یادمه قدیما مادر بزرگ مهربونم بار ها و بارها این شعر رو در مواقع مختلف میخوند،اون جاهایی که میدید گناه از یکیه و کس دیگه ای به جاش تنبیه میشه و اما من چرا این قضیه رو اینجا مطرح کردم ؟
راستش چند روزیه که دایم این شعر تو سرم تکرار میشه ، گفتم شاید دست به قلم ببرم و با دوستان درد دل کنم شاید مرهمی پدید امدو ....
با اینکه تقریبا 6 ماه از اعلام تقلب در امتحان دستیاری میگذره و علیرغم وعده های داده شده هیچ اقدامی در جهت معرفی خاطیان صورت نگرفته....
به تازگی برای اکثریت قریب به اتفاق کلاسها ی ازمون دستیاری اخطاریه اومده که کلاسها به جرم کلاهبرداری باید بسته بشه ، چرا ؟ چون بالا خره تقصیر بر گردن یکی باید بیفته دیگه
و اما دکترهلث که این وسط منفعتی رو از دست نمیده چرا میناله؟ نه کلاسی داره و نه ازین راه درامدی
چرا؟ چون خودم شاهد یکی ازین کلاسها بودم که استاد ارجمندم که براستی نمونه کاملی از یک استاد دلسوز بود،نه تنها درس طب که درس زندگی رو هم به همکارانش میاموخت و متاسفانه با این بر خورد نسنجیده ، کلاس ایشان هم تعطیل گشت و.... حالا قضاوت با شما که ایا شعر مادر بزرگ در اینجا صدق میکنه یا نه