« کتاب : لاله های تنگستان »
مادر شهید امیرزاده می گوید : یک روز خانم مؤمنه ای آمد به منزل ما ؛ در حالی که سید اکبر جبهه بود ؛ گفت دیشب امام خمینی آمده به خوابم چیزی به من داده و گفته این را ببر به مادر سید اکبر بده . این خواب همزمان با ترکش خوردن سید اکبر در جبهه بود ؛ بعد از چند روز اکبر از جبهه به منزل آمد و استراحت کرد تا خوب شد و مجدداً رفت به جبهه .
« شهید سید اکبر امیرزاده / شهرستان تنگستان »