فردای روشن
مقصد و هدف، مسیر را تعیین میکند. دوران ظهور امام زمان (عج) آینده روشن همه ماست، ولی چگونه میتوان به این دوران طلایی رسید؟ اگر پاسخ این پرسش را بیابیم، مسیر امروزمان روشن خواهد شد. از این شماره به بعد برآنیم که تصویری روشن از این دوران را برای شما ترسیم کنیم تا بیشتر و بهتر با امام زمان (عج) خود آشنا شوید. برای اینکه دوران ظهور را بهتر بشناسیم، باید به ماههای پیش از ظهور توجه کنیم تا با مهمترین رویدادهایی که منجر به ظهور شدهاند، آشنا شویم. تنها سخنان امامانمان میتواند در این راه به ما کمک کند.
برای بازشناسی دوران ظهور، ابتدا نقشهای تهیه کنید، نقشهای که شامل کشورهای خاورمیانه باشد.
اگر به این منطقه دقت کنید، متوجه میشوید مهمترین رویدادها، در خاورمیانه رخداده است. پیش از ظهور هم این منطقه بیشترین دگرگونیها را خواهد داشت که برخی از آنها نشانههای ظهور هستند. برای شناخت بهتر این نشانهها نیازمند آن هستیم که با کشورهای منطقه آشنا شویم. برای نمونه در گذشته حاشیه شرقی دریای مدیترانه را شام یا شامات میگفتند. اینک این سرزمین به کشورهای کوچک و متوسطی تقسیم شده است. آیا این تقسیمهای سیاسی تا پیش از ظهور پایدار خواهد بود؟
برای شماره آینده نقشهای بکشید و نام رهبران سیاسی و نوع حکومت هر کشور را تعیین کنید.
یاران رجعت کننده
از کودکی آموختهایم که امام زمان (عج) در دوران ظهور، 313 یار دارد، ولی درباره شخصیت و ویژگیهای این یاران کمتر شنیدهایم؛ در حالیکه دقت در این ویژگیها میتواند چراغ راه آینده ما باشد.
کنجکاو خواهید شد اگر بدانید که برخی از این افراد، گلهای سرسبد تاریخ اسلام هستند. انسانهایی که در روزگاران سخت، بسیار کوشیدند، در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) دوباره بازخواهند گشت تا پرچمدار حق و حقیقت باشند.
این گروه، از مردان و زنانی تشکیل شده که شاگردان پیامبران بودند. از این شماره با برخی از این شخصیتهای برجسته و ویژگیهای ارزشمند آنان آشنا خواهیم شد.
سلمان فارسی
پیامبر یاران بسیاری داشت که میگویند بیش از ده هزار نفر بودهاند، ولی در این میان کسی که به بالاترین مقام رسید، مردی از سرزمین فارس بود. او با ذهنی پرسشگر، ابتدا دینهای آن دوران را شناخت، سپس به اسلام رسید و خود را وقف پیامبر و علوم نبوی کرد و سرآمد یاران پیامبر شد و در این راه الگوی خود را امیرالمؤمنین علی (ع) قرار داد. سلمان میگوید: «دیدم علی (ع) نزدیکترین فرد به پیامبر است، پس سعی کردم هر آنچه او انجام میدهد، انجام دهم.» اینگونه بود که توانست پس از مدت کوتاهی، بهترین یار پیامبر باشد. این شخصیت بزرگ، در دوران ظهور دوباره باز میگردد و به محبوب خویش، حضرت حجت (عج) کمک میکند.
واژه استرس (stress) که به احساس درونی فشار روانی اشاره دارد ، در زندگی روزانه به طور فراوان مشاهده می گردد . اهمیت استرس وتاثیر آن در عملکرد آدمی در تمامی وجوه زندگی امر مسلمی است. فشارهای روانی ناشی از خانواده ، محل کار وجامعه می تواند تبعات بسیاری را به دنبال داشته باشد. کوشش برای اداره خانواده ، نگرانی نسبت به فرزندان ، احساس گناه از نرسیدن به فرزندان ، نیازها، انتظارات و توقعات اعضای خانواده ، دوری اعضای خانواده از یکدیگر وجدایی بین آنها ، تغییرات مهم زندگی ، تولد نوزاد جدید ، ماموریت و زندگی در منطقه ای یا کشوری با فرهنگ ، آداب و رسوم یا اعتقادات متفاوت، نگرانی از بروز مشکلاتی برای خود، همسر وفرزندان ، شرایط محیط کار وروابط انسانی در آن ، انتخاب زمینه های کاری مختلف ، محروم شدن از پاداش، مشکل با همکار، اختلاف نظر با مدیر، انتظارات مدیر از کارمندان، مشکلات مدیریت ، نگرانی ازعدم آگاهیها واطلاعات، کهنه شدن معلومات، مشکلات اجتماعی –اقتصادی، پیش آمدن یک مشکل مالی، سر وصدا شلوغی و دهها مساله دیگر همگی موجب می شوند فرد ازلحظه بیداری بامداد تا هنگام خواب شامگاه دچارهیجانها ، تنشها ، بیمها وامیدهای گوناگون باشد که گاه با ظرفیت روانی وبدنی وی متناسب است وگاه با آن سازگارنیست.
اگرآمادگیهای لازم برای مقابله با این مشکلا ت فراهم نباشد، استرس با تاثیری که برافکار، اندیشه ها، عواطف وانگیزه ها ازیک سو و جنبه های فیزیولوژیکی ازسوی دیگر می گذارد، توانمندیهای روانی وجسمانی راکاهش داده ومقاومت بدن وروان راپایین آورده واز طریق مختل ساختن سیستم ایمنی بدن ، فرد را درمعرض انواع بیماریهای روانی وجسمانی قرارمی دهد .
زخم معده ، تنگی نفس ، انواع سردردها ، ناراحتیهای قلبی – عروقی ، حساسیتها ، بالا رفتن فشار خون ، بروزجوشها وخارشهای پوستی و... ازجمله بیماریهای روان – تنی (Psychosomatic) هستند که بااسترسها وفشارهای هیجانی ارتباط نزدیکی دارند. همچنین ممکن است برخی ازمشکلات مانند: دلتنگی، اضطراب ، افسردگی، خشم ، پرخاشگری ، خصومت ، بلا تکلیفی، تردید درتصمیم گیری، احساس خلا ذهنی، بی خوابی، بدخوابی و...مشاهده شوند. بنابراین می توان گفت استرسهای شدید ومداوم ،اغلب پیش درآمد بیماریهای روانی وجسمانی می باشند .
آیا استرس همیشه بد وویرانگراست؟
سوالی که دراینجا مطرح می شود این است که آیا استرس الزاماًچیزی بد ، ویرانگر وچیزی است که باید ازآن اجتناب کرد یاخیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفته شود، آدمی برای اینکه به طرز مطلوبی به کاروکوشش بپردازد، مقداری استرس لازم دارد. برانگیختگی هیجانی ملایم وخفیف ، آدمی را درجریان اجرای کاری که برعهده داردهوشیارنگه می دارد.
هنگامی که مدتی زندگی با سکوت وآرامش همراه باشد ، فرد احساس کسالت کرده و درپی چیزهای هیجان انگیز می رود.
بررسیهایی که در مورد محرومیت حسی (Sensory Deprivation) صورت گرفته نشان داده اند که فقدان تحریک برای مدتی بیش از یک دوره کوتاه ، می تواندهم بسیار ناراحت کننده باشد وهم اثرات ژرفی بررفتاربگذارد. بنابراین به نظر می رسد برای آنکه دستگاه عصبی درست کارکند، باید میزان معینی تحریک به آن وارد شود ولی این میزان چقدراست؟ بررسیهای انجام شده دراین رابطه حاکی ازآن است كه میزان این تحریك درافراد متفاوت است. به طوركلی برانگیختگی ملایم هیجانی معمولا بر هوشیاری وعلاقه مندی ما نسبت به تكلیفی كه در دست داریم می افزاید، ولی وقتی هیجانها شدید باشند، صرفنظرازماهیت خوشایندشان معمولاعملكرد را تا حدودی كاهش می دهند . بنا براین زمانی كه برانگیختگی بسیارپایین است، دستگاه عصبی ممكن است كاملا فعال نباشد وپیامهای حسی به آن نرسند. همچنین زمانی كه برانگیختگی بالاست ممكن است عملكرد درحد مطلوب نباشد. شاید به این دلیل كه دستگاه عصبی مجبوراست به طورهمزمان در برابر محركهای بسیارزیاد واكنش نشان دهد. بنابراین پاسخهای مناسب با اشكال روبرومی شود. ولی زمانی كه برانگیختگی در سطح متوسط است، عملكرد دربالاترین حد ونشان دهنده سطح مطلوب برانگیختگی است.
راههای مقابله با استرس:
با توجه به اینكه فرارازاسترسهای روزمره زندگی اجتناب ناپذیر است، چگونه بعضی ازافراد به راحتی با آنها برخورد می كنند ومشكلات فراوان زندگی را به خوبی پشت سرمی گذارند. با اعضای خانواده ودیگران خوش برخورد وخوشروهستند به طوری كه تصورمی شودهیچ مشكلی ندارند. ولی برخی دیگردر برابر مشكلات شانه خم می كنند، فرسوده می شوند و آثارناتوانی وپیری زود رس درچهره شان نمایان می شود. چرا چنین است؟ آیا می توان از پس استرس برآمد وبا آن كنار آمد. كنارآمدن مشتمل بر كوششهایی ازنوع اقدام عملی ودرون روانی برای مهار( یعنی كنترل،تحمل، كاهش یا به حداقل رساندن) مقتضیات درونی ومحیطی وتعارض میان آنهاست.انسانها هنگام تلاش برای كنار آمدن، درواقع می كوشند،ازعهده حل تضادهایی كه بین مقتضیات یك موقعیت استرس زا وتوانایی خود احساس می كنند، برآیند.در وضع مطلوب ،افراد كوشش خود را به حل مشكلاتی که با آنها مواجهند ، معطوف می دارند. راههای مقابله با استرس وایجاد اطمینان وآرامش درونی متعددند. در این مقابله اشاره ای به نقش تعالیم اسلامی در مهاراسترسها خواهیم نمود وسایر روشها را به فرصتی دیگر موکول می کنیم.
نقش تعالیم اسلامی در مهار استرسها:
در تعالیم اسلامی ، روشهایی برای مقابله با استرسها و سازگاری با سختی ها ذکرشده که می توان آنها را در سه بخش روشهای شناختی ، روشهای رفتاری وروشهای عاطفی – معنوی ارائه کرد. منظورازروشهای شناختی، شیوه هایی است که با شناختها،افکاروعقایدافراد سروکاردارد.دراین روشها، فرد با استفاده ازشناختها درصدد مقابله با استرسها برمی آید وبه کمک توانایی فکری وذهنی خود ، با مشکل برخورد می کند. اگر چه شناختها و اعتقادات در رفتار جلوه گر می شوند ، ولی نحوه اثرگذاری آنها با سازوکار شناختی افراد مربوط می شود. درروشهای رفتاری، دستورات وتوصیه های عملی، از جمله آداب برخورد ورفتار متقابل وتاثیرآنها در مقابله با سختی ها مورد بررسی قرارمی گیرد. درروشهای عاطفی – معنوی (عبادات)، فرد نوعی ارتباط عاطفی با خدا واولیای دین برقرار می کند. این روابط می تواند انسان را در مواجهه با مشکلات وحل آنها مساعدت کند. در نمای زیر، طرح کلی راههای مقابله با استرسها با بهره گیری ازتعالیم اسلام ارائه گردیده است که بحث تفصیلی راجع به هر یک از آنها مستلزم فرصت دیگری است. در اینجا فقط اشاره ای کوتاه به نقش ایمان در کاهش استرسها می نماییم.
راههای مقابله با استرسها در تعالیم اسلام:
روشهای شناختی : ایمان به خدا ، توکل به خدا ، اعتقاد به مقدرات الهی،بینش نسبت به وقوع سختیها
روشهای رفتاری : صبر، تفریحات سالم ، روابط خانوادگی مطلوب، حمایت اجتماعی
روشهای عاطفی – معنوی : یاد خدا ، دعا ، توسل به ائمه معصومین (علیهم السلام)
نقش ایمان در کاهش استرسها:
راههای مقابله با استرس وایجاد اطمینان وآرامش درونی متعددند. دراینجا صرفا به نقش ایمان به عنوان مهمترین عامل درکاهش استرسها پرداخته می شود. دردرمان ناراحتیهای روانی و ایجاد اطمینان وآرامش درونی، نقش " ایمان" فوق العاده شگرف وثمربخش است. درمواردی که دشواریهای طاقت فرسا ، شخصیت انسان را درهم می کوبند واراده وامید را ازوی می گیرند، اتکا به خداوند درروح آدمی اثرعمیق وغیرقابل انکاری می بخشد. ناکامیها ، گرفتاریها وشکستها هرگز نمی توانند درضمیر مردان وزنان الهی طوفان بر پا کنند وآنها را دچارزبونی ویاس وخودباختگی سازند.
اریک فرام روانشناس آلمانی معاصر درکتاب روانکاوی و دین می نویسد: " سرسپردگی به یک هدف یا فکر یا نیرویی برتر ازانسان نظیر خداوند، جلوه ای است از نیاز انسان به کمال." وی نیازبه یک نظام اعتقادی را جزء ذاتی انسان می داند واضافه می نماید، ازآنجا که نیازبه یک نظام جهت گیری واعتقادی جزء ذاتی هستی انسان است، می توان به میزان این نیاز پی برد. به راستی هیچ منبع قدرتی قوی تری ازآن دربشر وجود ندارد. نیاز به دین یعنی نیاز به یک الگوی جهت گیری ومرجعی برای اعتقاد وایمان. هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد.
کارل گوستاویوگ روانشناس سوئیسی ورهبرمکتب روانشناسی تحلیلی می نویسد: در بیماران روانی که با لا ترازسی وپنج سال سن داشتند در کمتر بیماری مشاهده می شد که مشکل روانی اودرآخرین مرحله تحلیل، به ایمان مذهبی مربوط نگردد. بهتراست بگوییم که هر فرد ازآنان به علت فقدان آنچه که دین به اشخاص می دهد، بیمار شده اند.
ایمان نه تنها ناراحتی وتشویش را از قلب آدمی می زداید بلکه می تواند از هجوم هیجان واضطراب به دل جلوگیری کند.
قرآن مجید از نقش پیشگیری ایمان چنین یاد می کند:
ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین (سوره آل عمران آیه 133)
اگر ایمان داشته باشید نباید ترس واندوه به خود راه دهید، زیرا شما با همین سرمایه ایمان بر دیگران برتری دارید.
در این آیه خاطر نشان شده است که ایمان در برابرعوامل ناراحتی روانی ، زره محکمی برای روح می سازد ومصونیت خاصی درانسان به وجود می آورد . بااتکا به ایمان می توان خاطر را ازغم آزاد ساخت ونقش رنجها را از لوح دل زدود.
همچنین خداوند در قرآن مجید می فرماید:
الابذکرالله تطمئن القلوب(سوره رعدآیه 28)
با اتکا به خداوند ، دلهای پریشان مطمئن وآرام خواهند شد
هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین(سوره فتح آیه3)
خداست که بردلهای مومنان ، سکون وآرامش می بخشد
قرآن ثبات وآرامش را ازآن کسانی می داند که قلبی سرشار از ایمان داشته باشند:
الذین امنوولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الا من (سوره انعام آیه 82 )
امنیت خاطر وآسایش دل اختصاص به کسانی داردکه بر خوردار ازایمانند و پرده ای از ستم وبیداد برآن نکشیده اند
الا ان اولیاءالله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون(سوره یونس آیه 62)
آگاه باش ترس واندوهی برای دوستان خدا نیست
فردای روشن
مقصد و هدف، مسیر را تعیین میکند. دوران ظهور امام زمان (عج) آینده روشن همه ماست، ولی چگونه میتوان به این دوران طلایی رسید؟ اگر پاسخ این پرسش را بیابیم، مسیر امروزمان روشن خواهد شد. از این شماره به بعد برآنیم که تصویری روشن از این دوران را برای شما ترسیم کنیم تا بیشتر و بهتر با امام زمان (عج) خود آشنا شوید. برای اینکه دوران ظهور را بهتر بشناسیم، باید به ماههای پیش از ظهور توجه کنیم تا با مهمترین رویدادهایی که منجر به ظهور شدهاند، آشنا شویم. تنها سخنان امامانمان میتواند در این راه به ما کمک کند.
برای بازشناسی دوران ظهور، ابتدا نقشهای تهیه کنید، نقشهای که شامل کشورهای خاورمیانه باشد.
اگر به این منطقه دقت کنید، متوجه میشوید مهمترین رویدادها، در خاورمیانه رخداده است. پیش از ظهور هم این منطقه بیشترین دگرگونیها را خواهد داشت که برخی از آنها نشانههای ظهور هستند. برای شناخت بهتر این نشانهها نیازمند آن هستیم که با کشورهای منطقه آشنا شویم. برای نمونه در گذشته حاشیه شرقی دریای مدیترانه را شام یا شامات میگفتند. اینک این سرزمین به کشورهای کوچک و متوسطی تقسیم شده است. آیا این تقسیمهای سیاسی تا پیش از ظهور پایدار خواهد بود؟
برای شماره آینده نقشهای بکشید و نام رهبران سیاسی و نوع حکومت هر کشور را تعیین کنید.
یاران رجعت کننده
از کودکی آموختهایم که امام زمان (عج) در دوران ظهور، 313 یار دارد، ولی درباره شخصیت و ویژگیهای این یاران کمتر شنیدهایم؛ در حالیکه دقت در این ویژگیها میتواند چراغ راه آینده ما باشد.
کنجکاو خواهید شد اگر بدانید که برخی از این افراد، گلهای سرسبد تاریخ اسلام هستند. انسانهایی که در روزگاران سخت، بسیار کوشیدند، در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) دوباره بازخواهند گشت تا پرچمدار حق و حقیقت باشند.
این گروه، از مردان و زنانی تشکیل شده که شاگردان پیامبران بودند. از این شماره با برخی از این شخصیتهای برجسته و ویژگیهای ارزشمند آنان آشنا خواهیم شد.
سلمان فارسی
پیامبر یاران بسیاری داشت که میگویند بیش از ده هزار نفر بودهاند، ولی در این میان کسی که به بالاترین مقام رسید، مردی از سرزمین فارس بود. او با ذهنی پرسشگر، ابتدا دینهای آن دوران را شناخت، سپس به اسلام رسید و خود را وقف پیامبر و علوم نبوی کرد و سرآمد یاران پیامبر شد و در این راه الگوی خود را امیرالمؤمنین علی (ع) قرار داد. سلمان میگوید: «دیدم علی (ع) نزدیکترین فرد به پیامبر است، پس سعی کردم هر آنچه او انجام میدهد، انجام دهم.» اینگونه بود که توانست پس از مدت کوتاهی، بهترین یار پیامبر باشد. این شخصیت بزرگ، در دوران ظهور دوباره باز میگردد و به محبوب خویش، حضرت حجت (عج) کمک میکند.