• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1291
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5619روز قبل
شعر و قطعات ادبی
تا ماه غم تو جلوه گر می گردد

 

                          دامان زمین ز اشک پر می گردد

                        هر داغ شود کهنه در ایام،ولی

                                                         داغ تو حسین تازه تر می گردد

دوشنبه 4/9/1387 - 23:50
شعر و قطعات ادبی
سر خوش ز سبوی غم پـنـهانی خویشمچــون زلف تو سـر گرم پریشانی خویشمدر بـزم وصــال تــو نــگـویـم ز کـم و بـیـش                                            چون آینــــه خــــو کـرده حــیرانی خویشمیک چند پشیمان شدم از رندی  و مستیعمری است پشیمان ز پشیمانی خویشملــب بـاز نـکـردم به خـروشـی و فـــغـانـیمــن مـحـرم راز دل طـوفـانـی خـویــشــمیك چند پـشـمان شدم از رندی و مستی عمریسـت پـشـیمان زپشیمانی خویشمازشــوق شــکر خنـد لبـش جان نسـپردمشــرمــنده جـانـان ز گـران جانی خویشمبشکسته تر از خویش ندیدم به همـه عمرافسرده دل از خویشم و زندانی خویشم هر چند « امین » بسته دنیا نیم اما       دل بسته یاران خراسانی خویشم 
دوشنبه 4/9/1387 - 23:48
دعا و زیارت
دلم گرفته از غربتمدیگر خسته شدم بس جمعه ها غروب شد ؛ نیامدیدلم گرفته از ظلمت دلمدیگر خسته شدم از گناهانمدلم گرفته به اندازه ی بغضی نشكفته آخر چقدر در دل بریزم این غم را خسته شدم ، خسته ؛ از نَفْسَمخسته شدم از اینكه هر روز گناه كردم و با گردنی خمیده به سویت بازگشتم و به التماس دست انابت به سویت دراز كردمآقا جان!چه كنم از این همه گمراهی؟به كه پناه ببرم؟می ترسم ...می ترسم روزی گناه كنم و دیگر بازنگردم و ...من كه روزی داعیه عشقت را به دوش می كشیدم روزی دیگر در صف دشمنانت باشمدلم گرفته از غربتماز تنهاییَم چه كنم؟دلم شور می زند ...شور عاقبتم راكجایی عزیز زهرا(سلام الله علیها) ؟به دادم برس !
دوشنبه 4/9/1387 - 23:47
دعا و زیارت

همین طور كه در هر كشورى گروه ها و احزابى وجود دارند و فعالیت سیاسى و اقتصادى مى كنند و مى كوشند كه هر كدام حزب خود را از دیگر احزاب پیش رفته تر و فعال تر قلم داد كنند. خداوند متعال هم در قرآن مجید دو حزب را یادآور شده ، ویژگى هاى هر كدام را به روشنى بیان مى كند. یكى (حزب الله ) كه آنها از پیروان انبیا و اولیا و ائمه معصوم علیه السلام و سفیران الهى مى باشند. دیگرى (حزب شیطان ) كه فرد شاخص آن منافقان هستند. ویژگى اى حزب شیطان از این قرار است :
1. افرادش هیچ به یاد خدا نیستند و از او یادى نمى كنند. بر دستورها و برنامه هاى او نیسنتد و آنها را نادیده مى گیرند.
2. خود را در قبال مردم و خدا، مسئول نمى دانند و از محرومان اجتماع و مستضعفان و بندگان خدا دستگیرى نمى كنند.
3. حرفشان دروغ است و براى حق جلوه دادن كارها و برنامه هاى خود به دروغ سوگند مى خورند و باكى از آن ندارند.
4. كسانى هستند كه همه چیز دنیا، مانند رفاه و آسایش ، مال و ثروت ، پست و مقام دنیا را خاص خود و فرزندانشان مى دانند.
5. آنها منافقان كوردلى هستند كه تمام كردار و رفتارشان ، حتى نماز و عبادتشان ، از روى خودنمایى و دورویى است .
همه از لشكریان و یاران و اعضاى صمیمى شیطان اند، از كسانى هستند كه خدا و خالق خود را به كلى فراموش كرده اند. قرآن درباره آنها مى فرماید:
استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذكرالله اولئك حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرین
(شیطان بر آنها - منافقان دروغ گو و از خدا بى خبر - چیره شده و یاد خدا را از خاطر برده اند. آنها حزب شیطان اند. بدانید كه حزب شیطان زیان كاران اند).(169)
نه فقط شیطان برایشان چیره شده و زمام اختیار آنها را به دست گفته و به هر راهى كه بخواهد مى كشاند، بلكه چنان گمراه مى شوند كه در راهنمایى دیگران به گناه از دست یاران شیطان مى شوند.

گرنه ابلیس اند این قوم خسیس
گردنى دارند لیكن چون ابلیس
همچون زین سبب گردن كشند
در تلاطم روز و شب چون آتشند
عذرها آرند بدتر از گناه
حالمان گردیده از شیطان تباه
هر چه كردند از گناه و خوى بد
لعن بر شیطان مى كنند افزون زحد
نسبت آن را به شیطان مى دهند
خود برى از ذنب و عصیان مى كنند
رو، رو، اى شیطان كمین شاگرد تو
هست شیطان خفته زیر ورد تو(170)
گر چه شیطان را بود گردن طویل
غافلى از گردن خود اى جلیل (171)
در حدیثى جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى كند كه : (حزب على علیه السلام حزب خداست و حزب دشمنان على علیه السلام حزب شیطان است ).(172)

يکشنبه 3/9/1387 - 23:24
دعا و زیارت

یكى از جاهایى كه شیطان وارد عمل مى شود و كار خود را با جدیت شروع مى كند، هنگام انفاق است . وقتى انسان تصمیم مى گیرد كه از مال خودش ‍ ببخشد، شیطان با هر نقشه اى جلوى او مى ایستد و منصرفش مى نماید.
خداوند در قرآن مى فرماید:
الشیطان یعدكم الفقر
(شیطان به شما وعده فقر مى دهد)
(167)
مى گوید: اگر مال خود را انفاق كنى بدبخت مى شوى ؛ خود و فرزندانت گرسنه مى مانید، كسى به شما كمك نمى كند؛ ممكن است در اثر گرسنگى تلف شوید: چرا مال خودت را با دست خود ضایع مى كنى ؟
نقل شده : جمعى در مسجد نشسته بودند و از قحطى و خشك سالى اى كه براى مردم پیش آمده بود صحبت مى كردند و از وضع فقرا و بیچارگان كه در زحمت بودند مى گفتند، یكى از مؤمنان كه در خزانه خود مواد غذایى و گندم فراوانى داشت تحت تاءثیر سخنان بقیه قرار گرفت .
گفت : من در انبار خانه ام مقدار قابل توجهى گندم ذخیره كرده ام ، همه را در اختیار فقرا قرار مى دهم و آنها را از بدبختى و فقر قرار خواهم داد.رفقا گفتند: آرى ! مگر شیطان بگذارد. گفت : شیطان هیچ غلطى نمى تواند بكند. هم اكنون مى روم و همه گندم ها را تقسیم مى كنم . از جاى خود برخاست و به طرف خانه رفت ، وقتى خواست در انبار را باز كند. همسرش جلو آمد و گفت : مى خواهى چه كنى ؟
گفت : مى خواهم مقدارى از این گندم ها را به نیازمندان بدهم و از بدبختى نجاتشان دهم . زن گفت :اى مرد! مگر دیوانه شده اى ؟ خودمان احتیاج پیدا مى كنیم . هر كس در این شرایط سخت سعى مى كند گندم تهیه كند و به خانه آورده ذخیره نماید. تو مى خواهى گندم ذخیره خودمان را به دیگران بدهى ؟
سرانجام شیطان كار خودش را كرد، زن را وسوسه نمود و زن هم مرد را، كارى كرد كه آن مرد مؤمن به مسجد آمد و پیش فقرا نشست . دوستان به او گفتند: چه شد آیا گندم ها را به فقرا دادى یا طبق روایتى كه مى فرماید: كسى كه دست در جیبش كند تا چیزى در راه خدا دهد، هفتاد شیطان دست او را مى گیرند و مانع او مى شوند شامل حالت شد و انفاق نكردى ؟
گفت : من از هفتاد شیطان خبر ندارم ، اما مادر شیطان كار خودش را كرد و و مانع انفاق شد.
(168)

شیطان زند از عصیان
هر لحظه ره مردان
در مكر و حیل اما
شاگرد زنان باشد

يکشنبه 3/9/1387 - 23:23
دعا و زیارت

هر كس در دنیا برادر یا برادرانى دارد، و اگر احیانا برادرى نداشته باشد براى خود بر مى گزیند تا تنها باشد. كسانى را كه انتخاب مى نماید باید با او هم فكر و هم عقیده باشند.
شیطان هم براى خود برادرانى برگزیده است . آنها كسانى هستند كه حق خویشان و هموطنان و بیچارگان و درماندگان را پایمال مى كنند و به آنها نمى پردازند. اسراف و تبذیر مى كنند مال خود را در راه غیر صحیح و فساد مصرف مى نمایند، یا بدون انگیزه دارایى خود را ریخت و پاش مى نمایند و به مصرف صحیح و عقلانى نمى رسانند. چنین افرادى برادران شیطان اند. قرآن درباره آنها چنین مى فرماید:
ان المبذرین كانوا اخوان الشیاطین و كان الشیطان لربه كفورا
(به درستى كه تبذیر كنندگان برادران شیطان اند و شیطان هم نعمت هاى پروردگارش را ناسپاس كرد).
(159)
این كه شیطان نعمت هاى پروردگارش را ناسپاس كرد روشن است ؛ زیرا خداوند نیرو و توان ، هوش و استعداد فوق العاده اى به او عنایت كرده ، ولى او همه نیروها را در راه نادرست ؛ یعنى در راه اغوا و گمراهى مردم مصرف كرد.
به این خاطر تبذیر كنندگان برادران شیطان اند كه از نعمت هاى خدا، ناسپاسى كرده و در راه ناصواب صرف مى نمایند. بى شك اسراف یكى از ناپسندترین اعمال از دیدگاه قرآن و اسلام است . نعمت ها و مواهب كره زمین ، براى ساكنانش كافى است ؛ در صورتى كه بیهوده به هدر داده نشوند، بلكه به صورت صحیح و معقول ، دور از هر گونه افراط و تفریط مورد بهره بردارى قرار گیرند؛ و گرنه این نعمت ها آن قدر زیاد نیست كه اگر در راه نادرست استفاده شود، هم چنان باقى بمانند و كم نشوند. چه بسا اسراف و تبذیر در منطقه اى ، باعث محرومیت منطقه دیگرى شود، یا اسراف و تبذیر انسان هاى امروز، باعث محرومیت نسل هاى آینده گردد.
قرآن در آیات فراوانى شدیدا اسراف گران را به شدت محكوم كرده است . به چند نمونه از آنها اشاره مى شود تا هشدارى براى مسرفین باشد:
1. در جایى مى گوید: (اسراف نكنید كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد).
(160)
2. مى فرماید: (مسرفان از اصحاب دوزخ و جهنم اند).(161)
3. مى گوید: (از مسرفان اطاعت نكنید و فرمان نبرید).(162)
4. آیه دیگرى مى فرماید: (مجازات و عذاب الهى در انتظار مسرفان است ).(163)
5. مى فرماید: (اسراف یك روش فرعونى و طاغوتى است ).(164)
6. و نیز چنین گفته : (خداوند مسرفان دروغ گو را هدایت نمى كند).(165)
7. باز مى فرماید: (ما افراد اسراف كننده را هلاك مى كنیم ).(166)
از این آیات به دست مى آید كه اسراف و تبذیر بدترین اعمال مى باشد، و شیطان از مسرفان زیان كار خوشحال است تا آن جا كه مى فرماید: (آنان برادران شیطان اند)

يکشنبه 3/9/1387 - 23:22
دعا و زیارت

گاهى بعضى از افراد در ظلم و خیانت ، حیله و تزویر، قتل و غارت ، مكر و حقه به جایى مى رسند - نه این كه همردیف شیطان مى شوند بلكه - از شیطان جلو افتاده و استاد او به حساب مى آیند. شیطان باید در مقابل آنها زانو بزند و شاگردى كند. آنها كسانى هستند كه به غیر از خدا چیزى ، یا كسى ، یا رئیسى ، یا وزیرى ، یا مجسمه اى ، یابتى ، یا سنگ و درختى را عبادت مى كنند و آن را در زندگى خود مؤ ثر و صاحب نفوذ مى دانند. این افراد طبق آیات و روایات مشرك و كافر هستند.
البته مراد از عبادت این نیست كه در برابر آنها نماز و سجده ، یا راز و نیاز و ستایش كند، بلكه مراد، اطاعت و پیروى از آنها است . حتى گوش دادن به سخن كسى به قصد این كه به آن عمل كند و یا قانون كشورى یا عده اى را به رسمیت بشناسد خود آن یك نوع عبادت است .
از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل شده : كسى كه به سخن سخن گویى گوش فرا دهد و از روى رضا تسلیم او شده او را پرستش كرده ، اگر این سخن گو از سوى خدا سخن گوید: خدا را پرستیده و اگر از سوى ابلیس سخن گوید: ابلیس را عبادت كرده است .
(156)
این عبادت و تسلیم بودن در برابر غیر خدا، و خود را دربست در اختیار دیگران قرار دادن ، انسان را یك درجه از شیطان بالاتر برده و او را استاد او قرار مى دهد. قرآن در این باره مى فرماید:
یا ابت انى اخاف ان یمسك عذاب من الرحمن فتكون للشیطان ولیا
(از قول ابراهیم به پدرش آذر كه مى فرماید: - اى پدر! من از این مى ترسم كه با این بت پرستى و شرك كه داراى عذابى از ناحیه خداوند رحمان به تو رسد و تو از اولیاى شیطان باشى ).
(157)
اینها از این رو، استاد شیطان اند كه كسى یا چیزى را ستایش مى كنند كه هیچ وقت شیاطین آنها را ستایش نكرده اند. این ها بت را مى پرستند، انسان و درخت و چیزهاى دیگر را مى پرستند. اما شیطان مى گفت : خدایا من فقط تو را اطاعت مى كنم و بس . جرم آن ملعون هم این بود كه زیر بار سجده بر آدم نرفت ، ولى اینها در شرك و كفر و بت پرستى از شیطان هم پیشى گرفتند و در واقع استاد او شدند.

آن شنیدستم كه شیطان را به خواب
دید شخصى گفت : كى شیطان به حق بوتراب
كه فلانى هست شاگرد شما
گفت : نى نى ، استاد است بر ما آن جناب
كسى در خواب شیطان را دید؛ از وى پرسید: تو را به حق ابوتراب قسم مى دهم ، آیا فلان شخص شاگرد تو است ؟ گفت : (نه والله ) آن عالى جناب استاد من است . سپس آن شخص گفت : من از شاگردان بودم ولى اوالحال از لشكریان من است . سپس آن شخص گفت : من از شاگردان بودم ولى او الحال از لشكریان من است . هرگاه من زنده بمانم تا شیطان بمیرد، مكر و حیله هایى از شر و فساد ظاهر مى كنم كه اگر او بعد از من بیاید نمى تواند آنها را اظهار كند.(158)
خود شود شیطان ، چه شیطان اى مان
گشته شیطان طفل ابجد خوان آن
فخر از شاگردیش شیطان كند
مشكل شیطان همه آسان كند
نیست شیطان را به او كارى دگر
خود بود شیطان و از شیطان بتر

يکشنبه 3/9/1387 - 23:21
دعا و زیارت

از امام صادق علیه السلام نقل شده : بعد از این كه آدم از بهشت بیرون آمد، اشتها به میوه هاى بهشت پیدا كرد. خداوند متعال دو شاخه از درخت انگور براى او فرستاد، آدم آنها را كاشت . فورا سبز شدند و میوه دادند. شیطان دور آنها را دیوار كشید. حضرت آدم فرمود: اى ملعون ! چه كار مى كنى ؟
شیطان در جواب گفت : این درخت ها مال من است . آدم علیه السلام فرمود: دروغ گفتى (نزاع شروع شد) پس هر دو حاضر شدند به قضاوت روح القدس . وقتى پیش آدم آمد او قصه خود را برایش نقل كرد. روح القدس هم آتشى مهیا كرد و درخت هاى انگور را در آن انداخت شعله آتش به شاخه هاى درخت رسید. آدم و شیطان هر دو گمان كردند كه همه درخت ها سوخت .
بعد از آن كه آتش خاموش شد، دو سوم از درخت ها سوخته شده بود و یك سوم آن باقى ماند روح القدس گفت : آن اندازه كه سوخته شده از آن شیطان بود باقى مانده مال آدم علیه السلام .
(145)

يکشنبه 3/9/1387 - 23:20
دعا و زیارت

بعد از آن كه خداوند شیطان را از بهشت بیرون كرد، برابر خدا قسم یاد كرد كه باید چند كار را براى گمراهى آدم و اولادش انجام دهم و تا انجام ندهد، دست بر ندارد.
1. گفت : خدایا! (من از بندگان تو نصیب و بهره اى معین خواهم گرفت ).
(137) (در حالى كه خود او مى داند قدرت گمراه كردن همه بندگان خدا را ندارد) و تنها افراد هوس باز و سست عنصر هستند كه در برابر او تسلیم مى شوند.
در این باره روایتى از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: از صد نفر از فرزندان آدم ، نود و نه نفرشان در آتشند و یكى از آنها در بهشت .
(138) و نیز از آن حضرت صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده : از هزار نفر براى خدا و بقیه براى آتش و ابلیس لعین است .(139)
2. گفت : آنها (غیر مخلصین ) را حتما گمراه مى كنم و به انحراف و گناه مى كشانم .(140)
3.گفت : (مردم را با آرزوى دور و دراز و رنگارنگ سرگرم مى سازم و مشغول به دنیا مى كنم و از یاد آخرت و بهشت و جهنم باز مى دارم .)(141)
4. گفت : (آنها را به انجام دادن اعمال خرافاتى دعوت مى كنم و اعمال خلاف و زشت را در برابر آنان زینت مى دهم و از اعمال نیك منع شان مى كنم ).(142)
5. گفت : آنها را وادار مى سازم كه آفرینش پاك و فطرت خود را تغییر دهند (آن آفرینش و فطرت پاك الهى كه از اول در نهاد انسان نهاده شده همان توحید و یكتا پرستى است )؛ وسوسه هاى شیطانى و هوى و هوسها او را از راه منحرف مى سازد. و به بیراهه مى كشاند. این ضرر جبران ناپذیر شیطان ، سعادت انسان را از پایه مى لرزاند، چون حقایق و واقعیات را با باورهاى سست از بین مى برد و به دنبال آن ، سعادت به شقاوت تبدیل مى گردد.
از این رو، هیچ كس نباید شیطان را به جاى خداوند، سرپرست خود كند؛ زیرا این كار زیان بزرگى است و شیطان به انسان وعده هاى دروغ مى دهد و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم مى كند، ولى جز فریب و خدعه ، كارى براى آنها انجام نمى دهد.
(143)

يکشنبه 3/9/1387 - 23:19
دعا و زیارت

همین طور كه شیطان حاجات معنوى خود را از خداوند متعال طلب كرد یعنى همان حاجاتى كه به عبادات خود از خدا خواست تا آدم علیه السلام و اولادش را به انحراف بكشد - حاجات مادى خود را هم از خدا خوستار شد، و آنها را هم خداوند بزرگ به او تا روز موعود عنایت فرمود.
ابو امامه از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: بعد از آن كه شیطان رانده درگاه الهى شد و او را به روى زمین فرستادند. عرض كرد: پروردگار! مرا به سوى زمین فرستادى ، از درگاه خود راندى و از نعمت هاى بهشت محروم نمودى . من در دنیا احتیاجاتى دارم كه بتوانم زندگى كنم . آنها را براى ادامه زندگى ام برایم آماده و مهیا نما كه در مضیقه نباشم . خطاب شد: حاجات تو چیست ؟ عرض كرد: خدایا! من محتاج خانه و منزلم ، به من خانه اى عنایت فرما. خطاب شد: خانه تو را حمام ها قرار دادم . (هر كجا حمام است و مردم آن جا رفت و آمد مى كنند خانه شیطان است .)
عرض كرد: من محتاج نشستن هستم و جایى براى آن مى خواهم . خطاب شد: جاى نشستن تو بازارها و كوچه ها و در مغازه ها است - آن جا بنشینى و مردم را به گناه ، كم فروشى ، رشوه ، ربا، غش در معامله ، به ناموس مردم نگاه كردن ، دروغ گفتن ، خیانت كردن ، كلاه سر مردم گذاشتن و غیره بكشانى . در حدیثى هم آمده كه : بازار محل عیش و لذت بردن شیطان است .
عرض كرد: خدایا! من غذا مى خواهم . غذاى من از كجا تاءمین شود؟ خطاب شد: غذاى تو را در سفره اى قرار دادم كه بر سر آن (بسم الله ) گفته نشود. (و صاحبان آن سفره مثل حیوانات گرسنه و حریص ، بدون آن كه نام خدا ببرد، به آن حمله مى كنند)
عرض كرد: الها! من احتیاج به آب و آشامیدنى دارم ، آن را من از كجا به دست آورم ؟ خطاب شد: نوشیدنى هاى تو شراب و هر چیز مست كننده است . (از قبیل فقاع كه نوع از آب جو مى باشد، جرس و بنگ كه به وسیله قلیان مى كشند).
عرض كرد: براى من اذان گویى قرار ده . گفته شد: اذان تو وسایل موسیقى و مؤ ذن تو كسانى هستند كه با این آلات مى نوازند و آنها را به كار مى گیرند.
عرض كرد: براى من قرآنى قرار بده كه در آن نگاه كنم . خطاب شد: قرآن تو شعر است (وقتى محزون شدى و دلت گرفت ، شعر بخوان ).
عرض كرد: براى من كتابى قرار ده كه در آن نگاه كنم . خطاب شد: كتاب تو (وشم ) (خال كوبى هایى كه بعضى ها روى بازو و جاهاى دیگر بدن مى كنند) است .
عرض كرد: براى من حدیثى قرار ده . فرمود: حدیث تو دروغ و دروغ گفتن است كسانى كه دروغ مى گویند، حدیث تو را گویند.
عرض كرد: براى من دام و وسیله ، شكار قرار بده ، خطاب شد: زنان را وسیله صید كردن و به دام انداختن مردم قرار دادم .
(128)

يکشنبه 3/9/1387 - 23:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته