*****************************************
یک قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
اگر بد کنی ، چشم نیکی مدار که هرکز نیارد گز ، انگور بار
نپندارم ای در خزان کشته جو که گندم ستانی به وقت درو
رطب ناورد چوب خرزهره بار چو تخم افکنی بر همان چشم دار
سعدی (ره)
**********************************************************
به روزگار سلامت، شکستگان دریاب که خیر خاطر مسکین ،بلا بگرداند
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی بده و گرنه ستمگر ،به زور بستاند
دو گروه مردند و حسرت بردند:
یکی آنان که داشتند و نخوردند و دیگری آنان که دانستند و نکردند.
ای پسر آدم !
از عدم درهم ، درهم مباش و دین را به دنیا مفروش
که روز جزا گویند: دین آر نه دینار
دستت را برای یک دقیقه روی بخاری بگذار این یک دقیقه برای تو مثل یک ساعت می گذرد
با فردی که دوستش داری یک ساعت هم نشین باش این یک ساعت برای تو به سرعت یک دقیقه می گذرد
و این همان قانون نسبیت است
سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند
به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند
فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند
در شگفتم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم زندگی می کنند
و بر حسینی می گریند که آزاد زیست
تو باید تغییری باشی که آرزوی دیدنش را در جهان داری