیدا كند، می‌رفت ته خاكریز. جبهه كه آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود.
هركس می‌افتاد، داد می‌زد «امدادگر!
... امدادگر...». اگر هم خودش نمی‌توانست، دیگرانی كه اطرافش بودند داد می‌زدند: «امدادگر...! امدادگر...».
خمپاره منفجر شد؛ او كه افتاد، دیگران نمی‌دانستند چه كسی را صدا بزنند. ولی خودش گفت: «یا زهرا!
... یا زهرا...».

منبع:خبر جوان

دوشنبه 22/7/1392 - 18:32
آلبوم تصاویر


منبع : مشرق نیــوز
دوشنبه 22/7/1392 - 18:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته