کامپیوتر و اینترنت
ما اغلب انطور كه باید وشاید از اهمیت هارد درایوها باخبر نیستسم وبا اصطلاح قدر انها را نمیدانیم.این گونه می اندیشیم كه وظیفه این قطعات تنها به چند عمل ساده ومتداول محدود میشود نصب كردم برنامه ها-حذف كردن برنامه ها-ذخیره كردن یك فایل یا باز كردن یك فایل به همین سادگی -چه موارد دیگری رامیتوان در نظر گرفت؟درواقع هارد درایوها قطعاتی فوق العاده پیچیده وظریف از یك سیستم ماشینی میباشند ولازمه هر سیستم كامپیوتری هستند كه امروزه در حال اجراست سیستم شما میتواند از حفاظت ورسیدگی منظم به هارد درایو-در پاكیزه نگاه داشتن هارد بسیار سود برد.ولی نخست باید بدانیم هارد درایوها چه هستند و چه كاری انجام میدهند؟چرا باید به جزیات كار انها اهمیت داد؟
نخستین كمپانی IBM كه در1956 ابداع شد از 50صفحه روی هم انباشته شده ویك بازوی كنترل رژوباتیك تشكیل بود هرصفحه 61 سانتی متر قطر داشت وگنجایشی در حد تنها 5مگابایت را در بر میگرفت از ان هنگام تا كنون فناوری هارد درایو بی نهایت تغییر كرده ولی مفهوم اساسی ان بدون تغییر باقی مانده است.
هارد درایو ها وسایل ذخیره ی دائمی هستند بدین معنی كه داده را حتی زمانیكه نیروی برق وجود ندارد حفظ مینماین.آنها همچنین جدایی ناپذیر هستند یعنی هارد دیسك برخلاف فلاپی یا سی دی ودرایوهای نوری به عنوان عنصری متكی به خود از مكانیسم درایو جدا نمی شود توجه داشته باشید كه واژه جدائی ناپذیر با مفاهیمی چون غیرقابل حمل یا منحصرا داخلی یكسان نیست.بسیاری از هارد درایوها در عین ویژگی جدائی ناپذیری را دارا میباشند هیچ كدام از دو مورد ذكر شده در موردشان صدق نمیكند .داخل هر هد هارد درایو چندین صفحه وهد وجود دارد صفحات مغناطیسی اطلاعاتی را كه به شكل الكترونیك كدگذاری شده اند ذخیره میكنند وهنگامیكه سی پی یو به ابزار كنترل درایو میگوید كه به چه داده ای واز چه نقطه ای روی صفحات نیاز دارد نیاز دارد هدهای متحرك اطلاعات را بر روی صفحات هارد خوانده ویا مینویسند.
هارددرایوها پس از نخستین حضورشان در كامپیوترها در خلال دهه 80 میلادی در رشد ناگهانی كامپیوترهای شخصی وفناوریهای اینترنتی بسیار موثر بوده اندو....
ادامه مطالب بعد از 5تا نظر براتون مینوسیم.
شنبه 29/4/1387 - 12:32
کامپیوتر و اینترنت
دو قرن تمام ، والا حضرت آیزاک نیوتن پادشاه بی رقیب و قدرت مند فیزیک
بود. نظام نیوتنی حرف آخر را در مسائل بنیادی علم و تصویر نهایی جهان
میزد.
به یک باره دلاوری دیوانه، بر پادشاه شورید . شوالیه آلبرت اینشتین با نظریه ی نسبیت اش پادشاه را از تخت سلطنت به زیر کشید.
این
دیوانگی لازمه ی چرخش در تاریخ علم و نحوه ی تفکر انسان هاست. برای پیش
برد علمِ نوین، ناگزیریم اندیشه های دیوانه کننده ای مطرح کنیم که از
دیدگاه های سنتی کاملا گسسته باشند. اندیشه هایی معماگونه.
فقط یک
نابغه میتواند جرات چنین دیوانگی ای را به دل راه دهد. انباشت ارقام و
اطلاعات در مغز، دلیل بر نبوغ نیست. نابغه با دیوانگی اش، در شناخت پیشین
دخالت میکند. و آلبرت اینشتین چنین دیوانه ای بود- یا به عبارتی دیگر
چنین نابغه ای- . قبل از او گذر از مفاهیم نیوتنی به تصویری جدید از جهان
هیچ گاه این چنین قاطع و معما گونه نبوده است. این گذار در واقع نه فقط
تعمیم و تکمیل کاری بود که نیوتن شروع کرده بود، بلکه انقلابی نیز در علم
به راه انداخت.
نظریه ای که باعث چنین گذاری شد، بر اساس معیارهای
معینی ساخته شده است. اینشتین در یادداشت هاش از دو معیار در انتخاب و
ارزیابی نظریه های علمی سخن میگوید، یکی تایید بیرونی است: انطباق نظریه
و تناقض نداشتن آن با واقعیت های تجربی. البته این انتظاری بدیهی است اما
برآوردن آن مسئله ی ظریفی است. چرا که گاه میتوان فرض هایی اضافی را به
شکل مصنوعی وارد کرد و نظریه را با تجربه منطبق ساخت- در واقع نظریه را
قبولاند- . معیار دوم کمال درونی یا طبیعی بودن نظریه است. نظریه نباید از
بین نظریات هم ارز خودش به شکل دل خواه انتخاب شود. نظریه ای بیش ترین
کمال درونی را دارد که کم تر بر فرض های دل بخواهی مبتنی باشد. چنین نظریه
ای برای تبیین ساختار جهان و ساختن تصویری از آن بر مبنای قوانین یک نواخت
و جهان شمول مناسب تر است.
البته اینشتین معتقد است این حرفها چندان
دقیق نیستند و شاید هیچ گاه هم نتوان دقیق ترشان کرد. اما وقتی دانشمندان
در باره ی کمال درونی یا تایید بیرونی یک نظریه سخن میگویند، گویی توافقی
ضمنی بین شان وجود دارد.
اینشتین با آن قوه ی تشخیص چشم گیری که در
مورد هم آهنگی یا به گفته ی خودش موسیقی مندیِ تفکرِ علمی داشت، به تاثیر
زیبایی شناختی نظریه - که آن را خاصیتی وابسته به کمال درونی میدانست -
اهمیت زیادی میداد. پوانکاره نیز از مفهوم ظرافت ریاضی سخن میگوید و آن
را این طور تعریف میکند: « هرچه قضیه های بیش تری بتوان از کم ترین
فرضها استخراج کرد، ظرافتِ ساخته ی ریاضی بیش تر است. » اما نگاه این دو
نفر به ارزش ظرافت و موسیقی مندیِ نظریه متفاوت است. به نظر پوانکاره
ظرافت در اصل، معنایی ندارد و معیاری برای انتخاب یک نظریه نیست. ظرافت یک
نظریه ثابت نمی کند که آن نظریه نگاه عمیق تری دارد. اما اینشتین میگوید
ظرافت شاخصی از معتبر بودن نظریه و قطعیت عینی آن است.
اینشتین چنان به
این اصل عقیده داشت که وقتی آزمایشها نظریه ی نسبیت را تایید کردند چندان
هیجان زده نشد. او اصلا نگران نتیجه ی کار نبود. به نظرش نسبیت آن قدر
طبیعی و موسیقی مند بود که امکان نداشت اشتباه باشد.
جهان مجموعه ی
واحدی از اشیا است و به همین دلیلِ ساده است که وقتی نظریه ای از کم ترین
فرضها نشآت بگیرد به واقعیت نزدیک تر میشود. نظریه وقتی فقط مبتنی بر
چند اصل موضوعه ی مستقل باشد به وحدت واقعی جهان نزدیک تر میشود و به
بهترین شیوه ی ممکن آن را باز میتاباند.
این وحدت، در همگن بودن فضا و
زمان، در انتقال از نقطه ای به نقطه ی دیگر در فضا و از لحظه ای به لحظه ی
دیگر در زمان ،دیده میشود. همین ناوردایی قوانین فیزیک است که به علت
مستقل بودن از جابه جایی های جزئی و موقت ، نقطه ی شروع حرکت در راه دست
یابی به نظریه ی نسبیت میشود. اینشتین با هدف رسیدن به بیش ترین کمال
درونی در نظریه اش، سعی کرد رابطه هایی در بیان قوانین فیزیک پیدا کند که
در جابه جایی های موقت و جزئی هم وردا بمانند. به بیانی عام ، طبق اصل
نسبیت، قانون های طبیعت مستقل از حرکت انتقالی دست گاه های مرجع هستند.
آغاز دیوانگی
اصل بنیادی نظریه نسبیت اینشتین این است: « سرعت نور در تمام دست گاه های مرجعی که نسبت به هم حرکت بی شتاب دارند، یک سان است.»
کجای
این اصل دیوانه کننده است؟ این جا: دو شناگر از عرشه ی یک کشتی، درآب
شیرجه میزنند. هردوشان سرعت یک سانی دارند . هرکدام به طرف یک انتهای
کشتی شنا میکنند. بدیهی است شناگری که در خلاف جهت حرکت کشتی شنا میکند،
زودتر از دیگری به انتهای کشتی میرسد. ولی طبق اصل جدید، شناگران هر دو
با هم به دو انتهای کشتی میرسند. یعنی تندی آنها نسبت به کشتی یک سان
خواهد بود. نور این طور رفتار میکند. یعنی نسبت به جسم های مختلف که نسبت
به هم حرکت میکنند ، سرعت واحدی دارد. حتی امروز هم بعد از صد سال به
دشواری میتوان تصور کرد که چیزی نسبت به دستگاه های متحرک نسبت به هم،
سرعت واحد داشته باشد.
اما هر بیانی، هر قدر دیوانه وار به نظر برسد،
حتما نباید باعث شگفتی و حیرت شود. در فرض هایی که اساس نظریه ی نسبیت را
تشکیل میدهند، هیچ چیز دل بخواهی وجود ندارد. بر عکس، این فرضها بر پایه
ی استوار تجربی مبتنی اند. در واقع این خودِ حرکت است که با احساس های
بدیهی ما در مشاهده ی رفتار جسم های فیزیکی تناقض دارد. دیوانه ی دوست
داشتنی ِ ما این احساسِ بدیهی بودن را دور میریزد.
در تصویر کلاسیک
جهان، تمامی جسمها در حرکت نسبی اند. مفهوم اتر پرکننده ی فضا، رخنه ای
در چارچوب تصویر کلاسیک اولیه از جهان بود. نظریه ی نسبیت این چارچوب را
مرمت کرد اما این مرمت به بهای نفی قانون بدیهی جمع سرعتها بود.
اینشتین
در نامه ای به موریس سولووینه ـ یکی از دوستان صمیمی اش - در این باره
چنین مینویسد: « بر خلاف این حقیقت معلوم بر اندیشمندان باستان که حرکت
را فقط به طور نسبی میتوان ادراک کرد، فیزیک، خود را بر مفهوم حرکت مطلق
استوار ساخت. در مبحث نور فرض میشد که نوعی حرکت متفاوت با حرکت های
دیگر، یعنی حرکت در اتر درخشان وجود دارد که حرکت تمام جسمها را میتوان
به آن ارجاع داد. بدین ترتیب اتر درخشان مفهوم سکون مطلق بود. اگر واقعا
اتر درخشان ساکنی وجود میداشت که کل فضا را پر کند، میشد حرکت را به آن
ارجاع داد و برای حرکت معنای مطلق قائل شد. این مفهوم میتوانست شالوده ی
مکانیک باشد اما وقتی تمام تلاشها برای تشخیص چنین حرکت ارجحی در اتر
درخشان فرضی ناکام ماند، میبایست در مسئله تجدید نظر کرد. این کار به طور
نظام یافته در نظریه نسبیت انجام گرفت. نظریه ی نسبیت فرض را بر وجود
نداشتن حالت های ارجح حرکت در طبیعت میگذارد و استنتاج های چنین فرضی را
تحلیل میکند. »
در واقع اینشتین قدم به قدم تصویر جدیدی از جهان بر پا
کرد. کار او اساسا کار خلاقانه ای بود. جنبه ی نفی آمیز مسئله، یعنی تخریب
تصویر قدیم، فقط این بود که اینشتین نشان داد تصویر قدیم در مقایسه با
تصویر جدید، تقریب نادقیق تری به واقعیت فیزیکی داشته است. رابطه ی سلسله
مراتبی نسبیت و مکانیک نیوتنی، این امکان را فراهم میکند که مکانیک
نیوتنی را توضیح دهیم. به چه علت در سرعت های معمول مشاهده ی ما با مکانیک
نیوتنی در تضاد قرار نمی گیرد؟ به همین ترتیب هر آزمایشی که اعتبار مکانیک
نیوتنی را تایید کند، در عین حال تایید مکانیک اینشتین نیز هست.
نتایج دیوانگی
وقتی
آزمایش مایکلسون اصل وجود اتر جهانی را به خطر انداخت، لورنتس برای توضیح
این نتیجه، فرضیه ای ساخت: تمام جسم های متحرک نسبت به اتر، در جهت حرکت
منقبض میشوند. او فرض کرد که همه ی اجسام از بارهای الکتریکی اولیه ای
تشکیل شده اندو حرکت نسبت به اتر، نیروهایی پدید میآورد که بارها را در
جهت حرکت جمع میکنند. فرضیه ی انقباض بی آن که تاثیری بر مبانی مکانیک
کلاسیک بگذارد نتیجه های آزمایش مایکلسون را توضیح میداد. اما با
معیارهای اینشتین برای یک نظریه ی علمی جور در نمی آمد. با حقیقت های قابل
مشاهده انطباق مییافت ولی طبیعی نبود. یعنی از کمال درونی برخوردار نبود.
همین بزرگ ترین نقطه ضعف آن بود: مختص به خود بود و برای آثار قابل مشاهده
ای که مویدش باشند، مبنایی نداشت.
تفاوت مهم کار لورنتس با اینشتین در
این بود که نظریه ی نسبیت بر خلاف انقباض لورنتس یک استنتاج پدیده شناختی
نبود. فرمول های لورنتس حاوی چیزی مثل یک نظریه ی فیزیکی نبودند که بتواند
راه را برای ارائه ی تصویری نوین از جهان باز کند.
وقتی حقیقت جدید و
بسیار معما گونه ای، یعنی ثبات سرعت نور در تداخل سنج مایکلسون، نوعی
توضیح را ایجاب کرد، لورنتس اندیشه ای مطرح کرد که ضمن سازگاری با حقیقت
های جدید و نیز حقیقت های معلومِ قدیم، به طور طبیعی و مستقیما از آنها
مشتق نشده بود. توضیح اینشتین از حقیقت جدید و معما گونه، بر بازنگری
تصویر کلی جهان و تفسیری کاملا نو از زمان و مکان، و به طور خلاصه بر
تفسیری عمیق تر، عام تر و مشخص تر از کلیت حقیقت های معلوم مبتنی بود.
نظریه نسبیت انقباض لورنتس را از اساسی ترین و عام ترین مفهوم های علم و
از تحلیل دقیق تر و صریح تر مفهوم های زمان و فضا استنتاج میکند. خود
لورنتس در این باره میگوید: « دست آورد اینشتین این است که نخستین کسی
است که اصل نسبیت را به مثابه یک قانون جهان شمول دقیق و صحیح فرمول بندی
کرد.»
اندیشه ی اساسی اینشتین در واقع ضرورت تصدیق تجربی ساخته های
منطقی است. هیچ مفهومی نمی تواند در سازگاری پیش از تجربی با واقعیت باشد
بلکه باید به استنتاج هایی بینجامد که بتوان آنها را با تجربه تصدیق کرد.
حرکت مطلق را نمی توان این گونه تایید کرد. استنتاج های نظریه نسبیت از
فرض های هوشمندانه ناشی نمی شوند بلکه به طور طبیعی از اصول عام پیروی
میکنند.
اینشتین مینویسد هر مفهوم فقط به دلیل ارتباط روشن و آشکار
خود با پدیدهها و نتیجتا با واقعیت فیزیکی، حقِ وجود دارد. در نظریه ی
نسبیت مفهوم هایی چون هم زمانی مطلق، سرعت مطلق، شتاب مطلق، و جز آن نفی
شده اند، چرا که هیچ ارتباط آشکاری با تجربه ندارند... لازم بود که هر
مفهوم فیزیکی را طوری تعریف کرد که بتوان تصمیم اصولی گرفت که آیا با
واقعیت سازگاراست یا نه. »
می توان گفت که بلوغ ذهنی بسیاری از کودکان
و نوجوانان از جهتی تکرار تکامل تفکر انسان به طور کلی است: تفکرات عام
درباره ی واقعیت فیزیکی با علایق پخته تر و مشخص تر دنبال میشوند.
اینشتین این احساس نخستین نگاه به جهان را بدون این اعتقاد بالغانه تجربه
کرد که گویا مسئله های اساسی جهان همگی حل شده اند. این احساس با کسب
شناخت عمیق تر یا رشد علایق جدید خاموش نشد. اینشتین در مسئله های حرکت
غور کرد و به اندیشه ای رسید که به کودکی بشر تعلق داشت: اندیشه ی باستانی
نسبیت!
شنبه 29/4/1387 - 11:45
کنکور
طبق قولی که قبلا" داده بودم قرار شد اول از درس ریاضی شروع کنیم
که معضل بسیار بزرگی است .
درس ریاضی برای رشته ی ریاضی ، مباحث بسیار گسترده و مهمی را شامل می شود
که بیشترین ضریب را دارد و در بالا و پایین شدن تراز خیلی موثر است .
مواردی که باید در یادگیری ریاضی در نظر گرفته شود ، به قرار زیر است :
تجربی و انسانی ) را به ترتیب زیر بخوانید :
1- بهتر است ریاضیات را از همان اول دبیرستان کم کم و پله پله سر کلاس خوب یاد
بگیریم،
زیرا که ریاضی، درسی زنجیروار است و وقتی سنگ بنای یک مبحث را بد بگذارید، روی
فهمیدن و یادگیری خیلی از موارد دیگر تاثیرجبران ناپذیری می گذارد (قابل توجه بچه
های سال
اول یا دوم که می خواهند از الان خود را برای کنکور آماده کنند )
2- کتب درسی ریاضی بسیار مهمند ، و این در حالی است که 99درصد دانش آموزان ریاضی
را فقط از روی جزوه و کتابهای کمک آموزشی می خوانند .
3- برای شروع، از کتاب اول دبیرستان شروع کنید (البته چون مباحث آن بسیار ساده است و
اکثرا"در سالهای بالا تکرار شده است ، لزومی ندارد خط به خط کتاب را بخوانید و مثالها را
حل کنید.
فقط به دوره ی فرمولهای ارائه شده و حل تمرینهای سخت آخر هر مبحث بپردازید.)
4- با این کار قشنگ روی غلتک می افتید و متوجه می شوید که چگونه باید با کتاب درسی
ریاضی
کنار بیایید و چقدر مفید است .
5 – خوب حالا کتابهای سنگینتر مثل : ریاضی سال دوم ، آمار، حسابان ، جبرواحتمال ،
هندسه ، دیفرانسیل،
گسسته ، هندسه تحلیلی (برای رشته ی ریاضی ) ، ریاضی سال دوم و سوم و پیش دانشگاهی
(برای رشته ی
تمام متن کتاب را خط به خط بخوانید . مثالهای داخل متن را بدون نگاه کردن به حل آنها حل کنید ، سپس حل خود
را با حل کتاب مقایسه کنید . تمرینهای کتاب را دانه به دانه بدون نگاه کردن به حل المسائل حل کرده ، سپس
اشکالات خود را از معلمین ، همکلاسیها ویا ... بپرسید ، در غیر این صورت به دفترحل
تمرین یا حل المسایل مراجعه کنید . هیچگاه فرمولها را حفظ نکنید ، زیرا بزودی فراموش می کنید ، تازه اگر هم فراموش
نکنید ، نمی توانید در حل تستها از آنها استفاده کنید ، چون فقط آنها را حفظ کرده
اید و
نمی دانید کجاها کاربرد دارند. وقتی مطلب را از روی کتاب خواندید و مثالها و تمرینها را حل کردید ، باید آنقدر از
آن
مبحث تست بزنید تا فرمولها و راه حلها به همراه کاربردشان ملکه ی ذهنتان شوند. برای دوره و تمرین تست زدن ، از تستهای کنکورهای گذشته استفاده کنید . مثال : شما مبحث تابع را کامل از کتاب خوانده اید ، حدود 50 تست از این مبحث را
انتخاب
می کنید ، 25 تست اول را بدون گرفتن زمان ونگاه کردن به پاسخهای تشریحی حل کنید ،
یعنی دقیقا" ذهن خود را درگیر سوالات نمایید و راه حلهای مختلف را برای رسیدن به
پاسخ
درست ، امتحان کنید ، بعد از تمام شدن این 25 سوال به پاسخ تشریحی مراجعه کنید و
پاسخهای خود
را مقایسه کنید . مهم: کنار هر کدام از سوالات که نتوانسته بودید هیچ راه حلی برای آنها ارائه دهید
علامت منفی و کنار
سوالاتی که کامل حل کردید ولی به پاسخ غلط رسیدید علامت ضربدر و کنار سوالاتی که
نصف
راه حل را رفته اید ولی بالاخره هیچ کدام از گزینه هارا درنیاوردید ، علامت مثبت
بگذارید و
دست آخر ، کنار سوالاتی که با راه حل درست به پاسخ درست رسیده اید ، هیچ علامتی
نگذارید. خوب این کار به چه دردی می خورد ؟
به درد دوره کردن مفید و سریع ، یعنی در دور دوم که شما خواستید این تستها را
دوباره بزنید ،
(حداقل بعد از دو هفته )به حل تستهای علامتدار می پردازید و هر کدام را که توانستید
حل کنید ،
علامت کنارش را پاک می کنید .
وقتی می توانید بگویید که من به کل این 25 تست با نکاتش مسلط شده ام ، که هیچ
علامتی کنار
هیچ تستی باقی نماند .
با این فرم خواندن و تست زدن، نه نیازی به حفظ کردن فرمولها و نه نیازی به حفظ کردن
نکات
تستها خواهید داشت، و نه احساس می کنید آن تستها و نکاتشان را پس از مدتی فراموش
کرده اید . هشدار:
درس ریاضی برای رشته های تجربی و انسانی هم بسیار مهم و نمره آور است ،
در حالی که خیلی از بچه های تجربی و مخصوصا" انسانی کل درس ریاضی و یا بخش
عظیمی از آن را کنار می گزارند، یعنی اصلا" به سراغ ریاضی نمی روند.
شما حتی اگر هم، بدون توجه به ریاضی از سد کنکور رد شوید و در هر رشته ای
که قبول شوید، به خاطر ضعیف بودن درس ریاضی اتان در دانشگاه با مشکلات زیادی
روبرو خواهید شد .
در مورد درس فیزیک هم قضیه تقریبا" مشابه است ، فقط شما باید به متن کتب فیزیک
و تعریفها و مثالها هم کاملا" توجه کنید، مثالهای داخل متن و تمرینهای آخر هر فصل
همیشه عینا" و یا با کوچکترین تغییری صورت تستهای کنکور بوده اند .
واین در حالی است که 99% بچه ها اصلا" توجهی به کتاب درسی فیزیک ندارند و
وقت گذاشتن روی حل تشریحی مثالها وتمرینها را اتلاف وقت می دانند .
لذا آمار سازمان سنجش در کنکور 84 نشان می دهد که فقط 3% از کل بچه ها به
چند سوال مفهومی – تعریفی فیزیک که مستقیما" از متن کتاب طرح شده بود ،
پاسخ صحیح داده اند . توصیه:
البته در مورد دروس ریاضی و فیزیک ، اینکه شما درس را سرکلاس خوب گوش دهید و
بفهمید هم مهم است ، یعنی فکر نکنید که اگر درس را سر کلاس نفهمیدم ، بعدا" خودم می
خوانم،
یاد می گیرم . قبل از کلاس درسی را که قرار است داده شود را روزنامه وار بخوانید تا
پیش زمینه ی ذهنتان آماده ی دریافت باشد ، و در هنگام توضیح مبحث آمادگی پرسیدن
اشکالات و فهمیدن کامل درس
را داشته باشد. بچه ها !!
اینقدر دنبال فرمولهای طلایی و نکات نقره ای وراه حلهای کوتاه و کتاب تستهای
معجزه آسا نباشید ، بلکه کتاب درسیتان را خوب مطالعه کنید.!!!!!!!!!!
|
شنبه 29/4/1387 - 11:43
کنکور
در ادامه ی مقالات قبلی که داشتیم بهترین راهکارهای صحیح درس خواندن را با توجه
به روند تغییر کنکور بررسی می کردیم ، حال ادامه ی بحث را پی می گیریم :
بینش اسلامی :
خوشبختانه کتب درسی بینش ، بیشترین مورد استفاده را بین داوطلبان دارد. ولی باز هم
اشکالاتی در مطالعه ی آن دیده می شود ، مثلا" اکثر داوطلبان به کتابهای قرآن 2و3
توجه نمی کنند در حالیکه بین 5 تا6 سوال از آنها مطرح خواهد شد .
خود کتاب بینش را هم کاملا" سطحی ، طوطی وار حفظ می کنند .
به همه ی اسمها و کتابها و تاریخها و آیه ها توجه نمی کنند ، پس حتی همین بینش به
ظاهر ساده را هم باید بهتر از اینها بخوانیم ، چگونه ؟؟؟
است را خوب به خاطر می سپاریم .
مساله ی اصلی بسیاری از داوطلبان برای بینش فراموش کردن آن است نه خواندن آن .
برای جلوگیری از این پدیده به دستورات زیر عمل کنید :
_ زود به زود دروس خوانده شده را دوره کنید و تستهای آنها حداقل یک هفته پس از
آخرین دوره بزنید.
_ بهتر است دوره فقط از روی کتاب درسی خودتان باشد ، چون وقتی شما برای اولین بار
از روی کتاب درسی مطلب را حفظ کرده اید ، دقیقا" در حافظه ی بینایی شما شکل و رنگ و
طرح و مطالب آن صفحه حک می شود ، پس اگر دوره هم همیشه از روی یک منبع باشد ، می
تواند به یاد آوری توسط حافظه ی بینایی کمک کند .
_از خواندن جزوات خلاصه شده و گلچین شده ی بینش بپرهیزید ، زیرا خط به خط کتاب و
حتی زیر نویسها مهم هستند و مورد سوال واقع خواهند شد .
_ احکام را خوب یاد بگیرید بعد حفظ کنید ، زیرا که جملات دروس احکام کمی ثقیل هستند
و اگر شما درست حکم را متوجه نشوید ، قطعا" تست را اشتباه خواهید زد .
زبان انگلیسی :
کتاب زبان هم تقریبا" محروم واقع شده است .
اکثر داوطلبان گرامر را از روی جزوات می خوانند و معنی لغات را هم از آخر هر درس و
یا لغتهای نوشته شده ، همراه با معنی ( به صورت فلش کارت و ....) حفظ می کنند .
در حالی که لغات زبان بسیار زیاد و فرارند و باید راهکارهای بهتری برای یادگیری
آنها به کار گیریم . چگونه ؟؟؟
در ذهن باقی می ماند ).
را باید بخوانید و لغاتش را در آورید نه اینکه به لغات آخر هر درس اکتفا کنید .
این کار به شما کمک می کند دایره ی لغاتتان بسیار وسیع شود .
مخصوصا" اگر داوطلب شرکت در کنکور منحصرا" زبان هم هستید .
این یکی از کارهای واجب بر شما خواهد بود .
اخطار !!!
داوطلبان علاقمند به زبان، فقط به شرکت در کنکور منحصرا" زبان اکتفا نکنید.
حتما" کنکور رشته ی اصلی خود را بدهید و در کنار آن در کنکور منحصرا" زبان هم شرکت
کنید .
چرا که ظرفیت پذیرش و تنوع رشته در منحصرا" زبان بسیار پایین است .
در ادامه ی این سری مقالات در مورد دروس اختصاصی رشته های مختلف (به ترتیب : ریاضی
، تجربی ، انسانی ، ....) صحبت خواهیم کرد.
1- همه ی درسهای کتاب بینش را خیلی خوب می خوانیم و یاد می گیریم .
2- سعی می کنیم عربی و فارسی تمام آیه ها را و اینکه این آیه یا حدیث در مورد چه
موضوعی است را خوب یاد بگیریم و به خاطر بسپاریم .
3- تمام اسامی و نام کتابها و تاریخهای مهم ( خصوصا" دروس امامها در بینش دوم ) را
که حتی در زیر نویس آمده ، به خاطر می سپاریم .
4- قرآن 2و3 را خوب و بخش به بخش عربی و فارسی باهم ، می خوانیم و یاد میگیریم تمام
سر فصلها و اینکه کدام سوره مربوط به کدام موضوع
2- تمام بخشهای کتاب زبان از جمله لغات ، متنها ، صورت و پاسخ تمرینها و....
2- از معلم خود بخواهید تمام تمرینها را حل کند .
3- لغتها را سعی کنید با یک یا چند مترادف انگلیسی یاد بگیرید .
4- لغتهای مترادف و متضاد در کنار هم بسیار راحتتر به خاطر سپرده می شوند .
5- تستهای زبان را به صورت مخلوط بزنید نه طبقه بندی .
6- در هنگام زدن تست چه گرامر باشد چه درک مطلب و چه تست لغت ، صورت تست و گزینه ها
را معنی کرده و لغات جدید را فیش برداری کنید.
7- صحبت کردن در کلاس با همکلاسی ها یا در خانه با یکی از افراد تحصیلکرده ، به
زبان انگلیسی دشوار ولی بسیار مفید خواهد بود.
8– لغات زبان را ، از روی کتاب درسی خودتان و درجمله دوره کنید .
9- لغات مهم را فیش برداری کنید تا در وقتهای تلف شده (اتوبوس ، مترو ، مطب دکتر یا
صفهای مختلف ) بتوانید مروری برآنها داشته باشید.
5- بسیار مهم !!!
1- کتاب زبان ( مخصوصا" پیش دانشگاهی ) را از ابتدا شروع می کنید به خواندن و در
آوردن معنی لغات از دیکشنری ( زیرا لغتی که در جمله یاد گرفته شود و با پیدا کردن
به حافظه سپرده شده باشد ، خیلی عمیقتر و بهتر از لغتی که خارج از جمله با معنی
حاضر و آماده حفظ شده است ،
شنبه 29/4/1387 - 11:42
کنکور
در ادامه ی صحبتهای قبل ،حال به اینجا می رسیم که آیا در واقع ،راهکارهای عملی
برای درس خواندن وجود دارد که منجر به موفقیت در کنکور شود ؟
بله !!!
الف ) باید در طول سال تحصیلی حداکثر استفاده را از مدرسه ، کلاسها ، معلمین و دانش
آموزان زرنگ کلاس بکنیم .
چگونه ؟؟؟
( تا اینجا 60% یادگیری انجام شده است ) حال 40% بقیه :
ب) باید از منابع موثق و مفید برای درس خواندن استفاده کنیم .
چگونه؟؟؟
به تاکید موکد سازمان سنجش، طراحان سوالات کنکور باید از متن کامل کتابهای درسی
تدریس شده در دبیرستان و پیش دانشگاهی سوال دربیاورند، مخصوصا" در 2-3 سال اخیر که
از قسمتهای بسیار ساده ی کتابها ( فیزیک ، در کنکور 84 ) چند سوال مفهومی درآورده
بودند که نزدیک به 85% دانش آموزان نتوانسته بودند به آن جواب دهند .
پس واضح و مشخص است که اکثریت داوطلبان به متن کتابها اصلا" اهمیت نمی دهند .
اکثر داوطلبان با متن کتابها اینگونه برخورد می کنند :
زبان و ادبیات فارسی :
از تاریخ ادبیات ، فقط اسم نویسنده و نام کتابها را حفظ می کنند.
درمورد نثرها فقط کلمات مهم و خود آزمایی ها را می خوانند .
در مورد شعرها به معنی شعر و اصطلاحات مهم اکتفا می کنند .
درحالی که ، برای پاسخ دادن به سوالات ادبیات (بخصوص در 3-4 سال اخیر)
باید به همه ی کتاب مسلط می بودیم ، چگونه ؟؟؟:
سبک ادبی آنها، کتب ، تاریخ حوادث و وقایع و... توجه می کنیم ، و موارد مهم را فیش
برداری * می کنیم .
_ دور کلمات مهم از نظر املایی خط می کشیم .
_ زیر کلمات مهم از نظر معنایی خط می کشیم .
_ صنایع ادبی(مخصوصا" تشبیهات ، تلمیحات ، کنایه ها ، مجازها و...) موجود در متن را
با مداد کنار هر جمله می نویسیم .
_ قسمت توضیحات را دقیق و کامل می خوانیم و تمام معانی آورده شده برای یک کلمه یا
اصطلاح را حفظ می کنیم ، نه یک یا دو معنی را.
چون در کنکور 2 سال پیش دقیقا" از شعری که اصلا" در کتابهای درسی نبود سوالی داده
بودند که حتما" باید آن شعر را همرا با معنی و مفهوم آن بلد می بودی تا بتوانی پاسخ
آن تست را بدهی ، بعد از بررسی متوجه شدیم که در یکی از خود آزمایی ها فقط گفته بود
فلان شعر را در کلاس بخوانید و در مورد آن بحث کنید .
عربی :
اکثر داوطلبان به هیچ عنوان از کتاب درسی استفاده نمی کنند ، چون این درس در پیش
دانشگاهی (بجز در رشته ی انسانی ) تدریس نمی شود ،
کتب عربی به فراموشی سپرده می شوند و همه به خواندن یک کتاب کمک درسی یا جزوه و زدن
تستهای طبقه بندی قناعت می کنند ، در حالی که در سالهای اخیر خیلی به ترجمه و درک
مطلب در عربی اهمیت داده شده است و خیلی از تستهای قواعد هم در صورت معنی کردن درست
سوال و گزینه ها حل می شوند .
پس باید به کل کتاب اشراف داشته باشید . اما چگونه ؟؟؟
2- تمرینهای هر درس را بدون نگاه کردن به پاسخها حل می کنیم و تک تک آنها را در طول
حل کردن معنی می کنیم .
3- بعد از جا افتادن قواعد، متن آن درس را خط به خط می خوانیم و جملات را تجزیه و
تحلیل و معنی می کنیم .
4- سعی کنید معنی کلمات را در جمله یاد بگیرید تا بهتر در ذهن بماند .
5- تستهای عربی را به صورت مخلوط بزنید نه به صورت طبقه بندی ، زیرا مثلا" وقتی شما
در حال زدن تست مجرورات هستید ، مسلما" ناخودآگاه گزینه ای که کسره دارد را انتخاب
می کنید و متوجه نمی شوید بالاخره آن درس را یاد گرفته اید یا نه!!!
2- خیلی خوب و دقیق به درس و صحبتهای معلم (که باعث بهتر جا افتادن مطلب می شود)
گوش می کنیم و فعالانه نکات مهم و اشکالات خود را یادداشت می کنیم .
3- در آخر کلاس تمام اشکالاتی را که در ذهنمان است را می پرسیم .
4- دروس آن روز را همان روز می خوانیم و برخی تمرینهای کلیدی را انجام می دهیم تا
درس و کاربرد آن کاملا" جا بیفتد و به بهترین وجه در حافظه حک شود .
5 – دوره ی دروس و تکمیل تمرینهای حل نشده را به روزی که فردای آن ، این دروس را
داریم موکول می کنیم .
7- برخی مطالب (مانند لغات زبان ، مترادفهای فارسی ، تاریخ ادبیات ، نام اشخاص و
مکانها و تاریخ حوادث مهم ، فرمولهای ریاضی و فیزیک و...) را یادداشت کرده ، در وقت
های تلف شده (داخل مترو یا اتوبوس ، زنگ تفریح و زنگهای بیکاری ، منتظر ماندن در
مکانهای مختلف ) مرور می کنیم .
2- متن تمام درسها چه شعر ، چه نثر ، چه داستان و ... را خط به خط می خوانیم و
موارد زیر را در هنگام خواندن بکار می بریم :
3-از معلم خود می خواهیم تمام خود آزمایی ها و پرسشهای آخر درس را تک به تک حل کند
و در مورد آنها سر کلاس صحبت کند !!!
4- اعلام و فهرست منابع و اشخاص و مکانها را از آخر هر کتاب بخوانید و فیش برداری
کنید .
5- کتاب زبان فارسی (دستور یا گرامر) را خط به خط بخوانید (فقط به خواندن تعاریف
اکتفا نکنید) و تمام مثالها و تمرینهای موجود را حل کنید، قواعد را حفظ نکنید بلکه
یاد بگیرید تا بتوانید در هنگام نوشتن و خواندن متون دیگر از این قواعد استفاده
کنید و برای جلوگیری از پدیده ی فراموشی ، به دوره ، از روی کتاب درسی خودتان ، فیش
برداری های خودتان و تستهای سالهای قبل بپردازید .
6- در حین زدن تست، سوالها و تک تک گزینه ها را معنی کنید حتی اگر تست ترجمه نباشد
و فقط قواعد را در نظر داشته باشد.
1- قبل از کلاس ، روزنامه وار درسی را که قرار است تدریس شود را می خوانیم .
6- حل تستها و تمارین بیشتر را به روزهای تعطیل و جمعه موکول می کنیم .
1- تمام درآمدها و تاریخ ادبیاتها را خط به خط می خوانیم و به همه ی نکاتش از قبیل
املا، نگارش ، صنایع ادبی اشاره شده ، نام مکانها ، اشخاص و
1- ابتدا باید قواعد هر درس را از روی کتاب و جزوه ی مدرسه بخوانیم .
شنبه 29/4/1387 - 11:42
کنکور
یکی از بزرگترین دقدغه های ذهنی داوطلبان این است که به چه روشی باید برای
کنکور، درس بخوانند .
آیا باید متفاوت از دوران مدرسه درس بخوانند ؟
آیا حتما" باید از کلاسهای کنکورو روشهای تستی استفاده کنند؟
آیا باید از کتابها و جزوات خاصی استفاده کنند؟
آیا باید خط به خط مطالب را حفظ کنند؟
آیا باید شب و روز درس بخوانند؟
آیا باید از خواب و خوراک و ورزش و تفریح بگذرنند؟
چه باید کرد ؟ کدام راه به موفقیت در کنکور ختم می شود ؟ و .....
از این به بعد سعی می کنم ، جواب این سوالات را به همراه مطالب جدید و دانستنیهای
مفید در هر مقاله بگنجانم .
ولی برای شروع، اضطرار بحث چگونگی درس خواندن ، بیشتر محسوس است .
اولا" به علت مهم بودن معدل در کنکورهای سال آینده، باید در طول تحصیل بسیار خوب و
عمیق درس بخوانید و با معدل عالی دیپلم بگیرید ، در راستای همین برنامه سازمان سنجش
هم با مفهومی کردن سوالات در یکی دو سال اخیر داوطلبان کنکور را به خواندن دقیق کتب
درسی و عدم استفاده از روشهای کوتاه و تستی تشویق کرده است .
این جملات را شاید خیلی شنیده باشید :
کنکور خیلی سخت بود !!!
سوالات وقت گیر بود ، هر چی حل می کردم به جواب نمی رسیدم !!!
همه ی اونارو حفظ بودم ولی نمی تونستم از 4 گزینه یکی رو انتخاب کنم !!!
بعضی سوالا اصلا" از کتاب نبود !!! و....
چرا ؟
چرا اینگونه شده ؟
چرا داوطلبان نمی توانند آن طور که باید و شاید به سوالات جواب دهند؟
بعد از بررسی سوالات 10 سال گذشته ی کنکور و مقایسه و تحلیل روند سوالات به این
نتیجه رسیدیم که سوالات به سمت مفهومی و دقیق شدن پیش می روند ، یعنی کاملا" از
کلیشه ای بودن خارج شده اند .
همچنین سازمان سنجش تصمیم گرفته است، دقیقا" فقط از متون ،مثالها و تمارین کتب درسی
و مطالب مفهومی وابسته به آنها سوال طرح کنند .
گزینه ها را طوری طراحی کنند که فقط کسانی که آن مطلب را کامل فهمیده و یادگرفته
اند، بتوانند از بین گزینه ها درست ترین را انتخاب کنند .
در سوالات ، کاملا" مشهود است که داوطلبان باهوش تر ، پرتلاش تر ،ماهرتر، دقیقتر و
بهتر را غربال خواهند شد .
متاسفانه چون برخی مراکز پیش دانشگاهی و دبیرستانها و مخصوصا" کلاسهای کنکور دانش
آموزان را به سوی سطحی خواندن و حفظ کردن مطالب سوق می دهند و دانش آموزان به جای
اینکه دروس را تشریحی و دقیقتر بیاموزند و نقاط ضعف خود را مرتفع کنند ، روش تستی
خواندن و نحوه ی تست زدن را می آموزند.
در این میان سازمان سنجش برای مقابله با این نظام غلط و غیر اصولی ، سیاستهایی (
مفهومی ترکردن سوالها و تاثیر معدل نهایی سال سوم متوسطه ) را در پیش گرفته است تا
داوطلبان برای فراگیری دقیق و عمیق درسها ارزش بیشتری قائل شوند .
سازمان سنجش ادعا کرده :
سوالات به طور متوسط در سطح پاسخگویی 20تا25درصد از داوطلبان است که از سطح علمی
خوبی برخوردارند و برای ما توان پاسخگویی آنها مهم است .
در حقیقت در کنکور سراسری سوالی خوب و استاندارد است که در یک گروه آزمایشی بین
10تا30 درصد داوطلبان بتوانند به آن پاسخ صحیح بدهند.
حال با این اوصاف ، پس باید برای موفقیت در کنکور 88 چگونه درس بخوانیم ؟!!!
شنبه 29/4/1387 - 11:41
کامپیوتر و اینترنت
سلام من این ترفندو از ترفندستان گرفتم وفكر كردم جالبه برای شماها هم بذارم بعد از انتخاب زبان وكشور درموقع نصب ویندوز شما میتونید با زدن كلید های تركیبی shift+f10 پنجره ی داسو بالا بیارین وهركاری رو كه خواستین انجام بدین من كه كردم ومدیا پلیر بالا اومد وتوی درایوهام می چرخیدم
شنبه 29/4/1387 - 11:37
ورزش و تحرک
طول زمین نباید بیشتر از 120 متر و کمتر از 90 متر باشد. عرض زمین نباید بیش از 90 متر و کمتر از 45 متر باشد. در مسابقات بین المللی طول زمین مسابقه نباید بیش از 110 و کمتر از 100 متر و عرض آن بیش از 75 متر و کمتر از 64 متر باشد و در همه حال طول زمین باید بیشتر از عرض آن باشد
زمین مسابقه با خطهایی به طور مشخص خط کشی می شود و نباید ضخامت این خط کشی بیش از 12 سانتی متر باشد. طولانی ترین خط زمین بازی را خطوط طولی و کوتاهترین خط را خط دروازه می نامند. زمین بازی به وسیله خط میانی به دو نیمه تقسیم می شود. نقطه مرکزی زمین در وسط خط میانی مشخص می گردد و یک دایره به شعاع 15/9 متر (10 یارد) در اطراف آن رسم می شود
محوطه دروازه در انتهای هر نیمه زمین به صورت ذیل تعیین می شود:
دو خط با فاصله 5/5 متر از داخل تیرهای عمودی بر روی خط دروازه به طرف گوشههای زمین ترسیم می گردد و این خطها نیز به فاصله 5/5 متر به داخل زمین کشیده می شود، و به وسیله خطی موازی با خط دروازه به هم متصل می شود.
محوطه جریمه در انتهای هر نیمه زمین به صورت ذیل معین می شود:
در روی خط دروازه دو خط به فاصله 5/16 متر از داخل تیرهای عمودی به طرف گوشهها رسم می گردد. این خطها به وسیله خطی دیگر به فاصله 5/16 متر به طرف داخل زمین بازی کشیده می شود و به وسیله خطی موازی با خط دروازه به هم متصل می شوند، که محدوده ترسیم شده را محوطه جریمه نامند. در داخل هر محوطه جریمه، یک نقطه پنالتی به فاصله 11 متر از وسط خط دروازه به طرف داخل زمین مشخص گردد. از نقطه پنالتی، قوسی به شعاع 15/9 متر در خارج از محوطه جریمه رسم می گردد.
شنبه 29/4/1387 - 11:25
دانستنی های علمی
مواد لازم
شیر 1کیلو- شکر 250 گرم- 30 گرم ثعلب- نصف استکان گلاب- یک سوم قاشق چایخوری زعفران سائیه شده- خامه 100 گرم
طرز تهیه:
شیر را می جوشانیم و بعد حرارت آن را ملایم كرده و زعفران حل شده در گلاب را اضافه می كنیم و شكر و ثعلب مخلوط شده را هم كم كم به آن اضافه كرده، با چنگال مرتب به هم می زنیم تا شكر و ثعلب در شیر حل شود. پس از خنك شدن مایع بستنی، آن را در ظرف فلزی ( استیل) می ریزیم و در ظرف پر از یخ نرم شده قرار می دهیم و با همزن مرتب به هم می زنیم تا بستنی خودش را گرفته وسفت و كشدار شود. ظرف را در فریزر قرار می دهیم و بعد از نیم ساعت آن را در می آوریم و مجدداً با همزن خوب می زنیم تا بستنی آماده شود. موقع سرو می توانیم آن را در ظرف بستنی خوری بریزیم و با یك قاشق سوپخوری شربت آلبالو آن را تزئین كنیم و یا به طریق زیر به آن خامه تكه تكه شده اضافه كنیم .
خامه را با كاردك فلزی یا پلاستیكی به كف سینی به قطر 2 میلی متر بكشید و آن را در فریزر و یا یخدان قرار دهید.پس از سفت شدن آن را با كاردك از سینی جدا كرده و به بستنی اضافه كنید . موقع سرو از پودر پسته هم می توانیم استفاده كنیم .
شنبه 29/4/1387 - 11:24
ورزش و تحرک
علی دایی متولد ۱ فروردین سال ۱۳۴۸، بازیکن سابق تیم ملی ایران و سرمربی
کنونی این تیم و سرمربی سابق تیم سایپا و از مشهورترین بازیکنان تاریخ تیم
ملی فوتبال ایران است. او در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۶، طی حکمی از سوی علی
کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال ایران با قراردادی سه ساله به عنوان سرمربی
تیم ملی فوتبال ایران اعلام شد. دایی تا پایان جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکن اصلی
و کاپیتان تیم ملی ایران بود.
دایی ۱۰۹ گل ملی در کارنامهٔ خود دارد و
با فاصلهٔ زیادی بهترین گلزن بازیهای ملی در تاریخ فوتبال جهان است. در
سال ۱۳۸۶ خورشیدی، فدراسیون آمار و ارقام فوتبال (متعلق به فیفا)، علی
دائی در رده بیست و ششم لیست بازیکنان برتر تاریخ فوتبال جهان قرار گرفت،
که در این فهرست وی به عنوان تنها بازیکن آسیایی در میان برترینهای تاریخ
فوتبال مشاهده میشود
دایی سابقهٔ بازی در تیمهای مهم بوندس لیگا
همچون بایرن مونیخ را دارد و به همراه این تیم به نایب قهرمانی لیگ
قهرمانان اروپا دست یافته و همچنین یکی از اعضای کمیته فنی فیفا است
علی دایی در فوتبال باشگاهی:
دایی،
فوتبال را از باشگاههای کوچک شهر اردبیل همچون استقلال اردبیل و شهرداری
اردبیل آغاز کرد. او پس از قبولی در دانشگاه صنعتی شریف و اقامت در تهران،
به تیم تاکسیرانی تهران، سپس به بانک تجارت پیوست و در این تیم بود که
مورد توجه بیشتری قرار گرفت و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد.
دایی
بعدها به پرسپولیس تهران و سپس السعد قطر پیوست و از این تیم راهی اروپا
شد و همراه با کریم باقری به باشگاه آلمانی آرمینیا بیلهفلد و خداداد
عزیزی به اف سی کلن آلمان پیوست. مقصد بعدی او بایرن مونیخ آلمان بود.
فرانس بکنبائر رییس باشگاه بایرن مونیخ، علی دائی را برای این باشگاه
انتخاب کرد و وی را مهاجمی در سطح جهانی معرفی کرد. حضور دایی در بایرن
مونیخ آلمان نقطه اوج فوتبال او بود، زیرا پیش از آن حضور بازیکنی ایرانی
و حتی آسیایی، در یک باشگاه معتبر، نظیر بایرن مونیخ سابقه نداشت. دایی به
همراه بایرن مونیخ تا فینال جام باشگاههای اروپا رفت و در نهایت مدال
نقرهٔ آن بازیها را به دست آورد. گرچه دایی در بازی فینال به میدان نیامد.
او
سپس به هرتا برلین آلمان پیوست و با پوشیدن پیراهن شماره ۹ از اصلیترین
بازیکنان این تیم بود. دایی با هرتا برلین هم در جام باشگاههای اروپا
بازی کرد و دو بار دروازهٔ چلسی و یکبار دروازهٔ آث میلان را گشود. حضور
موفق علی دائی در باشگاههای اروپایی، راه را برای بسیاری از بازیکنان
آسیایی از جمله هیده توشی ناکاتا و مهدی مهدوی کیا گشود.
علی دایی با
باشگاه سایپا به عنوان بازیکن و سرمربی تیم سایپا ، در سال ۱۳۸۵ فعالیت
خود را آغاز کرد. این تیم توانست در خرداد ماه ۱۳۸۶ قهرمانی ششمین لیگ
برتر را به دست آورد. او همزمان با قهرمانی سایپا در روز ۷ خرداد ۱۳۸۶،
بازدن گل قهرمانی سایپا، که آخرین گل رسمی آقای گل جهان بود، از بازیگری
در رشته فوتبال، در مقاطع رسمی، برای همیشه خداحافظی کرد.
لیست تیمهای باشگاهی :
سلمان آباد اردبیل.
استقلال اردبیل.
تاکسیرانی تهران.
بانک تجارت تهران.
پرسپولیس تهران.
السد قطر.
آرمینیا بیلهفلد آلمان.
بایرن مونیخ آلمان.
هرتابرلین آلمان.
الشباب امارات.
پرسپولیس تهران.
صبا باطری تهران.
سایپا کرج
علی
دایی در سالهای اخیر همواره بازیکن اصلی ایران و کاپیتان این تیم
بودهاست. او بیشترین بازی ملی و بیشترین گل زدهٔ تاریخ تیم ملی را دارد
(گلهای زدهٔ او در میان تمام تیمهای جهان نیز اول است).
او در جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ امارات به همراه باقری و عزیزی از بهترین ستارگان ایران بود.
دائی
در بازی معروف ایران و استرالیا در بازی پلی اف مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸
(۱۳۷۷) فرانسه پاس گل دوم ایران را برای خداداد عزیزی ارسال کرد و این گل
باعث راهیابی ایران به جام جهانی شد.
او به همراه ایران در دو جام
جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و ۲۰۰۶ آلمان به میدان آمد و در ۵ بازی ایران در این
بازیها شرکت کرد. پاس دایی بود که زمینه گذار گل مهدویکیا به آمریکا در
جام جهانی ۱۹۹۸ شد.
از نقاط اوج دوران ورزشی دایی را میتوان روز ۲۴
آبان ۱۳۸۳ دانست. او در این روز و در مسابقات مقدماتی راهیابی به جام
جهانی ۴ بار دروازهٔ لائوس را گشود تا نام خود را به عنوان اولین
فوتبالیست تاریخ جهان که ۱۰۰ گل در بازیهای ملی به ثمر رسانده ثبت کند.
علی دایی در لیگ برتر ایران در سال ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی و بازیکن توانست
تیم سایپا را به قهرمانی برساند.
علی دایی در ۱۲ اسفند ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران منصوب شد
بیوگرافی امیر قلعه نوعی :
امیر
قلعهنویی سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران است. او تیم استقلال را در
مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران در سال ۱۳۸۵ به مقام قهرمانی رساند
اردشیر
لارودی و ابوطالب اولین کسانی بودند که او را برای تیمهای پایه یی راه
آهن انتخاب کردند و بعد ناصر ابراهیمی او را به تیم بزرگسالان راه آهن
برد. او در سال ۱۳۶۰ به تیم ملی جوانان دعوت شد که نمایش قابل قبولی هم از
خود ارائه کرد اما چند ماه بعد ناصر ابراهیمی در اسفند ۱۳۶۰ از راه آهن به
شاهین رفت. ابراهیمی از میان تمام بازیکنان نخبه ایی که در راه آهن داشت
تنها امیر قلعه نویی را به شاهین برد. شاهین ملی پوشان زیادی در آن روزها
داشت. نادر فریادشیران، دینورزاده، نصرالله عبداللهی، صادقی، حمید
مجدتیموری و علی حیدری از این جمع بودند.
سال اول و دوم فعالیت
ابراهیمی در شاهین پر تنش بود. او سال ۶۳ شاهین را رها کرد و جای خود را
برای مدت کوتاهی به محراب شاهرخی سپرد. او نیز بعد از چند ماه جای خود را
به نصرالله عبداللهی داد. پس از خداحافظی صادقی و رفتن دینورزاده، اردشیر
۲۲ ساله به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد. او اواسط لیگ سال ۶۶ پس از
پیروزی ۲ بر صفر برابر پرسپولیس، شاهین را ترک کرد و به السد قطر رفت.
زمستان
۱۳۶۷ او به تهران بازگشت و این بار سراغ باشگاه استقلال تهران رفت، پای
میز قرارداد نشست و پیراهن آبی را بر تن کرد. اولین بازی اردشیر به عنوان
بازیکن استقلال در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۶۷ مقابل پرسپولیس رقم خورد. این بازی که
در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی برگزار میشد به پنالتی کشیده شد و
اردشیر پنالتی اش را از دست داد. در تیم آن روز استقلال به جز قلعه نویی،
یکه، اردستانی و شکورزاده دیگر نفراتی بودند که سابقه بازی در شاهین را
داشتند
این بازیکن خلاق تا پایان دوره بازیگری اش تنها ۱۹ بازی ملی را
در کارنامه ثبت کرد که اتفاقاً ۱۸ بازی آن در سن ۳۰ سالگی به بعد رخ داد.
امیر اولین بار توسط ناصر ابراهیمی در سال ۱۳۶۴ به تیم ملی «ب» دعوت شد.
او
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ همراه تیم ملی به چین سفر کرد و اولین بار
پیراهن تیم ملی الف را بر تن کرد اما تا سال ۱۳۷۲ هیچ گاه مجدداً به تیم
ملی فراخوانده نشد یعنی ۲۱/۶/۱۳۷۲ دیدار ایران - بوسنی هرزگوین که با
سرمربیگری علی پروین انجام شد. در کارنامه ملی قلعه نویی تنها یک گل زده
آن هم به کویت دیده میشود.
تجربههای مربیگری :
مربیگری در تیم برق تهران
مربیگری در تیم کشاورز
مربیگری در استقلال اهواز
مربیگری در استقلال تهران
مربیگری در مس کرمان۱۳۸۶ نیم فصل دوم
مربیگری در شموشک نوشهر سال 1382
پس
از قهرمانی استقلال تهران با قلعه نویی در سال ۱۳۸۵ و نتایج ضعیف تیم ملی
ایران در مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ و از طرفی خاتمه همکاری ایران با برانکو
ایوانکویچ، شرایط تازه یی برای قلعه نویی مهیا کرد. سرانجام او به عنوان
سرمربی تیم ملی انتخاب شد و همزمان در ادواری پستهای مدیرفنی و رئیس
سازمان فوتبال استقلال تهران را نیز بر عهده داشت. تیم ملی ایران با حضور
او روی نیمکت در مسابقات جام ملتهای ۲۰۰۷ آسیا با ضربات پنالتی مغلوب تیم
ملی کره جنوبی شد و از این رقابتها دست خالی بازگشت.
شنبه 29/4/1387 - 11:21