• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2545
تعداد نظرات : 151
زمان آخرین مطلب : 3895روز قبل
اهل بیت
«زیركی حسین علیه السلام»
حسین (ع) در دوران كودكی با شخصی به نام ابی رافع بازی می‌كردند بازی آنها به این صورت بود كه سنگهای گردی برداشته و هر كس سنگ خود را به سنگ فرد دیگر می‌زد برنده می‌شد و شخص بازنده می‌بایست، شخص برنده را بردوش خود حمل كند
ابی رافع می‌گوید «یك بار سنگ من به سنگ حسین(ع) برخورد كرد، به او گفتم مرا بر پشت خود سوار كن»
حسین گفت «میخواهی بر پشت كسی سوار شوی كه پیامبر او را بر پشت خود سوار می‌كرد؟»
من هم او را رها كردم و سوار نشدم امّا وقتی سنگ او به سنگ من خورد گفتم همان طوری كه تو مرا سوار نكردی من هم تو را سوار نمی‌كنم
حسین گفت «دوست نداری كسی را سواركنی كه بردوش پیامبر(ص) سوار می‌شد؟»
من هم به او سواری دادم
_____________________________________
موسوعة كلمات الامام الحسینع ص37 ح25
سه شنبه 19/10/1391 - 21:28
اهل بیت
شناختن قبر مطهر امام حسین علیه السلام از بوى تربتش
نقل شده زمانى كه متوكل عباسى قبر مطهر امام حسین علیه السلام را تخریب كرد، عربى از طائفه بنى اسد آمد به كربلا هنگامى كه دید اثرى از قبر شریف باقى نمانده ، مشت مشت خاكها را بر مى داشت و مى بویید و مى ریخت تا اینكه به قبر شریف آن حضرت رسید، مشتى خاك برداشت و بویید گفت : خواستند قبر امام حسین علیه السلام را از بین ببرند ولیكن بوى خوش خاك قبر، بر مرقد مطهر آن حضرت دلالت مى كند.(1)
--------------------------------------------------
1- آدرس پیشین : ص 346 و آخر كتاب كبریت احمر.
-------------------
حیدر قنبرى
سه شنبه 19/10/1391 - 21:13
اهل بیت
احترام امام زمان به تربت سیّدالشهدا علیه السلام
یكى از بانوان مؤ منه پرهیزگار به نام خدیجه ظهوریان فرزند عباسعلى كه هم اكنون قریب نود سال از عمر با بركت خود را پشت سر گذاشته و با آنكه نزدیك ده سال است بر اثر سكته از پا در آمده و با كمك عصا خود را به این سو و آن سو مى كشاند نماز جماعتش ترك نمى شود، نقل مى كند: حدود سى سال قبل مهر تربتى را كه خود از كربلا آورده بودم كثیف شده بود، آن را بردم در آب روان (آب خیابان وسط شهر مشهد مقدس ) شستشو دادم و در میان سطل گذاشته برگشتم ، روبروى مسجد دوازده امامى ها كه رسیدم با خودم گفتم خوب است مهر را بر گردانم ، تا وقتى كه به منزل مى رسم طرف دیگرش نیز خشك شود، مهر را كه برگردانیدم بر اثر خیس بودن طرف زیرین مهر، قدرى تربت به انگشت بزرگم چسبیده انگشتم را به دیوار روبروى مسجد مالیده و رفتم .
شب در خواب دیدم آقاى بزرگوارى كه به ذهنم رسید حضرت حجة بن الحسن امام زمان ارواحنا فداه هستند، سرشان را به همان جاى دیوار كه ذكر شده گذاشته و به من مى فرمایند: ((اینجا تربت جدّم حسین علیه السلام را مالیده اى !))
--------------------------------------------------
1- آدرس پیشین : ص 346 و آخر كتاب كبریت احمر.
-------------------
حیدر قنبرى
سه شنبه 19/10/1391 - 21:12
اهل بیت
به بركت تربت سیدالشهدا، خاك ، جسد زن گنهكار راقبول كرد
در زمان امام صادق علیه السلام زن بدكارى بود كه هر گاه بچه دار مى شد، بچه خود را مى سوزانید. هنگامى كه از دنیا رفت چند مرتبه او را به خاك سپردند ولیكن زمین او را قبول نكرد و او را از قبر بیرون افكند!
جریان را به عرض امام صادق علیه السلام رسانیدند، فرمودند: ((اجعلوا معها شیئاً من تربة الحسین )): ((قدرى از تربت جدم حسین علیه السلام را با او دفن كنید)). به دستور امام علیه السلام عمل كردند، خاك او را قبول كرد و دیگر او را بیرون نینداخت .(1)
--------------------------------------------------
1- وسائل الشیعه : ج 3، ص 29 .
-------------------
حیدر قنبرى
سه شنبه 19/10/1391 - 21:11
اهل بیت
این هم نتیجه بى احترامى به تربت سیدالشهدا علیه السلام
موسى بن عبدالعزیز مى گوید: یوحنّا (طبیب نصرانى ) به من گفت : تو را به حق پیغمبر و دینت سوگند مى دهم كه بگویى این كیست كه مردم به زیارت قبر او مى روند؟
آیا او از اصحاب پیغمبر شما است ؟ گفتم : نه ، بلكه او امام حسین علیه السلام پسر دختر پیغمبر ما است .
منظورت از این سؤ ال چیست ؟
گفت : خبر شگفتى دارم و ادامه داد كه :
یك شب شاپور، خادم رشید مرا احضار كرد، نزد او رفتم ، او مرا به خانه موسى بن عیسى كه از خویشان خلیفه بود برد، دیدم موسى بى هوش در رختخواب خود افتاده و طشتى پیش روى او گذاشته اند كه تمام امعاء و احشاى او در آن ریخته بود.
شاپور از خادم موسى پرسید: این چه حال است كه براى موسى رخ داده ؟
خادم گفت :
یك ساعت قبل حالش خوب بود و با خوشحالى نشسته بود و با ندیمان خود صحبت مى كرد!
شخصى از بنى هاشم اینجا بود، گفت : من بیمارى سختى داشتم و با هر چه معالجه كردم مفید واقع نشد تا اینكه كاتب من گفت از تربت امام حسین علیه السلام استفاده كنم ، این كار را كردم و شفا یافتم موسى گفت :
از آن تربت را كه باقى مانده بود آورد:
موسى آن تربت را گرفت و از روى بى احترامى در نشیمنگاه خود داخل كرد! در همان ساعت فریاد او بلند شد كه : ((النّار، النّار)) آتش ، آتش ، طشتى بیاورید، این طشت را آوردند و اینها امعا و احشاى اوست كه از او خارج شده است !
ندیمانش متفرق شدند و مجلس سرور موسى به ماتم مبدل شد. شاپور به من گفت : بیا نگاه كن ، آیا مى توانى او را معالجه كنى ؟ من چراغ طلبیدم و آنچه در طشت بود به دقت نگاه كردم دیدم جگر، سپرز و شش و دلش همه از او خارج شده است ! تعجب كردم و گفتم :
((ما لا حد فى هذا صنع الا ان یكون لعیسى الذى كان یحیى الموتى )) : ((هیچ كس نمى تواند درباره این شخص كارى بكند مگر حضرت عیسى كه مرده را زنده مى كرد)).
شاپور خادم گفت : راست گفتى ، ولیكن اینجا باش تا معلوم شود كه حال موسى به كجا ختم مى گردد.
یوحنّا گفت : من آن شب نزد ایشان ماندم و موسى سحرگاه به جهنم واصل گردید. پسر عبدالعزیز مى گوید: یوحنّا با وجودى كه نصرانى بود مدتى به زیارت امام حسین علیه السلام مى آمد، تا اینكه به دین اسلام گروید و اسلامش نیكو گردید.(1)
--------------------------------------------------
1- وقایع الایام : ج 2، ص 182.
-------------------
حیدر قنبرى
سه شنبه 19/10/1391 - 21:11
اهل بیت
كسى كه در كربلا دفن شود از هول قیامت در امان خواهد ماند
امام سجّاد علیه السلام مى فرماید: ((زلزله قیامت كه رخ مى دهد خداوند زمین كربلا را بلند كرده و در برترین جاى باغهاى بهشت قرار مى دهد، بنابراین هر كس از پیروان اهل بیت عصمت و طهارت كه در كربلا دفن شده باشد بدون حساب وارد بهشت خواهد شد)).
علامه نورى در دارالسلام آورده كه : سید على صاحب ریاض گفته :
من در دوران تحصیل ، هر هفته عصر پنجشنبه به زیارت گورستان بیرون كربلا كه كنار خیمه گاه است مى رفتم ، شبى خواب دیدم كه بدان گورستان رفته ام و شهر از عمارت و خانه تهى است ... در فكر و هراس بودم كه هاتفى به زبان فارسى گفت : خوشا به حال كسى كه در این زمین مقدس دفن شود. اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قیامت سالم خواهد ماند و هیهات ، هیهات كه كسى در این زمین مقدس دفن شود و از هول قیامت سالم بیرون نرود.(1)
مولا محمد هزار جریبى در كتاب تحفة المجاور آورده است كه از استاد اكبر وحید بهبهانى شنیدم كه مى گفت : حضرت سیّدالشهدا را در خواب دیدم و به ایشان عرض كردم : للّه للّه ((یا سیّدى هل سئل عمن یدفن فى جواركم ؟)) : ((اى آقاى من ! آیا از كسى كه در جوار شما دفن شود روز قیامت سؤ ال مى شود))؟ فرمودند: ((كدام فرشته جرأ ت دارد از او سؤ ال كند؟!)).(2)
--------------------------------------------------
1- ترجمه دارالسلام : ج 2، ص 162.
2- هفتاد و دو داستان از شفاعت امام حسین علیه السلام ، میررضا حسینى : ص 72.
-------------------
حیدر قنبرى
سه شنبه 19/10/1391 - 21:11
اهل بیت
آداب همراه داشتن تربت سیدالشهدا علیه السلام
تا مى توانى تربت مبارك حضرت سیدالشهدا را با خود همراه داشته باشد و با آن نماز بخوان كه هم ثواب زیادى دارد و هم تو را از خطرات و بلاها محافظت مى كند. مقدار بسیار اندكى از آن را در اول هر ماه در آب حل كن و بخور تا عشق حسین علیه السلام با خونت عجین شود. البته باید حرمت آن را نگه دارى و در جاى مناسب با خود حمل كنى و حتماً آن را در چیزى قرار بده كه با فرش و قالى و لباس ، تماس مستقیم نداشته باشد.
1 در روایت است كه حوریان بهشت چون یكى از ملائكه را مى بینند كه از براى انجام كارى به زمین مى آید به او التماس مى كنند كه براى ما تسبیح و تربت قبر امام حسین علیه السلام را هدیه بیاور.(1)
2 نقل شده است كه شخصى گفت : حضرت امام رضا علیه السلام براى من از خراسان بسته متاعى فرستاد، چون گشودم در میان آن خاكى بود. از آورنده آن پرسیدم كه این خاك چیست ؟ گفت : خاك قبر امام حسین است و هرگز آن حضرت از جامه و غیر جامه چیزى به جایى نمى فرستد مگر آنكه این خاك را در میان آن مى گذارد و مى فرماید: این امان است از بلاها به اذن و مشیّت خدا.(2)
3 امام صادق علیه السلام به ابوحمزه ثمالى فرمود: از تربت قبر امام حسین علیه السلام مى توان شفا كرد (از خاكى بردارند كه از میان قبر تا چهار فرسخ فاصله باشد) پس بگیر از آن خاك كه شفاى هر درد است و سپرى است براى دفع هر چه از آن مى ترسى و هیچ چیز با آن برابرى نمى كند از چیزهایى كه از آن طلب شفا مى كنند به غیر از دعا. چیزى كه آن را فاسد مى كند آن است كه در ظرفها و جاهاى بد مى گذارند و نیز كم بودن یقین كسانى كه بدان معالجه مى كنند. هر كس یقین داشته باشد كه این خاك از براى او شفاست هر گاه معالجه به آن كند او را كافى خواهد بود و محتاج به داروى دیگرى نخواهد شد.
آن تربت را شیاطین و كافران جن فاسد مى كنند؛ چون حسد مى برند فرزندان آدم را بر آن و خود را به آن مى مالند. به طورى كه بیشتر نیكى و بوى خوش آن بر طرف مى شود و هیچ تربت از حایر قبر امام حسین علیه السلام بیرون نمى آید مگر مهیا مى شوند از براى آن تربت ، آنقدر كه ایشان را به غیر از خدا نمى تواند بشمرد و آن تربت در دست صاحبش است و ایشان خود را بر آن مى مالند و ملائكه نمى گذارند ایشان را كه داخل حایر شوند. اگر تربت از شرّ اینها سالم بماند هر بیمار را كه به آن معالجه نمایند در آن ساعت شفا مى یابد. پس چون تربت را بردارى پنهان كن و نام خدا را بر آن بسیار بخوان و شنیده ام كه بعضى از آنها كه تربت را بر مى دارند آن را سبك مى شمارند.(3)
4 در روایت است كه سجده به تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را پاره مى كند؛ یعنى باعث قبولى نماز مى شود و مشهور میان علما آن است كه خوردن خاك ، مطلقاً جایز نیست مگر تربت مقدّس امام حسین علیه السلام به قصد شفا. كه اندازه آن به قدر درشتى عدسى باشد كه در دهان بگذارد و پس از آن آب بخورد.(4)
امام خمینى تربت امام حسین علیه السلام را به عنوان شفا مى خورد.(5)
--------------------------------------------------
1- مفاتیح الجنان : ص 947 به بعد.
2- مأ خذ پیشین ، همانجا.
3- همان مأ خذ، همانجا.
4- مأ خذ سابق ، ص 947 به بعد.
5- پیام انقلاب : ش 60، به نقل از حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینى .
-------------------
حیدر قنبرى
سه شنبه 19/10/1391 - 21:10
اهل بیت
«تعبیر خواب ام الفضل»
ام الفضل دختر حارث اوّلین زنی است كه پس از خدیجه مسلمان شد و نزد پیامبر اكرم‌‌‌ص احترام خاصی داشت وی كه همسر عباس عموی پیامبر‌‌‌ص بود می‌گوید پیش از آنكه حسین متولّد شود در خواب دیدم گویی پاره‌ای از گوشت رسول خدا‌‌‌ص بریده شد و به دامن من گذاشته شد
خواب را برای رسول خدا‌‌‌ص شرح دادم، فرمود «ای ام الفضل اگر خوابت راست باشد خواب خوبی دیده‌ای؛ زیرا فاطمه به همین زودی پسری خواهد آورد و من آن نوزاد را به تو خواهم سپرد تا به او شیر بدهی» ام الفضل گوید همین طور هم شد
______________
اللهوف ص14
سه شنبه 19/10/1391 - 21:10
اهل بیت
چند حکایت از امام حسین علیه السلام
روش پند دادن گناه کار
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما» امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن. اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن. دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن. سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن. چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن. پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز توبه نیافت.
به خاطر حسین علیه السلام بخشیده شد
چند روزى بود که براى فرار از مجازات، پنهان شده بود. گناهى کرده بود که باید تنبیه مى شد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را که هنوز چندان بزرگ نشده بودند ،از دور دید. سرآسیمه به طرف آنها دوید و آنان را به دوش کشید و با شتاب نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! من پناه آورده ام به خدا و این دو فرزند، مرا به خاطر این دو ببخش.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله تا این جریان را دید، به گونه اى خندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: «تو را بخشیدم و به خاطر حسن و حسین علیهماالسلام از گناهت گذشتم.» آن گاه به حسن و حسین علیهماالسلام رو کرد و فرمود: «شفاعت شما را پذیرفتم».
رسول خدا صلى الله علیه و آله گلوى حسین علیه السلام را مى بوسید
از امام باقر علیه السلام ، روایت شده است: «امام حسین علیه السلام ، در کودکى بر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد. رسول خدا صلى الله علیه و آله او را در آغوش گرفت و زیر گلوى او را بوسید و بى اختیار، اشک از چشمان مبارکش جارى شد. روزى حسین علیه السلام پرسید: یا جداه! چرا گریه مى کنید؟ حضرت فرمود؛ چرا گریه نکنم، درحالى که جاى شمشیرهاى دشمنان را مى بوسم».
اعطاى لقب سیدالشهدا علیه السلام از طرف خدا
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است: «روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله ، در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام بود و حسین علیه السلام در دامان ایشان قرار داشت. ناگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله به سجده افتاد. سپس فرمود: اى فاطمه! پروردگار بى همتایت به من فرمود: آیا حسین را دوست دارى؟ عرض کردم: آرى، حسین، نور چشم من است و گل خوش بو و میوه قلب من است. آن گاه درحالى که دست مبارک خود را بر سر حسین علیه السلام قرار داده بود، فرمود: پروردگارم به من فرمود: مبارک باد این مولود که برکات و صلوات و رحمت و رضوان من بر او باد و غضب و عذاب من، بر کسى که او را به قتل مى ساند و با او دشمنى مى کند. به راستى که او، سیدالشهدا علیه السلام ، اولین و آخرین است. هم در دنیا و هم در آخرت. او سرور جوانان اهل بهشت است».
عمر سعد در دامان پدر
«بپرسید از من، قبل از آنکه از میان شما بروم.» این کلامى بود که امیرالمؤمنین على علیه السلام بر فراز منبر براى مردم بیان کرد. لحظه اى همه جا را سکوت فرا گرفته بود. ناگهان مردى از میان جمعیت برخاست و پرسید: «یا امیر المؤمنین علیه السلام ! تعداد موهاى سر و صورت من، چه مقدار است؟» پرسشگر، کسى نبود جز سعد بن ابى وقاص. امیر المؤمنین على علیه السلام فرمود: «به خدا! از مسئله اى، پرسش کردى که دوستم رسول خدا صلى الله علیه و آله ، مرا به آن، آگاه ساخته بود. در سر و صورت تو مویى نیست، مگر آنکه در ریشه آن، شیطانى نشسته باشد. بدان! که در خانه تو پسرى است که فرزندم، حسین علیه السلام را به قتل مى رساند.» راوى مى گوید: «در آن لحظه که امیر المؤمنین على علیه السلام چنین فرمود، عمر سعد (سرکرده لشکر یزید)، هنوز طفل بود و در دامان پدرش نشسته بود.»
لعن بر قاتلان حسین علیه السلام
داود رقى مى گوید: «روزى در خدمت امام صادق علیه السلام بودم. حضرت مقدارى آب نوشید و بى اختیار اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد. آن گاه فرمود: «اى داوود! خدا لعنت کند قاتلان حسین علیه السلام را. پس هرکس که آبى بیاشامد و جدّم حسین علیه السلام را یاد کند و بر قاتلان او لعن و نفرین کند، خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناه او را بیامرزد، و او را در درجه هاى بلند، جاى دهد و مانند این است که صد هزار بنده را آزاد کرده باشد. پس او در روز قیامت با دلى شاد و چهره اى خندان محشور مى شود».
چیزى که در راه خدا دادیم، پس نمى گیریم
عبدالله بن عمیر کلبى، یکى از افرادى است که در کربلا، همراه با زن و مادرش حضور داشت. روز عاشورا به تشویق مادر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد. همسر جوانش نیز که براى دفاع از او به میدان رفت، به همراه عبداللّه به شهادت رسید. مادرش پس از این جریان، بى درنگ، ستون خیمه اى را برداشت و به دشمن حمله کرد. امام حسین علیه السلام به او خطاب کرد که «اى زن! برگرد، خداوند، جهاد را بر زنان واجب نکرده است.» پیرزن، امر امام را اطاعت کرد، ولى دشمن رذالت به خرج داد و سر فرزند را به سوى مادرش پرتاب کرد.
پیرزن، سر پسرش را به سینه چسبانید، بوسید و گفت: «مرحبا! از تو راضى شدم.» بعد آن را به طرف دشمن انداخت و فریاد زد: «ما چیزى را که در راه خدا دادیم، پس نمى گیریم».
جنایت متوکل
شیخ عباس قمى در کتاب نفس المهموم نوشته است: «متوکل عباسى دستور داد قبر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را خراب کردند، شخم زدند و به آب بستند. هم چنین فرمان داده بود هیچ کس حق ندارد به زیارت امام علیه السلام مشرف شود و هر کس به زیارت برود، مجازات مى شود».
محمد بن حسین اُشنانى مى گوید: «من در آن ایام از ترس متوکل، مدتى به زیارت آن حضرت نرفتم. سرانجام تصمیم گرفتم به هر طریقى شده است به زیارت مشرف شوم. با مردى که شغلش عطارى بود، همراه شدم و با زحمت فراوان، خود را به مرقد پاک و مطهر امام علیه السلام رساندم. گرچه اثرى از قبر شریف نبود، سرانجام موفق شدیم که مرقد مطهر را پیدا کنیم. خود را به روى آن انداختیم و به شدت گریستیم. چنان بوى خوشى از آن استشمام مى شد که عطر فروش گفت: هرگز بویى به این خوشى نبوییده بودم.
آن گاه چند نشانه بر قبر مبارک گذاشتیم و وداع کنان از آن مکان شریف دور شدیم. پس از مرگ متوکل، با جمعى از سادات و شیعیان حاضر شدیم و آن را به صورت ساختمان اولیه بازگرداندیم».
من نمى دانستم مسئله به این عظمت است!
شخصى از یاران امام صادق علیه السلام مى گوید: «نزد امام صادق علیه السلام رفتم، دیدم حضرت نماز مى خواند. بعد از نماز، در سجده مناجات کرد و براى زوار قبر امام حسین علیه السلام بسیار دعا کرد. وقتى مناجات حضرت تمام شد، عرض کردم: فدایت شوم! آنچه من از شما شنیدم، اگر هم براى کسانى بود که خدا را نمى شناسند، گمان مى کردم به آتش دوزخ دچار نمى شوند! به خدا که آرزو کردم حسین علیه السلام را زیارت مى کردم و حج (مستحبى) انجام نمى دادم! حضرت در پاسخ فرمود: تو که به قبر سیدالشهدا علیه السلام نزدیک هستى، چرا به زیارت او نمى روى؟ عرض کردم: من نمى دانستم که مسئله به این عظمت است. حضرت فرمود: «دعا گویان زوار حسین علیه السلام ، در آسمان از دعاگویان او در زمین بیشترند. زیارت را ترک مکن. هرکه آن را ترک کند، آن قدر حسرت مى برد که آرزو مى کند که قبر حضرت، نزد او مى بود.» و سپس حضرت دوباره به تمجید زایران حضرت حسین علیه السلام و بیان فضایل آنان پرداخت.
برکات زیارت عاشورا
از آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى نقل شده است: «اوقاتى که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینى بودم، اهل سامرا به بیمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند. روزى در منزل استادم، مرحوم سید محمد فشارکى، عده اى از اهل علم جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقى شیرازى تشریف آوردند و صحبت از بیمارى وبا شد که همه در معرض خطر هستند. مرحوم میرزا فرمود: «اگر من حکمى بکنم، آیا لازم است انجام شود یا نه؟» همه اهل مجلس پاسخ دادند: «بله». فرمود: «من حکم مى کنم که شیعیان سامرا، از امروز تا ده روز، همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن(عج)، هدیه کنند تا این بلا از آنان دور شود.» اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فرداى آن روز تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه، تنها عده اى از سنى ها مى مردند، به طورى که، بر همه آشکار گردید. برخى از سنى ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: «سبب اینکه دیگر از شما، کسى تلف نمى شود، چیست: آنان گفتند: «زیارت عاشورا». آنها هم مشغول شدند و بلا از آن ها برطرف گردید».
سه شنبه 19/10/1391 - 21:10
اهل بیت
«سه تكبیر پیامبر (ص)»
روایت شده است روزی پیامبر اكرم (ص)، نماز ظهر می‌خواند كه جبرئیل را دید؛ فرمود الله اكبر جبرئیل به پیامبر (ص) خبر داد كه جعفر طیّار برادر علی علیه‌السلام، از سرزمین حبشه بازگشته است؛ پیامبر ص دوباره فرمود الله اكبر همان وقت، مژدة ولادت حسین (ع) به پیامبر اكرم ص داده شد و آن حضرت برای بار سوّم فرمود الله اكبر
صاحب كتاب جواهر الكلام، این روایت را در مبحث تعقیبات نماز ذكر كرده است
__________________
انوار البهیّه ص
سه شنبه 19/10/1391 - 21:9
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته