تبیان، دستیار زندگی

سلام

اینجا قراره بر اساس حروف الفبا مشاعره كنیم  به این شكل كه نفر اول از الف یه بیت شعر می گه و نفر دوم با  ب و همین طور تا ی ادامه  می دیم  و بعد دوباره از اول شروع می كنیم .

خودم از الف می گم

اشك خونین بنمودم به طبیبان گفتند

درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفال فال نکوست

به نام خدا و سلام

زهوشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد

ژاله بر لاله فرود آمده هنگام سحر
راست بر عارض گلبوی عرق کرده یار

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد

به نام خدا و سلام
شاهنشهی که شیشه ی جانها به دست اوست.
گـر بشکند به سنـگ ، فقـط مُزد شَست اوست

صد شکر که در سینه ی ما نقش تو پیداست
از کوی تو تا منزل دل فاصله ای نیست

ضعف و عجز و فقر ما دانسته ای
درد ما را هم دوا دانسته ای

طوفان بلا برده به این سو و به آن دست
در بحر ستم کشتی طوفان زده بشکست

ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
كاندران سایه قرار دل شیدا باشد

عشق دریای عمیقی است که هرکس دل بست
چشم باید نگشاییده و بر ساحل بست