انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه كه در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند.
انجمنیها كه تا واپسین روزهای پیروزی انقلاب میگفتند امام سیزدهم در پاریس نشسته و مردم را جلوی گلوله میفرستد در نیمه شعبان سال اول انقلاب عكس همه مراجع را زد و بعد از چندماهی به تأییدات خود از رهبر انقلاب اشاراتی داشت و خود آقای حلبی از مضامینی چون عظیمالشأن و رهبر كبیر برای امام خمینی(س) استفاده كرد.(33)
وقتی انجمنیها به موضع انفعال افتادند نیروهای تربیت شده در انجمن، پس از انقلاب به سه دسته تقسیم شدند:
1- از دسته اول برخی مانند آقای پرورش، دكتر صادقی، استاد دانشكده الهیات مشهد، عبدالكریمی، استاد دانشگاه مشهد، مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. در میان اینان، جوانانی نیز حضور داشتند كه دست كم چند سالی انجمن را تجربه كرده و به صف انقلابیان پیوسته بودند. برخی نیز مانند آقای طیب كه مسئولیت برگزاری مراسم سخنرانیها را در تهران بر عهده داشت، نه تنها به انقلابیان پیوستند، بلكه به نوعی در برابر انجمن هم قرار گرفتند.
2. دسته دوم در برابر انقلاب بیتفاوت ماندند.
3. دسته سوم به انتقاد از انقلاب پرداخته و به صف مخالفان – از نوع دیندار – پیوستند.(34)
انجمن پنج ماه پس از پیروزی انقلاب، مبادرت به تجدیدنظر و اصلاحاتی در اساسنامهاش با افزودن تبصرهها و متممهایی نمود كه در شرایط انقلاب، قادر باشد گاه به میخ و گاه به نعل بزند و دو پهلو موضع بگیرد.
مثلاً اگر در مواردی از آنها انتقاد میشود، فوراً شاهد خود را كه متمم اساسنامه است به رخ میكشیدند كه بلی ما مطابق اساسنامهمان مطیع و فرمانبردار رهبر عالیقدر انقلاب حضرت امام خمینی(س) و آماده خدمت به ارگانها و نهادها و... و معتقد به ولایت فقیه و كذا و كذا هستیم.(35)
همزمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجمنیها سعی كردند در مراكز مهم دولتی نفوذ كنند.
در زمان حاكمیت دولت موقت اكثر افراد نفوذی انجمن كه از نظر فكری و عملی هماهنگ با بازرگان بودند، در پستها مستقر شدند و به تدریج توسط خودشان افراد دیگر انجمن را وارد ارگانها و نهادهای انقلاب، حزب جمهوری اسلامی، جهاد، سپاه، دادگاههای انقلاب، فرمانداریها، آموزش و پرورش و... نموده و آنان نیز برای القاء طرز تلقیشان از اسلام، تلاش میكردند.
از مراكز مهم دیگری كه به طور چشمگیر افراد انجمن توانستند در آن نفوذ كنند مراكز اطلاعاتی كشور بود.
كلیه مدارك و اسنادی كه پرده از ماهیت واقعی و روابط انجمن با ساواك برمیداشت، سریعاً نابود شد و بقیه اسناد جمعآوری شده را هم در اختیار دیگر ارگانها نمیگذاشتند. آیتالله جنتی در این رابطه گفت:
علت اصرار شما دایر بر این بود كه در مراكز اطلاعاتی نفوذ كنید و اطلاعات جمعآوری شده را به مراكز بهرهوری و به ارگانهای انقلابی نمیدهید چیست؟ چرا؟
مگر سپاه یا ارگانهای مشابه نباید دارای آن اطلاعات باشند تا ضدانقلاب را پیگیری نمایند؟ چرا با سپاه به صورت كامل همكاری ندارید؟(36)
با نفوذ انجمن حجتیه در مراكز اطلاعاتی، به خصوص مركز اسناد ملی، امام خمینی(س) متوجه این خطر شده و خود شخصاً در سال 1362 مسئول مركز اسناد ملی را تعویض نمودند.
در همین سال، انتشار كتابی با عنوان «در شناخت حزب قاعدین» ضربه سختی بر انجمن وارد كرد.
این كتاب پیش از آن، به صورت بخش بخش در روزنامه اطلاعات به چاپ میرسید، زمانی كه كتاب در تیراژی بالغ بر هشتاد و هشت هزار جلد به چاپ رسید ضربهای سهمگین بر انجمن وارد آمد.(37)