[quote=hayat_e_tayebe;336051;568315]بسم رب المهدی
سلام و عرص ادب به دوستان خوبمون...
جناب سهای عزیز؛
بسیار عالی؛
همان طور که شما گفتی بنده نیز بر این عقیده ام که اتحاد و دوستی باید بر اساس معیارهایی باشه و آن معیار نیز طبق عقیده ی خود ما از خدا و ولی خدا نشات گرفته باشه .
در مورد سوالتون ؛
"آیا میتوان با همه جور آدمی اتحاد و دوستی داشت؟"
هر کسی نظر خاص خودش رو داره که بنده هم میگم نه هر کسی چنین لیاقتی رو نداره .
اما یه سوال دارم در این باره :
ایا دوستی و اتحاد با هر کسی (هر کس میخواد باشه) اگر تنها به شکل ظاهری و نمایشی اتفاق بیفته ، به شکلی که او را به خودمون و آئینمان راهنمایی کنیم تا چه حد قابل اجراست؟
یعنی ایا اصلا چنین مسئله ای درست و منصفانه است؟
با توجه به اینکه شما دوست عزیز به این نکته ی مهم اشاره کردی که در تبئین معنای دوستی ، نباید وادادگی به خرج داد به شکلی که از عقاید و مقدسات خودمون چشم پوشی کنیم.
در مورد بند آخر حرفهای شما ، اگر بخواهیم این زینت های ماحصل از امت اسلامی رو به امتهای دیگر نیز سوق یدیم چه کار باید کرد؟ آیا لازمه اش اینه که ابتدا جامعه ی اسلامی رو درست کنیم بعد بریم سراغ دیگر جوامع ملل یا اینکه همزمان میتونیم در دو جبهه به اتحاد ودوستی بپردازیم؟
سوال آخر تاپیک رو نیز هر موقع صلاح دونستید ازش برامون بگید خوشحال میشیم :)
سلام، به رفقا عرض ادب:)
"آیا میتوان با همه جور آدمی اتحاد و دوستی داشت؟"
هر کسی نظر خاص خودش رو داره که بنده هم میگم نه هر کسی چنین لیاقتی رو نداره .
اما یه سوال دارم در این باره :
ایا دوستی و اتحاد با هر کسی (هر کس میخواد باشه) اگر تنها به شکل ظاهری و نمایشی اتفاق بیفته ، به شکلی که او را به خودمون و آئینمان راهنمایی کنیم تا چه حد قابل اجراست؟یعنی ایا اصلا چنین مسئله ای درست و منصفانه است؟
ببینید ، من به نظر خاص هرکس اشاره نکردم، من عرض کردم که مطابق با حرف خدا و ولی خدا.
اتحاد با هرکسی رو شرایط مشخص میکنه، شاید اتحاد شاید نه برای شخص بلکه برای «مصلحت بزرگ تر» صورت می گیره، فرض کنید مثلا من تعصب مذهبی برحقم رو شعله اش رو بکشم پایین تا الوات و موتورسواری جومونگی توراه مدرسه به خوانوادم اسیبی نزنن. به عنوان مثال هست.
این مثال شخصی بود، اما شما بهتر من می دونید لابد اینجور مسایل رو.
اما مبنای ما جای دیگه است، 11 امام داریم که هرکدوم شهید شدن، قبلش یه زندگی اجتماعی سیاسی داشتن درکنار زندگی علمی شون.
به هرحال میشه بررسی کرد، مثلا ایا امام رضا علیه السلام که توی اون شرایط قرار گرفت، جوری مدیریت کردن افکار عمومی شیعه و امت اسلام رو که نه شیعیان قتل عام شدن و نه حقانیت خودشون و خاندانشون خدشه دار شد.
اینکه عرض میکنم اتحاد بدون وادادگی همین هست، «مصلحت بزرگ» تر همیشه حفظ اسلام بوده، علی علیه السلام خار در چشم و استخوان در گلو برای چی سه تا ملعون رو تحمل کرد؟
بخاطر این بود که از اون سه تا غاصب خدای نکرده خوشش میامد؟ مشخصه که نه!
ایا علی علیه السلام منصفانه بود کارش؟
خب، زندگی سیاسی مولا رو مرور کنیم، می بینیم فعالیت هایی که انجام میدادن، از ابادانی وقف بود تا تفسیر و عبادات، جوری امام سجاد علیه السلام هم عباداتش رو در برابر عبادات جدش بزرگورارش ناچیز میشمره، و از اون طرف هرگز علی علیه السلام کنج عزلت ننشست تا دعا کنه صرفا، فعالیت های اجتماعی و سیاسی امام هم مشخصه.
اون شرایط، برای اتحاد و حفظ اسلام، شرایطی که تا اون جا من خوندم راجع بهش بعد رحلت پیامبر یهود و مسیحی از خوشحالی میکردن و منافقای دوره ی پیامبر هم دنبال برگشت به جاهلیت بودن و ...
توی اون شرایط تصمیم امام این بود، پاورقی نهج البلاغه من نوشته بود که بنا به توصیه حضرت پیامبر بوده.
برای باقی ائمه هم همچین بررسی بکنید، برای حفظ جان شیعیان شون، تقیه توصیه شد، نه اینکه از حرف حق زدن منع شون کنن، نخیر مبنا بر تربیت نیرو بوده.
امروز شرایط ما مثل زمانی هست که امت داغ دار پدر معنویش یعنی پیامبرش بود، یهود و مسیحی، قد علم کردن، برای پیامبر ما فیلم میسازن، انحراف سقیفه امروز میوه داده بهش میگن وهابیت، شیعه پاراچنار رو قصابی میکنه، اینها حقیقت هستن یا دروغ؟
اگه حقیقت هست وجود اتحاد لازمه، باید مبنا رو حفظ عده ی شیعیان و افزایش گرایش امت به شیعه بذاریم. هرچه دلها نزدیکتر بشه، حرف منطقی هم بیشتر می شه زد، ولی اگه بغض و کینه باشه؛ تعصب جای منطق رو میگیره، می بینید یه وهابی رو نمیشه ادم کرد، با سیستم اون شبکه ی ماهواره ای.
اگر بخواهیم این زینت های ماحصل از امت اسلامی رو به امتهای دیگر نیز سوق یدیم چه کار باید کرد؟ آیا لازمه اش اینه که ابتدا جامعه ی اسلامی رو درست کنیم بعد بریم سراغ دیگر جوامع ملل یا اینکه همزمان میتونیم در دو جبهه به اتحاد ودوستی بپردازیم؟راستش این سوالتون، یه جوریه.
سوال اول سوال می کنید، توی سوال دوم جواب میدید، بعد یه «ایا» به اولش و یه علامت سوال به اخرش اضافه میکنید.
ولی در کل وحدت، رو چی معنی میکنید؟ اینکه همه با هم دوست باشن؟ هیچ اختلاف نظری نداشته باشن؟
یا وحدت این هست که برای یه هدف خاص، همه باهم کنار بیان، اختلاف رو درنظر نگیرن
به نظرم مورد دوم درست تر هست، چون همه ی انسان ها رو نمیشه یکدست کرد، ولی میشه هدف روشن داد بهشون تا براش همکاری کنن.الفت و دوستی هم از دل همین اشتراک داشتن ها پیش میاد.
مگر وقتی ایران درگیر جنگ تحمیلی بود، مردم همه یک دست بودن؟ نه خیر نبودن، ولی هدفشون اونقدر مقدس و پراهمیت بود، که کشاورز حاصل زحمتش رو میفرستاد، مادر بچه اش رو می فرستاد، و هزار جور دیگه.
الفت دوستی بود؟ بله بود! ولی یکدستی نظرات نبود، هرکسی یه جور فکر میکرد.
مهم اینه که وقتی با یه سنی حرف میزنی، هدف رو خفظ عظمت اسلام بهش یاد بدی
با مسیحی حرف میزنی هدف رو تلاش برای امدن مسیح واقعی عنوان کنی به هرحال مشترک هستیم، توی اینجور مسایل
با یهودی هم خاستی حرف بزنی بیشتر هدف دنیایی بده، کلا موجودات قابل اعتمادی نیستن.
این طوریا
یا حق