روایت کنند که جمعی از کفّار،آن حضرت(پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله)را گفتند که نَسَب و حَسَب خدای خود را بازگوی تا او را بشناسیم.
حقّ تعالی این سوره را فرستاد:
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ
بگو ای محمّد که اوست خدای یگانه
(متوحّد به ذات و متفرّد به صفات)
اَللهُ الصَّمَدٌ
خدایی که بی نیاز است از همه
( اوست پناه نیازمندان،نخورَد و نیاشامد و پاینده است و جاودان)
لَم یَلِدٌ
نزاده است کسی را
(ردّ یهود است که گفتند:عُزَیر-علیه السّلام- پسر خداست)
وَ لَم یُولَدٌ
و زاده نشده است
(ردّ نصاری است که گویند:عیسی بن مریم-علیهِمَاالسّلام-خدای ماست)
وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَدٌ
و نیست و نبوده او را همتا
(ردّ مجوس است که گفته اند:او را همتاست و قائل به خدای خیر و شر شده اند)
احد است و شمار از او معزول
صمد است و نیاز از او مخذول
آن احد نی که عقل داند و فهم
وان صمد نی که حس شناسد و وهم
منبع:ترجمه کتاب الصّلوة(نماز)/اثر ملّا محسن فیض کاشانی(ره)/صفحه 40/با اندکی تغئیرات جزئی.