بنیان دجال
نبرد برای انرژی انسانی
برای کسانی که مفهوم مطرح شده در قسمت قبل براشان سنگین بود
در این قسمت اصول را بررسی مختصری می کنیم
قبلا در مورد چگونگی کنترل شما در سه سطع جدا اما مرتبط با هم بحث کردیم
اول: ذهن
قسمت 2
دوم: بدن
قسمت 3 و 4
سوم: روح
قسمت 5
اگر نیروی بالقوه خود را نشناسید
نخواهد توانست اهمیت این سیستم کنترلی را دریابید
مفاهیمی که شما باید فرا بگیرید به این شرح است:
همه چیز انرژی است!!
وقتی بدنتان را به کوچک ترین ساختارهایش تجزیه کند
بعد از سلول ها و مولکولها به چه چیزی می رسید؟
اتم ها ، الکترون ها ، پروتون ها.
این به چه معناست؟
یعنی شما در بنیانی ترین شکل ، از انرژی ساخته شده اید.
و همچنین جهان و عالم اطراف شما
(سبحان الله)
یعنی خداوند شما را به صورت یک انتقال دهنده انرژی خلق کرده
که محیط اطرافتان می تواند روی شما اثر بگذارد......
و از آن مهمتر این که شما می توانید
روی انرژی های اطرافتان اثر بگذارید.
شما می توانید انرژی مثبت یا انرژی منفی از خود صادر کنید.
همچنان که می توانید توسط انرژی های مثبت یا منفی تاثیر بپذیرید.
این نظام چگونه کار می کند؟
اگر شما شروع به صادر کردن انرژی مثبت با نوسانات بالا کنید،
این انرژی با انرژی بیرونی از همان نوع یعنی مثبت ترکیب می شود.
و این کار شما را در میدانی از انرژی مثبت نگه می دارد.
و اگر شما انرژی مفنی صادر کنید،
با انرژی منفی بیرونی ترکیب می شود....
و شما را در میدانی از انرژی منفی نگه می دارد
و حالت منفی را به شما بر می گرداند.
بنابرین می گویند:
"هر کاری کنید به خودتان باز خواهد گشت"
بنابراین شما بسیار تحت تاثیر محیط اطراف هستید.
به همین خاطر است که شما در کنار انرژی مثبت
و شفا دهنده طبیعت احساس خیلی خوبی دارید.
و در کنار انرژی تقریبا مرده شهر، حتی اگر منفی هم نباشد،
احساس خوبی ندارید.
به عنوان مثال اگر شما وارد یک مسجد شوید،
مستقیما انرژی مثبت و روحانی را احساس می کنید.
و در بیشتر مساجد نوشته ایست که می گوید:
"در این مکان چیزی جز عبادت خدا و یاد خدا همراه نیاورید"
به خاطر این عبادت است که انرژی انتقالی مساجد
بسیار مثبت و روحانی است.
و به همین خاطر است که 99 درصد مساجد به شکلی یکسان ساخته شده اند.
تا انرژی مثبت را منتقل کنند.
ستون های هشت وجهی و گنبد ها
تقریبا تمامی مساجد با یک گنبد یا هشت وجهی ساخته شده اند.
از مساجد معمولی اطراف شما گرفته تا مشهور ترین آنها.
ستون هشت وجهی و یک گنبد
و این معماری فقط مختص به مساجد نیست.
فکر می کنید چرا این گونه است؟
چون هشت وجهی ها، گنبدها و هرم ها،
قویترین ساختارها در انتقال انرژی هستند.
ولی چه چیز بر نوع انرژی انتقالی تاثیر می گذارد؟
نوع فعالیت های انسانی که در آن ساختار ها انجام می پذیرد.
و وقتی به ساختمان های ممتاز می رسیم....
مطمئن باشید بسیاری از فعالیت ها یا تشریفات،
بعد از زمان اداری در آنجا انجام می شود که منجر به
مهارو انتقال انرژی منفی یا شیطانی خواهد شد.
پشت درهای بسته فراماسون ها آزد هستند
تا از انجام مراسم و تشریفات
و جادویی که از نیاکانشان به آنها رسیده است، لذت ببرند.
و این مراسم، تبدیل به اساس سطح بندی های اعضایشان می شود
که آن را "رتبه" می نامند
تقریبا تمام ساختمان های که طبقه ممتاز صاحبان آن هستند،
از ساختارهایی با نام هندسه مفدس استفاده می کنند.
زیرا این مفهوم جامع، نسل به نسل منتقل شده است.
زمانیکه توانستید رابطه بین معماری، انرژی و خودتان را دریابید
کم کم می فهمید که چرا ساختمان ها به صورت کنونی ساخته شده اند.
حال وقتی به "دروازه ستاره" می رسیم، منظورمان چیست؟
دروازه ستاره ای نقاطی روی زمین هستند به نام "نقاط گردابی"
به خاطر میزان انرژی است که روی آن مترکز شده است.
اتفاقی که افتاده این است که طبقه ممتاز بسیاری از
ساختمان هایشان را در این نقاط گردابی ساخته اند.
و از آنجایی که طبقه ممتاز شیطان پرستند
و بر این باورند که لوسیفر (LUCIFER) شیطان خدای واقعیشان است
شما باید متوجه شده باشید چه نوع از انرژی
در این ساختمان ها منتقل می شود.
و یا چه نوع موجوداتی توسط این
مناسک جادویی و شیطانی احضار می شوند.
سیاستمدارانی که توسط ماسون ها پشتیبانی می شوند،
جهان بینی ماسونی را ترویج می کنند.
لژهای مخفی ماسون ها به روی اعضای ارتش فرانسه باز شد؛
طرز تفکر فراماسونها به افسران عالی رتبه و ژنرال ها ترزیق شد.
با وجود مردم، سیاتمداران و ارتشی که تحت کنترل ماسون ها بود
ماسونها بالاخره موفق شدند ضربه خود را وارد کنند.
فراماسون ها همیشه مخفیانه اما به طور مستمر فعالیت می کردند
تا زمینه را برای انقلاب مهیا سازند.
ما همگی به طور قطع توافق داریم که
فراماسون ها تنها رهبران انقلاب بودند.
و تحسینی که از سمت چپ دریافت کردم،
که کمی به آن عادت کده ام، ثابت می کند آقایان
که شما هم تصدیق می کنید که این ماسونری بود
که انقلاب فرانسه را برپا کرد.
هنگامی که به اصطلاح "بنیانگذاران آمریکا"،
کنار صخره پلیموث پیاده شدند
نه تنها با خود، محرومیت مردم ار حق رأی را آوردند،
بلکه اصول فراماسونی اروپا را نیز با خود آوردند.
بی عدالتی که باعث شده بود بنیانگذاران آمریکا از اروپا فرار کنند
در سرزمین جدید هم پیدا می شد
به شکل رژیم استبدادی بریتانیا.
برای به سلطه در آوردن کامل سرزمین جدید، ماسون ها
از همان روشی استفاده کردند که برای تسلط فرانسه به کار برده بودند.
اگر که پادشاهی بریتانیا توسط ماسون ها اداره می شد
اما جنگ برای استقلال آمریکا امری لازم الاجرا بود.
و مردمی که در جنگ شرکت کردند، موارد مصرفی بودند
جهت تحقق رویاهای ماسون ها.
احساسات مردم که با مدیریت به خشم تبدیل شده بود،
به مانند فرانسه به جنگ منتهی شد.
اما اینبار خطای گذشته را تکرار نکردند.
ماسونها از آخرین شکستی که در اروپا
از ناپلئون و ارتشش خورده بودند، یک درس گرفتند.
تمام رهبران آینده مقاومت، باستی از برنامه های ماسونی تعبیت کنند.
و بهترین راه برای رسیدن به این هدف، اطمینان از این بود
که رهبر خودش بایستی از ماسون باشد.
و رهبری که جنگ با بریتانیا را آغاز کرد،
کسی نبود جز جورج واشینگتن.
در چهارم جولای 1776میلادی، بیانیه استقلال آمریکا اعلام شد.
و در 17 اکتبر 1781 میلادی، سرانجام بریتانیا شکست خورد
و کلونی های مستعمره را تسلیم آمریکایی ها کرد.
و بدین ترتیب اولین کشور ماسونی متولد شد.
کشوری که از هر لحاظ، نماینده فراماسونری است.
علامت حضور ماسونری در آمریکا به وضوح
روی اسکناس یک دلاری قابل مشاهده است.
که تصویری از جورج واشینگتن را در دارد.
اولین رئیس جمهور فراماسون جهان.
و همچنین نماد فراماسونری به اصطلاح "چشم جهان بین"
بدین ترتیب "نظم نوین جهانی" متولد شد.
به افتخار فراعنه گذشته و تقدیم به آخرین فرعونی که منتظرش هستند.
ضد مسیح
دجال
تورات - انجیل - قرآن
موسی - عیسی و پامبر اسلام محمد
در سه دین مقدس و از طریق پیامبران بزرگ
آن ادیان پیشگویی شده است.
ما همه بایستی در یک جبهه باشیم و
علیه دشمن مشترکمان بجنگیم.
اما متاسفانه این طور نیست.
امید است این تاپیک الهام بخش چنین آرزویی باشد.
اگر خدا بخواهد ادامه دارد.........................