درباره چرایی نماز خواندن باید گفت: ما وقتی نماز میخوانیم با کسی حرف میزنیم که بسیار بزرگ و با عظمت است طوری که بزرگی و عظمت او را نمی توانیم توصیف کنیم یا کسی را با او مقایسه کنیم و بگوییم بزرگی و مقامش مانند فلان شخص است. راستی وقتی خیلی سالها پیش به دبستان میرفتم مدیر مدرسه برای من شخصیت بسیار بزرگی بود و احساس میکردم که کسی مانند او دارای این میزان شخصیت و احترام نیست و روزی که من به اتفاق مادرم برای کاری به او مراجعه و پیش او رفتم و او با من به صحبت نشست و در خود احساس غرور و شخصیت میکردم و به خود میبالیدم که با چنین فرد بزرگی هم صحبت شده ام تا چند روز و هفتههای بعد این موضوع را با بچهها در میان میگذاشتم و به خود میبالیدم، زیرا با صحبت کردن با او احساس خوبی به من دست داده بود و احساس میکردم که من هم فرد بزرگ و با شخصیتی شده ام که توانسته ام با او هم کلام شوم.
در نماز ما با کسی صحبت میکنیم که از همه بزرگتر و داناتر و مهربانتر است طوری که هیچکس به دانایی توانایی مهربانی وبزرگی او نمی رسد. اگر ما وقتی که میخواهیم نماز بخوانیم به یاد بزرگی و توانایی و مهربانی و قدرت خداوند میافتیم و این نکات را برای خود یاد آوری کنیم از این که با او هم کلام میشویم در خود احساس بزرگی میکنیم و وقتی این ارتباط و صحبت را هر روز تکرار میکنیم و با توجه به او نیایش میکنیم بین ما و خدا انس و الفت و دوستی ایجاد میشود که این دوستی در تمام مراحل زندگی به درد ما میخورد، چرا که خدا همه جا هست همیشه صدای مرا میشنود و همیشه درد مرا خوب میفهمد همیشه نسبت به من از همه حتی مادرم مهربانتر است حتی محبتی که مادرم به من دارد را خدا به او داده تا با من مهربان باشد و من در دنیا احساس تنهایی نکنم و با محبت او رشد پیدا کنم و عقل و شعورم به مرحله بالا تری برسد که بتوانم فکر کنم و بفهمم که همه این صحبتها و محبتهای دیگری که به من میرسد ذره ای از محبت بی انتهای خداوند است، زیرا اوست که همه ما را آفریده و محبت را در قلبهای ما قرار داده به خاطر همین محبتها و نعمتهایی که خدای بزرگ و مهربان به من داده است هر روز نمازم را با نام او او و با تشکر از او شروع کنم و میگویم بسم ا... الرحمن الرحیم الحمدا... رب العالمین من از دیگران محبت و کمک میبینم همه و همه به خاطر توست پس اگر من از آنها تشکری میکنم در واقع این تشکر به تو بر میگردد، چرا که تو این نیرو را در بدن آنها قرار دادی که با دستهایشان به کمک من بیایند و با فکرشان مشکلات را حل کنند.
لرحمن الرحیم، تو به ما نعمتهایی بخشیدی و این نعمتها را برای همه پاشیدی در این دنیا که هستیم همه را مشمول نعمتهای بیپایانت کردی گفتی از این نعمتها طوری استفاده کنیم که از بین نروند بلکه بیشتر شوند و به وسیله پیامبرانت راههایی را که باعث زوال و از بین رفتن نعمت و ظهور قهر تو میشد را برایمان گفتند و در آخر هشدار دادی که جهان دیگری بعد از این جهان در پی دارم که در صورتی که از نعمتها درست استفاده کنیم ودر جای خود مصرف کنیم و اسراف و گناه نکنیم در آن جهان که نتیجه اعمال این دنیا ماست به نعمتهای زیباییهای و لذتهای بیشتر و بزرگتری خواهیم رسید که در فکر و عقلمان نمی گنجد، اما اگر درست نعمتها را مصرف نکردیم دیگر در آنجا از نعمت لذت و محبت خبری نیست.
مالک یوم الدین، چرا که آن روز حاکم فقط تویی به کسی ظلم نمی کنی و عادلانه رفتار میکنی اگر کسی در این دنیا نعمتها را در راه خودش مصرف نکرد نباید در دنیایی دیگر مثل کسی باشد که ما سعی و تلاش از نعمتها مراقبت کرده و از آنها استفاده کرده از نعمت زبانش به وسیله نگه داشتن از دورغ و غیبت و تهمت ..... قدردانی کرده و چشمش را از دیدن منظرههای نادرست نگه داشته؛ گوشش را از شنیدن نغمههای شیطانی حفظ کرده و ..... و اینها را به راحتی انجام نداد، چرا که شیطان هم او را وسوسه میکرده که نعمت زوالی کند اما او با تلاش خود و باکمک تو توانسته بر آنها پیروز شود.
ایاک نعبد وایاک نستعین خدا همه قدرتها و محبتها ....... از چشمه فیاض تو نشأت میگیرد تو به همه چیز دانایی وآگاهی و راه چاره را از همه بهتر میدانی و راه رشد وخوشبختی مرا در دنیا و آخرت تو از همه بهتر برنامه ریزی میکنی، چرا که تو مرا آفریده ای و به سود و زیان من آگاهی داری پس تنها تو شایسته اطاعت و پرستش هستی من تنها در برابر تو و نعمتهای توست که واله و شیدا میشوم و در برابر عظمت تو سر تعظیم فرود میآورم و باز تنها از تو کمک میطلبم و به کسی جز تو امید نمیبندم، چرا که دیگران اگر کمک تو باشد توانی ندارند او اگر در راه تو نباشند به من کمکی نخواهند رساند علاوه بر اینها دیگران همیشه نیستند و درد مرا نمی فهمند و به همین خاطر نمی توانند به من کمکی برسانند مگر آنکه لطف تو یار شود و به وسیله مدد تو مرا یاری میدهند.
اهدنا الصراط المستقیم، خدایا من به این اعتراف رسیدم که حمد وسپاس مخصوص توست و اگر بهشت و دوزخی هست به عدل تو و اطاعت و پرستش شایسته توست اما تو میدانی که وسوسه شیطان مرا رها نمی کند وسعی دارد یاد لطیف تو را از خاطرم پاک کند واندیشههای پلید وحرام به تصویر کشد اما تو دست ناتوان مرا بگیر و به راه راستی و پاکی هدایت کن.
صراط الذین انعمت علیهم همانطور که انسانهای پاک نهاد را هدایت کردی و به نعمت هدایت توفیق نعمت رهبری مردان حق ونعمت علم و عمل و جهاد وشهادت بهرهمند ساختی.
غیر المغضوب علیهم، آنها که بر اثر اعمال زشت و انحراف عقیده غضب تو را دامنگیرشان شده و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراهه گمراه و سرگردان شدند.
هر روز در نماز چند بار با خدا نیایش میکنیم و هر بار با توجه و تمرکز فکر تکرار میکنیم که حمد و ستایش مخصوص توست نعمتها از آن تو بهشت و دوزخ به عدل تو و اطاعت و پرستش شایسته توست در طول روز در کنار هرنعمت دست مهربان خدا را میبینیم و با نعمتها خدا بر او نمی شوریم و نمکنشناسی نمیکنیم و چون او را سر چشمه نیکیها و خیرها میدانیم اطاعت او را بر اطاعت دیگران ترجیح میدهیم و برای رشد و صلاحمان و نجات از گرفتاریها تنها از او کمک میطلبیم و به این ترتیب در طول روز به یاد خدا هستیم و اگر توانستیم این تفکر را در طول روز ما حداقل کمی از روز داشته باشیم و به آن تداوم دهیم و در مورد آن خوب بیندیشیم در نماز با تمرکز فکری و حضور قلب بیشتری به آنها اعتراف میکنیم و نمازی که با حضور قلب خوانده شود نه تنها خودش بالا میرود بلکه صاحبش را نیز بالا میبرد، چرا که با عث میشود شخص در طی روز بیشتر به یاد خدا باشد و به همان نسبت کمتر است به گناه بیفتند و به خاطر همین است که گفتهاند: ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر. نماز انسان را از کار زشت دور نگه میدارد.
خداوند به عبادت ما و هیچ موجود دیگر نیاز ندارد ، زیرا « فان الله غنی عن العالمین» خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است . این بندگان هستند که به خداوند نیاز دارند . «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» (2)ای انسان ها شما نیازمند به خداوند هستید و خداوند بی نیاز و ستوده است. بنابراین عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش داشته اند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. پرستش و ستایش علاوه بر پر کردن خلأ تنهائی وجود انسان ، وبر آورده شدن نیاز انسان و بجا آوردن مراتب سپاس و شکر گزاری ، موجب تکامل انسانی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود و هیچ چیزی نمی تواندجای آن را پرکند.دانشمندان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحلة اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است.
اکنون می خواهیم این شبهه را پاسخ بگوییم که آیا: چیزی برتر و موثرتر از نماز در این مسیر وجود دارد؟ یا بهترین شکل و بهترین وسیله و نردبان برای رسیدن به «حقیقت» نماز است؟
هر کدام از مکتب ها و آیین ها اَشکالی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادتاند، حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن میفرماید: «کلّ قد علم صلوته و تسبیحه؛تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر میفرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح میگوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید».
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، ترکیب راه خاصی را مشخص فرموده است) میتواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
با مروری بر آیات و روایات در می یابیم که این معجون شفا بخش نماز است که اسلام آن را وسیلة تقرّب به خدا میداند (الصلوه قربان کل تقیّ). نماز موجب تقرب هر انسان پرهیزکاری است.هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است»(6)یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست.
بله همواره به یاد خداوند بودن بسیار عالی و ارزشمند است ، اما آیا چنین کسی را سراغ دارید ؟
کدام انسان را می یابید که با این همه چیزهائی که انسان را در این دنیا به خود مشغول داشته و با این همه عواملی که موجب غفلت و بی خبری می شوند ، همواره به یاد خدا باشند؟و آیا نماز چیزی جز برای یاد آوری انسان ها و بیرون آوردن از غفلت است؟راستی اگر برای ارتباط با خدا نیازی به نماز نبود، نبایستی پیامبر با آن همه فضائل و کمالات آن قدر نماز بخواند که پاهایش متورم شود یا امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان به نماز این همه اهمیت بدهند.
آیا کسی برتر و بیشتر از پیشوایان دینی ما با خداوند رابطه قلبی داشته است؟ ایا اگر بخواهیم کسی را مثال بزنیم که همواره به یاد خدا بوده است ، این شخص جز پیامبر اسلام و امامان معصوم بودند؟
آیا مقامی که امیرمومنان به آن دست یافته بود ، به گونه ای که فرمود اگر تمام پرده ها کنار رود بر یقین و ایمان من افزوده نمی شود ، کسی برتر از آن دست یافته است؟پس چگونه چنین انسان هایی نه تنها خود را بی نیاز از نماز و ارتباط با خدا نمی دانستند ، بلکه شبانه روز به نماز می ایستادند و نه تنها نماز های واجب ، بلکه حتی نماز های مستحب داشتند که بنابر بر نقل روایات گاهی تا هزار رکعت می رسید.هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است و اگر قرار باشد که هر انسانی بر طبق خواسته خود عمل نماید نه آن چیزی که خداوند از او خواسته ، این دیگر بندگی خداوند نمی شود ، بلکه بندگی خود و عمل بر طبق خواسته خود است.مطمئنا این فکر که رابطه قلبی انسان را بی نیاز از نماز می کند ، چیزی جز وسوسه شیطانی برای دور کردن انسان از خدا نیست. چون خدا راه نماز را برای ایجاد رابطه بنده با او و بیرون آمدن انسان ها از غفلت و شستوی جسم و جان قرار داده قرار داده و فرموده است که «اقم الصلوة لذکری» نماز را برای یاد من برپا دار. پس آیا درک من از خدا بیشتر است؟!
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است و کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی وِرْد و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است، زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد، نه کمتر و نه بیشتر.
آن کس که تشنگی و گرسنگی را در ما آفرید ، غذا و آب را نیز خود فراهم آورده است و آن کس که نیاز به عبودیت و پرستش را در ما قرار داد ، هم او پاسخ نماز و دعا راز و نیاز را برایمان مقرر داشته است. قرآن مجید نماز را مظهر ذکرو ذکر را آرام بخش دل ها می داند.
آنچه زیبایی و حُسن و خیر است، در نماز سفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز میکند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجوددارد و هر کس مطابق ذوق و سلیقة و به اندازه توان و مرتبه وجودی و استعداد خود از آن بهره مند میشود. نماز عبادتی جامع است که می تواند تمام وجود انسان (از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی و قلبی و باطنی) را در خدمت بندگی و پرستش قرار دهد. نیت خوب داشتن به تنهایی نمی تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بی نیاز کند.شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است. با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است
منابع:
- 1تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی جلد 1 ص 52
- 2قرآن کریم سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45
3 – سایت www.pasokhgoo.ir