درباره ی چیستی " شجره ی منهیّه " حرف ها زده اند . شریعتی در « جهان بینی و ایدئولوژی » ، مطهری در « انسان و ایمان » ، امام راحل در كتاب « سرالصلوة » .
دكتر شریعتی می گوید : میوه ی ممنوعه همان آگاهی است و اگر آدم به آن درخت نزدیك نمی شد خلیفه ی خدا نبود . ما نیز به میزانی كه به آن درخت نزدیك شویم استعداد عصیان می یابیم و از درون عصیان ، آگاهی بوجود می آید .
برداشت شریعتی تا حد زیادی برگرفته از آموزه های تورات عهدعتیق است ، و ظاهرا آقای مكارم در همان زمان این نكته را به ایشان متذكر می شوند . اما شریعتی می گوید : اگر ما تفسیر صافی را نگاه كنیم درباره ی درخت ممنوعه می نویسد : العلم ، النور ، المحبه ، الولایه . انسان به میزانی كه به آگاهی برسد محیط بهشتی برایش زمینی می شود یعنی انسان از جنت هبوط نمی كند بلكه جنت از چشم انسان هبوط می كند . (جهان بینی و ایدئولوژی/صفحه 272 تا 274 )
شهید مطهری می گوید : سنت به ما آموخته است شجره ی ممنوعه همان طمع ، حرص و یا چیزی از این دست بوده و شیطان وسوسه گر همواره بر ضد عقل و مطابق هوای نفس حیوانی وسوسه می كند ... آری ، برای ما كه چنین آموخته ایم آنچه در « سفرتكوین » می بینیم سخت شگفت آور است .
پس با این وجود شهید مطهری ، هم سخن دكترشریعتی و هم فصل « سفرتكوین » كتاب مقدس را بی اساس می داند و بنظر ایشان میوه ی ممنوعه همان حرص ، طمع و خلاصه چیز بدی است . (انسان و ایمان/صفحه 20 و 21)
امام خمینی می گوید : حضرت آدم در حال جذبه و در بهشت لقاء بود . و بر این اساس توجهی به شجره ی طبیعت نمی كرد . از یك سو خداوند اراده نمود تا رحمتش را در عالم دنیا بگستراند و از سویی دیگر اگر آدم در این حال باقی بود از سبیل سیر كمال كه در قوس صعودی نقش می بندد خارج و از آدمیت ساقط می شد . پس خداوند نفس اماره را از درون و شیطان را از بیرون بر او مسلط كرد تا آدم را از محو به صحو بكشانند و از بهشت لقا و جذبه ی الهی خارج نمایند . اینطور بود كه آدم به شجره ی ممنوعه كه مبدا بسط كمالات و منشا گشایش ابواب فیوضات است نزدیك شد . (سرالصلوة /صفحه46 و 47)
از سخن امام راحل چند نكته استنباط می شود : 1) میوه ی ممنوعه بهانه ای بود برای هبوط آدم از مرحله ی قرب قبل از تنزل و حالت جذبه ی الهیه كه دو نتیجه در پی داشت : وسعت یافتن دامنه ی رحمت پروردگار در نشئه ی دنیا و ابقای آدمیت آدم . 2) خداوند در اصل می خواست با منع كردن آدم از نزدیكی به آن درخت وی را به تناول از آن ترغیب نماید . چنانكه در حدیث آمده : الانسان حریص بما مُنع ، یعنی انسان به چیزی كه از آن منع شود حریص است . 3) آدم در ازای از دست دادن جذبه ی الهی به تعلیم اسماء و صفات توفیق یافت كه برایش بسیار با ارزش بود .
شریعتی می گوید میوه ی ممنوعه چیز خوبی است اما سخن وی التقاطی است از تورات عهدعتیق . شهید مطهری میوه ی ممنوعه را تعبیر می كند به حرص ، طمع یا چیز بدی كه خداوند استعمال آن را برای انسان حرام كرده . و حضرت امام این میوه را مبدا بسط كمالات و منشا گشایش ابواب فیض می داند . بنظر من كلام امام خمینی هم عقلی است و هم قرآنی . هم جامع است هم مانع . و بر این اساس من نظریه ی ایشان را می پسندم و می پذیرم . والسلام