اهل بیت
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی میگوید: روزی
کارفرمایی به شاگرد خود گفت که در دکان را ببند و آن را به حضرت عباس(ع)
بسپار و بیا! موقع ملاقات کارفرما پرسید: چه کردی؟ گفت: مغازه را به خدای
حضرت عباس(ع) سپردم، کارفرما گفت: ای وام بر من!
مرحوم
آیتالله احمد مجتهدی تهرانی در دوران حیات خویش، ریاست علمی و مدیریت
مدرسه علمیه حاج ملا محمد جعفر را بر عهده داشت که اکنون به نام حوزه علمیه
آیتالله مجتهدی معروف است. کلام شیوا و لهجه دلنشین این استاد اخلاق
همچنان در اذهان مردم تهران باقی مانده است.
در سه بخش قبلی به
روایتهای طنز از زبان آیتالله مجتهدی به «مزاحهای پیامبر(ص)»،
«داستانهای طنز از زبان مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی» و «راهکار یک پدر
برای ترک سیگار فرزند/ ماجرای «یا علی» دزد و «یا حسین» صاحبخانه» اشاره
کردیم، اینک داستانهای دیگری را با استناد به کتاب «آداب الطلاب» از
آیتالله مجتهدی تهرانی نقل میکنیم:
*نماز شبی که فرزند تیزهوش آیتالله کاشف الغطاء میخواند
در
حالات عالم بزرگ و فقیه مبارز آیتالله کاشف الغطاء چنین نقل شده است که
عادت آن مرحوم چنین بود که هر شب، وقت سحر که بیدار میشد، دم در اتاقها و
عیال و اطفال میآمد و همه را بیدار میکرد و میفرمود: برخیزید و نماز شب
بخوانید و همه بر میخواستند، یکی از فرزندانش به نام شیخ حسن میگوید: من
در آن زمان کودک بودم (و به سن تکلیف نرسیده بودم) چون خواب بر من غلبه
میکرد، وقتی که شیخ، دم در اتاق من، میآمد و صدا میزد که برخیز، من به
همان حالت که دراز کشیده (و خوابیده) بودم، «ولا الضالین» یا «الله اکبر»
میگفتم، یعنی من مشغول نمازم و پدرم خاطر جمع میرفت.
*شهری که همانند بهشت است
نقل
میکنند سالی مرحوم آیتالله شیخ جعفر کاشف الغطاء گذرش به یکی از شهرهای
ایران افتاد، اهالی آنجا خواستند نماز را با آن جناب به جماعت بگذارند و
چون مساجد شهر برای چنین جماعتی کم وسعت بود، بالاخره در میدان شهر اجتماع
کردند و به شیخ اقتدا کردند، پس از نماز از وی خواستند به منبر برود و مردم
را موعظه کند، شیخ گفت: من فارسی را خوب نمیدانم.
اما مردم با
اصرار زیاد از او خواستند لذا ایشان قبول کرده و بالای منبر قرار گرفت و
فرمودند: ایهاالناس همه شما میمیرید و شیخ هم خواهد مرد، فکر روز قیامت
باشید، ای مردم، شهر شما مانند بهشت است، زیرا در بهشت قصور است و در شهر
شما هم کاخ و قصور و بوستانهایی وجود دارد که نهرها در آن جاری است، در
بهشت تکلیف از نماز و روزه و سایر عبادات برداشته شده است و در شهر هم گویا
نماز و روزه و عبادات کلاً برداشته شده است!
مراد شیخ جعفر کاشف
الغطاء تعریض به اهل رشت بود و مواظبت نکردن آنها به واجبات و عبادات و
ارتکاب محرمات و مناهی، و بعد از این جریان شیخ در پای منبر نظر کرد و به
یکی از مداحان و مرثیه خوانان فرمودند تا مصیبت بخواند و از منبر پایین
آمد.
*بره بریانشده و اعرابی
یکی
از شیوخ به خوردن بره بریانی مشغول بود، اعرابی از راه رسید و با او مشغول
خوردن شد و چون بسیار گرسنه بود، با حرص و ولع گوشتها را از استخوانها
جدا میکرد و استخوانها را میشکست، ناگاه شیخ به او گفت: مگر این بره به
تو شاخ زده بود که این چنین او را پاره پاره میکنی و استخوانها را
میشکنی؟!
اعرابی گفت: نه ولی ظاهراً مادرش تو را شیر داده که این قدر با لطافت و آرامی میخوری!
*رابطه جا و مکان با دانایی
شخصی وارد مسجد شده و از یکی از علما سؤالی کرد و آن عالم فرمود: نمیدانم! آن شخص گفت: جایی که شما نشستهاید، جای نادانی نیست.
عالم
فوراً جواب داد: این جا و مکانی که من نشستهام، برای کسی است که بعضی از
چیزها را میداند و بعضی از چیزها را نمیداند، اما آن کسی که همه چیز را
میداند، جا و مکان ندارد و از داشتن جا و مکان منزه است.
*لقمه و نماز
گویند
شخصی به ثروتمندی گفت: چرا من را به مهمانی دعوت نمیکنی؟ او در جواب گفت:
برای اینکه تو لقمه را زود جویده و میبلعی و لقمه اول تمام نشده، لقمه
دیگری بر میداری، آن شخص گفت: یعنی انتظار داری بین هر دو لقمه، دو رکعت
نماز بخوانم؟!
*تفاوت سپردن مال به خداوند و حضرت عباس!
گویند روزی کارفرمایی به شاگرد خود گفت: در دکان را ببند و آن را به حضرت عباس(ع) بسپار و بیا.
در وقت ملاقات کارفرما به شاگردش گفت: چه کردی؟ گفت: در را بستم و مغازه را به خدای عباس(ع) سپردم.
کارفرما
گفت: ای وام بر من، دیگر معلوم نیست آن مال، مال ما باشد؛ زیرا مال
خداست، «لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض» و ممکن است به کس دیگر
بدهد، اما حضرت عباس(ع) چون مال خودش نیست در امانت حافظ است، از این جهت
گفتم به او بسپار.
*ماجرای شجرهنامه مورد مناقشه میان عالم و سید
عالمی و سیدی با هم خصومت کردند، در بین خصومت، سید فریاد زد: «وا محمداه»، عالم هم بلافاصله گفت: «وا آدماه».
شخصی
گفت: «وا آدماه» چه معنی دارد؟ عالم گفت: او به جدّ خود استغاثه کرد و من
هم به جد خود، ولی او را زحمت زیاد لازم است تا ثابت کند که محمد(ص) جد
اوست، ولی در بودن آدم، جد من هیچکس را شک نباشد. پنج شنبه 22/1/1392 - 15:22
عقاید و احکام
برخی چنین خیال میکنند که وقتی کاری انجام
میدهند، دیگر هیچ گونه رابطهای با کردهی خود ندارند و همه چیز تمام
میشود و حداکثر در قیامت به پاداش و کیفر کردهی خویش میرسند. حال آنکه
اینگونه نیست، بازتاب عمل، به ما بر میگردد و بر اساس قوانینی که خداوند
متعال بر جهان هستی حکمفرما کرده، کار بد و نیک ما در همین جهان بر ما
تأثیر میگذارد.
ضربالمثل معروفی است که میگوید:"از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم
بروید جو ز جو" واقعا چقدر به این سخن توجه میکنیم؟ زیرا به فرموده کلام
وحی: "هر کس یک ذره کار نیک انجام دهد (پاداش ) آن را (خیر) بیند و هر کس
اندکی بدی کند (کیفر) آن را (بدی) بیند".
همه ما این جمله را بارها
شنیدهایم " آنکه تخم نیکی بکارد محصول آن را نیکی برداشت خواهد کرد و کسی
که بدی بکارد پشیمانی برچیند؛ یا به عبارتی هر کس آن برچیند که بکارد.
این
مساله در احادیث و روایات معصومین(ع) نیز جزء یکی از نکات اخلاقی مهم
برشمرده شده و بر توجه به آن در اعمال و رفتار و حتی در فکر و ذهن انسانها
تاکید شده است و گرنه هرکس مکافات کار خود را چه خوب باشد و چه بد در این
دنیا یا دنیای دیگر خواهد دید.
امام علی(ع) درباره این که تلافی و
مکافات روزگار چگونه است؟ فرمودند: "هر که برای برادرش چاهی کَند، خود در
آن افتد و هر که پرده (حرمت) دیگری را بدرد، عیبهای درون خانه او برملا
شود۱".
آن حضرت همچنین میفرمایند: "هر که عیبجویی کند، عیبجویی
شود و هر که ناسزا گوید، پاسخ (ناسزا) شنود و هر که درختهای تقوا بنشاند ،
میوههای آرزوها را بچیند۲".
مولای متقیان در جایی دیگر میفرمایند: " از هر دست بدهی، با همان دست پس میگیری۳".
امام
صادق(ع) نیز در حدیثی توصیه میفرمایند: "با پدرانتان خوشرفتاری کنید، تا
فرزندانتان با شما خوشرفتاری کنند و نسبت به زنان مردم عفّت ورزید، تا نسبت
به زنان شما عفّت ورزند۴".
امام علی(ع) همچنین درباره این که زشتترین تلافیها چیست، فرمودند: "زشتترین تلافی، پاداش دادن (نیکی) با بدی است۵".
منابع:
۱- تحف العقول: ۸۸ منتخب میزان الحکمة: ۴۹۴
۲- کشف الغمّه: ۳ / ۱۳۶ منتخب میزان الحکمة: ۴۹۴
۳- غرر الحکم: ۷۲۰۸ منتخب میزان الحکمة: ۴۹۴
۴- تحف العقول: ۳۵۹ منتخب میزان الحکمة: ۴۹۴
۵- بحارالأنوار: ۷۸ / ۵۳ / ۸۵ منتخب میزان الحکمة: ۴۹۴ پنج شنبه 22/1/1392 - 15:21
اهل بیت
نگفتم هر که از ما خواهشی کند به او می دهیم و اگر بی نیازی پیشه کند، خدایش توانگر سازد.
شخصی محضر رسول خدا(ص) رسید تا چیزی در خواست کند. شنید که پیامبر (ص) می فرماید:
هر
که از ما بخواهد به او می دهیم و هر که بی نیازی پیشه کند خدایش بی نیاز
کند. مرد بدون آنکه خواسته اش را اظهار کند، ازمحضر پیغمبر(ص) بیرون آمد.
بار
دوم نزد پیامبر گرامی آمد و بی پرسش برگشت. تا سه بار چنین کرد. روز سوم
رفت و تیشه ای به عاریت گرفت، بالای کوه رفت و هیزم گرد آورد و در بازار به
نیم صاع جو فروخت و آن را خود با خانواده اش خوردند و این کار را ادامه
داد تا توانست تبر بخرد، سپس دو شتر جوان و یک برده هم خرید و توانگر شد.
بعد، نزد پیامبر (ص) آمد و به آن حضرت گزارش داد. پیامبر خدا(ص) فرمود:
نگفتم هر که از ما خواهشی کند به او می دهیم و اگر بی نیازی پیشه کند، خدایش توانگر سازد.
منبع:داستانهای بحار الانوار،ص۳۶. پنج شنبه 22/1/1392 - 15:21
عقاید و احکام
از مجموع آراء پزشکی درباره بلوغ این نکات به دست میآید:
۱.
پزشکان اتفاق نظر دارند که روییدن موهای اطراف شرمگاهی یا زیر بغل یا
روییدن ریش در پسران و یا حاملگی و حیض شدن در دختران و زنان کاشف از بلوغ
است و بلوغ قبل از این علائم آغاز شده است.
۲. سن بلوغ در دختران و
پسران، بسته به این که از چه زمانی هورمونهای زنانگی و مردانگی شروع به
ترشح میکند متفاوت است. همین طور بلوغ در مناطق گرمسیری با مناطق
سردسیری متفاوت است، رسیدن به بلوغ در مناطق گرمسیر زودتر از مناطق سردسیر
است.
۳. بلوغ در زنان زودتر از مردان اتفاق میافتد. (مراجعه
کنید به: مقاله: اهلیت حقوقی، شناسایی سن بلوغ و تأثیر آن در تکلیف ؛ حسن
الجواهری، مترجم محمد رضا کدخدایی؛ مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، شماره
۶۰ صفحه ۷۱)
بر این اساس به نظر میرسد نظریه شرع مقدس در رابطه با سن بلوغ، از نظر یافتههای علمی و تجربی نیز قابل تایید است.
مطلب پنجم: تناسب حقوق و تکالیف
باید
توجه داشت که احکام شرعی همگی، متناسب با تواناییها و قابلیتهای انسان
وضع گردیده است. بدون شک همه تکالیف شرعى منوط به قدرت مکلفند و قدرت
اقسامى دارد؛ از جمله قدرت عقلى و جسمى. همان گونه که اشاره کردیم، نتیجه
تحقیقات کارشناسان نشان مىدهد که بلوغ عقلى و حتى جسمى در دختران زودتر
از پسران است (هر چند ضعفهایى هم ممکن است داشته باشد) و همین بلوغ عقلى
قدرت تکلیف پذیرى را در او پیش از پسران تقویت مىکند و خداوند نیز با توجه
به همین خصوصیت او را زودتر مکلف نموده است. ضمنا با توجه به نکته فوق
روشن مىشود که اگر مثلا کسى بر اثر ناتوانى جسمى قادر به انجام تکلیفى؛
مانند روزه گرفتن نباشد آن تکلیف از او موقتا ساقط است و براى آن راه
حلهایى در شریعت مقدس اسلامى پیش بینى شده است.
حسن ختام این مقال، ذکر روایتی بسیار زیبا در نقش تکلیف برای رسیدن به سعادت و کمال است؛
خداوند
متعال در حدیث قدسی میفرماید: مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ
عِبَادِی بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ؛ بنده من
با هیچ چیزی به من نزدیک نمیشود که در نزد من بهتر، دوست داشتنیتر و
محبوبتر از تکالیف (انجام واجبات و ترک محرمات) باشد.
هیچ چیز به
اندازه واجبات نزد خداوند محبوب نیست. انسان در سیر به سوی خدای متعال،
باید همان گونه که خدای متعال بیان فرموده حرکت کند. تقرب به خدا یعنی
نزدیک شدن به مقام کمال و سعادت، چیزی که هدف خلقت همه انسانهاست و این
مهم به وسیله انجام تکالیف الهی محقق میشود. وجود قابلیتهای انسانی با
رسیدن به مرز بلوغ، و به تبع آن تشریع سن تکلیف، در حقیقت زمینه ساز رسیدن
به اهداف متعالی خلقت است نه ظلم و سختی انداختن بندگان.
پنج شنبه 22/1/1392 - 15:20
عقاید و احکام
مطلب چهارم: سن تکلیف تابع حقایق تکوینی و فیزیولوژیک
بلوغ و تکلیف دختران پیش از آن که مسائلهای تشریعی و اعتباری باشد حقیقتی تکوینی و فیزیولوژیک است.
صاحب
جواهر در این زمینه میفرماید: «بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه
پدیدهای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.». (جواهر
الکلام/ج۲۶ ص۵)
روانشناسان در این زمینه گفتهاند: «نقطه زمانی
پیدایش غریزه جنسی را در کودک، شروع بلوغ میگویند. این دوره منشاء تغییرات
زیادی در وجود شخص است.» (ویلیام النسون وایت، روانشناسی بلوغ، ترجمه فضل
الله و ...، تهران، انتشارات حسام)
اینکه در برخی روایات، خشن شدن
موهای اطراف آلت تناسلی یا ترشح غدد جنسی را از نشانههای بلوغ میداند،
مویدی بر این مطلب است که بلوغ امری تکوینی، فیزیولوژیک و پسیکولوژیک است.
به عبارت دیگر ساختار وجودی دختران بگونهای است که پیش از پسران به مراحلی
از رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک ) و روحی و روانی (پسیکولوژیک) میرسند.
پزشکان
اگر چه بر عوامل مختلف هورمونی، ترشح غدد جنسی، رشد موهای خشن... و دلالت
آن بر بلوغ دختران صحه میگذارند ولی سن دقیقی را بر این امر مشخص
نکردهاند.
نظریات مشهور بین پزشکان در سن بین هشت تا سیزده سالگی
مردد است. برخی دانشمندان علم پزشکی دوره بلوغ را به پنج مرحله تقسیم
کردهاند که به «مراحل پنجگانه تانر» معروف است.
در این طبقهبندی، مرحله اول بلوغ دختران، تقریبا بین هشت تا یازده سالگی است.
طبق
گزارش برخی پزشکان، سن بلوغ بین دختران متفاوت است، متوسط این سن بین
یازده تا سیزده سالگی است و وراثت در سن بلوغ دختران نقش دارد.
در
نظریه دیگری آمده است: معمولا سن بلوغ دختران در ده سالگی شروع میشود و
تا سن سیزده سالگی که همراه با تغییرات جسمی است، ادامه دارد. گاهی ممکن
است بلوغ قبل از هشت سالگی شروع شود که به بلوغ زودرس معروف است، یا ممکن
است بلوغ تا بعد از سن چهارده سالگی به تأخیر بیفتد که بلوغ دیرهنگام
نامیده میشود.
پنج شنبه 22/1/1392 - 15:19
عقاید و احکام
مطلب سوم: تلازم تکلیف و حق و تقدم حقوق
قال
امیرالمومنین علی علیهالسلام: «فالحق اجمل الاشیاء فی التواصف و اضیقها
فی التناصف، لا یجری لاحد الا جری علیه، و لا یجری علی احد الا جری له؛
امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: حق در میدان سخن گفتن، زیباست اما پای عمل
که میرسد و بایستی با انصاف برخورد کرد بسیار سخت است. هیچ کس را حقی نیست
مگر اینکه تکلیفی دارد و هیچ کس را تکلیفی نیست مگر اینکه حقی برای او
محقق است». (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶)
باید توجه داشته باشیم، حق و
تکلیف دو روی سکه هستند. هر جا تکلیفی هست، حتما ملازم و مناسب با آن حقی
نیز هست و هر جا حقی هست، حتما تکلیفی هم هست.
سن تکلیف در حقیقت،
سن رسیدن به حقوق انسانی است. یعنی همان گونه که انسانهای بالغ دارای
حقوقی هستند که جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد، دختری هم که به بلوغ
رسیده است، دارای همان حقوق خواهد بود. حق تملک بر اموال، حق ازدواج، حق
داشتن بسیاری از مناصب و حقوق دیگر.
روایاتی که در مورد سن تکلیف
دختران اشاره کردیم، دقیقا به همین حقیقت اشاره کرده و در برخی تصریح شده
است «کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة»؛ یعنی سن تکلیف سنی است که اولا
نیکیها و حسنات و ثانیا بدیها و سیئات به پای شخص نوشته میشود. بنابراین
سن تکلیف بیش از اینکه ناظر به تکالیف باشد ناظر به حقوق انسانی زن است که
به ناچار ملازم تکالیفی نیز هست.
مثلا دختری که ۹ سال او تمام است
از نظر احکام دینی شهادتش مسموع است پشت سر او میتوان نماز خواند -
براساس فتوا به جواز اقتدای زن به زن - استقلال اقتصادی و حق تصرف در مال
خود را دارا است و ... در حالی که این امور در پسران چند سال متاخرتر است.
بنابراین باید دختران بدانند که هر چند از نظر سنی کوچکتر از پسران
میباشند ولی از نظر شخصیت بزرگترند.
ظلم در صورتی محقق میشود که
برای کسی تکلیفی در نظر گرفته شود ولی حق مناسب و معادل آن برای او در نظر
گرفته نشود. خداوند متعال در قاعدهای کلی خطاب به بانوان میفرماید: «لهن
مثل الذی علیهن بالمعروف؛ یعنی برای زنان همانند آن چه تکلیف دارند، حقوقی
است». (بقره : ۲۲۸)
پنج شنبه 22/1/1392 - 15:19
عقاید و احکام
مطلب دوم: حقوق و تکالیف تابع استعدادها
کودک
دو ساله را از انواع غذا ها بهرهمند میکنند ولی کودک دو سه ماه را فقط
شیر میدهند، این امر دلیل بر ظلم به کودک دو ساله نیست. بلکه قابلیتهای
جسمی این کودک بیشتر شده است و زمینه پذیرش غذاهای مادی بیشتری را برای رشد
و کمال جسمی دارا میشود.
در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و
واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن ۹ سالگی استعداد و
قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا میکند، نشاندهنده کمال
و فضیلت بیشتر اوست نه ظلم به او.
خداوند حکیم، دختر را شش سال زودتر از پسر مکلّف میکند و به حضور میپذیرد و این یک توفیق و لطف الهی برای زنان است.
این
امر نشانه آن است که زن در این سن برای دریافت فضایل و کمالات، شایستگی و
استعداد بیشتری از مرد دارد. دختر در سنّ ۹ سالگی آماده برقراری پیوند با
خداوند است و خداوند او را به عنوان یک انسان شایسته به حضور میپذیرد.
تقدّم زن در تشرّف به تکلیف، نشانه آمادگی بیشتر او برای دریافت سریع
فضیلتهای انسانی است و این معنی، مسئولیت والدین و مربیان را در تربیت
دختران سنگینتر میکند.
پنج شنبه 22/1/1392 - 15:19
عقاید و احکام
در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی،
غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن ۹ سالگی استعداد و قابلیت روحی و
روانی برای دریافت غذای روح را پیدا میکند، نشاندهنده کمال و فضیلت بیشتر
اوست نه ظلم به او.
مرکز
مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به سؤال «چرا دختران
زودتر به سن تکلیف میرسند؟» یادداشتی در اختیار خبرنگار آیین و اندیشه
خبرگزاری فارس قرار داده که متن آن را تقدیم مخاطبان گرامی میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی
از سؤالاتی که همواره در ذهن بسیاری از خانوادهها و دخترها جولان میدهد،
مقوله سن تکلیف در دختران است. در این نوشتار در صددیم در بخش اول به برخی
ادله دینی در مورد سن تکلیف دختران اشاره و در بخش دوم فارغ از ادله دینی،
نکات پنچ گانهای را در مورد چرایی این حکم الهی متذکر شویم.
بخش اول: ادله دینی سن تکلیف در دختران
بر اساس اجماعی که از سوی برخی فقهای امامیه نقل شده است، سن تکلیف دختران در ۹ سالگی است. (ریاض المسائل (الطباطبائی) ۸ : ۵۵۶)
علاوه بر این روایات متعددی در مورد سن ۹ سالگی برای بلوغ دختران وجود دارد که به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
۱-
صحیحة ابن أبی عمیر عن غیر واحد عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه
السلام ) قال: حدّ بلوغ المرأة تسع سنین؛ (وسائل الشیعة ۱۴ : باب ۴۵ من
مقدمات النکاح ، ح ۱۰) ابن ابی عمیر از طرق مختلف از امام صادق علیهالسلام
نقل میکند که فرمودند: سن بلوغ دختر، از ۹ سالگی است.
۲ ـ موثّقة
عبدالله بن سنان عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال : ...
إذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک (أی کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة
عوقبت)، وذلک أنّها تحیض لتسع سنین (وسائل الشیعة ۱۳ : باب ۴۴ من الوصایا ،
ح ۱۲)؛
امام صادق علیهالسلام فرمودند: زمانی که دختر به ۹ سالگی
برسد نیکیها و بدیهایش در دفتر اعمال او ثبت میشود و به واسطه بدیهایش
مورد عقوبت قرار میگیرد و این به خاطر آن است که در سن ۹ سالگی حیض
میشود.
مراد از رسیدن دختر به ۹ سالگی، تمام شدن ۹ سالگی است زیرا
بلوغ در لغت به معنای منتهی شدن به نزدیکترین مقصد زمانی یا مکانی یا غیر
آن است. (المفردات (الأصفهانی) : ۶۰)
تعلیل موجود در روایت (چون
دختر در سن ۹ سالگی حیض میشود)، به این معنا نیست که حکم بلوغ در سن ۹
سالگی، منوط به حیض شدن است؛ زیرا در صورت چنین برداشتی، روایت بر اکثر
مصادیق، قابل صدق نخواهد بود. حیض شدن در ۹ سالگی، امری نادر است. صحیح
نیست که از طرفی ثبت رفتارهای بد در دفتر اعمال را به کامل شدن ۹ سالگی
منوط نماییم و از طرف دیگر فعلیت حیض شدن در ۹ سالگی را (که امری نادر است)
به عنوان علت مشخص کردن این سن برای ثبت رفتارهای بد بدانیم.
بنابراین،
ارائه تقریر منسجم از تعلیل «وذلک أنّها تحیض لتسع سنین»، به نحوی که
اشکال مزبور بر آن وارد نباشد، به این صورت است که؛ «امکان» حیض شدن (یعنی
رسیدن به سنی که بافتهای جنسیتی دختر، امکان حیض شدن را ایجاد مینماید)،
در سن ۹ سالگی محقق میگردد.
۳ ـ موثقّة یزید الکناسی عن أبی جعفر (
الإمام الباقر علیه السلام ) قال : الجاریة إذا بلغت تسع سنین ذهب عنها
الیتم وزوّجت واُقیمت علیها الحدود التامة علیها ولها ... (الکافی ۷ : ۱۹۸ ،
ح ۲)؛ امام باقر علیهالسلام میفرماید: زمانی که دختر، ۹ ساله شد یتیمی
از وی برداشته میشود و میتواند ازدواج کند و حدود و تکالیف الهی که به
نفع یا بر عهده اوست، به طور کامل اقامه میشود.
۴ ـ صحیحة الحلبی
عن أبی عبد الله (الإمام الصادق علیه السلام) أنّه قال: إذا تزوج الرجل
الجاریة وهی صغیرة فلا یدخل بها حتى یأتی لها تسع سنین (همان: ۲:۳۹۸:۵ح)؛
امام صادق علیهالسلام میفرماید: هنگامی که مردی با دختر کم سنی ازدواج
میکند نبایستی تا رسیدن به ۹ سالگی با او نزدیکی کند.
بر اساس این
روایت دختر صغیره (دختربچه) با کامل شدن ۹ سالگی از حالت کودکی خارج شده و
به اصطلاح کبیر و بالغ میشود. این مطلب از عبارت «و هی صغیره» قابل
برداشت است. (وصف «وهی صغیره» مشعر به علیت است. با ارتفاع مسبب (عدم جواز
دخول) سبب (صغیره بودن) نیز مرتفع میشود.)
بخش دوم: چرایی سن تکلیف در دختران
در جهت تبیین چرایی سن تکلیف در دختران، اشاره به مطالب پنج گانه ذیل ضرورت دارد.
مطلب اول: ماهیت تکالیف الهی؛ حق یا تکلیف؟!
در
نگره اسلام، تکالیف الهی بایدها و نبایدهایی هستند که برای رسیدن به سعادت
و کمال انسان ضرورت دارد. از این رو بیشتر از آن که تکلیف باشد، حق مسلمی
است که برای رسیدن به هدف، الزام پیدا کرده است.
نماز خواندن، روزه
گرفتن و ... حق انسان برای رسیدن به کمال و سعادت الهی است. انسان برای
زنده ماندن باید غذا بخورد، خوردن غذا ظلم در مورد انسان نیست بلکه حقی است
که او را به کمال دنیوی (زنده ماندن) میرساند. اگر چه الزام و از جنس
تکلیف است ولی در صورتی که نتایج آن مد نظر قرار گیرد شیرین و گوارا است.
حال
اگر کودک کم شعوری، توانایی درک و فهم مصلحتهای غذا خوردن را نداند و به
وسیله پدر و مادر الزام به غذا شود، نمیتوان گفت که پدر و مادر در حق او
ظلم کردهاند، بلکه تکلیف و الزام کردن کودک به وسیله پدر و مادر عین رحمت و
مهربانی آنهاست.
بسیاری از انسانها، در فهم تاثیر واجبات و ترک
محرمات، برای رسیدن به کمال دنیوی و اخروی، مانند این کودک فکر میکنند.
چون که از ظاهر این تکالیف فقط الزام و اجبار را میفهمند و توهم ظالمانه
بودن آن را مینمایند ولی اگر این کودک به فهم و درک لازم از مناسبات
تکالیف شرعی و نتایج متعالی آن که سعادت انسان در دنیا و آخرت است، برسد به
این قضاوت کودکانه خود خواهد خندید. پنج شنبه 22/1/1392 - 15:18
اهل بیت
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی (ص) العالمیة گفت:
حضرت زهرا (س) از نمادهای فرهنگ تشیع است و اگر بخواهیم با حذف تعطیلی روز
شهادت ایشان را کم اهمیت جلوه بدهیم به مرور زمان فرهنگ شیعه و تشیع از بین
خواهد رفت.
گروه مذهبی
- استاد حوزه علمیه قم در خصوص مخالفت برخی از علما و مراجع تقلید با
اقدام برخی از نمایندگان مجلس برای حذف برخی از تعطیلیهای رسمی کشور از
جمله تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا (س) گفت: حضرت زهرا (س) یکی از نمادهای
فرهنگ شیعی است و از این جهت، علما و مراجع تقلید برای حفظ فرهنگ تشیع،
اصرار بر بزرگداشت مقام حضرت زهرا (س) و به هر حال تعطیلی روز شهادت ایشان،
به منظور بزرگداشت یاد و نام آن حضرت و بیان تاریخ زندگی ایشان دارند؛ اگر
بخواهیم این موضوع را کم اهمیت جلوه دهیم، به مرور زمان فرهنگ شیعه و تشیع
از بین خواهد رفت، لذا حکومت وظیفه دارد که نسبت به بزرگداشت این روز
وظیفه خود را انجام دهد. این استاد حوزه در عین حال گفت: به هر حال در این
مسائل باید نظر مقام معظم رهبری را بدانیم؛ چرا که این مسئله از مسائل
حکومتی و سیاسی کلان است.
به گزارش افکارنیوز-
حجت الاسلام محسن غرویان، با اشاره به فرارسیدن ایام شهادت حضرت زهرا (س)
اظهار داشت: حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان دختر پیامبر (ص) از یک مقام
ویژه، به عنوان همسر امیرالمؤمنین امام علی (ع) از یک جایگاه خاص، به عنوان
مادر امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از یک جایگاه بینظیر و از نظر شخصیت
معنوی، علمی و سیاسی نیز یک شخصیت برجستهای دارند که لازم است به همه این
ابعاد توجه شود.
*حضرت زهرا (س) شخصیت بینظیر تاریخ بشریت
وی
افزود: همین خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) را که از معروفترین سخنان ایشان
است، وقتی مطالعه میکنیم به نکات بسیار عمیقی پی میبریم و در میابیم که
این شخصیت، یک شخصیت بینظیر در تاریخ بشریت است.
این عضو هیئت
علمی جامعة المصطفی (ص) العالمیة گفت: خود بنده در موضوع خطبه فدکیه حضرت
زهرا (س) کار کردم و مقالاتی نیز در این باره نوشتم؛ در مجموع ۲۰۰ نکته
اخلاقی، عرفانی، سیاسی و علمی از این خطبه معروف حضرت فاطمه (س) به دست
آورده و بازگو کردهام؛ برخی از شخصیتهای بزرگ حوزه و از جمله برخی مراجع
تقلید نیز کتابهای مفصلی در مورد خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) نوشته و شرح
مبسوط و جالبی برای آن بیان کردهاند؛ همچنین مرحوم آقای دشتی در کتاب «نهج
الحیاط» در مورد ابعاد مختلف شخصیت این بانوی بزرگ تاریخ بشریت بحث
کردهاند که وقتی انسان آن را مطالعه کند، میفهمد که حضرت زهرا (س) یک زن
معمولی نبودند، بلکه یک شخصیت بینظیری هستند که با وجود سن کم، معنویت
بالا و بینشی کم نظیر داشتند و این مهم، در تمام شئون زندگی ایشان مشهود
است.
*حضرت زهرا (س) در مسائل سیاسی زمان خود دخالت میکرد
حجت
الاسلام غرویان خاطرنشان کرد: این چنین نبود که حضرت زهرا (س) در مسائل
سیاسی عصر و زمان خود وارد نشوند، بلکه به تناسب خودشان در مسائل خلافت و
جانشینی پیامبر (ص) ورود داشته و مسائل را برای مردم تحلیل و تبیین
میکردند.
*چرایی مخالفت مراجع با حذف تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا (س)
وی
در ادامه و در پاسخ به این سؤال که چرا بعد از مطرح شدن حذف برخی از
تعطیلات رسمی کشور و از جمله تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا (س) توسط برخی از
نمایندگان مجلس، شاهد مخالفت شدید برخی از مراجع تقلید نسبت به این اقدام
برخی از نمایندگان مجلس بودیم و اصولا دلیل اصرار مراجع تقلید و علما بر
تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا (س) چیست؟ گفت: کشور ما بزرگترین کشور شیعی و
به نوعی مرکز تشیع جهان است و در فرهنگ شیعه نیز جایگاه حضرت فاطمه زهرا
(س) جایگاهی ویژه محسوب میشود.
این استاد خارج فقه حوزه علمیه قم
افزود: حتی باید گفت که حضرت زهرا (س) یکی از نمادهای فرهنگ شیعی است و از
این جهت، علما و مراجع تقلید برای حفظ فرهنگ تشیع، اصرار بر بزرگداشت مقام
حضرت زهرا (س) و به هر حال تعطیلی روز شهادت ایشان، به منظور بزرگداشت یاد و
نام آن حضرت و بیان تاریخ زندگی ایشان دارند.
*وظیفه حکومت در قبال بزرگداشت باشکوه مراسم شهادت حضرت زهرا (س)
حجت
الاسلام غرویان اضافه کرد: خود مراسم بزرگداشت با شکوه حضرت زهرا (س)، یکی
از ارکان حفظ فرهنگ شیعی است و لذا اهمیت این مطلب باعث شده است مراجع
تقلید و علما بر این مسئله پا فشاری داشته باشند، چرا که اگر بخواهیم این
موضوع را کم اهمیت جلوه دهیم، به مرور زمان فرهنگ شیعه و تشیع از بین خواهد
رفت، لذا حکومت وظیفه دارد که نسبت به بزرگداشت این روز وظیفه خود را
انجام دهد.
*شهادت حضرت زهرا (س) بار سیاسی دارد
وی
در ادامه با اشاره به مطرح کردن برخی شبهات پیرامون حضرت زهرا (س) از سوی
وهابیت و از جمله مطرح کردن این موضوع که حضرت زهرا (س) به شهادت نرسیده،
بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفتهاند، گفت: وهابیت یک عناد و خصومت ویژهای
با فرهنگ شیعه دارد؛ آنها میدانند که اگر مسئله شهادت حضرت فاطمه (س)
مطرح باشد این سؤال هم مطرح میشود که این شهادت، توسط چه کسی و چرا صورت
گرفته و این موضوعی است که به ضرر تفکر وهابیت تمام میشود.
این استاد
حوزه گفت: به شهادت رسیدن حضرت فاطمه (س) در تاریخ مشهور است و آنها
میخواهند مرگ ایشان را طبیعی جلوه دهند؛ چون شهادت یک بار سیاسی و اجتماعی
دارد و این اگر این موضوع ثابت شود، معلوم میشود که این کار، به دست
غاصبین خلافت صورت گرفته است.
*تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا (س) از مسائل سیاسی کلان است
حجت
الاسلام غرویان در پاسخ به این سؤال که به نظر شما صحیح است که بعد از
تبلیغات فراوان چند ساله وهابیت برای مخالفت با تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا
(س) در ایران، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز در این راستا گام
بردارند؟ گفت: خود این مسئله نشان میدهد که شخصیت حضرت یک شخصیت کلیدی است
و به هر حال در این مسائل باید نظر مقام معظم رهبری را بدانیم؛ چرا که این
مسئله از مسائل حکومتی و سیاسی کلان است.
*حفظ شأن حضرت فاطمه (س) برای حفظ فرهنگ شیعی ضروری است
وی
گفت: همانطور که گفتم باید مقام حضرت زهرا (س) را یک مقام ویژه بدانیم و
هدف از تعطیل کردن روز شهادت ایشان هم این است که در این روز نام ایشان بیش
از پیش یاد شده و شخصیت آن حضرت برای نسل جوان ما شکافته و تحلیل شود.
این استاد حوزه در پایان اظهار داشت: از نظر ما حفظ مقام و شأن حضرت زهرا (س) برای حفظ فرهنگ شیعی یک امر ضروری و لازم است.
گفتنی
است مرکز پژوهشهای مجلس در طرحی خواستار کاستن از برخی تعطیلات رسمی کشور
از جمله شهادت حضرت زهرا (س) و حضرت امام رضا (ع) شده که این امر مخالفت
شدید علما و مراجع را به دنبال داشته است. پنج شنبه 22/1/1392 - 15:17
اهل بیت
در ذهن برخی از افراد در سالهای اخیر این سوال
وجود داشته و از سوی آنان گاهی بیان میشود که چرا برای شهادت حضرت صدیقه
طاهره (س) دو تاریخ عنوان شده است.
مرکز
ملی پاسخگویی به سوالات دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در رابطه
با چرایی نقل دو تاریخ برای زمان شهادت حضرت زهرا (س) متنی را در اختیار
این سرویس خبری قرار داده است که متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
پرسش:
چرا شهادت حضرت زهرا دو بار اعلام شده است؟
پاسخ:
زمان شهادت حضرت زهرا (س) همانند مکان دفن او از مجهولات تاریخی است، که نشانه اوج مظلومیت آن حضرت است.
کمترین مدت زندگی حضرت پس از رحلت پدر را ۴۰ روز(۱) و بیشترین مدت را هشت ماه ثبت کردهاند.(۲)
در این میان روایات دیگری همانند دو ماه، (۳) ۷۵ روز، (۴) سه ماه، یکصد روز (۵) و شش ماه نیز موجود است(۶).
قول مشهور بین شیعیان، روایاتی است، که تاریخ شهادت حضرت را سوم جمادی الثانی یعنی ۹۵ روز میدانند؛ از جمله امام صادق(ع) فرمودند:
"شهادت حضرت فاطمه(س) در روز سهشنبه سوم جمادیالاخر سال یازدهم هجرت واقع شد.»(۷)
قول دیگر ۷۵ روز است، که برگزاری دو بار مراسم شهادت حضرت براساس این دو قول است.
عواملی چند ممکن است، منشأ این اختلافات باشد؛ از جمله:
۱.
نقل حوادث تاریخی در آن دوران همانند امروز نبود، که به صورت نوشته و کتاب
درآید و به نسلهای بعدی منتقل شود، بلکه انتقال رویدادهای تاریخی به طور
عمده شفاهی بود و از خاطر و ذهن چند نفر به اذهان دیگران منتقل میشد و کسی
نمیتواند ادعا کند، که همه این ناقلان از اشتباه مصون بودند.
۲. از سوی دیگر در آن روزها مسلمانان سرگرم جنگ بودند. در چنین شرایطی کمتر دغدغه داشتند، که حوادث تاریخی را به طور دقیق ثبت کنند.
۳.
اختلاف و دسته بندیهای سیاسی که پس از رحلت رسول خدا(ص) پدید آمد و کسانی
که روی کار آمدند و قدرت را در دست گرفتند، تا آن جا که توان داشتهاند،
تاریخ حادثهها را دستکاری کردهاند.(۸)
۴. این اختلاف در نقل، تنها در مورد حضرت زهرا(س) نیست. در مورد برخی از ائمه مانند امام سجاد(ع) نیز وجود دارد.
پی نوشتها:
۱. مجلسی، بحار الأنوار، تهران، اسلامیه، چ دوم، ۱۳۶۳ش، ج ۴۳، ص ۲۱۲،ح ۴۱، به نقل از عیون المعجزات. (نرم افزار سیره معصومان)
۲. همان، ص ۲۱۳، ح ۴۴.
۳. همان.
۴. کلینی، الکافی، تهران، اسلامیه، چ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۴۵۸، ح۱؛ ج۳، ص۲۲۸، ح۳؛ ج ۴، ص ۵۶۱، ح ۳. (نرم افزار سیره معصومان)
۵. بحارالانوار، پیشین، ص ۲۱۳، ح ۴۴.
۶. همان، ص ۲۰۰،به نقل از مصباح الانوار، ص ۲۱۴.
۷. طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، قم، بعثت، اول، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۵. (نرم افزار سیره معصومان)
۸. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا(س)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ سی و پنجم، ۱۳۷۹ش، ص ۱۵۴ - ۱۵۵. پنج شنبه 22/1/1392 - 15:17