بمناسبت وفات آن بانوی بزرگوار
سیره و سیمای حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
الف: شناسنامه خدیجه
حضرت خدیجه پانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .
نام او خدیجه ،و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم»می باشد.1
پدر ومادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر وهم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می باشد
ب: ازدواج خدیجه
خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود و گاهی در این را ه گریه می کرد ! و در شب هایی خواب به چشم اوفرو نمی رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دختر ــــ وبه قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد.3
خدیجه با تلاش پیگیروتمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهرومحبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .»4
خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .
درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد
ج : القاب خدیجه قبل از اسلام
القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از: 1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده: (نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)5
«نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد » 2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.3 .
ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند.6
فصل دوم : فضایل خدیجه درقرآن و روایات
الف: ایمان و فداکاری خدیجه
خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.
خدیجه ازعلمای دیگر یهود ونصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .
همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.7
امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم .8
خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می نمودند !
خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می گوید :ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می کند .9
آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!
ب:خدیجه در قرآن
حضرت خدیجه نخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است.
قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.
حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می فرماید:10 «و وجدک عائلا فأغنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود»11
این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال و بخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد.12
ج:خدیجه در روایات
در روایت اسلامی از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .
دراینجا نظرشما را به نمونه هایی ازآن گفتار جلب می کنم . 1. پیامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان:«
وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب » «و او را به خانه ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست ، مژده بده »13 2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین ) «عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند»
فرمود: «المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛» «از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه »14
3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ »«
سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم »15
پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم .
د:خدیجه همسر رسول خدا در دنیا و آخرت
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: «اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء : مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة »«
و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة وفاطمه بنت محمد »16
بهشت مشتاق چهار زن است : 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)
هـ :خدیجه درآئینه معراج پیامبر
طبق پاره ای ازنقل ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد.
روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد...»
مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .17
برای اینکه به مقام درخشان حضرت خدیجه دررابطه با مسأله معراج پیامبر بیشترپی ببریم نظرشمارا به روایت زیر جلب می کنم .
سلام خدا بر خدیجه : ابوسعید خدری می گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»18
این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.
و:آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه
در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.
پیامبر اکرم پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.19
خدایا!به عظمت مقام خدیجه (علیها السلام ) ما را ازشیوه زندگی سراسر درخشان اوبهره مند فرما ، و از شفاعتش در قیامت مسرور گردان
تأمل در فلسفه لیالی قدر
شب قدر شب عروج انسان الهی
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (*)وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ (*)لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (*)تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (*)سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (*) (سوره قدر – آیات 1-5) ما، آن (قرآن) را در شب شب قدر نازل كردیم و تو چه میدانی شب قدر چیست؟
شب قدر، از هزار ماه بهتر است، فرشتگان و روح در این شب به اذن پروردگار خود، برای تقدیر هر كاری نازل میشوند، آن شب انباشته از سلامت و بركت و رحمت، تا طلوع صبح است.
درباره سوره قدر، شب قدر، معنای قدر، تعیین شب قدر، تكالیف شب قدر و شیوههای بهرهجویی از این شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان، مطالب قابل اهمیتی وجود دارد كه ما خلاصه آن را مورد مطالعه قرار میدهیم.
ثواب قرائت
امام باقر (علیه السّلام) فرموده است: هر كس سوره انا انزلناه را با صدای بلند بخواند، مثل كسی خواهد بود كه شمشیر به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد میكند و هر كس آن را پنهان و آهسته بخواند، مانند كسی است كه در راه خدا، به خون خود غلتیده است.2
معنای شب قدر
چرا این شب، شب قدر نامیده شده، در آن چه اسراری نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و رخ میدهد؟
مفسران قرآن كریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(علیهمالسلام)، درباره نامگذاری این شب به شب قدر مطالب و دلایل زیادی آوردهاند كه مهمترین و مناسبترین آنها بدین شرح است:
1- شب قدر، یعنی شب بزرگ و باعظمت، زیرا در قرآن كریم قدر به معنای منزلت و بزرگی خداوند عالم آمده همچنان كه در این آیه میخوانیم: ما قدر وا... حق قدره3 آنان عظمت خداوند را نشناختند و حبیش در كتاب وجوه القرآن لیله القدر را به لیله العظمه معنا كرده4 رمز این بزرگی هم در خود سوره قدر بیان گردیده است آنجا كه میفرماید: شب قدر، از هزار ماه بهتر است.
2- شب باارزش و پرقیمت، جهت دیگری برای معنای قدر میتواند باشد، زیرا از یك سو در همین سوره میخوانیم: عبادت در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و باارزشتر است در فارسی هم میگوییم: قدر جوانی، قدر سلامت و نعمتی را كه در اختیارداری، بدان.
3 -قدر به معنای سختی معیشت نیز آمده، در قرآن كریم میخوانیم: و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه ا... هر كس گرفتار تنگی روزی و تنگدستی در زندگی شود، مقداری از آنچه را خداوند به او عطا كرده، در راه خدا انفاق نماید.
4- طبق آیات متعدد قرآن كریم، قدر بهمعنای اندازهگیری، تقدیر و تنظیم امور آمده است. در آیهای میخوانیم: ما قرآن را در شب مباركی نازل كردیم و ما همواره بیمدهنده بودهایم و در آن شب: فیها یفرق كل امر حكیم هر كاری، بر طبق حكمت خداوند، تعیین و تنظیم میگردد.
راغب اصفهانی، مینویسد: لیله القدر ای لیله قیضها لامور مخصوصه شب قدر، یعنی شبی كه خداوند برای تنظیم و تعیین امور مخصوصی، آن را آماده و مقرر فرموده است.
طبق روایات فراوانی كه وارد شده، در شب قدر سرنوشت افراد برای سال آینده، مانند: رزق و روزی، مرگ و میر، خوشی و ناخوشی و امور و حوادث دیگر زندگی، براساس استعدادها و لیاقتها، رقم میخورد و این تقدیر و تنظیم حكیمانه هم در انسان هیچگونه اجبار و سلب اختیاری بهوجود نمیآورد.
درباره تنظیم و تقدیر سرنوشت افراد در شب قدر برای سال آتی آنان، امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: التقدیر فی لیله القدر تسعه عشر، والابرام فی لیله احدی و عشرین، والامضاء فی لیله ثلاث و عشرین تقدیر امور و سرنوشتها در شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم و امضای آن در شب بیست و سوم صورت میگیرد.
آری، بهخاطر اهمیت شب قدر، ارزش و عظمت آن، نزول فرشتگان بیشمار آسمانی به زمین و سرنوشتسازی این شب الهی دهها روایت در كتابها و تفسیرهای شیعه و اهل سنت وارد شده است. در بیان پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم میخوانیم: من قام لیله القدر ایمانا و احتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه هر كس در شب قدر از روی ایمان و اخلاص، به قیام و عبادت ایستد، گناهان گذشته او، بخشیده و آمرزیده میشود.
كدام شب است؟
شب قدری كه قرآن كریم، آن را بهتر از هزار ماه معرفی میكند، حدود 100 حدیث، در كتابها و تفسیرهای شیعه و اهل سنت، درباره عظمت آن وارد شده، چه شبی میباشد؟
مجموع مطالبی كه از قرآن كریم و احادیث شیعه و اهل سنت، در مورد تعیین شب قدر به دست میآید را در موارد زیر میتوان خلاصه نمود:
1- در اینكه شب قدر در ماه مبارك رمضان قرار دارد، هیچگونه تردیدی نمیتوان به خود راه داد، چون از یك سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده و از سوی دیگر در سوره قدر هم آمده: آن (قرآن) را در شب قدر نازل كردیم و اینكه شب قدر در ماه مبارك رمضان قرار دارد، مورد اتفاق روایات و مفسرین قرآن است.
2- شب قدر: در دهه آخر ماه مبارك رمضان قرار دارد، روایات فراوان و نظریههای مفسران شیعه و اهل سنت، آن را حتمی میشمارند پس در این مورد هم تردیدی نیست.
عایشه روایت میكند: تلاش و كوششی را كه میدیدم، رسول خدا صلیا... علیه و آله و سلم، در دهه آخر ماه مبارك رمضان انجام میداد، در اوقات دیگر انجام نمیداد.
حق شب قدر است در شبها نهان
تا كند جان هر شبی را امتحان
نه همه شبها بود قدر این جوان
نه همه شبها بود خالی از آن
3- طبق روایات فراوانی كه در منابع شیعی آمده، شبهای نوزدهم، بیست و یكم و بیست و سوم ماه مبارك رمضان شبهای قدر معرفی شدهاند، اما امام باقر (علیه السّلام) دایره آن را محدودتر نموده و در پاسخ عبدالواحد بن مختار انصاری كه خواستار تعیین یكی از آن شبها از سوی امام (علیه السّلام) بود، فرمودهاند: ما علیك ان تعمل فی لیلتین، هی احدیهما ایرادی ندارد هر دو شب را به عبادت و شبزندهداری مشغول باش، زیرا شب قدر یكی از این دو شب میباشد.
4- در میان شب بیست و یكم و شب بیست و سوم - در عین حالی كه خدا و رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان (علیه السّلام)، برای زنده نگهداشتن روح امید و نشاط و اهمیت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان، سعی در مخفیداشتن شب قدر داشتهاند - آنطور كه از تعدادی از احادیث استفاده میشود، احتمال شب قدر بودن شب بیست و سوم را میتوان تقویت نمود و معتبرتر دانست.
زیرا در چند روایت آمده: رسول خدا صلیا... علیه و آله و سلم به عبادت و شب زندهداری دهه آخر ماه مبارك رمضان سفارش میكرد، امام علی (علیه السّلام) میفرماید: شب بیست و سوم، در عین حالی كه باران شدیدی آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود، رسول خدا (علیه السّلام) ما را به نماز وامیداشت و با وجود اینكه صورت و بینی آن حضرت، گلآلود شده بود، دست از عبادت و شب زندهداری نمیكشید
امام باقر (علیه السّلام) هم فرموده است: عبدا... بن انیس انصاری كه در جهینه زندگی میكرد و با مدینه فاصله داشت، به حضور رسول خدا صلیا... علیه و آله و سلم رسید و عرض كرد: من شتر و گوسفند و چوپانهایی دارم و نمیتوانم زیاد در شهر بمانم، اما دوست میدارم یكی از شبهای ماه رمضان را برایم تعیین كنی تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم.
رسول خدا صلیا... علیه و آله و سلم او را نزدیك خویش كشید و در گوش او چیزی گفت، آن مرد هم شب بیست و سوم ماه مبارك رمضان، در مدینه حضور یافت، به عبادت و شب زندهداری پرداخت و صبح به محل و سراغ كار خود بازگشت.
همچنین در روایت میخوانیم: رسول خدا صلیا... علیه و آله و سلم شب بیست و سوم، به صورت افراد آب میپاشید تا آنها را خواب نگیرد، چنان كه حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضای خانواده را وادار میكرد روز بخوابند، شب كم غذا بخورند تا بتوانند شب بیست و سوم را بیدار بمانند و میفرمود: انسان محروم كسی است كه از خیر و فضیلت این شب محروم بماند.
باری، اگرچه با توجه به شواهد حدیثی و تاریخی، احتمال شب قدر بودن بیست و سوم ماه مبارك رمضان را تایید كردیم، اما همانطور كه در بالا هم اشاره شد، پیغمبر صلیا... علیه و آله و سلم و امام معصوم (علیه السّلام)، عنایت داشتند كه شب قدر برای افراد مخفی بماند، تا آنان با اطاعت عبادت در چند شب، برای درك شب قدر و معارف و معنویات آن، تلاش و جستوجوی بیشتری داشته باشند.
به روایت ابن ابی الحدید وقتی درباره تعیین شب قدر از امیر مومنان (علیه السّلام) سوال میشود، آن حضرت از مشخصكردن، طفره میرود و میفرماید:
در این جهت تردید ندارم كه خداوند جهت مخفیداشتن شب قدر به شما نظر و عنایت دارد، زیرا اگر آن را برای شما اعلام داشته بود، در همان شب به عمل عبادت میپرداختید و عبادت در شبهای دیگر را ترك مینمودید و من هم به خواست خداوند (در مورد بهرهبرداری شما از شبهای دیگر) امیدوارم شما را محروم نگردانم
تكالیف شب قدر
برای عبادت و درك فضیلت و فیض شبقدر، عموما به مسجدها میرویم، اما برای اینكه با انجام اعمال جنبی- كه خود نیز اعمال پرفضیلتی است - خویشتن را برای درك عظمت و فضایل عمیق شب قدر آمادهتر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانی شویم و با فرشتگان پاك آسمانی همنوا گردیم و موجی در دریای روح خود ایجاد كنیم، پیشوایان والامقام اسلام، ما را به انجام تكالیف زیر دعوت نمودهاند.
1- غسل شبقدر
غسل، از یك سو عبادت است، چون میبایست به - نیت تقرب و اطاعت خداوند انجام شود و از سوی دیگر نظافت و بهداشت میباشد، چون با شستوشوی بدن، هر مومنی خود را برای حضور در مجامع عمومی و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم میگرداند.
امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: هركس برای شبهای هفدهم، نوزدهم، بیست و یكم، بیست سوم ماه مبارك رمضان، كه امید شب قدر بودن آنها میرود، غسل انجام دهد، از گناهان پاك میگردد و مانند روزی میشود كه از مادر متولد گردیده است. 2- احیا و شبزندهداری
همان طور كه در سیره پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم مطالعه كردیم، احیا، بیدار بودن و شبهای قدر را با عبادت سپری نمودن، از تكالیف دیگر در این شبها است. باری، شبزندهداری با عبادت و دعا، وظیفهای برای همه شبهای قدر است، امام حسن عسگری (علیه السّلام) فرموده: فلا یفوتك احیاء لیله ثلاث و عشرین؛ اگر نتوانستی در شبهای دیگر احیا داشته باشی، سعی كن احیا و شبزندهداری شب بیستو سوم را از دست ندهی. امام باقر (علیه السّلام) نیز، فرموده است: هر كس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را میآمرزد....
اما نكته بسیار مهمی كه درباره احیا باید مورد توجه باشد، این است كه، اولا: شب را تا سپیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم؛ ثانیا: به بیداری چشم قناعت نكنیم، زیرا آنچه دارای اهمیت فوقالعادهاست. بیداری دل و آگاهی و بصیرتی است كه انسان را در محضر الهی و قرآن كریم و فرشتگان آسمانی، مودب و منظم و لایق گرداند.
زیرا، فرشتگان آسمانی كه به زمین نزول میكنند، طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحبالامر (علیه السّلام) شرف حضور مییابند، تا علاوه بر سلامت آفرینی در شب قدر یا سلام رسانی به بندگان، پیام الله را به حجتا... (علیه السّلام) ابلاغ دارند و طبیعی است اگر حجتا... (علیه السّلام) از وضع عبادا... رضایت و خرسندی داشته باشد، وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده عبادا... از جانب الله، وضع بهتر و سعادتمندانهتری خواهد بود.
3- قرآن بر سرگرفتن
تكلیف دیگر شبهای قدر، قرآن به سر گرفتن است. مومنان روزه گرفته، در ماه خدا و خانه خدا، كتاب خدا را گشوده، به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار میدهند. آنها به محتوای قرآن میاندیشند، به آغوش آن پناه میبرند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مینمایند، تا با معارف نورانی آن، همه زوایای زندگی خویش را نورانی و متعالی گردانند البته برای آگاهی به خصوصیات این اعمال به كتابهای دعا باید مراجعه نمود.
امام صادق (علیه السّلام) هم فرموده است: برای شبهای قدر قرآن كریم را جلوی خود قرار دهید، آن را بگشایید و بخوانید: اللهم انی اسئلك بكتابك المنزل، و ما فیه و فیه اسمك الاكبر و اسمائك الحسنی و ما یخاف و یرجی، ان تجعلنی من عتقائك من النار
4- نماز و دعا
امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: در هر یك از دو شبهای قدر صد ركعت نماز میبایست خوانده شود. آن حضرت، خود نیز این عمل را انجام میداد، چنانكه از سرشب تا سپیده صبح به دعا و مناجات با خداوند میپرداخت. از جمله دعاهایی كه به خواندن آنها سفارش شده دعای جوشن كبیر است. 5- استغفار و توبه
اگر چه روزهداری خود عامل شستوشوی بخشی از گناهان میباشد، اما برای وارد شدن به ماه مبارك رمضان، به خصوص دریافت فیض شبهای قدر ادای دین خالق و خلق هم، لازم خواهد بود، در عین حال، در این شبهای نورانی، كه به بیان امام صادق(علیه السّلام): درهای رحمتالهی، به روی بندگان گشوده میگردد. درخواست آمرزش گناهان، توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند، برای رفع گرفتاریها و رسیدن به حاجتهای مادی و معنوی، كاری ضروری خواهد بود.
به هر حال، عظمت و تكالیف شبهای نورانی و سرنوشت ساز قدر فراوان است، كه این مقال را مجال آن نیست، فقط به طور خلاصه میتوان گفت: شبقدر، شب وصل است و آداب و تكالیفی را هم كه تاكنون برشمردیم سراسر مقدمه وصال محبوب میباشد.
پی نوشت : 1- قدر، 1-5
2- تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 622؛ الدر المنصور فی التفسیر الماثور، ج 6، ص 371.
3- حج، 74.
4- تفسیر نوین، محمدتقی جعفری، ص 275.
5- تفسیر نوین، ص 275.
6- دخان، 4.
7- المفردات فی غریب القرآن، ص 395.
8- تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 631؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 476.
9- تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 627؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 487؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 259.
10- الدر المنصور فی تفسیر الماثور، ج 6، ص 376؛ فی