• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1378
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 3849روز قبل
مهدویت

استاد مرکز تخصصی مهدویت گفت: علامه مجلسى در روایتى اسامى 265 نفر از کسانى را نام می‌برد که در عصر غیبت صغری به ملاقات حضرت شرفیاب شده‌اند.

خبرگزاری فارس: حداقل 265 نفر امام زمان(عج) را در غیبت صغری دیده‌اند/ حکم منکر ولادت حضرت مهدی(عج) چیست

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از شبهاتی که با هدف سست کردن اعتقادات شیعه از سوی برخی رسانه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای به خصوص رسانه‌هایی که از طرف وهابیت راه‌اندازی شده است، مطرح می‌شود، اصل تولد حضرت مهدی (عج) است.

به همین جهت گفت‌وگوی مشروحی با «علی اصغر رضوانی» استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و نویسنده کتاب‌های مختلف درباره امام زمان مانند «علایم ظهور»، «هنگامه ظهور»، «حکومت حضرت مهدى‏ علیه‌السلام در عصر ظهور»، «وظایف ما در عصر غیبت‏»، «بررسى دعاى ندبه» و «‏دکترین مهدویت تنها راه نجات بشر» انجام دادیم که بخش دوم و پایانی آن از نظر می‌گذرد.

 

 

چرا امام زمان قبل از تشکیل حکومت جهانی، به دنیا آمده است؟

چه ضرورتى است که خداوند حضرت مهدی (عج) را قبل از تشکیل حکومت عدل جهانى خلق کند؟ چرا او را در همان زمان که احتیاج به اوست خلق نمى‌کند؟

از ادله عقلى و نقلى استفاده مى‌شود که زمان، هیچ گاه نباید از حجت و ولىّ خدا خالى باشد، هم از جهت فیض تشریع و هم تکوین.

علم جدید نیز این مطلب را بدون استثنا به اثبات رسانده که عالم بر اساس حرکت تدریجى پایه‏ گذارى شده است. هر چیزى حرکت تدریجى خود را دارد، بدون آنکه این مطلب با قدرت خداوند تنافى داشته باشد. لذا خداوند متعال آسمان‏ها و زمین را در مدت شش روز آفرید نه در یک لحظه.

آیا خداوند عاجز بود که در یک لحظه آنها را بیافریند؟ چرا باید نطفه انسان نه ماه در شکم مادر بماند و شرایط طبیعى خود را طى کند تا تبدیل به انسانى گردد؟ آیا خداوند عاجز است که انسان را در یک لحظه ایجاد نماید؟ در مورد تشکیل حکومت عدل جهانى نیز همین حکم جارى است، خداوند امور آن زمان را از پیش تدارک مى‌بیند.

این مسئله با فلسفه انتظار بیشتر هماهنگ است یعنى انتظار کسى که وجود دارد ولى غایب است بیشتر مؤثر است تا کسى که هنوز خلق نشده و در آینده پا به هستى وجود مى‌گذارد.

وجود حیرت در امر ولادت حضرت، دلیل بر وجود اوست نه عدم آن

اگر تولد حضرت اجماعی بود چرا شک و تردید در جامعه شیعه در امر امامت پدید آمد؟

اولاً: مسأله حیرت و تردید در بین عوام مردم امرى طبیعى به نظر مى‏رسید، زیرا جو خاص سیاسى و احتمال قتل حضرت اقتضا داشت که امر ولادت حضرت مستور باشد، و تنها عده‌اى خاص از اصحاب امام عسکرى‏ علیه‌السلام از آن مطلع گردند، و توسط آنها این موضوع منتشر شود.

ثانیاً: وجود حیرت در ولادت حضرت، دلیل بر وجود اوست نه عدم آن. یعنى ولادتى بوده ولى از آنجا که مخفى واقع شد، عده‏اى را در حیرت فرو برد.

ثالثاً: گرچه در ابتداى غیبت برخى از عوام مردم در حیرت به سر مى‏بردند، ولى بعد از مدتى نه چندان دور به واسطه کوشش فراوانى که بزرگان امامیه در روشن ساختن عموم مردم در امر ولادت و امامت حضرت مهدى ‏علیه‌السلام داشتند، تمام جامعه شیعى از حیرت خارج شده و همگى به امامت آن حضرت معتقد شدند.

شکى نیست که بعد از غیبت امام مهدى ‏علیه‌السلام حیرت و شک جامعه شیعى را در سطح عوام مردم فرا گرفت، زیرا آنان امام خود را نمى‌دیدند، ولى با فداکارى و تبلیغ علما و اصحاب، این حیرت برداشته شد.

از جمله کارهایى که در این مدت انجام گرفت تألیف کتاب‌هایى متناسب با وضع موجود در جهت رفع حیرت بود، که از آن جمله مى‌توان به کتاب «الغیبة» از محمّد بن ابراهیم نعمانى که بین سال 333 تا 342 هجرى تألیف یافته است، کتاب «الامامة و التبصرة من الحیرة» از على بن بابویه قمى، کتاب «اکمال الدین و اتمام النعمة» از محمّد بن على بن بابویه، کتاب «الغیبة» از شیخ طوسى و دیگر کتاب‌ها اشاره کرد.

اگر اخبار ولادت حضرت جعلی بود دشمنان از این طریق شیعه را مورد هجوم قرار مى‌دادند

آیا ممکن است گروهی، روایاتی را در موضوع ولادت جعل کرده باشند؟

این احتمال در تمام اخبار متواتر وارد است و اگر این راه به اخبار باز شود، همه شرایع باطل شده و هیچ خبرى قابل اثبات نیست.

اگر این اخبار، جعلی بود باید در طول زمان براى دشمنان شیعه آشکار مى‌گشت، و آنها از این طریق، شیعه را مورد هجوم قرار مى‌دادند، در حالى که چنین هجومى را از آنها مشاهده نمى‌کنیم.

میزان در عقیده یک مذهب، نظر غالب افراد و علماى آن مذهب است

اگر مهدویت حضرت مهدى (عج)‏ واضح بوده، چرا گروهى قائل به مهدویت دیگر ائمه شدند؟

اعتقاد به مهدویت دیگر ائمه از نظر بعضی از مردم علت داشت چون اگر چه در برخى از احادیثى که از جانب رسول خدا صلى الله علیه وآله و اهل بیت او درباره خروج مهدى ‏علیه‌السلام وارد شده، تصریح شده که او قطعاً فرزند امام عسکرى‏ علیه‌السلام امام یازدهم است، ولى برخى هنگامى که ظلم و تجاوز را زیاد مى‏دیدند و از طرفى همه اهل بیت را هدایت شده و هادى مى‌دانستند، گاهى به امید اینکه یکى از اهل بیت (ع)، مهدى امت است به سراغ او مى‌آمدند و ادعاى مهدویت در حق او مى‌کردند و جماعتى را نیز به دنبال خود مى‌کشیدند.

این افراد غالباً از انسان‌هاى ساده اندیش و جاهل بودند، و در برخى از موارد مسأله سیاسى نیز در این ادعا دخالت داشته است. و کسانى که چنین ادعایى داشته‌اند هرگز دوام نیاورده و بعد از مدت کوتاهى به جرگه عموم شیعیان پیوسته و یا منقرض شده‌اند.

همچنین میزان در عقیده یک مذهب، نظر غالب افراد و علماى آن مذهب است. و مى‌دانیم که عقیده به مهدویت حضرت مهدى‏ علیه‌السلام فرزند امام عسکرى‏ علیه‌السلام عقیده قریب به اتفاق شیعیان به حساب مى‌آید و اگر در برخى از موارد که گروهى قائل به مهدویت غیر از حضرت مهدى ‏علیه‌السلام شدند به جهت شبهه‌اى بوده که براى آنها پدید آمده است؛ زیرا موقعیّت آن عصر چنین حیرت و تردیدى را اقتضا داشته است، گرچه این حیرت نیز بعد از مدت کوتاهى برطرف گشت.

امامت حضرت مهدى‏(عج) از راه تواتر قابل اثبات است

برای اثبات امامت حضرت مهدی(عج) نص متواتری از امام حسن عسکری(ع) رسیده است؟

بله از طریق امام عسکرى ‏علیه‌السلام نیز نصوص صحیح السندی در امر امامت فرزندش رسیده است. اگر چه در باب اصل امامت و اینکه زمین هرگز از حجت خالى نیست احتیاج به ادله قطعى و یقینى است ولى در بحث اینکه امام بعدى کیست از آن جهت که موضوع خارجى است خبر واحد صحیح السند کافى است.

همان‏گونه که یکى از راه‌هاى اثبات نبوت، بلکه عمده‌ترین راه آن، اعجاز است در مورد اثبات امامت نیز از این راه مى‌توانیم امامت هر یک از امامان را به اثبات برسانیم، زیرا نصّ خاص از جانب امام قبل بر امام بعد، موضوعیت ندارد بلکه نصّ، راهى براى اثبات امامت امام بعد است.

بر فرض اینکه نصوص وارده درباره برخى از ائمه خبر واحد باشند ولى با قرائن خارجى، که این گونه روایات به همراه دارند ما را به قطع و اطمینان به مفاد آنها مى‌رسانند، همانند اقبال شیعه و اجماع اصحاب امامیه بر امامت شخص خاص، با در نظر گرفتن این نکته که وضعیت خاص سیاسى و فشارهاى شدیدى که از ناحیه حکام بنى امیه و بنى عباس بر شیعیان و پیروان اهل بیت و تابعان آنها وارد مى‌شد، چنین وضعى را اقتضا داشته است.

با بررسى تمام جوانب موضوع، پى خواهیم برد که مسأله امامت حضرت مهدى‏ علیه‌السلام از راه تواتر قابل اثبات است.

حکم کسی که به ولادت حضرت مهدی(عج) اعتقاد ندارد چیست؟

از آنجا که ولادت و وجود حضرت مهدى ‏علیه‌السلام مبناى شیعه در طول تاریخ بوده و به تعبیرى ضرورت مذهب به حساب مى‏‌آمده است و اجماع شیعه از عوام و خواص بر آن بوده است، لذا کسى که منکر ولادت و وجود امام مهدى‏ علیه‌السلام است، از تشیع و جامعه شیعى خارج مى‌شود، گرچه براى خود ادله‌اى وهمى ذکر کند، زیرا امر ضرورى، خود بهترین دلیل بر اثبات آن است.

 

 

برخی افراد هنگام تولد امام زمان (عج) ایشان را دیده‌اند

چه کسانی هنگام ولادت حضرت، ایشان را دیده است؟

اسامى پنج نفر را در این مورد مى‌توان نام برد: حکیمه دختر امام جواد علیه‌السلام، زن قابله، نسیم، ماریه، کنیز امام عسکرى‏ علیه‌السلام.

حتی افرادی هم در 5 سال آخر حیات امام حسن عسکری امام زمان (عج) را دیده‌اند مثل محمّد بن عثمان عَمْرى، یعقوب بن منقوش، حکیمه دختر امام جواد علیه‌السلام، محمّد بن اسماعیل بن موسى بن جعفر، ابو نصر ظریف خادم، ابوعلى بن مطهر، عقید خادم و اسماعیل بن على نوبخت، نسیم، خادم امام عسکرى‏ علیه‌السلام، کامل بن ابراهیم مدنى، احمد بن اسحاق قمّى.

علامه مجلسى اسامى 265 نفر از ملاقات کنندگان حضرت در عصر غیبت صغرا را نام برده است

در زمان غیبت صغری نیز کسانی موفق به ملاقات امام زمان(عج) شده‌اند؟

جماعت بسیارى در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرفیاب شده‌اند مثل محمد بن عثمان عَمْرى، طریف و ابونصر، ازدى، ابراهیم بن ادریس، ابى عبداللَّه بن صالح، ابراهیم بن مهزیار، محمّد بن اسماعیل بن موسى بن جعفر و دیگران.

مرحوم مجلسى در روایتى اسامى 265 نفر از کسانى که در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرفیاب شده‌اند را نام برده است.

تعدادی از علمای انساب به ولادت امام زمان (عج) اعتراف کرده‌اند

علماء انساب در مورد ولادت امام زمان(عج) چه گفته‌اند؟

گروهى از آنان معترفند که براى امام حسن عسکرى ‏علیه‌السلام فرزندى به نام محمّد و با القاب: حجّت و مهدى و... متولد شده است. مثل؛ نسّابه سهل بن عبداللَّه بن داوود بن سلیمان بخارى، که معاصر عصر غیبت صغرا مى‌زیسته است، سیّد عمرى، نسّابه مشهور در قرن پنجم هجرى، فخر رازى شافعى، نسّابه قرن پنجم، نسّابه قرن ششم مروزى ازورقانى، نسّابه جمال‏الدین احمد معروف به ابن عنبه، محمّد امین سویدى، محمّد ویس حیدرى سورى، علامه نسّابه سید محمّد بن حسین بن عبداللَّه حسینى سمرقندى مدنى، شریف انس کتبى حسنى در تعلیقه بر کتاب «تحفة المطالب»، علامه نسّابه سید محمّد بن احمد بن حمید الدین نجفى و علامه نسّابه شریف انس کُتُبى حسنى.

آیا جعفر عموی امام زمان(عج) منکر ولادت حضرت مهدی (عج) بود؟

اگر چه جعفر انکار چنین مطلبى را داشته است، ولى از جهاتى نمى‌توان به انکار او توجه نمود.

زیرا با ادله متقن ولادت حضرت مهدى ‏علیه‌السلام به اثبات رسیده است و اتفاق امت بر آن است که جعفر معصوم نبوده است، بلکه از جمله مردم عادى بوده که در او احتمال گمراهى و یا سهو و اشتباه رواست. همان گونه که برخى از فرزندان یعقوب به گمراهى کشیده شدند.

از برخى اخبار استفاده مى‌شود که جعفر به سبب انحراف و گمراهى که داشت، ادعاى دروغین عدم ولادت فرزند براى امام عسکرى ‏علیه‌السلام نمود. نهایت چیزى را که از روى احتیاط مى‌توان گفت اینکه: از آنجا که او کشش و قابلیّت و تحمّل خبر ولادت حضرت مهدى‏ علیه‌السلام را نداشته، امام عسکرى ‏علیه‌السلام فرزندش را به او نشان نداده است و لذا از آن بى اطلاع بوده است.

قول به جواز انتقال امامت به دو برادر صحیح نیست

آیا قول به جواز انتقال امامت به دو برادر بعد از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) صحیح است؟

خیر. از بعضی روایات این مطالب به خوبى استفاده مى‌شود که انتقال امامت به دو برادر بعد از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) جایز نیست مثلاً کلینى به سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام نقل کرده که فرمود: «لا تعودُ الإمامة فى الأخوین بعد الحسن» و مشهور بلکه متواتر نزد آنان قبل از ولادت امام مهدى ‏علیه‌السلام، قول به عدم جواز انتقال امامت به دو برادر بعد از امام حسن و امام حسین ‏علیهماالسلام است.

یا اسماعیل بن على نوبختى مى‌گوید: از اخبار متواتر از امامان صادق علم پیدا نمودیم که امامت بعد از حسن و حسین ‏علیهماالسلام تنها در اولاد امام خواهد بود نه در برادر یا اقوام.

و نیز از اسماعیل بن بزیع نقل شده که از امام رضا علیه‌السلام سؤال شد: «أنّه سُئل: أ تکون الإمامة فى عمٍّ أو خالٍ؟ فقال: لا. فقلتُ: ففى أخٍ، قال: لا...» یعنی آیا امامت در عمو یا دایى قرار خواهد گرفت؟ فرمود: خیر. عرض کردم: دو برادر چطور؟ فرمود: خیر.

برخى از شیعیان اشتباهاً در صدد تهنیت جعفر برآمدند

چرا شیعیان در سوگ امام عسکرى‏(ع) به جعفر تعزیت گفته و به جهت امامت به او تهنیت گفتند؟

با مراجعه به حدیث ابوالأدیان پى مى‌بریم که این برداشت به طور عموم صحیح نیست. بلکه آنچه در آن حدیث آمده این است که ابوالأدیان مى‌گوید: «... وإذا أنا بجعفر بن على أخیه بباب الدار والشیعة حوله یعزّونه ویهنّئونه...» یعنی ناگهان جعفر بن على برادر امام عسکرى ‏علیه‌السلام را کنار درب خانه دیدم در حالى که شیعیانى که دور او بودند به او تعزیت و تبریک مى‌گفتند.

از این تعبیر استفاده مى‌شود که برخى از شیعیان که هنوز امر امامت حضرت مهدى‏ علیه‌السلام به جهت اختفاى ولادت روشن نشده بود به گمان اینکه او امام است در صدد تهنیت او بر آمدند.

در این روایت اثرى از نایب اول عثمان بن سعید که به جعفر تعزیت و تبریک بگوید وجود ندارد. و این نسبتى دروغ است که  به نایب اول داده شده است.

با مراجعه به مجموعه روایت ابوالأدیان استفاده مى‌شود که جعفر در ادعاى خود دروغگو بوده است.

ابوالادیان مى‌گوید: «فلمّا صرنا فى الدار إذا نحن بالحسن بن على صلوات اللَّه علیه على نعشه مکفّنا فتقدم جعفر بن على لیصلّى على أخیه، فلمّا همّ بالتکبیر خرج صبىّ بوجهه سمرة، بشعره قطط، بأسنانه تفلیج، فجبذ برداء جعفر بن على وقال: تأخّر یا عمّ فأنا أحق بالصلاة على أبى، فتأخر جعفر، وقد اربد وجهه واصفر فتقدّم الصبى وصلّى علیه ودفن إلى جانب قبر أبیه علیهما السلام ثمّ قال: یا بصرى هات جوابات الکتب التى معک، فدفعتها إلیه»

یعنی هنگامى که به خانه حضرت رسیدم مشاهده کردم که جسد پاک حسن بن على ‏علیهم‌السلام کفن‌پیچ است. جعفر جلو آمد تا بر جنازه برادرش نماز بگذارد، همین که خواست تکبیر نماز میّت بگوید، کودکى گندم‏گون، با موهایى فرى، دندان‌هایى باز، از پشت پرده بیرون آمد و رداى جعفر بن على را کشید و فرمود: «کنار برو اى عمو، زیرا من سزاوارترم که بر پدرم نماز گذارم». جعفر در حالى که رنگ صورتش تغییر کرده بود کنار رفت. این کودک جلو آمد و بر پیکر امام عسکرى‏ علیه‌السلام نماز گزارد و پیکر امام ‏علیه‌السلام به خاک سپرده شد. آن گاه فرمود: اى بصرى! جواب نامه‌هایى که با توست به من بده. من هم آنها را به حضرت دادم.

گفت‌وگو از محمد محمدپور

شنبه 23/6/1392 - 23:47
معرفی کتاب و بازی های آموزشی

یک نویسنده از انتشار کتاب «گزیده کتاب شناسی امام رضا علیه‌السلام» خبر داد و گفت: در این کتاب‌شناسی که خود به صورت موضوعی تنظیم شده است، مهم‌ترین منابعی که به کار مخاطبان عمومی می‌آید، معرفی شده است.

خبرگزاری فارس: «گزیده کتاب‌شناسی امام رضا(ع)» منتشر می‌شود

هادی ربانی نویسنده و محقق در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات فارس خبر از انتشار کتاب «گزیده کتاب شناسی امام رضا علیه السلام» داد و گفت: در این کتابشناسی که خود به صورت موضوعی تنظیم شده است، مهم‌ترین منابعی که به کار مخاطبان عمومی می‌آید، معرفی شده است. در میان منابع معرفی شده، گاه فقط مشخصات کتابشناختی آنها آمده و گاه گزارشی کوتاه از محتوای منبع مد نظر.

وی افزود: در این کتاب منابعی درباره زندگی امام رضا(ع) در موضوعاتی چون از شهادت تا ولادت، سیره، سخنان، منابع کهن، تحلیل نظریه پردازی، دانشنامه‌ها و فرهنگنامه‌ها، منابع اهل سنت، امام رضا علیه السلام در شعر فارسی، آثار ویژه کودکان با نشریات و ویژه نامه‌ها؛ مجموعه‌ها (مجموعه مقالات و مجموعه کنگره‌ها، کتابشناسی‌ها، پایان نامه‌ها، نرم افزارها، پایگاه‌های اینترنتی، آستان قدرس رضوی، تصویری – هنری) معرفی شده است.

این نویسنده درباره هدف اصلی از تهیه و تدوین چنین کتابی اظهار داشت: کتابشناسی‌ها از نخستین منابعی به شمار می‌روند که برای شناخت منابع و آثار مورد نیاز در هر موضوعی باید به سراغ آنها رفت. کتابشناسی‌ها یکی از بهترین وسایلی به شمار می‌روند که به آسانی می‌توان به مشخصات و آثار و منابع موضوع مورد نظر دست یافت.

وی افزود: با توجه به این که در عصر انفجار اطلاعات زندگی می‌کنیم و در هر زمینه‌ای منابع و آثار فراوانی در حال تولید است، دسترسی و مطالعه آنها تقریبا کاری غیر ممکن است. به همین دلیل گزینش و معرفی بهترین آثار و منابع تولید شده در هر زمینه‌ای، به ویژه برای مخاطبان عمومی که فرصت بررسی همه این منابع برای آنان امکان ندارد، ضرورت این کار را دو چندان می‌کند.

ربانی در پاسخ به این سوال که این کتاب برای چه گروه از مخاطبان مفید و قابل استفاده است، گفت: این کتاب برای همه کسانی که علاقه مند به مطالعه درباره حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام هستند به کار می‌آید. همان طور که اشاره شد، ابعاد زندگانی حضرت و نیز منابع گوناگون در موضعات مختلف دسته بندی شده‌اند و هر کس به فراخور نیاز خود می‌تواند به آسانی به کتاب‌ها و منابع مورد نیاز خود دست یابد.

شنبه 23/6/1392 - 23:45
شهدا و دفاع مقدس

 

 

بازگویی خاطره دیدار یک پدر شهید با مقام معظم رهبری

علیرضا دست‌بازگفت: دیدم رئیس جمهور آن زمان مقام معظم رهبری است. گفتم: اولاد پیغمبر برای چه می‌آیی؟ گفتند: وظیفه‌ام هست که به دیدن شما بیایم .

خبرگزاری فارس: بازگویی خاطره دیدار یک پدر شهید با مقام معظم رهبری

 

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا) ، اهالی رسانه هفته گذشته با حضور در منزل علیرضا دست‌باز پدر «شهید محمد حسین دست‌باز» در خزانه با خانواده این شهید از نزدیک دیدار کردند.

در این دیدار صمیمی علیرضا دست‌باز پدر «شهید محمد حیسن دست‌باز» در سخنانی اظهارداشت: محمد حسین در سن 16 سالگی در تاریخ 16 اردیبهشت‌ماه 61 در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید. محمد حسین در آن زمان نجاری می‌کرد که یک روز به من گفت: قصد دارم به بسیج بروم، او سپس به کردستان رفت و بعد از دو ماه برگشت، مجدداً 15 روز بعد گفت: می‌خواهم به خرمشهر بروم که پس از رفتن به آنجا بعد از چند روزی که از فتح خرمشهر گذشت چنازه‌اش را برای ما آوردند.

پسر دومم در آن زمان سرباز بود و در منطقه حضور داشت که با بنده تماس گرفت و گفت : از محمد حسین چه خبر دارید؟ ما چیزی نگفتیم، فردا عصر وقتی آمد و سرکوچه را شلوغ دید از شهادت برادرش آگاه شد.

وی به موضوع ترور خود اشاره کرد و افزود: در سال 60 منافقین مسجد جامع فلکه اول خزانه را گرفتند، در یکی از شبها یکی از منافقین به من گفت: حاج‌آقا دیگر جای شما برای خواندن نماز در اینجا نیست و جای جوان‌ها است.

بعد از یک هفته ما آنها را از مسجد بیرون کردیم و مسجد را گرفتیم. یک شب به من تلفن کردند و تهدید کردند ما این هفته شما را ترور می‌کنیم. من به آن‌ها گفتم شما هرگز نمی‌توانید مرا ترور کنید. روز چهارشنبه بود که به پسر کوچکترم تلفن زدند که پدرت را فردا ترور می‌کنیم، فردا ظهر تیراندازی شد و عکس من را برای شناسایی در محل آورده بودند و در تعاونی سر محل سراغ من را می‌گرفتند.

من تا سر کوچه رفتم، دیدم یک نفر با اسلحه در آنجاست. رسیدم پشت سر آن فرد و او را بغل کردم، به من گفتند خطرناک است و او نارنجک دارد. در همین حال بود که یکدفعه او ضامن نارنجک را کشید و من بیهوش شدم و احساس کردم دستم قطع شده است. من را به بیمارستان بردند. بالاخره تصمیم گرفتند دستم را از مچ قطع کنند و عمل جراحی انجام دادند . وقتی به هوش آمدم  در آن شرایط به پسر کوچکم گفتم من نماز ظهر را نخوانده‌ام او گریه کرد و گفت: پدر شما 14 ساعت زیر عمل بوده‌اید و متوجه نشده اید و الان اذان صبح است .

آن نارنجک 35 نفر را زخمی کرده بود. فردا صبح از دفتر ریاست جمهوری که آن زمان آقای خامنه‌ای رئیس جمهور بودند به دیدن من آمدند و جویای احوالم شدند. سپس مرا به بیمارستان شهدا بردند و پس از آزمایش گفتند باید عمل بشود و هنوز هم پس از سالها بدنم پر از ترکش است.

15 روز در بیمارستان شهدا بودم. پس از مرخص شدن یک روز دیدم شخصی تلفن کرد و گفت تو آدمی هستی که یک نفر را بکشی، گفت اگر جرات داری بیا فلکه چهارم ، گفتم: عجب! رفتم  سر قرار ولی هیچ خبری نبود.

باز یک روز دیگر تماس گرفت و گفت آن کسی که در منزل شما لوله‌کشی می‌کند می‌خواهد نارنجک در منزلت بیاندازد. خلاصه تهدید می‌کرد تا اینکه یک شب صدای ضبط شده این فرد را برای دوستان گذاشتم و گفتند این فرد در خیاطی است، بالاخره او را گرفتیم و تحویل بسیجی‌ها دادیم و او را زندانی کردند تا اینکه پدرش آمد و التماس کرد و گفت او را آزاد کن.

شب عید فطر باز دیدم در منزلمان را می‌زنند، دیدم پدر، مادر و دخترش آمده‌اند و التماس می‌کردند و باز من گفتم نوار صحبت‌هایش را بیاورید و بشنوید تا متوجه بشوید مقصر است. اما آنها مخالفت کردند و به قرآن قسم دادند که حاج آقا رضایت بدهید و من بالاخره  رضایت دادم.

بنده در زمان شاه دو مشروب فروشی در دروازه‌ غار را بستم، این دو در دو طرف منزل ما بودند. ما از اول در خط انقلاب بودیم . یک شب آیت‌اله بروجردی را سوار ماشین در خواب دیدم که یکی او را می‌برد، ایشان رو به پسرش کرد و گفت: هوای این علیرضا رو داشته باشید، این خیلی زحمت می‌کشد. من به ایشان گفتم: شما که نیستید پس تکلیف مرجع  چه می‌شود گفت آنهم درست می‌شود.

علیرضا دست‌باز پدر شهید محمد حسین دست‌باز به دیدار مقام معظم رهبری با  خانواده ایشان اشاره کرد و افزود: یک روز دیدم چند نفر در را می‌زنند. پسرم به من گفت چند تا بسیجی هستند که می‌خواهند به منزل ما بیایند. در آن زمان می‌ترسیدم که از منافقین باشند، خلاصه آمدند و گفتند ما شب هیئتی می‌خواهیم به منزل شما بیاییم.

شب ساعت 8 به ما اعلام کردند که بسیجی‌ها آمدند، دیدم رئیس جمهور آن زمان مقام معظم رهبری است. گفتم: اولاد پیغمبر برای چه می‌آیی؟ گفتند وظیفه‌ام هست که بیایم و ایشان یک ساعتی اینجا بودند و گفتند کم و کسری اگر دارید بگویید که من گفتم چیزی نمی‌خواهیم.

وی در پایان از دولت گلایه کرد و گفت: حق رزمنده‌ها و قطع نخاعی‌ها را نمی‌دهند بعد به فوتبالیستها  چند میلیون می‌دهند. در ضمن خیلی بی حجابی زیاد شده است و این بسیار برای ما   خانواده شهدا آزار دهنده است.

انتهای پیام/ت

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920620000825
شنبه 23/6/1392 - 23:44
شهدا و دفاع مقدس

این رزمنده نوجوان می‌توانست الان در رختخواب اتاقش به راحتی استراحت کند؛ اما مردانگی‌اش او را از راحت‌طلبی دور کرد و برای دین و مملکتش راهی جبهه شد.

خبرگزاری فارس: خوابیدن به سبک رزمنده‌ها در خط مقدم+عکس

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، وقتی پای خاطرات یادگاران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌نشینیم، می‌گویند که شرایط عملیات به گونه‌ای پیش می‌آمد که استراحت کوتاه هم چندین شب و روز از رزمنده‌ها گرفته می‌شد؛ رزمنده‌هایی که گاهی 15 ـ 16 ساله بودند.

تصاویر زیر برگرفته از دایرة‌المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق است که «استراحت رزمنده‌ها در جبهه» را به تصویر می‌کشد؛ رزمنده‌هایی که در فرصت بسیار کوتاه از شدت بی‌خوابی در سنگرهای انفرادی و تکیه بر دیوار استراحت می‌کردند تا باری دیگر خود را برای «جنگ، جنگ تا پیروزی» آماده کنند.

بعد از عملیات

این دو رزمنده بسیجی بعد از نبردی سنگین علیه دشمن، در عملیات «والفجر 4» در آبان 1362 برای رفع خستگی در حال استراحت هستند و چه خواب عمیقی دارند...

 

این رزمنده نوجوان می‌توانست الان در رختخواب اتاقش و در کنار مادرش به راحتی استراحت کند؛ اما مردانگی‌اش او را از راحت‌طلبی دور کرد و برای دین و مملکتش راهی جبهه شد؛ این عکس مربوط به عملیات «کربلای 5» است در زمستان 1365. عملیات سنگین بود و فرصت استراحت محدود.

اینجا جزیره مجنون و منطقه عملیاتی «بدر» است؛ در تاریخ 24 اسفند 1363، نیروهای عملیاتی در آن سرمای هوا قدری عقب‌تر از خط مقدم استراحت می‌کنند؛ این منطقه هم امن نبود؛ هواپیماهای دشمن که سر می‌رسیدند، آتش از خط مقدم هم بیشتر می‌شد.

این رزمنده که شاید به سن تکلیف هم نرسیده باشد، عاشق شهادت است و این را از پیشانی‌بند سرخ‌رنگش می‌توان فهمید؛ او در منطقه جفیر استان خوزستان در سال 1362 در سنگرش استراحت می‌کند.

و ای کاش خواب غفلت را از چشمان‌مان دور کنیم؛ هنوز هم مقاومت ادامه دارد... 

شنبه 23/6/1392 - 23:42
اطلاعات دارویی و پزشکی

رئیس انجمن درد و بی‌حسی موضعی ایران گفت: مصرف مسکن‌ها مقاومت بدن را نسبت به داروی بیهوشی افزایش داده است، به همین دلیل باید قبل از عمل جراحی بیماران با پزشک خود مشورت کنند.

خبرگزاری فارس: مصرف بالای «مسکن» مقاومت به داروهای بیهوشی را افزایش داده است

فرناد ایمانی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس در مورد مصرف بالای مسکن در میان مردم گفت: باید افراد قبل از انجام عمل جراحی به پزشک خود بگویند که چه نوع داروی مسکنی استفاده کرده و میزان مصرف آنها چقدر بوده است.

کارشناس پزشک قانونی تصریح کرد: چه داروی مسکن و غیر مسکن چنانچه بیش از اندازه مصرف شود باید قبل از عمل جراحی به پزشک اطلاع داده شود.

ایمانی گفت: مصرف روزانه داروهای مسکن عوارض خطرناکی دارد. مصرف بی‌رویه آنها توصیه نمی‌شود و عملی اشتباه است.

بیماران پس از جراحی نباید درد داشته باشند

رئیس انجمن درد و بی‌حسی موضعی ایران با اشاره به اینکه در دردهای حاد حین اعمال جراحی دچار مشکل هستیم، گفت: بیماران حداکثر تا 3 ماه پس از اعمال جراحی باید دردشان از بین برود، بنابراین چنانچه بیمار دردی داشته و درمان نشود، این درد حاد به درد مزمن تبدیل می‌شود.

ایمانی افزود: درمان دردهای مزمن بسیار سخت‌تر است و بیماران باید بدانند پس از به هوش آمدن اگر روش جراحی آنها درست باشد، نباید دردی داشته باشند.

رئیس انجمن درد و بی‌حسی موضعی افزود: بیمار باید بدون درد بیدار شود و به منزل برود. این کار با داروی مناسب و روش جراحی خوب، شدنی است.

وی گفت: در این میان بحث فرهنگی مطرح است و ممکن است جراح اطلاعی نداشته باشد که بیمار بعد از جراحی نباید دردی داشته باشد، جراحان فکر می‌کنند اگر بیمار درد داشته باشد، خوب است و می‌توانند به خوبی معاینه‌اش کنند.

ایمانی تصریح کرد: در حالی که حق بیمار است که پس از جراحی دردی نداشته باشد و از نظر اخلاقی در تمام مراحل جراحی تا مرخص شدن بیمار نباید احساس درد کند.

دردهای شایع و حاد

وی دردهای کمر، زانو و سردرد را شایع‌ترین دردها دانست و گفت: پس از آن دردهای سرطانی قرار دارند.کنترل درد بسیار اهمیت دارد و دردهای حاد پس از عمل جراحی از چالش‌های پزشکی است چرا که در بسیاری موارد کنترل نمی‌شوند.

این کارشناس پزشکی قانونی گفت: دردهای مزمن نیز شامل دردهای سیاتیک، سردردهای میگرنی، کمردردهای شدید، دردهای سرطانی و غیره است که سال‌ها زمان می‌برد و فرد را دچار از کارافتادگی و معلولیت می‌کند.

شنبه 23/6/1392 - 23:41
كودك

فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: آموزش و ضرورت از جمله مواردی است که محدوده سنی استفاده از تلفن همراه را در فرزندان مشخص می‌سازد.

خبرگزاری فارس: کی به کودک اجازه استفاده از تلفن همراه بدهیم

نسرین دودانگی در گفت‌‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس اظهار داشت: استفاده از تلفن همراه محدوده سنی خاصی ندارد. اگر چه به طور معمول توصیه نمی‌کنیم که کودکان در زیر سن قانونی چنین وسیله‌ای را داشته باشند.

فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان تصریح کرد: بسته به شرایط کودک و خانواده، آموزش کودک , خطرات و تهدیداتی که در اختیار داشتن موبایل برای کودک به دنبال دارد این محدوده سنی را دستخوش تغییر می‌کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادامه داد: به طور مثال یک نوجوان 12 ساله برای رفت و آمد به کلاس آموزشی و ضرورت آگاهی خانواده از سلامت و  زمان رسیدن فرزند به کلاس، نیاز دارد که موبایل به همراه داشته باشد.

وی افزود: آموزش و ضرورت از جمله مواردی است که محدوده سنی استفاده از تلفن همراه را در فرزندان مشخص می‌سازد.

فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان توضیح داد: استفاده از تلفن همراه درست مثل استفاده از چاقوست که والدین باید بسنجند که آیا کودکشان به حدی رسیده که بتواند از چاقو استفاده کند و دستش را نیز نبرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادامه داد: وقتی خیال والدین از این موضوع راحت شد. اجازه استفاده از چاقو را به کودک خود می‌دهند؛ در مورد موبایل نیز خانواده‌ها خود باید تشخیص بدهد که فرزندشان توانایی کاربرد و استفاده از تلفن همراه را دارد یا نه.

دو دانگی تصریح کرد: باید به فرزند خود آموخت که اگر تلفن ناشناسی به او شد چگونه پاسخ دهد تا از خطرات احتمالی در امان بماند.

وی افزود: اگر فردی، آموزش درست و صحیح استفاده از تلفن همراه را ندیده باشد حتی اگر در سن قانونی باشد دادن تلفن همراه به وی منطقی نیست.

شنبه 23/6/1392 - 23:39
آموزش و تحقيقات

این روزها گرایش به قلیان در بین جوانان زنجانی به شدت افزایش یافته و به پای ثابت تفریح و وقت‎گذرانی جوانان زنجانی تبدیل شده است.

به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، این روزها قلیان به پای ثابت تفریح جوانان و نوجوانان زنجانی تبدیل شده و دیگر خبری از تیله و شلنگ آغاج در کوچه پس کوچه‌های شهر زنجان نیست. تفریحات جدیدی که نه فقط سودی برای این قشر ندارد، بلکه تبعات ناخوشایند را هم دارد.

روزگاری در قهوه‌خانه‌ها و سفره‌خانه‌ها پیرمردهایی دیده می‌شدند که در حال قلیان کشیدن هستند اما دیگر در قهوه‌خانه‌ها و سفره‎خانه‌ها نباید دنبال پیرمردها و داش مشتی‌ها قدیم گشت.

آن روزها که خبری از آمار هشداردهنده اثرات زیان‌بار مصرف قلیان در میان نبود، از زمان شاه عباس صفوی سعى فراوان شد که این عادت را از ایرانیان دور شود اما با گذر همه این سال‌ها نه تنها به کنار نرفته است بلکه تفریح جوانان شده است.

قهوه‌خانه‌ها و استفاده از قلیان یکی از معضلات جامعه ما محسوب می‌شود. وجود انواع قهوه‌خانه و سفره‌خانه‌ها و تبدیل آن‌ها به شغل‌های کاذب، سبب شده تا در این راستا استفاده از قلیان به عنوان یک تفریح و تفنن روز به روز در جامعه افزایش یابد.

این روزها نه تنها محیط‎‌‌‌‌‎های خانوادگی بلکه عرصه‌های اجتماعی نیز در تسخیر قلیان است و قهوه‌خانه‌های سطح شهر و پارک‌ها اماکنی است که جوانان با خیالی آسوده در آنجا نشسته و ساعت‌ها به قلیان پک می‌زنند.

*مرکز شهر زنجان در تسخیر قهوه‌خانه‌ها

اگر یک بار به مرکز شهر زنجان، سری بزنید قهوه‌خانه‌ها و سفره‌خانه‌های سنتی را مشاهده می‌کنید که علاوه بر غذاهای سنتی، قلیان را نیز به عنوان یکی از خدماتشان به مشتری ارائه می‌کنند. در اینجاست که مادر و پدر در کنار فرزندان آغاز به کشیدن قلیان کرده و حتی در برخی مواقع نیز فرصت کشیدن قلیان را برای فرزند نوجوان‌شان فراهم می‌کنند.

قلیان دیگر پای ثابت تفریحات دختران و پسران زنجانی شده است و آمار خانواده‌هایی که خطر و بیماری را چاشنی تفریحات سالم خود می‌کنند رو به افزایش است اما تصورات مردم در رابطه با مصرف قلیان جالب و متاسفانه کمی عجیب است.

این در حالی است که گرایش جوانان به ویژه دختران به کشیدن قلیان افزایش بی‌سابقه‌ای یافته است و حتی در مواردی از پسران نیز پیشی می‌گیرد.

صاحب‎نظران اجتماعی که مصرف قلیان را یک ضد ارزش فراگیر می دانند بر این باورند که قلیان در میان مردم  شبیه بازی است و در مصرف آن قبحی وجود ندارد و متأسفانه در میان اقشار جامعه، زشتی ویژه‌ای در پدیده قلیان مشاهده نمی‌شود تا جایی که در صورت استفاده شدن توسط زن‌ها و بچه‌ها بیشتر به تفنن شبیه است.

سجاد اجاقلو، جامعه‎شناس زنجانی در مورد گرایش جوانان به قلیان گفت: بخشی از گرایش افراد به سمت قلیان ریشه در فرهنگ گذشته دارد. در فرهنگ گذشته قلیان معیاری بود که جوانان برای احراز هویت به سمت آن می‌رفتند.

وی در ادامه اظهار داشت: در فرهنگ گذشته قلیان کشیدن نشانه بلوغ و ویژگی‌های جسمی برای جوانان بود.

*نظام ارزشی و ترویج قلیان در بین جوانان

این جامعه‎شناس موضوع فرهنگ و نظام ارزشی در جامع ایران را در مورد گرایش جوانان به قلیان مورد تاکید قرار داد و تصریح داشت: در جامعه ما نظام ارزشی مبتنی بر موضوعات ارزشی مانند خواندن کتاب و یا گذراندن اوقات فراغت در فضاهای فرهنگی نیست.

اوجاقلو دغدغه جوانان زنجانی را در سوق دادن آن‌ها به سوی قلیان موثر دانست و خاطرنشان کرد: جوانان زنجانی در قالب نظام ارزشی جامعه به جای سپری کردن اوقات فراغت خود در فضاهای مانند سینما، تئاتر و نمایشگاه‌های فرهنگی در قهوه‎خانه‌ها سپری می‌کنند.

مسعود که در یکی از قهوه‌خانه‌های مرکز شهر زنجان با دوستان خود در حال کشیدن قلیان است در پاسخ به سوال خبرنگار فارس در مورد چرایی آمدن به قهوه‎خانه می‌گوید: چرا نیایم؟ 3 هزار تومان هزینه می‌کنم و چند ساعت در یک مکان با دوستانم دور هم هستیم.

وی با بیان اینکه 18 سال دارد، یادآور شد: برای دیدن دوستانم و گذراندن اوقاتی با همدیگه نمی‎تونم تو خیابان سعدی بچرخم. یک بار دو بار، بالاخره که چی.... مجبورم بیام اینجا تا یه جای راحت، دور هم باشیم.

مطمئناً اوقات فراغت جوانان و نوجوانان در کشور موضوع مهمی است که باید به آن توجه داشت. بیراه نیست اگر بگوییم میانگین سنی قهوه‌خانه‌ای‌ها به 18 سال و حتی کمتر رسیده است.

فرشید یک سرباز است و با یکی از دوستانش در قهوه‌خانه مشغول کشیدن قلیان است ضمن تاکید بر گذراندن اوقات فراغت در محیطی مناسب، افزود: من فقط میخواهم در جایی آرام و راحت بشینیم و با دوستانم گپ بزنم.

وی نبود فضایی مناسب برای دور هم بودن با دوستانش را مهم‌ترین عامل برای رفتن به قهوه‌خانه عنوان کرد و گفت: جایی نیست تا تفریح کنیم و مکان‌های تفریحی هم هزینه بیشتری دارد.

جامعه‎شناس زنجانی عدم توجه به خرده فرهنگ‌ها را از موضوعات مغفول در جامعه برشمرد و افزود: شاید مسئولین و مردم از جوانان غافل شده‌اند و توجه به خرده فرهنگ‌های مرتبط با جوانان را به دیده تهدید در ساختار اجتماعی جامعه نگاه می‌کنند.

با آقایی 60 ساله که در گوشه قهوه‌خانه نشسته هم صحبت شدیم و دلایل آمدنش به قهوه‌خانه را سوال کردیم که در جواب گفت: من برای کشیدن قلیان نمی‌آیم و صرفاً دنبال مکانی برای نشستن هستم.

وی ادامه داد: من چایی میخورم و روزنامه میخوانم. دنبال فضایی آرام برای خواندن روزنامه و خوردن چای هستم و بعد می‌روم. اینجا فضای مناسبی نیست اما فضای بهتری سراغ ندارم.

این آقای 60 ساله که به هر دلیل اسمش را عنوان نکرد، افزود: روزانه افراد بسیاری برای کشیدن قلیان به اینجا می‌آیند که اغلب جوانان و نوجوانان هستند.

وی با بیان اینکه بیشتر جوانان به دلیل بیکاری و نبود اوقات فراغت مناسب به قهوه‌خانه می‌آیند، اظهار داشت: مهم‌ترین دلیل به نظر من نبود کار مناسب است. مسئولین در جاهای مختلفی سرمایه‌گذاری‌های کلان می‌کنند در حالی که اقدامی برای جوانان انجام نمی‌شود مسئولین باید برای جوانان از این سرمایه‌گذاری‌ها بکنند.

آقای 60 ساله در مورد دیده‌های خود می‌گوید: در گذشته معمولاً افرادی که سن بالایی داشتند به قهوه‌خانه می‌آمدند ولی در حال حاضر این جوانان هستند که در این فضاها دیده می‎شوند.

*حضور فارغ‎التحصیلان در محافل قلیان قهوه‌خانه‌ها

وی آمدن افراد تحصیلکرده به قهوه‌خانه‌ها را بسیار زیاد عنوان کرد و افزود: در حال حاضر بسیاری از افراد تحصیلکرده به دلیل نداشتن کار مناسب، اوقات خود را در اینجا سپری می‌کنند.

اجاقلو، جامعه‎شناس زنجانی ساماندهی و تدارک فضاهای شهری مناسب برای اوقات فراغت جوانان را مهم ارزیابی کرد و اظهار داشت: جوانان برای سپری کردن اوقات فراغت خود به همراه دوستانشان نیاز به فضاهایی در شهر دارند که در آن احساس امنیت و آسایش کنند.

مهدی که کارشناس معماری است و 28 سال سن دارد در خصوص قلیان می‌گوید: دخانیات مضر هست چه برای وقت‌گذرانی باشد چه برای سلامتی، در هر صورت خوب نیست.

وی در پاسخ به این سوال که چرا با این همه ضرر و زیان باز هم قلیان می‌کشی، خاطرنشان کرد: واقعاً نمی‌دانم برای بودن با دوستانم و گذراندن ساعاتی در کنار هم تنها جایی که به ذهنم می‌رسد اینجاست و به همین دلیل به اینجا می‌آیم.

مهدی بیکاری و نبود تفریحی ارزان قیمت و مناسب را برای جوانان مهم‌ترین دلیل برای سوق پیدا کردن جوانان به سمت قهوه‌خانه‌ها می‌داند و می‌گوید: باید برای کار و تفریح جوانان فکر مناسبی صورت گیرد.

جامعه‎شناس زنجانی به گرایش بانوان به قلیان و تئوری زنانه شدن جامعه با صنعتی شدن جهان اشاره کرد و گفت: در این تئوری هویت مشارکت و برابری زنان در جامعه همسطح مردان جامعه بروز پیدا می‌کند.

اجاقلو گرایش زنان به قلیان را در این موضوع عنوان کرد و ادامه داد: زنان در دنیای مدرن خود را همسطح مردان می‌بینند و اعتقاد دارند کارها و فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی که مردان قادر به انجام آن هستند را می‌توانند انجام دهند.

* لبخند زرد اقتصادی با فعالیت در شغل قهوه‌خانه

شغل خدماتی که شاید بتوان از آن با عنوان لبخند زرد اجتماعی یا اقتصادی یاد کرد. زرد البته به رنگ دودی که در هوا می‌رقصد، تاب می‌خورد. دنیای قهوه‌خانه‌داران و درآمدهای آنچنانی قهوه‌خانه‌ها از جمله لبخندهای زرد در جامعه امروز هستند. شاید شما هم حضور این مکان‌ها را تجربه کرده باشید.

محمد صاحب یک قهوه‌خانه در مرکز شهر زنجان است. او در مورد مراجعه مشتریان خود به قهوه‌خانه می‌گوید: از هر قشری هستند از جوانان تا افراد میانسال و حتی سن بالا برای کشیدن قلیان به قهوه‌خانه می‌آیند.

وی در مورد سن غالب مراجعه‌کنندگان به قهوه‌خانه، اظهار داشت: جوانان 18 ساله تا افراد بالای 40 سال به قهوه‌خانه می‌آیند.

محمد در خصوص درآمد‌زایی و چرایی روی آوردنش به این شغل، خاطرنشان کرد: کار دیگری سراغ نداشتم که بروم و تصمیم گرفتم قهوه‌خانه بزنم چون می‎دانستم استقبال مناسبی از قهوه‌خانه می‌شود.

..........................

گزارش: احمد اسدی

...........................

شنبه 23/6/1392 - 23:38
آموزش و تحقيقات

 

 

جام جم آنلاین: از قدیم گفتند پا قلب دوم انسان است پس همواره باید در شرایط خوبی قرارداشته باشد، از این رو بجاست که در انتخاب کفش به ویژه برای دانش آموزان دقت شود.

این روزها با توجه به نزدیک شدن به مهرماه و باز شدن مدرسه ها اغلب خانواده های ایرانی به دنبال کفش مناسب برای دانش آموزان هستند زیرا کفش ها ضمن استحکام زیاد باید برای استفاده دانش آموزان راحت باشند.

بررسی ها نشان می دهد که نخستین بار، انسان های عصر یخبندان که نزدیک به پنج میلیون سال پیش زندگی می کردند به دلیل شرایط نامساعد آب و هوایی، از کفش استفاده کردند.

مدارک دیگر گواه این است که کفش برای اولین بار در اواخر عصر پارینه سنگی وارد زندگی انسان شده یعنی زمانی که انسان هنر دبّاغی چرم را فرا گرفته است.

در ابتدا شکل ظاهری کفش ها به صورت نوارهایی از جنس چرم و یا علف های خشک بوده است که انسان ها به دور پای خویش می پیچیدند. بعدها تکه ای از چرم به صورت بیضی شکل، روی کفش ها اضافه شد که با یک نوار تسمه چرمی بسته می شده است.

براساس یافته های باستان شناسی هدف اولیه انسان از ساخت کفش، حفظ کف پا از خطرات محیطی بوده است. بعدها قسمت رویه و سپس لایه داخلی با هدف راحتی و حفاظت پا در برابر زخم شدن به کفش ها اضافه شد.

کارشناسان براین باورند که امروزه با پیشرفت های بشر در عرصه های مختلف علمی می توان اختلالاتی همچون صافی کف پا، مشکلات زاویه ای زانو و برخی از انواع پادردها را به ویژه در میان کودکان و نوجوانان با اعمال تغییراتی در رویه، پاشنه و کفی کفش درمان کرد.

مجتبی اجاقی متخصص فیزیوتراپی در مورد انتخاب کفش مناسب برای دانش آموزان گفت: والدین باید کفشی مناسب برای استفاده فرزندانشان در مدرسه تهیه کنند زیرا پای آنها باید بیش از چهار ساعت در محیط مدرسه در داخل این کفش باشد و در عین حال باید پای دانش آموز در این کفش راحت باشد.

وی خاطرنشان کرد: انتخاب کفش برای دانش آموزانی که شکل و ساختار پای آنها ازنظر وضعیت قوس های پا دارای مشکلاتی است باید با نظر پزشک متخصص انجام شود.

اجاقی افزود: کفش از دو قسمت اصلی کفی و رویه تشکیل شده است. کفی همان قسمتی است که پا روی آن قرار می گیرد و از بیرون در تماس با زمین است. این بخش به دلیل وزن بدن و ضربات ناشی از برخورد آن با زمین ، باید علاوه بر ضخامت کافی، ضربه گیر خوبی هم باشد.

این متخصص فیزیوتراپی اظهار کرد:کفش مناسب باید انعطاف پذیری مناسبی هم داشته باشد. به ویژه در محل مفاصل یعنی جایی که هنگام راه رفتن انگشتان از آنجا خم می شوند.همچنین کفی کفش نیز باید با شکل پا متناسب یا منطبق باشد یعنی به شکل قوس های طبیعی کف پا باشد. سفتی و نرمی بیش از حد در این ناحیه و عدم وجود قوس های مناسب و منطبق با کف پا موجب بروز دردهایی در کف، مچ پا و یا حتی زانو می شود.

وی در مورد رویه مناسب برای کفش نیز گفت: قسمت رویه بخشی است که روی پا را می پوشاند. بهترین جنس برای این قسمت چرم است زیرا هم انعطاف پذیری دارد و هم جاذب رطوبت است. بهتر است رویه های کفش بند دار باشند.

اجاقی یادآور شد: علاوه بر این باید درتهیه کفش به طول یا قد کفش نیز توجه کرد. براین اساس کفشی استاندارد است که وقتی آن را به پا می کنید قسمت جلوی کفش با نوک بلندترین انگشت پا ۱۲ تا ۱۸ میلی متر فاصله داشته باشد.

وی در مورد زمان خریدن کفش نیز گفت: زمان خریدن کفش به توصیه اهل فن بهتر است در پایان روز (عصر یا غروب) باشد زیرا در این زمان اندازه پاها واقعی تر است و بهتر است هردو لنگه کفش را فرد امتحان کند زیرا بین اندازه پاها تفاوت های جزیی وجود دارد.

متخصص فیزیوتراپی خاطرنشان کرد :امتحان کردن کفش فقط پوشیدن آن نیست. بعد از پوشیدن کفش باید در صورت امکان روی یک سراشیبی راه رفت و دراین حالت اگر قسمت جلوی کفش به نوک انگشتان فشار بیاورد این کفش مناسب نیست.

وی افزود:برای بررسی قسمت پاشنه بهتر است با آن چند پله بالا برویم. اگر هنگام بالا رفتن از پله احساس می کنید که قسمت پاشنه ی کفش نسبت به پاشنه ی شما بیش از اندازه به بالا و پائین حرکت می کند (بیش از نیم سانتی متر) باز هم این کفش مناسب نیست.

اجافی خاطرنشان کرد:کفش های معمولی (غیر ورزشی) اغلب برای ورزش مناسب نیستند ولی بیشتر کفش های ورزشی به ویژه آنها یی که برای دویدن ویا به صورت چند منظوره ساخته می شوند، می توانند برای راه رفتن مورد استفاده قرار گیرند.

این متخصص فیزیوتراچی توصیه کرد: بهترین کفش ها هم پس از مدتی خواص و حالت خود را از دست می دهد بنابراین بسیاری از کفش هارا باید قبل ازاین که ظاهرا فرسوده شوند، تعویض کرد.

اجاقی یادآور شد: استفاده از کفش مناسب می تواند مانع بروز بسیاری از صدمات عضلانی اسکلتی شود و سلامت حرکتی دانش آموزان را به همراه داشته باشد زیرا پوشیدن کفش مناسب این امکان را برای دانش آموز فراهم می کند که بسیاری از فعالیت های روزمره و یا ورزشی را به راحتی انجام دهد.(ایرنا)

شنبه 23/6/1392 - 22:43
نوجوان و جوان
 
 

به عقربه‌های ساعت نگاهی می‌اندازم. کمی دیرتر به محل کارم می‌رسم. ساعت زندگی‌ام بر مدار روزمرگی در حال حرکت است و من با شتاب به دنبال عقربه‌ها می‌دوم. همه چیز مثل همیشه است. مثل روزهایی که شاید فکر می‌کردم این طور نباشد. مثل روزهایی که نمی‌دانم از آن باید به جوانی و ناپختگی یاد کنم یا آنها را ایام شادمانی و خوشی بدانم.

 

همه چیز اما با آنچه گمان می‌کردم فرق دارد. جهان من سراسر نقاشی‌هایی شده است که خودم نکشیده‌ام و زندگی‌ام سرشار از دغدغه‌هایی است که ناخواسته مسیر زندگی‌ام را تغییر داده‌اند. البته راستش را بخواهید همه‌اش همین طور نیست و بخشی از آن با علقه‌ها و خواسته‌هایم پیوند می‌خورد. دلم می‌خواهد یک کاغذ و خودکار بردارم و خاطراتم را بنویسم اما چیز زیادی یادم نمی‌آید؛ بس که زود گذشته‌اند آن روزها. کنترل تلویزیون را به دست می‌گیرم، حتی بعضی از برنامه‌ها هم از دیروز صحبت می‌کنند. مثل روزنامه‌های امروز که کاغذ باطله فردا می‌شوند. رویدادهای دیروز زندگی برایم خاطره شده‌اند و من امروز رو به روی آینه، در خلوت و کنج اتاق یا وقتی در ترافیک خیابان‌ها منتظر سبز شدن چراغ قرمز هستم آنها را مرور می‌کنم.

بعضی از حرف‌هایمان در جمع‌های دوستانه هم از باب نوجوانی و سال‌های قبل است و با این جمله شروع می‌شود: یادش بخیر... سی سالگی همان برهه‌ای است که مرا به تفکر واداشته است. مرا عجین کرده با تاملی که پیش از این در خود سراغ نداشته‌ام. سی سالگی خط مرزی تکامل شخصیت است و انگار دهه چهارم زندگی با این برداشت آغاز می‌شود: فصلی جدید از زندگی، دور زدن ممنوع، حرکت!

در اینجا چند نفر از هنرمندان تئاتر، تلویزیون و سینما که از مرز سی‌سالگی عبور کرده‌اند، تجربه‌هایشان از این دوره سنی را با ما قسمت می‌کنند:

احسان کرمی

احسان کرمی مجری رادیو و تلویزیون که این روزها کارگردانی نمایش: «بوی قهوه و بلال و کباب» را در فرهنگسرای نیاوران به​عهده دارد، از تجربه سی‌سالگی و تغییراتی که در زندگی او رخ داده است، می‌گوید: من فکر می‌کنم سی سالگی آغاز پختگی هر فرد است. چراکه در دهه دوم زندگی بتدریج فرد تجربه کسب کرده و در دهه سوم زندگی‌اش این تجربه‌ها را به کار می‌بندد. دهه چهارم هم دیگر زمان بهره‌برداری از نتیجه این تجربه‌هاست. شاید تغییراتی که بعد از گذر هر دهه از عمر در زندگی آدم‌ها ایجاد می‌شود هم به همین دلیل باشد. در واقع این افراد نیستند که تغییر می‌کنند بلکه نگرششان است که دچار تغییر می‌شود.

من خلق و خوی خودم را نسبت به دهه اول زندگی‌ام چندان متفاوت نمی‌بینم، زیرا شاکله اصلی شخصیتی من همان سال‌های نخست زندگی‌ام شکل گرفته است. مردم حتی کسی را که 29 سال دارد باز هم با همان نگاه خام و کم‌تجربه نگاه می‌کنند اما سی سالگی سنی است که در باور مردم هم تغییراتی را ایجاد می‌کند.

وی تجربه‌های کاری‌اش را در این دهه از زندگی متناسب با تغییرات شخصیتی‌اش دانسته و می‌گوید: همین اتفاقات از نظر کاری هم برای فرد رخ می‌دهد. به هر حال هر کسی در دهه دوم زندگی‌اش وارد فضای شغلی می‌شود و باید از ابتدا به افراد زیادی چشم بگوید و مدت‌ها شاگردی کند تا تجربه‌های ارزشمندی به دست آورد. این روند برای من هم اتفاق افتاد.

طبیعی است که حالا دیگر قرار نیست مانند وقتی که بیست و شش ساله بودم و در رادیو تهران هر نیم ساعت یکبار اخبار ترافیکی را می‌خواندم، این کار را ادامه دهم. مسلما در انتخاب فعالیت‌هایم وسواس بیشتری به خرج خواهم داد. البته این وسواس من به خاطر مصلحت‌اندیشی نیست. زیرا هیچ وقت فرد مصلحت‌اندیشی نبوده و نیستم، اما دلم می‌خواهد برای شروع دهه چهارم زندگی‌ام کارنامه قابل قبولی به دست آورم که وقتی آن را به کسی نشان دادم به من حداقل نمره قابل قبولی بدهد. به نظر من کسی در این میان بازنده است که در دهه چهارم زندگی‌اش نتوانسته باشد برای خود کارنامه خوبی دست و پا کند.

او معتقد است که تا به حال توانسته به اهداف و آرزوهایی که برای خود ترسیم کرده حتی کمی بیش از حد تصور خود دست یابد و این را ناشی از برنامه‌ریزی و شناخت خود و آشنایی با افراد حرفه‌ای و کاربلد در حیطه فعالیت خود می‌داند.

تغییر فصل زندگی

کوروش سلیمانی، بازیگر مجموعه‌های تلویزیونی پرانتز باز، تکیه بر باد، فاکتور هشت و... که چند سالی است دهه سوم زندگی خود را سپری می‌کند درباره تجربه‌اش از این سن و احساسی که درباره سی‌ساله شدن دارد، می‌گوید: عبور کردن از سی سالگی مثل تغییر فصل از تابستان به پاییز است.

سی سالگی درست مثل شهریور است که دقیقا نمی‌دانی چه حال و هوایی باید داشته باشی. من چندان به خاطر ندارم که در سی سالگی چه اتفاقات خاصی برایم افتاده است. اما در کل می‌توانم بگویم قبل از این که سی ساله شوم گمان می‌کردم باید اتفاقات خاصی در زندگیم بیفتد و آینده خیلی خارق‌العاده و خاصی را برای خودم تصور می‌کردم. عادت داشتم که یک الگو برای خودم در نظر بگیرم و بخواهم خود را با آن مقایسه کنم و مدام بگویم که او در این سن چه جایگاهی دارد و من چه جایگاهی توانسته‌ام کسب کنم. اما وقتی به سی سالگی رسیدم، متوجه شدم من باید به توانایی‌های خودم توجه داشته باشم و قیاس کردن کار درستی نیست. از نظر کاری هم شرایط برایم در این سن مثل همیشه می‌گذشت.

شاید زمانی که سن کمتری داشتم همیشه با خودم می‌گفتم وقتی بیست و شش، هفت ساله شدم، باید مثل اورسن ولز فیلمی شبیه «همشهری کین» بسازم. اما 30 سالم شد و بعد از آن هم مدت‌ها گذشت و این اتفاق نیفتاد. اما از این بابت ناراحت نیستم چون هرکس توانایی‌ها و استعدادهای خاص خودش را دارد.

سن دوست داشتنی

بهنوش بختیاری ، بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون درباره تجربه‌اش از سی سالگی می‌گوید: راستش را بخواهید تجربه سی‌سالگی برای من کمی دیرتر اتفاق افتاد و من در سی سالگی مثل فردی بیست و پنج ساله بودم. دلم نمی‌خواهد چندان مطابق سنم پیش بروم، زیرا فکر می‌کنم آدم‌ها از سی و سی و پنج سالگی آمادگی زیادی برای افسرده شدن دارند و وقتی به گذشته‌شان نگاه می‌کنند دچار نوعی سرخوردگی می‌شوند. بویژه این که خانم‌ها در جامعه نیاز به توجه بیشتری دارند و دلشان می‌خواهد که همیشه مورد تحسین واقع شوند.

در سی سالگی گویی انسان احساس می‌کند عمری را گذرانده و حالا باید از نتیجه آن بهره ببرد. ممکن است هرکس در دهه دوم زندگی‌اش بی‌تجربگی و خامی‌هایی در روابط خود نشان داده باشد و با ورود به سن سی پخته‌تر عمل کند. اما من باید بگویم که هنوز هم مثل همان سال‌ها عاشق رفاقت‌ها و فردی احساساتی هستم. فقط این که یاد گرفته‌ام احساساتم را مدیریت کنم. زودرنج نباشم و نگذارم شکست‌ها مرا از پا در بیاورد. در دوران نوجوانی‌ام به خاطر مساله‌ای عاطفی 20 روز نتوانستم هیچ کاری انجام دهم، اما حالا فهمیده‌ام که باید بعد از هر ناکامی و دردی از جایم بلند شوم و روی پاهایم بایستم.

او می‌گوید: تمام تلاش من این است که کودکی‌ام را حفظ کنم، اما نه به این معنا که کارهای بچگانه انجام دهم. زیرا خودم هم از رفتار آدم‌هایی که سن بالایی دارند و به زور می‌خواهند خودشان را بچه جلوه دهند، بیزارم. این سن و سال برای من بسیار شیرین و دوست‌داشتنی است و به تعبیر خودم اسمش را سن باقلوا می‌گذارم. آدم‌ها وقتی سن‌شان بالا می‌رود محترم‌تر می‌شوند. البته خانم‌ها از بالا رفتن سنشان نگران هستند، اما به نظر من این باور غلط است و باید با هر شرایطی در زندگی کنار آمد و واقعیت‌ها را پذیرفت.

در حوزه کاری‌ام در این سن برای من اتفاق خوبی افتاد. گرچه دیگر شجاعت دوران بیست سالگی‌ام را ندارم و محافظه‌کارتر شده‌ام اما به عواقب انتخاب‌هایم فکر می‌کنم و بهتر تصمیم می‌گیرم. ریسک‌پذیری‌ام کمتر است. اما گاهی برای این که توانایی‌هایم را به خودم ثابت کنم بشدت ریسک‌پذیر می‌شوم.

به نظر من در سی سالگی می‌توان از زندگی بسیار لذت برد، زیرا در پیری مسائل روحی و حسرت‌ها زیاد می‌شود. در نوجوانی و جوانی هم احساساتی و کم‌تجربه هستی و شاید نتوانی در مواردی تصمیم درست بگیری. اما قدر این دوره سنی را باید دانست و من همیشه سعی کرده‌ام مراقب بعضی رفتارهایم باشم. این که عصبانی نشوم، ساده زندگی کنم، توقع کمی داشته باشم و همیشه لبخند بزنم. وقتی یاد بگیریم که این طور زندگی کنیم می‌توانیم در هفتاد سالگی هم سی‌ساله باقی بمانیم.

رکسانا قهقرایی / جام جم

شنبه 23/6/1392 - 22:42
نوجوان و جوان
 
 

دیگر تمام شد. دیگر نمی‌توان به هر طرف چرخید و شغل عوض کرد؛ از این تفریح پرخطر به آن افسردگی مقطعی تغییر حال داد. دیگر نمی‌توان دل به دریا زد و هر کاری را امتحان کرد. زندگی جدی شده است؛ روزمرگی، با تعهدات ریز و درشتی که نمی‌توان از زیر بارشان شانه خالی کرد ما را فرا می‌گیرد. این سی سالگی است، شروع پایان جوانی.

 

تا قبل از این احساس زندگی کردن بر طبق طبع و میل دور از دسترس نبود. انسان با میلش پیش می‌رفت، می‌پذیرفت و پس می‌زد. اما درست در نقطه سی سالگی هیچ چیز به اندازه ثبات پررنگ نمی‌شود. تغییر دیگر ساده نیست. باید سیاست پیشه کرد. چیزهایی را تحمل کرد، برخلاف میل اعمالی را انجام داد و خیلی از کارهای مورد علاقه را نکرد. کم‌کم به جای آن احساسات وحشی و خام و تحول خواه، به جای آن آرمان‌ها و زندگی بر مدار میل، سیاست، محافظه کاری و قدم‌های حساب شده می‌نشیند. کاری که در آن تا سی سالگی به جایی نرسیدی نباید ادامه دهی، این ندای درونی آن پیری است که نطفه‌اش در سی سالگی در درون انسان بسته می‌شود.

اگر این اوصاف را از سی سالگی تجربه کرده باشیم حتما در ادامه احساس نرمی را در خود حس کردیم؛ احساس نرم پایان، اتمام غلبه ما بر جهان و آغاز غلبه قانون غیرقابل تغییر عالم بر ما. شاید از اول هم این احساس که ما بر جهان غلبه داریم توهمی بیش نبود. شاید از اول این ما بودیم که اشتباه می‌کردیم. اگر از همان هجده سالگی براساس سود و فایده، گرفتن امتیاز و قدرت بیشتر تصمیم می‌گرفتیم، این قانون نابهنگام نبود و احساس از دست دادن دوران سرخوشی جوانی اذیتمان نمی‌کرد.

بازگردیم به همان احساس نرم، احساس نرمی که چیزی بین افسردگی، کرختی و تعلیق است. افسردگی از راه سپری شده، کرختی از احساس پایان و تعلیق در میان راه‌های متعدد و طولانی باقیمانده. این تعلیق چیز بدی نیست؛ بلکه نقطه تغییر حال و هوای ما در سی سالگی و گرفتن تصمیمات تازه و جدی است. دیگر وقت برای تلف کردن ندارم. این جمله‌ای است که خیلی از سی ساله‌ها می‌گویند. دیگر وقت ندارم دیر بر سر قرارهای مهم بروم، وقت ندارم هر شب با دوستانم بیرون بروم، وقت ندارم ساعت‌ها پای اینترنت بنشینم، وقت ندارم صبر کنم تا همای سعادت بر شانه‌ام بنشیند اتفاقی مشهور، موفق و ثروتمند شوم، نه وقتی نمانده. سی ساله‌ها یا در حال ازدواج‌اند، یا ازدواج کرده‌اند یا از ازدواج می‌ترسند، اینها با هم خیلی فرقی ندارد دیگر ازدواج مساله مهمی است چه دوست داشته باشند چه دوست نداشته باشند. دیگر تکثیر خود، تولید یکی مثل خود مهم است. رئیس‌جمهور که باشد، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی که باشد برای سی ساله مهم است. نه این‌که سی ساله‌ها سیاسی‌اند، نه سی ساله‌ها نمی‌توانند ندار باشند و نسبت به نداری خود بی‌تفاوت و خوشحال، درست برعکس بیست ساله‌های دانشجو که ندارند و سرخوشانه و دسته‌جمعی، شهر را می‌چرخند و می‌خندند به آن. از این جهت است که سی ساله‌ها اخبار می‌بینند و نگران سیاست‌اند. اگر پدر هشتاد ساله شما هنوز اخبار می‌بیند، این عادتی است که از سی سالگی در او مانده.

احساس کمبود زمان، احساس این‌که باید کاری کرد، احساس این‌که باید از بودن خود به واسطه مفید بودن معنایی تراشید، اگر محافظه کارانه هم باشد، غلط نیست. بر هم زدن و آرمانخواهی بد نیست اما به قدری که در دوران جوانی جهانی بهتر بخواهیم، چیزهای تازه‌ای را کشف کنیم و این خواستن و تجربه کردن‌ها درونمان ته​نشین شود و بماند.

اما برای رسیدن به همه آن بنیادهای فکری غیرقابل تغییر کودکی، نوجوانی و جوانی باید عقلی عملی و وقتی محاسبه شده داشت. زندگی در چشم انسان به طور مداوم در دام بحران معنا می‌افتد، احساس می‌کنیم زندگی برایمان معنایی ندارد، بی‌ارزش است. این، شاید یکی از اصلی‌ترین خصوصیت انسان است، بحران معنا، احساس پوچی مقطعی و تلاش برای یافتن دوباره دلیلی برای زندگی، هرچند دروغ یا مبهم. دلیلی که دوباره معنایی تولید کند و آن معنا خود جرقه‌ای باشد برای حرکت و زیستن. این فواصل و انقطاعات سنی هر یک لحظه‌ای برای بحران معنا هستند.

آدم‌ها پس از زیاده روی در هر کاری سرخورده و افسرده می‌شوند، واکنش طبیعی بدن خستگی و روح افسردگی است. بین بیست تا سی سالگی مدام می‌دویم، خط عوض می‌کنیم، افراط می‌کنیم، افراط می‌کنیم، افراط می‌کنیم و... ناگهان در سی سالگی این کرختی و افسردگی به جانمان می‌افتد. این بحران معنا از پی افسردگی و خستگی تغییر را الزام می‌آورد، اما نه تغییر در عقاید و شغل بلکه بنیادی‌تر، تغییر در روش‌ها، نوع مواجهه با عقاید و نگاه به شغل.

اگر تا قبل از سی سالگی پیدا کردن شغل بهتر موضوع اصلی است، پس از سی سالگی موضوع حفظ شغل موجود است. اگر تا قبل از سی سالگی تن به عنوان موضوعی فراموش شده به دست هر حادثه و تفریح و خوراک پرخطری می‌افتد در سی سالگی نه این‌که از بدنمان خوب مراقبت می‌کنیم، اما بیشتر متوجه آن می‌شویم و نگرانش هستیم.

سی سالگی یک پایان نیست، یک آغاز است. وقت کم، کارهای زیاد، احساس عقب ماندن ما را وادار به شروع و زایش می‌کند. شروع به برنامه‌ریزی، شروع به تولید معناهای تازه، کسب مهارت‌هایی برای تکمیل خود و تقویت موقعیت اجتماعی. تلخی‌ها هم در سی سالگی جدی می‌شوند، مثل هر چیز دیگر در زندگی، تلخی‌های نظام سلسله مراتبی و بی‌عدالتی نهفته در محیط کار و جامعه. سنگین است زیر بار هر چیز و هر کاری رفتن. لذا باید آرام‌آرام سلسله مراتب را فهمید و سعی کرد در این نظام به جایی بالاتر رسید و این آگاهی از واقعیت تلخ و تصمیم تلخ، بازی کردن در زمین پرنفرت بی‌عدالتی را اغلب در سی​سالگی می‌فهمیم. دانشگاه‌ها مملو از افراد 30 سال به بالایی است که حالا برای ترفیع گرفتن و بالا رفتن از همان نردبان نفرت‌انگیز برتری‌جویی به دنبال مدرک‌اند. اغلب واخورده از رشته‌های بی‌ثمری چون هنر و ادبیات و علوم انسانی به دنبال مدیریت و بازرگانی و... می‌روند، انگار که از درون این رشته‌ها می‌توانند پول در بیاورند یا پول درآوردن را بیاموزند. بـــله سی سالگی از این جور میانه‌خواهی‌ها و میان​مایگی‌ها کم ندارد. شاید شانه بالا بیندازیم و بگوییم: کی به آرزوش رسیده که ما برسیم؟ و در ادامه هم توضیح دهیم که: آنهایی که به آرزوهاشون رسید، شرایط برابری با عموم هم نسل‌هاشون نداشتن.

سی سالگی یک اصل دارد؛ واقعگرایی. اصل مهمی که فضای متخیل و پرشور جوانی از هجده تا سی سالگی را تعدیل می‌کند. اعتدال و حفظ میانه، احترام به خرد عمومی و همچنین اهمیت بیشتر به خود. اینها از سی سالگی گامی می‌سازد به سوی پختگی. هر چند که جامعه همان جامعه پیش از سی سالگی است، با همه ضعف‌هایش. سی سالگی یک عدد نیست؛ تجربه‌ای است با همه حالاتی که ذکر شد. حال می‌توان این حالات را اندکی قبل یا اندکی بعد از این سن تجربه کرد.

برای بعضی‌ها به خود آمدن محافظه کارانه سی سالگی، خیلی دیرتر رخ می‌دهد و برای برخی خیلی زودتر و هر دو بد است. دیرتر رخ دادن این حال به اتلاف وقت زیاد و از دست دادن فرصت‌ها منجر می‌شود و یک زندگی تلخ و سردرگم. زودتر فهمیدنش هم جوانی را متوقف می‌کند. برای مردم کشورهایی که در جنگ هستند یا شرایط سخت اقتصادی چون فقر و گرسنگی را تحمل می‌کنند و رنج‌های روزمره زمخت و آزاردهنده در همه جا جریان دارد، واقعگرایی زودتر رخ می‌دهد. برای همین تجربه سی​سالگی در سنینی بسیار پایین‌تر صورت می‌گیرد. بچه‌ها در این شرایط زود بزرگ می‌شوند و بزرگ‌ها زود پیر.

انقطاع سی سالگی و تغییر حال ناشی از آن، الزامی است. مانند همان بحران معنا که اگر رخ ندهد تجربه پوچی و تکرار بیهوده زندگی صد برابر می‌شود. این بحران معنا به بازتعریف و اصلاح اشتباهات فکری منجر می‌شود و اصلاح خود، منتهی به بازتعریف و بازیابی. انقطاع سی سالگی هم به همان طریق به یک دگرگونی و بازشناخت خود منجر می‌شود. دوباره خود را یافتن و تعریف کردن، کمی خود را در یافتن و جامعه را جدی گرفتن.

علیرضا نراقی / جام​جم

شنبه 23/6/1392 - 22:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته