سعید مطلبی قبل از انقلاب فیلمهای پنجمین سوارسرنوشت ، كلك نزن خوشگله ، پلنگ در شب ، عمو فوتبالی ، صلاه ظهر ، ناجورها ، سر گروهبان ، عاصی ، میعادگاه خشم ، كوچه مردها را کارگردانی کرده است .
"صراط" - سریال ستایش مدتی است که جمعه شب ها یکی از پر بیننده ترین ساعات رسانه ملی را به خود اختصاص داده است . صرف نظر از اینكه محتوای این سریال با چه نقاط ضعف و ابهام برانگیزی همراه بوده و برخی از اعتقادات و مسائل شرعی اسلام را از ریشه نشانه رفته است ، اشاره به نکاتی چند پیرامون نویسنده این سریال ضروری به نظر می رسد .
سعید مطلبی کیست؟
متولد 1321 تهران. وی با نوشتن فیلمنامه فیلم «مأمور دو جانبه» در سال 1345 فعالیت سینمایی را آغاز كرد.
مطلبی از سال (۱۳۴۰) تا (۱۳۵۰) تعداد ده فیلم را كارگردانی كرد. آخرین ساخته سعید مطلبی (پنجمین سوار سرنوشت) پس از هجده سال در تاریخ 14 بهمن 1388 در چند سینمای تهران به روی پرده رفت.
اکثر فیلمنامه های سعید مطلبی را ایرج قادری کارگردانی کرده است.
این نویسنده و کارگردان قبل از انقلاب که اینک سریال ساخته شده بر اساس فیلنامه او در یكی از بهترین ساعات از رسانه ملی به روی انتن رفته و ذهن بسیاری از مخاطبان سیمای جمهوری اسلامی را با خود درگیر كرده است، پدر سینا مطلبی است!
سینا مطلبی را بهتر بشناسید
سینا مطلبی فرزند سعید، همسر فرناز قاضی زاده مجری بی بی سی فارسی است که به تازگی خبر بهایی شدن این دو رسانه ای شد .
سینا مطلبی پس از خروج از ایران در تركیه مستقر شد و پس از آنكه فرناز قاضی زاده بعد از جدا شدن از همسر سابقش به تركیه گریخت، در آنجا با هم ازدواج كردند.
مطلبی پس از مدتی راهی هلند شد و با جذب منابع مالی تخصیص یافته این كشور علیه ایران، به همكاری با میز رسانه سازمان جاسوسی هلند پرداخت و كوشید كه فعالیتهای رسانه ای خود را از هلند علیه كشورمان سامان دهد، اما خیلی زود و در راستای بازدهی بیشتر، جذب سرویس جاسوسی انگلیس شد و به مزدوری بی بی سی فارسی مفتخر گردید.
و اما جهت اطلاع جناب آقای ضرغامی ، دارابی و دیگر مسئولان رسانه ملی که ظاهرا تا به حال از سعید مطلبی پدر سینا که در نویسندگی و کارگردانی آثار پورنوی قبل از انقلاب شهرت دارد اطلاعی نداشته! و بستر مناسبی برای او جهت تزریق عقایدش به مردم فراهم کرده اند، بخش کوتاهی از آثاری كه مطلبی افتخار نویسندگی و بعضا کارگردانی آنها را دارد ،ذیلا مرور می كنیم.
****************
1 - كلك نزن خوشگله (۱۳۵۵)
خلاصه داستان : فاطی و برادرش برای تامین زندگی پدر معتادشان به كارهای خلاف كشیده شده اند. فاطی سر راه كاظم ، كه مرد میان سال مجرد و نیكو كاری است ، مادر كاظم،كه گمان می كند فاطی همسر مناسبی برای پسرش است، به فاطی در خانه اش پناه می برد؛ اما فاطی به اصرار برادرش در كلانتری شهادت می دهد كه كاظم قصد اغفال او را داشته است . كاظم فاطی را از خود می راند، و فاطی پس از فوت پدرش در كاباره ای مشغول به كار می شود. كاظم، كه كماكان به فاطی علاقه مند است، به توصیه بی بی ، پیرزن مورد احترام اهل محل، فاطی را از كاباره به خانه می برد تا با او زندگی مشتركی را آغاز كند؛ اما اهالی محل كاظم را سرزنش می كنند. غلام، دوست روستایی كاظم ، برای حفظ آبروی كاظم فاطی را به روستای زادگاهش می برد. كاظم آن دو را می یابد. با پا در میانی بی بی اهل محل از تهمتی كه به كاظم و فاطی زده اند پوزش می خواهند و مراسم با شكوهی برای ازدواج آن دو برگزار می كنند.
2 - پلنگ در شب (۱۳۵۴)
خلاصه داستان : مهدی پلنگ (ایرج قادری) پس از هفت سال از زندان آزاد می شود، و قاسم (علی آزاد) و دارو و دسته اش را رو در روی خود می بیند كه قمارخانه ی او را بسته اند، نوچه اش (مهدی فخیم زاده) را مضروب كرده اند و اهل محل را به ستوه آورده اند. مهدی به پیرزنی به نام بی بی كوكب (پروین سلیمانی) كمك می كند و نوه اش مریم (آرام)، كه پدرش در زندان است، از مهدی می خواهد كه در محفل دوستانش خود را به جای پدر او معرفی كند. مهدی می پذیرد، و آن دو به تدریج به هم علاقه مند می شوند. قاسم و افرادش برای كشتن مهدی نقشه می كشند، و پس از عدم موفقیت در اجرای نقشه ی خود مریم را گروگان می گیرند، و مهدی را به خارج شهر می كشانند تا از او برای تصاحب املاكش امضا بگیرند. مهدی درخواست آنها را می پذیرد؛ اما قاسم به قولش وفا نمی كند و در صدد آزار مریم برمی آید و مهدی را با شلیك گلوله زخمی می كند. مهدی، به تلافی، قاسم را با اتومبیل زیر می گیرد و پس از رسیدن پلیس دستگیر می شود.
3 - صلات ظهر (۱۳۵۳)
خلاصه داستان : همه به كاكامصطفی (ناصر ملك مطیعی)، علم كش و معتمد محل، احترام می گذارند. او درصدد است كه كریم (فرامرز قریبیان)، مرید خود، را به عنوان علم كش معرفی كند. برادران بی بی حسن برادر رحمان (حسین گیل) را به قتل می رسانند و هفت نفر آنها به زندان می افتند. برادران بی بی حسن خواهرشان سوری (فرزانه تأییدی) را به كاكا مصطفی می سپارند. رحمان به زادگاهش شیراز باز می گردد، و وانمود می كند كه كینه ای از برادران بی بی حسن به دل ندارد. رحمان از سوری، كه در خانه ی كاكامصطفی ساكن است، هتك حیثیت می كند، و دختر به خانه ای عمومی پناه می برد. عباس (محسن آراسته) شایع می كند كه كریم سوری را بی سیرت كرده، و كاكا مصطفی كه به كریم ایمان دارد خود را به عنوان متجاوز معرفی می كند. فقط كریم و مادر كاكا مصطفی (نادره) یقین دارند كه كاكامصطفی به مصلحت خود را بدنام كرده است. رحمان در مرافعه ای به كار خود اعتراف می كند و در امام زاده از كاكامصطفی قول می گیرد كه راز او را محفوظ نگه دارد. كاكامصطفی سوری را می یابد و به خانه می برد. برادران بی بی حسن از زندان آزاد می شوند و كاكامصطفی را به ضربه ی چاقو مضروب می كنند. رحمان سر می رسد و حقیقت را فاش می كند، و بر نجابت و امانت داری كاكامصطفی شهادت می دهد.
4 - ناجورها (۱۳۵۳)
خلاصه داستان : رضا بازارچه (رضا بیك ایمانوردی) كه با دوستش غفور در كار قاچاق است محموله ای را به سلمان تحویل می دهند. رضا توسط ژاندارم ها دستگیر می شود و غفور از سلمان كیف محتوی پول قاچاق را طلب می كند. سلمان كیف را به زنی سپرده است، و غفور و بشیر (علی آزاد) كیف را از زن پس می گیرند و بشیر از زن هتك حرمت می كند. سحر به شوهرش اسلام (محمدعلی فردین) می گوید كه اسم یكی از متجاوزان رضا بازارچه بوده است. اسلام به شهر می رود و رضا را در زندان ملاقات می كند. وقتی اسلام در یك دعوای ساختگی به زندان می افتد آن دو را به زندان دیگری منتقل می كنند. اسلام و رضا بر اثر تصادف اتومبیل شان می گریزند، و اسلام وقتی به روستای زادگاهش می رسد همسرش خودكشی كرده است. وقتی مادر اسلام رضا را می بیند شهادت می دهد كه او متجاوز نبوده است. رضا از نشانی هایی كه پیرزن می دهد غفور را می شناسد و با اسلام درگرفتن انتقام از غفور همراه می شود. آنها از طریق غفور به بشیر می رسند و اسلام بشیر را از پا درمی آورد و با رسیدن ژاندارم ها خود را تسلیم می كند.
5 - میعادگاه خشم (۱۳۵۰)
خلاصه داستان : قدم همسرش را كنار رودخانه رها می كند تا ساعتی بعد به او ملحق شود. وقتی قدم بازمی گردد با جسد همسرش مواجه می شود كه به عنف از او هتك حرمت شده است. قدم در كنار جسد همسرش كمربندی را می یابد كه خود سال ها پیش به هاشم بخشیده است. قدم به همراه برادر همسرش سراغ هاشم می روند و او با اكراه می گوید كه كمربند را به پسرش بخشیده است. قدم موضوع قتل همسرش را برای هاشم بازگو می كند، و وقتی پسر هاشم را گرفتار می كنند به خواهش هاشم فرزندش را بر او می بخشند، اما پسر كه نسبت به بخشش قدم تردید دارد با چنگك به ایرج حمله می كند و او را از پادرمی آورد و خود بر اثر سقوط از پشت بام كشته می شود.
6 - كوچه مردها (۱۳۴۹)
خلاصه داستان : «حسن» و «علی» در دوستی پایدارند ولی وجود «اعظم» كه هر دو شیفته اش هستند باعث می شود كه «قاسم» مرد شرور محله برای ایجاد نفاق بین آن دو بكوشد و پس از ماجراهایی، سرانجام حسن در راه اثبات دوستی اش با علی طی حادثه ای به شدت زخمی می شود و در آغوش بهترین دوستش دیده فرو می بندد و اعظم را به او می سپارد.