مبارزی که فقط آمپول پزشک احمدی توانست او را از سر راه رضاخان بردارد
رجانیوز- گروه فرهنگی: از طرف پدر نسبش به شیخ محمدتقی رازی صاحب هدایةالمسترشدین از مراجع تقلید و آزادیخواهان دوره مشروطه میرسید و از طرف مادر به شیخ بزرگ شیخ جعفر کاشفالغطا؛ بنابراین هیچ عجیب نبود که چند سال بعد او یکی از فقیهان و مجتهدان سرآمد عصر خود باشد و یکی از مبارزان فعال عصر مشروطه.
به گزارش رجانیوز، آیت الله نورالله نجفی اصفهانی که این روزها سالگرد شهادت اوست، در 1238 خورشیدی متولد شد. خانواده اهل علم و فضلی داشت و گام در راه کسب علوم دینی گذاشت و بعد از مدتی تحصیل در اصفهان راهی نجف و سامرا برای ادامه تحصیل شد. آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی شاخصترین استاد او در سامرا بود.
وقتی به درجه اجتهاد رسید به اصفهان ازگشت و کرسی درس تشکیل داد. گویند که حدود هزار طلبه علم، در مجلس درس او حاضر میشدند. او از طریق پدرش، از محمدباقر شفتی، عالم بزرگ، روایت میکرد و بزرگانی از جمله سید شهابالدین مرعشی نجفی از او روایت میکردند.
اما فقاهت و تربیت شاگردان علوم دینی یک روی سکه فعالیتهای این عالم بزرگ بود. مبارزه با استبداد داخلی و استکبار خارجی و همچنین فعالیتهای اجتماعی روی دیگر. در سال ۱۳۰۸ قمری که مردم اصفهان به رهبری آقا محمدتقی نجفی معروف به آقا نجفی اصفهانی، برادر بزرگ حاج آقا نورالله، به مبارزه با عقد قرارداد رژی پرداختند، حاج آقا نورالله نیز با قیام تنباکو و جنبش مشروطیت هم صدا شد و مانند برادرش، از فتوای مراجع ثلاث، پشتیبانی کرد. وی زمانی که محمدعلی شاه قاجار، مجلس شورای ملی را به توپ بست و عدهای از آزادی خواهان را در باغ شاه تهران، کشت، وی سپاهی از جوانان مشروطه خواه را در اصفهان بسیج کرد و آنها را برای فتح تهران به یاری ایل بختیاری فرستاد و با صدور فتوایی، دولت مشروطه را واجب و مخالفت با آن را حرام اعلام کرد.
بافروپاشی بنیاد شوكت سی ساله ظل السلطان اولین تجربه مردم سالاری دینی در اصفهان به دست حاج آقا نورالله و در قالب انجمن مقدس ملی تبلور یافت. انجمن در روزهای شنبه، سه شنبه و پنجشنبه با حضور مردم جلسه داشت و به مشكلات اهالی رسیدگی میكرد.حاج آقا نورالله نیروهای مردمی را مسلح كرد تا در صورت لزوم به یاری آیین حق شتابند.
در 1326 محمدعلی شاه كه هوای خودكامگی در سر میپروراند، به رویارویی با مجلسیان پرداخت. حاج آقا نورالله كه تنها داروی درد شاه را نمایاندن قدرت مردم به وی میدانست، حدود پنجاه هزار رزمنده زیر فرمانش را در تخت پولاد گرد آورد و همایشی بینظیر برگزار كرد. در پی این اقدام انجمنهای گوناگون محلی در چهل ستون چادرها برافراشته، خواستار كنارهگیری شاه شدند، ولی دریغ كه مشروطه خواهان پایتخت از چنین نیرویی بیبهره بودند و محمدعلی شاه توانست با به توپ بستن مجلس بساط مشروطیت را برچیند.
اینها چند نمونه از فعالیتهای مبارزاتی وی بود. اما فعالیتهای سیاسی آیت الله نجفی اصفهانی بعد تپوریک هم داشت. رساله مقیم و مسافر که از وی به جا مانده است کتابی است که در آن دلایل تپوریک مشروطه خواهی وی بیان شده است. او در این کتاب روایتی اسلامی از نظام سیاسی مشروطیت ارائه میدهد. رساله مکالمات مقیم و مسافر که در ماجرای مشروطیت به نگارش درآمد جایگاه ممتازی در رسالههای سیاسی آن روزگار کسب کرد و با اندیشه «دولت قدر مقدور» به تبیین فقهی ــ سیاسی مشروطیت پرداخت. براساس اصل قدر مقدور اثبات میشود که در قیاس با حکومت پادشاهی، مظالم دولت مشروطه کمتر و تاحدزیادی قابل کنترل است؛ و البته درعینحال معتقد است اگر مشروطه به استبداد جمعی منجر شود، ظلمی فراوان پدید میآید که اصلاح آن بهراحتی مقدور نیست.
قریب صد سال پیش که جمعی از علما در هنگام مهاجرت کبرا به قم اطلاعیهای نوشتند و تعهدات مهمی برای تغییر سبک زندگی ایرانیان بیان داشتند، این عالم بزرگ یکی از امضا کنندگان آن بیانیه بود. (اینجا را بخوانید)
همه این موارد رضاشاه را مجبور کرد که فکری برای از میان برداشتن این عالم مجاهد بکند. عامل اجرای نقشه پلید دربار جنایتكاری پلید بود كه لباس پزشك ویژه بر تن داشت؛ دکتر شفاءالدوله (پزشک احمدی اول).
درباریان با بهره گیری از فرصت مناسبی كه سرماخوردگی و خستگی حاج آقا نورالله پدید آورده بود به بالینش شتافتند. پزشك ویژه كه به چیزی جز تزریق نهایی نمیاندیشید بیماریاش را مالاریا و چاره كار را تزریق «كنین» خواند. دانشور بیدار سپاهان كه از دلسوزی دشمنان اندیشناك شده بود، پزشك را از تزریق بازداشت ولی مأمور كهنه كار بیتوجه به ناخشنودی بیمار سمی كشنده بر پیكر نحیفش تزریق كرد.
پس از خروج فرستادگان دربار دردی جانكاه عارف وارسته اصفهان را در بر گرفت و سرانجام در بامداد اول رجب 1346 هـ.ق (مصادف با 1306 خورشیدی) به زندگی خاكیاش پایان داد.