• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 20926)
سه شنبه 28/10/1389 - 11:16 -0 تشکر 275268
طنازی با شعر

 

باز شکست تیم قرمز شده

 موی همه قرمزی ها وز شده 

 

 باز سوراخ شد تور دروازه شان

 قلب همه شان ولز و جز شده

 

 تیری که آرش رها کرد کنون

 باعث اشک همه قرمز شده

 

 باز گنه کار شد این داوری

 برد قرمز هم دیگه هرگز شده

 

 شعرشکستش را(رها)چون سرود

 غصه قرمز چنان دز شده  

 

چهارشنبه 25/12/1389 - 11:12 - 0 تشکر 299296

شاعر: مهران الماسی مقدم

آشنا چرخش دوار معماست بخند
خوب و بد حکمت داناست بخند
دانه معرفت از آن خداست
غم مخور قصه همین جاست بخند
عشق دریاچه ای از فر و غم است
لیلی ات محو تماشاست بخند
عاشقی بر دل ما تحفه درویشی بود
چون به آخر نرسد تجربه زیباست بخند
{آن خدایی که تو تنها بینی
به خدا همیشه با ماست بخند}

شنبه 28/12/1389 - 9:43 - 0 تشکر 300276

نفس بادصبامشک فشان خواهدشد



کاسب پیر دگر باره جوان خواهد شد!


من و تو غمزده ازاین همه خرج شب عید


لیکن اوصاحب یک سود کلان خواهد شد


موسم دلخوری وگیجی آن اهل حقوق


وقت بشکن زدن پیشه وران خواهدشد


حرف عیدی نزنی پیش خسیس الدوله


که کندسکته ودرخاک نهان خواهدشد

    شنبه 28/12/1389 - 9:54 - 0 تشکر 300281


    مدرک دیپلمم اینجاست ولی کار کجاست؟

    هر کجایی که من مدرک خود را بردم

    پاسخ این بود که یک پارتی پولدار کجاست؟

    روز و شب هر چه دویدم پی همسر گفتند

    از برای چو تویی همسر و غمخوار کجاست؟

    پدر دختره تا دید مرا با فریاد

    گفت اوٌل تو بگو درهم و دینار کجاست؟

    خانه در جردن و شمران چه داری بچه؟

    پست و عنوان و یا حجره و انبار کجاست؟

    ست الماس و گلوبند زمرد که به آن

    بکند دختر من فخر در انظار کجاست؟

    یک عدد بنز مدل 98 دو در

    تا کند فیس در آن در بر اغیار کجاست؟

    اعتیاد ار که نداری و سلامت هستی

    برگی پاکی ژن از دکتر و بهیار کجاست؟

    هر چه فریاد زدم حرف مراکس نشنید

    که به دادم برسد؟ گوش بدهکار کجاست؟

    نیست چون بهر جوان عیب اکنون حمٌالم

    توی میدان بکنم باربری، بار کجاست؟

    مدرک دیپلم خود را بفروشم به دو پول

    ایهالناس بگویید خریدار کجاست؟

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:2 - 0 تشکر 302599

    دعوی مـردان این عصر انفعالی بیش نیست

    شیـر می‌غُرّند و چـون وا می‌رسـی بزغاله‌اند

    سـرد شـد دل از دم ایـن پـهـلـوانـان غرور

    رسـتم‌انـد امّـا بغـل پـرورده‌هـای خـالـه‌اند

    بیدل، از خُرد و بزرگ آن به كه برداری نظر

    دور گاوان رفت و اكنون حاضران گوساله‌اند

    بیدل دهلوی

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:4 - 0 تشکر 302600

    آن شنیدی که در حد مرداشت

    بود مردی گدا وگاوی داشت

    از قضا را وبای گاوان خاست

    هرکه را پنج بود، چار بکاست

    روستایی ز بیم درویشی

    رفت تا بر قضا کند پیشی

    بخرید آن حریص بیمایه

    بدل گاو، خر ز همسایه

    چون بر آمد ز بیم روزی بیست

    از قضـا خر بمرد و گاو بزیست

    سر برآورد از تحیّر و گفت

    کای شناسای رازهای نهفت

    هرچه گویم بوَد ز نسناسی

    چون تو خر را ز گاو نشناسی!

    سنایی

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:4 - 0 تشکر 302601

    پیرمردی مفلس و برگشته بخت

    روزگاری داشت ناهموار و سخت

    هم پسر هم دخترش بیمار بود

    هم بلای فقر و هم تیمار بود

    این دوا میخواستی، آنیک پزشک

    این غذایش آه بود، آنیک سرشک

    روزها میرفت بر بازار و کوی

    نان طلب میکرد و میبرد آبروی

    رفت سوی آسیا هنگام شام

    گندمش بخشید دهقان یک دو جام

    زد گره در دامن آن گندم فقیر

    شد روان و گفت: ای حی قدیر

    گر تو پیش آری به فضل خویش دست

    بر گشایی هر گره کایّام بست

    میخرید این گندم ار یکجای کس

    هم عسل زان میخریدم هم عدس

    آن عدس در شوربا میریختم

    وان عسل با آب میآمیختم

    بس گره بگشودهای از هر قبیل

    این گره را نیز بگشا، ای جلیل

    این دعا میکرد و میپیمود راه

    ناگه افتادش به پیش پا نگاه

    دید گفتارش فساد انگیخته

    وان گره بگشوده، گندم ریخته

    بانگ بر زد کای خدای دادگر

    چون تو دانایی نمیداند مگر

    سالها نرد خدایی باختی

    این گره را زان گره نشناختی

    این چه کار است ای خدای شهر و ده

    فرقها بود این گره را زان گره

    چون نمیبیند چو تو بیننده ای

    کاین گره را برگشـاید بندهای؟

    تا که بر دست تو دادم کار را

    ناشتا بگذاشتی بیمار را

    هرچه در غربال دیدی بیختی

    هم عسـل هم شوربا را ریختی

    من تو را کی گفتم آخر، ای خدای

    گـر توانی این گره را برگشای

    آن گره را چون نیارستی گشود

    این گره بگشودنت دیگر چه بود؟

    من خداوندی ندیدم زین نمط

    یک گره بگشودی و آن هم غلط...

    (اعتصامی، پروین، دیوان اشعار، صص ۳۳۴ و ۳۳۵)

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:5 - 0 تشکر 302602

    بود درویشی یکی خانه تهی

    دزد در شد، یافت درویش آگهی

    کرد بسیاری طلب تا هیچ هست

    هیچ جز بادش نمیآمد به دست

    کرد صد لاحول کار خویش را

    خنده آمد زانسبب درویش را

    دزد گفتش با چنین خانهی تهی

    خنده چون میآیدت بس ابلهی

    با چنین خانه که در عالم کم است

    نیست جای خنده، جای ماتم است

    (مصیبتنامة عطار)

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:8 - 0 تشکر 302603

    افتاد به حمام رهم سوی خزینه
    تركید كدوی سرم از بوی خزینه
    چون كاسة پر قرمة كم آب
    پر آدم و كم آب بود توی خزینه
    گه آبی و گه سبز شود چون پر طاووس
    آن موج لطیفی كه بود روی خزینه
    گر كودكِ بی مو ز خزینه بدر آید
    پر پشم شود پیكرش از موی خزینه
    موی بدن و چرك و حنا و كف صابون
    آبی است كه جاری بود از جوی خزینه
    چون جمجمة مردة سی روزه دهد بوی
    آن خوی كه چكد از خم ابروی خزینه
    سرگین گرو از عطر برد گر بگشاید
    عطار سپس دكه به پهلوی خزینه

    ملک الشعرای بهار

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:9 - 0 تشکر 302604

    همه بدخواه پهلوی در دل
    همه مداح پهلوی به زبان
    همه هم شمر و هم امام حسین
    تعزیت خوان و تعزیت گردان
    خوانده خود را معلم اخلاق
    در خلق و خوی چون صبیان
    همه چون اصفهانیان قدیم
    صد نفر زیر تیغ یك افغان
    كسی انگشتشان اگر ببرد
    خود ببرند دست بر سر آن
    ور نهد بر دهانشان كس مشت
    خود بكوبند مشت بر دندان
    خوی دارند جمله بر اغراق
    بطریقی كه شرح آن نتوان
    گر كس فسوه‌ای دهد سر شب
    ریدمانی شود سپیده دمان
    وگر آن فسوه ضرطه‌ای گردید
    انقلابی شود پدید از آن
    شرح آن نیم ضرطه با صد شكل
    تا به سر حد رود دهان به دهان

    بهار

    پنج شنبه 11/1/1390 - 10:10 - 0 تشکر 302605

    كلی را سر از زخم ناسور بود
    ز خارش توانش ز تن دور بود
    كنار یكی نهر خارید سر
    كلاهش فتاد اندر آن نهر در
    بجنبید و بشتافت بر طرف آب
    ولی آب را زو فزون بد شتاب
    كله گه بغلطید و گه شد به اوج
    بفرجام گم گشت در زیر موج
    چو نومید شد كل ز صید كلاه
    برون قاه قاه و درون آه آه
    به یاران چنین گفت كاین رشك لاخ
    برای سرم بود لختی فراخ

    بهار

    برو به انجمن
    انجمن فعال در هفته گذشته
    مدیر فعال در هفته گذشته
    آخرین مطالب
    • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
      آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
    • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
      جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
    • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
      خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
    • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
      پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
    • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
      اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.