اجتهاد
فلاطوری در سن بیست و چهارسالگی از مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدرضا کلباسی، اجازه اجتهاد و روایت گرفت و آقامیرزا مهدی آشتیانی به او اجازه تدریس فلسفه داد.
پروفسورا
او در سال ۱۳۳۱ یا ۱۳۳۳با مشورت میرزا مهدی آشتیانی عازم اروپا شد. در بین کشورهای اروپایی، آلمان دارای بیشترین فیلسوف است. شاید به نوعی مرکز فلسفه غرب، آلمان باشد. وی در یکی از دانشگاهها، در سه رشته: فلسفه روان شناسی، علوم تربیتی و تطبیق ادیان ادامه تحصیل داد
و در سال ۱۳۴۱ش با ارائه پایان نامه فلسفه اخلاق کانت درجه دکترا گرفت و در دانشگاه کلن به تدریس فلسفه تطبیقی، حقوق، تاریخ ایران، اسلام معاصر، کلام و علوم اسلامی روی آورد. او در دانشگاه هامبورگ نیز به تدریس زبان و ادبیات فارسی سرگرم بود.
پروفسور با آموختن لاتین و یونانی به درجه استادی نایل می آید ودر دانشگاه کلن در رشته فلسفه تطبیقی ادیان، شروع به تدریس کرد.
ارادت به قرآن
فلاطوری در طول بیش از چهار دهه اقامت در آلمان، دهها سخنرانی ایراد کرد و مقالات فراوانی در نشریات آلمانی در جهت دفاع از اسلام نگاشت. وی همواره بر این حدیث پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) تاکید داشت که هرکس علم را به جز در قرآن بجوید خداوند او را به گمراهی افکند. او میگفت: من اگر در اروپا تبلیغ اسلام میکنم – که بحمدالله مقبول افتاده – حتی یک ذره از اندیشه عقلی را در تبیین اسلام نمیآورم. هنگامی که به او پیشنهاد شد به ایران بیاید و در دانشگاههای مشهد، شیراز و اصفهان فلسفه و جامعه شناسی تدریس کند، در پاسخ گفت: اگر بیایم قرآن تدریس میکنم، نهج البلاغه تدریس میکنم. آن بهترین بیان کننده اسلام است. دوری ما از قرآن اسفبار است.
استاد فلاطوری نهج البلاغه را شرح قرآن میدانست و میگفت: علی (علیه السلام) چون شمع میسوزد تا سوختنش چراغ هدایت دیگران قرار گیرد.
او باب گفت و گوی میان ادیان را گشود و در راه مباحثات میان دینی گامهای موثری برداشت. به سال ۱۳۵۶ش با همکاری گروهی از استادان مسلمان، «آکادمی علوم اسلامی» را برای گفت و گوی ادیان در شهر کلن پایه گذاری کرد.
آکادمی که او تأسیس کرده بود مرکز تردد و مطالعه و تحقیق دانشمندان آلمانی شوده بود و طرح های مختلف تحقیقی با همکاری پژوهشگران جوان آلمانی در آنجا به اجرا در می آمد.